از نظر من هیچ خبر گزاری قابل اعتماد نیست ولی غربیش بیشتر
در ضمن کشور ما هم از اعدام افراد در هیچ کجای دنیا استقبال نمی کند ولی صلاح کشور خویش رو خسروان دانند.
این که می بینی که تا حدودی از طرف ایران حمایت می شند هم به این موضوع بر می گرده که دشمن دشمن تو دوست توست.
همین قدر که یک تنه جلوی چند کشور ایستاده کافیه و قابل تقدیر
ولی ایران هم از هیچ کشوری به صورت محض حمایت نمی کند
اعدام مردی به جرم مکالمه با موبایل در کره شمالی...!
مدیران انجمن: MOHAMMAD_ASEMOONI, رونین, Shahbaz, MASTER, شوراي نظارت
-
- پست: 2755
- تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۸۵, ۱۲:۴۶ ب.ظ
- محل اقامت: شیراز
- سپاسهای ارسالی: 22364 بار
- سپاسهای دریافتی: 5559 بار
Re: اعدام مردی به جرم مکالمه با موبایل در کره شمالی...!
پروانه نیستم که به یک شعله جان دهم / شمعم که سوزم و دودی نیاورم
گــــــــــــــــاهی تــــــــــــــاوان شیــــــــــر بودن قـــفس اســـت ...
امــــــــا شـــــغال هــــا در شـــــهــــر آزاد مـــــیگـــــــردنــــــــــد ... !
به زودی تعمیرکار لب تاپ می شم
گــــــــــــــــاهی تــــــــــــــاوان شیــــــــــر بودن قـــفس اســـت ...
امــــــــا شـــــغال هــــا در شـــــهــــر آزاد مـــــیگـــــــردنــــــــــد ... !
به زودی تعمیرکار لب تاپ می شم

Re: اعدام مردی به جرم مکالمه با موبایل در کره شمالی...!
والا تا جایی که من یادمه 5-6 سال پیش تیم ایران با کره شمالی بازی داشت خبرنگارهایی که به هتل بازیکننان تیم ملی زنگ میزدن تا با اونها مصاحبه کنند اول تلفن به وزارت اطلاعات کره وصل میشد تا در صورت صلاحدید اونها بتونی به داخل کشور زنگ بزنی و طبق آماری که داده بودن فقط 3% مردم کره شمالی تلوزیون داشتن(منبع هر دو خبر روزنامه خبر ورزشی هست ولی تاریخ دقیقش یادم نمیاد)
و به نظرم بهترین تعریف از حکومت کره شمالی رو معلم تاریخ دوران دبیرستان ما داد:
زمان شاه بعضی ها بودن که میرفتن مست میکردن بعد جلوی در خونشون عربده میکشیدن و قمه در میاوردند و توی خونه هم زن و بچه از گشنگی تلف میشدند.
اصولا یه مثل ترکی هست که میگه میخواهی هر کس رو بشناسی به دوستش نگاه کن و...
همه میدونن کره شمالی چه تحفه ای هست پس ما هم نباید خودمون رو دوستش به حساب بیاریم چون مجبور میشیم براش هزینه بدیم, فقط سعی کنیم هر چی لازم داریم ازش بگیریم و قیمتش رو به دلار پرداخت کنیم و خودمون رو درگیر دردسر نکنیم
و به نظرم بهترین تعریف از حکومت کره شمالی رو معلم تاریخ دوران دبیرستان ما داد:
زمان شاه بعضی ها بودن که میرفتن مست میکردن بعد جلوی در خونشون عربده میکشیدن و قمه در میاوردند و توی خونه هم زن و بچه از گشنگی تلف میشدند.
اصولا یه مثل ترکی هست که میگه میخواهی هر کس رو بشناسی به دوستش نگاه کن و...
همه میدونن کره شمالی چه تحفه ای هست پس ما هم نباید خودمون رو دوستش به حساب بیاریم چون مجبور میشیم براش هزینه بدیم, فقط سعی کنیم هر چی لازم داریم ازش بگیریم و قیمتش رو به دلار پرداخت کنیم و خودمون رو درگیر دردسر نکنیم
- پست: 72
- تاریخ عضویت: جمعه ۱۴ اسفند ۱۳۸۸, ۲:۲۳ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 553 بار
- سپاسهای دریافتی: 153 بار
Re: اعدام مردی به جرم مکالمه با موبایل در کره شمالی...!
واقعأ که فرهنگ کشورا چقدر متفاوت هست
بعضیاشونم که اصلا ندارن و دور ازجون آدم نیستن
ما داریم تو بهشت زندگی میکنیم
البتّه هر کشوری مشکلات خودشو داره
امّا مقایسهء ما با کشورای از قبیل کره شمالی امکان پذیر نیست


بعضیاشونم که اصلا ندارن و دور ازجون آدم نیستن

ما داریم تو بهشت زندگی میکنیم


البتّه هر کشوری مشکلات خودشو داره


امّا مقایسهء ما با کشورای از قبیل کره شمالی امکان پذیر نیست


به امیدی که رسد روزی و در سایه عدل..............
گرگ گوید ندریمو برّه گوید بچریم!!!!!

گرگ گوید ندریمو برّه گوید بچریم!!!!!



-
- پست: 310
- تاریخ عضویت: شنبه ۱۹ آبان ۱۳۸۶, ۷:۴۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 304 بار
- سپاسهای دریافتی: 504 بار
Re: اعدام مردی به جرم مکالمه با موبایل در کره شمالی...!
Frogfoot نوشته شده:آره خوب امنیت خیلی مهمه!
اونقد مهمه که باید بخاطرش مردم کره شمالی از گرسنگی و فقر به مرگ راضی بشن. امنیت اونقدر مهمه که حدود 20 درصد بودجه کشور بدبختی مثل کره شمالی باید صرف امور نظامی بشه، اونهم چی؟ صرف نگهداری تانک های 50 سال پیش روسیه وتوسعه موشک های ضدکشتی کرم ابریشم که اسراییل 30 سال قبل تونست با یه سیستم ساده جنگال اونرو منحرف کنه!
امنیت اونقدر مهمه که بخاطرش باید مردمی که نون ندارند بخورند برن دنبال ساخت موشک نودونگ-2 و بمب اتمی!
امنیت اونقدر مهمه که باید بخاطرش تمام جزییات زندگی مردم کنترل بشه!
امنیت اونقدر مهمه که تو کره شمالی دولت مردم رو صبح ها با مارش نظامی ازخواب بیدار میکنه و عصر هم با مارش نظامی زمان شام و خوابشون رو اعلام میکنند.
امنیت اونقدر مهمه که کره شمالی بخاطرش تا چند ماه قبل همین موبایل تحت کنترل رو هم نداشت!
آخه میدونی همه دنیا دنبال اینن که کره شمالی نابود بشه! نیست که کره شمالی مظهر پیشرفت و توسعه هست واسه همین همه کشورها به این کشور حسادت میکنند!
همه دنیا دنبال نابودی کره شمالی نیست؛ بلکه آمریکا دنبال نابودی آن هست، که آمریکا هم خودش را تمام دنیا قلمداد میکنه!
پلیس شما اگر در جریان یک شورش خیابانی از مردم فیلم بگیره، سلب حقوق شهروندی کرده، و حکومت شما یک Police State هست، که خون مردم را در شیشه کرده، اما در انگلستان با 4 میلیون دوربین امنیتی در خیابان ها، بحث سلب حقوق شهروندی مطرح نیست! جالبه بدونید که یک فرد ظرف یک روز در شهر لندن، حدودا 300 بار تصاویرش توسط این دوربین ها ثبت میشه! از آن جالب تر اینکه در جریان حوادثی مثل کشتن آن مردم برزیلی در لندن توسط پلیس انگلستان با شلیک 10 گلوله به سرش، اعلام شد که تمام دوربین های امنیتی آن منطقه از شهر از کار افتادند (!!) و تصویری از این دوربین ها برای بررسی حادثه وجود ندارد!
توی آمریکا، مطابق قانون Patriot Act، اعضاء FBI می تونند حتی با استناد به کتاب هایی که شما از کتابخانه دریافت کردید، بر علیه شما تشکیل پرونده بدند، و اگر از بد روزگار جزو مهاجرین (قانونی) به آمریکا باشید، می تونند به مدت نامعلوم، شما را بدون ایراد هرگونه اتهامی، در بازداشت نگهدارند!
در همون آمریکا به اذعان خودشان هیچ تشکیلات امنیتی در کل جهان، به اندازه NSA به شنود مکالمات و ارتباطات مردم کشور خودش نمی پردازه. جالب تر اینکه اونها نیازی ندارند مثل دولت ایران وقتی ارتباطی با SSL رمزگزاری میشه (مثل اتصال به جی میل)، کلا اتصال به جی میل را ف_*ل_ن*__ر کنند؛ بلکه NSA خودش در تمام الگوریتم های تجاری مورد استفاده نقش مستقیم داشته، و الگوریتم هایی که این روزها به عنوان الگوریتم های امن و شناخته شده در مبادلات تجاری امروز دنیا مورد استفاده قرار می گیرند، یا مستقیما توسط NSA معرفی شدند، یا توسط افراد منتسب به NSA ساخته شدند.
شما با آمریکا باش، هر جنایتی دلت خواست انجام بده، صدای کسی در نمیاد (نمونه؛ پلهوی سابق، سعودی فعلی، و سایر نوکران). شما با آمریکا نباش، آب بدی دست مردم، به عنوان زهر خانمان سوز معرفی میشه!
ما ممکن هست نظام کمونیستی کره شمالی را از نظر اعتقادی قبول نداشته باشیم، ولی این مسئله نباید باعث بشه که ما اون کشور را از چاله کمونیسم به چاه کاپیتالیسم آمریکا سوق بدیم.
این نکته را هم در نظر داشته باشید که همانطور که شما علاقه خاصی به بدست آوردن اخبار دقیق از کره شمالی ندارید، و به اخبار رسانه های Mainstream اکتفا می کنید؛ همین رسانه های Mainstream همینگونه اخبار را درباره کشور شما هم پخش می کنند، و بسیاری از مردم غرب، مثل شما، به همین اخبار اکتفا می کنند، و تصویری که از کشور شما در ذهن شان ترسیم میشه، چیزی در حد کره شمالی، و حتی بدتر از آن هست.
دوست عزیز:
1- من در کدوم یک از پست هام از آمریکا دفاع کردم یا گفتم که آمریکا مدینه فاضله هست که شما اینگونه یکجانبه نظر دادید و من رو متهم به طرفداری از آمریکا میکنید؟
تمام پست های من رو بخونید اگه اسم امرکا توش پیدا کردید من به تمام گفته های شما ایمان خواهم آورد.
2- شما که اینگونه به گفته های من تاختید و با ذکر چند نمونه از قوانین و امکانات موجود برای کنترل شهروندان در غرب و امریکا گمان کردید که الآن تونستید کلاً تمام اصول منطبق با آزادی و توازن قوا در اروپا و آمریکا رو زیر سوال ببرید؟
دوست عزیز، برای اینکه متوجه بشم که اصلا شما با دید واقعی به دنیا نگاه می کنید یا نه ابتدا یک سوال از شما دارم که مشخص بشه آیا شما به نسبی بودن امور و برتری نسبی وضع حقوق شهروندی و آزادی های مدنی در غرب نسبت به کشورهای همچون کره شمالی و روسیه اذعان دارید یا نه.
آیا به نظر شما وضع آزادی های مدنی و توازن قدرت در غرب و آمریکا یکم، فقط یکم از کره شمالی بهتر نیست؟ نه جون من اینو جواب بده ببینم چطوری دنیا رو می بینید؟

