مجتبی دیوونه را بیشتر بشناسیم...!

در اين بخش ميتوانيد درباره موضوعاتي كه در انجمن براي آنها بخشي وجود ندارد به بحث و گفتگو بپردازيد

مدیران انجمن: رونین, Shahbaz, MASTER, MOHAMMAD_ASEMOONI, شوراي نظارت

ارسال پست
Captain
Captain
نمایه کاربر
پست: 3309
تاریخ عضویت: شنبه ۱۰ آذر ۱۳۸۶, ۵:۵۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3096 بار
سپاس‌های دریافتی: 11996 بار

مجتبی دیوونه را بیشتر بشناسیم...!

پست توسط Mil@d »

اگر گذرتان به بندرعباس و چهار راه رسالت خورده باشد جوانی را میبینید که با حرکاتی عجیب شبیه به افسران راهنمایی رانندگی مشغول راهنمایی ماشین های مردم است.
طفلک در عالم و رویاهای خود سیر میکند و با تلاش فراوان از 7 صبح تا 8 شب به راهنمایی مردم مشغول است کسی علامتهای او را جدی نمیگیرد ولی مجتبی در کارش جدی است و گهگاهی سوت هم میزند.شاید اگر قبض جریمه هم داشت جریمه هم می کرد.
او خستگی را خسته کرده است و اصلا کارش را رها نمی کند حتی درگرمای 50 درجه مرداد ماه بندرعباس که هر کسی را از پا در می اورد.افسران راهنمایی در کنار او هستند ولی کاری به کارش ندارند همانطور که مردم هم کاری به کارش ندارند.
امسال سرهنگ ضیایی رئیس راهور بندرعباس به پاس تلاش های بی مزد این مجتبی ما به او هدیه ای به رسم یادبود داد.کاری ارزشمند که باید بیش از این انجام شود.
او فقیر است و معلوم نیست شبها کجا می خوابد.چه می خورد.خانواده اش کجا هستند.
او دیوانه ایست بی آزار که کاری را که میکند وظیفه خودش میداند و به ان عشق می ورزد.او دلخوش به همین است.

مجتبی خسته نباشی...

تصویر

تصویر

تصویر

تصویر
  بی  
Old Moderator
Old Moderator
نمایه کاربر
پست: 883
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۱۴ اسفند ۱۳۸۶, ۱:۳۰ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 112 بار
سپاس‌های دریافتی: 327 بار
تماس:

Re: مجتبی دیوونه را بیشتر بشناسیم...!

پست توسط H@med »

خوش به حالش اون دنیا ازش سوال و جواب نمیکنن
[External Link Removed for Guests]
   آموزش شارژ کارتریج و تعمیر انواع    (راهنمای تعمیر لپ تاپ و پرینتر ، ...)


[External Link Removed for Guests]
Colonel II
Colonel II
نمایه کاربر
پست: 3472
تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۷, ۹:۴۴ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 5879 بار
سپاس‌های دریافتی: 12411 بار
تماس:

Re: مجتبی دیوونه را بیشتر بشناسیم...!

پست توسط Solver »

جالب بود، من زیاد به اینطور افراد دقت می کنم. لیست بلندی هم از این افراد دارم همیشه اون ها را زیر نظر دارم. اما جالب ترین فردی که دیدم کسی بود که عاشق عکاسی بود!

با یک دوربین دومینت (از اینها که از بالا توش نگاه می کنند) می چرخید به هر کی می رسید می گفت عکس بگیرم ازت، اما جالب این بود که دیگه طرف را ول نمی کرد خلاصه با درخت و سنگ تیر چراغ برق و هر چی که اون نزدیکی بود باید عکس می گرفتی و البته نه فیلمی تو دوربین بود و نه ... :grin:

البته تماس مکرر مردم محل باعث شد بیان ببرنش، چند بار واقعاً مزاحم آدم میشد.
Personal Site: [External Link Removed for Guests]
Captain
Captain
نمایه کاربر
پست: 3309
تاریخ عضویت: شنبه ۱۰ آذر ۱۳۸۶, ۵:۵۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3096 بار
سپاس‌های دریافتی: 11996 بار

Re: مجتبی دیوونه را بیشتر بشناسیم...!

پست توسط Mil@d »

در اینطرف ها نیز از اینگونه افراد بسیارند که به دو دسته کلی معتادین و نعشه ها+روانی ها تقسیم بندی می شوند.
ساعت فعالیت این دوستان بین 2 تا 4 ظهر است و به بچه های 2 تا 4 معروفند.

