مورد توجه بچه های از 14 تا 18 سال 
از "شیطان پرستی" چه می دانید ؟
مدیران انجمن: رونین, Shahbaz, MASTER, MOHAMMAD_ASEMOONI, شوراي نظارت
-
- پست: 15
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۱۸ مهر ۱۳۸۵, ۱:۴۸ ب.ظ
- سپاسهای دریافتی: 4 بار
-
- پست: 94
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲۴ دی ۱۳۸۶, ۷:۵۶ ب.ظ
- محل اقامت: چهارراه تحویلی
- سپاسهای ارسالی: 705 بار
- سپاسهای دریافتی: 160 بار
- تماس:
Re: از "شیطان پرستی" چه می دانید ؟
سلام
bbk_agp گرامی
لطفا به پیام های شخصی خودتون مراجعه کنید .
این پایگاه در بر دارنده ی اطلاعات زیادی نیست اما مطالب مفیدی داره .
بعضی مطالب هم بصورت پی دی اف برای دانلود در دسترسه .
همچنین دربردارنده ی کلیپ و تصاویر مستهجن و زننده و توهین آمیزیست که مسلما نمی تونی توی تحقیقت استفاده کنی (شایدم بتونی) .
بنابراین برای انتخاب عکس می تونی داخل گوگل سرچ کنی .
در ضمن به ف ی ل ت ر شکن نیاز داری . چون دو سه روز پیش کرکره شو کشیدن پایین .
به نظرم رسید که گذاشتن لینک این سایت هم باعثه گناهه و هم مدیران عزیز سایت موافق نباشند .مع ذالک گذاشتن لینک برای استفاده ی سایر دوستان منوط به اجازه ی مدیران محترم سایته .
با توجه به این که استفاده کنندگان (اعضای سی سی) افراد با وجدانی هستند .
bbk_agp نوشته شده:میشه لطفا یه منبع انگلیسی راجع به "شیطان پرستی" برام معرفی کنی!؟ برا تحقیق دانشگاه حسابی لازمش دارم
bbk_agp گرامی
لطفا به پیام های شخصی خودتون مراجعه کنید .
این پایگاه در بر دارنده ی اطلاعات زیادی نیست اما مطالب مفیدی داره .
بعضی مطالب هم بصورت پی دی اف برای دانلود در دسترسه .
همچنین دربردارنده ی کلیپ و تصاویر مستهجن و زننده و توهین آمیزیست که مسلما نمی تونی توی تحقیقت استفاده کنی (شایدم بتونی) .
بنابراین برای انتخاب عکس می تونی داخل گوگل سرچ کنی .
در ضمن به ف ی ل ت ر شکن نیاز داری . چون دو سه روز پیش کرکره شو کشیدن پایین .
به نظرم رسید که گذاشتن لینک این سایت هم باعثه گناهه و هم مدیران عزیز سایت موافق نباشند .مع ذالک گذاشتن لینک برای استفاده ی سایر دوستان منوط به اجازه ی مدیران محترم سایته .
با توجه به این که استفاده کنندگان (اعضای سی سی) افراد با وجدانی هستند .
علی یارتون
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 94
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲۴ دی ۱۳۸۶, ۷:۵۶ ب.ظ
- محل اقامت: چهارراه تحویلی
- سپاسهای ارسالی: 705 بار
- سپاسهای دریافتی: 160 بار
- تماس:
Re: از "شیطان پرستی" چه می دانید ؟
[HIGHLIGHT=#5f497a]وقتی شیطان پرستی خود را با موسیقی استتار می کند
هنگامی که شیطان پرستان تصمیم گرفتند با موسیقی خود را معرفی وبا آن به سراسر دنیا نفوذ کنند موفق نشدند اما توانستند با استفاده از محبوبیت خوانندگان از حساسیت وعکس العمل
جوامع نسبت به خود بکاهند که خود کم از پیروزی نداشت .
[External Link Removed for Guests]بلک متال
Per Ynvge Ohlin ملقب به Dead ، متولد سال ۱۹۷۰ و اهل استکهلم سوئد بود. در سال ۱۹۸۸ يعنی در سن ۱۸ سالگی بعنوان خواننده وارد Mayhem شد. در همين زمان Hell Hammer نيز که قبلاْ در يک بيمارستان روانی مشغول به کار بود بعنوان درامر کارش را در گروه شروع ميکند.
دراوايل دهه هشتاد در يكي از خانه هاي اسلو و در يك اتاق شش ضلعي، گروه mayhem به عنوان اولين گروه بلك متال نروژ شكل گرفته بود. در اين اتاق فرشهاي بسيار كثيف در زير پا، صليب هاي شكسته نازي بالاي سر به همراه صليب هاي برعكس و شمشير وايكينگ ها كه به در و ديوار آويزان شده ديده مي شود . اورانيموس و ورگ هم عضو این گروه بودند .
اعضاي اين گروه در همان خانه زندگي مي كردند كه اطرافيان از اين خانه به عنوان خانه اي شيطاني ياد می کنند. Hell hammer که در حال حاضر تنها عضو باقي مانده از تركيب تشكيل دهنده گروه است مي گويد: "وقتي براي خريد به مغازه اي مي رفتيم پير زن ها به محض ديدن ما فرار ميكردند و به نوه ها و بچه هايشان مي گفتند:" آنها در محل زندگی شیطان هستند."
Hell hammer اولين كسي بود كه لباس اين چنيني بلك متال را مد كرد. چكمه هاي بلند، لباس جين، ژاكت هاي چرمي سياه به همراه پنتاگرامي كه به گردنبندي كه از استخوان جمجمه ساخته شده بود اولين تریپ گروه بلک متال بود .
Per Ynvge Ohlin معروف به Dead قدی بلند، هیکلی پر با رنگ پوستی روشن و حتی آبی رنگ داشت. انسانی با افسردگی شدید و دچار مالیخولیا، ضد اجتماعی و با نوسانات روحی متناوب که تحمل زندگی در دنیایی که قدرت شناخت آن را نداشت برایش سخت بود. می گویند که حتی از زمان کودکی نیز به فکر خودکشی بود. حیاتش آمیخته با فلسفه کاملاْ خاصی بود که ظاهراْ هیچ منشائی در این جهان نداشت. می گویند که در هنگام خواب صورتش به رنگ آبی خاصی در می آمد. تقریباْ به رنگ صورت مردگان. میک آپ صورتش مانند بیماران جذامی بود. گاهی اوقات لباس مردگانی را می پوشید که توسط دوستش که در اطاق نگهداری اجساد کار می کرد، برایش آورده می شد. یکبار سر خوکی را که جلوی یک مغازه قصابی آویزان بود تکه تکه کرد و در یکی از کنسرتها آن را بر روی هواداران ریخت(رسمی که بعد از او در کنسرتهای گرههایی مثل خود Mayhem و همچنین Dark Funeral تکرار شد) .
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
او در کنسرتها به خودزنی شهرت داشت. در یکی از کنسرتهای معروفش در Sarpsborg در سال ۹۰ شکمش را باشیشه شکسته ای برید، بطوری که وقتی در پایان کنسرت او را در حالت نیمه اغما به فوریتهای پزشکی رساندند، فاصله ی زیادی تا مرگ نداشت .
اما نمرد .
در تاريخ ۱۸ آوريل ۱۹۹۱ خواننده گروه dead مغز خود را با اسلحه شکاری متلاشي كرد . گلوله های اين تفنگ را ورگ در کريسمس سال قبل به او هديه داده بود.
او قبل از شليک، تمام شاهرگهای بدنش را بريده بود. در کنار جسدش تکه کاغذی بود که روی آن نوشته شده بود : « بخاطر خونهای پخش شده عذر می خواهم ! » .
(البته به روايتی اين جمله را Dead با خون شاهرگش بر روی ديوار اتاق نوشته بود.)
بر روی تی شرت او نوشته بود : « I Love Transylvania » (ترانسيلوانيا محل سکونت دراکولا ست) .همچنين تکه شيشه های پنجره اتاق همراه با مغز وی و قطرات خون همه جا پخش بود .
در روز خودکشی Dead ، «هل همر» برای ديدن والدينش به محل سکونت آنها در نزديکی اوسلو رفته بود و « اورانيموس» هم برای انجام کارهايی از خانه بيرون رفته بود و وقتی به خانه می گردد، Dead را در حالت برعکس خوابيده روی تخت می بيند .
[External Link Removed for Guests]
عده ای معتقدند از آنجايی که اورانيموس هميشه هوس خوردن و چشيدن گوشت انسان را داشت و همچنين اينکه او همواره می خواست ادعا کند که يک آدمخوار است، اقدام به خوردن تکه ای از مغز Dead کرد (که البته اين موضوع به احتمال زياد يک شايعه است) .
البته در ابتدای امر چون اورانيموس اولين فردی بود که جسد را پيدا کرده بود بعنوان مظنون اصلی اين حادثه قرار گرفت و از طرف پليس احتمال می رفت که او دوستش را به قتل رسانده باشد. شايد هم يکی از دلايل اين سوءظن اقدامی بود که Dead در گذشته انجام داده بود اينکه او يکبار با چاقو به اورانيموس حمله کرده و او را زخمی کرده بود .
Dead از گربه ها متنفر بود و سعی می کرد آنها را با چاقو بکشد. او و اورانيموس شبها با چاقو در خيابان به دنبال شکار گربه ها و پرندگان بودند . او که خودش را «موجودی از دنيايی ديگر» می ناميد، علاقه زيادی به فيلمهايی که در آنها صحنه مرگهای واقعی با شکنجه های وحشتناک نشان داده می شد، داشت .
ورگ در مورد Dead می گوید :
« از نظر من و خيلی های ديگر او بعنوان بهترين خواننده تاريخ بلک متال شناخته می شود. Dead بچه ای بود که در زمانه ای بد قرار گرفته بود. او تجسمی شيطانی از بشريت نبود. او دقيقاْ به اين علت خودش را کشت چون ادعا می کرد در دنيا به اندازه کافی شرارت وجود ندارد. Dead انسان عجيبی بود. او از اينکه برخی از طرفدارهای بلک متال لباس درست نمی پوشند و کلاههای کپ بيس بال می گذارند، متنفر بود. او اولين کسی بود که از «رنگ جسد» که اساسش ميک آپ سفيد صورت بود استفاده کرد. قبل از کنسرتها لباسهايش را زير خاک مدفون می کرد تا با پوشيدن آنها او بوی مرده ها را بدهد. قبل از اينکه شروع به خواندن کند، بوی لاشه يک کلاغ مرده را استشمام می کرد.
دليل Dead برای خودکشی دليل خيلی بدی بود. او يک وايکينگ بور قد بلند بود و با کشتن خودش ژنهايش را هدر داد. او می بايست قبل از اينکه خودش را بکشد ژنهايش را بين ۱۰ تا ۱۲ فرزند سفيد پوست باقی می گذاشت. او يک آريان وايکينگ سوئدی بود. »
[External Link Removed for Guests]
در همين زمان euronymus شركت DSP را شكل داد . او به نوعي رهبر اين نهضت محسوب می شد. Hell hammerدر مورد او مي گويد: " او احساسات نداشت. ترحم نداشت و هميشه هم مي گفت كه اين نوع زندگي برايش لذت بخش است." اين شركت در زير زمين همان خانه محل تمرين گروه تشكيل شد.
