مطالب جالب، سرگرم کننده و خنده‌دار

در اين بخش ميتوانيد درباره موضوعاتي كه در انجمن براي آنها بخشي وجود ندارد به بحث و گفتگو بپردازيد

مدیران انجمن: MOHAMMAD_ASEMOONI, رونین, Shahbaz, MASTER, شوراي نظارت

Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 2659
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۳ تیر ۱۳۸۸, ۹:۵۸ ق.ظ
محل اقامت: روبروی شما
سپاس‌های ارسالی: 2234 بار
سپاس‌های دریافتی: 14097 بار

Re: مطالب جالب، سرگرم کننده و خنده‌دار

پست توسط RAHVAR »

[FONT=tahoma,times,serif]*چطور می فهمی که در سال 2012 هستی؟* 

 *1. یهو نگاه میکنی می بینی خانوادت 3 نفر بیشتر نیستن ولی 5 خط موبایل دارن*
 

*2. واسه همکارت ایمیل میفرستی،در حالیکه پشت میز بغل دستی تو نشسته *

*3. رابطت با اقوام و دوستانی که ایمیل ندارن کمتر و کمتر میشه تا به حد صفر
برسه *

*4.ماشینت رو جلوی در خونه پارک میکنی بعدش با موبایلت زنگ میزنی خونه که بیان
کمک و چیزایی رو که خریدی ببرن داخل *

*5. هر آگهی تلویزیونی یه آدرس اینترنتی هم داره *

*6. وقتی خونه رو بدون موبایلت ترک میکنی،استرس همه وجودت رو میگیره و با سرعت
برميگردی که موبايلت رو برداری. بدون توجه به اینکه 20-30 سال از عمرت رو بدون
موبایل گذروندی *

*8. صبحها قبل از خوردن صبحونه اولین کاری که میکنی سر زدن به اینترنت و چک
کردن ایمیله *

*9. الان در حالیکه این ایمیل رو میخونی،سرت رو تکون میدی و لبخند میزنی *

*10. اینقدر سرگرم خوندن این ایمیل بودی که حتی متوجه نشدی این لیست شماره 7
نداره *

*11. الان دوباره برگشتی بالا که چک کنی شماره 7 رو داشته یا نه *

*12. و من مطمئنم که اگه دوباره برگردی بالاحتماً شماره 7 رو پیداش میکنی،بخاطر
اینکه خوب بهش توجه نکردی. *

*13 .دوباره برمیگردی بالا ولی شماره 7 رو پیدا نمیکنی. خوب! من شوخی کردم ولی
نشون میده که تو ، انسان عصر 2012، به خودت هم اعتماد نداری و هرچی بقیه میگن
باور میکنی!*

**
****
****
****
   تصویر     
  
Captain I
Captain I
نمایه کاربر
پست: 1863
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۸, ۳:۴۲ ب.ظ
محل اقامت: کرمان/رفسنجان
سپاس‌های ارسالی: 10774 بار
سپاس‌های دریافتی: 12391 بار
تماس:

Re: مطالب جالب، سرگرم کننده و خنده‌دار

پست توسط AGeNiS1 »