من هرگز نگفتم و نخواهم گفت که غرب و امریکا مدینه فاضله هست و تمام امور در این کشور بصورت انسانی و اخلاقی اداره میشه اما مطمئنم اگه شما کمی حقیقت بین باشید و یا اگر اندکی در اون محیط زندگی کرده باشید خواهید دید که در امور حقوق بشر فاصله بین غرب و کشورهایی چون کره شمالی و چین و ... از زمین تا زیرزمین هست!
کاری به معدود مصداق های سو قصد به حقوق بشر ندارم.
درسته در امریکا و غرب هزاران دوربین خیابانها رو کنترل میکنه و امکان رصد تمام حرکات افراد در محیط عمومی هست. اما باز هم دقت کنید کشوری که به شما تا این حد امکان میدهد که در تمام امور زندگی و اعتقادی و مالی و ... آزاد باشید برای کنترل اوضاع در هنگام رصد موارد بی نظمی و یا خطرناک برای جامعه باید به بهترین تکنولوژی مجهز باشه تا بتونه جلوی فرد خاطی رو بگیره.
در کشوری که حتی شما آزادی برای دفاع از خودت با مجوز اسلحه حمل کنی ، میتونی بری آموزش خلبانی ببینی و هواپیمای شخصی داشته باشی، میتونی برای خودت امکانات رادیو تلویزیونی داشته باشی و با همفکران خودت جمع بشی و فرقه یا هر گروهی که میخوای راه بندازی(البته تا جایی که مخل امنیت و آسایش دیگران نباشی) به نظر شما آیا لازم نیست که تجهیزات و امکانات متناسب با این همه آزادی در اختیار پلیس باشه تا اگه یکی مثل بن لادن و یا اون دانشجوی کره ای برای امنیت جامعه خطر ایجاد کرد باهاش به سرعت مقابله بشه؟
شما برای مقابله با کسی که فقط یه چاقو دستشه به امکانت بیشتری احتیاج داری یا کسی که یه مسلسل دستشه و جلیقه ضدگلوله هم تنشه و یه جت شخصی هم داره؟
در انتها نمیخوام بحث زیاد طولانی شه فقط خلاصه یه نکته رو میگم.
درسته ممکنه در غرب هزاران قانون برای کنترل زندگی شهروندی وضع شده باشه اما مطمئن باشید که اون قوانین برای کنترل اشخاصی خواهد بود که از آزادی های همه جانبه موجود در اون کشورها سو استفاده میکنند.
در عمل همیشه ممکن هست که یک مامور اف بی آی از این قوانین سو استفاده بکنه و یا بخاطر منافع شخصی به حریم شخصی کسی وارد بشه. اما کلیت ماجرا همراستا و همسوی آزادی های جامعه و برای ادامه روند توازن قوا خواهد بود. در کشوری که حتی دادستانش رو هم مردم انتخاب میکنن امکان داره یک دادستان تخلف کنه اما بصورت کلی سیستم قضایی در جهت خواست مردم حرکت میکنه. حداقلش اینه که کسی رو بخاطر صحبت کردن و گلایه از قیمت برنج محاکمه نمیکنند!

اما در کشورهایی که سیستمشون شبیه به شوروی سابق( که آی دی شما به شدت منو بیاد یکی از محصولات نظامی اونها میندازه) هست اصولا فرد آزادی نداره مگه اینکه دولت لطف کنه و بهش چیزی اعطا کنه. در چنین کشورهایی بصورت قانون و با توجیه قانون، مردم رو طبق چهارچوب مورد نظر دولت پیش می برند. یعنی منظورم اینه که در چنین کشورهایی روند کلی کشور در جهت خلاف آزادی و توازن قواست، برعکس غرب که روند کلی امور به سمت آزادی هست ولی ممکنه گاهی کسی از این روند تخطی کنه.
واقعا میتونید با جرات و با دلیل بگید که در کره شمالی یا چین و یا شوروی سابق توازن قوا جریان داره یا داشت؟ میتونید بگید که روند دسترسی به اطلاعات و آگاهی های مردم از وضع دنیا در کشوری مثل کره شمالی یا چین و یا روسیه بهتر از اروپاست؟