اين زير زمين مثل سياه چال هاي قديم تاريك و نمناك بود و با شمع روشن مي شد. افراد بسياري پس از آمدن به اين مكان و خروج از آن كفن به تن مي كردند و در اوج نشئـگي حاصل از موادمخدر به خودزني با چاقو و شيشه شكسته مي پرداختند و با اسپري بر روي ديوار عبارت 666 را مي نوشتند. Hell hammer مردمي كه با تفنگ به خود يا در و ديوار شليك ميكردند و حتي كسي كه با پتك به مغز خود كوبيد را به ياد مي آورد يا حتي اورانيموس كه يك روز آنقدر خود را با زنجیر زد تا بیهوش شد.
[External Link Removed for Guests]
در اینجا بد نیست نوشته های یک شیطان پرست ایرانی باز نویسی کنم .
اندوه از زنده ماندن اجباری. اندوه از اينکه چرا نمی توانم مانند Dead خود را رها سازم. سعی نکنيد به زور زندگی را برای خودتان زيبا جلوه دهيد و به خود تلقين کنيد که زندگی زيباست. نه! زندگی همانقدر زشت و پليد است که امثال Dead می ديدند و ما می خواهيم به زور با گذاشتن نقاب بر روی چهره، خودمان را خندان نشان دهيم .
همان نقاب دروغينی که تئاتری به نام زندگی بر چهره بازيگران خود که ما باشيم می گذارد. و هر کس که بخواهد ماسک خودش را از چهره بردارد، آنگاه است که بايد صحنه تئاتر را ترک گويد و از صحنه تئاتر زندگی محو شود. در اين تئاتر هيچ نقشی را خود بازيگران انتخاب نخواهند کرد و اين عروسک گردان زندگی است که می گويد چه کسی بايد بخندد، چه کسی بايد بگريد !
نیازی به گفتن نیست که تمامی افرادی که در بالا نامشان برده شد از ابتدا دچار نوعی جنون زیر پوستی بوده اند که تحت تاثیر افکار شیطانی فوران میکند و به نهایت حماقت و وقاحت می رسند واز خود بی خود می شوند وتا سرحد مرگ (حتی مرگ) پیش می روند . ودر ادامه میبینید که چگونه از پلیدی یکدیگر دفاع و با افتخار صحبت می کنند . خسره الدنیا والاخره
هنگامی که شیطان پرستان تصمیم گرفتند با موسیقی خود را معرفی وبا آن به سراسر دنیا نفوذ کنند موفق نشدند اما توانستند با استفاده از محبوبیت خوانندگان از حساسیت وعکس العمل
جوامع نسبت به خود بکاهند که خود کم از پیروزی نداشت .
[External Link Removed for Guests]بلک متال
Per Ynvge Ohlin ملقب به Dead ، متولد سال ۱۹۷۰ و اهل استکهلم سوئد بود. در سال ۱۹۸۸ يعنی در سن ۱۸ سالگی بعنوان خواننده وارد Mayhem شد. در همين زمان Hell Hammer نيز که قبلاْ در يک بيمارستان روانی مشغول به کار بود بعنوان درامر کارش را در گروه شروع ميکند.
دراوايل دهه هشتاد در يكي از خانه هاي اسلو و در يك اتاق شش ضلعي، گروه mayhem به عنوان اولين گروه بلك متال نروژ شكل گرفته بود. در اين اتاق فرشهاي بسيار كثيف در زير پا، صليب هاي شكسته نازي بالاي سر به همراه صليب هاي برعكس و شمشير وايكينگ ها كه به در و ديوار آويزان شده ديده مي شود . اورانيموس و ورگ هم عضو این گروه بودند .
اعضاي اين گروه در همان خانه زندگي مي كردند كه اطرافيان از اين خانه به عنوان خانه اي شيطاني ياد می کنند. Hell hammer که در حال حاضر تنها عضو باقي مانده از تركيب تشكيل دهنده گروه است مي گويد: "وقتي براي خريد به مغازه اي مي رفتيم پير زن ها به محض ديدن ما فرار ميكردند و به نوه ها و بچه هايشان مي گفتند:" آنها در محل زندگی شیطان هستند."
Hell hammer اولين كسي بود كه لباس اين چنيني بلك متال را مد كرد. چكمه هاي بلند، لباس جين، ژاكت هاي چرمي سياه به همراه پنتاگرامي كه به گردنبندي كه از استخوان جمجمه ساخته شده بود اولين تریپ گروه بلک متال بود .
Per Ynvge Ohlin معروف به Dead قدی بلند، هیکلی پر با رنگ پوستی روشن و حتی آبی رنگ داشت. انسانی با افسردگی شدید و دچار مالیخولیا، ضد اجتماعی و با نوسانات روحی متناوب که تحمل زندگی در دنیایی که قدرت شناخت آن را نداشت برایش سخت بود. می گویند که حتی از زمان کودکی نیز به فکر خودکشی بود. حیاتش آمیخته با فلسفه کاملاْ خاصی بود که ظاهراْ هیچ منشائی در این جهان نداشت. می گویند که در هنگام خواب صورتش به رنگ آبی خاصی در می آمد. تقریباْ به رنگ صورت مردگان. میک آپ صورتش مانند بیماران جذامی بود. گاهی اوقات لباس مردگانی را می پوشید که توسط دوستش که در اطاق نگهداری اجساد کار می کرد، برایش آورده می شد. یکبار سر خوکی را که جلوی یک مغازه قصابی آویزان بود تکه تکه کرد و در یکی از کنسرتها آن را بر روی هواداران ریخت(رسمی که بعد از او در کنسرتهای گرههایی مثل خود Mayhem و همچنین Dark Funeral تکرار شد) .
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
او در کنسرتها به خودزنی شهرت داشت. در یکی از کنسرتهای معروفش در Sarpsborg در سال ۹۰ شکمش را باشیشه شکسته ای برید، بطوری که وقتی در پایان کنسرت او را در حالت نیمه اغما به فوریتهای پزشکی رساندند، فاصله ی زیادی تا مرگ نداشت .
اما نمرد .
در تاريخ ۱۸ آوريل ۱۹۹۱ خواننده گروه dead مغز خود را با اسلحه شکاری متلاشي كرد . گلوله های اين تفنگ را ورگ در کريسمس سال قبل به او هديه داده بود.
او قبل از شليک، تمام شاهرگهای بدنش را بريده بود. در کنار جسدش تکه کاغذی بود که روی آن نوشته شده بود : « بخاطر خونهای پخش شده عذر می خواهم ! » .
(البته به روايتی اين جمله را Dead با خون شاهرگش بر روی ديوار اتاق نوشته بود.)
بر روی تی شرت او نوشته بود : « I Love Transylvania » (ترانسيلوانيا محل سکونت دراکولا ست) .همچنين تکه شيشه های پنجره اتاق همراه با مغز وی و قطرات خون همه جا پخش بود .
در روز خودکشی Dead ، «هل همر» برای ديدن والدينش به محل سکونت آنها در نزديکی اوسلو رفته بود و « اورانيموس» هم برای انجام کارهايی از خانه بيرون رفته بود و وقتی به خانه می گردد، Dead را در حالت برعکس خوابيده روی تخت می بيند .
[External Link Removed for Guests]
عده ای معتقدند از آنجايی که اورانيموس هميشه هوس خوردن و چشيدن گوشت انسان را داشت و همچنين اينکه او همواره می خواست ادعا کند که يک آدمخوار است، اقدام به خوردن تکه ای از مغز Dead کرد (که البته اين موضوع به احتمال زياد يک شايعه است) .
البته در ابتدای امر چون اورانيموس اولين فردی بود که جسد را پيدا کرده بود بعنوان مظنون اصلی اين حادثه قرار گرفت و از طرف پليس احتمال می رفت که او دوستش را به قتل رسانده باشد. شايد هم يکی از دلايل اين سوءظن اقدامی بود که Dead در گذشته انجام داده بود اينکه او يکبار با چاقو به اورانيموس حمله کرده و او را زخمی کرده بود .
Dead از گربه ها متنفر بود و سعی می کرد آنها را با چاقو بکشد. او و اورانيموس شبها با چاقو در خيابان به دنبال شکار گربه ها و پرندگان بودند . او که خودش را «موجودی از دنيايی ديگر» می ناميد، علاقه زيادی به فيلمهايی که در آنها صحنه مرگهای واقعی با شکنجه های وحشتناک نشان داده می شد، داشت .
ورگ در مورد Dead می گوید :
« از نظر من و خيلی های ديگر او بعنوان بهترين خواننده تاريخ بلک متال شناخته می شود. Dead بچه ای بود که در زمانه ای بد قرار گرفته بود. او تجسمی شيطانی از بشريت نبود. او دقيقاْ به اين علت خودش را کشت چون ادعا می کرد در دنيا به اندازه کافی شرارت وجود ندارد. Dead انسان عجيبی بود. او از اينکه برخی از طرفدارهای بلک متال لباس درست نمی پوشند و کلاههای کپ بيس بال می گذارند، متنفر بود. او اولين کسی بود که از «رنگ جسد» که اساسش ميک آپ سفيد صورت بود استفاده کرد. قبل از کنسرتها لباسهايش را زير خاک مدفون می کرد تا با پوشيدن آنها او بوی مرده ها را بدهد. قبل از اينکه شروع به خواندن کند، بوی لاشه يک کلاغ مرده را استشمام می کرد.
دليل Dead برای خودکشی دليل خيلی بدی بود. او يک وايکينگ بور قد بلند بود و با کشتن خودش ژنهايش را هدر داد. او می بايست قبل از اينکه خودش را بکشد ژنهايش را بين ۱۰ تا ۱۲ فرزند سفيد پوست باقی می گذاشت. او يک آريان وايکينگ سوئدی بود. »
[External Link Removed for Guests]
در همين زمان euronymus شركت DSP را شكل داد . او به نوعي رهبر اين نهضت محسوب می شد. Hell hammerدر مورد او مي گويد: " او احساسات نداشت. ترحم نداشت و هميشه هم مي گفت كه اين نوع زندگي برايش لذت بخش است." اين شركت در زير زمين همان خانه محل تمرين گروه تشكيل شد.
اين زير زمين مثل سياه چال هاي قديم تاريك و نمناك بود و با شمع روشن مي شد. افراد بسياري پس از آمدن به اين مكان و خروج از آن كفن به تن مي كردند و در اوج نشئـگي حاصل از موادمخدر به خودزني با چاقو و شيشه شكسته مي پرداختند و با اسپري بر روي ديوار عبارت 666 را مي نوشتند. Hell hammer مردمي كه با تفنگ به خود يا در و ديوار شليك ميكردند و حتي كسي كه با پتك به مغز خود كوبيد را به ياد مي آورد يا حتي اورانيموس كه يك روز آنقدر خود را با زنجیر زد تا بیهوش شد.
[External Link Removed for Guests]
در اینجا بد نیست نوشته های یک شیطان پرست ایرانی باز نویسی کنم .
اندوه از زنده ماندن اجباری. اندوه از اينکه چرا نمی توانم مانند Dead خود را رها سازم. سعی نکنيد به زور زندگی را برای خودتان زيبا جلوه دهيد و به خود تلقين کنيد که زندگی زيباست. نه! زندگی همانقدر زشت و پليد است که امثال Dead می ديدند و ما می خواهيم به زور با گذاشتن نقاب بر روی چهره، خودمان را خندان نشان دهيم .