همتون تنهایین......همراه اول دروغ میگه!
((ایرانسل))
.
.
.
امروز رفتم 50000ت پول از دستگاه عابر بانک بگیرم دلم به حال دستگاه سوخت!
ی دونه 10000 داد 3 تا 5000ت 5تات2000 15تا1000ت داد
بیچاره خودشو کشت 50ت جور کرد
.
.
.
تو گذشته میگفتن پزشک محرمه!کم کم عکاس و فیلم بردار محرم شدند!حالا هم که دی جی و گروه موسیی محرم شدند
اینجور که من فهمیم الان فقط داداشای عروس و دوماد نامحرمن!
.
.
.
پشت کامیونا مینویسن:عاشقبت فرار از مدرسه!
پشت مسافر کشا مینویسن:عاقبت ادامه تحصیل!
.
.
.
ملت ما ملتیست که اگر تو خیابون بهت زل بزنن نمیفهمی خوشکلی یا زیپت بازه!
.
.
.
اکبر بینی بزرگی داشت و دکترای فیزیک داشت و مردی خیلی مهربون،خوشتیب،باهوش،سخت کوش،خوش برخورد،با ادب،باجنبه،میتن،فروتن و باشخصیت بود .بچه محل ها صداش میکردن اکبر دماغ!!!!!
.
.
.
مسخره ترین سوالی که میشه از یکی پرسید
میتونم بهت اعتماد کنم؟
تاحالا در تاریخ حتی یک مورد منفی هم گزارش نشده!
.
.
.
تاحالا دقت کردید وقتی ی نفر شما رو دعوت به فیلمی که قبلا دیده میکنه جوری نگاتون میکنه که انگار خودش فیلم رو ساخته؟
.
.
.
ی بار از جیب بابام 500ت برداشتم رفتم بستنی گرفتم عذاب وجدان گرفتم رفتم از کیف مامانم 1000ت برداشم گزاشتم تو جیب بابام!
.
.
.
از فحش ناموسی بدتر اینه که ساعت 3 شب بری پشت خط کسی که قبلش بهت گفته بود شب بخیر عزیزم!!
.
.
.
دیدد بعضیا رو صندلی چرم که میشینن صدا میده،ی بار دیگه صاش در میارن که بگن مال صندلی بود؟فاجه اینه که صداش در نیاد!
.
.
.
یکی از کرم هایی که میگرفتم این بود که گوشی دوستمو بگیرم اسم دوست دختراشو جابه جا کنم نتیجه خوبی میده امتحان کنید! تصویر
.
.
.
یکی دیگه هم اینه که هدفن بزاری تو گوشت ولی اهنگ پخش نکنی بعد به حرفایی که دور و وریات در موردتت میزنن گوش کنی!اینم جواب میده دی:
.
.
.
ی ضرب المثل ایرانی هست که هیچی نمیگه فقط زل میزنه تو چشات!!
.
.
.
ایرانسل اس ام اس زده مشترک گرامی 500 کیلو بایت هدیه ما به شما استفاده رایگان از اینترنت!!مدت اعتبار 30 روز!!


یا ما خیلی اسکولیم!
یا اونا خیلی اسکولن!
یا میخواستن شوخی کنن!
یا نمیدونن 500 کیلوبایت یعنی جی؟
یا نمیدونن اینترنت یعنی چی!
.
.
.
فقط ی ایرانی میتونه بعد از شنیدن صدای پیغامگیر تلفن بگه: اااااااااااا بازم رفت رو پیغامگیرو سریع قطع کنه! تصویر
Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 2659
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۳ تیر ۱۳۸۸, ۹:۵۸ ق.ظ
محل اقامت: روبروی شما
سپاس‌های ارسالی: 2234 بار
سپاس‌های دریافتی: 14097 بار

Re: مطالب جالب، سرگرم کننده و خنده‌دار

پست توسط RAHVAR »

بند انداز برقی صورت و بدن ، سنگ پا ، گل سر جادویی ، عطر جادویی گل سنجد ، ساعت LE…D ، لیزر پوینتر ، شارژر اضطراری موبایل ….
[ سایتهای ایرانی ، نتیجه ی جستجوی مقاله ]
   تصویر     
  
Captain I
Captain I
نمایه کاربر
پست: 1863
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۸, ۳:۴۲ ب.ظ
محل اقامت: کرمان/رفسنجان
سپاس‌های ارسالی: 10774 بار
سپاس‌های دریافتی: 12391 بار
تماس:

Re: مطالب جالب، سرگرم کننده و خنده‌دار

پست توسط AGeNiS1 »

  جهان = ۷,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰  
  من بمیرم = ۶,۹۹۹,۹۹۹,۹۹۹  
  ی اعداد عوض میشه ، قدر منو بدونید… 
 

ترجیح میدهم در خانه بمانم و به استاد فکرکنم تا در دانشگاه بروم و به عمه استاد فکر کنم!(پسر همسایه دکتر شریعتی)
.
.
.
چک نوشتن قضنفر!231000 تومن! معدل دو سه هزار تومن!
.
.
.
هیچگاه نه کسی را ببخش نه فراموش کن سر فرصت بزن دهنشو سرویس کن!(د کتر شریعتی با اعصاب خراب)
.
.
.
تازه فهمیدم ((موفق باشید)) آخر برگه امتحان

در جواب تمام خسته نباشید هایی هست که وسط کلاس به استاد می گفتیم ! تصویر
.
.
.
  بدتر از این نیست خسته بخوابی جلو  
  ببینی کنترل گم شده و بخوای بلندشی دنبالش بگردی ….. 
.
.
.
از خود آزاری های دوران بچگی میشه به زبون زدن به دو سر باتری کتابی اشاره کرد
.
.
.
  داداش کوچیکم میگم یکم ورزش کن مثل من هیکلت ورزشکاری  
  بهم میگه: 
  که هیکلت مثل آدم دست راستی میمونه ، که با دست چپ نوشته باشه ! 
 . 
 . 
 
