هیتلر مخالف ساخت سلاح هسته ای بود
اتو اسکورزنی در کتاب خود جنگ ناشناخته می نویسد :
طبیعی است که سربازی که برای میهنش می جنگید،درک کند که اورپا درمعرض خطر هولناکی قرار دارد و بخواهد که به پیروزی نایل شود. سر انجام شهرهای آلمان نیز هدف هواپیماهای انگلیسی و آمریکایی قرار گرفتند . از ماه مه ۱۹۴۲ هزاران بمب افکن برفراز کلن و سپس اسن ، دوئیسبورگ ، هامبورگ ، مانهایم ،دورتموند و چندین شهر دیگر تخم ویرانی و مرگ پاشیده بودند . فقط کارخانه های ما موردحمله قرارنمی گرفتند.فرشی از بمب ها ده ها هزار زن و کودک را قتل عام می کرد . درژوئیه ۱۹۴۳ پس از آنکه هواپیماهای دشمن 9000 تن بمب انفجاری و آتش زا بر روی هامبورگ ریختند شهر مانند مشعل شعله ور می سوخت . دشمن انتظار داشت با این کار ملت آلمان راعلیه حکومتش به قیام وادار کند و یک انقلاب به سبک بلشویکی آلمان را وادار به تسلیم کند .
این نظریه ای بود که ف. لیندمن مشاور روانشناسی نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا در 30 مارس ۱۹۴۲ به چرچیل داده بود .طبق این نظریه ۵۲ شهر آلمان با بیش از صدهزارجمعیت باید با خاک یکسان می شد .
اتو اسکورزنی فرمانده کماندوهای آلمان نازی
در نظرمورخان آینده بی شک عجیب به نظرمی رسد که هیتلر بمب اتمی را نساخت درحالی که از نظر تئوری و عملی امکان ساختن آن را از سال 1938 داشت ! در واقع در اوخر آن سال بود که پروفسور اوتوهان و پروفسور اشتراسمان آزمایش شیمیایی شکافتن اتم را انجام دادند. هان در 1944 جایزه نوبل شیمی را دریافت کرد .پس از جنگ بسیاری از فیزیکدانان آلمانی اعلام داشتند که با تمام قوا کوشیده اند که هیتلر به بمب اتمی دست نیابد . به عقیده من اگر این اشخاص راست گفته باشند ، کارشان به هیچ وجه موجب افتخار نیست . اما در این زمینه واقعیت چیز دیگری است .
ملاقات با هیتلر
از سال 1939 توجه هیتلر به امکانات شکفت انگیزی که در نتیجه شکافتن اتم در اختیارش قرار می گرفت ، جلب شد . من اطلاع دارم که در پائیز 1940 گفتگوی مفصلی در این خصوص با دکتر تت وزیر تسلیحات به عمل آورد . عقیده او هیچ گاه تغییر نکرد .فکر می کرد استفاده از نیروی اتمی در مقاصد جنگی مترادف با پایان بشریت خواهد بود .آلبرت اشپر در کتابش موسوم به در قلب رایش سوم که در 1969 منتشر شد ناچار اذعان می کند که هیتلر ازچشم انداز اینکه در دوران زمامداری او کره زمین تبدیل به ستاره ای شودکه در شعله آتش می سوزد به هیچ وجه خشنود نبود . در اینجا مایلم یک خاطره شخصی را نقل کنم :
در سال ۱۹۴۴ به قرار گاه کل هیتلر احضار شدم . حمله آردن در حال تدارک بود و پیشوا می خواست دستورات اولیه را درباره عملیات گریفون به من بدهد . در آن هنگام گفتگوهای زیادی درباره سلاح های سری آلمان می شد و دکتر گوبلز در این کار نقش مهمی داشت .شایعات عجیبی درباره ساختن و حتی موجود بودن سلاح های شگرف و نابود کننده رواج داشت . گفتگو از سلاح وحشتناکی بود که بر پایه رادیو اکتیو مصنوعی قرار داشت .من بدون آنکه کارشناس فیزیک اتمی باشم می دانستم که امکان دارد با آزاد کردن انرژی اتمی اورانیوم یک بمب انفجاری ساخت . چیزی که در این مورد توجهم را جلب کرده بود ،حمله خرابکارانه به کارخانه آب سنگین نروژ در اوایل 1943 و بمباران هایی بود که درپائیز بعد به کارخانه مزبور آسیب شدید وارد کرده بود.افزون برآن یکی از کشتی های ما که آب سنگین حمل می کرد ، غرق شده بود .
وقتی به قرار گاه کل رسیدم ، به من گفتند هیتلر بیمار و بستری است ، با وجود این مایل است فوراً با من گفتگو کند . تصور می کنم یکی از معدود دیدارکنندگان و شاید تنها دیدار کننده ای بودم که پیشوا در بستر بیماری پذیرفت . قیافه هیتلر بسیار تغییر کرده بوده ، لاغر شده ولی ذهنش همچنان روشن و تیز بود . از اینکه مرا در چنین حالتی می پذیرد معذرت خواست و خواهش کرد در کنار بسترش بنشینم . آنگاه هدف های استراتژیکی و تاکتیکی حمله آردن وتصور ذهنی خود را از عملیات گریفون به سرعت برایم تشریح کرد .
دربرابرخود مردی را می دیدم که حتی الامکان از زینت و تجملی که می گفتند به اوشخصیت می دهد عاری بود.به تدریج که صحبت می کرد ازصدای کلفت ولی متعادل و آرام او قدرتی تلقینی ناشی می شد که نظیر آن را کمتر دیده بودم . اظهار داشت به رغم همه خیانت ها و بی لیاقتیها ، سر انجام ارتش آلمان به پیروزی دست خواهد یافت . حمله آردن موفق خواهد شد و در ضمن سلاح هایی با تکنیک جدید و واقعا انقلابی دشمن را به کلی غافلگیر خواهدکرد .
بی درنگ در ذهن خود بین آنچه درباره نروژ می دانستم ، سخنرانی ها و مقالات دکترگوبلز و مطالبی که پیشوا به من گفت ارتباط برقرار کردم . خود به خود و بدون آنکه هیتلر سوالی کرده باشد ، گفتگو از شایعاتی کردم که درباره رادیو اکتیویته مصنوعی و استفاده احتمالی آن رواج داشت . هیتلر نگاه درخشان و تب دارش را به من دوخت و گفت :
اسکورزنی می دانی که اگر انرژی ای که از تشعشات اتمی مصنوعی آزاد می شود به عنوان جنگ افزار مورد استفاده قرار گیرد پایان کره زمین خواهد بود ؟!
