شما به تاریخ افغانستان نگاه کنید متوجه این موضوع میشید که مردم افغانستان قبل از استقرار نیروهای شوروی نظام کمونیستی رو در افغانستان انتخاب کردند و دولتش هم تشکیل شد ،پس از شورش مجاهدین و ناتوانی دولت در سرکوبشون از ارتش شوروی درخواست کمک کرد که اونهم برای این سرکوب داخلی وارد افغانستان شد نه برای اشغالش ، اشغال حرفی بود که آمریکایی ها میزدند.
جناب کامرانروس ، شما چقدر دوست داری تاریخ را تحریف کنی و یا اینکه دچار فراموشی تاریخی شدی؟حالا فکر نکن هرچی گفتی، همه باور کنند.
محض اطلاع شما و دیگران، شروع تهاجم روس ها به افغانستان (27 دسامبر 1979) با یک عملیات کماندویی به نام عملیات Operation Storm-333 («Шторм-333») بود که در آن، نیروهای کماندویی شوروی (نیروهای آلفا و ویمپل و کماندوهای چترباز) به قصر "تاجبگ" در کابل حمله می کنند و رئیس جمهور افغانستان یعنی حفیظ ا... امین و 200 نفر از ساکنین ریاست جمهوری را به قتل می رسانند !! والا من نمی دانم اسم این را چی می خواهید بگویید! لابد به این می گویید "آزادی از نوع روس ها". [External Link Removed for Guests]
سپس بلافاصله از چند نقطه وارد خاک افغانستان می شود : [External Link Removed for Guests]
هدف بعدی، اشغال ایران و پاکستان بود که روس ها موفق نشدند. آنها می خواستند به آب های گرم خلیج فارس و دریای عمان برسند( وصیت پتر کبیر). در این جنگ، یک میلیون شهروند افغانی کشته می شود. به خاطر این جنگ، 5 میلیون افغانی به ایران و پاکستان پناهنده می شوند و بسیاری از جوانان ما را به خاطر اعتیاد، بدبخت می کنند. 34 کشور اسلامی این حمله را محکوم کردند و کشورمان در المپیک مسو به نشانه اعتراض شرکت نکرد. حوصله دیگر ندارم زیاد توضیح بدهم. خودتان بخوانید حقایق را : [External Link Removed for Guests]
دوست عزیز اگر شما هم براساس مستندات تاریخی حرفی رو بزنید هر کسی که از عقل سلیم برخورداره حرفتون رو میپذیره ، متاسفانه منابعی که خود شما الان معرفی کردید ادعای شما رو نقض میکنه، قتل حفیظ الله امین آخر داستان استقرار شوروی ها در افغانستان است . طبق مستندات همین لینکهایی که شما ارایه کردید ،انقلاب کمونیستی افغانستان با سقوط رژیم داود خان و تشکیل دولت کمونیستی به ریاست نور محمد ترکی از آوریل 1978 شروع شد ، با شروع اصلاحات اجتماعی و آغاز شورش های مسلحانه توسط مجاهدین ، دولت ترکی در دسامبر همان سال 1978 قراردادی نظامی با شوروی برای استقرار نیروهای ارتش سرخ در افغانستان میبنده که در نتیجه اون نیروهای شوروی از بهار 1979 وارد افغانستان میشن ، حتی بعد از بهار هم نیروهای شوروی در 16 ژوئن 1979 بنابه درخواست جدید دولت افغانستان متشکل از 20 هلیکوپتر نظامی و تیپ مستقل زرهی وارد افغانستان میشوند، به فاصله ی یک ماه بعد (جولای) و با تشدید درگیریها دولت رسما تقاضای استقرار 2 هنگ مکانیزه و یک گردان چترباز ارتش شوروی در خاک افغانستان رو میکنه ، طبق منبع خود شما استقرار نیروهای ارتش سرخ که به تقاضای دولت افغانستان انجام میشد تا دسامبر 1979 ادامه پیدا میکنه (یعنی از یک سال پیش) ، در دسامبر 1979 ترکی به پیشنهاد شوروی قراری برای مذاکره با حفیظ الله امین که رهبر یکی از گروههای کمونیستی ضددولت (گروه پرچم) که در واقع یک تله برای ترور حفیظ الله بوده تنظیم میکنه ، اما در این قرار حفیظ الله با پیش دستی ترکی ، رییس دولت افغانستان رو به قتل میرسونه و طی یک کودتا حزب پرچم رو به قدرت میرسونه و خودش هم به عنوان رییس حکومت انتخاب میشه . با وجود این حفیظ الله هم از گروهی کمونیست بوده و پس از رسیدن به قدرت برای اثبات وفاداری و دوستی به شوروی چندین نامه به رهبر شوروی میفرستد ،این حادثه باعث میشه که حزب ترکی موسوم به حزب دموکراتیک مردمی افغانستان از شوروی درخواست کمک کنند که مقامات شوروی هم با استناد به اطلاعات KGB از اوضاع داخلی افغانستان به این نتیجه میرسند که در صورت بازنگرداندن طرفداران ترکی به قدرت و شروع جنگ داخلی ، موقعیت این همسایه ی جنوبی به شدت بی ثبات خواهد شد لذا طی یک عملیات کماندویی در 27 دسامبر حفیظ الله تازه به حکومت رسیده را از قدرت برکنار کرده و ببر کارمل را به قدرت میرسانند . چیزی که تو جواب شما من رو متعجب کرده اینه که شما نوشتید با قتل حفیظ الله ورود نیروهای شوروی به افغانستان شروع میشه در صورتی که با یک مقایسه ی ساده بین تاریخ عملیات برکنار کردن حفیظ الله (27 دسامبر 1979) با