 

یارو اومده آدرس میپرسه یه ساعت توضیح دادم “سمت راست فلان جا”

خدافظی کرد رفت سمت چپ
.
.
.
حتی اگر از دوران مهد کودکتون چیشاتون ضعیف باشه

از نظر پدر و مادرتون این کامیوتر صاحاب مرده باعثشه !
.
.
.
ترسناک ترین سوال : آخرین نفر کی دستشویی رفته !؟
.
.
.
برنامه هفتگی عزراییل
شنبه :
امروز رو مثلا گذاشته بودم واسه استراحت و رسیدگی به کارهای شخصی ام ولی مگه این مردم میذارن؟!

یکشنبه:
امروز واقعا اعصابم خورد بود چون به هیچکدام از کارهای اداریم نرسیدم.
8753 تصادفی ، 6893 اعدامی ، 9872 تزریقی ، 44596 ایدزی ، و یک نفر بالای 145 سال سن رو واسه خاطر یک آدم وقت نشناس از دست دادم ... برای خودکشی اونقدر قرص خواب خورده بود که هر کاری میکردم دیگه روحش بیدار نمیشد!

دوشنبه:
رفتم بیمارستان ویزیت یکی از مریضا. دور تختش اونقدر شلوغ بود که نمیتونستم برم جلو. همه روپوش سفید پوشیده بودن و داشتند تند تند یادداشت برمیداشتن. هر جور بود راهو باز کردم و رفتم بالای سر مریض، اما دیدم دانشجوهای پرستاری قبل از من کشتنش. اگه دیر تر رسیده بودم ممکن بود حتی روحشم ناقص کنن!
از همکاری بدم نمیاد، ولی بشرط اینکه قبلا با من هماهنگ بشه وگرنه خوشم نمیاد کسی تو تخصصم دخالت کنه.


سه شنبه:
مادره با دوتا بچه اش میخواستن از خیابون رد شن. اول دست یکی از بچه ها رو گرفتم، اما دیدم اون یکی داره نیگام میکنه.
دست اون یکی رو هم گرفتم، اما دیدم باز مادره داره یه جوری نگام میکنه. اومدم دست خودشم بگیرم، اما دیدم یه عوضی با ماشین همچی با سرعت داره میاد طرفمون که اگه خودمو کنار نکشم ممکنه به خودمم بزنه. با یک اشاره ماشینش منحرف شد و کوبید به درخت. به خودم که اومدم دیدم مادره و بچه هاش از خیابون رد شدن و برای تشکر دارن برام دست تکون میدن.
منم براشون دست تکون دادم و برای اینکه دست خالی نرم همونی که کوبیده بود به درخت رو با خودم بردم. طرف اونقدر خورده بود که روحشم یه جورایی نشئه بود و فکر کنم هنوزم که هنوزه نفهمیده مرده!

چهار شنبه:
خیلی عجله داشتم، اما وایستادم تا دعواشونو ببینم. چون جای دیگه کار داشتم خواستم برم، ولی دیدم یکیشون داره فحش بدبد میده. اونقدر ازش بدم اومد که توی راه بهش گفتم: اگه زبونتو نیگه داشته بودی الان نه خودت چاقو خورده بودی و نه دست من زخمی میشد! الان چند ساعته که همه کارهامو ول کردمو دارم روحش رو پنچرگیری میکنم!

