پيامگير تلفن از زبان شاعران قدیم

در اين بخش ميتوانيد درباره موضوعاتي كه در انجمن براي آنها بخشي وجود ندارد به بحث و گفتگو بپردازيد

مدیران انجمن: رونین, Shahbaz, MASTER, MOHAMMAD_ASEMOONI, شوراي نظارت

ارسال پست
Old Moderator
Old Moderator
نمایه کاربر
پست: 763
تاریخ عضویت: دوشنبه ۸ خرداد ۱۳۸۵, ۱۰:۵۲ ب.ظ
محل اقامت: مشهد
سپاس‌های دریافتی: 196 بار
تماس:

پيامگير تلفن از زبان شاعران قدیم

پست توسط sohrab_poet »

لابد برای شما پيش آمده که به دوستی زنگ بزنيد و از آن طرف سيم ٫پيامگير يا پاسخ گوی اتوماتيک برايتان يک قطعه موسيقی بنوازد يا شعری زمزمه کند.
بين ايرانيان با ذوق هستند کسانی که به جای دو کلمه خشک و خالی ٫ عدم حضور خود را با کلام منظوم در تلفن اعلام می کنند.
يکی از همين جماعت از دوست خود که شاعری طناز (طنز پرداز!) است در خواست کرده بود برايش يک دو بيتی بسازد تا روی دستگاه ضبط کند.
ايشان هم ساخته اند:
شرمنده از آنم که نباشم به سرايم
تـــا بــا تـــو سلامـــی و عليکـــی بنمايـــم
گر لطف کنی نمره و پيغام گـــذاری
پاسخ دهم ای دوست به محضی که بيايم

اما کار به اينجا ختم پيدا نمی کند. درخواست دوست ٫ راهنمای ذهن شاعر ميشود که سری بزند به خانه شعرای پيشين و بينديشد که اگر حافظ و خيام و فردوسی و ديگران در عصر Answering Machine زندگی می کردند چه کلامی روی اين ماشين می گذاشتند.
و اين است حاصل آن تفحص:
در منزل حافظ
رفته ام بيرون من از کاشانه خود ٫ غم مخور
تا مگر بينم رخ جانانه خود ٫ غــم مخور
بشنوی پاسخ ز حافظ گر که بگـــذاری پیــام
آن زمان کو بازگردد خانه خود٫غم مخور

در منزل سعدی
از آوای دل انگيــز تـــو مستــم
نباشم خانه و شرمنده استــم
به پيغام تو خواهم گفت پاسخ
فلک گر فرصتی دادی به دستم

در منزل خيام
اين چرخ فلــک عمر مـرا داد به باد
ممنــون تو ام که کرده ای از ما يـــاد
رفتم سر کوچه منزل کوزه فروش
آيم چو به خانه ٫ پاسخت خواهم داد

در منزل فردوسی
نمی باشــــم امــروز انــدر سرای
که رسم ادب را بيارم به جای
به پيغامت ای دوست گويم جواب
چو فــردا برآيد بلند آفتـــــــاب

در منزل مولانا
بهر سماع از خانه ام٫رفتم برون رقصان شــوم
شوری برانگيزم به پا٫خندان شوم٫شادان شوم
بر گو به من پيغام خود٫ هم نمره و هم نام خود
فردا تو را پاسخ دهم٫ جان تــو را قــربان شـوم

در منزل منوچهری دامغانی:
از شرم به رنگ باده باشد رويم
در خانه نباشم که سلامی گويــم
بگذاری اگر پيام٫ پاسخ دهمـت
زان پيش که همچو برف گردد مويم

در منزل بابا طاهر عريان:
تليفون کرده ای جانم به فدايت
الهی مـــو به قـــربان صدايت
چو از صــــحرا بيايم٫ نازنينـــــم
فرستـم پاسخی از دل برايت
تصویر
ارسال پست

بازگشت به “ساير گفتگوها”