داستان يك رئيس جمهور غريب

در اين بخش ميتوانيد درباره موضوعاتي كه در انجمن براي آنها بخشي وجود ندارد به بحث و گفتگو بپردازيد

مدیران انجمن: رونین, Shahbaz, MASTER, MOHAMMAD_ASEMOONI, شوراي نظارت

قفل شده
Captain
Captain
نمایه کاربر
پست: 2732
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۵ مرداد ۱۳۸۵, ۱۰:۳۴ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 12804 بار
سپاس‌های دریافتی: 4580 بار

داستان يك رئيس جمهور غريب

پست توسط كيارش »

داستان يك رئيس جمهور غريب
[External Link Removed for Guests] [External Link Removed for Guests]
    

 تصویر   پسری باهوش و زیرک بود و از كودكی علاقه به علم و دانش داشت. او یك آهنگر زاده ، شهرستانی و بزرگ شده جنوب شهر بود.  تصویر  و از بچه مذهبی های محل،  تصویر 

 [FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]می­شد حدس زد که اعتقادات دینی محکمی دارد.   تصویر 

 با رتبه خوبی وارد دانشگاه شد.  تصویر 

 عضو فعال انجمن اسلامی و با بچه های آنجا حسابی دم خور بود  تصویر 

 كم كم با امام آشنا و علاقه مند و شیفته او گردید.  تصویر  ، " انقلاب تازه پیروز شده بود."   خبر رسید که از جنوب و غرب به كشور حمله شده است.   [SIZE=150]با دوستانش به جنگ رفت  تصویر 

 دوستانی كه بعضی از اونها دیگر در عالم خاکی نیستند.  تصویر 

 جنگ تمام شد.   دولت به او پیشنهاد استانداری تازه تاسیس اردبیل را داد. از فرمانداری ماکو به اردبیل آمد.  تصویر 

 مدتی بعد شورای شهر دوم به دنبال یك شهردار مناسب و کارشناس برای تهران بود. پیشنهاد مسولیت شهر را به او دادند. او هم پذیرفت.  تصویر  چند سال دیگر نیز گذشت...  تا اینکه سرانجام در یک روز ساده كه شهردار در حال استراحت بود.  تصویر 

 سحر گاه از خواب بیدار شد.   تصویر 

 شهردار صبحانه اش را خورد.  تصویر 

 كفشهای بنددارش را پوشید تا راهی مسجد شود.  تصویر 

 جمعیت زیادی درب مسجد جمع شده بودند. و یك صدا می گفتند: شهردار مردمی ما رئیس جمهور ماست.  تصویر  او مثل همیشه با روی خوش جواب داد.  تصویر  گفت زود است هنوز صبح نشده.   [SIZE=150]چند روز بعد ثبت نام كرد.    تصویر 

 رقابت شروع شد ، حریفان قدر و انتخابات داغ داغ .   تصویر 

 نام او در حلقه فرضی نبود.   تصویر 

 در مرحله اول کمتر نگاهی به سمت او رفت.  تصویر 

 ولی او محكم و جدی آمده بود.  تصویر 

 شعار خوبی انتخاب كرده بود.  تصویر 

 گفتمان عدالت طلبی کاملا فراموش شده بود.  تصویر 

 فضای فرهنگی نیاز به هوای تازه داشت.  تصویر 

 بعد از موفقیت در مرحله اول، بعضی ها تازه فهمیدند حضور او جدی است و اتفاقا تصمیم قطعی برای ماندن دارد.  تصویر 

 با اینکه دیر آمده بود ولی خیلی زود او را شناختند.  تصویر 

 مردم از سادگی او لذت می بردند و سادگی و صداقت وی در دل آنها نشسته بود.  تصویر 

 ابراز احساسات و لبخند او را هم دوست داشتند.  تصویر 

 رقابت تنگاتنگ و فشرده شده بود.  تصویر 

 بعضی ها شمشیر را از همان ابتدا از رو بستند و تهمت و تخریب علیه او را با غلظت زیاد شروع کردند.  تصویر 

 موج حملات به سویش سرازیر شد.  تصویر 

 ولی در آنسو و در میان مردم، گاهی هجوم احساسات پاک آنها، كار را برای وی سخت می کرد.   تصویر 