تاریخ ورود نیروهای شوروی به افغانستان به درخواست دولت (دسامبر1978) به این نتیجه میرسیم که ارتش سرخ 1 سال قبل از عملیات ذکر شده در افغانستان حضور داشته ! حتی نقشه ای هم که شما از مسیر حمله ی ارتش سرخ در افغانستان نشون دادید نشانه ی واضحی است که ارتش شوروی استراتژی اشغال افغانستان رو نداشته و مناطق تحت کنترل ارتش سرخ محدود به پایگاه های نظامی خود ارتش میشه نه شهرها و روستاها ، چراکه ارتش شوروی با آزاد کردن هر منطقه از کنترل شورشیان ، کنترل کامل آنرا به ارتش ملی افغانستان واگذار میکرد که بدلیل ضعف ارتش افغانستان در حفظ کنترل منطقه ، هربار شورشیان یک منطقه از ارتش سرخ شکست میخوردند و بعد بر ارتش افغانستان پیروز میشدند ! که این مساله خود یکی از دلایل برگشتن ورق جنگ بنفع مجاهدین و شورشیان مسلح بود. در مورد ادعای شما مبنی بر حمله به پاکستان و ایران و رسیدن به خلیج فارس از طریق افغانستان هم هیچ مدرک مستدلی وجود نداره کما اینکه شوروی میتونست مستقیما از مرزهای شمالی اونهم توسط ارتش قدرتمند مستقر در منطقه ی قفقاز به ایران حمله کنه . البته در مورد اون وصیت نامه ی معروف پطر کبیر شنیدم اما استقرار ارتش سرخ در افغانستان حداقل در ظاهر برای کمک به دولت افغانستان برای سرکوب شورشیان مسلح بوده .در ضمن منابع تمام حرفهام هم همون لینکهایی بود که شما دادین.
The Soviet War in Afghanistan was an almost ten-year conflict involving the Soviet Union, supporting the Marxist-Leninist government of the Democratic Republic of Afghanistan at their own request against the Mujahideen Resistance when on December 27, 1979, 700 Soviet troops dressed in Afghan uniforms, including KGB and GRU special force officers from the Alpha Group and Zenith Group, occupied major governmental, military and media buildings in Kabul, including their primary target—the Tajbeg Presidential Palace.
طبق ویکی پدیا، شروع جنگ 27 دسامبر 1979 بوده است (آغاز تهاجم همگانی شوروی به افغانستان) گرچه به قول شما، کمک هایی از یکسال قبل طبق قرارداد 1978، هرچند به صورت محدود به حزب حاکم افغانستان می شده است. نگاه کنین، تاریخ شروع رسمی جنگ را ملاک قرار دادم مثل آغاز جنگ ایران و عراق که شهریور 1359 بوده است اگرچه از فروردین همان سال، تحرکات و تجاوزات مرزی عراق کاملا" مشهود بوده است اما جنگ بطور رسمی از شهریور ماه آغاز شد.
این هم متن از ویکی پدیا که نشان می دهد کمک هایی (بطور محدود) قبل از شروع گسترده جنگ بوده است (در پایین ترجمه کردم تا عینا" ببینید): The Afghan government, having secured a treaty in December 1978 that allowed them to call on Soviet forces, repeatedly requested the introduction of troops in Afghanistan in the spring and summer of 1979. They requested Soviet troops to provide security and to assist in the fight against the mujahideen rebels. On April 14, 1979, the Afghan government requested that the USSR send 15 to 20 helicopters with their crews to Afghanistan درخواست دولت افغانستان از شوروی برای اعزام 15 تا 20 بالگرد همراه با خدمه به افغانستان.
and on June 16, the Soviet government responded and sent a detachment of tanks, BMPs, and crews to guard the government in Kabul and to secure the Bagram and Shindand airfields. در 16ام ژوئن هم دولت شوروی، تانک، نفربر و خدمه را برای کمک به دولت افغانستان و حفاظت از فرودگاه های بگرام و شیناباد اعزام می کند.
In response to this request, an airborne battalion, commanded by Lieutenant Colonel A. Lomakin, arrived at the Bagram Air Base on July 7. در پاسخ به این درخواست، یک گردان هوابرد به فرماندهی سرهنگ دوم لوکماکین وارد فرودگاه بگرام در 7 جولای می شود.
They arrived without their combat gear, disguised as technical specialists. They were the personal bodyguards for President Taraki. The paratroopers were directly subordinate to the senior Soviet military advisor and did not interfere in Afghan politics. آنها به عنوان متخصص فنی وارد می شوند و به عنوان محافظ شخصی رئیس جمهور ترکی عمل می کنند. نیروهای چترباز مستقیما" زیر نظر مشاورین نظامی بودند و در سیاست افغانستان دخالت نمی کردند.
