الشرق الاوسط
«جان ليمبرت» كه از نوامبر 1979 تا ژانويه 1980 جزو 51 ديپلمات آمريكايى بود كه در سفارت ايالات متحده به گروگان رفته بودند، تلاش جدى براى باز شدن صفحه جديدى بين ايران و ايالات متحده دارد. وى به نوار ويديويى اشاره مىكند كه اخيرا در اينترنت منتشر شده است و گفتگوى بين وى و آيتالله سيد على خامنهاى را در زمانى كه گروگان بود، نشان مىدهد.
لميبرت كه در آن موقع گروگان بود، چنان آرام و با طمأنینه عمل مىكرد و از آداب استقبال از مهمان سخن مىگفت كه كسى گمان نمىكرد طرف مقابل نماينده حكومت در اين ماجراست. ليمبرت مىگويد هيچ اطلاعى نداشتم كه اين نوار ويديويى در دسترس است؛ ولى اكنون اينترنت وجود دارد و همه چيز را مىتوان در اينترنت يافت. در آن صحنه آنچه جلب توجه مىكند اين است كه موهاى من و موهاى رهبر ايران سياه بود ولى اكنون موى هر دو ما سفيد شده است.
وى اضافه مىكند: «در آن موقع نمىدانستم او كيست؛ ولى واضح بود كه شخصيت كاملا صاحب نفوذى است و البته بعدها فهميدم كه وى نماينده امام خمينى در شوراى دفاع بوده و امام جمعه است. او را شخصيت مهربانى يافتم و در نتيجه باب صحبت را با او باز كردم. به اين اميد كه بعد از چند سال روابط ايران و ايالات متحده عادى مىشود. البته اكنون نيز اميدهایى وجود دارد و حتى ممكن است روزى فرا برسد كه من و رهبر ايران دوباره با يكديگر ديدارى داشته باشيم. در آن ديدار ايشان شكايتهایى از ايالات متحده داشتند و من نيز از رفتارها شكايت و گله نمودم و به نظر مىرسد كه هنوز بعد از گذر سى سال، آن شكايتها و آن گلايهها حل نشده است».
ليمبرت كه خود استاد تاريخ است، كاملا بر اين باور است كه تاريخ سايههاى خود را در آنچه كه در سياست مىگذرد، انداخته است. وى اضافه مىكند كه تاريخ نمود عيانى در باورهاى مردم ايران دارد. وى ديدگاههاى خود را در مورد ايران در كتاب «ايران در جنگ با تاريخ» بيان كرده است؛ ولى كسانى كه مىخواهند تحليلهاى ليمبرت در مورد آينده ايران را بدانند بايد كتاب «گفتگو با ايران، گفتگو با تاريخ آن» را بخوانند.
ليمبرت میگوید: «سعى كردم حادثه مذكور، مرا در چارچوب تنگى اسير نكند؛ بلكه در مقابل تلاش كردم زبان فارسى خود را بعد از اين حادثه بهبود بخشم و با فرهنگ و آداب و رسوم مردم ايران بيشتر آشنا شوم؛ زيرا از روابط خود با ايرانيان كه بخشى از آنها دوستان نزديكم را تشكيل مىدهند، بهترين خاطرات را به ياد دارم. من هیچ فرد ايرانى نديدم كه به مهمانش بدى كند، هر چند كه براى سالها سياستهاى ما در ايران سياستهاى مثبتى نبود؛ ولى به هر حال در دوران اسارتم واقعا شوكه شده بودم».
«ويليام سولیوان» يكى از دوستان ليمبرت و سفیر آمریکا در تهران در زمان شاه در مورد وى مىگويد: «براى فهميدن اهميت اين پست اخير دانستن اين امر ضرورى است كه بر خلاف ساير ديپلماتهایى كه به گروگان رفتند و اين مرحله تاثير بسيار بدى بر آنها داشت، ليمبرت با ديدگاه فرهنگى و اجتماعى خاصى به اين موضوع نگاه مىكرد و از آنجا كه با زبان و فرهنگ گروگانگيرها آشنا بود، توانست با آنها ارتباط برقرار كند و شكايتها و اعتراضهاى آنها را بشنود».
علت اين موضوع اين است كه ليمبرت همزمان هم ديپلمات بود و هم استاد تاريخ. عشق و علاقه خاصى به تاريخ و تدريس آن در دانشگاهها دارد و به همين علت است كه پايان نامه دكتراى ليمبرت در دانشگاه هاروارد در سال 1974 موضوعى تاريخى بود. وى براى نگاشتن اين پاياننامه مدتى را در شيراز سپرى كرد و در سالهاى 1969 تا 1972 در دانشگاه شيراز تدريس مىكرد. وى بعد از اخذ دكترا تمايل داشت در اين رشته تدريس كند؛ ولى در آن موقع فرصت شغلى مناسبى فراهم نشد و در نتيجه مجبور شد به خيل ديپلماتها بپيوندد، وى همواره مىگفت كه من از دانشگاه به وزارتخارجه پناه بردهام؛ ولى به هر حال در فعاليتهاى ديپلماتيك نيز خوش درخشيد و موفق عمل كرد.
ليمبرت براى مدتها عضو شوراى ملى ايران و آمريكا بود كه براى ايرانيان ساكن آمريكا از اهميت بسزایى برخوردار است و تمايل زيادى براى بهبود روابط بين دو ملت ايران و آمريكا دارد و مخالف استخدام زور براى حل مشكلات فيمابين است.
ساليوان كه همكار ليمبرت در دانشگاه دفاع ملى آمريكا بود، مىگويد ليمبرت شخصيتى بسيار دقيق، باهوش، و آشنا به جزئيات رفتار ايرانيان است و معنا و مفهوم حركات و سكنات اشخاص را تشخيص مىدهد و جزئيات خاص زبان فارسى را نيز به خوبى متوجه مىشود. وی تاثير مثبتى در برخى مقامات سياسى داشته كه در عملكرد آنها در پرونده ايران نمايان شده است. در عين حال روابط خوبى در بين شخصيتهاى سياسى ايالات متحده دارد. سياستمدارن راستى آمريكا كه معمولا قدرت را در ايالات متحده در اختيار دارند، انتقاد شديدى نسبت به ديدگاههاى وى در مورد ايران دارند. در مجله «ويكلى استاندارد» او را ديپلمات ايران در وزارتخارجه ايالات متحده ناميده بودند.
وى در پايان ابراز اميدوارى مىكند كه بتواند سياستهاى بدون فايده ايالات متحده در مورد ايران را تغيير دهد، هر چند كه دولت جديد چنين تصميمى را گرفته؛ ولى مشخص نيست همه دولتمردان آمريكا با اين سياستهاى جديد همكارى كنند.
