چرا زنان از داشتن قدرت چشم پوشي مي كنند؟

در اين بخش ميتوانيد درباره موضوعاتي كه در انجمن براي آنها بخشي وجود ندارد به بحث و گفتگو بپردازيد

مدیران انجمن: رونین, Shahbaz, MASTER, MOHAMMAD_ASEMOONI, شوراي نظارت

ارسال پست
Old Moderator
Old Moderator
نمایه کاربر
پست: 2597
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۴, ۱۲:۲۷ ب.ظ
سپاس‌های دریافتی: 155 بار
تماس:

چرا زنان از داشتن قدرت چشم پوشي مي كنند؟

پست توسط Kingman_62 »

نويسنده: اوته ارهارت

مترجم: فرحناز مير قمي زاده


تصویر

بسياري از زنان از درك واژه «قدرت» يك طعم و مزه جانبي و فرعي دارند. آنان قدرت را به رشوه دادن‎ها و رشوه گرفتن‎ها، در اعمال نظرهاي غير مجاز و نامشروع و در نهايت به فساد و انحطاط اخلاقي ربط مي‎دهند و يكي مي‎كنند و اغلب آنان از قدرت به جاي استفاده درست، سوء استفاده از آن را استنباط مي‎كنند.
اكثر زنان تمايل به داشتن و ابراز قدرت ندارند.
آن‎ها فقط مي‎خواهند كه انسان‎هاي ديگر عقيده ‎ي خود را با زور برآنان تحميل نكنند، اين سياست زنان تأثير فوق‎ العاده و بسيار جالب دارد كه از اين طريق تيزهوشانه و زيركانه مي‎خواهند به اهداف خود جامه عمل بپوشانند.
آنان با اين شگرد نه تنها به ديگران، بلكه به خودشان هم دروغ مي‎گويند. آن‎ها به خودي خود از داشتن قدرت وحشت دارند. زيرا مي‎ترسند و فكر مي‎كنند كه اگر كسي صاحب قدرت باشد، در نهايت دوست داشتني نمي‎شود و از چشم همه مي‎افتد.
ترس از «قدرت» همان اعمال قدرت‎هاي ناچيز آنان كه در آنان شرطي شده است، بيان‎گر انواع كج فكري‎ها است و نشان دهنده‎ي اين است كه آنان به طرق مختلف به سقوط و انحطاط فكري افتاده ‎اند.
ادعاها و فرضيه ‎هاي ثابت نشده ‎اي وجود دارد كه از طرف زنان ارائه شده و زنان سكان ثبت و اجراي آن را به عهده دارند و پيش داوري‎هايي وجود دارد، كه روش به دست آوردن قدرت را به اشتباه رفته ‎‎اند و سنگ بناي كاخ قدرت خود را خشت خشت از پاي بست به اشتباه بنا نهاده ‎اند.
در اين جا به طور كلي بدان اشاره مي‎شود: نقطه نظرات اشتباه زنان و راه‎هاي افتادن در اين تله فكري عبارتند از:
هر كس اعمال قدرت كند تنها و گوشه ‎گير مي‎شود!
هميشه طوري رفتار كن كه به تو گفته ‎اند!
هر كس قدرت دارد نفعش براي ديگري است!
هر كس قدرت دارد ديگري آن را غارت مي‎كند!
زنان نمي‎توانند مسؤوليتي را عهده ‎دار شوند!
زنان كاردينال‎ها و عاليجنابان خاكستري هستند!
اگر در روابط با ديگران بخواهي از بالا به پايين نيفتي كوچك‎ترين اعمال قدرتي نكن!
آدم هميشه بايد با اين مسأله بجنگد و نگذارد قدرتش رو شود، بايد هميشه مواظب باشد قدرتش را فقط براي خودش حفظ كند!
دختران نجيب، سر براه و مطيع هرگز رقابت نمي‎كنند!
نام و عنوان و پست و مقام، آواز دهل است، دود است و صدا!
ابرقدرت‎ها و افراد قدرتمند، احساسات خود را به راحتي مي‎فروشند!
من نبايد اجازه جسارت و شهامت را به خودم بدهم؟ نبايد ريسك كنم!
قدرت مساوي است با تنفر!
هر كس گردن افرازد، خويشتن را به گردن اندازد، و يا هر كس بلند شود عاقبت محكم به زمين گرم مي‎‎خورد!

