درود
دوست عزیز انسانها یه سری تواناییها و مهارت ها دارن و یه سری محدودیت و همینطور انگیزه برای انجام کارها.
مثلا کسی نمیتونه 1000 کلمه در دقیقه رو تایپ کنه ولی میتونیم 60 کلمه در دقیقه رو تایپ کنیم.
با توجه به حدود انسانی و دامنه شناخت محدودیتها میتونیم تصمیمات درستی بگیریم.
حدود انسانی می تواند به سه حوزه اصلی حسی، واکنشی و پردازش ذهنی تقسیم بشه.
محدودیت های حسی شامل دو بخش مرزهای حسی و کمبودهای حسی می شود.
مرزهای حسی مثل: حداقل نوری که میشه دید، کوچکترین حرفی که با اطمینان میشه خواند و ضعیف ترین صدایی که شنیده میشه.
کمبودهای حسی مثل افرادی که انواع عیوب بینایی را دارند.مثلا اغلب افراد از عینک استفاده می کنند که اگر این نقص شخصی برطرف نشه فعالیتش افت پیدا میکنه. یا مثل کور رنگی که در 8 درصد اقایان و 1 درصد خانمها به شکلی وجود دارد.
دو محدودیت مشترک عملکردی واکنشگر، دستیابی و توانایی کاربر است.
عدم دستیابی به کلید چراغ جلوی اتومبیل هنگام استفاده از کمربند ایمنی موضوع حدود دستیابی رو روشن میکنه.
حدود پردازش ذهنی: شاید مشکل ترین محدودیتها از لحاظ شناسایی محدودیتهای مربوط به مغز (حدود پردازش ذهنی) باشند.
دو مجموعه از محدودیت ها زوان واکنش و دقت هستند.
معمولا افراد سریع العمل در شرایط ایده ال می توانند طی 200 میلی ثانیه نسبت به محرک بینایی عکس العمل نشان دهند. زمان واکنش با نوع گیرنده مورد استفاده تغییر می کند. اگر فردی در کاری متبحر باشه زودتر هوشیار میشه. یا برای کارای پیچیده زمان واکنش طولانی تر میشه.
دقت به فعالیت بستگی دارد. بنظر میرسه که رابطهای بین سرعت و دقت وجود دارد. وقتی مهارتها برای بار اول یاد گرفته می شوند انجام دو یا چند کار در یک لحظه مشکله ولی بعد از ایجاد مهارت مردم میتونن کارهای شگت انگیزی در یک لحظه انجام بدهند. تخمین های زمانی به طور قابل ملاحظه ای به فعالیتی که طی فاصله زمانی انجام میشن بستگی دارند.
محدودیت های انسانی ثابت نبوده و نسبت مستقیم با تفاوتهای بلند مدت و کوتاه مدت دارند.چنین محدودیت هایی نه تنها با بالا رفتن سن تغییر میکنند بلکه هر روز و هر ساعت در حال تغییرند.
تفاوت های افراد اعم از فیزیولوژیکی و استدلالی و مهارت بدنی و ... هم باید در نظر گرفته بشه.
امیدوارم تونسته باشم راهنمایی هرچند اندک کرده باشم.