In July, the Afghan government requested that two motorized rifle divisions be sent to Afghanistan. در ماه جولای، دولت افغانستان درخواست دو یگان موتوریزه نظامی به افغانستان دارد.
The following day, they requested an airborne division in addition to the earlier requests روز بعد، آنها علاوه بر این، درخواست نیروی هوابرد هم می کنند.
They repeated these requests and variants to these requests over the following months right up to December 1979. However, the Soviet government was in no hurry to grant them. آنها این درخواست خود را بارها تا دسامبر 1979 (شروع تهاجم همگانی) تکرار کردند اما شوروی هیچ عجله ای نداشت.
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------ جالب اینجاست که خود حفیظ ا... امین از خودشان بوده است! پس چرا شوروی حذف اش کرد. دلایل : In late April 1978, they reported that Amin was purging his opponents, including Soviet loyalists; his loyalty to Moscow was in question; and that he was seeking diplomatic links with Pakistan and possibly the People's Republic of China.
در اواخر آوریل 1978، گزارش شد که امین، درحال پاکسازی مخالفین خود است. آنها شامل وفاداران به شوروی نیز بود. حتی امین با پاکستان و احتمالا" جمهوری خلق چین نیز ارتباط برقرار کرده بود.
Of specific concern were Amin's secret meetings with the US chargé d'affaires J. Bruce Amstutz, which, while never amounting to any agreement between Amin and the United States, sowed suspicion in the Kremlin. همچنین ارتباطاتی با نمایندگان امریکایی برقرار کرده بود که شوروی را مشکوک کرده بود (خلاصه).
Information obtained by the KGB from its agents in Kabul provided the last arguments to eliminate Amin. Supposedly, two of Amin's guards killed the former president Nur Muhammad Taraki with a pillow, and Amin was suspected to be a CIA agent. The latter, however, is still disputed: Amin repeatedly demonstrated official friendliness to the Soviet Union. Soviet General Vasily Zaplatin, a political advisor at that time, claimed that four of President Taraki's ministers were responsible for the destabilization. However, Zaplatin failed to emphasize this enough.
بطور خلاصه گفته که از قرار معلوم دو نفر از محافظین امین، رئیس جمهور ترکی را کشته بودند. فکر می کردند امین، جاسوس سیا است. البته ایشان بطور رسمی خیلی با شوروی روابط دوستانه ای داشت. -----------------------------------------------
Also during the 1970s, the Soviet Union reached the peak of its political influence in comparison to the U.S. as the SALT I treaty was created to cooperate in matters of nuclear weapons and technology between the two nations. A second round of talks between communist leader Brezhnev and president Carter yielded the SALT II treaty in June 1979, which the U.S. Senate though, failed to ratify. This process would eventually culminate and lead up to the buildup and invasion of Afghanistan in December 1979 to preserve, stabilize and militarily intervene on behalf of the communist regime there. دلیل مهم دیگر، قدرت و سرمستی سران استعمارگر اتحادجماهیر شوروی بود. همینطور که در متن هم می بینید، گفته شده آنها در اوج قدرت سیاسی بودند خصوصا" اینکه پیمان های سالت یک و دو درحال انجام بوده است. این امر نهایتا" منجر به تهاجم شوروی به افغانستان شد. ++++++++++++++++ +++++++++++++++ بعید می دانم اینجا شباهتی به کلاس زبان داشته باشد اما مجبور شدم جملات را عینا" نقل قول کنم. حالا بحث سرچی هست؟ این همه بحث می خواهید بکنید تا تهاجم شوروی به افغانستان را توجیه کنید؟ دوست عزیز، ما دچار Russophobia (Русофобия) نیستیم اما به نظر می رسد شما، Russophilia هستید!! هرچند پدیده Russophilia، در کشورهایی مثل فندلاند، ترکیه، لیتوانی، لاتوی و استونی و خصوصا" اوکراین نسبتا" دیده می شود اما شما یک نمونه ایرانی هستید یا اینکه فارسی را خوب بلدید. البته به خاطر این عقیده شاید بتوانم به شما حق دهم. شاید هم دورگه روس و ایرانی بوده اید و این عقیده را دارید که از سرزمین اجدادی خود دفاع کنید، هرچند هیچکسی نمی تواند سیاست های استعماری روسیه را توجیه کند. [External Link Removed for Guests] [External Link Removed for Guests]
با سلام ، نمیدونم چرا برخی از دوستان اصرار دارن که S-300 مهندسی معکوس شده . شاید تصور میکنند چون مثلا هاوک مهندسی معکوس شده پس چرا S-300 نشده باشه ؟؟؟ به عنوان مثال فناوری هاوک 20 سال قدیمی تر از نخستین مدل S-300 است و S-300 مثلما پیچیدگیهای به مراتب زیادتری در طراحی و ساخت دارد که موشکی مثل هاوک ندارد . مثلا فقط از لحاظ مقاومت در برابر سامانه های اغتشاشگر ، S-300 موشکیست که از پس سامانه های اغتشاشگر مدرن و امروزی به خوبی بر میآید که اصلا قابل قیاس با نمونه دیگری نیست .
