قصران

در اين بخش ميتوانيد درباره موضوعاتي كه در انجمن براي آنها بخشي وجود ندارد به بحث و گفتگو بپردازيد

مدیران انجمن: MOHAMMAD_ASEMOONI, رونین, Shahbaz, MASTER, شوراي نظارت

ارسال پست
Major
Major
پست: 341
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۸۷, ۱۱:۴۹ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 434 بار
سپاس‌های دریافتی: 553 بار

قصران

پست توسط fereshteh blue »

قصران

ناحیه قصران از نواحی قدیمی ایران است که نام آن در کتب مورخان و جغرافی دانان گذشته همچون حمدالله مستوفی، ابن فقیه، ابن اثیر،زکریای راوندی و دیگر بزرگان آمده که نشان از قدمت و اهمیت این منطقه ی استراتژیک و سوق الجیشی دارد، تا جایی که می توان نام ری و قصران را در کتاب تورات نیز یافت .
دکتر حسین کریمان در کتاب خود به نام قصران به شرح گذشته تا حال سرزیمن قصران پرداخته است. در این کتاب آمده است : قصران معرب کلمه " کوهسران " در گذشته سرزمینی در میان ری باستان تا مرز مازندران بود و تهران کنونی قسمتی کوچک از قصران و قصران خود یکی از شهرستان های ری، که پس از شکل گیری تهران قریه های آن همچون درروس، اقدسیه، تجریش، دزاشیب، سعادت آباد و دیگر قصبات از قصران جدا و توسط این کلان شهر بلعیده شد. چنان می توان گفت قصران امروز بازمانده و یادگاری از یک تمدن بزرگ است که به شرح ذیل تا حد امکان توضیحاتی از فرهنگ و قدمت آن خواهد آمد.
از نظر مذهبی پس از رواج آییئ اسلام به سبب آن که قصران در بین دو قطب بزرگ دین زرتشت یعنی ری و دماوند قرار داشت؛ مردمانش زرتشتی بودند. آتشکده ها و آثاری چون مدفن استخوان ها کتیبه های یافت شده گواه این مطلب اند که هم اکنون تعدادی از آن ها به عنوان مکان های گردشگری مورد استفاده قرار می گیرد.
مردم این نواحی با توجه به صعب العبور بودن منطقه تا مدت ها پس از ظهور اسلام در دین خود باقی ماندند و در زمان به قدرت رسیدن خلفای عباسی به مرور به دین اسلام گرویدند. اشیا باستانی مکشوفه در قصران بعضاً بین 3 الی 6 هزار سال قدمت دارند که نشان دهنده فرهنگ این مردم با نژاد آریایی است.
در پوشش گیاهی منطقه، گیاهان نادر و کمیاب همچون شیر خشت، قدومه، کتیرا، آلاله وحشی و گیاهان دارویی خاص یافت می شود تا جایی که گل قصران در دنیای باستان ذکر و نامی خاص داشته و گل سرخ را گل قصرانی می گفتند این گل عطری مطبوع داشته و به عهد باستان گلاب این گل معروف بوده است. از گونه های جانوری منحصر به فرد این منطقه می توان به خرس، گرگ، پلنگ، کَل، بز و آهو اشاره کرد.
شهر قصران با مرکزیت اوشان، فشم، میگون دارای شهرداری و روستای تابعه به نام های زردبند، امین آباد، رودک، کمرخانی، کلوگان، حاجی آباد، باغگل، ایگل، آهار، شکر آب، امامه، روته، زایگان، لالان، آبنیک، گرمابدر، جیرود، درود، شمشکو دربندسر می باشد با توجه به خصوصیات آب و هوایی و امکانات تفرجگاهی چون پیست اسکی، کوه ها و دره های زیبا و آثار باستانی و قدیمی به عنوان ییلاق و خوش نشین کلان شهر تهران مورد استفاده قرار گرفته و می گیرد.
زبان عمومی مردم قصران لهجه ای از زبان باستانی پهلوی رازی است که زبان طبری یا مازندرانی که ریشه و بن زبان های دیرین ایرانی است و عربی و اندکی ترکی بدان در آویخته و از زبان دری نیز در قرون اسلامی تاثیر یافته است و هر چه از ری به مازندران نزدیک تر شویم به میزان لهجه ی مازندرانی به همان نسبت افزوده می شود.

اوشان

شهری است بزرگ از دیرباز ییلاقی که در سنوات دور نیز پذیرای گردشگران و ساکنان پایتخت نشین بوده؛ گمان می رود نام اوشان برگرفته از آب افشان، آب فشان و اوفشان باشد. اوشان به دلیل داشتن گستره ی ساحلی رودخانه، مکان مناسبی برای اتراق مسافرانی است که برای گذراندن یک بعد از ظهر از نواحی گرم تهران به قصران سفر می نمایند؛ و دارای تفرجگاه ها و مکان های زیبا و دیدنی فراوانی است.

فشم

شهر فشم کنار خود شهرها و روستا های تابعه را در بر گرفته است و در بعضی کتب از آن ها به فَشَن نیز یاد شده. در خصوص گویش و لهجه این محل همین بس که ملک الشعرای بهار در کتاب سبک شناسی خود این چنین گفته: مرغ تا شوی نگرده جا نموشو ( مرغ تا شب نشود به لانه نمی رود ) که گویش خاص مردمان فشم است. رودخانه فشم که باعث سرسبزی و آبادانی آن است که از سر چشمه های جاجرود محسوب می شود و دو آسیاب قدیمی از این رود به چرخش در می آمد. شاید به همین دلیل باشد که شاعر بلند آوازه ایران زمین فردوسی می فرماید:

روان آب بسیار در رودبار
لب حویبارش همه گل ببار

خانه ی مجلل شجاع نظام از نوادگان ناصرالدین شاه در این شهر وجود داشته که در آتش سوزی حدود 30 سال قبل تخریب شد و نیز در عملیات تعریض جاده فشم به طور کامل از بین رفت. به گفته ی ریش سفیدان این منطقه تپه باغ سرقلاع یا زرقلاع تپه منفردی است که در گذشته حائظ اهمیت بوده و در آن غارهای زیر زمینی وجود داشته که این نقطه را به نقاط دیگر مرتبط می کرده. گفته می شود: سنجر خان که در داستان های قدیمی از آن یاد شده از صاحبان این قلعه بوده است.

میگون

میگون (دره بهشت) از روستاهای قدیمی است که نام آن در اسناد قدیمی "میکان" یا "میگان" آمده. میگون به جهت محصور بودن توسط کوه ها همانند پیاله ای است و چون خاک آن سرخ رنگ است میگون "مانند می" نام گذاری شده است. دارای دو بافت بومی نشین و ویلایی است که در سال های اخیر دستخوش ساخت و سازهای فراوانی گردیده. به دلیل آب و هوا و منظره ی فوق العاده زیبایش از دیرباز مورد توجه نویسندگان و شاعران بوده از جمله شعرهای سروده شده در رابطه با آن شعر (میگون) شاعرانی بزرگی چون فریدون مشیری، محمد حسین شهریار است. شهریار در مورد میگون چنین سروده است:

چند در شهر فشارد فلک دون ما را
خوشم از بخت که زد خیمه به هامون مارا
لب میگون بتان هیچ نبود ای لب جوی
خط سر سبز تو آورده به میگون مارا
شهریارا بکش امشب غم دل در میگون
ورنه در شهر کشد غم به شبیخون ما را
ارسال پست

بازگشت به “ساير گفتگوها”