شاید رویکرد این مقاله به پژوهش دیگری که از سوی کلارک و مولانا در مورد نخبگان سیاسی ایران قبل از انقلاب از طریق بررسی سر مقالههای مطبوعات انجام شده بیشباعت نباشد.نویسندگان این پژوهش به دنبال اثبات این نکته بودند که تلقی نخبگان سیاسی از اروپای غربی میتواند به نوبه خود تصویر خود آنان را مشخص سازد و خواستند چارچوبی برای درک تحولات ملی از طریق بررسی مواضع سیاسی و انگاره موجود در مطبوعات ارائه دهند.(مولانا، 1371، صص 55-54)
در پژوهش حاضر ما قصد داریم ابتدا بدون توجه به ماهیت و علت و طریقه ایجاد انگاره سلطه غرب، با استناد به مکتوبات عصر قاجاریه و مشروطیت وجود این انگاره را در بین علمای شیعه نشان دهیم و سپس از آن به عنوان دلیلی برای مشارکت آنها در انقلاب مشروطیت استفاده کنیم که به عنوان یک اقدام اصلاحی به زعم آنان میتوانست نگرانی آنها را از عقبماندگی و سلطه احتمالی غرب بر سرنوشت و فرهنگ و منابع ملی کاهش دهد.
بهنظر نگارنده، وقوع انقلاب مشروطیت و تغیر ساختار سیاسی حکومت از پادشاهی بهمشروطه سلطنتی و ایجاد مجلس و قانون اساسی جدید به تقلید از نظامهای غربی، قبل از اینکه در عالم واقع اتفاق بیفتد در ذهن علمای دینی به عنوان یک امر پذیرفته شده که دیر یا زود اقفاق خواهاد افتاد رخ داده بود و انقلاب در زهن زودتر از انقلاب در عین اتفاق افتاده بود.
نظام پادشاهی قبل از آنکه در عمل به وسیله انقلابیون ساقط شود در ذهن روشنفکران و علمای مذهبی و حتی رجال سیاسی ساقط شده و مرده بود.بهنظر، تیری که میرزا رضای کرمانی به سوی ناصر الدین شاه در اواخر سلطنت سلسله قاجاریه شلیک کرد و منجر به مرگ او شد، در واقع مرگ استبداد، و ساختار سیاسی حافظ استبداد یعنی پادشاهی بود به همین دلیل است که دیری نپایید فرزندش مظفرالدین شاه مجبور بهپذیرش نظام مشروطه شد.
اکنون در ادامه مقاله تلاش میکنیم تا ذهنیت علمای شیعه از وضعیت جامعه خود و تصاویر ذهنی آنان از حکومت خود و نظامهای سیاسی غربی که منشا رفتار سیاسی بعدی ایشان در انقلاب مشروطه شد نشان داده شود.
علمای شیعه و انگاره سلطه غرب
تصویر ذهنی(انگاره)علمای شیعه در عصر مشروطه از نظامهای غربی و وضعیت روزگار خویش چنین بود که احساس میکردند پیشرفتهای شگرفی که در کشورهای غربی در زمینههای صنعت و فناوری رخ داده به خاطر حکومتهای آنان و وجود قانون در آنجاست، لذا به دلیل عقبماندگی و فاصله زیاد ایران با این کشورها، دیر یا زود تغییراتی در نظام حکومتی استبدادی ایران در جهت ایجاد نظم و قانون مطابق کشورهای غربی رخ خواهد داد.آنان معتقد بودند اگر ایرانیان خود اقدام نکنند و در صدد تغییر و تحول در حکومت برای پیشرفت مملکت مطابق با مذهب و آیین خود نباشند، این کار توسط دشمنان بیگانه انجام خواهد شد که در آن صورت غیر از تغییر و تحول، سلطه استعماری و فرهنگی آنها را نیز به دنبال خواهد داشت و این امر مطلوب هیچ احدی از ایرانیان نمیباشد.اما اگر ایرانیان خودشان ضرورت تغییر را احساس و به این کار اقدام کنند و با وضع قوانین مناسب مطابق با مذهب خویش دست به عمل زنند پیش از آنکه ملل اروپایی به جبر وارد کشور شوند و ایران را مطابق با فرهنگ و آیین خود تغییر دهند قادر خواهند بود از سلطه استعماری بیگانه رهایی پیدا کنند.