....
ببخشید پرحرفی کردم.
-
- پست: 643
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۱۹ تیر ۱۳۸۶, ۱:۰۸ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 300 بار
- سپاسهای دریافتی: 1161 بار
Re: اعدام مردی به جرم مکالمه با موبایل در کره شمالی...!
شما که اینگونه به گفته های من تاختید و با ذکر چند نمونه از قوانین و امکانات موجود برای کنترل شهروندان در غرب و امریکا گمان کردید که الآن تونستید کلاً تمام اصول منطبق با آزادی و توازن قوا در اروپا و آمریکا رو زیر سوال ببرید؟
دوست عزیز، برای اینکه متوجه بشم که اصلا شما با دید واقعی به دنیا نگاه می کنید یا نه ابتدا یک سوال از شما دارم که مشخص بشه آیا شما به نسبی بودن امور و برتری نسبی وضع حقوق شهروندی و آزادی های مدنی در غرب نسبت به کشورهای همچون کره شمالی و روسیه اذعان دارید یا نه.
آیا به نظر شما وضع آزادی های مدنی و توازن قدرت در غرب و آمریکا یکم، فقط یکم از کره شمالی بهتر نیست؟ نه جون من اینو جواب بده ببینم چطوری دنیا رو می بینید؟
شما چقدر برای بررسی اوضاع کشورهایی مثل چین و کره و روسیه وقت گذاشتید، و چند منبع مستقل را برای این موضوع بررسی کردید؟ مگه برداشت شما از روسیه و چین و کره و سایر کشورها چیزی بیش از مطالبی هست که در رسانه های Mainstream دیدید و شنیدید؟!
آیا به نظر شما وضع آزادی های مدنی و توازن قدرت در غرب و آمریکا یکم، فقط یکم از کره شمالی بهتر نیست؟ نه جون من اینو جواب بده ببینم چطوری دنیا رو می بینید؟
من هرگز نگفتم و نخواهم گفت که غرب و امریکا مدینه فاضله هست و تمام امور در این کشور بصورت انسانی و اخلاقی اداره میشه اما مطمئنم اگه شما کمی حقیقت بین باشید و یا اگر اندکی در اون محیط زندگی کرده باشید خواهید دید که در امور حقوق بشر فاصله بین غرب و کشورهایی چون کره شمالی و چین و ... از زمین تا زیرزمین هست!
کاری به معدود مصداق های سو قصد به حقوق بشر ندارم.
معدود مصداق های سوء قصد به حقوق بشر؟!! احتمالا منظورتون از حقوق بشر چیزهایی در حد آزادی پوشش در محیط های عمومی و مصادیقی از این قبیل هست! شما تصور می کنید حکومت هایی که خودشان با دست خودشان مردمشان را فقط برای القاء حس مخالف نسبت به رقیب می کشند، و چند سال بعد هم با افتخار از آن یاد می کنند، فقط در معدود مواردی نقض حقوق بشر کردند؟!!
وقتی مامور سابق CIA میاد در فاکس نیوز با تعجب میگه تروریستی که انگلستان برای انفجارهای 2005 لندن به عنوان مغز متفکر انفجارها دنبالش هست، چند سال پیش در آمریکا بود، و وقتی می خواستیم دستگیرش کنیم، دولت انگلیس از ما خواست که کاری به کارش نداشته باشیم. وقتی همون فرد در پاکستان دستگیر شد، ولی 48 ساعت بعد با دخالت دولت انگلیس آزاد میشه، یعنی حکومتی که برای توجیح جنگ خودش که فقط به نفع یک گروه محدود سرمایه دار جامعه هست، حاضر میشه مردم خودش را به کشتن بده، این نقض معدود هست؟!! عجب، نمردیم و مفهوم واژه معدود رو هم فهمیدیم.
درسته ممکنه در غرب هزاران قانون برای کنترل زندگی شهروندی وضع شده باشه اما مطمئن باشید که اون قوانین برای کنترل اشخاصی خواهد بود که از آزادی های همه جانبه موجود در اون کشورها سو استفاده میکنند.
در عمل همیشه ممکن هست که یک مامور اف بی آی از این قوانین سو استفاده بکنه و یا بخاطر منافع شخصی به حریم شخصی کسی وارد بشه. اما کلیت ماجرا همراستا و همسوی آزادی های جامعه و برای ادامه روند توازن قوا خواهد بود. در کشوری که حتی دادستانش رو هم مردم انتخاب میکنن امکان داره یک دادستان تخلف کنه اما بصورت کلی سیستم قضایی در جهت خواست مردم حرکت میکنه.
تا به حال واژه double standard به گوشتان خورده؟ double standard در مفهوم ساده یعنی اگر من کاری را کردم، خوب هست؛ اما اگر تو انجام دادی، بد هست! اگر من روی هیروشیما بمب انداختم، برای نجات جهان از ادامه جنگ جهانی هست، اما اگر تو خواستی حتی یک نیروگاه برق اتمی هم بسازی، برای کل جهان خطرناکی. اگر من در دولت خودم مردم سایر کشورها را از کشورشان یا سایر کشورها بدزدم، و ببرم در زندان های خودم، دارم به امنیت جهان لطف می کنم؛ اما اگر تو تروریستی را در کشور خودت هم بازداشت کنی، نقض حقوق بشر کردی! اگر من توی یک کشور ثالث بمب بزارم و مردمش را بکشم، اسمش جنگ با تروریسم هست، ولی تو اگر از کشور خودت هم بخوای دفاع کنی، اصالتا تروریست هستی! یادم میاد همین 2 - 3 سال پیش بود که پلیس عراق در بصره 2 کماندوی انگلیسی را که در حال کار گذاشتن بمب در این شهر بودند، دستگیر کرد، و یک رسوایی بزرگ برای نیروهای انگلیسی رخ داد. جالب هست که انگلیس به جای عذرخوای، نیروهای خودش را فرستاد تا با تخریب دیوار زندان محل نگهداری این کماندوهای حافظ حقوق بشر (!!)، آنها را آزاد کنه!
جالبه که اونها هم ادعاهای شما را تکرار می کنند، ببخشید، باید بگم، شما هم ادعای آنها را تکرار می کنید! مامورابوغریب که بازداشت شده بود، بعد از آزادی در مصاحبه با یک مجله آلمانی می گفت، روزی که ما اون عراقی معروف به ice man را کشتیم (اون طرف رو اسمش را گذاشتن ice man، چون در یکی از تصویرها جسدش با قطعه های یخ پوشیده شده بود که بو نگیره)، رامسفلد خودش در حال بازدید از زندان بود!
از اون طرف رامسفلد برای مردم آمریکا بیانه میخواند که کار این سربازان در ابوغریب با استانداردهای آمریکا مطابقت نداشت، اینها عملا آمریکایی نبودند! به قول معروف، آدم نمیدونه قسم حضرت عباس رو باور کنه، یا دم خروس رو! اسناد منتشر شده توسط CIA در سال 2005 درباره عملیات Galino در اروپا رو قبول کنه، یا ادعای اینکه یک افرادی از چند سازمان اطلاعاتی اروپا و آمریکا سرخود ظرف چند سال چند صد نفر از مردم کشور خودشان را کشتند!
ادعای تصادفی بودن حمله اسرائیل (قرار بود به نام مصر تمام بشه) به کشتی آمریکایی liberty را باور کنیم، یا پیام معروف جانسون رئیس جمهور آمریکا که وقتی وزارت دفاع به ناو های اطراف ناو مربوطه دستور داد که کمک نفرستند، فرمانده یکی از ناو های هواپیمابر مربوطه مستقیم با کاخ سفید تماس گرفت، و درخواست اجازه برای کمک به نام liberty را کرد، پیامی که از رئیس جمهور دریافت کرد، این بود:
I want that damn ship down!
ادعای مباررزه با تروریسم را باور کنیم، یا مصاحبه دیک چینی با شبکه MSNBC که وقتی گزارشگر انتقادات زیادی از دیک چینی و بوش مطرح کرد، با عصبانیت گفت؛ طرح حمله به افغانستان مربوط به زمان کلینتون بود، ما فقط اجرا کننده آن بودیم!
در کشوری که حتی شما آزادی برای دفاع از خودت با مجوز اسلحه حمل کنی ، میتونی بری آموزش خلبانی ببینی و هواپیمای شخصی داشته باشی، میتونی برای خودت امکانات رادیو تلویزیونی داشته باشی و با همفکران خودت جمع بشی و فرقه یا هر گروهی که میخوای راه بندازی(البته تا جایی که مخل امنیت و آسایش دیگران نباشی) به نظر شما آیا لازم نیست که تجهیزات و امکانات متناسب با این همه آزادی در اختیار پلیس باشه تا اگه یکی مثل بن لادن و یا اون دانشجوی کره ای برای امنیت جامعه خطر ایجاد کرد باهاش به سرعت مقابله بشه؟
تجهیزات و امکانات چه ربطی به آزادی داره؟!! البته مثال هایی که شما زدید، ادعای خودتان را نقض میکنه؛ مثلا از آزادی مجوز اسلحه صحبت می کنید، در حالی که یکی از بدترین حوادث تروریستی آمریکا، یعنی کشتار مدرسه کلمباین به خاطر همان مجوز کذایی رخ داد.
از آزادی فرقه ها صحبت میکنید، در حالی که در ماجرای Waco در ایالت تگزاس، بیش از 70 زن و کودک در کمپ دیویدی ها توسط مامورین FBI و ATF کشته شدند. این چیزها در رسانه های مهم شان انعکاس واقعی و درست و حسابی پیدا نمی کنند، و شما هم در کمال خوش خیالی فکر می کنید خبری نیست! برید فیلم های واقعی و مستندی که در اینترنت از ماجرای Waco موجود هست، ببینید، بعد در جاهایی مثل اینجا ابراز فضل کنید.
یا ماجرای شورش های لس آنجلس را پیگیری کنید، ببینید دولت آمریکا برای مقابله با عده ایی که به حکم دادگاه در تبرئه کردن 4 پلیس سفید پوست به خاطر ضرب و شتم یک جوان سیاه پوست اعتراض کردند، چیکار کرد. ظرف 6 روز نزدیک به 90 نفر کشته شدند! توی ایران نیروی ضد شورش پلیس را گفتند نشانه نقض حق بیان هست. توی شهر لس آنجلس که نصف تهران هم نیست، اینها 6 روز حکومت نظامی اعلام کردند! تمام راه های ارتباطی شهر با خارج را مسدود کردند، برق تمام مناطق در حال آشوب را قطع کردند. نیروهای ارتش و گارد ملی تا یک ماه تمام کنترل امور شهر را بر عهده گرفتند.
یا ماجرا ترور مالکوم X و مارتین لوتر کینگ، که الان براش یادبود هم میگیرند! شما برو ببین آیا اسناد از طبقه بندی خارج شده خودشان نمیگه که FBI این افراد را از ترس اینکه ممکن هست جنبش های حافظ حقوق سیاهان قویی در آمریکا شکل بگیرد، ترور کرد؟!
اون آزادی که شما ازش دم می زنید، فقط تا زمانی هست که فرد دنبال س__ک____س و شوی فلان شو من و فیلم فلان بازیگر و رقص فلان رقاصه باشه. اگر کسی بخواد شاخکش تکان بخوره، و با تناقضات موجود در سیستم رو در رو بشه، یا کلا از طرف رسانه های Mainstream بلاک میشه و سعی می کنند وی را فردی دیوانه معرفی کنند؛ یا به نوعی از صفحه روزگار پاک میشه! مگه اینهایی که دم از آزادی می زنند، وقتی احساس خطر کردند، در ماجرای مک کارتیسم سینماگران و هنرمندان آمریکایی را بازداشت نکردند؟! مگه اینها افرادی مثل روژه گارودی رو به خاطر اظهار نظر درباره هلوکاست بازداشت نکردند؟! مگه همین نورمن فینگلشتان یهودی استاد دانشگاه را که تمام اعضاء خانواده اش در هلوکاست کشته شدند، ولی خودش مخالف تصویری هست که این سیستم از هلوکاست ارائه کرده، را دائما براش انواع و اقسام محدودیت ها را ایجاد نمی کنند؟!
فرقشون با کشورهای شرقی در این هست که این کارها اگر اونجا اتفاق بیافته، در رسانه های بین المللی یا مطرح نمیشند، یا کم اهمیت جلوه داده میشند. اما در کشورهای مخالف سیاست های تمدن غرب، اینها بزرگ میشند. همین چند وقت پیش دانشگاه کالیفرنا شلوغ شد، و بیش از صد نفر بازداشت شدند. شما اصلا در سطح رسانه های بین المللی جو رسانه ایی در این مورد دیدید؟! اگر ایران یا چین یا روسیه بود، چی میشد؟!
شما دم از آزادی بیان میزنی، رفیق من که خودش متولد آمریکا هست، و یک شهروند آمریکایی محسوب میشه، و در یکی از دانشگاه های شرق این کشور در حال تحصیل در مقطع دکتری هست، چند وقت پیش از طرف FBI اومدن دنبالش که ازش چند سوال بپرسند! چرا؟ چون چند هفته قبل سفیر اسرائیل که رفته بود به کالیفرنیا، با اعتراض دانشجویان دانشگاه مواجه شد، و بعضی از اون دانشجوها دستگیر شدند. اون رفیق ما هم در یکی از سایت های مربوط به یکی از انجمن های آن دانشگاه، در یک Comment از دانشجویان آن دانشگاه به خاطر ظلم ستیزیشان قدردانی کرده بود!
جالبه که در دوران آقای خاتمی، یکی از نزدیکان بنده که آدم انقلابی هم هست، برای یک موضوعی چند روز بازداشت شده بود، شنیدیم توی رادیو VOA یا BBC (دقیقا خاطرم نیست کدامشان بود)، اسمش را به عنوان آزادیخواهی که توسط رژیم دستگیر شده، اعلام کردند!
بله، در اون سرزمین های مد نظر شما آزادی هست؛ مثلا در سوئیس شما می تونید لخت مادرزاد به برخی مناطق برید، و کسی هم شما را دستگیر نکنه! ولی وقتی بحث تمدن شناسی و انسان شناسی و جریان شناسی و استعمار و کاپیتالیسم و سیاست خارجه، و اسلام و مواردی از این قبیل مطرح میشه، نباید پایت را از گیلیمت درازتر کنی! شما در اقتصاد تابع باش، در علوم انسانی از برخی حوزه ها پرهیز کن، در علوم تجربی و مسائل حیوانی و چیزهایی از این قبیل، هر چقدر خواستی مانور بده! جالبه که بدونید توی همین کشورهای به ظاهر متمدن آزاد، در حوزه های علوم انسانی تا سال ها حتی آوردن اسم اندیشمندان برخی کشورهای هم تبار خودشان مثل آلمان و فرانسه گناه کبیره بود! چون اینها خودشان را نظام پیروز می دانستند، و برای خودشان کسر شان می دونستند که قبول کنند شکست خورده های جنگ مثل آلمان در حوزه هایی مثلی علوم انسانی به عنوان کشورهای پیشرو تر نسبت به آنها تلقی بشند! مثلا تا مدت ها شما در انگلستان خبری از هایدگر و هگل (جدای از مورد قبول بودن یا نبودن اندیشه های آنها توسط ما) نمی شنیدید، و نظریاتشان بلاک می شد.
در کشوری که حتی دادستانش رو هم مردم انتخاب میکنن امکان داره یک دادستان تخلف کنه اما بصورت کلی سیستم قضایی در جهت خواست مردم حرکت میکنه.
کدوم کشور رو میگید، عزیز جان؟ اگر منظور آمریکا هست، دادستان را رئیس جمهور انتخاب میکنه. در ضمن، در اون کشور بالاترین رای متعلق به قضات قانون اساسی هست که از نظر قانونی بالاتر از رئیس جمهور محسوب میشند. این قضات 5 نفر هستند که به صورت مادام العمر منسوب میشند، یعنی تا نمیرند، کسی را نمیشه جای آنها نشاند. اگر هم کدامشان مردند، رئیس جمهور وقت آمریکا میتونه یک قاضی را جایگزین آن فرد کنه.
من پیشنهاد می کنم شما قبل از اینکه زود جو گیر بشید، و داغ کنید؛ وقت بزارید، درباره سیستم حکومت های مختلف، وضعیت اجتماعی و سیاسی اون سیستم، دیدگاه یشان، و واقعیت های موجود درباره آنها مطالعه کنید، بعدش اظهار نظر کنید. حداقلش این هست که آدم وقتی درباره چیزی اطلاع کافی نداره، سکوت اختیار کنه.
ببخشید پرحرفی کردم.
خواهش می کنم؛ اینجا حرف زدن آزاده.
-
- پست: 310
- تاریخ عضویت: شنبه ۱۹ آبان ۱۳۸۶, ۷:۴۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 304 بار
- سپاسهای دریافتی: 504 بار
Re: اعدام مردی به جرم مکالمه با موبایل در کره شمالی...!
اول از همه از مستند صحبت کردن شما و اینکه اکثر مطالبتون رو با استناد به حوادث و وقایع بیان می کنید خیلی متشکرم و از بحث کردن با شما خوشحالم وچیز یاد میگیرم.
تاریخ کشورهایی چون چین و روسیه یا شوروی سابق رو از ابتدای قرن بیستم خوندم و با نحوه شکل گیری حکومت های فعلی وفرآیندهای منتج به حکومت های فعلی شون آشنام. این مطالعه هم مربوط به رسانه های بقول شما Mainstream نبوده. خدمتتون عارضم که بنده داخل ایران زندگی می کنم و به نوعی هیچگونه دسترسی به این رسانه ها که شما فرمودید ندارم. منابعم کتاب ها و اخباری است که در داخل ایران چاپ میشن. منتها به نظرم خوندن داریم تا خوندن.
مثلا وقتی ایران اعلام میکنه که تمام کشورهای جنبش عدم تعهد از مواضع هسته ای ایران حمایت کردند و یا 1000 تاکشور خواهان ایجاد رابطه با ما هستند تقریبا من مطمئنم میشم که یه خبری هست و قطعا قطعنامه ای در راه هست و تحریم های بیشتر و احتمالا بجز 3 یا 4کشور همچون سوریه و اندونزی و بوتسوانا تمام کشورها به قطعنامه های مذکورعلیه ما رای مثبت میدن. خلاصه خواستم بگم که اونطور که شما فکر می کنیدبنده تا حالا نه پای FoxNews و نه CNN و نه Voa ننشستیم. در این موردروانشناس خوبی نیستید!
وقتی این آمار رو با اقدامات مشابه کشورهایی چون چین و کره شمالی و کلا کشورهای سیستم کمونیستی مقایسه می کنم به نظر واژه "معدود" برای اروپا وآمریکا کاملا مناسبه.
کشتار حرکت اعتراضی مسلمانان اویغور در چین رو که خاطرتون هست؟ نکنه اونهم توهم بوده و 160 نفر کشته نشدند؟
دوست من اگه بخوایم به مصداق های نقض حقوق انسانی در کشورهایی چون چین و کره شمالی و روسیه و ... بپردازیم که لیستش خیلی طولانی تر از غرب میشه.
بنده عرض کردم که کسی منکر نقض حقوق انسانی در برخی موارد در غرب نیست اما روندکلی تصمیم گیری های حقوقی در کشورهای غربی بسیار انسانی تر و مناسب تر هست.
شمابه نسبی بودن امور اعتقاد دارید یا خیر؟ به نظر شما بین نحوه استفاده چاقوی یک چاقوکش خیابونی و چاقوی یک پزشک جراح فرقی نیست؟ اگه نیست که هیچی!
اتفاقاً میزان آزادی باید با میزان "تجهیزات لازم برای مقابله با مخل های آزادی" متناسب باشه، یا برعکس.
دوست عزیز حداقل به قول خودتون و طبق استناد گفته های خودتون اونجا رامسفلد رو میارن تو یک شبکه و ازش در مورد تصمیماتش سوال میکنن؟
حداقل در انگلستان گوردون براون رو به دادگاه میبرند و ازش در مورد دلایل همراهی با آمریکا در جنگ افغانستان و عراق بازخواست میکنند؟ اینو که منکر نمیشید؟
حداقل در آمریکا رییس جمهورشون رو میارن و در دادگاه بابت دروغی که در مورد رسوایی جنسی به ملتش گفته بازخواست میکنن؟
حالادوست دارم یک نمونه مشابه این نوع بازخواست ها رو در کشورهای شرقی و امثال روسیه و چین و کره شمالی و .. بیارید. فقط یک نمونه کافیه!
منظورمن دادستان های ایالتی هستند دوست عزیز. در این مورد بنده با اطلاع کافی این رو عرض می کنم. در هر ایالت برای انتخاب دادستان های ایالتی رای گیری میشه و دادستان ایالتی رو مردم برای مدت 5 سال(اگه عددش رو اشتباه نکنم)انتخاب می کنند.
باز هم از دقت نظرتون ممنونم. از نحوه پاسخ دادن شما بسیار لذت میبرم و در همین چند صحبت کوتاه از حرفهاتون استفاده کردم.
پایدار باشید.
Frogfoot نوشته شده:شما چقدر برای بررسی اوضاع کشورهایی مثل چین و کره و روسیه وقت گذاشتید، و چند منبع مستقل را برایاین موضوع بررسی کردید؟ مگه برداشت شما از روسیه و چین و کره و سایرکشورها چیزی بیش از مطالبی هست که در رسانه های Mainstream دیدید وشنیدید؟!
تاریخ کشورهایی چون چین و روسیه یا شوروی سابق رو از ابتدای قرن بیستم خوندم و با نحوه شکل گیری حکومت های فعلی وفرآیندهای منتج به حکومت های فعلی شون آشنام. این مطالعه هم مربوط به رسانه های بقول شما Mainstream نبوده. خدمتتون عارضم که بنده داخل ایران زندگی می کنم و به نوعی هیچگونه دسترسی به این رسانه ها که شما فرمودید ندارم. منابعم کتاب ها و اخباری است که در داخل ایران چاپ میشن. منتها به نظرم خوندن داریم تا خوندن.
مثلا وقتی ایران اعلام میکنه که تمام کشورهای جنبش عدم تعهد از مواضع هسته ای ایران حمایت کردند و یا 1000 تاکشور خواهان ایجاد رابطه با ما هستند تقریبا من مطمئنم میشم که یه خبری هست و قطعا قطعنامه ای در راه هست و تحریم های بیشتر و احتمالا بجز 3 یا 4کشور همچون سوریه و اندونزی و بوتسوانا تمام کشورها به قطعنامه های مذکورعلیه ما رای مثبت میدن. خلاصه خواستم بگم که اونطور که شما فکر می کنیدبنده تا حالا نه پای FoxNews و نه CNN و نه Voa ننشستیم. در این موردروانشناس خوبی نیستید!

