
این روز روزی جدا از مسئولیت ها و عناوین ثانویه ای است که یک زن در طول زندگی اش به عنوان منزل!.. ناموس! یا مادر بچه ها! یا هویت های رایج اجتماعی دیگر برعهده می گیرد.
روزی است که غبار تحقیر جنسیتی قرن ها مرد سالاری را از تن می زداید!فقط روز زن است! روز به معنای واقعی کلمه حفظ کرامت انسانی و شخصیت و هویت مستقل یک زن

آن سراي که زن نيست، انس و شفقت نيست........در آن وجود که دل مرده، مرده است
هيچ مبحث و ديباچهاي، قضا ننوشت..................براي مرد کمال و براي زن نقصان
زن از نخست بود رکن خانهي هستي.....................که ساخت خانهي بي پاي بست و بي بنيان
زن ار به راه متاعب نمي گداخت چو شمع..............نمي شناخت کس اين راه تيره را پايان
چو مهر، گر که نمي تافت زن به کوه وجود............نداشت گوهري عشق، گوهر اندر کان
فرشته بود زن، آن ساعتي که چهره نمود..............فرشته بين، که برو طعنه مي زند شيطان
اگر فلاطن و سقراط، بودهاند بزرگ.....................بزرگ بوده پرستار خُردي ايشان
به گاهوارهي مادر، به کودکي بس خفت...............سپس به مکتب حکمت، حکيم شد لقمان
چه پهلوان و چه سالک، چه زاهد و چه فقيه.........شدند يک سره، شاگرد اين دبيرستان
حديث مهر، کجا خواند طفل بي مادر....................نظام و امن، کجا يافت ملک بي سلطان
وظيفهي زن و مرد، اي حکيم، داني چيست...........يکيست کشتي و آن ديگريست کشتيبان
چو ناخداست خردمند و کشتيش محکم.................دگر چه باک ز امواج و ورطه و طوفان
بروز حادثه، اندر يم حوادث دهر.......................اميد سعي و عمل هاست، هم ازين، هم ازان
هميشه دختر امروز، مادر فرداست....................ز مادرست ميسر، بزرگي پسران
اگر رفوي زنان نکو نبود، نداشت.....................بهجز گسيختگي، جامهي نکو مردان
توان و توش ره مرد چيست ؟ياري زن..............حطام و ثروت زن چيست، مهر فرزندان
زن نکوي، نه بانوي خانه تنها بود....................طبيب بود و پرستار و شحنه و دربان
بهروزگار سلامت، رفيق و يار شفيق..................بهروز سانحه، تيمارخوار و
پروین اعتصامی
