علمای شیعه در عصر مشروطه و انگاره سلطه غرب (2)

در اين بخش ميتوانيد درباره موضوعاتي كه در انجمن براي آنها بخشي وجود ندارد به بحث و گفتگو بپردازيد

مدیران انجمن: رونین, Shahbaz, MASTER, MOHAMMAD_ASEMOONI, شوراي نظارت

ارسال پست
Major
Major
نمایه کاربر
پست: 1885
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۳ مهر ۱۳۸۸, ۶:۳۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 588 بار
سپاس‌های دریافتی: 2859 بار

علمای شیعه در عصر مشروطه و انگاره سلطه غرب (2)

پست توسط misam5526 »

شاید رویکرد این مقاله به پژوهش دیگری که از سوی کلارک و مولانا در مورد نخبگان سیاسی ایران قبل از انقلاب از طریق بررسی سر مقاله‏های مطبوعات انجام شده بی‏شباعت نباشد.نویسندگان این پژوهش به دنبال اثبات این نکته بودند که تلقی نخبگان سیاسی از اروپای غربی می‏تواند به نوبه خود تصویر خود آنان را مشخص سازد و خواستند چارچوبی برای درک تحولات ملی از طریق بررسی مواضع سیاسی و انگاره موجود در مطبوعات ارائه دهند.(مولانا، 1371، صص 55-54)
در پژوهش حاضر ما قصد داریم ابتدا بدون توجه به ماهیت و علت و طریقه ایجاد انگاره سلطه غرب، با استناد به مکتوبات عصر قاجاریه و مشروطیت وجود این انگاره را در بین علمای شیعه نشان دهیم و سپس از آن به عنوان دلیلی برای مشارکت آنها در انقلاب مشروطیت استفاده کنیم که به عنوان یک اقدام اصلاحی به زعم آنان می‏توانست نگرانی آنها را از عقب‏ماندگی و سلطه احتمالی غرب بر سرنوشت و فرهنگ و منابع ملی کاهش دهد.

به‏نظر نگارنده، وقوع انقلاب مشروطیت و تغیر ساختار سیاسی حکومت از پادشاهی به‏مشروطه سلطنتی و ایجاد مجلس و قانون اساسی جدید به تقلید از نظامهای غربی، قبل از اینکه در عالم واقع اتفاق بیفتد در ذهن علمای دینی به عنوان یک امر پذیرفته شده که دیر یا زود اقفاق خواهاد افتاد رخ داده بود و انقلاب در زهن زودتر از انقلاب در عین اتفاق افتاده بود.

نظام پادشاهی قبل از آنکه در عمل به وسیله انقلابیون ساقط شود در ذهن روشنفکران و علمای مذهبی و حتی رجال سیاسی ساقط شده و مرده بود.به‏نظر، تیری که میرزا رضای کرمانی به سوی ناصر الدین شاه در اواخر سلطنت سلسله قاجاریه شلیک کرد و منجر به مرگ او شد، در واقع مرگ استبداد، و ساختار سیاسی حافظ استبداد یعنی پادشاهی بود به همین دلیل است که دیری نپایید فرزندش مظفرالدین شاه مجبور به‏پذیرش نظام مشروطه شد.

اکنون در ادامه مقاله تلاش می‏کنیم تا ذهنیت علمای شیعه از وضعیت جامعه خود و تصاویر ذهنی آنان از حکومت خود و نظامهای سیاسی غربی که منشا رفتار سیاسی بعدی ایشان در انقلاب مشروطه شد نشان داده شود.
علمای شیعه و انگاره سلطه غرب