معدودمصداق های سوء قصد به حقوق بشر؟!! احتمالا منظورتون از حقوق بشر چیزهایی در حد آزادی پوشش در محیط های عمومی و مصادیقی از این قبیل هست! شما تصورمی کنید حکومت هایی که خودشان با دست خودشان مردمشان را فقط برای القاء حسمخالف نسبت به رقیب می کشند، و چند سال بعد هم با افتخار از آن یاد میکنند، فقط در معدود مواردی نقض حقوق بشر کردند؟!!
عجب، نمردیم و مفهوم واژه معدود رو هم فهمیدیم.
وقتی این آمار رو با اقدامات مشابه کشورهایی چون چین و کره شمالی و کلا کشورهای سیستم کمونیستی مقایسه می کنم به نظر واژه "معدود" برای اروپا وآمریکا کاملا مناسبه.
کشتار حرکت اعتراضی مسلمانان اویغور در چین رو که خاطرتون هست؟ نکنه اونهم توهم بوده و 160 نفر کشته نشدند؟
دوست من اگه بخوایم به مصداق های نقض حقوق انسانی در کشورهایی چون چین و کره شمالی و روسیه و ... بپردازیم که لیستش خیلی طولانی تر از غرب میشه.
بنده عرض کردم که کسی منکر نقض حقوق انسانی در برخی موارد در غرب نیست اما روندکلی تصمیم گیری های حقوقی در کشورهای غربی بسیار انسانی تر و مناسب تر هست.
تابه حال واژه double standard به گوشتان خورده؟ double standard در مفهومساده یعنی اگر من کاری را کردم، خوب هست؛ اما اگر تو انجام دادی، بد هست!
شمابه نسبی بودن امور اعتقاد دارید یا خیر؟ به نظر شما بین نحوه استفاده چاقوی یک چاقوکش خیابونی و چاقوی یک پزشک جراح فرقی نیست؟ اگه نیست که هیچی!