هیتلر ادامه داد . اثرات آن می تواند وحشتناک باشد . همین طور است. فرض کنیم که این تشعشات اتمی بتواند تحت کنترل قرار گیرد و سپس به عنوان جنگ افزار به کار رود ، باز اثرات آن به منتها درجه وحشتناک خواهد بود.درگزارش دکتر تت خواندم که تنها یکی از این بمب هایی که رادیو اکتیویته اش تحت کنترل قرار دارد ، قدرت تخریبی اش از لحاظ تئوری معادل سنگ های آسمانی که در آریزونا ، سیبری و نزدیکی دریاچه بایکال سقوط کرده اند ، خواهند بود .یعنی در شعاع ۵۰ کیلومتری هر موجود زنده ای ،نه تنها انسانی بلکه حیوانی و گیاهی را نابود خواهد کرد و این پایان جهان خواهد بود . وانگهی ، چگونه می توان این راز را پنهان نگاه داشت ؟ غیر ممکن است .
نه، هیچ ملتی ، هیچ گروهی از افراد متمدن وجداناً نمی تواند چنین مسئولیتی را به عهده بگیرد اگر به عنوان معامله متقابله نیز دست به چنین کاری بزند ، خودش نابود خواهد شد . تنها اقوامی نظیر آنهایی که در آمازون و سوماترا زیست می کنند ، شانس زنده ماندن خواهند داشت .
این اظهار نظرهایی که پیشوا کرد ، شاید تنها یک دقیقه طول کشید .اما وقتی در اوت 1945که به تازگی بازداشت شده بودم ، آگاه شدم که دو بمب اتمی بر روی هیروشیما و ناگازاکی پرتاب شده است آن هم بی نتیجه ، چون امپراتوری ژاپن قبلا شرایط صلح را از آمریکا پرسیده بود بی اختیار به یاد این یک دقیقه افتادم .در کتابی خواندن تحت عنوان بریتانیا و انرژی اتمی که تاریخ رسمی سازمان تحقیقات اتمی انگلستان از 1939تا ۱۹۴۵ می باشد ، خانم مارگارت گوینگ تصریح می کند که در میان پیشگامان ساخت بمب هایی که بر هیروشیما و ناگازاکی پرتاب شد ، شماری پناهندگان آلمانی از جمله پایرلس ، فریش ، روتبلات و دیگران وجود داشته اند و نیز کلاس فوکس که بعد ها به جرم تسلیم اسرا اتمی به شوروی محکوم به زندان شد .
خانم گوینگ می گوید بسیاری از دانشمندانی که در انگلستان کار می کردند از آلمان آمده بودند . اوپنهایمر و زیلارد کارشناسان بزرگ اتمی آمریکا نیز در آلمان و در دانشگاه گوتینگن تربیت شده بودند
به عقیده من طرز فکر هیتلر با خلق و خوی هنرمندانه اش نمی توانست با دکترینی مطابقت داشته باشد که هدفش پیروی ویرانگر نیروهای زنجیرگسسته بود .
با این همه و به رغم اینکه پیشوا به کارشناسان ما دستور داده بود که تحقیقات خود را درجهت نابودی بشریت ادامه ندهند ، فیزیک اتمی به هیچ وجه در آلمان مورد سهل انگاری قرار نگرفته بود . از این روصدها کارشناس اتمی که به زیر پرچم احضار شده بودند ، در 1942 جمع آوری و در آزمایشگاه ها به کار گمارده شدند .
هیتلر که در جنگ جهانی اول خودش مورد اصابت گاز جنگی قرار گرفته بود ، همواره جنگ شیمیایی را محکوم می کرد . اما می ترسید که چنین جنگی به آلمان تحمیل شود.شیمی دانان ما نوع جدیدی گاز کشف کرده بودند که اکنون می دانیم هرگونه دفاعی در برار آن غیر ممکن بود ؛ گاز تانوم ؛ اما هیچ کس در آلمان حتی درآلمان در حال سقوط هم درصدد استفاده از آن بر نیامد ...
این بود صلح طلبی هیتلر و یارانش در ارتش نازیسم و رایش سوم .اما در پایان جنگ تاراجی منظم و به طور قطع بزرگترین چپاول تاریخ صورت گرفت .اختراعات و نقشه های آلمان به وسیله کامیون وقطار وکشتی و هواپیما به شرق وغرب برده شد . سپس کارشناسان آلمانی اسیر، خودشان این مدارک را پیدا کردند و توضیحات لازم رابه متخصصان فنی کشورهای فاتح دادند.آمریکایی ها بدون رودرباستی اقرارکردند که منافعی که از این بابت عایدشان شد ، چندین برابر هزینه جنگ را تامین کرد.اماخود جنگ ؟
بگذارید این خوشمزگی چرچیل را در کنفرانسی در 1952 در آمریکا نقل کنم :
ما اسرار ساختن سلاحی را که اجازه داد جنگ در آسیا [ژاپن] را با پیروزی پایان دهیم در توبره خو هیتلر پیدا کردیم !
ژنرال آیزنهاور نیز پس از جنگ اظهار داشت : اگرآلمانی ها شش ماه زودتر سلاح های جدید و-۱ و و-۲ را در اختیار داشتند ، حمله به کشورشان غیر ممکن می شد .
منبع : جنگ ناشناخته ، اتو اسکورزنی ، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی ،نشر البرز .
چرا هیتلر بمب اتمی نساخت؟
مدیران انجمن: MOHAMMAD_ASEMOONI, رونین, Shahbaz, MASTER, شوراي نظارت
- پست: 1780
- تاریخ عضویت: شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۶, ۳:۵۸ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1264 بار
- سپاسهای دریافتی: 10136 بار
Re: چرا هیتلر بمب اتمی نساخت؟
سلام
با عرض شرمندگی این بابا چرند نوشته.تاسیسات آب سنگین آلمان در نروژ بود که دو بار توسط کوماندوهای انگلیسی مورد عنایت!!!
واقع شد.در با آخر هم در اواخر 1944 محموله آب سنگین در دریاچه ای در حال حرکت منهدم شد تا رویاء بمب اتم هیتلر برای همیشه به پایان برسد.
با عرض شرمندگی این بابا چرند نوشته.تاسیسات آب سنگین آلمان در نروژ بود که دو بار توسط کوماندوهای انگلیسی مورد عنایت!!!
واقع شد.در با آخر هم در اواخر 1944 محموله آب سنگین در دریاچه ای در حال حرکت منهدم شد تا رویاء بمب اتم هیتلر برای همیشه به پایان برسد.
Old soldiers never die.They just fade away
-
- پست: 111
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۸۶, ۱۱:۳۸ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 239 بار
- سپاسهای دریافتی: 236 بار
Re: چرا هیتلر بمب اتمی نساخت؟
جناب typhoon پس وجود صدها هزار تن بمب شيميايي كه هيتلر حتي در زماني كه كشورش تحت حمله بود حاضر نشد از آنها استفاده كند چه؟
نگوئيد از مقابله به مثل مي ترسيد كه انگليسي ها چه كار مي خواستند بكنند كه نكردند؟
شهر كلن را كه با خاك يكسان نكردند كه كردند،
درسدن را هم كه چنان كوبيدند و نابود كردند كه تلفات مردم در آن با تلفات يك بمباران اتمي برابري مي كرد؟
اگر هم مي خواهيد بگوئيد كه استفاده از سلاح شيميايي ديگر در آن مقطع اثري نداشت برويد به سوابق جنگ جهاني اول رجوع كنيد كه با وجودي كه در سالهاي 1917و 1918 تمام سربازان دو جبهه به تجهيزات جنگهاي شيميايي مجهز بودند باز هم استفاده از بمبهاي شيميايي در طي حمله دشمن مي توانست حمله آنها را ناكام بگذارد،حالا بماند كه هيتلر سلاحهاي شيميايي داشت كه از طريق پوست هم جذب مي شدند
حتي يكبار استفاده از اين بمبها مي توانست دهها هزار سرباز متفقين را از دور خارج كند و با توجه به قدرت زميني بالاي ورماخت ورق جنگ را برگرداند و حتي براي چند سال نابودي آلمان را عقب بياندازد.