مهندسی معکوس که حرف بیراهیه ولی اگر منظورتان انتقال دانش ساخت و فناوری آن از طرف روسها به ایران باشه باز هم خیلی عجیبه ! روسها دانش نظامی خودشون رو در اختیار کشوری نمیگذارن که هر آن ممکنه امریکا به اون حمله کنه و دانش اونها (روسها) رو به یغما ببره ، آنهم در شرایطی که خود روسها با وجود S-400 هنوز به طور گسترده ای از S-300ها استفاده میکنن .
ولی با این حال این را میگم که احتمال اینکه روسها تاکنون (حداقل تعدادی از) محموله های S-300 را به ایران تحویل داده باشند بسیار زیاد است .
______________________
در پایان هم لازم میدونم بگم , عزیز ، باید اعتراف کنم شما مطالعه زیاد داشته اید ولی گویا دایره منابع اطلاعاتی شما از کتابهای کمونیستی فراتر نرفته . دلیل روشن آنهم گفتارهای ضد و نقیضیست که در نوشته های شما به چشم میخوره . شما ایران را به کمک به مجاهدان افغان متهم میکنید و این رو ناراحت کننده میدانید ، در حالی که مجاهدان افغان در سرزمین خود در حال دفاع از ناموسشان در برابر بیگانگانی بودند که میخواستند مرام جذاب کمونیستی را به زور به خورد مردم افغان بدهند و البته ثروتشان را به تاراج ببرند . و از سوی دیگر از ایجاد هرج و مرج و یارکشی و فرقه سازی روسها در ایران حمایت میکنید و مقابله با این دخالت آشکار روسیه در ایران را آزار دهنده و موجب رنجش میدانید .
دوست عزیز ، به نظر میاد آدمی منطقی باشی !! پس امیدوارم بتونی درک کنی رنجی که انسان از یک نیشگون میبره قابل مقایسه با رنجی که از ضربه خنجر میبره نیست . در ضمن من فقط تاریخ را نخوانده ام ، من گفته ها و نقل قول کسانی را دارم که سنشان اندازه پدربزرگ شما بود و به چشم خودشان این چیزها را دیده اند . بگذریم که سخن بسیار است .....................!
* * * جز ايران نباشد مرا نام ياد* * * ** * * **که يزدان مرا زين سبب کام داد * * *
سلام به همه دوستان دیدم جمع همه دوستان جمعه گفتم ما هم یک چیزی بگیم. ببینید روسیه الان گرسنه است. و برای 1 سنت بیشتر حاضره ایران رو که سهله، باور کنید حاضر همین اوتسیا رو که به خاطرش جنگید رو هم بفروشه. قانون سیاست همینه. مدودف به دنبال منافع روسیه است. یک وقت این منافع اقتضاء می کنه که که به ایران رادار نبو بده و یک وقت هم قرداد اس 300 رو کنسل می کنه!!! دوستان تکیه کردن بر هر کشور خارجی یک دیوانگی محضه. والا اگر اینقدر هزینه و زمان رو صرف خودمون می کردیم الان می تونستیم موشکهای ساخت خودمون رو داشته باشیم. ارتقا همون موشکهای هاوک دهه 60 بهتر از منت کشی روسهاست. یک مطالبی هم راجع به افغانستان: والا معلوم نشد از کی افغانی ها طرفدار کومونیست شده بودن و ما نمی دونستیم.یک عده تحصیل کرده شوروی اومدم و و بدون درک مردم برای خودشون حکومت راه انداختن،از کی تا به حالا آب مسلمونها با کومونیست جماعت توی یک جوب رفته؟!!!