تجهیزات و امکانات چه ربطی به آزادی داره؟!!
اونآزادی که شما ازش دم می زنید، فقط تا زمانی هست که فرد دنبال س__ک____س وشوی فلان شو من و فیلم فلان بازیگر و رقص فلان رقاصه باشه.
ادعایمباررزه با تروریسم را باور کنیم، یا مصاحبه دیک چینی با شبکه MSNBCکهوقتی گزارشگر انتقادات زیادی از دیک چینی و بوش مطرح کرد، با عصبانیتگفت؛طرح حمله به افغانستان مربوط به زمان کلینتون بود، ما فقط اجرا کنندهآنبودیم!
اتفاقاً میزان آزادی باید با میزان "تجهیزات لازم برای مقابله با مخل های آزادی" متناسب باشه، یا برعکس.
دوست عزیز حداقل به قول خودتون و طبق استناد گفته های خودتون اونجا رامسفلد رو میارن تو یک شبکه و ازش در مورد تصمیماتش سوال میکنن؟
حداقل در انگلستان گوردون براون رو به دادگاه میبرند و ازش در مورد دلایل همراهی با آمریکا در جنگ افغانستان و عراق بازخواست میکنند؟ اینو که منکر نمیشید؟
حداقل در آمریکا رییس جمهورشون رو میارن و در دادگاه بابت دروغی که در مورد رسوایی جنسی به ملتش گفته بازخواست میکنن؟
حالادوست دارم یک نمونه مشابه این نوع بازخواست ها رو در کشورهای شرقی و امثال روسیه و چین و کره شمالی و .. بیارید. فقط یک نمونه کافیه!