پنج شنبه:
اونقدر از برج ایفل برام تعریف کرده بودند که هوس کردم این آخر هفته ای برم اونجا و یه دیدی بندازم. وقتی رسیدم بالای برج، دیدم یه آقایی با دوربینش رفته رو لبه وایستاده تا از منظره پایین عکس بگیره.راستش ترسیدم بیفته. با خودم گفتم اگه کمکش نکنم ممکنه همچی بخوره زمین که دیگه قابل شناسائی نباشه. با احتیاط رفتم جلو بگیرمش نیفته اما تو یه لحظه جفتمون چنان هل شدیم که روحش موند تو دست من و جونش پرت شد پائین! باور کنید اصلا تو برنامم نبود ولی بالاخره پیش اومد.

جمعه:
بابا ولم کنید جمعه که تعطیله! میگن تو جمعه ها مرده ها هم آزادن، اونوقت خدا رو خوش میاد

طفلکی من آزاد نباشم ؟
 
Captain
Captain
پست: 2755
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۸۵, ۱۲:۴۶ ب.ظ
محل اقامت: شیراز
سپاس‌های ارسالی: 22364 بار
سپاس‌های دریافتی: 5559 بار

Re: مطالب جالب، سرگرم کننده و خنده‌دار

پست توسط Present »

agenis1 نوشته شده: 

یارو اومده آدرس میپرسه یه ساعت توضیح دادم “سمت راست فلان جا”

خدافظی کرد رفت سمت چپ


دقیقا برای من پیش اومد .
تو شیراز دَمٍ فٍلکه قصردشت یکی ماشین بَغَل ما ایستادو گفت فٍلکه بسیج از کدوووم طَرفه ، منم بهش گفتم عزیز دل برادر شما از اینجا بخوام بهت آدرس بدم خیلی پیچ در پیچه دنبالم بیا مسیرم تقریبا همون طرف ( از این کار رو کسی تو شیراز نمی کنه ها ، شیرازی ها استاد آدرس دادن هستند .) آقا پشت چراغ راهنما چراغ شد زرد دیدیم طرف از ما زد جلو و از چرارغ قرمز رد شد و کل چهار راه رو به لجن کشید و من و دوستانم داشتیم با تعجب هم دیگه رو نگاه می کردیم که چرا همچنین کاری کرد ؟
تصویر
رفتیم تو همون خیابونی که اون رفت دیدیم چهار چراغ زده داره دنبالمون می گرده رفتیم کنارش و براش بوق زدیم و انداختم جلوی ماشینش و یک چندتای چهارچراغ زدم رسیدیم سه راه ایمان شمالی چراغ قرمز خوردیم و چراغ گردش به چپ قرمز بود و چراغ مستقیم، سبز ،ناگهان دیدیم در کمال ناباوری طرف باز مستقم رفت خلاصه اینو بگم که طرف تا چند روز باعث شادی روح و وجدان و اعصاب و ... ما شد و یادش که می افتادیمتصویر
خود شیرازی ها فهمیدن پلاک ماشین آخرش چی بود نیازی به گفتن من نیست
پروانه نیستم که به یک شعله جان دهم / شمعم که سوزم و دودی نیاورم

گــــــــــــــــاهی تــــــــــــــاوان شیــــــــــر بودن قـــفس اســـت ...
امــــــــا شـــــغال هــــا در شـــــهــــر آزاد مـــــیگـــــــردنــــــــــد ... !

به زودی تعمیرکار لب تاپ می شم :-)
Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 2659
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۳ تیر ۱۳۸۸, ۹:۵۸ ق.ظ
محل اقامت: روبروی شما
سپاس‌های ارسالی: 2234 بار
سپاس‌های دریافتی: 14097 بار

Re: مطالب جالب، سرگرم کننده و خنده‌دار

پست توسط RAHVAR »

توی تاکسی نشسته بودم، دو تا آقای مسن هم عقب نشسته بودن.
نزدیک پیاده شدنشون یکی به اون... یکی گفت : به خدا اگه بزارم دست تو جیبت بکنی! من حساب میکنم...
بعد از راننده پرسید : ببخشید چقدر شد؟
راننده: هزار تومن !
یهو یارو برگشت به راننده گفت: آدمــــــی ؟؟!!
راننده گفت : جـــان ؟
مرد : گفتم آدمی یا نه؟
راننده گفت : حرف دهنتو بفهم درست صحبت کن!
یارو دوباره گفت: نه.. آدمی؟؟!
راننده هم با عصبانیت ترمز کرد برگشت عقب گفت : نــــــــه ... فقط تو آدمی!
یارو گفت : یعنی چی؟ من میگم آدمی هزار تومن؛یا دوتاییمون باهم هزار تومن!!!
   تصویر     
  
Major I
Major I
نمایه کاربر
پست: 446
تاریخ عضویت: جمعه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۰, ۸:۵۳ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1062 بار
سپاس‌های دریافتی: 3155 بار

Re: مطالب جالب، سرگرم کننده و خنده‌دار

پست توسط R.A.F »

واسه منم یه چیزی مشابه این پیش اومد.