حالا چي داري بگي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نگوئيد از مقابله به مثل مي ترسيد كه انگليسي ها چه كار مي خواستند بكنند كه نكردند؟

درسدن را هم كه چنان كوبيدند و نابود كردند كه تلفات مردم در آن با تلفات يك بمباران اتمي برابري مي كرد؟
اگر هم مي خواهيد بگوئيد كه استفاده از سلاح شيميايي ديگر در آن مقطع اثري نداشت برويد به سوابق جنگ جهاني اول رجوع كنيد كه با وجودي كه در سالهاي 1917و 1918 تمام سربازان دو جبهه به تجهيزات جنگهاي شيميايي مجهز بودند باز هم استفاده از بمبهاي شيميايي در طي حمله دشمن مي توانست حمله آنها را ناكام بگذارد،حالا بماند كه هيتلر سلاحهاي شيميايي داشت كه از طريق پوست هم جذب مي شدند

حالا چي داري بگي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟







- پست: 1930
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۸۹, ۹:۰۱ ب.ظ
- محل اقامت: IRAN
- سپاسهای ارسالی: 2144 بار
- سپاسهای دریافتی: 7632 بار
- تماس:
Re: چرا هیتلر بمب اتمی نساخت؟
ali-dj2002 نوشته شده:جناب typhoon پس وجود صدها هزار تن بمب شيميايي كه هيتلر حتي در زماني كه كشورش تحت حمله بود حاضر نشد از آنها استفاده كند چه؟
نگوئيد از مقابله به مثل مي ترسيد كه انگليسي ها چه كار مي خواستند بكنند كه نكردند؟شهر كلن را كه با خاك يكسان نكردند كه كردند،
درسدن را هم كه چنان كوبيدند و نابود كردند كه تلفات مردم در آن با تلفات يك بمباران اتمي برابري مي كرد؟
اگر هم مي خواهيد بگوئيد كه استفاده از سلاح شيميايي ديگر در آن مقطع اثري نداشت برويد به سوابق جنگ جهاني اول رجوع كنيد كه با وجودي كه در سالهاي 1917و 1918 تمام سربازان دو جبهه به تجهيزات جنگهاي شيميايي مجهز بودند باز هم استفاده از بمبهاي شيميايي در طي حمله دشمن مي توانست حمله آنها را ناكام بگذارد،حالا بماند كه هيتلر سلاحهاي شيميايي داشت كه از طريق پوست هم جذب مي شدندحتي يكبار استفاده از اين بمبها مي توانست دهها هزار سرباز متفقين را از دور خارج كند و با توجه به قدرت زميني بالاي ورماخت ورق جنگ را برگرداند و حتي براي چند سال نابودي آلمان را عقب بياندازد.
حالا چي داري بگي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
حق كملا با شماست
ژنرال دوگل هم بعد از جنگ گفت اگه موشك v2 به تولد انبوه ميرسيد شكست آلمان غير ممكن بود
فقط موشك نبود به قول شما بمب ها شيمياي هم بود
تانك تايگر هم بود
بشقاب پرنده هم بود
....................هم بود
هيتلر و اطرافيانش يك نابغيه واقعي بودن .. هركسي اشتباه داره و نبايد فقط قسمت خالي ليوان رو ديد
بعد از نشست يالتا در تهران يكي از ژنرال هاي متفقين درباره نحوه پيروزي شان در جنگ گفت:
علت پيروزي ما سه چيز بود:
1:راه ايران
2:سرباز شروي
3:سلاح امريكا
يعني اينكه اين سه گزينه باعث شكست آلمان شد
منظور اينكه آلمان بسيار قدرت مند بود و انقدر طرح هاي نظامي داشت كه حتي در اواخر جنگ فرصت نشد اونها رو عملي كنه.
كم نيستا
يك كشور در تحريم به طور يك تنه با متفقين با اون عظمت بجنگه. و باز هم در موضع قدرت باشه.
بزرگ ترين گناه ترس است .
امام علي (عليه السلام)
________________________
امام علي (عليه السلام)
________________________
- پست: 1780
- تاریخ عضویت: شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۶, ۳:۵۸ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1264 بار
- سپاسهای دریافتی: 10136 بار
Re: چرا هیتلر بمب اتمی نساخت؟
سلام
یکی یکی
اول جناب ali-dj 2002 : هر دو طرف دارای مقادیر زیادی از انواع گازهای شیمیایی بودند و دقیقا دلیلی که از اون بر علیه هم استفاده نکردند ترس از اقدام متقابل بود. اما درباره بمباران درسن و کلن، این هم به مانند بمباران کاونتری و لندن و سایر شهرهای انگلستان که با تسلیحات متعارف انجام شد. این که شما از معنی اصطلاحی به نام ((موازنه وحشت )) اطلاع ندارید و نمی دانید که بین بمباران یک شهر با بمب متعارف و تسلیحات نا متعارف تفاوت است به بنده ارتباط ندارد. و در ضمن بعد از پایان نبرد بریتانیا و آغاز حمله آلمان به شوروی آلمان دیگر توانایی نفوذ به بریتانیا را از دست داد.اما در رابطه با نیروی زمینی آلمان:بعد از 1942 و درگیری هم زمان در روسیه و آفریقا ورماخت توانایی تهاجمی خود را از دست داد.خوب اگر آلمانها دست به حمله شیمیایی به سربازان متفقین می زدند آن ها هم تلافی می کردند و همه می دانند که از نظر تعداد نیروی انسانی متفقین برتری بسیار بیشتری بر آلمان داشتند. به شما توصیه می کنم به کتابی مثل ظهور و سقوط رایش سوم اثر ویلیام شایر مراجعه کنید. خاطرات خلبانانی مثل آدولف گالاند و اریش هارتمان را بخوانید و ببینید که چگونه از روز نخست لوفت وافه از داشتن یک بمب افکن سنگین دوربرد و یا جنگنده محافظ دوربرد محروم بود و تا پایان جنگ نیز ماند. ببینید که از زمانی که اسپید فایرها و موستانگها وارد نبرد شدند دیگر کاری از دست لوفت وافه برنمی امد.