کدومکشور رو میگید، عزیز جان؟ اگر منظور آمریکا هست، دادستان را رئیس جمهورانتخاب میکنه. در ضمن، در اون کشور بالاترین رای متعلق به قضات قانوناساسی هست که از نظر قانونی بالاتر از رئیس جمهور محسوب میشند. این قضات5 نفر هستند که به صورت مادام العمر منسوب میشند، یعنی تا نمیرند، کسی رانمیشه جای آنها نشاند. اگر هم کدامشان مردند، رئیس جمهور وقت آمریکامیتونه یک قاضی را جایگزین آن فرد کنه.
من پیشنهاد می کنم شما قبلاز اینکه زود جو گیر بشید، و داغ کنید؛ وقت بزارید، درباره سیستم حکومتهای مختلف، وضعیت اجتماعی و سیاسی اون سیستم، دیدگاه یشان، و واقعیت هایموجود درباره آنها مطالعه کنید، بعدش اظهار نظر کنید. حداقلش این هست کهآدم وقتی درباره چیزی اطلاع کافی نداره، سکوت اختیار کنه.
منظورمن دادستان های ایالتی هستند دوست عزیز. در این مورد بنده با اطلاع کافی این رو عرض می کنم. در هر ایالت برای انتخاب دادستان های ایالتی رای گیری میشه و دادستان ایالتی رو مردم برای مدت 5 سال(اگه عددش رو اشتباه نکنم)انتخاب می کنند.
باز هم از دقت نظرتون ممنونم. از نحوه پاسخ دادن شما بسیار لذت میبرم و در همین چند صحبت کوتاه از حرفهاتون استفاده کردم.
پایدار باشید.
-
- پست: 643
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۱۹ تیر ۱۳۸۶, ۱:۰۸ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 300 بار
- سپاسهای دریافتی: 1161 بار
Re: اعدام مردی به جرم مکالمه با موبایل در کره شمالی...!
وقتی این آمار رو با اقدامات مشابه کشورهایی چون چین و کره شمالی و کلاکشورهای سیستم کمونیستی مقایسه می کنم به نظر واژه "معدود" برای اروپا وآمریکا کاملا مناسبه.
کشتار حرکت اعتراضی مسلمانان اویغور در چین رو که خاطرتون هست؟ نکنه اونهم توهم بوده و 160 نفر کشته نشدند؟
دوستمن اگه بخوایم به مصداق های نقض حقوق انسانی در کشورهایی چون چین و کرهشمالی و روسیه و ... بپردازیم که لیستش خیلی طولانی تر از غرب میشه.
بندهعرض کردم که کسی منکر نقض حقوق انسانی در برخی موارد در غرب نیست اما روندکلی تصمیم گیری های حقوقی در کشورهای غربی بسیار انسانی تر و مناسب تر هست.
مسئله اینجا هست که شما کیفیت را در ارزیابی عظمت جرم در نظر نمی گیرید. اینکه یک حرکت سازمانده ایی شده برای القاء یک سری مباحث خاص به کل دنیا از هیچ جنایتی فروگزار نمیکنه، با اینکه در یکی از ایالت های چین بین چند قوم یک درگیری پیش آمده که ربطی هم به دین و مذهب شان نداشته، و با ورود نیروهای دولتی، 160 نفر کشته شدند، قابل مقایسه نیست. مسئله به نوع نگاه بر میگرده؛ خانم Sara Palin در جریان انتخابات 2008 آمریکا در یک سخنرانی مدعی شد آمریکا به عراق حمله نکرد، بلکه خدا به عراق حمله کرد! سربازان آمریکا در عراق در واقع سربازان خدا هستند، که به فرمان خدا به عراق حمله کردند! فیلم این سخنرانی در YouTube هم موجود هست. خب، این نوع نگاه اصلا با نوع نگاه کشوری مثل کره شمالی که نسبت به همه چیز و همه کس مشکوک است، قابل مقایسه نیست. اینجا یکی داره علنا اعلام میکنه که برای رسیدن به یک سری اهداف که فقط برای یک عده محدود منفعت زا هستند، حاضر هست به هر چیزی متوسل بشه، و دست به هر جنایتی بزنه. پلیدی این عمل با پلیدی برخی رفتارها در برخی حکومت ها قابل مقایسه نیست.
شمابه نسبی بودن امور اعتقاد دارید یا خیر؟
نسبی بودن کدام امور؟ بحث نسبی بودن تمام امور از جمله تفکراتی هست که کاپیتالیسم آن را ترویج میکنه، به این صورت که چیز مطلقی وجود ندارد، یا همه اموری که بشر به نوعی آنها را مطلق می داند، دارای ابهامات بسیار زیادی هستند، و عملا نمی توان آنها را مطلق دانست. اندیشه هایی که در یک صف واحد با کاپیتالیسم قرار دارند، یا بهتر هست بگیم ستون های کاپیتالیسم هستند، مثل لییرالیسم و سکولاریسم هم همین ایده را ترویج می کنند.
بر اساس این ایده، کلا جامعه آرمانی مفهومی خیالی و بیخود است، و بشر هیچ وقت به جامعه آرمانی نخواهد رسید. نقش دین هم کم رنگ و گاهی بی رنگ است، یعنی اساسا فراتر از ماده حقیقتی نیست (البته در نیمه دوم قرن بیستم برای اصلاح تناقضات مختلف، بحث متافیزیک مطرح شد، و گفتند متا فیزیک صورتی لطیف از ماده هست، خیلیی بخوایم لطف کنیم، می تونیم بگیم عالم یعنی ماده، و صورتی لطیف از ماده، نه بیشتر). بر همین اساس، اینطور ترویج کردند که اولا عالم یعنی همین دنیا، ثانیا در این دنیا هم همه چیز نسبی هست، ثالثا بشر تا به امروز مسیر درستی را طی کرده، و اوج پیشرفت بشر هم آن چیزی هست که الان در غرب وجود دارد؛ پس باید اولا تلاش کرد که در این دنیا بهتر زندگی کرد، نه اینکه به خاطر تفکرات تخیلی درباره آخرت و امثالهم چیزی از این دنیا را فدای جهان دیگری بکنیم. ثانیا بشر فضای چندانی برای پیشرفت در برخی حوزه ها مثل حوزه های علوم انسانی ندارد. هر چی که بوده، ما قبلا آزمایش کردیم، و نتایجی که ما به دست آوردیم، جهانشمول هستند، پس اگر ما در قرون وسطی گند زدیم به هر چی دین و مذهب، و به اسم مسیحیت قصد داشتیم کلا ریشه بشریت را بخشکانیم، هر کسی که در این دنیا از حاکمیت هر دینی سخنی به میان بیاورد، عملا همان قصد پلید اجداد ما در قرون وسطی را دارد. ثالثا بشر باید بپذیرد که اون جامعه آرمانی مد نظرش همین جا، و همین سیستم است. همواره باید بشر در فضایی از زور زندگی کند، چون اگر نیروهای مختلف وجود نداشته باشند، بشر که موجودی اساسا ناقص و حریص است، شروع به حذف سایر گروه ها می کند. البته در این زمینه هم مسئله توازن قدرت لزوما به معنی مساوی بودن قدرت ها نیست، بلکه به منظور حفظ قدرت فعلی برای زیر دستان هست. مثلا الان در دنیا توازن قدرت وجود دارد، فقط چند کشور محدود با این توازن مخالف هستند، که باید سرکوب شوند. توازن قدرت به چه شکلی حاکم هست؟ به این شکل که آمریکا دست بالای قدرت را دارد، بعضی کشور ها پایین تر از آمریکا (به نمایندگی از کل غرب) به عنوان کشورهای قدرتمند محسوب می شوند، و به جایگاه خودشان هم راضی هستند، و عده ایی از کشورها که مادون دو گروه اول هستند، و یا به جایگاه خود راضی هستند، یا سعی دارند به نوعی خودشان را به جایگاه دوم ارتقاء دهند. پس تا زمانی که رقابت در جایگاه های پایین باشد، و در جایگاه های بسیار بالا توافق (توافق با زور چماق) برقرار باشد، دنیا در حالت توازن به سر می برد. بحث دموکراسی با تعریف غربی آن هم در همین حوزه جا می گیرد. چون همه چیز نسبی هست، و مطلقی وجود ندارد، برای همه امور باید به رای اکثریت مراجعه کرد.
اگر کسی خواست جایگاه اول را زیر سوال ببرد، در حال ایجاد بی نظمی در توازن موجود است. اگر کسی خواست از روشی غیر از روش های پیموده شده توسط غرب استفاده کند، هم در حال ایجاد اختلال در سیستم هست، هم در حال عقب نگهداشتن گروهی از مردم که تحت حاکمیت آن هستند. اگر کسی خواست برای دستیابی به جامعه ایی آرمانی تلاش کند، در حال تلف کردن وقت خودش است.
با همچین دیدگاهی هست که تفکراتی مثل Individualism در غرب تقویت میشند، چون عملا مروج این ایده هستند، که دو روز دنیا را به چسب، از این دو روز دنیا لذت ببر، این دو روز دنیا را فدای چیزی جز خودت نکن. برای همین هم هست که از تحلیل برخی امور به طور کامل عاجز هستند. مثلا وقتی شما پای صحبت کارشناسان اسرائیلی در امر عملیات های استشهادی بنشینید، دلیل عمده ایی که برای اینگونه عملیات ها مطرح می کنند، این هست: در قرآن به شهدا وعده داده شده که در بهش با تعداد زیادی دختر باکره ازدواج خواهند کرد، از آنجایی که مسلمانان آزادی جنسی از نوع غربی ندارند، عملیات استشهادی رفتاری در جهت فرار از مشکلات موجود به امید واقعی بودن وعده های قرآن هست! این نوع نگاه شوخی یا جوک نیست، بلکه یک نوع نگاه کارشناسی شده در غرب هست؛ یعنی نوع تفکرات غربی اساسا قادر به درک برخی رفتارهای شرقی، یا به طور خاص اسلامی نیست، چون طوری پرورش پیدا کردند که در حوزه علوم انسانی فکرشان از کمر به بالا رشد نکند!
با همین تفکر هم هر گونه فداکاری برای یک آرمان نوعی خودکشی و دیوانگی محسوب می شود. خوشبختی در این سیستم چی هست؟ اینکه بهترین محصولات بازار را داشته باشی، اینکه از نظر جنسی کارت لنگ نماند، اینکه برای کارفرمایت یک کارگر خوب و موفق باشی. در واقع از نظر اجتماعی هم مردم به سه سطح تقسیم میشند، مردمی که زنده بودن و نبودنشان مهم نیست، و حکم بردگان را دارند. مهم نیست چند نفر در آفریقا کشته بشند، یا آمریکا چند نفر را در عراق بکشد. گروه دوم مردم کشور های صاحب قدرت هستند. این افراد نخبه تر از گروه بردگان هستند، و کارهای مهم تر و حساس تری را می توان به آنها واگذار کرد. این گروه نخبگان زندگی راحتی در دنیا دارند، البته به شرطی که نوع نگاهشان فقط همان نوع نگاه سیستم باشد. یک چیزی مثل اون دنیای ماتریکسی. مردم در آن زندگی می کنند، گردش می کنند، ازدواج می کنند، کیف می کنند، ولی تا زمانی که از محدوده ماتریکس خارج نشند. اگر از محدوده ماتریکس بخوان خارج بشند، باید حذف بشند. البته از گروه بردگان هم اگر کسی توانست خودش را به گروه دوم ارتقاء دهد، برایش کارت دعوت می فرستند. گروه سوم، یک گروه فوق نخبه هستند که کنترل دو گروه دیگر را در دست دارند، و همه چیز باید با توجه به منافع این گروه تعریف شود. شهروندی خوب است که برای منافع گروه سوم زحمت بکشد، و هیچ وقت هم نسبت به امتیازات گروه سوم اعتراض مهمی نداشته باشد.