تصویر ذهنی(انگاره)علمای شیعه در عصر مشروطه از نظامهای غربی و وضعیت روزگار خویش چنین بود که احساس می‏کردند پیشرفتهای شگرفی که در کشورهای غربی در زمینه‏های صنعت و فناوری رخ داده به خاطر حکومت‏های آنان و وجود قانون در آنجاست، لذا به دلیل عقب‏ماندگی و فاصله زیاد ایران با این کشورها، دیر یا زود تغییراتی در نظام حکومتی استبدادی ایران در جهت ایجاد نظم و قانون مطابق کشورهای غربی رخ خواهد داد.آنان معتقد بودند اگر ایرانیان خود اقدام نکنند و در صدد تغییر و تحول در حکومت برای پیشرفت مملکت مطابق با مذهب و آیین خود نباشند، این کار توسط دشمنان بیگانه انجام خواهد شد که در آن صورت غیر از تغییر و تحول، سلطه استعماری و فرهنگی آنها را نیز به دنبال خواهد داشت و این امر مطلوب هیچ احدی از ایرانیان نمی‏باشد.اما اگر ایرانیان خودشان ضرورت تغییر را احساس و به این کار اقدام کنند و با وضع قوانین مناسب مطابق با مذهب خویش دست به عمل زنند پیش از آنکه ملل اروپایی به جبر وارد کشور شوند و ایران را مطابق با فرهنگ و آیین خود تغییر دهند قادر خواهند بود از سلطه استعماری بیگانه رهایی پیدا کنند.

برای نشان دادن این تصویر ذهنی علما از غرب، به‏منابع و مستندات تاریخی رجوع می‏کنیم تا موضوع را روشنتر سازیم و از خلال مکتوبات در دسترس، ذهنیت برخی از علمای مشهور را در غرب در دو مقطع قبل از انقلاب و بعد از انقلاب مشروطه بازخوانی کنیم.
دانش سیاسی » شماره 1 (صفحه 51)

1.آیت اللّه میرزای شیرازی

بعد از فوت شیخ مرتضی انصاری در سال 1281 ق، مرجعیت شیعه را محمد حسن حسینی معروف به میرزای شیرازی عهده‏دار گشت.مسئله حفظ استقلال مملکت از سلطه کفار و حراست از کیان دین اسلام و مذهب شیعه به عنوان یک اصل مسلم برای این مرجع شیعی و سایر علمای شیعه نجف و ایران مطرح بود که در زبان شرعی از آن به‏اصطلاح«حفظ بیضه اسلام»یاد می‏شود که از اهم امور حسبیه است و از وظایف مجتهدان به شمار می‏رود.جنگهای ایران و روس و از دست دادن بسیاری از شهرهای ایران طی عهدنامه‏های ننگین گلستان و ترکمانچای و دخالت روز افزون کشورهای بیگانه به خصوص روس و انگلیس در امور داخلی ایران و اعطای امتیازات استعماری بیشمار به این کشورها باعث شده بود تا تصویری در ذهن علما از بی‏لیاقتی حکام و پادشاهان قاجار در حراست از مملکت اسلامی شکل گیرد که منشاء حرکات اجتماعی ضد استعماری در جنبش تنباکو و بعد از آن در مشروطیت شد.این دغدغه ذهنی را پیش از نهضت مشروطه در نامه‏ای که منسوب به سید جمال الدین اسد آبادی است و برای میرزای شیرازی فرستاده شده و گفته می‏شود در تحریض میرزا برای تحریم تنباکو نیز اثر داشته مشاهده می‏کنیم:

پیشوای بزرگ‏[میرزا شیرازی‏]، پادشاه ایران‏[ناصر الدین شاه‏]سست عنصر و بدسیرت گشته...زمام کار را به دست مرد پلید بدکردار و پستی‏[امین السلطان‏]داده که در مجمع عمومی به پیغمبران بد می‏گوید...اما آنچه به زیان مسلمانان انجام داده این است که قسمت عمده کشور و در آمد آن‏را به دشمنان فروخته...خلاصه این مرد تبهکار، کشور ایران را این طور به مزایده گذاشته و خانه‏های محمد(ص)و(مملکت)اسلامی را به اجنبی می‏فروشد. ولی از پست فطرتی و فرومایگی که دارد به قیمتی کم و وجه اندک حاضر به فروش می‏شود، تو ای پیشوای دین، اگر به کمک ملت برنخیزی و آنها را جمع نکنی و کشور را با قدرت خود از چنگ این گناهکار بیرون نیاوری طولی نخواهد کشید که مملکت اسلامی زیر اقتدار بیگانگان در می‏آید. (دوانی، بی‏تا، صص 84-83)