همان نقاب دروغينی که تئاتری به نام زندگی بر چهره بازيگران خود که ما باشيم می گذارد. و هر کس که بخواهد ماسک خودش را از چهره بردارد، آنگاه است که بايد صحنه تئاتر را ترک گويد و از صحنه تئاتر زندگی محو شود. در اين تئاتر هيچ نقشی را خود بازيگران انتخاب نخواهند کرد و اين عروسک گردان زندگی است که می گويد چه کسی بايد بخندد، چه کسی بايد بگريد !
نیازی به گفتن نیست که تمامی افرادی که در بالا نامشان برده شد از ابتدا دچار نوعی جنون زیر پوستی بوده اند که تحت تاثیر افکار شیطانی فوران میکند و به نهایت حماقت و وقاحت می رسند واز خود بی خود می شوند وتا سرحد مرگ (حتی مرگ) پیش می روند . ودر ادامه میبینید که چگونه از پلیدی یکدیگر دفاع و با افتخار صحبت می کنند . خسره الدنیا والاخره
علی یارتون
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 94
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲۴ دی ۱۳۸۶, ۷:۵۶ ب.ظ
- محل اقامت: چهارراه تحویلی
- سپاسهای ارسالی: 705 بار
- سپاسهای دریافتی: 160 بار
- تماس:
Re: از "شیطان پرستی" چه می دانید ؟
متال در نروژ از زمانی پدید آمد که نئو وایکینگ های نروژ در جستجوی راه و وسیله ای برای نابود کردن مسیحیت در نروژ و بعد در تمام دنیا بودند و در این راه انسانهای بسیاری را کشتند و کلیساهای زیادی را آتش زدند و بلک متال را تا نهایت نواختند تاشاید خدای تاریک pagan ها باز گردد .
بازدید کنندگان و توریست ها از نروژ به عنوان کشور حماسه ها و افسانه ها یاد می کنند . پایتخت این کشور هم اسلو است که در مرکز این شهر همه چیز از خانه های سنگی زیبا تا معتادان و گدایان با قیافه های مختلف دیده می شود .
اولین گروه از آنها Mayhem بود که به اختصار در بالا از ایشان نام برده شد .یکی از شعار هایشان هم اینست :
" ما همیشه خشم و نفرت خود را نسبت به مسیح اعلام خواهیم کرد .و خواهید دید که چگونه ادیان وایکینگ ها باز خواهند گشت " .
نقطه اشتراکی که در بین گروههای آن موقع بلک متال دیده می شد این بود که همه آنها نفرتی خاص نسبت به مسیحیت داشتند .
در این زمان آتش زدن کلیسا ها به وسیله کسانی که خود را سربازان اودین می نامیدند مد شد .
از پیشگامان این کار می توان به varg vikerness یا همان count grishnackh اشاره کرد .
از کلیسا های معروفی که ورگ آتش زد fantoft را نام می برم که از آثار باستانی نروژ است .
از دیگر کلیساهای معروف kolmen kolen است که samoth آتش زد که این کلیسا کلیسای خانوادگی پادشاه هارالد پنجم بوده .
Samoth در ابتدا با کمک ورگ کلیسای fantoft را آتش زد و بعد از آتش زدن کلیسای kolmen کلیسای skjold را هم به آتش کشید .
او می گوید :
" در کوچکی در زیر محراب کلیسا وجود داشت و من هم چند گالن گازوئیل روی آن ریختم و کبریت زدم و فرار کردم "
ورگ هم از اعضای اصلی این جنبش بود که اغلب لباسهای وایکینگ ها را می پوشید و در ایدئولوژی اش بسیار حساس و سخت گیر در عین حال احساساتی بود ( این نکته در آهنگهای بارزام چه با کلام و چه بدون کلام کاملا مشهود است و همیشه حتی در تند ترین آهنگهای او نغمه ای غمناک شنیده می شود )
ورگ از معتقدان شدید به مبارزه با مسیحیان از طریق آتش زدن کلیسا بود . او با بنزین کلیسای fantoft را آتش زد و بلافاصله به میان آتش رفت و روی دیوار کلیسا ادرار کرد . بعد از این جریان اورانیموس ادعا کرد که ورگ این کار را برای مشهور شدن کرده و تقریبا دو ماه بعد از این جریان بود که ورگ اورانیموس را کشت و به قصد توهین به دادگاه موهایش را بافت و دائما در دادگاه می خندید .
[External Link Removed for Guests] [External Link Removed for Guests]
لعنت الله علی قوم الظالمین
بازدید کنندگان و توریست ها از نروژ به عنوان کشور حماسه ها و افسانه ها یاد می کنند . پایتخت این کشور هم اسلو است که در مرکز این شهر همه چیز از خانه های سنگی زیبا تا معتادان و گدایان با قیافه های مختلف دیده می شود .
اولین گروه از آنها Mayhem بود که به اختصار در بالا از ایشان نام برده شد .یکی از شعار هایشان هم اینست :
" ما همیشه خشم و نفرت خود را نسبت به مسیح اعلام خواهیم کرد .و خواهید دید که چگونه ادیان وایکینگ ها باز خواهند گشت " .
نقطه اشتراکی که در بین گروههای آن موقع بلک متال دیده می شد این بود که همه آنها نفرتی خاص نسبت به مسیحیت داشتند .
در این زمان آتش زدن کلیسا ها به وسیله کسانی که خود را سربازان اودین می نامیدند مد شد .
از پیشگامان این کار می توان به varg vikerness یا همان count grishnackh اشاره کرد .
از کلیسا های معروفی که ورگ آتش زد fantoft را نام می برم که از آثار باستانی نروژ است .
از دیگر کلیساهای معروف kolmen kolen است که samoth آتش زد که این کلیسا کلیسای خانوادگی پادشاه هارالد پنجم بوده .
Samoth در ابتدا با کمک ورگ کلیسای fantoft را آتش زد و بعد از آتش زدن کلیسای kolmen کلیسای skjold را هم به آتش کشید .
او می گوید :
" در کوچکی در زیر محراب کلیسا وجود داشت و من هم چند گالن گازوئیل روی آن ریختم و کبریت زدم و فرار کردم "
ورگ هم از اعضای اصلی این جنبش بود که اغلب لباسهای وایکینگ ها را می پوشید و در ایدئولوژی اش بسیار حساس و سخت گیر در عین حال احساساتی بود ( این نکته در آهنگهای بارزام چه با کلام و چه بدون کلام کاملا مشهود است و همیشه حتی در تند ترین آهنگهای او نغمه ای غمناک شنیده می شود )
ورگ از معتقدان شدید به مبارزه با مسیحیان از طریق آتش زدن کلیسا بود . او با بنزین کلیسای fantoft را آتش زد و بلافاصله به میان آتش رفت و روی دیوار کلیسا ادرار کرد . بعد از این جریان اورانیموس ادعا کرد که ورگ این کار را برای مشهور شدن کرده و تقریبا دو ماه بعد از این جریان بود که ورگ اورانیموس را کشت و به قصد توهین به دادگاه موهایش را بافت و دائما در دادگاه می خندید .
[External Link Removed for Guests] [External Link Removed for Guests]
لعنت الله علی قوم الظالمین
علی یارتون
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 3309
- تاریخ عضویت: شنبه ۱۰ آذر ۱۳۸۶, ۵:۵۹ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 3096 بار
- سپاسهای دریافتی: 11996 بار
Re: از "شیطان پرستی" چه می دانید ؟
, ,
عزیز...قبلا چند تا تراک تصویری از خواننده ای به نام cradle که بلاک متال میخواند داشتم.واقعا ویدئو های به شدت خشونت آمیز و... داشت.درباره این فرد چه اطلاعاتی داری.چون بلاک متال بازهای ایرانی از این فرد در هارد هایشان فیلمهای بسیاری دارند و گویا شدیدا مورد علاقه آنان است..چهره بسار زشتی هم دارد..مرا یاد مرلین منسون میندازه..
عزیز...قبلا چند تا تراک تصویری از خواننده ای به نام cradle که بلاک متال میخواند داشتم.واقعا ویدئو های به شدت خشونت آمیز و... داشت.درباره این فرد چه اطلاعاتی داری.چون بلاک متال بازهای ایرانی از این فرد در هارد هایشان فیلمهای بسیاری دارند و گویا شدیدا مورد علاقه آنان است..چهره بسار زشتی هم دارد..مرا یاد مرلین منسون میندازه..
بی
-
- پست: 247
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۸۷, ۵:۱۹ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 4 بار
- سپاسهای دریافتی: 78 بار
Re: از "شیطان پرستی" چه می دانید ؟
بابا عجب آتاشغال هایی هستند اینا!!! 
زنده باد ايران. درود بر همه ي دانشمندان ايراني
دوستان علافه مند به ریاضیات در تکمیل سایت زیر کمک کنند
[External Link Removed for Guests]
دوستان علافه مند به ریاضیات در تکمیل سایت زیر کمک کنند
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 94
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲۴ دی ۱۳۸۶, ۷:۵۶ ب.ظ
- محل اقامت: چهارراه تحویلی
- سپاسهای ارسالی: 705 بار
- سپاسهای دریافتی: 160 بار
- تماس:
Re: از "شیطان پرستی" چه می دانید ؟
Cradle Of Filth گهواره ی پلیدی (مهد کثافت)
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests][External Link Removed for Guests][External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests][External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests] Cradle Of Filth ، به عقيده خيلي ها مساويه با سمبل Black متال! گروه Black متالي که در سال 1991 بوجود آمد. خواننده گروه Dani Davey ، گيتار Paul Ryan ، Benjamin کيبرد ، John Richard بيسيست گروه و Darren درامر گروه اعضاي اونو تشکيل ميدادن. ارنجی که بارها و تغییر کرد ، اما هسته اصلی گروه را پایه گذاری کردن.
گروه در ابتداي کار يک Demo را براي معرفي خودشون عرضه کردند با نام Invoking the Unclean . و اين کار با دو Demo ديگه از گروه ادامه پيدا کرد.درامر ، گيتاريست و بيسيست گروه عوض شدند و به نوعي ارنج گروه تغيير کرد.
سال 1994 و آلبوم The Principle of Evil Made Flesh . اولين کار رسمي گروه. آلبومي که براي عده اي بسيار خشم برانگيز بود. به عقيده بسياري بد نام کننده گروه شد . چون بر اين عقيده بودند که سبک رو به سمت مورد توجه عموم بودن پبش برده و اين کاريه که هميشه باعث افت ارزشهاي کار ميشه. صداي خاص و منحصر به فرد خواننده گروه ، ملودي هاي قابل درک و تکراري ، استفاده از ريف هاي که در Thrash به چشم ميخوره ، استفاده از اشعاري که گاها به شدت غمگينند از خصوصيات بارز اين اثره. در The Forest Whispers My Name استفاده از ريفهاي Thrash به چشم ميخوره. در One Final Graven Kiss ملودي هاي آشنا و تکراري که کار رو به سمت عامه پسند بودن سوق داده ميشه به وضوح ديد. با وجوده کاوري ترسناک و وهم آور. با اين آلبوم به اندازه کافي Cradle براي همه شناخته شد.
روند تغيير ارنج ادامه داشت تا در سال 1997 البوم بعدي گروه با نام Dusk & Her Embrace عرضه شد. به نظر کارشناسان بهترين کار گروه. عقيده دارن Cradle چيزي بيش از گروههاي ديگه براي Black انجام نداده. اما کارهاي اون به خاطر انحصاري که بعضا در کارهاشون موج ميزنه متفاوتند. کاري بعضا غير عادي و نا آشنا اما زيبا. در Heaven Torn Asunder ميشه حس کرد. تا جايي که اين آهنگ رو جزو بهترين هاي Black تا حال ميدونن. استفاده از Keyboard رو براي برخي شنوندگان خسته کننده ميدونن ، اما عقيده دارند اين و جنس صداي خواننده گروه را چيزي براي هدف گروه ميدونند. دقيقا همون چيزي که يک European black metal بايد دارا باشه. اينها دست در دست هم داد تا Cradle رو از عوامل شناخته شدن Black بدونن!