افرادی که زیاد به چشم من می خورند
فردی است که استاد فیزیک بوده و بر اثر یک حادثه عشقی سر به کوچه و خیابان گذاشته است و معمولا در هر 50 متر کفش خود را در می آورد و دوباره می پوشد!
یکی دیگر است که گویا مسئله چک او را به این وضع انداخته است و از صبح تا شب در رابطه با مسائل بانکی صحبت می کند و همیشه در حال نقد کردن چک و تراول است...!
دوست دیگری داریم که فوق العاده باحال است و به شدت با داریوش حال می کند.خصوصا ترانه به من نگو دوستت دارم که باورم نمیشه نگو فقط تو رو دارم که باورم نمیشه...
از همه باحال تر حتینو بود که به شدت به صندوق صدقات علاقه داشت و با آدامس و سیم خشک روزی 4- 5 هزار تومان از صندوق صدقات کاسب بود.
یک رفیقی هم داریم به نام اپوزوسیون که عرب است و همیشه در حال فحش دادن به نوری المالکی نخست وزیر عراق است. :?

و در انتها یکی دیگه هست که کم پیدا است ولی اهل مطالعه است!!!البته عکساش!

اگر فرصت شد شخصا از این دوستان گزارش تصویری تهیه خواهم کرد و در سنترال قرار خواهم داد.
  بی  
Captain
Captain
نمایه کاربر
پست: 3309
تاریخ عضویت: شنبه ۱۰ آذر ۱۳۸۶, ۵:۵۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3096 بار
سپاس‌های دریافتی: 11996 بار

Re: مجتبی دیوونه را بیشتر بشناسیم...!

پست توسط Mil@d »

مردی در هنگام رانندگی، درست جلوی حياط يک تيمارستان پنچر شد و مجبورشد همانجا به تعويض لاستيک بپردازد.
هنگامی که سرگرم اين کار بود، ماشين ديگری به سرعت ازروی مهره های چرخ که در کنار ماشين بودند گذشت و آنها را به درون جوی آب انداخت و آب مهره ها را برد. مرد حيران مانده بود که چکار کند.
تصميم گرفت که ماشينش را همانجارها کند و برای خريد مهره چرخ برود.
در اين حين، يکی از ديوانه ها که از پشت نرده های حياط تيمارستان نظاره گر اين ماجرا بود، او را صدا زد و گفت: از ٣ چرخ ديگر ماشين، از هر کدام يک مهره بازکن و اين لاستيک را با ٣ مهره ببند و برو تا به تعميرگاه برسی.
آن مرد اول توجهی به اين حرف نکرد ولی بعد که با خودش فکر کرد ديد راست می گويد و بهتر است همين کار را بکند. پس به راهنمايی او عمل کرد و لاستيک زاپاس را بست.
هنگامی که خواست حرکت کند رو به آن ديوانه کرد و گفت: «خيلی فکر جالب و هوشمندانه ای داشتی.
پس چرا توی تيمارستان انداختنت؟
ديوانه لبخندی زد و گفت: من اينجام چون ديوانه ام. ولی احمق که نيستم!!!
  بی  
Colonel II
Colonel II
نمایه کاربر
پست: 3472
تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۷, ۹:۴۴ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 5879 بار
سپاس‌های دریافتی: 12411 بار
تماس:

Re: مجتبی دیوونه را بیشتر بشناسیم...!

پست توسط Solver »

برادر یکی از دوستان پدرم در تیمارستان شیراز (دکتر سلامی) بود به علت مشکلاتی که از قبول نشدن در کنکور براش پیش اومده بود. دوست پدرم خاطره جالبی را تعریف کرد.

گفت یک روز که برای اولین بار به دیدار برادرش رفته بود در همان اول راهرو یک مرد کاملاً مرتب جلو آمده دست داده و احوالپرسی کرده، و ضمناً خواهشی نیز کرده. گفته بود که چند سال هست به علت مشکلی که در گذشته داشته در تیمارستان به سر میبرد و الان کاملاً خوب شده است اما خانواده وی از این موضوع بی اطلاع هستند و به وی سر نمیزنند. خلاصه از دوست پدرم خواسته بود که به والدین این شخص تماس بگیرد. یک شماره موبایل هم داده بود. در حین ملاقات با برادرش هم چندبار آمده و باز یادش انداخته بود که حتماً تماس بگیرید.

خلاصه وقتی دوست بابام داشت میومد بیرون طرف خودش را میرسونه به دوست بابام یه چک میزنه بهش، :grin: می گه این را زدم که یادت نره تماس بگیری :?
Personal Site: [External Link Removed for Guests]
Captain
Captain
نمایه کاربر
پست: 3309
تاریخ عضویت: شنبه ۱۰ آذر ۱۳۸۶, ۵:۵۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3096 بار
سپاس‌های دریافتی: 11996 بار

Re: مجتبی دیوونه را بیشتر بشناسیم...!