دوست گرامی zector با پست آخرتون فکر کنم ما اول باید سوتفاهم ها در مفاهیم اساسی رو رفع کنیم ، میشه مفهوم "تهاجم نظامی" رو توضیح بدید ؟ تا اونجایی که من میدونم تهاجم نظامی به یک کشور با ورود نیروهای نظامی به خاک اون کشور بدون درخواست کمک نظامی از طرف دولت کشور ثانی آغاز میشه. اگر ملاک رو این قرار بدهیم نیروهای ارتش سرخ از سال 1978 و به درخواست دولت افغانستان وارد کشور میشوند ، پس تهاجمی در کار نبوده ، از سال 1979 به بعد هم نیروهای اعزامی بعدی در قالب همان نیروهای کمکی و برای مقابله با شورش زمین داران و شورشیان مسلح بوده اند . بطوریکه در منبعتون هم نوشته شده ببرکارمل حتی بعد از سال 1979 هم از طرف دولت افغانستان درخواستی رسمی برای استقرار ارتش 40ام شوروی در افغانستان میدهد ، واضحه که اگر بحث تهاجم مطرح بود دیگه دولت خودش درخواست کمکهای نظامی اضافی از شوروی نمیکرد. در ثانی برای من خیلی جالبه که شما نیرویی متشکل از 2 لشگر مکانیزه ، 1 لشگر هوابرد ، 1 گردان هوابرد ، 1 گروهان زرهی (تازه این آمار فقط تا ماه جولای 1979 بود) رو "کمک زرهی محدود" به حساب میاورید ، برای مقایسه ، ارتش مدرنیزه شده ی کشوری مثل گرجستان در حال حاضر واحدی بزرگتر از گردان در اختیار ندارد،حتی خود ویکیپدیا هم در یک جمله به وضوح بیان میکند که دولت افغانستان از ماه جولای درخواست های کمک خود را از زیرواحد ها به اعزام گروههای بزرگ (هنگ و از هنگ بالاتر) میرساند. بنده هم گفتم که حفیظ الله خودش هم جز حزب کمونیستی پرچم بود اما از آنجایی که این حزب برخلاف حزب کمونیستی حاکم یعنی حزب دموکراتیک مردمی افغانستان (به ریاست ترکی) هیچ قدرتی نداشت شروع کرد به از بین بردن رقبای حزب مخالف ،با وجود اینکه هر دو جزب کمونیست بودند طلب قدرت اونها رو به جون هم انداخت ، در شوروی هم این تصور به وجود اومد که حفیظ الله مامور نفوذی آمریکاست و سعی در بین بردن حکومت کمونیستی افغانستان داره ،برای همین طرح از بین بردنش با طعمه قرار دادن خود ترکی ریخته شد اما همانطور که گفتم بجای کشته شدن حفیظ الله،ترکی کشته شد و حفیظ الله طی این ترور و کودتا حکومت رو به دست گرفت ، این ماجرا و گسترش شورشها به سبب ناپایدار شدن حکومت باعث شد شورویها برای بازگرداندن حکومت و سرنگون کردن دولت کودتایی خودشون وارد عمل بشن که به منجر به عملیات Storm 333 شد. دوست عزیز بنده نه میخوام تبلیغ کسی رو براتون بکنم نه کسی رو توجیه کنم ، فقط میگم نباید به هر چیزی که میشنویم اعتماد کنیم ، مطالعه ی دقیق تاریخ خیلی از دروغ های دستگاه های تبلیغاتی که الان برای ما به عنوان حقیقت غیرقابل انکاره رو مشخص میکنه . در مورد منابع شخصی هم همین نظر رو دارم و در پاسخ به دوست عزیز هم ضمن احترام به حرفشون میگم شنیدن تاریخ از زبان یک یا دو انسان که احتمال ورود غرضهای شخصی به حرفهاشون هست منبع چندان مطمئنی نیست مخصوصا در این مورد. در مورد مطلبی که در مورد S-300 گفتین بنده اعتقاد ندارم که حتما S-300 مهندسی معکوس شده ، ولی میگم اگر ایران با توجه به شرایط جدید سامانه ی ضدهوایی دوربرد ملی بسازه با توجه به سیستمی که در رژه ی 29 فروردین دیدیم به احتمال زیاد مدل مهندسی معکوس شده ی اس-300 خواهد بود. در مورد بقیه اظهاراتتون بنده تایید میکنم که از منابع روسی برای حرفهام استفاده کردم اما سعی هم کردم از بقیه منابع از جمله ایرانی و برخی منابع اروپای غربی استفاده کنم.در مورد حرفهایی هم که در باره ی جنگ افغانستان زدید ظاهرا بازهم ما در مسائلی چون استقرار زوری حکومت کمونیستی توسط روسها در حالیکه قبل از ورود ارتش سرخ به افغانستان انقلاب کمونیستی توسط خود این مردم انجام شده و حکومت کمونیستی مستقر شده بود (در مورد غارت ثروت هم علاوه بر این نکته که افغانستان منابع انرژی یا ثروت قابل توجهی ندارد ، از جنگ جهانی به بعد بخاطر ندارم که درجایی نوشته شده باشد شوروی بعد از اشغال کشوری به غارت آن پرداخت ، در ثانی بنده کسی رو متهم نکردیم ، این حقیقتی تاریخی استکه ایران به مجاهدین کمک کرد و ناراحت کنندگیش هم برای روسها از این جهت است که باعث کشته شدن سربازان روسی شد ، البته صرف نظر از اینکه اینکار دخالت در امور داخلی یک کشور محسوب میشود) و فعالیت یک جزب در ایران که دارای خطی مشی و ایدئولوژی مشخص بود (اگر از نظر شما فعالیت چند حزب در یک کشور و نظام چند حزبی در یک کشور ، یارکشی تلقی میشود ، پس الان بجز چند کشور ، در بقیه کشور ها از جمله خود ایران نظام یارکشی دایر است) اختلاف داریم ، در جواب اظهار نظر جالب و تا حدی عجیب دوستی که تازه به جمع اضافه شدند هم خوشحال میشم بدونم کشوری که 8 امین کشور صنعتی جهان و دارای اقتصاد هفتم جهان است بر اساس چه منبعی گرسنه است !! فکر کنم تفکر شما از کشورهای مشترک المنافع هنوز در چند سال اول پس از فروپاشی شوروی باقی مانده ، در مورد اینکه نمیدونید چجوری در افغانستان کمونیستها بر سرکار اومدن هم پیشنهاد میکنم در اسرع وقت به نزدیکترین کتابخانه ی نزدیک محل زندگیتون مراجعه و کتابی در رابطه با تاریخ افغانستان مطالعه کنید ، کتابهای تاریخ واسه همین وقتهاست دیگه !