سال 1998 و Cruelty and the Beast . سومين آلبوم رسمي گروه. جوي ملوديک ، قوي ، و در عين حال تاريک! کاري که حتي هواداران سبک هاي ديگه رو هم به سمت خودش کشوند. از اين آلبوم Cruelty Brought Thee Orchids ، Lustmord and Wargasm رو قابل توجه ميدونن. صداي قوي ، کلفت و کاملا مشهود خواننده گروه ، صداي جيغ مانند گروه که از مشخصه هاي Black به حساب مياد ، صداي خواننده زن گروه ، صداي ريفهاي سريع گيتاريست ، حمله هاي سريع درامر يک کاره قوي ارايه داده! کارهاي عموما با يک جوي ملوديک و آروم که با Keyboard تداعي ميشه شروع و رفته رقته و يا به ناگاه سريع ميشه ، در Track ي با نام Lustmord and Wargasm از همين آلبوم ميشه اين رو به وضوح ديد.
کارهاي گروه ادامه پيدا کرد تا آخرين کارهای گروه با نام Damnation and a Day که در سال 2003 و nymphetamine در 2004 عرضه شد. که جزو آلبومهاي قوي اين گروه ميدونن.
Cradle هم مانند باقي گروههاي متال از IronMaiden کاور کرده. يکي از محبويترين آهنگهاي IronMaiden با نام Hallowed Be Thy Name که واقعا شاهکاره. اما با همون جو ملوديک ، خشن و سريع. Cradle رو شايد نشه به عنوان بهترين گروه Black نام برد ، شايد نشه اون رو در اين سبک بي رقيب دونست اما بيشک Cradle از پيشگامان اين سبک به حساب ميارن. به عقيده خيلي ها اون بهترين معرف Black و شايد پرطرفدارترين اونها باشه. آلبومهاي مثل Dusk and her embrace و از اين قبيل رو واقعا بي رقيب ميدونن.بيشترين تاثير پذيري گروه را از Alice Cooper و اشخاصي مثل Manson ميدونن. يک گروهي که شايد کارهاش منحصر به خودش باشه . و اين رو مديون صداي قوي و خشن و ويران کننده خواننده گروه ، استفاده منحصر به فرد از Keyboard و نوازندگي سريع گيتار ميدونن.
شنیدن آهنگ های این گروه به اصطلاح مدرن (و سر درد گرفتن) می تونید توی گوکل به همین نام سرچ کنید و چالش (منبع) رو پیدا کنید .
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests][External Link Removed for Guests][External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests][External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests] Cradle Of Filth ، به عقيده خيلي ها مساويه با سمبل Black متال! گروه Black متالي که در سال 1991 بوجود آمد. خواننده گروه Dani Davey ، گيتار Paul Ryan ، Benjamin کيبرد ، John Richard بيسيست گروه و Darren درامر گروه اعضاي اونو تشکيل ميدادن. ارنجی که بارها و تغییر کرد ، اما هسته اصلی گروه را پایه گذاری کردن.
گروه در ابتداي کار يک Demo را براي معرفي خودشون عرضه کردند با نام Invoking the Unclean . و اين کار با دو Demo ديگه از گروه ادامه پيدا کرد.درامر ، گيتاريست و بيسيست گروه عوض شدند و به نوعي ارنج گروه تغيير کرد.
سال 1994 و آلبوم The Principle of Evil Made Flesh . اولين کار رسمي گروه. آلبومي که براي عده اي بسيار خشم برانگيز بود. به عقيده بسياري بد نام کننده گروه شد . چون بر اين عقيده بودند که سبک رو به سمت مورد توجه عموم بودن پبش برده و اين کاريه که هميشه باعث افت ارزشهاي کار ميشه. صداي خاص و منحصر به فرد خواننده گروه ، ملودي هاي قابل درک و تکراري ، استفاده از ريف هاي که در Thrash به چشم ميخوره ، استفاده از اشعاري که گاها به شدت غمگينند از خصوصيات بارز اين اثره. در The Forest Whispers My Name استفاده از ريفهاي Thrash به چشم ميخوره. در One Final Graven Kiss ملودي هاي آشنا و تکراري که کار رو به سمت عامه پسند بودن سوق داده ميشه به وضوح ديد. با وجوده کاوري ترسناک و وهم آور. با اين آلبوم به اندازه کافي Cradle براي همه شناخته شد.
روند تغيير ارنج ادامه داشت تا در سال 1997 البوم بعدي گروه با نام Dusk & Her Embrace عرضه شد. به نظر کارشناسان بهترين کار گروه. عقيده دارن Cradle چيزي بيش از گروههاي ديگه براي Black انجام نداده. اما کارهاي اون به خاطر انحصاري که بعضا در کارهاشون موج ميزنه متفاوتند. کاري بعضا غير عادي و نا آشنا اما زيبا. در Heaven Torn Asunder ميشه حس کرد. تا جايي که اين آهنگ رو جزو بهترين هاي Black تا حال ميدونن. استفاده از Keyboard رو براي برخي شنوندگان خسته کننده ميدونن ، اما عقيده دارند اين و جنس صداي خواننده گروه را چيزي براي هدف گروه ميدونند. دقيقا همون چيزي که يک European black metal بايد دارا باشه. اينها دست در دست هم داد تا Cradle رو از عوامل شناخته شدن Black بدونن!
سال 1998 و Cruelty and the Beast . سومين آلبوم رسمي گروه. جوي ملوديک ، قوي ، و در عين حال تاريک! کاري که حتي هواداران سبک هاي ديگه رو هم به سمت خودش کشوند. از اين آلبوم Cruelty Brought Thee Orchids ، Lustmord and Wargasm رو قابل توجه ميدونن. صداي قوي ، کلفت و کاملا مشهود خواننده گروه ، صداي جيغ مانند گروه که از مشخصه هاي Black به حساب مياد ، صداي خواننده زن گروه ، صداي ريفهاي سريع گيتاريست ، حمله هاي سريع درامر يک کاره قوي ارايه داده! کارهاي عموما با يک جوي ملوديک و آروم که با Keyboard تداعي ميشه شروع و رفته رقته و يا به ناگاه سريع ميشه ، در Track ي با نام Lustmord and Wargasm از همين آلبوم ميشه اين رو به وضوح ديد.
کارهاي گروه ادامه پيدا کرد تا آخرين کارهای گروه با نام Damnation and a Day که در سال 2003 و nymphetamine در 2004 عرضه شد. که جزو آلبومهاي قوي اين گروه ميدونن.
Cradle هم مانند باقي گروههاي متال از IronMaiden کاور کرده. يکي از محبويترين آهنگهاي IronMaiden با نام Hallowed Be Thy Name که واقعا شاهکاره. اما با همون جو ملوديک ، خشن و سريع. Cradle رو شايد نشه به عنوان بهترين گروه Black نام برد ، شايد نشه اون رو در اين سبک بي رقيب دونست اما بيشک Cradle از پيشگامان اين سبک به حساب ميارن. به عقيده خيلي ها اون بهترين معرف Black و شايد پرطرفدارترين اونها باشه. آلبومهاي مثل Dusk and her embrace و از اين قبيل رو واقعا بي رقيب ميدونن.بيشترين تاثير پذيري گروه را از Alice Cooper و اشخاصي مثل Manson ميدونن. يک گروهي که شايد کارهاش منحصر به خودش باشه . و اين رو مديون صداي قوي و خشن و ويران کننده خواننده گروه ، استفاده منحصر به فرد از Keyboard و نوازندگي سريع گيتار ميدونن.
شنیدن آهنگ های این گروه به اصطلاح مدرن (و سر درد گرفتن) می تونید توی گوکل به همین نام سرچ کنید و چالش (منبع) رو پیدا کنید .
علی یارتون
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 94
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲۴ دی ۱۳۸۶, ۷:۵۶ ب.ظ
- محل اقامت: چهارراه تحویلی
- سپاسهای ارسالی: 705 بار
- سپاسهای دریافتی: 160 بار
- تماس:
Re: از "شیطان پرستی" چه می دانید ؟
بیوگرافی و مصاحبه اعضای گروه:
[External Link Removed for Guests]Dani در 25 جولای 1973 در Hertford انگلستان بدنیا امده ام و 31 سال دارم .سمبل ستاره ی من شیر و سمبل احساسم قوچ است . من در سافولک انگلستان با دوست دختر 14 ساله ام Toni و نامزدم Luna Scarlett زندگی میکنم .
نام مادرم : Susan Janet Moore
نام پدرم :Lawrence John Dave
دو خواهر دارم به نامهای: Amanda و Rachel
و برادر کوچکم:Phillip
در سال 1991 باPaul گیتاریست کهنه کار وJohnنوازنه گیتار باس Cradle of filth را تشکیل دادم .
اطلاعات کوچک مربوطه: یک البوم کوچک و پر کار در سال 1992 با عنوان "Goetia" برای انتشارات تامب استون ضبط کردیم. اما پرداخت هزینه برای زمان مناسب استودیو با ضبط نزدیک نبود. بنابراین مدیران کاست و البوم بالاخره هزینه را به استودیو پرداخت کردند .
[External Link Removed for Guests]Paul سال 17/11/1970 در Essex ,Colchester انگلستان متولد شدم . از سال 1992 تا 96 با گروه C.O.F همکاری داشتم . و لی به علت بعضی مشکلات از گروه جدا شدم و دوباره در سال 2000 پیوستم و تا حالا با C.O.F است و جزء نفرات اصلی گروه به حساب میام .
[External Link Removed for Guests]Dave
من دیو پابیس, در چهارم ژوئن 1970 درغرب گورستان هکماندویک درشرق Yorkshire در انگلستان بدنیا امدم .
نواختن گیتار را از 16 سالگی شروع کردم . اولین گروه من "Anul Death" در سال 1988 نام داشت . بعد نام ان به "Darkened" تفسیر شد . با افرادی مثل: Cracass,Entombed,Bolt Thrower و بقیه اجراهایی داشتم . و از سال 1990 تا 1994 به عنوان طراح گرافیک با مرکز ضبط موسیقی پیس ویل همکاری کرده ام .
اولین بار در سال 1993 با گروه C.O.F همکاری کردم و گروه خودم را با عنوان"Dreambreed" در سال 1991 اغاز کردم که در آنجا گیتار میزدم و همخوان بودم . به شدت این گروه تحت تاثیر میدفیست قرار گرفت و تا 1998 خاتمه یافت .
در ایالات بریتانیا با گروهای Dying Bride و Bruce Dickinson در سال 1995 تورهایی انجام دادم . 6 تراک با عنوان 'Sometime' و 6قطعه موسیقی دیگر کار کردم . اموزش گیتار را در سال 1997 در لیورپول بر اساس آناتما شروع کردم . در سال 1998 به گروه گیتار برقی پیوستم و 2 البوم با عنوان 'Judgemet' (موسیقی برای ملتها در سال 2000) و' Fine Day To Exit' (موسیقی برای ملتها در سال 2001) ضبط کردم . در ماه ژوئن سال 2001 این کار را ترک کردم و دوباره تدریس را شروع کردم .
