سلام من خواب دیدم یه ساعت دارم که مال داییمه اما دست منه انگار به من داده شده خیلی دوستش دارم عاشقشم همه زندگیمه باهاش حرف میزنم انگار آدمه عشقمه بعد این ساعت خراب میشه من در حالی که گریه میکنم با داییم دعوا میکنم انگار تقصیر اونه انگار در اثر بی توجهی اون خراب شده من سعی میکنم درستش کنم اما نمیشه و من با کلی غصه انگار مرگش رو قبول میکنم دقت کنید عینه عشقم بود عینه یه آدم من باهاش زندگی می کردم یعنی حرف میزدم دوستش داشتم انگار آدمهکمی بعد خواب دیدم (همون موقع از خواب قبلی وارد این خواب شدم)طوطیم مریضه و من نگرانشم و باهاش حرف میزنم که میریم دکتر انگار دوستمه انگار میفهمه( من وقتی بچه بودم طوطی داشتم خیلیم دوستش داشتم همه کسم بود باهاش حرف میزدم این همون طوطی بود طوطی خودم)هگه برتون مقدوره تعبیرش کنید ممنون.