برای نشان دادن این تصویر ذهنی علما از غرب، بهمنابع و مستندات تاریخی رجوع میکنیم تا موضوع را روشنتر سازیم و از خلال مکتوبات در دسترس، ذهنیت برخی از علمای مشهور را در غرب در دو مقطع قبل از انقلاب و بعد از انقلاب مشروطه بازخوانی کنیم.
دانش سیاسی » شماره 1 (صفحه 51)
1.آیت اللّه میرزای شیرازی
بعد از فوت شیخ مرتضی انصاری در سال 1281 ق، مرجعیت شیعه را محمد حسن حسینی معروف به میرزای شیرازی عهدهدار گشت.مسئله حفظ استقلال مملکت از سلطه کفار و حراست از کیان دین اسلام و مذهب شیعه به عنوان یک اصل مسلم برای این مرجع شیعی و سایر علمای شیعه نجف و ایران مطرح بود که در زبان شرعی از آن بهاصطلاح«حفظ بیضه اسلام»یاد میشود که از اهم امور حسبیه است و از وظایف مجتهدان به شمار میرود.جنگهای ایران و روس و از دست دادن بسیاری از شهرهای ایران طی عهدنامههای ننگین گلستان و ترکمانچای و دخالت روز افزون کشورهای بیگانه به خصوص روس و انگلیس در امور داخلی ایران و اعطای امتیازات استعماری بیشمار به این کشورها باعث شده بود تا تصویری در ذهن علما از بیلیاقتی حکام و پادشاهان قاجار در حراست از مملکت اسلامی شکل گیرد که منشاء حرکات اجتماعی ضد استعماری در جنبش تنباکو و بعد از آن در مشروطیت شد.این دغدغه ذهنی را پیش از نهضت مشروطه در نامهای که منسوب به سید جمال الدین اسد آبادی است و برای میرزای شیرازی فرستاده شده و گفته میشود در تحریض میرزا برای تحریم تنباکو نیز اثر داشته مشاهده میکنیم:
پیشوای بزرگ[میرزا شیرازی]، پادشاه ایران[ناصر الدین شاه]سست عنصر و بدسیرت گشته...زمام کار را به دست مرد پلید بدکردار و پستی[امین السلطان]داده که در مجمع عمومی به پیغمبران بد میگوید...اما آنچه به زیان مسلمانان انجام داده این است که قسمت عمده کشور و در آمد آنرا به دشمنان فروخته...خلاصه این مرد تبهکار، کشور ایران را این طور به مزایده گذاشته و خانههای محمد(ص)و(مملکت)اسلامی را به اجنبی میفروشد. ولی از پست فطرتی و فرومایگی که دارد به قیمتی کم و وجه اندک حاضر به فروش میشود، تو ای پیشوای دین، اگر به کمک ملت برنخیزی و آنها را جمع نکنی و کشور را با قدرت خود از چنگ این گناهکار بیرون نیاوری طولی نخواهد کشید که مملکت اسلامی زیر اقتدار بیگانگان در میآید. (دوانی، بیتا، صص 84-83)
واقعه تحریم تنباکو اگر چه آغازی مبتنی بر مطالبات اقتصادی تجار و واسطهها و کسبه تنباکو داشت(اشرف، 1359، ص 110)اما کم کم تبدیل به مطالبات دینی شد و این نگرانی در بین مردم و علما شیوع پیدا کرد که بیگانگان برای تغییر دادن دین ما آمدهاند(شجیعی، 1372، صص 116-115).رهبری این حرکت را میرزای شیرازی برای دفاع از کیان مملکت اسلامی در برابر سلطه اجانب به عهده گرفت.