من در ژوین 2001 برای نواختن گیتارباس برای Cradle استخدام شدم و در ماه جولای در تور امریکا و در سپتامبر در تور دنیا به عنوان نوازنده شرکت کردم . اهنگهای 'Damnation and a Day' (یک روز لعنتی) در سال 2003 با سونی اپیک و 'Nymphetamine' در سال 2004 با رودرامبر ضبط کردم . با orbidGod F, Slayer, hazardioB, Immolation, Moonspell, Type O Negative همکاری کرده ام . درآغاز سال 2005 از Cradle مرخصی گرفتم و شروع به ضبط "666" کردم و در ماه ژوئن دوباره به cradle پیوستم .
توسط AMPEG, MAVERICK , ROTOSOUND تایید شدم .
سرگرمی های من عبارتند از هر روز شراب خوردن, جمع اوری انواع شراب و اسباب بازیهای جنگلهای ستاره و در بین سرخپوستان واشنگتن برنده ی جام برتر شده ام . هم اکنون در سافولک انگلستان زندگی می کنم .
[External Link Removed for Guests]Charles 18 سپتامبر1980 متولد شده ام. از دوران کودکی به موسیقی علاقه مند بودم اما همیشه به طرف ویژگیهای عجیب و مبهم موسیقی کشیده می شدم(مثل زندگی) . سرنوشت من در 13 سالگی رقم خورد و برادر بزرگترم مارک یک نوار کاست از گروه سرود که بعضی از دوستانش در آن شرکت داشتند . اسم آلبوم این بود "قانون شیطان شب را میسازد" . فکر کنم شما این گروه را بشناسید . طرف دیگر نوار کاست آهنگ "روح امپراتور و برده" بود . من فهمیدم که یک نوع جو تاریک در این دو آلبوم یافته ام و به دنبال موسیقی آنها بودم . شروع کردم به تحقیق بیشتر درباره ی" Black Metal" و خارج از محدوده ی کیبورد کار کردن . در 19 سالگی تصمیم گرفتم که زدن گیتار را به طور جدی ادامه دهم که در آن موقع در رشته ی روانشناسی در دانشگاه درس می خواندم . من در یک پایه از آموزشگاه گیتار در لندن پذیرفته شدم و در سال 2001 به آنجا نقل مکان کردم . فکر می کنم آن سال مصادف بود با مرگ برادرم که بزرگترین تاثیر را در روی من گذاشت . این به من نشان داد که زندگی چقدر غیر قابل پیش بینی است . نیز اهمیت تصمیم گیری ها و انتخاب ونظرات کورکورانه را نسبت به آرزوهای من نشان داد . وقتی به کول چستر برگشتم . گروه موسیقی خودم را با عنوان "End of Invention" تشکیل دادم و خودم گیتار می زدم و همخوانی می کردم . من در آموزشگاه کول چستر شروع به تدریس و مطالعه ی ارکستر و اشعار زمان خودم کردم (من هم اکنون هم تدریس خصوصی دارم). چند سال پیش یک تماس تلفنی در حین یک درس داشتم که می گفت Dave نمیتواند در تور آینده ی کریدل حضور داشته باشد و از من خواسته شد که گیتار باس بزنم که بعد از برگشتن Dave گروه منو به عنوان نوازنده ی گیتار الکتریک قبول کرد .
[External Link Removed for Guests]Rose معرفی به طرفدارانتان اطلاعات کمی درباره ی گذشته تان به ما بگویید ؟
من خارج از لندن بزرگ شده ام اما وقتی 12 ساله بودم با والدینم به دارست نقل مکان کردیم . من دیپلم موسیقی را از دانشگاه ویموس گرفتم که در آنجا با اولین گروهم جکز بک آشنا شدم و به آنها پیوستم و آنها کاملا مخالف کریدل و بسیار حرف شنو بودند اما آهنگ های کمی برای آنها نوشتم و ما اطراف جنوب گشتیم . من تا آن زمان در گروهای تینا ترنر نوازندگی میکردم که در آنجا ساکسوفون میزدم (باز کاملا مخالف کریدل) . وقتی 20 ساله شدم وارد دانشگاه سالفورد شدم . همان جایی که گروه سوگالو در آنجا تشکیل یافت . همچنین برای چهارده فیلم کوتاه آهنگسازی کردم و الان هم در جریان آهنگ سازی یک اپرای راک هستم با اینکه سه سال است آهنگسازی میکنم ولی به نظرم تمام نشدنی است .
درباره ی اولین برخوردتان با بچه هایC.O.F بگوئید؟
همشون احمق های تمام عیار هستند (فقط دارم شوخی میکنم) . نمی خواهم دروغ بگم اول به هیچکدام از آنها اطمینان نداشتم . سخت است که به طور جدی به عنوان یک نوازنه خانم در یک گروه کار کنید و من از برخورد آنها فهمیدم که زیاد مشتاق نیستند که یک دختر در گروهشان داشته باشند و همیشه شخص جدید بودن مشکل است چون همه همدیگر را می شناسند و مدتی طول میکشد تا گروه یک شخص جدید را بپذیرد . (با این حال من تا مدتها فکر میکردم کریدل آن طور است) .
و الان نظر شما درباره ی آنها بعد از تور چیست ؟
به نظر من اوضاع به آرامی بهتر شد . من فکر می کنم که ثابت کردم که ازآن دختر ها نیستم که بخاطر شکستن ناخنم در یک گوشه بشینم و گریه کنم بعد آن یه ذره وجود منو قبول کردند . من یک سری دوستی خوب با اعضای گروه برقرار کردم و تقریبا به همه ی آنها توجه می کردم(غیر از نوازنده ی باس) .
آیا قبل از اینکه در C.O.F نوازندگی کنید با آنها ملاقات داشتید ؟
نه من اولین بار بود که آنها را می دیدم . بعد از آن دو هفته در استودیو به آهنگ ها گوش می دادم و بعد اولین تورم را با آنها انجام دادم .
شما در ویدئوی' Temptation' حضور داشتید , چطور بود ؟
عالی بود . حدود یک ساعت گریم من طول کشید و حدود سه ثانیه نقش داشتم . این اولین ویدئوی من بود و همه چیز برای من تازه بود . من از دوربین ها متنفرم و ما به طور جداگانه هر کدام فیلمبرداری می شدیم و تنها جلوی یک سری دوربین بودن خیلی برام وحشتناک بود . اما این کارو کردم و خوشحالم چون الان میدونم که باز هم می تونم این کار رو انجام بدم و نگران هیچ چیز نیستم .
آیا یاد گرفتن تمام موارد برای تور مشکل بود ؟
قسمت های اصلی مشکل نبود . لحظه ی مشکل برای من ضربه های صدای شیپور بود . گروه خیلی مصمم و محکم است و این مسلما با تمرین ممکن است و من وقتی به آنها عادت می کردم و روشی که آهنگ می زدم بهتر می شد . ما همه درام و باس را دنبال میکنم و من هرگز نمی توانستم آن را انجام بدم اما خیلی تمرین کردم و حالا حتی تصور هم نمی توانم بکنم که به روش دیگری کار بکنم .
آیا آهنگ مورد علاقه و دلخواهی را دوست دارید ؟
آهنگ دلخواه من 'Dask and her embrace' (تاریکی و آغوش آن) است . تنها مشکل این است که من آنقدر در آن محو می شوم که قبل از اینکه آن را بفهمم تمام می شود و همیشه بخاطر اینکه خیلی زود تمام می شود ناراحت می شوم . آهنگ دلخواهی که دوست دارم بشنوم با عنوان 'Tonight in flames' (امشب در شعله ی آتش) از تورنوگرافی است . خیلی مهم است من هر شب قبل از خواب به آن گوش میکنم .
[External Link Removed for Guests]Sarah 25 فوریه در فارست گریت غرب لندن متولد شدم . در خانواده ام هیچ سابقه موسیقی وجود ندارد و هیچ حمایتی از طرف انها نداشته ام . وقتی 9 ساله بودم با مادر روحانی ام آشنا شدم که بر توانایی های من اعتقاد داشت . وقتی من یازده ساله بودم مرا تشویق کرد تا در یک گروه جاز فریاد بزنم و پایکوبی کنم تا اولین نمایشم را خوب ارایه کنم . از این گذشته مرابه گروه C.O.F راهنمایی کرد . وقتی 16 یا 17 ساله بودم عضو این گروه شدم و در عین اینکه برای این گروه کار میکردم برای گروهای دیگری مثل: 'Mortiis' خوانندگی میکردم من حدود 25 آلبوم کار کرده ام .
گروهای مورد علاقه ام: Madonna, Price, AHA, Emperor, Mysicum, Mayhem, Satyricon, Graveland, Dissection, Gehenna, Metallica, Skid Row, Sepulture, RHCP,Moonspell ,Guns N Roses
فیلم های مورد علاقه ام: Sleepy(گودال بی سرو صدا),Misteress of the Dark(بانوی تاریکی), The Lost Boys(پسرهای گم شده), Bram Stokers Dracula(دراکولای برام استوکر), Beetle Juice(عصاره ی سوسک), The Cell(سلول).
غذاها و نوشیدنی های مورد علاقم: چای و شکلات و استیک و غذاهای دریایی .
چیزهایی که دوست ندارم: اوضاع "راک استار", دروغگوها, عدم وجود بهداشت, غرور,یاوه گویی و شورش .
سرگرمی ها: خرید ورانندگی و موسیقی و نویسندگی .
[External Link Removed for Guests] Martin
ممکن است برای معرفی به طرفداران اطلاعات کوچکی در مورد گذشته برایمان بگویید ؟
26 سال دارم دارم از جمهوری چک (در مرکز اروپا نه چک اسلواکی) درام میزنم و حدود 20 سی دی در چک ضبط کرده ام و در گروهی با Jeff Dunn همکاری کرده ام .
درباره ی اولین برخوردتان با بچه های C.O.F برایمان بگویید ؟
من فکر میکردم بچه های سردی باشند ولی خیلی صمیمی و با مزه اند و ما اوقات بسیار خوش و سر گرم کننده ای با هم داریم و من خیلی دوستشان دارم .
قبل از اینکه با C.O.F کار کنید با آنها برخورد داشتید ؟
بله من در اجرای آنها در پاراگوئه وقتی 16 ساله بودم دیدم . و من جزء طرفداران بیشمار آنها بودم .
شما در ویدئوی 'Temptation' ظاهر شدید, چطور بود ؟
در حقیقت اون اولین ویدئوی بزرگ من بود و خیلی مهیج بود . چیزهای زیادی یاد گرفتم اگر چه روز خیلی طولانی بود ولی همه متخصص بودند و همانطور که می بینید آخرین قسمت واقعا خوب بود .
ایا نواختن درام تورها مشکل بود ؟
خوب بستگی داره بعضی آهنگها باید مثل حالاتی که قبلا در قطعات آلبوم نواخته شده تکنیکی باشد . بنابراین یک ذره مشکل بود اما واقعا نه, چون من تمام آهنگ ها را از قبل می شناختم . ومن به هر حال بعد از دو درامر ماهر و بزرگ مثل 'Nicholas' و 'Adrian' برای من کار خیلی بزرگی بود .
آیا شما آهنگ دلخواه دارید که بنوازید ؟
بله من عاشق آهنگهایی مثل: Ebony, Cruelty, Cthulha Dawn هستم و دوست دارم آهنگ های غم انگیز در کارم بزنم . همچنین آهنگ های ملکه زمستان, قانون شیطلن شب را ساخت و ... را دوست دارم . اساسا من عاشق همه ی مزخرفات هستم .