من یه مدت استانبول زندگی میکردم، یه روز یکی از دوستام از ایران اومده بود پیشم و منم تازه زبون ترکی رو یاد گرفته بودم، اونجا سوار تاکسی یا همون Dolmus شدیم و منم اومدم جلوی دوستم کلاس بذارم، با لهجه غلیض ترکی به راننده تاکسی گفتم:

IKI KISILIK KAC PARA یعنی دونفری چقدر میشه!!!

یارو رانندهه برگشت یه چپ چپی نگاه کرد که ببینه من به منظور گفتم یا نه، منم تا قیافهء رانندهه رو دیدم فهمیدم گاف دادم واسه همین شروع کردم با دوستم فارسی صحبت کردن که بفهمه ما خارجی هستیم و بی خیالمون بشه ::sa
[External Link Removed for Guests]
Captain I
Captain I
نمایه کاربر
پست: 1863
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۸, ۳:۴۲ ب.ظ
محل اقامت: کرمان/رفسنجان
سپاس‌های ارسالی: 10774 بار
سپاس‌های دریافتی: 12391 بار
تماس:

Re: مطالب جالب، سرگرم کننده و خنده‌دار

پست توسط AGeNiS1 »

آخرین كلمات برخی افراد به نقل از عزرائیل !!

آخرین کلمات یک برقکار : خوب حالا روشنش کن…

آخرین کلمات یک ملوان زیردریایی : من عادت ندارم با پنجرهء بسته بخوابم…

آخرین کلمات یک متخصص خنثی بمب : این سیم آخری رو که قطع کنم تمومه…

آخرین کلمات یک نارنجک‌انداز : گفتی تا چند بشمرم؟

آخرین کلمات یک جهانگرد در آمازون : این نوع مار رو میشناسم، سمی نیست…

آخرین کلمات یک پلیس : شیش بار شلیک کرده، دیگه گلوله نداره…

آخرین کلمات یک چترباز : پس چترم کو؟

آخرین کلمات یک خبرنگار : بله، سیل داره به طرفمون میاد…

آخرین کلمات یک خلبان : ببینم چرخها باز شدند یا نه؟

آخرین کلمات یک داور فوتبال : نخیر آفساید نبود!

آخرین کلمات یک دربان : مگه از روی نعش من رد بشی…

آخرین کلمات یک دوچرخه‌سوار : نخیر حق تقدم با منه!

آخرین کلمات یک دیوانه : من یه پرنده‌ام!

آخرین کلمات یک سرنشین اتوموبیل : برو سمت راست راه بازه…

آخرین کلمات یک شکارچی : مامانت کجاست کوچولو؟.

آخرین کلمات یک غواص : نه این طرفها ه وجود نداره…

آخرین کلمات یک فضانورد : برای یک ربع دیگه هوا دارم…

آخرین کلمات یک قصاب : اون چاقو بزرگه رو بنداز ببینم…

آخرین کلمات یک قهرمان : کمک نمیخوام، همه‌اش سه نفرند…

آخرین کلمات یک قهرمان اتوموبیلرانی : مکانیک یادش رفته ترمز رو درست کنه!

آخرین کلمات یک کارآگاه خصوصی : قضیه روشنه، قاتل شما هستید!

آخرین کلمات یک کامپیوتر : هارددیسک پاک شده است…

آخرین کلمات یک کوهنورد : سر طناب رو محکم بگیری ها…

آخرین کلمات یک گروگان : من که میدونم تو عرضهء شلیک کردن نداری…

آخرین کلمات یک گیتاریست : یه خرده ولوم بده…

آخرین کلمات یک انسان عصر حجر : فکر میکنی توی این غار چیه؟

آخرین کلمات یک مادر : بالأخره سی‌دی‌هات رو مرتب کردم…

آخرین کلمات یک متخصص آزمایشگاه : این آزمایش کاملاً بیخطره…

ز متخصص کامپیوتر : معلومه که ازش بک‌آپ گرفتم!

