با روزبه بمانی، ترانهسرا و خوانندهی «شب شیشهای» (چاپ شده در هفته نامه ی سینما، شماره ی ۷۷۰)
ميثم يوسفي: روزبه بماني علاوه بر اينكه ترانه سراي خيلي خوبيست، صداي خوبي هم دارد. "اوني كه مدعي بود عاشقته..." ، "به من چيزي بگو شايد هنوزم فرصتي باشه" ، " مرز ِ بين غربت و خونه كجاست، وقتي آغوش ِ تو دنياي ِ منه" و ... به هر حال نميتوانم نگويم خوشحالم از اين كه يكي از دوستان خوبم از ف_ * ل*_ ت ر زياد صدا و سيما گذشته و دارد براي خيلي از همميهنانم خاطره سازي ميكند و اميدوارم خيلي بيشتر از اينها در خاطرات ما جاي داشته باشد. از روزبه خواستم خودش هرطوري كه دوست دارد از "شب شيشهاي" بگويد:
حدود دوسال پيش بود، ساعت دو/سه نيمه شب، خانهي ناصر عبداللهي. با ناصر داشتيم دربارهي ترانههاي آلبوم بعدياش صحبت ميكرديم، از من پرسيد به "نظرت من آدم پولداري هستم؟" گفتم: "نه!" گفت "نميدونم چرا همه فكر ميكنند من از بغل ترانه بار زندگيمو بستم" در حالي كه واقعا اين طور نبود. گفت "دوست دارم ترانه اي بنويسي كه تو اون ترانه عينا خودم و زندگي خودمو ببينم"... حدود دو روز بعد من دو بند اول اين ترانه را نوشتم:
اين كيه كه قدِ آينه عكسشو زدن به ديوار
چقَدَر شبيه من نيست نه! خدايا منم انگار
اگه اين منم كه ما رو چه به اين همه اشاره
با كي اشتباه گرفتيد؟ من نه ماهم، نه ستاره
براي ناصر خواندم، خيلي خوشش آمد. گفت ادامه بده. طي يكي دو روز بعد بقيهي ترانه را نوشتم:
به خيالت از ترانه بارِ زندگيمو بستم
كندم از پايين ِ قصه روي قله ها نشستم
بيا تا خودت ببيني هنوزم خونه به دوشم
پشت بازار ِ ترانه گريه هامو مي فروشم...
يكي دو ماه پيش منزل بهروز صفاريان با محمد قنبري (تهيه كننده) ، رضا رشيدپور و مهدي يراحي درباره ي تيتراژ شب شيشه اي صحبت مي كرديم و من با توجه به موضوع برنامه كه گپ و گفت با چهره هاي شناخته شده ي هنري، ورزشي و سياسي بود اين ترانه را پيشنهاد دادم و بچه ها هم استقبال كردند. البته در تيتراژ، ما فقط از دو بند اول استفاده كرديم، چرا كه فكر مي كنم با توجه به اين كه امروز خيلي از دوستان از كنار ترانه "بار زندگيشونو بستن" ادامهي اين ترانه فقط مربوط به ناصر بود. به هر تقدير اين ترانه با موسيقي مهدي يراحي، نظارت بهروز صفاريان و صداي من اجرا شد. من سعي داشتم در اين ترانه كمي از پشت پرده ها و تضادهاي شخصيتي در مقابل و پشت دوربين صحبت كنم كه اميدوارم ذره اي از آن در اين ترانه ادا شده باشد. ضمن اين كه در تيتراژ پاياني هم ترانهاي عاشقانه بر روي ملودي مهدي يراحي نوشتم كه خود مهدي آن را تنظيم و اجرا كرد و فكر ميكنم در طول هفتههاي آينده با توجه به صداي خوب مهدي و ملودي دلنشيني كه دارد ارتباط خوبي با مردم برقرار كند. البته هنوز يك ترانهي ديگر براي تيتراژ پاياني در حال ساخت است كه آن را هم با صداي يك خوانندهي جديد به زودي خواهيد شنيد. به هر حال در تمامي لحظههاي ساخت اين كارها من، مهدي يراحي و بهروز صفاريان كنار هم بوديم تا اين ترانه ها متولد شدند... ناصر هم پا به پاي ما آمد ...
اين كيه كه قدِ آينه عكسشو زدن به ديوار
چقَدَر شبيه من نيست نه! خدايا منم انگار
اگه اين منم كه ما رو چه به اين همه اشاره
با كي اشتباه گرفتيد؟ من نه ماهم، نه ستاره
چشمتو رو آينه وا كن واسه ما ستاره كم نيست
اون كه آرزوشو داري حتي قدِ خودتم نيست
نمي دونم خيلي از ما نقشمون تو قصه چي بود
اگه رو مي شد دلامون اگه اين شب شيشه اي بود
ديگه جز شب چي مي تونه سايهي هر دوي ما شه؟
اگه تصوير ِ ستاره پشت ِ پرده اين نباشه
عينك ِ خيال و وهمو از رو چشم ِ قصه وردار
من همينم كه مي بيني نه اون عكساي رو ديوار

