طفلک در عالم و رویاهای خود سیر میکند و با تلاش فراوان از 7 صبح تا 8 شب به راهنمایی مردم مشغول است کسی علامتهای او را جدی نمیگیرد ولی مجتبی در کارش جدی است و گهگاهی سوت هم میزند.شاید اگر قبض جریمه هم داشت جریمه هم می کرد.
او خستگی را خسته کرده است و اصلا کارش را رها نمی کند حتی درگرمای 50 درجه مرداد ماه بندرعباس که هر کسی را از پا در می اورد.افسران راهنمایی در کنار او هستند ولی کاری به کارش ندارند همانطور که مردم هم کاری به کارش ندارند.
امسال سرهنگ ضیایی رئیس راهور بندرعباس به پاس تلاش های بی مزد این مجتبی ما به او هدیه ای به رسم یادبود داد.کاری ارزشمند که باید بیش از این انجام شود.
او فقیر است و معلوم نیست شبها کجا می خوابد.چه می خورد.خانواده اش کجا هستند.
او دیوانه ایست بی آزار که کاری را که میکند وظیفه خودش میداند و به ان عشق می ورزد.او دلخوش به همین است.
مجتبی خسته نباشی...
.jpg)
.jpg)
.jpg)