ببخشید بنده توی پستهام اش به اشتباه جای دو نفر در احزاب رو برعکس گفتم حفیظ الله عضو حزب دموکراتیک افغانستان و ببرک کارمل عضو حزب پرچم بود که بدین وسیله اصلاح میگردد ، در واقع رقابت درون حزبی حفیظ الله و ترکی برای قدرت که دست آخر به کشته شدن ترکی میانجامه هم بخاطر این بود که در دولت کمونیستی اولیه ، ترکی رییس جمهور و حفیظ الله نخست وزیر بود که این دو برای رسیدن به قدرت تمام با هم رقابت داشتند که دست آخر به پیروزی حفیظ الله از طریق یک کودتا ختم میشه که با توجه به متزلزل شدن و ناپایدار شدن حکومت حزب دموکراتیک افغانستان ، در اثر گسترش ناآرامی ها شوروی تصمیم میگیره عملیات Storm-333 دولت کودتایی حفیظ الله رو سرنگون و قدرت رو به حزب کمونیستی پرچم که اونها هم در حال رقابت با حزب دموکراتیک برای قدرت بودند و در اون برهه ی زمانی از موقعیت و محبوبیت بهتری در بین مردم برخوردار بودند منتقل کند.
آخرین ويرايش توسط 1 on kamranrus, ويرايش شده در 0.
کامران روس نوشته:در جواب اظهار نظر جالب و تا حدی عجیب دوستی که تازه به جمع اضافه شدند هم خوشحال میشم بدونم کشوری که 8 امین کشور صنعتی جهان و دارای اقتصاد هفتم جهان است بر اساس چه منبعی گرسنه است !! فکر کنم تفکر شما از کشورهای مشترک المنافع هنوز در چند سال اول پس از فروپاشی شوروی باقی مانده ، در مورد اینکه نمیدونید چجوری در افغانستان کمونیستها بر سرکار اومدن هم پیشنهاد میکنم در اسرع وقت به نزدیکترین کتابخانه ی نزدیک محل زندگیتون مراجعه و کتابی در رابطه با تاریخ افغانستان مطالعه کنید ، کتابهای تاریخ واسه همین وقتهاست دیگه !
سلام والا نمی دونم اگر نفت و گاز گرون نمی شد و پولش به جیب چند سرمایه دار روس نمی ریخت چی می شد؟ فعلا یک مقدار از اون ثروتهاشون رو صرف مراقبت از اس 300 هاشون کنند.اگر داره خرج نیروی دریاییش کنه که نره ناو هلی کوپتر بر به فرانسه سفارش بده و یا تانکهای دهه 60 و 70 رو ارتقاء بده و دخترهای روسی نرن توی اروپا و شیخ نشینها خود فروشی کنند. بنده مطالعه کردم،اسناد متروخین، تا قبل از گورباچف از افغانستان تنها چیزی که به مردم روسیه می رسید تصاویر مردم خندان افغان بود که دارن از دست سربازان روسی غذا و دارو می گیرن،در زمان گورباچف شد یک زخم خونین. یک عده مردم بی سواد ساده رو به اسم برادری و برابری و مزخرفات لنین و مارکس گول زدن، البته بعدش خوب مردم افغانستان حالشون رو جا آوردن.شما ظاهرا از مردم افغان چیزی نمی دونید و در دوران شوروی سیر می کنید.در ضمن من هم ورود یک مدافع روسیه رو به سنترال تبریک می گم. همین شما رو هم کم داشتیم تا مجموعه دوستان خارجی دوستمون تکمیل شه!!!!مدافعان چین ، کره شمالی ، بورکینافاسو ، ساحل عاج،نبود!!!!!!!
دوست گرامی zector با پست آخرتون فکر کنم ما اول باید سوتفاهم ها در مفاهیم اساسی رو رفع کنیم ، میشه مفهوم "تهاجم نظامی" رو توضیح بدید ؟ تا اونجایی که من میدونم تهاجم نظامی به یک کشور با ورود نیروهای نظامی به خاک اون کشور بدون درخواست کمک نظامی از طرف دولت کشور ثانی آغاز میشه. اگر ملاک رو این قرار بدهیم نیروهای ارتش سرخ از سال 1978 و به درخواست دولت افغانستان وارد کشور میشوند ، پس تهاجمی در کار نبوده ، از سال 1979 به بعد هم نیروهای اعزامی بعدی در قالب همان نیروهای کمکی و برای مقابله با شورش زمین داران و شورشیان مسلح بوده اند در ثانی برای من خیلی جالبه که شما نیرویی متشکل از 2 لشگر مکانیزه ، 1 لشگر هوابرد ، 1 گردان هوابرد ، 1 گروهان زرهی (تازه این آمار فقط تا ماه جولای 1979 بود) رو "کمک زرهی محدود" به حساب میاورید ، برای مقایسه ، ارتش مدرنیزه شده ی کشوری مثل گرجستان در حال حاضر واحدی بزرگتر از گردان در اختیار ندارد،حتی خود ویکیپدیا هم در یک جمله به وضوح بیان میکند که دولت افغانستان از ماه جولای درخواست های کمک خود را از زیرواحد ها به اعزام گروههای بزرگ (هنگ و از هنگ بالاتر) میرساند. .