واقعه تحریم تنباکو اگر چه آغازی مبتنی بر مطالبات اقتصادی تجار و واسطه‏ها و کسبه تنباکو داشت(اشرف، 1359، ص 110)اما کم کم تبدیل به مطالبات دینی شد و این نگرانی در بین مردم و علما شیوع پیدا کرد که بیگانگان برای تغییر دادن دین ما آمده‏اند(شجیعی، 1372، صص 116-115).رهبری این حرکت را میرزای شیرازی برای دفاع از کیان مملکت اسلامی در برابر سلطه اجانب به عهده گرفت.

انگاره سلطه اجانب و کفار بر مملکت اسلامی ایران در ذهن مرجع بزرگ شیعی از خلال نامه‏ها، عریضه‏ها، استفتاهای مردم و علما از میرزای شیرازی که اکنون به حد تواتر رسیده بود به خوبی ساخته شده بود.بنا به گفته شیخ حسن کربلایی شاگرد میرزا که مهمترین کتاب را در ثبت تاریخ وقایع دخانیه نگاشته و معتقد است این عریضه‏ها و نامه‏ها و استفتاهای این معنی را در آن نحضرت معین و مبین داشتند که این داهیه عمومی عظمی را جز از جناب سنی الجوانب آن حضرت حکم محکمی در خصوص تحریم استعمال دخانیات صادر گردد چاره و درمانی نتواند بود.(اصفهانی کربلایی، 1372، ص 135)

میرزای شیرازی که با توجه به تقاضاهای مختلف از وی به عنوان مرجع شیعه به استعماری بودن این قرار دادها یقین پیدا کرده بود و به خوبی دریافته بود که اینگونه بذل و بخششها منابع مملکت را صحنه تاراج اجانب خواهد کرد چاره‏ای جز اقدام عملی در مقابل حکومت و سلطه بیگانه ندید، لذا در گام نخست طی نامه‏ای به ناصر الدین شاه نسبت به قرار دادهای خارجی تذکر داد و سران مملکت را از سلطه اجانب بر مملکت اسلامی بر حذر داشت.

اگر چه دعاگو تاکنون به محضر دعاگویی اکتفا نموده تصدی استدعایی از حضور انور نکرده، ولی نظر به تواصل اخبار به وقوع وقایعی چند از عرض مفاسد آنها خلاف رعایت حقوق دین و دولت است، عرضه می‏دارد که اجازه مداخله اتباع خارجه در امور داخله مملکت و مخالطه و تودد آنها با مسلمین و اجرای عمل بانک و تنباکو و توتون و راه آهن و غیرها، از جهاتی چند منافی صریح قرآن مجید و نوامیس الهیه و موهن استقلال دولت و مخل‏ نظام مملکت و موجب پریشانی عموم رعیت است...(اصفهانی کربلایی، ص 102)

بنابراین میرزای شیرازی از مداخله اجانب یا به تعبیر وی کفار در امور اقتصادی و سیاسی کشور به جهت از دست رفتن استقلال کشور بیم داشت و معتقد بود که این قرار داد و نظائر آن باعث می‏شود تا کفار بر معیشت و تجارت مملکت مسلط شوند و تجار و مردم کسب خود را از دست دهند ذلیل اجانب شوند و به تبع آن منکرات شیوع پیدا کند و عقاید دینی خود را نیز از دست دهند.این تصویر ذهنی را در عبارات میرزا که طی تلگرافی برای ناصر الدین شاه می‏فرستند به وضوح مشاهده می‏کنیم.