اما جناب HORLIKAN
موشک V2 ، فقط به درد برنامه موشکی آمریکا و شوروی خورد و همه می دانند که آلمان بیش از هزار فروند وی 1 و وی 2 به سمت انگلستان شلیک کرد، اما چه شد؟
تانک تایگر بدون شک یکی از بهترین تانکهای جنگ دوم جهانی بود اما به چه تعدادی؟در نهایت 1500 دستگاه. در برابر سیل بی پایان تی 34 ها و شرمنها چه کاری از تایگر برمی آمد.بشقاب پرنده آلمانی در حد طرح بود و هیچ گاه به مرحله تست و ساخت نرسید. طراحان و رهبران آلمانی آنقدر احمق بودند و خود بزرگ بین که نمی توانستند باور کنند که سایر نژادها هم می توانند سلاحهای مناسبی بسازند. این که یک عده کورکورانه و از روی عقاید بچگانه و بدون هیچ مطالعه ای راجع به جنگ دوم جهانی و مرام نازیسم صحبت می کنند بسیار تاسف آور است.
می توانید مستند ((گلادیاتورهای جنگ دوم جهانی)) را از شبکه 4 سیما تهیه کنید و راجع به عملیاتهای کماندوهای انگلیسی و مقاومت نروژ بر علیه تاسیسات آب سنگین آلمان در نروژ و پایان این برنامه با انفجار محموله آب سنگین در حال انتقال در اواخر 1944 به اطلاعات خوبی دست پیدا کنید.
در ضمن نویسنده کتابی که مطرح کرده اید ، یک افسر اس اس است که همگان می دانند افراد این سازمان تا پایان عمر به هیتلر وفادار بوده و صحبتهای آنان به عنوان سند محکم و قابل استناد تاریخی قابل پذیرش نیست.
در رابطه با عملیات گیره کاغذ مطالعه بفرمایید،در رابطه با برنامه موشکهای سام آلمان مطالعه بفرمایید ، در رابطه با وضعیت آلمان بعد از استالینگراد و کورسک مطالعه بفرمایید و بعد مبادرت به ارسال پست کنید.
مطلب دیگری بود در خدمتم.
یکی یکی
اول جناب ali-dj 2002 : هر دو طرف دارای مقادیر زیادی از انواع گازهای شیمیایی بودند و دقیقا دلیلی که از اون بر علیه هم استفاده نکردند ترس از اقدام متقابل بود. اما درباره بمباران درسن و کلن، این هم به مانند بمباران کاونتری و لندن و سایر شهرهای انگلستان که با تسلیحات متعارف انجام شد. این که شما از معنی اصطلاحی به نام ((موازنه وحشت )) اطلاع ندارید و نمی دانید که بین بمباران یک شهر با بمب متعارف و تسلیحات نا متعارف تفاوت است به بنده ارتباط ندارد. و در ضمن بعد از پایان نبرد بریتانیا و آغاز حمله آلمان به شوروی آلمان دیگر توانایی نفوذ به بریتانیا را از دست داد.اما در رابطه با نیروی زمینی آلمان:بعد از 1942 و درگیری هم زمان در روسیه و آفریقا ورماخت توانایی تهاجمی خود را از دست داد.خوب اگر آلمانها دست به حمله شیمیایی به سربازان متفقین می زدند آن ها هم تلافی می کردند و همه می دانند که از نظر تعداد نیروی انسانی متفقین برتری بسیار بیشتری بر آلمان داشتند. به شما توصیه می کنم به کتابی مثل ظهور و سقوط رایش سوم اثر ویلیام شایر مراجعه کنید. خاطرات خلبانانی مثل آدولف گالاند و اریش هارتمان را بخوانید و ببینید که چگونه از روز نخست لوفت وافه از داشتن یک بمب افکن سنگین دوربرد و یا جنگنده محافظ دوربرد محروم بود و تا پایان جنگ نیز ماند. ببینید که از زمانی که اسپید فایرها و موستانگها وارد نبرد شدند دیگر کاری از دست لوفت وافه برنمی امد.
اما جناب HORLIKAN
موشک V2 ، فقط به درد برنامه موشکی آمریکا و شوروی خورد و همه می دانند که آلمان بیش از هزار فروند وی 1 و وی 2 به سمت انگلستان شلیک کرد، اما چه شد؟
تانک تایگر بدون شک یکی از بهترین تانکهای جنگ دوم جهانی بود اما به چه تعدادی؟در نهایت 1500 دستگاه. در برابر سیل بی پایان تی 34 ها و شرمنها چه کاری از تایگر برمی آمد.بشقاب پرنده آلمانی در حد طرح بود و هیچ گاه به مرحله تست و ساخت نرسید. طراحان و رهبران آلمانی آنقدر احمق بودند و خود بزرگ بین که نمی توانستند باور کنند که سایر نژادها هم می توانند سلاحهای مناسبی بسازند. این که یک عده کورکورانه و از روی عقاید بچگانه و بدون هیچ مطالعه ای راجع به جنگ دوم جهانی و مرام نازیسم صحبت می کنند بسیار تاسف آور است.
می توانید مستند ((گلادیاتورهای جنگ دوم جهانی)) را از شبکه 4 سیما تهیه کنید و راجع به عملیاتهای کماندوهای انگلیسی و مقاومت نروژ بر علیه تاسیسات آب سنگین آلمان در نروژ و پایان این برنامه با انفجار محموله آب سنگین در حال انتقال در اواخر 1944 به اطلاعات خوبی دست پیدا کنید.
در ضمن نویسنده کتابی که مطرح کرده اید ، یک افسر اس اس است که همگان می دانند افراد این سازمان تا پایان عمر به هیتلر وفادار بوده و صحبتهای آنان به عنوان سند محکم و قابل استناد تاریخی قابل پذیرش نیست.
در رابطه با عملیات گیره کاغذ مطالعه بفرمایید،در رابطه با برنامه موشکهای سام آلمان مطالعه بفرمایید ، در رابطه با وضعیت آلمان بعد از استالینگراد و کورسک مطالعه بفرمایید و بعد مبادرت به ارسال پست کنید.
مطلب دیگری بود در خدمتم.
Old soldiers never die.They just fade away
- پست: 830
- تاریخ عضویت: شنبه ۲ تیر ۱۳۸۶, ۱۱:۴۷ ب.ظ
- محل اقامت: باختران
- سپاسهای ارسالی: 309 بار
- سپاسهای دریافتی: 2025 بار
- تماس:
Re: چرا هیتلر بمب اتمی نساخت؟
به نظر من هنوز به فناوری اش کامل دست پیدا نکرده بود چون امریکا هم بعداز اینکه المان هم تسلیم شد بمب اتم بکار برد
که ارتش ایران درجنگ کرد حماسه نبود معجزه بود
یاسرعرفات
وبلاگ من [External Link Removed for Guests]
یاسرعرفات
وبلاگ من [External Link Removed for Guests]
- پست: 1930
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۸۹, ۹:۰۱ ب.ظ
- محل اقامت: IRAN
- سپاسهای ارسالی: 2144 بار
- سپاسهای دریافتی: 7632 بار
- تماس:
شصت سال قبل، آمریکا دانشمندان نازی Re: چرا هیتلر بمب اتمی نس
شصت سال قبل، آمریکا دانشمندان نازی را برای هدایت پروژه های پیشرو این کشور مانند رقابت برای تسخیر فضا به خدمت گرفت. این مردان تکنولوژی های مرزشکنی را در اختیار آمریکا گذاشتند که حتی امروز نیز در خط مقدم علم و تکنولوژی قرار دارد، اما این دستاورد بی هزینه نبوده است.