قبلا" توضیح دادم که دولت وقت افغانستان، چنین درخواست هایی کرده بود که اکثرا" جواب داده نشده بود. همچنین نیروهایی که از طرف شوروی به افغانستان اعزام شده بودند بیشتر نقش غیرنظامی برعهده داشتند. بله، تا قبل از دسامبر 1979 تهاجمی نبوده است (به قول شما) اما شما، اسم عملیاتی را که رئیس جمهور قانونی یک کشور را سرنگون کرده و از بین می برد، چه می نامید؟ اگر "تهاجم" نیست پس لابد نوعی "نوازش" یا "حس افغان دوستی" است !؟ همچنین شما نباید ارتش یک کشور کوچک مثل گرجستان را با کشور پرجمعیتی مثل افغانستان مقایسه کنی. ارتش گرجستانی که حتی در جنگ اوایل دهه 1990، حتی نتوانست از پس جدایی طلبان آبخازیا بربیاد. حتما" انتظار داشتید در جنگ با روسیه، بتواند اوستیای شمالی را پس بگیرد. هنوز سیاست های استعماری روسیه ادامه دارد. همین مساله آبخازیا و اوستیا و یا جنگ نگورنو-قره باغ که بین ارمنستان و آذربایجان بود، منشا روسی دارد. روس ها قبل از فروپاشی، طوری مناطق مرزی را رسم کرده بودند که قسمت هایی از خاک یک کشور در داخل یک کشور دیگر قرار داشته باشد (اصطلاح enclaves و exclave ها). بسیاری از این مناطق در کشورهای مشترک المنافع وجود داره و هر چند وقت یکبار این کشورها را به جان هم می اندازد تا زمینه را برای مداخله روس ها فراهم کند. نمونه بارز آن، همان نگورنو قره باغ است که یک منطقه ارمنی نشین در داخل کشور آذربایجان است که موجب جنگ شدید بین این دو کشور و آوارگی بسیاری از ساکنین آنجا شد. [External Link Removed for Guests]
آیا این امکان وجود نداشت که این نوع سرزمین ها از طریق یک دالان به خاک سرزمین مادری خود متصل می شدند؟؟ یعنی باید مرزها واقعا" این طور ترسیم می شدند؟ نمونه هایی از این مناطق را ببینید که در کشورهایی مثل تاجیکستان، ارمنستان، آذربایجان، ازبکستان و غیره وجود دارد :
enclaves.webs.com/centralasia.htm
(در مورد غارت ثروت هم علاوه بر این نکته که افغانستان منابع انرژی یا ثروت قابل توجهی ندارد ، از جنگ جهانی به بعد بخاطر ندارم که درجایی نوشته شده باشد شوروی بعد از اشغال کشوری به غارت آن پرداخت
این حرف شما، خیلی مرا تعجب زده کرد! بسیاری از حوادث، سرنگونی حکومت ها و حتی سرکوب های وحشیانه فقط به دست همین روس ها بوده است. به عنوان مثال من فقط به یک مثال کوچک اکتفا می کنم :
حمله شوروی به مجارستان در سال 1968 و سرکوب وحشیانه و کشتار شدید آزدی خواهان [External Link Removed for Guests]
بسیاری از کشورها این حملات را محکوم کردند و آلبانی از پیمان ورشو خارج شد. همچنین شخصی به نام Ryszard Siwiec ، به نشانه اعتراض به این تهاجم، خودش را در استادیوم ورشو جلوی چشم یکصدهزارنفر و سران و دیپلمات های احزاب کمونیستی، به آتش کشید. وی 4 ساعت بعد در بیمارستان درگذشت. وی به عنوان نماد آزادی خواهی ضد شوروی شناخته می شود. [External Link Removed for Guests] لحظه ای که آقای سیویج (پدر 5 فرزند و معلم) در جلوی چشم یکصدهزارنفر در جشن احزاب کمونیست در استادیوم ورشو (به نشانه اعتراض به سرکوب وحشیانه مجارها به دست شوروی)، خودش را به آتش می کشد : [External Link Removed for Guests]
بنای یادبود، درست در محلی که آقای سیویج خودش را به آتش کشید