با اندک فائده...کفر را بر وجوه معایش و تجارت انها مسلط کرد تا بالاضطرار با آنها مخالطه و مواده کنند و به خوف یا رغبت، ذلت نوکری آنها اختیار نمایند و کم کم بیشتر منکرات، شایع و متظاهر شود و رفته رفته عقایدشان فاسد و شریعت اسلام مختل النظام گشته و خلق ایران به کفر قدیم خود برگردند..... رعیت که فی الحقیقه خزانه عامره‏[سرمایه‏آبادان‏]دولت‏اند، بالمره از وجود تجارت و مکاسب خود مسلوب الاختیار و مقهور کفار باشند(اصفهانی کربلایی، ص 112)


سرانجام میرزای شیرازی که از شیوه تذکر و نصیحت وطریقه دیپلماسی نتیجه‏ای نگرفت و با کارشکنی‏های شاه و امین السلطان مواجه گردید تنها راه احقاق حقوق مردم و نجات کشور از سلطه بیگانه را صدور حکم تحریم تنباکو دانست لذا و در پاسخ به‏یک استفتاء نوشت«الیوم استعمال تنباکو و توتون بای نحو کان در حکم محاربه با امام زمان علیه السلام است»(اصفهانی کربلایی، ص 139)فتوایی که در مدت اندکی در بین تمامی طبقات مردم و یهودیان و مسیحیان و حتی دربار نفوذ کرد(تیموری، بی‏تا، ص 108)و شاه مجبور به عقب نشینی در مقابل علما و مردم شد(شیخی، 7913، ص 33) همین انگاره سلطه غرب و تصویر ذهنی علما از سلطه اجانب بر مملکت اسلامی، در نهضت مشروطه نیز تداوم یافت که در قسمتهای بعد دنبال می‏کنیم.

2.آیت اللّه محمد کاظم خراسانی

دومین سندی که تصویر ذهنی علما را از نگرانی آنها از احتمال سلطه غرب بر ممالک اسلامی به خوبی نشان می‏دهد و در عین کوتاهی بسیار گویاست عباراتی است که منسوب به ملا محمد کاظم خراسانی یکی از مراجع بزرگ شیعه و حامی مشروطه در نجف است که آنرا از لابلای مباحث آیت اله محمد نائینی در کتاب تنبیه الامه و تنزیه المله استخراج کرده‏یم.در این سند آخوند خراسانی تمدن غربی را به‏سیل عظیم تشبیه می‏کند که از جانب کشورهای غربی به سمت ممالک اسلامی در جریان است به همین دلیل علمای اسلام برای جلوگیری کامل از نابودی دین و کشور خود باید هر چه سریعتر تغییراتی را در نظام حکومتی و کشور ایجاد کنند تا بدینوسیله بر موج آمده از غرب سوار شوند.متن مورد نظر به این قرار است.

این سیل عظیم بناء تمدن بشری که از بلاد غرب به سمت ممالک اسلامیه سرازیر است اگر ماها روساء اسلام جلوگیری نکنیم و تمدن اسلام را کاملا به‏موقع اجرا نگذاریم اساس مسلمانی تدریجا از آثار آن سیل عظیم محو و نابود خاهد شد.(نائینی، 1361، ص 83)

سند فوق برای درک عنصر ذهنی حاکم بر آخوند خراسانی-که تصویر ذهنی غالب علمای شیعه در آن روزگار بوده است-تصویری روشن از تحلیل او درباره تمدن غربی و اوضاع و احوال زمانه‏اش به ما ارائه می‏دهد که چند مطلب را در رابطه با بحث خویش از آن استفاده می‏کنیم.

