من شیطان هستم

در اين بخش ميتوانيد درباره موضوعاتي كه در انجمن براي آنها بخشي وجود ندارد به بحث و گفتگو بپردازيد

مدیران انجمن: MOHAMMAD_ASEMOONI, رونین, Shahbaz, MASTER, شوراي نظارت

ارسال پست
Captain
Captain
نمایه کاربر
پست: 2732
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۵ مرداد ۱۳۸۵, ۱۰:۳۴ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 12804 بار
سپاس‌های دریافتی: 4580 بار

من شیطان هستم

پست توسط كيارش »

مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا
نمازش را در خانه خدا
مسجد بخواند، لباس پوشید و
راهی
خانه خدا شد.

در راه مسجد، مرد زمین خورد و
ولباسهایش کثیف و گلی شد. او بلند
شد، خودش را پاک کرد و
به خانه برگشت.

مرد در خانه لباسهایش را عوض کرد
و دوباره
راهی خانه خدا شد. در
راه به مسجد و در همان نقطه
مجدداً
زمین خورد!

او دوباره بلند شد، خودش را پاک
کرد و به خانه برگشت. یک
بار دیگر لباسهایش را عوض کرد و
راهی خانه خدا شد.

در راه به مسجد،در همان جایی که
دوبار زمین خورده بود*
* با مردی که چراغ
در دست داشت برخورد کرد *
*
و نامش را پرسید. مرد پاسخ داد:** **((
من دیدم شما
در راه به مسجد دو بار به زمین
افتادید.))، از این رو چراغ
آوردم تا بتوانم راهتان ر**ا*
* روشن کنم.*
**
**
* مرد اول از او بسیار
تشکر می کند و هر دو راهشان را به
طرف مسجد ادامه می دهند.*
*
همین که به مسجد رسیدند، مرد اول
از مرد چراغ بدست در خواست می کند
تا به مسجد وارد شود و با او نماز
بخواند. مرد دوم از رفتن به داخل
مسجد خودداری می کند.


مرد اول درخواستش را دوبار دیگر
تکرار می کند و مجدداً
همان جواب را می شنود. مرد اول
سوال می کند که چرا او
نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز
بخواند.


مرد دوم پاسخ داد: ((من شیطان
هستم.)) مرد اول با شنیدن
این جواب شدیدا" جا خورد. شیطان
در ادامه
توضیح داد
:
من شما را در راه به مسجد دیدم و
این من بودم که
باعث زمین خوردن شما شدم.


وقتی شما به خانه رفتید، خودتان
را
تمیز کردید و به طرف مسجد
برگشتید، خدا همه گناهان
شما را بخشید.

من برای بار دوم
باعث زمین خوردن شما شدم
و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن
در خانه نکرد، بلکه دوباره مصمم
تر به سمت
مسجد برگشتید.

به همین خاطر،خدا همه گناهان
افراد
خانواده ات راهم بخشید.


من ترسیدم که
اگر یک بار دیگر باعث
زمین خوردن شما بشوم، آنگاه خدا
گناهان افراد دهکده تان را
هم ببخشد


. بنا براین، من خدا را از سالم
رسیدن شمابه خانه خدا
مطمئن ساختم.

نتیجه اخلاقی داستان:


کار خیری را که قصد دارید انجام
دهید به تعویق نیاندازید.
زیرا هرگز نمی دانید چقدر اجر و
پاداش ممکن است ازمواجهه با
سختی های در حین تلاش به انجام
کار
خیر دریافت کنید.

[External Link Removed for Guests]
پارسائی شما می تواند خانواده و
قوم تان را بطور کلی نجات بخشد.
این کار را انجام دهید و پیروزی
خدا را ببینید
 [FONT=lucida grande, tahoma, verdana, arial, sans-serif]  این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود,    
  [FONT=lucida grande, tahoma, verdana, arial, sans-serif]ور نه هیچ از دل بی‌رحم تو تقصیر    
ارسال پست

بازگشت به “ساير گفتگوها”