
به نام خداوند بخشنده مهربان
همراهان خونگرم سنترالی سلام...
امشب می خواستم مطلب نظامی بنویسم ولی این موضوع خیلی قلقلکم می داد.
دوستان در مطلب 13 تلویزیون ماهواره ای به نکاتی پیرامون این موضوع پرداختم ولی چیزی که باعث شد منحصرا به بی بی سی بپردازم بحث داغی است که این روزها در بین عوام درباره این شبکه راه افتاده است.اکثریت مردم ایران ماهواره دارند و این مساله انکار ناپذیره ..یه سر برید بالا پشت بام نگاهی به دور و بر بیندازید آمار خوبی دستتان می آید..الان رقابت بر سر این است که چه کسی دو دیش و یا ببیشتر داشته باشد.
نگاه به ماهواره در مناطق مختلف ایران متفاوت است مثلا در خوزستان ما همه عضق نیلسات و عرب سات دارند و آهنگ های عربی روتانا و مزیکا وملودی...شبکه روتانا را که میلیاردر سعودی یعنی شاهزاده طلال ساپورت مالی می کند و غمی از این باب ندارد.انواع و اقسام دخترکان لبنانی و تونسی را جمع اوری کرده و مانند یک کمباین تولید خواننده عمل می کند و تقریبا تیراژ ماهانه تولید خواننده اش در صورت رونق بازار 50 الی 100 فروند است.
از خوزستان بگذریم یه سر بریم آذربایجان و تبریز و اردبیل..دیار مردان تاریخ ساز و و طن پرستی چون بابک خرمدین دلاور و راست قامتانی چون ستارخان...متاسفانه اندکی در آن قسمت اوضاع نامناسب است و ماهواره آستارا و نیز شبکه مستهجن آذربایجان شمالی(باکو) به تولید فیلمهای 18- می پردازد.
در کردستان برویم با شبکه ماهواره ای کرد ها که ترانه های سنتی کردی پخش می کنند حال می کنند.
ولی حالا کمی ملی نگاه کنیم..سراسر ایران...صدا و سیمای ضرغامی متاسفانه نتوانسته است مخطبان تشنه و نسل جوان ایران را از لحاظ تنوع برنامه ارضا کند و در کوچه بازار لقب جام غم به آن می دهند(بدل از جام جم)سریال های بی محتوا و سرد و بی روح...فیلمهای تکراری...اخبار خشک و گزینشی...وتحلیل های آبکی سیاسی.
این موضوع در سالهای پیش ایرانیها را به سمت تلویزیون های خلق الساعه لس انجلسی سوق داد و آنان نیز چند سالی مزه داشتند و به سرگرمی مردم می پرداختند.در ان بین سیاسی هایشان نیز که گاها ادعاهایی مضحک داشتند مانند هخا که قصد داشت در 11 مهر 1383 با 50 هواپیما به ایران حمله کند!!!!!!!!
گذشت و گذشت و مردم از لس آنجلسی ها روی برگرداندند و تلویزیونی واشنگتنی به نام صدای امریکا باز شد که نسبتا حرفه ای و متفاوت به اجرای برنامه می پرداخت.برنامه تفسیر خبر آن با اجرای جمشید چالنگی مشتری های خاص خودش را جمع کرد و خود بنده نیز برنامه چهارشنبه شب آن یعنی تحلیل با نوری زاده و سازگازا را هیچ گاه از دست نداده ام.
گذشت و این تلویزیون نیز افت کرد و اختلافات داخلی در آن افتاد و لونا شاد و اسفندیار بهارلو و چند مجری دیگر آن بنا به دلایل متعدد و از جمله زورگویی کامبیز محمودی مدیر این تلویزیون از آن استعفا دادند.
تا اینکه در 25 دیماه امسال زنگ خطر برای صدای امریکا به صدا در آمد وهمچنین برای صدا و سیما خودمان.بله دوستان بی بی سی فارسی که سالها به پخش برنامه رادیویی مشغول بود دیرهنگام به فکر تاسیس تلویزیون افتاد و در ساعت 5 بعد از ظهر همان روز به شکلی انفجاری و غیر قابل تصور و حرفه ای پخش برنامه های خود را اغاز کرد.چندین مستند بکر و نیز فیلم های زیبایی از زوایای پنهان جامعه ایران مانند عمل دماغ در بین دختران و علل آن و پخش برنامه سرگرم کننده کوک با خوانندگان ناشناخته ولی از نظر حرفه ای کاردرست نظر مردم را به سمتش جلب کرد.
در همین چند روزی که از افتتاح می گذرد تقریبا در صدای امریکا تخته شده است و مشخص است که باید دنبال راهی برای مخاطب از دست رفته خود باشند.واکنش صدا و سیما نیز جالب بود..ضرغامی در مصاحبه ای گفت این تلویزیون با پخش برنامه در ساعات طلایی تلویزیون داخلی اهدافی خاص را دنبال می کند.
نکته جالبی که من در ین تلویزیون به وضوح می بینم اینکه به هیچ وجه گرایش ضد جمهوری اسلامی ندارد برعکس تمامی کانال های دیگر به شدت در این زمینه پاستوریزه و هموژنیزه است.
مدیر این شبکه مهدی آفاق است و حدود 100 کارمند و 50 خبرنگار فارسی زبان را استخدام کرده است و در دبی و لندن مورد آموزش فشرده قرار داده است.بودجه 25 میلیون پوندی پشت آن است و افت آن بعید به نظر می رسد.
راستی به نظر شما کار کار انگلیساست؟