چطور درام زدن را شروع کردید ؟
وقتی بچه بودم شروع کردم(فکر کنم 5 یا 6ساله) اما زیاد جدی نبود همه به همه ی اشیاء منزل مثل صندلی ها و بشقاب ها ضربه میزدم . بعدا وقتی 12 ساله بودم تمریناتم را بطور جدی تر شروع کردم . چون در مدرسه های موسیقی کلاس درام در آن زمان نبود . من از پروفسور کوپاک(عضو اپرای جاناکک در جمهوری برونو چک) تدریس خصوصی دیدم . وقتی 15 ساله شدم در هنرستان لئوجانالک درس خواندم(که اساسا دانشگاه موسیقی سنتی است) و در رشته ی نواختن ضرب فارغ التحصیل شدم و همچنین یک الت دیگر یعنی پیانو را از 7 سالگی شروع کردم و الان هم کار میکنم .
آیا مسافرت به جاهای دور را دوست دارید ؟
من زیاد اهل خوشگذرانی نیستم ولی اتوبوس تور ما مثل یک هتل است . در ضمن من از تمام اوقاتم با C.O.F می برم .
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]Dani در 25 جولای 1973 در Hertford انگلستان بدنیا امده ام و 31 سال دارم .سمبل ستاره ی من شیر و سمبل احساسم قوچ است . من در سافولک انگلستان با دوست دختر 14 ساله ام Toni و نامزدم Luna Scarlett زندگی میکنم .
نام مادرم : Susan Janet Moore
نام پدرم :Lawrence John Dave
دو خواهر دارم به نامهای: Amanda و Rachel
و برادر کوچکم:Phillip
در سال 1991 باPaul گیتاریست کهنه کار وJohnنوازنه گیتار باس Cradle of filth را تشکیل دادم .
اطلاعات کوچک مربوطه: یک البوم کوچک و پر کار در سال 1992 با عنوان "Goetia" برای انتشارات تامب استون ضبط کردیم. اما پرداخت هزینه برای زمان مناسب استودیو با ضبط نزدیک نبود. بنابراین مدیران کاست و البوم بالاخره هزینه را به استودیو پرداخت کردند .
[External Link Removed for Guests]Paul سال 17/11/1970 در Essex ,Colchester انگلستان متولد شدم . از سال 1992 تا 96 با گروه C.O.F همکاری داشتم . و لی به علت بعضی مشکلات از گروه جدا شدم و دوباره در سال 2000 پیوستم و تا حالا با C.O.F است و جزء نفرات اصلی گروه به حساب میام .
[External Link Removed for Guests]Dave
من دیو پابیس, در چهارم ژوئن 1970 درغرب گورستان هکماندویک درشرق Yorkshire در انگلستان بدنیا امدم .
نواختن گیتار را از 16 سالگی شروع کردم . اولین گروه من "Anul Death" در سال 1988 نام داشت . بعد نام ان به "Darkened" تفسیر شد . با افرادی مثل: Cracass,Entombed,Bolt Thrower و بقیه اجراهایی داشتم . و از سال 1990 تا 1994 به عنوان طراح گرافیک با مرکز ضبط موسیقی پیس ویل همکاری کرده ام .
اولین بار در سال 1993 با گروه C.O.F همکاری کردم و گروه خودم را با عنوان"Dreambreed" در سال 1991 اغاز کردم که در آنجا گیتار میزدم و همخوان بودم . به شدت این گروه تحت تاثیر میدفیست قرار گرفت و تا 1998 خاتمه یافت .
در ایالات بریتانیا با گروهای Dying Bride و Bruce Dickinson در سال 1995 تورهایی انجام دادم . 6 تراک با عنوان 'Sometime' و 6قطعه موسیقی دیگر کار کردم . اموزش گیتار را در سال 1997 در لیورپول بر اساس آناتما شروع کردم . در سال 1998 به گروه گیتار برقی پیوستم و 2 البوم با عنوان 'Judgemet' (موسیقی برای ملتها در سال 2000) و' Fine Day To Exit' (موسیقی برای ملتها در سال 2001) ضبط کردم . در ماه ژوئن سال 2001 این کار را ترک کردم و دوباره تدریس را شروع کردم .
من در ژوین 2001 برای نواختن گیتارباس برای Cradle استخدام شدم و در ماه جولای در تور امریکا و در سپتامبر در تور دنیا به عنوان نوازنده شرکت کردم . اهنگهای 'Damnation and a Day' (یک روز لعنتی) در سال 2003 با سونی اپیک و 'Nymphetamine' در سال 2004 با رودرامبر ضبط کردم . با orbidGod F, Slayer, hazardioB, Immolation, Moonspell, Type O Negative همکاری کرده ام . درآغاز سال 2005 از Cradle مرخصی گرفتم و شروع به ضبط "666" کردم و در ماه ژوئن دوباره به cradle پیوستم .
توسط AMPEG, MAVERICK , ROTOSOUND تایید شدم .
سرگرمی های من عبارتند از هر روز شراب خوردن, جمع اوری انواع شراب و اسباب بازیهای جنگلهای ستاره و در بین سرخپوستان واشنگتن برنده ی جام برتر شده ام . هم اکنون در سافولک انگلستان زندگی می کنم .
[External Link Removed for Guests]Charles 18 سپتامبر1980 متولد شده ام. از دوران کودکی به موسیقی علاقه مند بودم اما همیشه به طرف ویژگیهای عجیب و مبهم موسیقی کشیده می شدم(مثل زندگی) . سرنوشت من در 13 سالگی رقم خورد و برادر بزرگترم مارک یک نوار کاست از گروه سرود که بعضی از دوستانش در آن شرکت داشتند . اسم آلبوم این بود "قانون شیطان شب را میسازد" . فکر کنم شما این گروه را بشناسید . طرف دیگر نوار کاست آهنگ "روح امپراتور و برده" بود . من فهمیدم که یک نوع جو تاریک در این دو آلبوم یافته ام و به دنبال موسیقی آنها بودم . شروع کردم به تحقیق بیشتر درباره ی" Black Metal" و خارج از محدوده ی کیبورد کار کردن . در 19 سالگی تصمیم گرفتم که زدن گیتار را به طور جدی ادامه دهم که در آن موقع در رشته ی روانشناسی در دانشگاه درس می خواندم . من در یک پایه از آموزشگاه گیتار در لندن پذیرفته شدم و در سال 2001 به آنجا نقل مکان کردم . فکر می کنم آن سال مصادف بود با مرگ برادرم که بزرگترین تاثیر را در روی من گذاشت . این به من نشان داد که زندگی چقدر غیر قابل پیش بینی است . نیز اهمیت تصمیم گیری ها و انتخاب ونظرات کورکورانه را نسبت به آرزوهای من نشان داد . وقتی به کول چستر برگشتم . گروه موسیقی خودم را با عنوان "End of Invention" تشکیل دادم و خودم گیتار می زدم و همخوانی می کردم . من در آموزشگاه کول چستر شروع به تدریس و مطالعه ی ارکستر و اشعار زمان خودم کردم (من هم اکنون هم تدریس خصوصی دارم). چند سال پیش یک تماس تلفنی در حین یک درس داشتم که می گفت Dave نمیتواند در تور آینده ی کریدل حضور داشته باشد و از من خواسته شد که گیتار باس بزنم که بعد از برگشتن Dave گروه منو به عنوان نوازنده ی گیتار الکتریک قبول کرد .
[External Link Removed for Guests]Rose معرفی به طرفدارانتان اطلاعات کمی درباره ی گذشته تان به ما بگویید ؟
من خارج از لندن بزرگ شده ام اما وقتی 12 ساله بودم با والدینم به دارست نقل مکان کردیم . من دیپلم موسیقی را از دانشگاه ویموس گرفتم که در آنجا با اولین گروهم جکز بک آشنا شدم و به آنها پیوستم و آنها کاملا مخالف کریدل و بسیار حرف شنو بودند اما آهنگ های کمی برای آنها نوشتم و ما اطراف جنوب گشتیم . من تا آن زمان در گروهای تینا ترنر نوازندگی میکردم که در آنجا ساکسوفون میزدم (باز کاملا مخالف کریدل) . وقتی 20 ساله شدم وارد دانشگاه سالفورد شدم . همان جایی که گروه سوگالو در آنجا تشکیل یافت . همچنین برای چهارده فیلم کوتاه آهنگسازی کردم و الان هم در جریان آهنگ سازی یک اپرای راک هستم با اینکه سه سال است آهنگسازی میکنم ولی به نظرم تمام نشدنی است .
درباره ی اولین برخوردتان با بچه هایC.O.F بگوئید؟
همشون احمق های تمام عیار هستند (فقط دارم شوخی میکنم) . نمی خواهم دروغ بگم اول به هیچکدام از آنها اطمینان نداشتم . سخت است که به طور جدی به عنوان یک نوازنه خانم در یک گروه کار کنید و من از برخورد آنها فهمیدم که زیاد مشتاق نیستند که یک دختر در گروهشان داشته باشند و همیشه شخص جدید بودن مشکل است چون همه همدیگر را می شناسند و مدتی طول میکشد تا گروه یک شخص جدید را بپذیرد . (با این حال من تا مدتها فکر میکردم کریدل آن طور است) .
و الان نظر شما درباره ی آنها بعد از تور چیست ؟
به نظر من اوضاع به آرامی بهتر شد . من فکر می کنم که ثابت کردم که ازآن دختر ها نیستم که بخاطر شکستن ناخنم در یک گوشه بشینم و گریه کنم بعد آن یه ذره وجود منو قبول کردند . من یک سری دوستی خوب با اعضای گروه برقرار کردم و تقریبا به همه ی آنها توجه می کردم(غیر از نوازنده ی باس) .
آیا قبل از اینکه در C.O.F نوازندگی کنید با آنها ملاقات داشتید ؟
نه من اولین بار بود که آنها را می دیدم . بعد از آن دو هفته در استودیو به آهنگ ها گوش می دادم و بعد اولین تورم را با آنها انجام دادم .
شما در ویدئوی' Temptation' حضور داشتید , چطور بود ؟
عالی بود . حدود یک ساعت گریم من طول کشید و حدود سه ثانیه نقش داشتم . این اولین ویدئوی من بود و همه چیز برای من تازه بود . من از دوربین ها متنفرم و ما به طور جداگانه هر کدام فیلمبرداری می شدیم و تنها جلوی یک سری دوربین بودن خیلی برام وحشتناک بود . اما این کارو کردم و خوشحالم چون الان میدونم که باز هم می تونم این کار رو انجام بدم و نگران هیچ چیز نیستم .
آیا یاد گرفتن تمام موارد برای تور مشکل بود ؟
قسمت های اصلی مشکل نبود . لحظه ی مشکل برای من ضربه های صدای شیپور بود . گروه خیلی مصمم و محکم است و این مسلما با تمرین ممکن است و من وقتی به آنها عادت می کردم و روشی که آهنگ می زدم بهتر می شد . ما همه درام و باس را دنبال میکنم و من هرگز نمی توانستم آن را انجام بدم اما خیلی تمرین کردم و حالا حتی تصور هم نمی توانم بکنم که به روش دیگری کار بکنم .