پایان جنگ جهانی دوم شاهد تکاپوی فشرده برای دست یافتن به اسرار انبوه فنی آلمان نازی بود. متفقین برای به چنگ آوردن حداکثر تجهیزات و تخصص ممکن از ویرانه های رایش تقلا می کردند و همزمان سعی داشتند مانع دسترسی سایرین به این اسرار شوند.
وسعت و عمق دستاوردهای فنی بسیار پیشرفته ی آلمان، کارشناسان متفقین که نیروهای مهاجم را در سال 1945 همراهی می کردند به حیرت افکند.
موشک وی-2 از اولین موشکهای زمین به زمین (ساخت آلمان نازی)
راکت های مافوق صوت، گاز عصبی، هواپیمای مجهز به موتور جت، موشک های هدایت شونده، فناوری تجسسی و آلات پیشرفته زرهی تنها برخی از فناوری های بدیعی بود که در آزمایشگاه ها، کارگاه ها و کارخانه های نازی، حتی در زمانی که در آستانه شکست بودند، توسعه می یافت.
آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی در نخستین روزهای جنگ سرد درگیر مسابقه ای علیه زمان برای شکستن اسرار علمی هیتلر شدند.
در ماه مه 1945، قشون تحت فرمان استالین آزمایشگاه های اتمی در موسسه معتبر کایزر ویلهلم در حومه برلین را تحت کنترل درآوردند و بذر آنچه را بعدا به زرادخانه وسیع اتمی شوروی بدل شد تقدیم پیشوای خود کردند.
آمریکایی ها درست پیش از آنکه نیروهای شوروی مجتمع وسیع نوردهازن را که در دل رشته کوه های هارتز در صفحات مرکزی آلمان ساخته شده بود تصرف کنند، موشک های وی-2 را از آن خارج کردند.
به علاوه تیمی به سرپرستی ورنر وان بران که وی-2 را ساخته بود نیز به دست آمریکایی ها افتاد.
وان بران: چهره متشخص ناسا و افسر سابق اس اس

جنایات
هیو نِر، معاون فرمانده نیروی هوایی آمریکا در اروپا، کوتاه زمانی پس از به چنگ آوردن این غنائم نوشت: "اشغال تشکیلات علمی و صنعتی آلمان این موضوع را که ما در بسیاری از زمینه های پژوهشی به گونه تکان دهنده ای عقب مانده ایم آشکار کرد."
"اگر از این فرصت برای به چنگ آوردن تشکیلات و مغزهایی که آن را توسعه داده اند استفاده نکنیم و آن دو را فورا به کار نگیریم، باید برای کشف عرصه ای که قبلا کاوش شده تلاش کنیم که ما را چندین سال عقب خواهد انداخت."
به این ترتیب پروژه موسوم به "گیره کاغذ" آغاز شد که طی آن وان بران و بیش از 700 نفر دیگر از دانشمندان آلمانی را به طور مخفیانه بدون آگاهی متحدان آمریکا به آن کشور منتقل شدند. این پروژه هدف پیچیده ای نداشت: "بهره برداری از دانشمندان آلمانی برای پروژه های پژوهشی آمریکا و جلوگیری از دسترسی اتحاد جماهیر شوروی به این معدن غنی فکری."
پس از آن تحولات سریعی روی داد: پرزیدنت ترومن پروژه "گیره کاغذ" را در ماه اوت 1945 تصویب کرد و سه ماه بعد در روز 19 نوامبر نخستین گروه از دانشمندان آلمانی وارد خاک آمریکا شدند.
با این حال یک مشکل عمده وجود داشت. ترومن به وضوح دستور داده بود که هرکسی که "عضویت او در حزب نازی ثابت می شود و در فعالیت های آن شرکت داشته یا از حامیان فعال حکومت نظامی نازی ها بوده است" از این پروژه حذف شود.
براساس این معیار، حتی شخص وان بران، برای خدمت در آمریکا واجد شرایط نبود. او علاوه بر عضویت در سازمان های مختلف نازی از اعضای بلندپایه "اس اس" (از سازمان های موازی گشتاپو) بود. در پرونده امنیتی او درج شده بود که وی یک "خطر امنیتی" به حساب می آید.
افراد ذیل از جمله همکاران وان بران بودند:
* آرتور رودلف، مدیر کل عملیاتی نوردهازن، جایی که 20 هزار برده که به کار اجباری واداشته شده بودند در جریان تولید موشکهای وی-2 جان باختند. او تیم سازنده راکت "Saturn V" را که "صد در صد نازی، از نوع خطرناک" وصف می شد سرپرستی می کرد.
آرتور رودلف: یک فرد 100 درصد نازی در استخدام ناسا
کرت دیبوس، متخصص پرتاب موشک و از افسران اس اس. در پرونده او آمده بود: "او باید به عنوان تهدیدی برای امنیت نیروهای متفقین تحت نظر و کنترل باشد."
* هوبرتوس استراگهولد، که بعدا "پدر پزشکی فضایی" لقب گرفت سیستم های "زیست یاری" تعبیه شده در فضاپیماهای ناسا را طراحی کرد. برخی از زیردستان او در اردوگاه های داکائو و آشویتس، آزمایش های انسانی انجام می دادند، جایی که اسرای (کشورهای شرق اروپا) منجمد شده و در اتاقکهای کم فشار قرار داده می شدند که معمولن به مرگ آنها منجر می شد.
تمامی این افراد از صافی اخلاقی گذرانده شدند تا به آمریکا خدمت کنند: ارتش آمریکا که پیروزی در جنگ سرد، نه برقراری عدالت را، نخستین اولویت خود می دانست، بر جنایاتی که ادعا می شود این افراد مرتکب آن شده بودند سرپوش گذاشت و لکه های سیاه را از پیشینه آنها زدود.
و گیره ای که اطلاعات تازه آنها را در پرونده های شخصی محکم می کرد وجه تسمیه کل این عملیات شد. با گذشت شصت سال، ذره ای از اهمیت میراث آن پروژه کاسته نشده است.
می توان استدلال کرد که هواپیمای موسوم به "هورتن هو 229" با روکشی از تخته سه لای باردار کربنی با بال های رو به عقب که از چشم رادار مخفی می مانند و در سال 1944 ساخته شد نخستین هواپیمای تجسسی جهان بود.
ارتش آمریکا یکی از این مدل ها را در اختیار شرکت هواپیماسازی "نورثروپ" گذاشت. این شرکت بعدن بمب افکن های تجسسی بی-2 را که از کلیه جهات کاربردی نمونه مدرن هورتون بود ساخت.
Horten GO 229 که بمب افکن آمریکایی B-2 با الهام از این طرح سال 1944 هواپیمای آلمانی ساخته شده
موشک های کروز هنوز بر طرح موشک وی-1 استوار است و موتور جتی که نیروی محرکه هواپیمای "هایپرسونیک" پیشرفته ناسا موسوم به ایکس-43 (با سرعتی پنج برابر صوت) را فراهم می کند تا حدود زیادی مدیون پیشگامان صنعت جت آلمان است.