انگاره سلطه اجانب و کفار بر مملکت اسلامی ایران در ذهن مرجع بزرگ شیعی از خلال نامهها، عریضهها، استفتاهای مردم و علما از میرزای شیرازی که اکنون به حد تواتر رسیده بود به خوبی ساخته شده بود.بنا به گفته شیخ حسن کربلایی شاگرد میرزا که مهمترین کتاب را در ثبت تاریخ وقایع دخانیه نگاشته و معتقد است این عریضهها و نامهها و استفتاهای این معنی را در آن نحضرت معین و مبین داشتند که این داهیه عمومی عظمی را جز از جناب سنی الجوانب آن حضرت حکم محکمی در خصوص تحریم استعمال دخانیات صادر گردد چاره و درمانی نتواند بود.(اصفهانی کربلایی، 1372، ص 135)
میرزای شیرازی که با توجه به تقاضاهای مختلف از وی به عنوان مرجع شیعه به استعماری بودن این قرار دادها یقین پیدا کرده بود و به خوبی دریافته بود که اینگونه بذل و بخششها منابع مملکت را صحنه تاراج اجانب خواهد کرد چارهای جز اقدام عملی در مقابل حکومت و سلطه بیگانه ندید، لذا در گام نخست طی نامهای به ناصر الدین شاه نسبت به قرار دادهای خارجی تذکر داد و سران مملکت را از سلطه اجانب بر مملکت اسلامی بر حذر داشت.
اگر چه دعاگو تاکنون به محضر دعاگویی اکتفا نموده تصدی استدعایی از حضور انور نکرده، ولی نظر به تواصل اخبار به وقوع وقایعی چند از عرض مفاسد آنها خلاف رعایت حقوق دین و دولت است، عرضه میدارد که اجازه مداخله اتباع خارجه در امور داخله مملکت و مخالطه و تودد آنها با مسلمین و اجرای عمل بانک و تنباکو و توتون و راه آهن و غیرها، از جهاتی چند منافی صریح قرآن مجید و نوامیس الهیه و موهن استقلال دولت و مخل نظام مملکت و موجب پریشانی عموم رعیت است...(اصفهانی کربلایی، ص 102)
بنابراین میرزای شیرازی از مداخله اجانب یا به تعبیر وی کفار در امور اقتصادی و سیاسی کشور به جهت از دست رفتن استقلال کشور بیم داشت و معتقد بود که این قرار داد و نظائر آن باعث میشود تا کفار بر معیشت و تجارت مملکت مسلط شوند و تجار و مردم کسب خود را از دست دهند ذلیل اجانب شوند و به تبع آن منکرات شیوع پیدا کند و عقاید دینی خود را نیز از دست دهند.این تصویر ذهنی را در عبارات میرزا که طی تلگرافی برای ناصر الدین شاه میفرستند به وضوح مشاهده میکنیم.
با اندک فائده...کفر را بر وجوه معایش و تجارت انها مسلط کرد تا بالاضطرار با آنها مخالطه و مواده کنند و به خوف یا رغبت، ذلت نوکری آنها اختیار نمایند و کم کم بیشتر منکرات، شایع و متظاهر شود و رفته رفته عقایدشان فاسد و شریعت اسلام مختل النظام گشته و خلق ایران به کفر قدیم خود برگردند..... رعیت که فی الحقیقه خزانه عامره[سرمایهآبادان]دولتاند، بالمره از وجود تجارت و مکاسب خود مسلوب الاختیار و مقهور کفار باشند(اصفهانی کربلایی، ص 112)
سرانجام میرزای شیرازی که از شیوه تذکر و نصیحت وطریقه دیپلماسی نتیجهای نگرفت و با کارشکنیهای شاه و امین السلطان مواجه گردید تنها راه احقاق حقوق مردم و نجات کشور از سلطه بیگانه را صدور حکم تحریم تنباکو دانست لذا و در پاسخ بهیک استفتاء نوشت«الیوم استعمال تنباکو و توتون بای نحو کان در حکم محاربه با امام زمان علیه السلام است»(اصفهانی کربلایی، ص 139)فتوایی که در مدت اندکی در بین تمامی طبقات مردم و یهودیان و مسیحیان و حتی دربار نفوذ کرد(تیموری، بیتا، ص 108)و شاه مجبور به عقب نشینی در مقابل علما و مردم شد(شیخی، 7913، ص 33) همین انگاره سلطه غرب و تصویر ذهنی علما از سلطه اجانب بر مملکت اسلامی، در نهضت مشروطه نیز تداوم یافت که در قسمتهای بعد دنبال میکنیم.