آخرین کلمات یک معلم رانندگی : نگه دار! چراغ قرمزه!

آخرین کلمات یک ملوان : من چه میدونستم که باید شنا بلد باشم؟

آخرین کلمات یک بندباز : نمیدونم چرا چشمام سیاهی میره…

آخرین کلمات یک پزشک : راستش تشخیص اولیه‌ام صحیح نبود.بیماریتون لاعلاجه…

آخرین کلمات یک بیمار : مطمئنید که این آمپول بی خطره؟

آخرین کلمات یک پیشخدمت رستوران : باب میلتون بود؟

آخرین کلمات یک جلاد : ای بابا، باز تیغهء گیوتین گیر کرد…

آخرین کلمات یک خون‌آشام : نه بابا خورشید یه ساعت دیگه طلوع میکنه!
Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 2659
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۳ تیر ۱۳۸۸, ۹:۵۸ ق.ظ
محل اقامت: روبروی شما
سپاس‌های ارسالی: 2234 بار
سپاس‌های دریافتی: 14097 بار

Re: مطالب جالب، سرگرم کننده و خنده‌دار

پست توسط RAHVAR »

بعد از انقلاب مردم به 3 گروه تقسیم شدند. 1- اشکانیان: آنان که در مراسم عزاداری شرکت می کنند و اشک می ریزند. 2- سامانیان: آنانکه میلیاردی بردند و سر و سامان گرفتند. 3- صفویان: مثل من و شما که همیشه در صف هستیم و صدامون در نمیاد.
   تصویر     
  
Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 2659
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۳ تیر ۱۳۸۸, ۹:۵۸ ق.ظ
محل اقامت: روبروی شما
سپاس‌های ارسالی: 2234 بار
سپاس‌های دریافتی: 14097 بار

Re: مطالب جالب، سرگرم کننده و خنده‌دار

پست توسط RAHVAR »

مرد کشاورزی یک زن نق نقو داشت که از صبح تا نصف شب در مورد چیزی شکایت میکرد. تنها زمان آسایش مرد زمانی بود که با قاطر پیرش در مزرعه شخم میزد.
یک روز، وقتی که همسرش برایش ناهار آورد، کشاورز قاطر پیر را به زیر سایه ای راند و شروع به خوردن ناهار خود کرد. بلافاصله همسر نق نقو مثل همیشه شکایت را آغاز کرد. ناگهان قاطر پیر با هر دو پای عقبی لگدی به پشت سر زن و در دم کشته شد.
در مراسم تشییع جنازه چند روز بعد، کشیش متوجه چیز عجیبی شد. هر وقت…
یک زن عزادار برای تسلیت گویی به مرد کشاورز نزدیک میشد، مرد گوش میداد و بنشانه تصدیق سر خود را بالا و پایین میکرد، اما هنگامی که یک مرد عزادار به او نزدیک میشد، او بعد از یک دقیقه گوش کردن سر خود را بنشانه مخالفت تکان میداد.
پس از مراسم تدفین، کشیش از کشاورز قضیه را پرسید.
کشاورز گفت:
خوب، این زنان می آمدند چیز خوبی در مورد همسر من میگفتند، که چقدر خوب بود، یا چه قدر خوشگل یا خوش لباس بود، بنابراین من هم تصدیق میکردم.
کشیش پرسید، پس مردها چه میگفتند؟
کشاورز گفت:
آنها می خواستند بدانند که آیا قاطر را حاضرم بفروشم یا نه!
   تصویر     
  
Captain I
Captain I
نمایه کاربر
پست: 1863
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۸, ۳:۴۲ ب.ظ
محل اقامت: کرمان/رفسنجان
سپاس‌های ارسالی: 10774 بار
سپاس‌های دریافتی: 12391 بار
تماس:

Re: مطالب جالب، سرگرم کننده و خنده‌دار

پست توسط AGeNiS1 »

معانی جدید برای برخی کلمه ها



سطل آشغال :

وسیله‌ ای ا‌ست موجود در خیابان‌ها جهت ریختن زباله در اطراف آنها !