اینجا یک تناقضی بین اون دموکراسی مورد ادعا، و این حقوق گروه های فوق نخبه بوجود میاد، به این صورت که اکثریت تا زمانی حق دارد که به منافع گروه فوق نخبه خدشه ایی وارد نشود، وگرنه آن اکثریت باطل است. بر همین اساس هم اکثریت در ایران که در سال 59 به جمهوری اسلامی رای داد، یک گروه وحشی نامیده شد. یا اکثریت در انتخابات فلسطین تروریست معرفی شد، یا اکثریت در شیلی با کودتا سرکوب شد، یا اکثریت در ایران دوره مشروطه باز با کودتا سرکوب شد، یا اکثریت در نیجریه سرکوب و جایش یک دیکتاتور در انتخابات تقلبی حاکم شد. وجود قانون حق وتو در سازمان ملل هم به نوعی نشانه ایی از همان حق ویژه گروه فوق نخبه هست. البته نه اینکه اونجا همه فوق نخبه باشند، بلکه چون دنیای نوین با تفکرات همان افراد فوق نخبه پایریزی شده، بخشی از اون نوع دیدگاه در قالب حق وتو در سازمان ملل بروز کرده.
کمونسیم در بسیاری از این امور با کاپیتالیسم مشترک هست، فقط در کمونیسم وضعیت فعلی حالت ایده آل محسوب نمیشه، بلکه یک جامعه آرمانی مد نظر هست. البته این جامعه آرمانی کمونیسم بیشتر در حد اقتصاد مطرح بود، آن هم باز در همین دنیا و شرایط فعلی، نه آن چیزی که در ادیان مطرح می شد. در این زمینه هم کمونیست ها یک عده شان اتحاد جماهیر شوروی را به عنوان نماد آن جامعه آرمانی در نظر گرفتند، ولی برخلاف کاپیتالیسم، کمونیسم خیلی زود فروپاشید، و رشته هایشان پنبه شد. الان افراد دارای اندیشه های کمونیستی یا به نوعی کمونیسم و کاپیتالیسم را با هم تلفیق کردند، یا کلا دچار تناقض و تضاد در اندیشه ها شدند، و در گیجی به سر می برند.
آن چیزی که کاپیتالیسم را هنوز سرپا نگه داشته، قدرت دستگاه تبلیغاتی آن، و نوع دیدگاه تبلیغ شده توسط آن هست. کاپیتالیسم از همان ابتدا رسانه را هدف قرار داد، و توانست با در اختیار گرفتن شاهراه های رسانه ایی، تفکرات خودش را به میزان زیادی در افکار عمومی القاء کند. نقاط ضعف خودش را ناچیز، و نقاط ضعف مخالفین را بزرگ و ویران کننده نمایش دهد. با همین حربه هم توانست بسیاری از مفاهیم بشری را به نفع خودش تغییر دهد، مثلا تعریف جدیدی از حقوق بشر، یا دموکراسی، یا آزادی، یا پیشرفت، یا سعادت مطرح کند، و دنیا را وادار به پذیرش این تعاریف جدید به جای تعاریف گذشته کند. نکته دیگه این بود که تبلیغات کاپیتالیسم بشر را به راحت طلبی سوق می داد، و این یعنی زحمت کمتر برای بشر. اینکه بشر قبول کند که مسیر پیش آمده را درست آمده، قبولش ساده تر از آن است که قبول کند چند هزار سال، بارها دچار انحرافات عمیق در مسیر شده. اینکه بشر قبول کند که آخر کار همین جا ست، و نیازی به زحمت برای ادامه مسیر نیست، قبولش بسیار ساده تر از اصلاح انحرافات چند هزار ساله، و آغاز حرکت در مسیر درست هست. از طرف دیگه، سیستم رسانه ایی کاپیتالیسم با تشویق اینگونه اندیشه ها و ایجاد توهمات برای بشر نقش یک ماده عفیونی و مخدر را بازی می کند. همانطور که برای یک معتاد، معتاد بودن، و روزانه سهم مشخصی از مواد مخدر دریافت کردن، ساده تر از ترک اعتیاد است؛ کاپیتالیسم برای بشر هم ساده ترین راه یعنی اتکا به دستگاه تبلیغاتی خود، و توهم اینکه چیزی بیش از این نیست، قرار داد. اکنون برای عامه بشر اینکه چقدر از مسیر بشریت صحیح پیموده شده مهم نیست؛ بلکه برطرف کردن نیاز جنسی، یا خرید آخرین گوشی موبایل به بازار آمده، یا شرکت در کنسرت فلان خواننده، یا پیگیری رسوایی اخلاقی Tiger Woods دغدغه های اصلی هستند.
دوست عزیز حداقل به قول خودتون و طبق استناد گفته های خودتون اونجا رامسفلد رو میارن تو یک شبکه و ازش در مورد تصمیماتش سوال میکنن؟
حداقلدر انگلستان گوردون براون رو به دادگاه میبرند و ازش در مورد دلایل همراهیبا آمریکا در جنگ افغانستان و عراق بازخواست میکنند؟ اینو که منکر نمیشید؟
حداقل رییس جمهورشون رو میارن و در دادگاه بابت دروغی که در مورد رسوایی جنسی به ملتش گفته بازخواست میکنن؟
حالادوست دارم یک نمونه مشابه این نوع بازخواست ها رو در کشورهای شرقی و امثالروسیه و چین و کره شمالی و .. بیارید. فقط یک نمونه کافیه!
اینجا بحث حمایت از کمونیسم مطرح نیست، کمونیسم و کاپیتالیسم عملا دو روی یک سکه هستند. اینجا بحث خطر بیش از پیش کاپیتالیسم در قیاس با کمونیسم مطرح هست. در حالی که دستگاه رسانه ایی کاپیتالیسم دقیقا سعی در القاء عکس این مطلب داره.
دوست عزیز حداقل به قول خودتون و طبق استناد گفته های خودتون اونجا رامسفلد رو میارن تو یک شبکه و ازش در مورد تصمیماتش سوال میکنن؟
حداقلدر انگلستان گوردون براون رو به دادگاه میبرند و ازش در مورد دلایل همراهیبا آمریکا در جنگ افغانستان و عراق بازخواست میکنند؟ اینو که منکر نمیشید؟
حداقل رییس جمهورشون رو میارن و در دادگاه بابت دروغی که در مورد رسوایی جنسی به ملتش گفته بازخواست میکنن؟
حالادوست دارم یک نمونه مشابه این نوع بازخواست ها رو در کشورهای شرقی و امثالروسیه و چین و کره شمالی و .. بیارید. فقط یک نمونه کافیه!
باز هم مسئله شناخت چارچوب سیستم مطرح هست. رامسفلد یا اوباما یا بیل کلینتون یا گوردون براون چارچوب های کاپیتالیسم نیستند، بلکه مهره هایی در داخل سیستم هستند. اگر لازم بشه که برای حفظ سیستم فدا بسند، مسئله ایی نیست. البته سیستم تمایلی نداره که مهره ها را از دست بده، ولی اگر قرار هست بین حفظ سیستم و مهره های وفادار یکی انتخاب بشه، مسلما حفظ سیستم انتخاب میشه. برای همین هم وقتی یک رسوایی علنی میشه، سیستم به سرعت از آن ابراز انزجار میکنه، و مهره رسوا شده را بیش از پیش رسوا میکنه، تا تفکرات مردم متوجه چارچوب ها نشه. در کاپیتالیسم رئیس جمهور مهم نیست، هر چند در رسانه ها رئیس جمهور به عنوان قوی ترین مرد روی زمین و مهمترین حاکم در دنیا معرفی شود، بلکه مهم این هست که مردم متوجه نقص در سیستم نشند، و سعی نکنند از چارچوب سیستم خارج بشند. اگر عموم مردم بخوان بر علیه سیستم و قدرت آن اقدام کنند، مشکل ایجاد میشه. این سیستم به فکر اصلاح اخلاق مردم یا ترویج رفتارهای انسان دوستانه و اینجور مسائل نیست که فرضا دغدغه کاهش نقش خانواده، یا بی بند و بار در جامعه، یا افزایش فساد را داشته باشه. سیستم حافظ منافع قشر فوق نخبه هست. مردم هم آزادند که غیر از آسیب رساندن به منافع آن قشر فوق نخبه و سیستم، هر کار دیگه ایی بکنند، چون قرار هست این سیستم برای مردم نقش یک بهشت موعود را بازی کند.
در واقع با تحلیل جریاناتی مثل کمونیسم و کاپیتالیسم هست که نقش انقلاب اسلامی ایران، و تفکرات شیعی در جهان و خطراتی که این مسائل برای سیستم ایجاد می کنند، مشخص میشه؛ و دلایل وجود خصومت های عظیم در این رابطه پر رنگ تر میشه. برای کشورهایی مثل کره شمالی، سیستم به تنبیه روی میاره، تا کشور دیگه ایی همچین غلطی نکنه، و درس عبرتی برای سایرین باشه، که کمونیسم یعنی این بدبختی های کره شمالی و کوبا. اما برای ایران اوضاع فرق میکنه، چون تفکرات ارائه شده توسط اسلام جمهوری اسلامی (اسلام شیعی) عملا ناقص تفکرات کاپیتالیستی هست، و برای آن تفکرات تعاریف جدیدی ارائه میکنه، که نقاط ضعف کمونیسم را ندارند. بازی با کمونیسم در زمین دنیا بود، ولی بازی با اسلام شیعی بازی در زمین دنیا و فراتر از زمین دنیا ست. از طرف دیگه، اسلام دارای تضادها و تناقضات آشکار مسیحیت نیست، که بشه با اعلم کردن کلیسای قرون وسطی، آن را از دور خارج کرد. برای همین هم یکی از برنامه های تبلیغی ایجاد شاخه ایی انحرافی از اسلام با رفتاری مشابه کلیسای قرون وسطی هست (طالبان و سلفی گری و غیره) تا مانع از افزایش نفوذ آن بشند. از طرفی هم یک اسلام پاستوریزه که در چارچوب سیستم کاپیتالیسم تعریف شده، معرفی میشه، و با مردم به این شکل برخورد میشه که اولا دنبال اسلام نرید، اگر خیلی اصرار دارید که دنبا اسلام برید، این اسلام خوب و بی دردسر از نظر ما هست. اسلام مد نظر جمهوری اسلامی هم باعث میشه که تحت تحریم و فشار جهانی از طرف ما قرار بگیرید، هم سر انجامش میشه طالبان، حالا اختیار با خودتان هست. هر روز هم این ایده تبلیغ میشه، تا برای مردم جهان آلترناتیوی برای کاپیتالیسم ارائه نشه.
باز هم از دقت نظرتون ممنونم. از نحوه پاسخ دادن شما بسیار لذت میبرم و در همین چند صحبت کوتاه از حرفهاتون استفاده کردم.
ممنون. شما لطف دارید.
پی نوشت: من دیگه دیرم شده، باید برم. صحبت ها از هم گسیخته شد، امکان بازبینی پست را هم در حال حاضر ندارم. اگر مطلبی از قلم افتاد، یا جملاتی ناقص بودند، یا بحث ها پراکنده و جستخ گریخته شدند، قبلا عذر میخوام
-
- پست: 67
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۸۸, ۹:۲۹ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 331 بار
- سپاسهای دریافتی: 150 بار
Re: اعدام مردی به جرم مکالمه با موبایل در کره شمالی...!
رضاخان نوشته شده:تابلو هستش که جاسوسی میکرده بالاخره هر مملکتی برای امنیتش باید بهایی بپردازه و کره شمالی هم داره همین کارو میکنه
با توجه به مشکلات اقتصادی و توان کم این کشور و دشمنان زیادی که داره میبایست همینطوری اداره بشه وگرنه مثل گرجستان و اکراین یه انقلاب نارنجی اونجا اتفاق میفته شک نکنید
مرده طرز تفکرتم

