(آیت الله جوادی آملی سفیر و حامل پیام امام به شوروی سابق )
آیت الله جوادی آملی را همه ما شاید کم و بیش بشناسیم . آرام بودن و مناعت طبع و .... از خصوصیات بارز ایشان است . اما وقتی که
پای منافع مردم و خاک و خون و حرف از اصل اسلام است , آیت الله جوادی آملی برخلاف عده ای که صورت مسئله را پاک میکنند یا
فراموش کرده اند و یا اصلا نمیدانند , همانند شیر شیعه می غرد و از راستیها و نشان دادن راه سخن میراند : (1/4/1385)
[External Link Removed for Guests]
[HR]
ما مشکل مان این است که گفتیم: حَسبُنَا العِترَه، یک. و این عترت را هم سیزده نفر میدانیم، نه چهارده نفر!! ما اصلاً کاری دربارة پیغمبر
نکرده ایم! ما عترت مان از حضرت امیر شروع میشود تا حضرت أباصالح (علیهم آلاف التحیّه والثناء) سالی هم که یک روز به نام مبارک
پیامبر است با مصیبت امام حسن مخلوط است! پیغمبر در بین ما شناخته شده نیست! در حالی که شما اگر خطبههای حضرت،
نامههای حضرت، کلمات حضرت را بررسی کنید، میبینید یک حلقه مفقوده ای است بین روایات ما و قرآن، و بسیاری از روایات ائمة ما
(علیهم السَّلام) از پیامبر نقل شده ....
شبهه شناسی کردن و پاسخ دادن و عظمت و جلال پیامبر را حفظ کردن، عظمت عترت محفوظ میماند. عظمت قرآن محفوظ میماند.
برای اینکه او مورّث این ثقلین است ...
وقتی رسول خدا به امپَراطوری روم میگوید: میآیی یا بیاورمات؟! این حرف کی است؟ برای امپراطوری غرب، روم مینویسد: میآیی یا
بیاورم ات ؟؟!! این نامه است ؟!!....
آنوقت این اسلام را معرفی میکند، مسلمان را معرفی میکند، دیگر ذلّتپذیر نیست؛ گرفتار این نیست که حالا آژانس چه فتوایی
میدهد .... البرادعی چه فتوا میدهد .... چه جور تهدید میکنند. کفّاری که پا بند نیستند و پایشان هم به جائی بند نیست، دارند ما را
تهدید میکنند. مایی که هم پابندیم، هم پایمان بسته است؛ به قدرت اَزلی بسته است، خوب چه ترسی ما
داریم؟ ما از کسی پیروی میکنیم که به دو امپَراطوری فرمان داد که : میآیی یا بیاورمتان؟! هر دو را هم آورد ......