آیا آهنگ مورد علاقه و دلخواهی را دوست دارید ؟
آهنگ دلخواه من 'Dask and her embrace' (تاریکی و آغوش آن) است . تنها مشکل این است که من آنقدر در آن محو می شوم که قبل از اینکه آن را بفهمم تمام می شود و همیشه بخاطر اینکه خیلی زود تمام می شود ناراحت می شوم . آهنگ دلخواهی که دوست دارم بشنوم با عنوان 'Tonight in flames' (امشب در شعله ی آتش) از تورنوگرافی است . خیلی مهم است من هر شب قبل از خواب به آن گوش میکنم .
[External Link Removed for Guests]Sarah 25 فوریه در فارست گریت غرب لندن متولد شدم . در خانواده ام هیچ سابقه موسیقی وجود ندارد و هیچ حمایتی از طرف انها نداشته ام . وقتی 9 ساله بودم با مادر روحانی ام آشنا شدم که بر توانایی های من اعتقاد داشت . وقتی من یازده ساله بودم مرا تشویق کرد تا در یک گروه جاز فریاد بزنم و پایکوبی کنم تا اولین نمایشم را خوب ارایه کنم . از این گذشته مرابه گروه C.O.F راهنمایی کرد . وقتی 16 یا 17 ساله بودم عضو این گروه شدم و در عین اینکه برای این گروه کار میکردم برای گروهای دیگری مثل: 'Mortiis' خوانندگی میکردم من حدود 25 آلبوم کار کرده ام .
گروهای مورد علاقه ام: Madonna, Price, AHA, Emperor, Mysicum, Mayhem, Satyricon, Graveland, Dissection, Gehenna, Metallica, Skid Row, Sepulture, RHCP,Moonspell ,Guns N Roses
فیلم های مورد علاقه ام: Sleepy(گودال بی سرو صدا),Misteress of the Dark(بانوی تاریکی), The Lost Boys(پسرهای گم شده), Bram Stokers Dracula(دراکولای برام استوکر), Beetle Juice(عصاره ی سوسک), The Cell(سلول).
غذاها و نوشیدنی های مورد علاقم: چای و شکلات و استیک و غذاهای دریایی .
چیزهایی که دوست ندارم: اوضاع "راک استار", دروغگوها, عدم وجود بهداشت, غرور,یاوه گویی و شورش .
سرگرمی ها: خرید ورانندگی و موسیقی و نویسندگی .
[External Link Removed for Guests] Martin
ممکن است برای معرفی به طرفداران اطلاعات کوچکی در مورد گذشته برایمان بگویید ؟
26 سال دارم دارم از جمهوری چک (در مرکز اروپا نه چک اسلواکی) درام میزنم و حدود 20 سی دی در چک ضبط کرده ام و در گروهی با Jeff Dunn همکاری کرده ام .
درباره ی اولین برخوردتان با بچه های C.O.F برایمان بگویید ؟
من فکر میکردم بچه های سردی باشند ولی خیلی صمیمی و با مزه اند و ما اوقات بسیار خوش و سر گرم کننده ای با هم داریم و من خیلی دوستشان دارم .
قبل از اینکه با C.O.F کار کنید با آنها برخورد داشتید ؟
بله من در اجرای آنها در پاراگوئه وقتی 16 ساله بودم دیدم . و من جزء طرفداران بیشمار آنها بودم .
شما در ویدئوی 'Temptation' ظاهر شدید, چطور بود ؟
در حقیقت اون اولین ویدئوی بزرگ من بود و خیلی مهیج بود . چیزهای زیادی یاد گرفتم اگر چه روز خیلی طولانی بود ولی همه متخصص بودند و همانطور که می بینید آخرین قسمت واقعا خوب بود .
ایا نواختن درام تورها مشکل بود ؟
خوب بستگی داره بعضی آهنگها باید مثل حالاتی که قبلا در قطعات آلبوم نواخته شده تکنیکی باشد . بنابراین یک ذره مشکل بود اما واقعا نه, چون من تمام آهنگ ها را از قبل می شناختم . ومن به هر حال بعد از دو درامر ماهر و بزرگ مثل 'Nicholas' و 'Adrian' برای من کار خیلی بزرگی بود .
آیا شما آهنگ دلخواه دارید که بنوازید ؟
بله من عاشق آهنگهایی مثل: Ebony, Cruelty, Cthulha Dawn هستم و دوست دارم آهنگ های غم انگیز در کارم بزنم . همچنین آهنگ های ملکه زمستان, قانون شیطلن شب را ساخت و ... را دوست دارم . اساسا من عاشق همه ی مزخرفات هستم .
چطور درام زدن را شروع کردید ؟
وقتی بچه بودم شروع کردم(فکر کنم 5 یا 6ساله) اما زیاد جدی نبود همه به همه ی اشیاء منزل مثل صندلی ها و بشقاب ها ضربه میزدم . بعدا وقتی 12 ساله بودم تمریناتم را بطور جدی تر شروع کردم . چون در مدرسه های موسیقی کلاس درام در آن زمان نبود . من از پروفسور کوپاک(عضو اپرای جاناکک در جمهوری برونو چک) تدریس خصوصی دیدم . وقتی 15 ساله شدم در هنرستان لئوجانالک درس خواندم(که اساسا دانشگاه موسیقی سنتی است) و در رشته ی نواختن ضرب فارغ التحصیل شدم و همچنین یک الت دیگر یعنی پیانو را از 7 سالگی شروع کردم و الان هم کار میکنم .
آیا مسافرت به جاهای دور را دوست دارید ؟
من زیاد اهل خوشگذرانی نیستم ولی اتوبوس تور ما مثل یک هتل است . در ضمن من از تمام اوقاتم با C.O.F می برم .
[External Link Removed for Guests]
علی یارتون
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 934
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۱۶ آبان ۱۳۸۷, ۸:۲۸ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1043 بار
- سپاسهای دریافتی: 3151 بار
Re: از "شیطان پرستی" چه می دانید ؟
bbk_agp نوشته شده:میشه لطفا یه منبع انگلیسی راجع به "شیطان پرستی" برام معرفی کنی!؟ برا تحقیق دانشگاه حسابی لازمش دارم
شما میتوانیدبه این بن مایه ها رجوع کنید:
داالمعارف دوزخ،کالین د پلانسی 1863 م
فرهنگ دیو شناسی ، جان وایر سال 1583 م
دیوهای دروغین ، جان وایر 1583 م
جادوی مقدس ،مک گریگور 1898 م
کتاب مقدس شیطان پرستی
کتاب کلیسای شیطان the church of satan
دایره المعارف ویکی پدیا [External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
Work hard in silence
Let your success
Be your noise
Let your success
Be your noise
-
- پست: 94
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲۴ دی ۱۳۸۶, ۷:۵۶ ب.ظ
- محل اقامت: چهارراه تحویلی
- سپاسهای ارسالی: 705 بار
- سپاسهای دریافتی: 160 بار
- تماس:
Re: از "شیطان پرستی" چه می دانید ؟
از اینکه مدتی تاخیر و غیبت داشتم پوزش می طلبم
عرض ادب و احترام خدمت خوانندگان والفجر ولیال عشر وشفع والوتر والیل اذا یسر هل فی دالک قسم لذی حجر
در ادامه می خوام زندگی نامه ی آنتوان لاوی (که خیلی از آتیش ها از گور اون بلند میشه) رو تقدیم کنم .
[External Link Removed for Guests]
آنتوان شزاندر لاوی (Anton Szandor Lavey)، مؤسس و کاهن اعظم کلیسای شیطان (Church Of Satan) نویسنده کتاب انجیل شیطانی و بنیان گذارآیین شیطان پرستی لاویی (شیطان پرستی نوین)
وی در ۱۱ آوریل سال ۱۹۳۰ در شهر شیکاگو ایالت ایلی نویز متولد شد . سپس خانواده اش به سانفرانسیسکو نقل مکان کردند و بیشتر دوران رشد وی همانجا سپری شد .
او ابتدا در دوران دبیرستان درس را رها کرد و سپس از خانه متواری شد . در سن ۱۷ سالگی ابتدا به سیرک پیوست و بعد به نوازندگی روی آورد.
در سال ۱۹۵۰ (بیست سالگی) به عنوان عکاس در دایره جنائی پلیس استخدام شد .
در سال ۱۹۵۲ (بیست و دو سالگی) با کارول لَنسینگ (Carole Lansing) ازدواج کرد . نتیجه این ازدواج اولین دختر او کلارا لاوی بود . اما آنها فقط هشت سال در کنار زیستند . ازدواج آنها بعد از اینکه آنتوان بسیار شیفته داین هگارتی شده بود در ۱۹۶۰ (سی سالگی) منجر به طلاق شد. آنتوان و داین هرگز ازدواج نکردند و دوست باقی ماندند ولی رابطه آنها بعد از سالهای طولانی به تولد دختر دوم وی زنا لاوی در سال ۱۹۶۴ (سی و چهار سالگی) منجر شد.
موفقیتهای او به عنوان یک پیانیست ادامه داشت و از مشهور ترین افراد زمان خود در سانفرانیسکو بود .
لاوی مجمعی را بصورت محرمانه تشکیل داده بود و برایشان ایراد سخن می نمود . ارائه سخنرانی های سرّی خود در شبهای جمعه را که «دایره اسرار آمیز» نامیده بود آغاز کرد . یکی از اعضای همین مجمع بود که به وی پیشنهاد تأسیس آیین جدید را داد.
در ۳۰ آوریل ۱۹۶۶ در حالی که سر خود (به عنوان رسم آئین جدید) را تراشیده بود، بنیان گذاری کلیسای شیطان را اعلام کرد.
همچنین سال ۱۹۶۶ را به عنوان آنو ساتانس سال اول عهد شیطان اعلام کرد.
وی خود را کاهن اعظم کلیسای شیطان نامید.
همچنین دوست دخترش را هم بعنوان راهبه ی کلیسای منحوسش برگزید .
چندی بعد با انتشار کتاب انجیل شیطانی در سال ۱۹۶۹ به اظهار تعالیم کلیسای شیطان پرداخت و اظهار داشت که شیطان فرمانروای زمین است.
در ادامه انتشار انجیل شیطانی لاوی کتاب آئین پرستش شیطانی را در ۱۹۷۲ انتشار داد. در این کتاب جزئیات بیشتری از آئین پرستش، رسوم و تشریفات دینی پرستش شیطان از جمله مراسم عشاء تاریک را ذکر کرد.
هگرتی و لاوی در اوسط ۱۹۸۰(پنجاه سالگی) از هم جدا شدند و آخرین همراهش هم کسی نبود جز بلانچ بارتون که نتیجه این همراهی تولد تنها پسر لاوی به نام سیتن سرکیس کرنکی لاوی را رقم زد .
آنتوان لاوی در ۲۹ اکتبر ۱۹۹۷(شصت و هفت سالگی) در بیمارستان سنت ماری شهر سانفرانسیسکو بر اثر تورم ریه مرد. همانگونه که قبلا هم ذکر شد روز مرگ لاوی به عنوان روز هالووین شناخته میشود . در تدفین شیطانی لاوی که به صورت مخفی انجام شد ، جسدش سوزانده و خاکستر شد .
خاکسترش دفن نشد و بین وارثانش تقسیم شد و با این فرض که دارای قدرت اسرارآمیزیست در آیین پرستش اسرارآمیز شیطانی استفاده شود .