آيا قدرت انزوا مي ‎آورد؟
آيا زنان قدرتمند به راستي منزوي هستند؟
موفقيت و قدرت در تنگاتنگ يكديگر هستند و هر كس به طريق خودش مايل است و مي‎خواهد موفق شود. هر قدر وسعت و دامنه آرزوي رسيدن به هدف بيشتر باشد، به همان نسبت دامنه آرزو و كشش به قدرت هم بيشتر مي‎شود. با ديدي حرفه‎اي مي‎توان گفت: با پيشرفت قدرت، راه رسيدن به هدف هموارتر مي‎گردد. در شغل و حرفه هم همين طور است. به خصوص زنان خيلي وحشت دارند كه از طريق طي كردن اين راه باريك، مبادا به انزوا كشيده شوند.
براي خيلي از زنان اين فقط راهي است كه تنها مردان بايد آن را طي كنند.
مردان فقط رهگذران مبارز و مقاوم و آبديده اين باريكه راه هستند و چون بلد راه هستند، مي‎توانند ديگر عابران را حمايت كنند. اين منطق زنانه، نتيجه ‎اش اين مي‎شود كه راه را فقط براي مردان باز بگذارند.
مابقي تماماً يك شخصيت كاذب و ساختگي و فرضي از يك زن قدرت‎مند است. آن‎ها در مقابل احتياجات ضروري قدرت خويش ترمز مي‎كنند، در مقابل موقعيت‎هاي مهم و حساس عقب نشيني مي‎كنند. يك راه مطمئن را خونسردانه برمي‎ گزينند كه راه پيشرفت، موفقيت نيست، ولي شيب تندي هم ندارد و نياز ندارند از سربالايي بالا روند. آن‎ها با ترديد، ‌دوستي‎ها، همفكري‎ها، هم قدمي‎ها، همكاري‎ها و مددكاري‎ها را در روابط اجتماعي انتخاب مي‎كنند.
آنان درك نمي‎كنند كه قدرت و پيروزي يك روي سكه و تنهايي و انزوا در تنگاتنگ پوچي، روي ديگر سكه است. با مثال‎هاي متعددي مي‎توان تفاوت آشكار بين مردان قدرتمند و مردان تنها و منزوي را به اثبات رسانيد.
و واقعاً چه قدر دشوار بتوان دريافت كه مردان هيچ گونه دليل و برهاني نيستند. زيرا مردان احساس مي‎كنند كه قدرت‎شان غالباً در جهت مبارزات پايه‎اي براي رسيدن به درجات بالا است و آنان اغلب از فعاليت‎هاي تفريحي و دوستي و فاميلي صرف‎نظر مي‎كنند. آنان علل واقعي انزوا و تنهايي خود را بر اين اساس پي ‎ريزي مي‎كنند.
مردان هم مانند زنان به شدت به ساختار خود وابسته هستند. زنان با چنين ساختار طبيعتي‎شان نبايد عهده ‎دار قدرت شوند تا موفق و قدرتمند گردند. آن‎ها خودشان هم گير كرده ‎اند. زيرا شهامت و جرأت اين را ندارند، بعضي از مردان و بسياري از زنان در مقابل دختران بي ‎پروا به شدت مي ‎ايستند و تمامي مبارزات آنان را ضد ارزش مي‎شمارند و اين دختران بي ‎پناه را در اوضاع نابسامان تنها مي‎گذارند و حتي از كوچك‎ترين كمكي به آنان دريغ مي ‎ورزند. به طوري كه ديگر هيچ امكاني براي اين دختران باقي نمي ‎ماند.
و به دختران مبارزي كه مي‎خواهند از حقوق خود دفاع كنند، فحش و دشنام مي‎دهند و آنان را حيوان وحشي خطاب مي‎كنند كه خلاف جهت آب حركت مي‎كنند و به آنان مي‎گويند كه بايستي به فكر خودشان باشند و غم خودشان را بخورند، چرا كه با اين خوي خشن هرگز مردي به سراغشان نخواهد آمد. نتيجه ‎اش هم اين مي‎شود كه اين دختر از وجود خودش هم متنفر مي‎شود و ديگر نمي‎تواند پلكان ترقي را طي كند و بالا رود و به هيچ عنوان نبايد به فكر ترقي و پيشرفت خودش باشد. با ارائه اين دليل و برهان، و استدلال پوچ و توجيهات مختلف معلوم نيست كه آيا قدرت باعث تنهايي مي‎شود؟ يا اين كه، تنهايي‎شان باعث مانورهاي قدرتي كم اهميتي به اندازه ‎ي مرغان خانگي شده است. با اين وجود باز هم زنان مي‎ترسند كه قدرت باعث انزوايي و تنهايي‎شان شود تحت هيچ شرايطي نمي‎خواهند كه به طور اجباري تنها بمانند و جامعه آنان را دختران درمانده، فلك زده، بيچاره و در خانه مانده خطاب كنند و مشكل بتوان از شر اين خطرات رهايي يابند. هر چند لزومي ندارد كه زنان مبارز و با شهامت تنها بمانند و احساس تنهايي كنند. با اين وجود زنان فعال تحصيلكرده و روشنفكر هم بايد وقت بيشتري را براي دفاع و پشتيباني و مراقبت و حمايت و همكاري با اين دختران تنها و مبارز بگذارند.

قسمت بعدی فردا

موفق باشید
 تصویر

تصویر
 
ارسال پست

بازگشت به “ساير گفتگوها”