- پست: 53
- تاریخ عضویت: شنبه ۱۱ مهر ۱۳۸۸, ۱:۵۹ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 3 بار
- سپاسهای دریافتی: 159 بار
Re: اعدام مردی به جرم مکالمه با موبایل در کره شمالی...!
omidzare نوشته شده:رضاخان نوشته شده:تابلو هستش که جاسوسی میکرده بالاخره هر مملکتی برای امنیتش باید بهایی بپردازه و کره شمالی هم داره همین کارو میکنه
با توجه به مشکلات اقتصادی و توان کم این کشور و دشمنان زیادی که داره میبایست همینطوری اداره بشه وگرنه مثل گرجستان و اکراین یه انقلاب نارنجی اونجا اتفاق میفته شک نکنید
مرده طرز تفکرتم
- پست: 53
- تاریخ عضویت: شنبه ۱۱ مهر ۱۳۸۸, ۱:۵۹ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 3 بار
- سپاسهای دریافتی: 159 بار
Re: اعدام مردی به جرم مکالمه با موبایل در کره شمالی...!
نمیدونم چرا یه سری از بچه ها هرچی میشه وصل میکنند به جاسوسی و انقلابهای رنگارنگ اول و اخر این بحث برای جهانیان مشخصه دولت کره شمالی چین و امثالی مثل انها بزرگترین جنایت کاران جهانند کلا کمنیست سیاست بسیار کثیفیه