قالب پنیری دید"
از همان پاستوریزه های سفید!
پس به دندان گرفت و پر وا کرد
روی شاخ چنار مأوا کرد
اتفاقا ازان محل روباه
می گذشت و شد از پنیر آگاه
گفت :اینجا شده فشن تی وی!
چه ویوئی !چه پرسپکتیوی!
محشری در تناسب اندام
کشتهء تیپ توست خاص و عوام!
دارم ام پی تریّ ِ آوازت
شاهکار شبیه اعجازت
ولی اینها کفاف ما ندهد
لطف اجرای زنده را ندهد
ای به آواز شهره در دنیا
یک دهن میهمان بکن ما را!
زاغ ،بی وقفه قورت داد پنیر!
آن همه حیله کرد بی تاثیر
گفت کوتاه کن سخن لطفن!
پاس کردم کلاس دوم
شعر جدید زاغک
مدیران انجمن: رونین, Shahbaz, MASTER, MOHAMMAD_ASEMOONI, شوراي نظارت
- پست: 1258
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۱۰ دی ۱۳۸۵, ۱۲:۰۱ ق.ظ
- محل اقامت: www.ir-dl.ir
- سپاسهای ارسالی: 2151 بار
- سپاسهای دریافتی: 1069 بار
- تماس:
- پست: 260
- تاریخ عضویت: شنبه ۳۰ آبان ۱۳۸۸, ۱۲:۱۱ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1138 بار
- سپاسهای دریافتی: 1124 بار
Re: شعر جدید زاغک
از طرق آقا مهدی
دوست عزیز ,
به سنترال خوش امدید
برای تشکر از کلید سپاس استفاده کنید

دوست عزیز ,

به سنترال خوش امدید
برای تشکر از کلید سپاس استفاده کنید
آخر من از گیسوی تو ، خود را بیاویزم به دار
-
- پست: 434
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۱۱ آذر ۱۳۸۶, ۶:۰۲ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 192 بار
- سپاسهای دریافتی: 361 بار
- تماس:
Re: شعر جدید زاغک
salam_2407 نوشته شده:از طرق آقا مهدی![]()
دوست عزیز omidr,![]()
به سنترال خوش امدید
برای تشکر از کلید سپاس استفاده کنید
omidr
تاريخ عضويت: يکشنبه 27 اسفند 1385 12:22
پست: 17
تشکر کرده اید: 1 مرتبه
تشکر شده:
33 مرتبه به 7 پست
ایشون که خیلی از شما باسابقه ترن؟

- پست: 1930
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۸۹, ۹:۰۱ ب.ظ
- محل اقامت: IRAN
- سپاسهای ارسالی: 2144 بار
- سپاسهای دریافتی: 7633 بار
- تماس:
Re: شعر جدید زاغک
اين شعر اصلي اش است براي كساني كه نا اشنا هستند با اين سروده
شعر " روباه و زاغ " خاطره ای از زمان کوچکی
روباه و زاغ
زاغکی غالب پنیری دید
به دهان برگرفت و زود پرید
بر درختی نشست بر راهی
که از آن می گذشت روباهی
روبه پر فریب و حیلت ساز
رفت پای درخت و کرد آواز
گفت:به به چقدر زیبایی!
چه سری چه دمی عجب پایی!
پر و بالت سیاه رنگ و قشنگ
نیست بالاتر از سیاهی رنگ
گر خوش آواز بودی و خوش خوان
نبودی بهتر از تو در مرغان
زاغ می خواست غار غار کند
تا که آوازش آشکار کند
طعمه افتاد چون دهان بگشود
روبهک جست و طعمه را بربود
شعر " روباه و زاغ " خاطره ای از زمان کوچکی
روباه و زاغ
زاغکی غالب پنیری دید
به دهان برگرفت و زود پرید
بر درختی نشست بر راهی
که از آن می گذشت روباهی
روبه پر فریب و حیلت ساز
رفت پای درخت و کرد آواز
گفت:به به چقدر زیبایی!
چه سری چه دمی عجب پایی!
پر و بالت سیاه رنگ و قشنگ
نیست بالاتر از سیاهی رنگ
گر خوش آواز بودی و خوش خوان
نبودی بهتر از تو در مرغان
زاغ می خواست غار غار کند
تا که آوازش آشکار کند
طعمه افتاد چون دهان بگشود
روبهک جست و طعمه را بربود
بزرگ ترين گناه ترس است .
امام علي (عليه السلام)
________________________
امام علي (عليه السلام)
________________________
- پست: 260
- تاریخ عضویت: شنبه ۳۰ آبان ۱۳۸۸, ۱۲:۱۱ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1138 بار
- سپاسهای دریافتی: 1124 بار
Re: شعر جدید زاغک



من چون دیم new member هستند فکر کرم تازه به سنترال اومدن
شما ما رو عفو بفرمایید

آخر من از گیسوی تو ، خود را بیاویزم به دار