اولا در تصور آخوند تمدن غربی با سلاح علم و تکنولوژی و عقل که برای بنای تمدن بشری به کار گرفته شده چون سیل به سمت کشورهای اسلامی از جمله ایران در حال جاری شدن است.پس این سیل آمده از غرب تحمیلی است و حتما می‏آید و راه گریزی از آن نیست.ثانیا، این سیل آثار تخریبی به همراه دارد که یکی از مهم‏ترین آنها از بین رفتن اساس مسلمانی و تمدن اسلام است.ثالثا، این سیل از این رو دامنگیر کشورهای اسلامی شده است که قوانین اسلام را در جوامع خویش به نحو احسن اجرا نکرده‏اند و از این امر غفلت ورزیده‏اند ولی غربیها اساس این قوانین را از اسلام گرفته و به‏آنها عمل کرده‏اند(نائینی، ص 1) 2 .از این رو ممالک آنها پیشرفت کرده ولی کشورهای اسلامی از قافله علم عقب مانده‏اند.رابعا برای جلوگیری از نابودی کامل تمدن و شریعت اسلامی، راه حل این است که علمای اسلامی به فکر چاره افتند و براساس مقتضیات زمان مفاهیمی از نظریات غربی را که با دیانت مسلمانان منافاتی ندارد اخذ کنند و تغییراتی در نظامهای حکومتی خود ایجاد کنند تا هم از هجوم مطلق تمدن غربی که مضر به حال کشور و آیین شیعه است جلوگیری کنند و هم جنبه‏های مثبت آنرا که به صلاح کشور و مذهب است برای رفاه جامعه به کار گیرند.مرحوم آخوند خراسانی در بند چهارم رساله اندرزنامه خود که برای محمد علی شاه جوان می‏فرستد 3 (نائینی، صص 193-192)از او می‏خواهد در نشر توسعه علوم و صنایع به ملل پیشرفت دیگر تاسی جوید و باعث ترقی و توسعه مملکت و بی‏نیازی مردم از بیگانگان شود.او می‏نویسد:


در نشر و توسعه و صنایع جدید همت گمارید و بدانید که آنچه باعث ترقی و سعادت سایر ملل شده و آنان را به اوج عظمت رسانیده است، همانا فرا گرفتن علوم و صنایع تازه بود....متاسفانه عقب‏ماندگی که اکنون‏[در ایران‏] مشاهده می‏شود و مملکت را تا بدین حد فقیر و مبتلا ساخته است، نتیجه بی توجهی گذشتگان به این امور بود و میل بی‏منطق آنها به کالاهای خارجی، باعث سرایت این مرض مزمن به سایر افراد مملکت شد.و اینک، هستی و تجدید حیات و نوسازی ایران به اجرای این امر مهم بستگی دارد.(نامدار، 1376؛صص 193-192).


ادامه دارد...
[img]http://www.beiragh.com/images/1006.jpg[/img]
New Member
پست: 11
تاریخ عضویت: شنبه ۹ آبان ۱۳۸۸, ۱۰:۴۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1 بار
سپاس‌های دریافتی: 9 بار

Re: علمای شیعه در عصر مشروطه و انگاره سلطه غرب (2)

پست توسط raro »

شیرینی میون کلامت / منبع هم بزنید
Major
Major
نمایه کاربر
پست: 1885
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۳ مهر ۱۳۸۸, ۶:۳۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 588 بار
سپاس‌های دریافتی: 2859 بار

Re: علمای شیعه در عصر مشروطه و انگاره سلطه غرب (2)

پست توسط misam5526 »

منابع توی سری سوم.... نوشتم که ادامه دارد!
[img]http://www.beiragh.com/images/1006.jpg[/img]
New Member
پست: 11
تاریخ عضویت: شنبه ۹ آبان ۱۳۸۸, ۱۰:۴۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1 بار
سپاس‌های دریافتی: 9 بار

Re: علمای شیعه در عصر مشروطه و انگاره سلطه غرب (2)

پست توسط raro »

پس من حذف کنم اخه کلا عادت نداری منبع بزنیااا
ارسال پست

بازگشت به “ساير گفتگوها”