[External Link Removed for Guests]
از آثار ننگین او می توان به موارد ذیل اشاره کرد :
کتاب
• انجیل شیطانی ۱۹۶۹
• ساحرهٔ تمامعیار یا وقتی پاکدمنی شکست خورد چه کنیم ۱۹۷۱
• آیین پرستش شیطانی ۱۹۷۲
• دفتر یادداشت شیطان ۱۹۹۲
• گفتگوهای شیطان ۱۹۸۸
فیلم
• نیایش برادر اهریمنی من ۱۹۶۹
• سیتنیس عشاء ربانی شیطان ۱۹۷۰
• باران شیطان ۱۹۷۵
• اتومبیل ۱۹۷۷
• دکتر دراکولا، اکا سونگالی ۱۹۸۱
• سوپرستار کارلز منسون ۱۹۸۹
• مرگ صحنه ۱۹۸۹
• گفتگوی شیطان ۱۹۹۵
موسیقی
• مراسم عشاء شیطانی
• موسیقی بیگانه
• شیطان به تعطیلات میرود
عرض ادب و احترام خدمت خوانندگان والفجر ولیال عشر وشفع والوتر والیل اذا یسر هل فی دالک قسم لذی حجر
در ادامه می خوام زندگی نامه ی آنتوان لاوی (که خیلی از آتیش ها از گور اون بلند میشه) رو تقدیم کنم .
[External Link Removed for Guests]
آنتوان شزاندر لاوی (Anton Szandor Lavey)، مؤسس و کاهن اعظم کلیسای شیطان (Church Of Satan) نویسنده کتاب انجیل شیطانی و بنیان گذارآیین شیطان پرستی لاویی (شیطان پرستی نوین)
وی در ۱۱ آوریل سال ۱۹۳۰ در شهر شیکاگو ایالت ایلی نویز متولد شد . سپس خانواده اش به سانفرانسیسکو نقل مکان کردند و بیشتر دوران رشد وی همانجا سپری شد .
او ابتدا در دوران دبیرستان درس را رها کرد و سپس از خانه متواری شد . در سن ۱۷ سالگی ابتدا به سیرک پیوست و بعد به نوازندگی روی آورد.
در سال ۱۹۵۰ (بیست سالگی) به عنوان عکاس در دایره جنائی پلیس استخدام شد .
در سال ۱۹۵۲ (بیست و دو سالگی) با کارول لَنسینگ (Carole Lansing) ازدواج کرد . نتیجه این ازدواج اولین دختر او کلارا لاوی بود . اما آنها فقط هشت سال در کنار زیستند . ازدواج آنها بعد از اینکه آنتوان بسیار شیفته داین هگارتی شده بود در ۱۹۶۰ (سی سالگی) منجر به طلاق شد. آنتوان و داین هرگز ازدواج نکردند و دوست باقی ماندند ولی رابطه آنها بعد از سالهای طولانی به تولد دختر دوم وی زنا لاوی در سال ۱۹۶۴ (سی و چهار سالگی) منجر شد.
موفقیتهای او به عنوان یک پیانیست ادامه داشت و از مشهور ترین افراد زمان خود در سانفرانیسکو بود .
لاوی مجمعی را بصورت محرمانه تشکیل داده بود و برایشان ایراد سخن می نمود . ارائه سخنرانی های سرّی خود در شبهای جمعه را که «دایره اسرار آمیز» نامیده بود آغاز کرد . یکی از اعضای همین مجمع بود که به وی پیشنهاد تأسیس آیین جدید را داد.
در ۳۰ آوریل ۱۹۶۶ در حالی که سر خود (به عنوان رسم آئین جدید) را تراشیده بود، بنیان گذاری کلیسای شیطان را اعلام کرد.
همچنین سال ۱۹۶۶ را به عنوان آنو ساتانس سال اول عهد شیطان اعلام کرد.
وی خود را کاهن اعظم کلیسای شیطان نامید.
همچنین دوست دخترش را هم بعنوان راهبه ی کلیسای منحوسش برگزید .
چندی بعد با انتشار کتاب انجیل شیطانی در سال ۱۹۶۹ به اظهار تعالیم کلیسای شیطان پرداخت و اظهار داشت که شیطان فرمانروای زمین است.
در ادامه انتشار انجیل شیطانی لاوی کتاب آئین پرستش شیطانی را در ۱۹۷۲ انتشار داد. در این کتاب جزئیات بیشتری از آئین پرستش، رسوم و تشریفات دینی پرستش شیطان از جمله مراسم عشاء تاریک را ذکر کرد.
هگرتی و لاوی در اوسط ۱۹۸۰(پنجاه سالگی) از هم جدا شدند و آخرین همراهش هم کسی نبود جز بلانچ بارتون که نتیجه این همراهی تولد تنها پسر لاوی به نام سیتن سرکیس کرنکی لاوی را رقم زد .
آنتوان لاوی در ۲۹ اکتبر ۱۹۹۷(شصت و هفت سالگی) در بیمارستان سنت ماری شهر سانفرانسیسکو بر اثر تورم ریه مرد. همانگونه که قبلا هم ذکر شد روز مرگ لاوی به عنوان روز هالووین شناخته میشود . در تدفین شیطانی لاوی که به صورت مخفی انجام شد ، جسدش سوزانده و خاکستر شد .
خاکسترش دفن نشد و بین وارثانش تقسیم شد و با این فرض که دارای قدرت اسرارآمیزیست در آیین پرستش اسرارآمیز شیطانی استفاده شود .
[External Link Removed for Guests]
از آثار ننگین او می توان به موارد ذیل اشاره کرد :
کتاب
• انجیل شیطانی ۱۹۶۹
• ساحرهٔ تمامعیار یا وقتی پاکدمنی شکست خورد چه کنیم ۱۹۷۱
• آیین پرستش شیطانی ۱۹۷۲
• دفتر یادداشت شیطان ۱۹۹۲
• گفتگوهای شیطان ۱۹۸۸
فیلم
• نیایش برادر اهریمنی من ۱۹۶۹
• سیتنیس عشاء ربانی شیطان ۱۹۷۰
• باران شیطان ۱۹۷۵
• اتومبیل ۱۹۷۷
• دکتر دراکولا، اکا سونگالی ۱۹۸۱
• سوپرستار کارلز منسون ۱۹۸۹
• مرگ صحنه ۱۹۸۹
• گفتگوی شیطان ۱۹۹۵
موسیقی
• مراسم عشاء شیطانی
• موسیقی بیگانه
• شیطان به تعطیلات میرود
علی یارتون
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 934
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۱۶ آبان ۱۳۸۷, ۸:۲۸ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1043 بار
- سپاسهای دریافتی: 3151 بار
Re: از "شیطان پرستی" چه می دانید ؟
درود
بسیاری از افرادی که در ایران جزو این گونه از گروههای کثیف هستند.بدون کوچکترین مطالعه و تحقیق در فلسفه وجودی این گروهها ی الحادی .تنها برای خود نشان دادن و از روی بی دردی جذب میشوند.[افرادی نیز به دلیل عقده گشایی].دراویش نیز از این قائده مستثنی نمیباشند.این دراویش که اکثر آنها بیسواد و دارای سوابق کیفری و ......میباشند.در مواجه با دلیل های منطقی و انتقاد ،همواره پرخاش نشان میدهند.چندی پیش که گروهی از این دراویش در ایام محرم ،در محلاتمان از این هیئت به آن هیئت سیر آفاق و انفس مینمودند.
به اصرار برخی از اعضای هیئت، با رئیس اینان[که پیشتر از باج بگیران محله امامزاده حسن بوده]شروع به بحث نمودم.باور بفرمائید این فرد حتی از کوچکترین مبادی صوفی گری و درویش گری آگاه نبود.هر چند پایان این بحث با کتک کاری پایان گرفت.ولی دست اینان از عوام فریبی کوتاه گردید.و چند سالی است دیگر پیدایشان نیست.
البته این امر [شیطان پرستی]پیشینه ای بسیار طولانی در ایران دارد.[نگاه کنید به کتیبه ضد دیو خشایارشاه] که در آن خشایارشا از قلع و قمع اینان در ایران سخن رانده.البته گروهی نیز در غرب کشور از کهن ترین ایام سکونت دارند.این گروه از شیطان پرستان فرقه اهل حق میباشند.[لازم به توضیح تمامی اهل حق شیطان پرست نمیباشند و به فرقه های گوناگونی تقسیم میشوند که شیطان پرستان و علی اللهی ها برخی از این گروهها هستند.در میان اهل حق گروههای موحد و دوستدار اهل بیت نیز وجود دارد.بنده چندی پیش مقاله بسیار جالبی در مورد این گروه نوشته بودم که شوربختانه حذف گردید]
به امید ظهور - مرداویز
بسیاری از افرادی که در ایران جزو این گونه از گروههای کثیف هستند.بدون کوچکترین مطالعه و تحقیق در فلسفه وجودی این گروهها ی الحادی .تنها برای خود نشان دادن و از روی بی دردی جذب میشوند.[افرادی نیز به دلیل عقده گشایی].دراویش نیز از این قائده مستثنی نمیباشند.این دراویش که اکثر آنها بیسواد و دارای سوابق کیفری و ......میباشند.در مواجه با دلیل های منطقی و انتقاد ،همواره پرخاش نشان میدهند.چندی پیش که گروهی از این دراویش در ایام محرم ،در محلاتمان از این هیئت به آن هیئت سیر آفاق و انفس مینمودند.
به اصرار برخی از اعضای هیئت، با رئیس اینان[که پیشتر از باج بگیران محله امامزاده حسن بوده]شروع به بحث نمودم.باور بفرمائید این فرد حتی از کوچکترین مبادی صوفی گری و درویش گری آگاه نبود.هر چند پایان این بحث با کتک کاری پایان گرفت.ولی دست اینان از عوام فریبی کوتاه گردید.و چند سالی است دیگر پیدایشان نیست.
البته این امر [شیطان پرستی]پیشینه ای بسیار طولانی در ایران دارد.[نگاه کنید به کتیبه ضد دیو خشایارشاه] که در آن خشایارشا از قلع و قمع اینان در ایران سخن رانده.البته گروهی نیز در غرب کشور از کهن ترین ایام سکونت دارند.این گروه از شیطان پرستان فرقه اهل حق میباشند.[لازم به توضیح تمامی اهل حق شیطان پرست نمیباشند و به فرقه های گوناگونی تقسیم میشوند که شیطان پرستان و علی اللهی ها برخی از این گروهها هستند.در میان اهل حق گروههای موحد و دوستدار اهل بیت نیز وجود دارد.بنده چندی پیش مقاله بسیار جالبی در مورد این گروه نوشته بودم که شوربختانه حذف گردید]
به امید ظهور - مرداویز
Work hard in silence
Let your success
Be your noise
Let your success
Be your noise
-
- پست: 1297
- تاریخ عضویت: شنبه ۱۵ تیر ۱۳۸۷, ۱۰:۲۵ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1856 بار
- سپاسهای دریافتی: 3546 بار
Re: از "شیطان پرستی" چه می دانید ؟
هر بلک متالی شیتان پرستی نیست هر شیتان پرستی متال باز نیست و هر کسی هم که بلک متال گوش میده شیتان پرست نیست !!!!!
قابل توجه دوستانی که فکر می کنند هر کسی که متال بخونه شیتان پرست است ( مانند مرلین منسون که بارها گفته من شیتان پرست نیستم) ولی دوستان حرف های جالبی در مورد این خاننده متال می گن
قابل توجه دوستانی که فکر می کنند هر کسی که متال بخونه شیتان پرست است ( مانند مرلین منسون که بارها گفته من شیتان پرست نیستم) ولی دوستان حرف های جالبی در مورد این خاننده متال می گن