2.آیت اللّه محمد کاظم خراسانی
دومین سندی که تصویر ذهنی علما را از نگرانی آنها از احتمال سلطه غرب بر ممالک اسلامی به خوبی نشان میدهد و در عین کوتاهی بسیار گویاست عباراتی است که منسوب به ملا محمد کاظم خراسانی یکی از مراجع بزرگ شیعه و حامی مشروطه در نجف است که آنرا از لابلای مباحث آیت اله محمد نائینی در کتاب تنبیه الامه و تنزیه المله استخراج کردهیم.در این سند آخوند خراسانی تمدن غربی را بهسیل عظیم تشبیه میکند که از جانب کشورهای غربی به سمت ممالک اسلامی در جریان است به همین دلیل علمای اسلام برای جلوگیری کامل از نابودی دین و کشور خود باید هر چه سریعتر تغییراتی را در نظام حکومتی و کشور ایجاد کنند تا بدینوسیله بر موج آمده از غرب سوار شوند.متن مورد نظر به این قرار است.
این سیل عظیم بناء تمدن بشری که از بلاد غرب به سمت ممالک اسلامیه سرازیر است اگر ماها روساء اسلام جلوگیری نکنیم و تمدن اسلام را کاملا بهموقع اجرا نگذاریم اساس مسلمانی تدریجا از آثار آن سیل عظیم محو و نابود خاهد شد.(نائینی، 1361، ص 83)
سند فوق برای درک عنصر ذهنی حاکم بر آخوند خراسانی-که تصویر ذهنی غالب علمای شیعه در آن روزگار بوده است-تصویری روشن از تحلیل او درباره تمدن غربی و اوضاع و احوال زمانهاش به ما ارائه میدهد که چند مطلب را در رابطه با بحث خویش از آن استفاده میکنیم.
اولا در تصور آخوند تمدن غربی با سلاح علم و تکنولوژی و عقل که برای بنای تمدن بشری به کار گرفته شده چون سیل به سمت کشورهای اسلامی از جمله ایران در حال جاری شدن است.پس این سیل آمده از غرب تحمیلی است و حتما میآید و راه گریزی از آن نیست.ثانیا، این سیل آثار تخریبی به همراه دارد که یکی از مهمترین آنها از بین رفتن اساس مسلمانی و تمدن اسلام است.ثالثا، این سیل از این رو دامنگیر کشورهای اسلامی شده است که قوانین اسلام را در جوامع خویش به نحو احسن اجرا نکردهاند و از این امر غفلت ورزیدهاند ولی غربیها اساس این قوانین را از اسلام گرفته و بهآنها عمل کردهاند(نائینی، ص 1) 2 .از این رو ممالک آنها پیشرفت کرده ولی کشورهای اسلامی از قافله علم عقب ماندهاند.رابعا برای جلوگیری از نابودی کامل تمدن و شریعت اسلامی، راه حل این است که علمای اسلامی به فکر چاره افتند و براساس مقتضیات زمان مفاهیمی از نظریات غربی را که با دیانت مسلمانان منافاتی ندارد اخذ کنند و تغییراتی در نظامهای حکومتی خود ایجاد کنند تا هم از هجوم مطلق تمدن غربی که مضر به حال کشور و آیین شیعه است جلوگیری کنند و هم جنبههای مثبت آنرا که به صلاح کشور و مذهب است برای رفاه جامعه به کار گیرند.مرحوم آخوند خراسانی در بند چهارم رساله اندرزنامه خود که برای محمد علی شاه جوان میفرستد 3 (نائینی، صص 193-192)از او میخواهد در نشر توسعه علوم و صنایع به ملل پیشرفت دیگر تاسی جوید و باعث ترقی و توسعه مملکت و بینیازی مردم از بیگانگان شود.او مینویسد:
در نشر و توسعه و صنایع جدید همت گمارید و بدانید که آنچه باعث ترقی و سعادت سایر ملل شده و آنان را به اوج عظمت رسانیده است، همانا فرا گرفتن علوم و صنایع تازه بود....متاسفانه عقبماندگی که اکنون[در ایران] مشاهده میشود و مملکت را تا بدین حد فقیر و مبتلا ساخته است، نتیجه بی توجهی گذشتگان به این امور بود و میل بیمنطق آنها به کالاهای خارجی، باعث سرایت این مرض مزمن به سایر افراد مملکت شد.و اینک، هستی و تجدید حیات و نوسازی ایران به اجرای این امر مهم بستگی دارد.(نامدار، 1376؛صص 193-192).
ادامه دارد...
علمای شیعه در عصر مشروطه و انگاره سلطه غرب (2)
مدیران انجمن: رونین, Shahbaz, MASTER, MOHAMMAD_ASEMOONI, شوراي نظارت