خیلی جالبه ، پس خود شما هم اقرار دارید که کشوری با بیشترین منابع طبیعی در جهان از جمله منابع عظیم نفت و گاز و در عین حال برخوردار از صنایع تسلیحاتی و فضایی پیشرفته و ... قطعا کشوری گرسنه نیست !!!! نمیدونم شما از بحثهای نظامی اطلاعات دارید یا نه ، روسیه به این خاطر در حال خرید تعداد محدودی ناو هلیکوپتر بر میسترال هست که از طریق اون تکنولوژی این ناوها رو بدست بیاره و چند سال بعد نمونه ی بومیش رو بسازه ، چراکه نیروی دریایی روسیه تا این لحظه تکنولوژی ساخت این نوع کشتی هارو نداشته و تحقیق و طراحی و ساخت این ناوها علاوه نیاز به وقت زیاد مقرون به صرفه نیست ، کما اینکه این تکنیک در بسیاری از ارتشهای جهان از جمله ارتش آمریکا و چین بعنوان روشی مقرون به صرفه مورد استفاده است . پس فکر نمیکنم ربطی به بحث بودجه داشته باشه . در مورد ارتقای تانکهای دهه ی 70 و 60 هم نمیدونم منظورتون دقیقا کدوم تانکه ولی تا اونجایی که بنده اطلاع دارم قدیمیترین طرح ارتقای تانکی که الان در حال اجراست ارتقای تانکهای T-72 به T-72B که همون استاندارد T-90 هست که مدل اولیه تانک T-72 از سال 1973 (دهه ی 80) وارد ارتش سرخ شد ، اگر بنظر شما تانکهای این دوره قدیمیه پس باید تانکهای لئوپارد 2 و آبرامز که بترتیب از سال 1979 و 1980 وارد خدمت شدند رو هم منسوخ بدانید ! در مورد مشکلات اجتماعی هم بنده نه تکذیب میکنم نه تایید ، چراکه این گونه مشکلات بطور نسبی در همه ی کشورها وجود داره ، برای مثال چندی پیش آمار چند هزار سقط جنینی دخترهای زیر 18 سال در انگلستان رو مطالعه بفرمایید متوجه میشید . مثل اینکه در مورد حرف بنده سوتفاهمی شد ، شما گفتین چجوری شد که کمونیستها در افغانستان بر سر کار اومدند ، من هم گفتم تاریخ افغانستان در زمان انقلاب کمونیستی و قبل از اون رو مطالعه کنید تا بفهمید چگونه بعد از نظام سلطنتی مستقر در افغانستان ، دولت کمونیستی تشکیل شد ، اونموقع هنوز خبری از ارتش سرخ و تبلیغات شوروی در افغانستان نبود ! در مورد ایدئولوژی کمونیسم و خوب و بد بودنش هم نمیدونم شما چقدر میدانید اگر هم بخوایم از صفر شروع کنیم حرف بزنیم خیلی طول میکشه. اما میتونید برای تحقیق کشورهایی که با این مکتب پیشرفت کردند مثل چین یا کوبا یا خود شوروی رو مدنظر قرار بدهید. در صورت این مکتب تا 30 سال پیش یکی از پرطرفدار ترین سیستمهای حکومتی در جهان به شمار میرفته. نخیر بنده سعادت هم نشینی با مردم افغان رو نداشته ام اما چیزی که میدونم اینه که مردمی سرسخت هستند و حضور بیگانگان در کشور رو به هیچ عنوان (حتی به عنوان نیروی کمک به ارتش ملی) تحمل نمیکنند ، حتی برژنف هم در زمان درخواست دولت افغانستان برای ارسال کمک نظامی از تبعات احتمالی این حرکت در بین ناسیونالیستهای افغان مطلع بود و در ابتدا با هشدار درباره ی تبعات اینکار از ارسال نیرو سرباز میزد اما دست آخر تسلیم اصرار دولت افغان (و شایدم کمی زیاده خواهی خودش) شد ، شاید اگر اونموقع افغانی ها خودشون مسائلشون رو بدون دخالت مستقیم روسها حل میکردند ده سال جنگ و این همه هزینه بر دو طرف (شاید هم 4 طرف) تحمیل نمیشد.البته ظاهرا شما بیشتر از بنده درباره ی مردم و جامعه ی افغانستان میدانید ، خب اگر مطلبی مرتبط با این بحث در نظر دارید بفرمایید. در ضمن اگر منظورتون از مورد آخر بنده هستم ، ورود بنده به این فروم 1 سال پیش بوده ، البته تبریکتون رو میپذیرم.
موارد زیادی را برای مطرح کردن در مورد رفتارهای روسها دارم ولی من اصلا حوصله جر و بحث در موضوعی که مشخصه انتها نداره را ندارم ومیرم سر بحث خودم .
با وجود همه اینها ، متفاوت بودن لانچرها دلیل بر مهندسی معکوس نمیشه . علت متفاوت بودن لانچرها هم شاید به خاطر اینه که روسها سالهاست که دیگه لانچرهای S-300 رو نساختن (البته درستی این را خودم پیگیری نکردم) . هنوز ماجرای مهندسی معکوس موشکهای فونیکس جای ابهام داره تا چه رسد به این ادعا .
مورد عجیب دیگه اینجاست که اگر ایران توان تولید S-300 را داره ، پس چرا هنوز اصرار داره این سامانه ها رو از روسیه وارد کشور کنه ؟
اخیرا هم که بحث پرداخت غرامت مطرح شده (هر چند به گمانم یک دعوای زرگری بیشتر نیست) : [External Link Removed for Guests]
* * * جز ايران نباشد مرا نام ياد* * * ** * * **که يزدان مرا زين سبب کام داد * * *
