صادقالحسيني: هدف آمريكا بدست آوردن جايزه بزرگ يعني ايران است
خبرگزاري فارس: صادق الحسيني در نشست "شبيهسازي فعاليتهاي سياسي و امنيتي آمريكا و متحدانش در منطق " كه در خبرگزاري فارس برگزار شد همه فعاليتهاي امنيتي و سياسي اعم از نظامي و غير نظامي در دهه اخير را با هدف دستيابي به "جايزه بزرگ " يعني ايران معرفي كرد.

به گزارش فارس، گروه بينالملل خبرگزاري فارس هفته گذشته با حضور آقايان هادي مجيدي كارشناس مسايل منطقهاي و محمد صادق الحسيني كارشناس مسايل سياسي جلسهاي برگزار كرد كه در آن به تجزيه و تحليل عملكرد سياسي و امنيتي آمريكا و رژيم صهيونيستي و پيشبيني واكنشهاي اين عناصر در منطقه در آينده پرداختند.
در اين شبيهسازي و بررسي هادي مجيدي به بخش مسائل امنيتي و نظامي و صادق الحسيني به بخش سياسي پرداخت.
مجري جلسه: آمريكاييها دو تيم فعال در منطقه دارند. يكي تيم سياسي و ديگري نظامي كه گاه با هم چالش پيدا ميكنند. وضعيت اين تيمها در منطقه چگونه است؟
آمريكا در حوزه سياسي در مناطق مختلفي درگير است. از لبنان و فلسطين تا عراق ايران و افغانستان و پاكستان. ميخواهيم بازخواني كنيم تا ببينيم كه آمريكايي چطور فكر ميكنند.
صادقالحسيني: عمليات آمريكاييها در منطقه از يازدهم سپتامبر به بعد آغاز شد، تمام اين عمليات چه در افغانستان و عراق كه به شكست انجاميد و چه پس از آن كه به سراغ لبنان رفت همه براي رسيدن به جايزه بزرگ بود. جايزه بزرگ اصطلاحي بود كه اولين بار بوش در مورد ايران به كار برد. دستگاه ديپلماسي جرج بوش هم براي رسيدن به اين جايزه بزرگ اين مطلب را نشر ميهند كه بانك مركزي همه گروههاي مقاومت ملتهاي منطقه - كه آنها تروريسم مينامند- ايران است؛ از حزب الله گرفته تا فلسطين و تا عراق و هر جايي كه از ملتهاي منطقه مقاومت ظهور پيدا كرده عامل اصلياش آن چيزي است كه از انقلاب ايران گرفته شده است و انتقال پيدا كرده و مردم منطقه را در مقابل نفوذ آمريكاييها و عمليات آنها ايمن كرده و مردم را در خصوص توطئههاي آمريكاييها آگاه كرده است.
آمريكاييها پس از شكست در جبهه زميني عليه مقاومت در منطقه به فكر درياها افتادند و به سوي بازي درياها و تنگههاي مهم منطقه از هرمز گرفته تا بابالمندب و حتي جبلالطارق هستند. عنوان اصلي اين حركت هم اين بود كه باز هم چون ايران نفوذش در منطقه بسيار قوي است و در كل منطقه نفوذ دارد و چون ايران مركز ثقل تمام مقاومتهاي منطقه است اينجا دوباره طرحي با اين عنواني كاذب براي جلوگيري از رساندن سلاح بوسيله ايران به مقاومت فلسطين در غزه شكل گرفت كه كاندوليزا رايس و زيپي ليوني در آخرين روزهاي زندگي جرج بوش در كاخ سفيد امضا كردند، بر اساس اين طرح نيز حضورشان در منطقه چند برابر شد از طرف رژيم مصر كانال سوئز به رويشان باز شد و كشورهاي عربي منطقه نيز پايگاههايي را در اختيار آنها گذاشتند تا نفوذشان چند برابر شود با اين عنوان كه "جلوگيري از قدرتمند شدن بازوهاي قوي ايران در منطقه " در اين زمينه هم شكست خوردند.
بعد از اين دو شكست چه در زمين و چه در دريا آخرين راهكاري كه به عنوان مهمترين برنامه در ذهنشان است، ايجاد يك فضاي بسيار سنگين جنگ اطلاعرساني، جنگ رواني و امنيتي كه از طريق آن، آن طور نشان دهند كه تمام كشورهاي منطقه از لحاظ حكومتها و رژيمها با آنها همراه هستند و از اين طريق به دنبال لحظه مناسب براي حمله به يكي از بازوهاي قدرتمند انقلاب اسلامي در منطقه هستند و يا اگر توانستند رسيدن به آن جايزه بزرگي كه براي خودشان پيشبيني كرده بودند. در اين جنگ هم ضربههاي بزرگي خوردند ولي همچنان اين جنگ ادامه دارد و در اوج بحران هستند و در عين حال در اوج طراحي و اجراي اين برنامه هستند به طوري كه از رژيمهاي منطقه و سازمانهاي جاسوسي منطقه استفاده ميكنند؛ ترور المبحوح و ضربه زدن به نيروهاي سوريه نيز جزء اين برنامه بود، فشار آوردن بر مقاومت لبنان از طريق دادگاه حريري نيز جزء همين برنامه بوده، راه انداختن جنگ تمام عيار عليه شيعيان زيديه در منطقه يمن در همين چارچوب است. تلاش براي ايجاد اختلال در ارتباطات مستحكم و مداوم بين ايران و سوريه به عنوان دو دولت مقاومت در منطقه نيز جزئياز اين پروژه است.
آنها به دنبال نمايش فضاي وحشتي در منطقه هستند كه از طريق آن در چنين فضايي اراده تصميمگيران ايران را تضعيف كرده و بتوانند مطامع خود را تامين كنند.
ادامه دارد...