پست توسط Mil@d »

عکس هوایی زیبا از چهار راه رسالت بندرعباس محل فعالیت مجتبی...

تصویر
  بی  
Captain
Captain
نمایه کاربر
پست: 934
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۶ آبان ۱۳۸۷, ۸:۲۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1043 بار
سپاس‌های دریافتی: 3151 بار

Re: مجتبی دیوونه را بیشتر بشناسیم...!

پست توسط Mardaviz »

درود
بچه های تهرون هم یه خانومی رو که در میدون بهارستون بدون حجاب زندگی میکنه رو خیلی خوب میشناسن.
این خاتون خیلی قصه غم انگیزی داره.قصه همون قصه کهنه عاشقی ه .
همون قصه ای که یه نامرد دهها سال پیش شاهزاده مارو توی این میدون سرکار گذاشت .
خاتون زیبای ما هنوز هم بادسته گل توی میدون بهارستون منتظرشه.
گذرتون اگه به شهر ما افتاد یه سری به شاهزاده شیدای ما بزنید.
برای عاشقان دم مسیحایی داره.
(ولی من الان از سرنوشت این ایزد خبر ندارم.نمیدونم هنوز هم هست یانه باید بپرسم)
Work hard in silence
Let your success
Be your noise
Novice Poster
Novice Poster
نمایه کاربر
پست: 70
تاریخ عضویت: جمعه ۱۱ بهمن ۱۳۸۷, ۵:۲۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 147 بار
سپاس‌های دریافتی: 80 بار

Re: مجتبی دیوونه را بیشتر بشناسیم...!

پست توسط hasan 21 »

   
اما جالب ترین فردی که دیدم کسی بود که عاشق عکاسی بود!

با یک دوربین دومینت (از اینها که از بالا توش نگاه می کنند) می چرخید به هر کی می رسید می گفت عکس بگیرم ازت، اما جالب این بود که دیگه طرف را ول نمی کرد خلاصه با درخت و سنگ تیر چراغ برق و هر چی که اون نزدیکی بود باید عکس می گرفتی و البته نه فیلمی تو دوربین بود و نه ...
   کسی که شما میگید توی منطقه ی چیذر زندگی نمی کنه ؟    منم یکی رو با همین مشخّصات می شناسم . 
محیطی دوستانه و بسیار صمیمی برای تقویت باور های دینی .

[HIGHLIGHT=#FF0000][HIGHLIGHT=#92D050][HIGHLIGHT=#FF0000][HIGHLIGHT=#92D050][HIGHLIGHT=#00B050][HIGHLIGHT=#92D050][External Link Removed for Guests]      
Colonel II
Colonel II
نمایه کاربر
پست: 3472
تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۷, ۹:۴۴ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 5879 بار
سپاس‌های دریافتی: 12411 بار
تماس:

Re: مجتبی دیوونه را بیشتر بشناسیم...!

پست توسط Solver »

hasan 21 نوشته شده:   
اما جالب ترین فردی که دیدم کسی بود که عاشق عکاسی بود!

با یک دوربین دومینت (از اینها که از بالا توش نگاه می کنند) می چرخید به هر کی می رسید می گفت عکس بگیرم ازت، اما جالب این بود که دیگه طرف را ول نمی کرد خلاصه با درخت و سنگ تیر چراغ برق و هر چی که اون نزدیکی بود باید عکس می گرفتی و البته نه فیلمی تو دوربین بود و نه ...
   کسی که شما میگید توی منطقه ی چیذر زندگی نمی کنه ؟    منم یکی رو با همین مشخّصات می شناسم . 


راستش من نام این محله که شما گفتید را نشنیدم تا به حال تصویر

این حوالی فضل آباد (بلوار مدرس) بود.
Personal Site: [External Link Removed for Guests]
Major
Major
نمایه کاربر
پست: 169
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۸۷, ۱:۳۳ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1586 بار
سپاس‌های دریافتی: 1194 بار
تماس:

Re: مجتبی دیوونه را بیشتر بشناسیم...!

پست توسط mahdimk »

سلام
اول اون عکسی رو که از مامور خستگی ناپذیر گرفتی برام جالب بود
اما ...
چند سال قبل یه دیونه تو شهر ما بود یک روز صبح زمستون جنازه تیکه تیکه شده اونو تو خیابان پیدا کردند. بیچاره سگهای گرسنه وهار اونو تیکه پاره کرده بودند تصویر
.
ارسال پست

بازگشت به “ساير گفتگوها”