همچنین آلمان، تاسیسات بسیار عظیمی را در تلمارک واقع در نروژ برای تولید آب سنیگن و غنی سازی اورانیوم ایجاد کرده بود که اگر بمب افکن های انگلیسی آنجا را بمباران نمی کردند در همان سال 1944 اولین سلاح هسته ای آلمان، آمادهء استفاده شده بود.
علاوه بر اینها، شمار بزرگ اسناد پروژه گیره کاغذ که هنوز محرمانه است باعث شده بسیاری از کارشناسان، از جمله نیک کوک، مشاور هوافضای "هفته نامه دفاعی جینز" مظنون باشند که آمریکا ممکن است به توسعه فناوری های حتی پیشرفته تر نازی پرداخته باشد که از جمله آنها دستگاه های ضدجاذبه است که منبع بالقوه ای برای مقادیر وسیعی انرژی خواهد بود.
کوک می گوید که این فناوری "می تواند چنان ویرانگر باشد که صلح جهان را به خطر خواهد انداخت و آمریکا تصمیم گرفته است آن را برای مدت های مدید مخفی نگاه دارد."
اما خیلی ها ضمن کف زدن برای موفقیت غیرقابل انکار پروژه گیره کاغذ، ترجیح می دهند هزاران نفری را که جان باختند تا نوع بشر به فضا برود به یاد بیاورند.
پایان جنگ جهانی دوم شاهد تکاپوی فشرده برای دست یافتن به اسرار انبوه فنی آلمان نازی بود. متفقین برای به چنگ آوردن حداکثر تجهیزات و تخصص ممکن از ویرانه های رایش تقلا می کردند و همزمان سعی داشتند مانع دسترسی سایرین به این اسرار شوند.
وسعت و عمق دستاوردهای فنی بسیار پیشرفته ی آلمان، کارشناسان متفقین که نیروهای مهاجم را در سال 1945 همراهی می کردند به حیرت افکند.
موشک وی-2 از اولین موشکهای زمین به زمین (ساخت آلمان نازی)
راکت های مافوق صوت، گاز عصبی، هواپیمای مجهز به موتور جت، موشک های هدایت شونده، فناوری تجسسی و آلات پیشرفته زرهی تنها برخی از فناوری های بدیعی بود که در آزمایشگاه ها، کارگاه ها و کارخانه های نازی، حتی در زمانی که در آستانه شکست بودند، توسعه می یافت.
آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی در نخستین روزهای جنگ سرد درگیر مسابقه ای علیه زمان برای شکستن اسرار علمی هیتلر شدند.
در ماه مه 1945، قشون تحت فرمان استالین آزمایشگاه های اتمی در موسسه معتبر کایزر ویلهلم در حومه برلین را تحت کنترل درآوردند و بذر آنچه را بعدا به زرادخانه وسیع اتمی شوروی بدل شد تقدیم پیشوای خود کردند.
آمریکایی ها درست پیش از آنکه نیروهای شوروی مجتمع وسیع نوردهازن را که در دل رشته کوه های هارتز در صفحات مرکزی آلمان ساخته شده بود تصرف کنند، موشک های وی-2 را از آن خارج کردند.
به علاوه تیمی به سرپرستی ورنر وان بران که وی-2 را ساخته بود نیز به دست آمریکایی ها افتاد.
وان بران: چهره متشخص ناسا و افسر سابق اس اس

جنایات
هیو نِر، معاون فرمانده نیروی هوایی آمریکا در اروپا، کوتاه زمانی پس از به چنگ آوردن این غنائم نوشت: "اشغال تشکیلات علمی و صنعتی آلمان این موضوع را که ما در بسیاری از زمینه های پژوهشی به گونه تکان دهنده ای عقب مانده ایم آشکار کرد."
"اگر از این فرصت برای به چنگ آوردن تشکیلات و مغزهایی که آن را توسعه داده اند استفاده نکنیم و آن دو را فورا به کار نگیریم، باید برای کشف عرصه ای که قبلا کاوش شده تلاش کنیم که ما را چندین سال عقب خواهد انداخت."
به این ترتیب پروژه موسوم به "گیره کاغذ" آغاز شد که طی آن وان بران و بیش از 700 نفر دیگر از دانشمندان آلمانی را به طور مخفیانه بدون آگاهی متحدان آمریکا به آن کشور منتقل شدند. این پروژه هدف پیچیده ای نداشت: "بهره برداری از دانشمندان آلمانی برای پروژه های پژوهشی آمریکا و جلوگیری از دسترسی اتحاد جماهیر شوروی به این معدن غنی فکری."
پس از آن تحولات سریعی روی داد: پرزیدنت ترومن پروژه "گیره کاغذ" را در ماه اوت 1945 تصویب کرد و سه ماه بعد در روز 19 نوامبر نخستین گروه از دانشمندان آلمانی وارد خاک آمریکا شدند.
با این حال یک مشکل عمده وجود داشت. ترومن به وضوح دستور داده بود که هرکسی که "عضویت او در حزب نازی ثابت می شود و در فعالیت های آن شرکت داشته یا از حامیان فعال حکومت نظامی نازی ها بوده است" از این پروژه حذف شود.
براساس این معیار، حتی شخص وان بران، برای خدمت در آمریکا واجد شرایط نبود. او علاوه بر عضویت در سازمان های مختلف نازی از اعضای بلندپایه "اس اس" (از سازمان های موازی گشتاپو) بود. در پرونده امنیتی او درج شده بود که وی یک "خطر امنیتی" به حساب می آید.
افراد ذیل از جمله همکاران وان بران بودند:
* آرتور رودلف، مدیر کل عملیاتی نوردهازن، جایی که 20 هزار برده که به کار اجباری واداشته شده بودند در جریان تولید موشکهای وی-2 جان باختند. او تیم سازنده راکت "Saturn V" را که "صد در صد نازی، از نوع خطرناک" وصف می شد سرپرستی می کرد.
آرتور رودلف: یک فرد 100 درصد نازی در استخدام ناسا
کرت دیبوس، متخصص پرتاب موشک و از افسران اس اس. در پرونده او آمده بود: "او باید به عنوان تهدیدی برای امنیت نیروهای متفقین تحت نظر و کنترل باشد."
* هوبرتوس استراگهولد، که بعدا "پدر پزشکی فضایی" لقب گرفت سیستم های "زیست یاری" تعبیه شده در فضاپیماهای ناسا را طراحی کرد. برخی از زیردستان او در اردوگاه های داکائو و آشویتس، آزمایش های انسانی انجام می دادند، جایی که اسرای (کشورهای شرق اروپا) منجمد شده و در اتاقکهای کم فشار قرار داده می شدند که معمولن به مرگ آنها منجر می شد.