مدرک تحصیلی :

کاغذی مستطیل شکل، در ابعاد مختلف که بسته به مقطع ، قیمتش فرق می‌کند !


اوراقچی :

تنها موجودی که زنها را بهترین رانندگان دنیا میداند !


حراج :

اصطلاحی‌ است که در آن به قیمت اصلی کالا درصدی اضافه کرده

و با ماژیک قرمزروی آن خط زده و قیمت اصلی کالا را در زیرش درج می‌کنند …!


رئیس :

فردی که وقتی شما دیر به سر کار می‌روید خیلی زود می‌آید

و زمانی که شما زود به اداره می‌روید یا دیر می‌آید و یا مرخصی است …!


بزرگراه :

نوعی پیست رالی به همراه یادگیری به روز ترین فحش‌های ۲۰۱۱!


شب امتحان :

شب التماس به درگاه خداوند !

شب توبه !

البته مجموعه برگه های کمک آموزشی (تقلب) هم بد نیست


تحقیق :

Copy & Pasteکردن مقالات اینترنتی !

بیرون هم که پروژه میفروشن … ۲۰ تا ۳۰ هزار تومن هلو !


گارانتی :

یک اسم صرفا زیبا و خوش تلفظ که تنها کابرد آن در هنگام خرید است !

وقتی هم میبری میگن : تعویض که نداریم روی اون جای انگشت دست خورده هست !

بعد از ۳۸۹۲۶۴۹۸۲۶۴۳۲ بار التماس میگن اوکی تعمیرش میکنیم !

این قطعه رو ۸۹۳۶۲۴۹۳۸۲۶۴۹۳۲۸۶۴ روز دیگه میتونید تحویل بگیرید !

بیمه‌ عمر :

قراردادی که شما را در تمام عمر فقیر نگه داشته

تا شما پولدار مرده و مراسم کفن و دفنتان آبرومندانه برگزار شود !


قبولی در دانشگاه :

نتیجه‌ای است در کمال عدالت و انصاف

که هیچ ربطی به رتبه‌ کسب شده توسط شما و تلاشتان ندارد !


سریال :

فیلمی‌ است چند قسمتی، که روش مصرف مواد مخدر و آخرین

شیوه‌های دزدی را به شما آموزش می‌دهد …!


تلفن همراه :

وسیله‌ای ۴ ‌کاره جهت کلاس گذاشتن، آهنگ گوش کردن ، عکس و فیلم گرفتن و نهایتا مخ زنی !


مترو :

سونای بخار عمومی و متحرک با بوی زیبای عرق نعناع عرق گلاب !

عرق جوراب ، عرق گربه مرده ، عرق ماهی سفید ، عرق بوی دهن وزغ و …!!!

سر بر میگردونی میبینی یکی هم شبیه گودزیلا تو دهنت وایساده

و بر و بر داره نگات میکنه !!! بوی وزغ همچنان ادامه دارد …


عذرخواهی :

از مد افتاده است و بجای استفاده از کلمات معذرت میخوام ، ببخشید ، متاسفم

از کلمه های :حالا بی خیال شو ، خیلی خب بابا ،

ای بابا خب بابا ، خودتو لوس نکن ! و … استفاده می‌شود!


خودپرداز :

دستگاهی‌ است که همیشه‌ خدا باید برای رسیدن به آن در صف ایستاد

و اگر صفی در کار نباشد ۹۷/۴۵ درصد اوقات خراب است !

اونجاهایی هم که ظاهرا سالمه و خلوت میری کارتت رو میذاری

یهو میبینی کارتت رو قورت داد !

شناسنامه یا کارت ملی :

دفترچه و کارتی که هرکدام از آنها بدون دیگری فاقد ارزش بوده و حتما جفتشان لازم هستند !

اگر کارت ملی بدی شناسنامه میخوان

شناسنامه بدی کارت ملی میخوان

جدیدا هر دو رو با هم بدی گواهینامه میخوان

گواهینامه بدی میگن پس کارت ملی کو؟

کارت ملی و گواهینامه باهم بدی میگن شناسنامه کو؟

هر سه تا رو باهم بدی میگن کارت پایان خدمت کو … !!!؟


ایرانسل :

خط تلفنی است جهت ایجاد مزاحمت و سر به سر دوست و آشنا گذاشتن !

