خاطرات پيرزن 110 ساله‌ از حمله روس‌ها به ايران

در اين بخش ميتوانيد درباره موضوعاتي كه در انجمن براي آنها بخشي وجود ندارد به بحث و گفتگو بپردازيد

مدیران انجمن: رونین, Shahbaz, MASTER, MOHAMMAD_ASEMOONI, شوراي نظارت

ارسال پست
Captain I
Captain I
نمایه کاربر
پست: 1929
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۴ فروردین ۱۳۸۹, ۹:۰۱ ب.ظ
محل اقامت: IRAN
سپاس‌های ارسالی: 2144 بار
سپاس‌های دریافتی: 7631 بار
تماس:

خاطرات پيرزن 110 ساله‌ از حمله روس‌ها به ايران

پست توسط HORLIKAN »

خاطرات پيرزن 110 ساله‌ از حمله روس‌ها به ايران




تصویر

خبرگزاري فارس: «آمنه مفرد» ويرثق پيرزن 110 ساله‌اي است كه با 200 نوه، نتيجه، نبيره و نديده در يكي از روستاهاي زيباي نير مشغول زندگي است.


به گزارش خبرگزاري فارس از اردبيل، در بازديدي كه خبرنگار فارس از محل زندگي و روستاي ويرثق انجام داد با اين پيرزن كهنسال به گفت‌وگو پرداخت كه بخشي از اين گفت‌وگوي صميمي را از نظر مي‌گذرانيم.

*هفت فرزند او در قيد حيات است
اين پيرزن كه داراي هفت فرزند در قيد حيات است در صحت و سلامتي كامل به گذران زندگي مي‌پردازد و قادر است ساعت‌ها در حيات منزل خود قدم زده و در امور زندگي فعاليت كند.
فرزند ارشد او ابراهيم مفرد كه متولد 1315 است هر چند در حياتي مستقل و زندگي مجزا گذران زندگي مي‌كند اما از همسايگان مادر خود كه به اين پيرزن كمك مي‌كنند، قدرداني مي‌كند و آنها را كمك حال و دادرس مادر خود مي‌داند.
اين پيرزن كه متولد 1279 است به گفته خود از همان دوران كودكي تا به اين سن در اين روستا مشغول زندگي بوده و همسرش را نيز 20 سالي است كه از دست داده و با كمك همسايگان و مساعدت نوه خود گذران زندگي مي‌كند.

*خاطره خوب و خوشي ندارد
اين پيرزن 110 ساله از گذر ايام و دوران شاهان هر چند خاطره خوب و خوشي ندارد اما از دوران قحطي منطقه خود سخن به ميان مي‌آورد و مي‌گويد: زماني كه روس‌ها به روستاي ما حمله‌ور شدند به هيچ چيز و هيچ كس از بچه تا كهنسال رحم نكردند و اين روستا را به ويرانه‌اي تبديل كرده و به صورت وحشيانه اقدام به غارت و چپاول كردند.
اين پيرزن كه دو فرزند خود را از دست داده است، گفت: فرزند بزرگ‌تر من يك دختر بود كه به دليل قحطي و گرسنگي آن عصر از دنيا رفت و يك پسر خودم را نيز در راه وطن و در دوران دفاع مقدس تقديم انقلاب و ارزش‌هاي والاي نظام اسلامي كردم.
وي خاطره‌اي از اين فرزند شهيدش مي‌گويد: اكبر پسر من با شروع جنگ و در يك جوش و خروش انقلابي از ما درخواست كرد كه در جبهه‌هاي جنگ حضور پيدا كند و من با صلاحديد و مشورت پدرش اجازه حضور او را در جنگ تحميلي داديم و بعد از گذشت چهار ماه از دوران عزيمت خود خبر از شهادت او به ما رسيد.
وي مي‌افزايد: اين فرزندم آن قدر داراي ويژگي‌ها و خصايل رفتاري منحصربه فردي بود كه گاه من كهنسال را به پشت مي‌گرفت و در نقاطي كه مي‌توانست شرايط و اوضاع روحي و رواني من را تغيير دهد، مي‌گرداند و در كنار آن نيز سعي مي‌كرد احترام و ادب والدين خود را به خوبي به جا آورد.
اين پيرزن كه بدون عصا و ديگر امكانات امروزي در گذران زندگي خود بدون هيچ‌گونه بيماري و دغدغه‌اي زندگي ساده و بي‌آلايشي را مي‌گذراند گاه چپغ به دست مي‌گيرد و با روشن كردن توتون آن سعي مي‌كند بخشي از وقت خود را به استعمال اين مواد بگذراند.

*دارويي را نخورده و دچار بيماري خاصي نشده است
به گفته اطرافيان و فرزندان او «آمنه مفرد» در حيات 110 ساله خود دارويي را نخورده و دچار بيماري خاصي نشده است.
اين پيرزن همچنين از دوران خان‌ها و برخي روزگار تنهايي خود نيز سخن به ميان مي‌آورد و با صراحت لهجه دست به دعا برمي‌دارد و به ايام كنوني و برقراري نظام اسلامي كه زمينه‌ساز رفاه و آسايش مردم شده شكر الهي را به جا مي‌آورد.
به گفته «آمنه مفرد» سن او به دليل دير شناسنامه گرفتن از سوي والدين شايد بيشتر از آني باشد كه در شناسنامه قيد شده و اين پيرزن از دوران شاهان قاجار و پهلوي خاطراتي به ذهن مي‌آورد كه در نوع خود قابل توجه و بيان است.
همچنين به گفته اين پيرزن در دوران حيات خود چندين بار به مشهد مقدس سفر كرده كه يكي از اين سفرها به دليل داشتن خاطرات شيرين در اذهان او براي هميشه به يادگار مانده و از آن به نيكي ياد مي‌كند و از سختي‌هايي كه در اين سفر كشيده خاطراتي را براي ما بازگو مي‌كند.
بزرگ ترين گناه ترس است .

امام علي (عليه السلام)

________________________



 
 
ارسال پست

بازگشت به “ساير گفتگوها”