تمامی این افراد از صافی اخلاقی گذرانده شدند تا به آمریکا خدمت کنند: ارتش آمریکا که پیروزی در جنگ سرد، نه برقراری عدالت را، نخستین اولویت خود می دانست، بر جنایاتی که ادعا می شود این افراد مرتکب آن شده بودند سرپوش گذاشت و لکه های سیاه را از پیشینه آنها زدود.
و گیره ای که اطلاعات تازه آنها را در پرونده های شخصی محکم می کرد وجه تسمیه کل این عملیات شد. با گذشت شصت سال، ذره ای از اهمیت میراث آن پروژه کاسته نشده است.
می توان استدلال کرد که هواپیمای موسوم به "هورتن هو 229" با روکشی از تخته سه لای باردار کربنی با بال های رو به عقب که از چشم رادار مخفی می مانند و در سال 1944 ساخته شد نخستین هواپیمای تجسسی جهان بود.
ارتش آمریکا یکی از این مدل ها را در اختیار شرکت هواپیماسازی "نورثروپ" گذاشت. این شرکت بعدن بمب افکن های تجسسی بی-2 را که از کلیه جهات کاربردی نمونه مدرن هورتون بود ساخت.
Horten GO 229 که بمب افکن آمریکایی B-2 با الهام از این طرح سال 1944 هواپیمای آلمانی ساخته شده
موشک های کروز هنوز بر طرح موشک وی-1 استوار است و موتور جتی که نیروی محرکه هواپیمای "هایپرسونیک" پیشرفته ناسا موسوم به ایکس-43 (با سرعتی پنج برابر صوت) را فراهم می کند تا حدود زیادی مدیون پیشگامان صنعت جت آلمان است.
همچنین آلمان، تاسیسات بسیار عظیمی را در تلمارک واقع در نروژ برای تولید آب سنیگن و غنی سازی اورانیوم ایجاد کرده بود که اگر بمب افکن های انگلیسی آنجا را بمباران نمی کردند در همان سال 1944 اولین سلاح هسته ای آلمان، آمادهء استفاده شده بود.
علاوه بر اینها، شمار بزرگ اسناد پروژه گیره کاغذ که هنوز محرمانه است باعث شده بسیاری از کارشناسان، از جمله نیک کوک، مشاور هوافضای "هفته نامه دفاعی جینز" مظنون باشند که آمریکا ممکن است به توسعه فناوری های حتی پیشرفته تر نازی پرداخته باشد که از جمله آنها دستگاه های ضدجاذبه است که منبع بالقوه ای برای مقادیر وسیعی انرژی خواهد بود.
کوک می گوید که این فناوری "می تواند چنان ویرانگر باشد که صلح جهان را به خطر خواهد انداخت و آمریکا تصمیم گرفته است آن را برای مدت های مدید مخفی نگاه دارد."
اما خیلی ها ضمن کف زدن برای موفقیت غیرقابل انکار پروژه گیره کاغذ، ترجیح می دهند هزاران نفری را که جان باختند تا نوع بشر به فضا برود به یاد بیاورند.
بزرگ ترين گناه ترس است .
امام علي (عليه السلام)
________________________
امام علي (عليه السلام)
________________________
- پست: 1118
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۳ آبان ۱۳۸۶, ۳:۵۶ ب.ظ
- محل اقامت: ايران....از خزر تا خليج هميشه فارس
- سپاسهای ارسالی: 1224 بار
- سپاسهای دریافتی: 1160 بار
- تماس:
Re: چرا هیتلر بمب اتمی نساخت؟
به گفته ی هیتلر:
دلیل شکست خیانت ژنرالها و فرماندهان بود................
به گفته ی کارشناسان هم :
حمله به روسیه و محاسبه ی غلطی که کردند.....
در سحرگاه ۲۲ ژوئن ۳/۵ ميليون سرباز آلماني در پناه آتش دهها هزار توپ و هزاران هواپيما وارد خاك شوروي شدند در حالي كه حريف با ۴/۵ميليون سرباز و تانك و هواپيمايي تقريباً معادل آلمان آماده مبارزه نبود و تقريباً غافلگير شد.
نيروهاي آلماني در ۳ ستون عظيم واردخاك شوروي شدند يك دسته به سوي جنوب و كيف و يك دسته به سوي شمال ولينگراد و يك ستون به سوي مركز. نبردهاي مخوف ۱۵ روز اول حمله، تقريباً كار ارتش شوروي را تمام كرد. مبارزان روس در همه جا دسته دسته يا اسير مي شدند و يا از برابر ارتش رايش مي گريختند . تنها در شكست مينسك روسها ۳۲۴ هزار اسير دادند و ۳۳۳۰ تانك آنها توسط آلمانيها به غنيمت گرفته شد. در شمال آلمانها به سرعت به لنينگراد پايتخت، ۵۰۰ ساله روسها رسيدند. تنها طي ۱۷ روز نبرد ۲۰۰ لشگر روس از بين رفتند و فرماندهان زرهي آلمان در همه جا پس از از بين بردن دشمن ازستاد درخواست برنامه مي كردند.
نيروهاي آلمان اكنون به اسمولنسك كليد تسخير مسكو رسيدند. آنها با محاصره ۳۰۰هزار سرباز روس آماده فرود آوردن ضربه نهايي به ارتش سرخ هستند.
اينجا بود كه هيتلر اشتباه استراتژيك خود را مرتكب شد. وي به جاي آنكه به قلب دشمن قدرتمند خود حمله كند دستور حمله به جنوب (اكراين و تصرف كيف) را داد. ستاد ارتش آلمان بويژه ژنرال هالدر سعي فراواني براي تغيير نظر هيتلر مي كند اما هيتلر اظهار مي دارد كه ممكن است سپاه نيمه جان روس به شيوه گاز انبري او را غافلگير كنند. بنابراين تا يكسره كردن كار لنينگراد و كيف به سراغ مسكو نمي رويم» (گفته هيتلر) حال آنكه ارتشهاي شكست خورده روس توان جمع و جور كردن خود را نداشتند چه برسد به حمله سپاههاي زرهي آلمان. به هر شكل هيتلر با درگير كردن نيروهاي خوددر شمال و جنوب شوروي ماههاي ژولاي، اوت و سپتامبر را از دست داد و اين پايان كار او بود چراكه وي سرماي مسكو را دست كم گرفت.
۱۹ اكتبر ۱۹۴۱ آلمانها به نزديكي مسكو رسيدند برخي واحدهاي پيش قراول آلمان حتي به حومه مسكو وارد شدند. اما اين براي استالين نيز آخرين فرصت بود.
دفاع از مسكو به ژوكوف ورزيده ترين ژنرال روس سپرده شد. استالين براي دفاع از مسكو از تمام نيروهاي باقيمانده شوروي استفاده كرد از جمله ۱۰۰ لشكر شرقي كه تاكنون براي دفاع از سيبري نگاه داشته شده بودند.