برای کلاه برداران بسیار کاربرد دارد !


و در نهایت علامت تعجب (!) :

علامتی است که اگر اون رو از من بگیرید

من هیچی نمیتونم بنویسم !
Captain I
Captain I
نمایه کاربر
پست: 1863
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۸, ۳:۴۲ ب.ظ
محل اقامت: کرمان/رفسنجان
سپاس‌های ارسالی: 10774 بار
سپاس‌های دریافتی: 12391 بار
تماس:

Re: مطالب جالب، سرگرم کننده و خنده‌دار

پست توسط AGeNiS1 »

تساوی عددی و هماهنگی رقمی و تناسب در موضوعات قرآن، موضوعی است كه قدرت بشری از دریافت دقیق آن ناتوان بوده و از توضیح كامل وبیان آن در می ماند. به عنوان نمونه تعدادی از تناسبهای عددی آیات قرآن را بیان می نمائیم.

اجرواژه(اجر: مزد): 108 بار در قرآن آمده و به همین اندازه واژه (فعل: كار) آمده است.

جزاءكلمه(جزاء: پاداش- كیفر) 117 بار در قرآن به كار رفته و (مغفرت)334 بار. پس آمرزش دو برابر كیفر به كار رفته است!

ابلیسدر قرآن لفظ ابلیس 11 بار آمده و عیناً به همین تعداد، یعنی 11 بار، فرمان به استعاذه (پناه بردن به خدا) تكرار شده است.

آیاتواژه ( آیات: نشانه ها) 382 بار در قران آمده وبا توجه به اینكه واژه ( الناس:مردم) 241 بار و (الملائكة: فرشتگان)86 بار و (عالمین: جهانیان) 73 بار در قرآن بكار رفته، كلمه(آیات) به اندازه مجموع واژه های (ناس- ملائكه و عالمین) به كار رفته است.

ایمان(ایمان) و مشتقات آن 811 بار در قرآن به كار رفته و لفظ (علم) و مشتقات آن 782 بار و مترادف (علم) یعنی(معرفت) با مشتقاتش 29 مرتبه در قرآن آمده است. در نتیجه (علم ) و(معرفت) و مشتقات آن دو، مجموعاً 811 بار تكرار شده اند كه مساوی با لفظ (ایمان) به كار رفته اند.

بِرّلفظ برّ( نیكی) و تمام مشتقاتش 20 بار در قرآن آمده كه با واژه (ثواب) و مشتقاتش برابر است.

جحیمكلمه جحیم( دوزخ) 26 بار در قرآن تكرار شده كه برابر با لفظ عقاب (كیفر) می باشد.

حرثواژه حرث( كشت)14 بار در قرآن آمده، و به همین اندازه واژه زراعت ( كشاورزی) به كار رفته است.

دنیا و آخرتكلمه (دنیا) در قرآن 115 بار به كار رفته و واژه (آخرت) نیز عیناً 15 بار در قرآن آمده است.

رسلواژه (رسل) 368 بار تكرار شده و واژه نبی 75 بار ، بشیر18 بار و نذیر 57 بار كه مجموع ارقام مذكور 518 مرتبه است. جای شگفتی است كه این عدد با تعداد مواردی كه اسامی پیامبران آمده برابراست. یعنی اسامی پیامبرن الهی ( آدم- نوح – موسی و...) نیز 518 بار در قرآن به كار رفته است.

صیامواژه (صیام: روزه) و (صبر: شكیبایی) و (درجات: بیمناكی) و (شفقت: مهربانی) هر كدام 14 بار در قرآن آمده است.

عقلكلمه (عقل) و مشتقاتش 83 بار در قرآن آمده و با موارد به كار رفته واژه (نور) در قرآن برابر است .

محبتواژه (محبت ) و مشتقاتش 83 بار در قرآن آمده كه به همین تعداد واژه ( طاعت : فرمانبرداری ) در آیات وجود دارد .

لسانكلمه ( لسان: زبان) 25 بار در قرآن آمده است كه با تعداد ( موعظه: پند و اندرز) برابر است.
ارسال پست

بازگشت به “ساير گفتگوها”