 در همه حال،  تصویر 

 و در همه جا از خدا كمك می خواست.  تصویر 

 ، گام دوم را هم با موفقیت برداشت.   تصویر 

 مسیر راه برایش مشخص بود.  تصویر 

 بند كفشهایش را محكم تر بست.  تصویر 

 دوباره از خدا كمك خواست تا در این راه یاری اش كند.   تصویر 

 از امام عصر مدد جست.  تصویر 

 و از محبوبیتی كه بین مردم كوچه و بازار داشت.  تصویر 

 و سادگی اش که به دلها می نشست.  تصویر 

 البته در این راه دعای معلم اولش هم موثر بود.  تصویر 

 توانایی های خودش هم به كمكش آمدند.  تصویر 

 تیمش را انتخاب کرد.  تصویر 

 تا گامهایش را محكم تر بردارد.  تصویر 

 بعضی گروههای داخل دایره قدرت، هنوز او را غریبه می دانستند.  [SIZE=150]با او نامهربانی شد و از تخریبش چیزی كم نگذاشتند.    تصویر  از دست آنها به خدا پناه برد. 

 عده ای پر ادعا عكسش را آتش زدند اما بر خلاف مدعیان برنیاشفت و با آرامش جواب داد.  تصویر  این همه عجله و زیاده روی در تخریب یك رئیس جمهور ؟!!  تصویر 

 نیت كرد تا راه امام و رهبری را ادامه دهد.  تصویر 

 بعدها او توانست شاخ بعضی ها را در نیویورك بشکند.  تصویر  او در گل زدن به دروازه حریف و استفاده از فرصتهای طلایی تبحر خاصی داشت.  تصویر 

 ،سوگند خورده بود برای دفاع از حق ملت ذره ای کوتاه نیاید.  تصویر 

 از آسمان تمام شهرها گذر كرد.  تصویر 

 به دیدن مردم شهرها رفت و مردم هم به استقبالش آمدند.  تصویر 

 با زبان خودشان با آنها صحبت كرد.  تصویر 

 گاهی بلوچ  تصویر 

 گاهی مانند یك لرستانی غیور  تصویر 

 گاهی یك روستایی شاد  تصویر 

 گاهی یك عرب خوزستانی  تصویر 

 گاهی یك رفتگر شهرداری   تصویر 

 گاهی تركمن  تصویر 

 پاستور را خانه اول خود كرد. 

 و ملت را در تنهایی خود شریك كرد.  تصویر 

 شیوخ كوچك منطقه را مسحور قدرت خویش كرد.  تصویر 

 روی اقیانوس پلی به اون طرف آب زد.  تصویر 

 ، بعضی عملکردهایش جای انتقاد داشت.  تصویر 

 ولی بعضی خودی ها نامهربانی كرده و مدام در کارش کارشکنی می کردند.  تصویر 

 و بعضی غریبه ها حتی تا به قصد ربودن و ترور وی نیز پیش رفتند.  تصویر 

 اما كفشهای آهنینش را همه جا به پا داشت.  افكار بلندی برای ایران در سر داشته و دارد  تصویر 

 در نگاه خسته اش دلسوزی برای ایران موج می زد.  تصویر  و چه زود گرد پیری بر چهره اش نشست.  تصویر 

 ولی خدا در همه حال با متقین و صبر پیشگان است.  تصویر    
 [FONT=lucida grande, tahoma, verdana, arial, sans-serif]  این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود,    
  [FONT=lucida grande, tahoma, verdana, arial, sans-serif]ور نه هیچ از دل بی‌رحم تو تقصیر    
Captain
Captain
نمایه کاربر
پست: 3309
تاریخ عضویت: شنبه ۱۰ آذر ۱۳۸۶, ۵:۵۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3096 بار
سپاس‌های دریافتی: 11996 بار

Re: داستان يك رئيس جمهور غريب

پست توسط Mil@d »

دوستان همه یک تعهدی دادیم بحثهای انتخاباتی از 1 خرداد مطابق با 2 مه ... که اسامی رما اعلام می شود.

هم تاپیک میرحسین ایجاد خواهد شد و هم تاپیک احمدی نژاد..بدون تخریب و دخالت به امر تبلیغات ی پردازیم...

اگر بنا به تبلیغات زودرس باشد ما هم بلدیم ولی تعهدی به مدیریت دادیم و به ان احترام می گذاریم.

دوستان لطفا مراعات کنند به موقع همه شروع خواهیم کرد.
  بی  
قفل شده

بازگشت به “ساير گفتگوها”