البته نمیتونیم بگیم حمله به روسیه اشتباه بود. چون هیتلر در این امر پیشدستی نمود ...گزارشهایی در دست بود که ثابت میکرد روسیه دیر یا زود حمله خواهد کرد و به آن حیوان سرخ نمیشه اعتماد کرد.مورخانی همچون سورووف روسی یا هوفمان آلمانی اعتقاد دارند که شوروی یک ارتش نیرومند و بزرگ را در مرز غربی اش متمرکز کرده بود و آماده تهاجم بود. بنابراین باید تاکید کرد که تهاجم ارتش آلمان به شوروی عاقلانه بود و امروز دیگر نباید عملیات بارباروسا را یک اشتباه نظامی هیتلر دانست.
قرار بود روسیه 3 ماه یا تو همین مایه ها تسخیر بشه.......
که اگه تسخیر میشد با وجود این همه منابع : گندم .... نفت و ........ دیگه رویای رایش هزار ساله و رستگاری انسان آریایی به حقیقت میپوست......
آمریکا هم وارد جنگ شده بود از سوی تمامی متفقین برای روسیه تجهیزات و نیرو ارسال میشد.
این جزئیاتی که شما میگین زیاد مطرح نیستن.....فلانی این موشکو ساخت اون موشک رو ساختن اون ضدشو ساخت...و....
_______________________________________________
قرآن هم میگه خدا نخواسته....... چون میخواسته یک فرصت دیگه هم به یهودیا بده و البته فرصت آخر چون هنوز زمان فرصت نهایی فرا نرسیده بود...
دیگه موشک چیه و تانک تایگر چیه...
توی سرمای روسیه موتور تانک میترکید. سربازا شب میخوابیدن صبح از سرما یخ بسته بودند.
لباسهای ارتش واسه گرما ساخته شده بوند و هیچکس انتظار آن سرما رو نداشت.
دلیل شکست خیانت ژنرالها و فرماندهان بود................
به گفته ی کارشناسان هم :
حمله به روسیه و محاسبه ی غلطی که کردند.....
در سحرگاه ۲۲ ژوئن ۳/۵ ميليون سرباز آلماني در پناه آتش دهها هزار توپ و هزاران هواپيما وارد خاك شوروي شدند در حالي كه حريف با ۴/۵ميليون سرباز و تانك و هواپيمايي تقريباً معادل آلمان آماده مبارزه نبود و تقريباً غافلگير شد.
نيروهاي آلماني در ۳ ستون عظيم واردخاك شوروي شدند يك دسته به سوي جنوب و كيف و يك دسته به سوي شمال ولينگراد و يك ستون به سوي مركز. نبردهاي مخوف ۱۵ روز اول حمله، تقريباً كار ارتش شوروي را تمام كرد. مبارزان روس در همه جا دسته دسته يا اسير مي شدند و يا از برابر ارتش رايش مي گريختند . تنها در شكست مينسك روسها ۳۲۴ هزار اسير دادند و ۳۳۳۰ تانك آنها توسط آلمانيها به غنيمت گرفته شد. در شمال آلمانها به سرعت به لنينگراد پايتخت، ۵۰۰ ساله روسها رسيدند. تنها طي ۱۷ روز نبرد ۲۰۰ لشگر روس از بين رفتند و فرماندهان زرهي آلمان در همه جا پس از از بين بردن دشمن ازستاد درخواست برنامه مي كردند.
نيروهاي آلمان اكنون به اسمولنسك كليد تسخير مسكو رسيدند. آنها با محاصره ۳۰۰هزار سرباز روس آماده فرود آوردن ضربه نهايي به ارتش سرخ هستند.
اينجا بود كه هيتلر اشتباه استراتژيك خود را مرتكب شد. وي به جاي آنكه به قلب دشمن قدرتمند خود حمله كند دستور حمله به جنوب (اكراين و تصرف كيف) را داد. ستاد ارتش آلمان بويژه ژنرال هالدر سعي فراواني براي تغيير نظر هيتلر مي كند اما هيتلر اظهار مي دارد كه ممكن است سپاه نيمه جان روس به شيوه گاز انبري او را غافلگير كنند. بنابراين تا يكسره كردن كار لنينگراد و كيف به سراغ مسكو نمي رويم» (گفته هيتلر) حال آنكه ارتشهاي شكست خورده روس توان جمع و جور كردن خود را نداشتند چه برسد به حمله سپاههاي زرهي آلمان. به هر شكل هيتلر با درگير كردن نيروهاي خوددر شمال و جنوب شوروي ماههاي ژولاي، اوت و سپتامبر را از دست داد و اين پايان كار او بود چراكه وي سرماي مسكو را دست كم گرفت.
۱۹ اكتبر ۱۹۴۱ آلمانها به نزديكي مسكو رسيدند برخي واحدهاي پيش قراول آلمان حتي به حومه مسكو وارد شدند. اما اين براي استالين نيز آخرين فرصت بود.
دفاع از مسكو به ژوكوف ورزيده ترين ژنرال روس سپرده شد. استالين براي دفاع از مسكو از تمام نيروهاي باقيمانده شوروي استفاده كرد از جمله ۱۰۰ لشكر شرقي كه تاكنون براي دفاع از سيبري نگاه داشته شده بودند.
البته نمیتونیم بگیم حمله به روسیه اشتباه بود. چون هیتلر در این امر پیشدستی نمود ...گزارشهایی در دست بود که ثابت میکرد روسیه دیر یا زود حمله خواهد کرد و به آن حیوان سرخ نمیشه اعتماد کرد.مورخانی همچون سورووف روسی یا هوفمان آلمانی اعتقاد دارند که شوروی یک ارتش نیرومند و بزرگ را در مرز غربی اش متمرکز کرده بود و آماده تهاجم بود. بنابراین باید تاکید کرد که تهاجم ارتش آلمان به شوروی عاقلانه بود و امروز دیگر نباید عملیات بارباروسا را یک اشتباه نظامی هیتلر دانست.
قرار بود روسیه 3 ماه یا تو همین مایه ها تسخیر بشه.......
که اگه تسخیر میشد با وجود این همه منابع : گندم .... نفت و ........ دیگه رویای رایش هزار ساله و رستگاری انسان آریایی به حقیقت میپوست......
آمریکا هم وارد جنگ شده بود از سوی تمامی متفقین برای روسیه تجهیزات و نیرو ارسال میشد.
این جزئیاتی که شما میگین زیاد مطرح نیستن.....فلانی این موشکو ساخت اون موشک رو ساختن اون ضدشو ساخت...و....
_______________________________________________
قرآن هم میگه خدا نخواسته....... چون میخواسته یک فرصت دیگه هم به یهودیا بده و البته فرصت آخر چون هنوز زمان فرصت نهایی فرا نرسیده بود...
دیگه موشک چیه و تانک تایگر چیه...
توی سرمای روسیه موتور تانک میترکید. سربازا شب میخوابیدن صبح از سرما یخ بسته بودند.
لباسهای ارتش واسه گرما ساخته شده بوند و هیچکس انتظار آن سرما رو نداشت.
خدایا ...!
نیازی به زمین لرزه نیست ...!
کاخِ آرزوهای این مردم به تلنگری هم فرو میریخت ...!!!
نیازی به زمین لرزه نیست ...!
کاخِ آرزوهای این مردم به تلنگری هم فرو میریخت ...!!!