بگو هر آینه مرگی که از آن می گریزید به سوی شما خواهد آمد
و بعد چنین گوید این فقیر بى بضاعت و متمسك به احادیث اهل بیت رسالت علیهم السلام عباس بن محمد رضا القمى - ختم الله له بالحسنى و السعادة - كه عقل و نقل حكم مى كند شخصى كه عزم سفرى نمود بایست زاد و توشه اى براى سفر خود مهیا كند به قدرى كه در آن سفر بكار است ، آن وقت سفر كند پس بنابراین سفر آخرت كه ما را در پیش است و به هیچ وجه چاره و گزیرى از آن نیست به زاد و توشه سزاوارتر است.
یعنی آهنگ حج نما تا کارهای بزرگت بسر آید و روز را روزه دار برای سختی روز برانگیختن و در دل شب نماز گذار چرا که خانه قبر بس تاریک است و وحشتناک.
چنانكه روایت شده وقتى حضرت ابوذر غفارى رضى الله عنه به مكه معظمه مشرف شده نزد در كعبه ایستاد و به مردمى كه براى حج از اطراف عالم آمده بودند و در مسجد الحرام جمع گشته بودند فرمود: ایها الناس منم جندب بن سكن غفارى ، منم خیر خواه شما و مهربان بر شما، به سوى من آیید و به مردمى كه دور او جمع شدند فرمود: اى مردم هر گاه یكى از شما اراده كند به سفرى برود هر آینه از زاد و توشه براى خود به حدى كه در آن سفر لازم دارد بردارد و چاره اى از آن ندارد، پس هر گاه چنین است ، سفر آخرت سزاوارتر است به زاد و توشه براى آن ، پس مردى برخاست و گفت : پس ما را راهنمایى كن اى ابوذر. فرمود: "حج حجة لعظائم الاءمور، و صم یوما لزجرة النشور و صل ركعتین فى سواد اللیل لوحشة القبور" یعنی آهنگ حج نما تا کارهای بزرگت بسر آید و روز را روزه دار برای سختی روز برانگیختن و در دل شب نماز گذار چرا که خانه قبر بس تاریک است و وحشتناک.
مهیاى سفر آخرت شو و توشه آن سفر را پیش از رسیدن اجل تحصیل نما بلكه چون سفرت آخرت سفرى است بعید و هولناك و منزلهاى سخت و عقبات شدیده و جاهاى دشوار دارد و محتاج است به زاد و توشه بسیار كه باید آنى از آن غفلت ننمود و شب و روز در فكر آن بود
و حضرت امام حسن مجتبى (ع) در موقع ارتحال خود به جنادة بن ابى امیه فرمود: استعد لسفرك و حصل زادك قبل حلول اءجلك یعنى : مهیاى سفر آخرت شو و توشه آن سفر را پیش از رسیدن اجل تحصیل نما بلكه چون سفرت آخرت سفرى است بعید و هولناك و منزلهاى سخت و عقبات شدیده و جاهاى دشوار دارد و محتاج است به زاد و توشه بسیار كه باید آنى از آن غفلت ننمود و شب و روز در فكر آن بود. یعنى آماده شوید و اسباب سفر خود را مهیا كنید، خدا شما را رحمت كند، همانا منادى مرگ نداى ((الرحیل )) در میان شما بلند كرده پس توقف خود را در دنیا و بیرون از دنیا در حالى كه با خود زاد و توشه اى از اعمال صالحه دارید كم كنید
چنانكه روایت شده كه حضرت امیرالمؤ منین (ع) در هر شب هنگامى كه مردم به خوابگاه خود مى رفتند صداى نازنینش به حدى بلند مى شد كه صداى آن حضرت را تمام اهل مسجد و كسانى كه همسایه مسجد بودند مى شنیدند و مى فرمود: تجهزوا رحمكم الله فقد نودى فیكم بالرحیل ؛ یعنى آماده شوید و اسباب سفر خود را مهیا كنید، خدا شما را رحمت كند، همانا منادى مرگ نداى ((الرحیل )) در میان شما بلند كرده پس توقف خود را در دنیا و بیرون از دنیا در حالى كه با خود زاد و توشه اى از اعمال صالحه دارید كم كنید به درستى كه در جلو شما گردنه هاى ناهموارى است یعنى جاهاى بسیار دشوار و منزلهاى هولناك است كه باید از آنها عبور كنید و چاره اى هم ندارید.
مرگ ابتدای سفر آخرت این منزل پیچ و خمهاى دشوار دارد، اینك ما به دو نمونه از آن اشاره مى كنیم : مرحله اول مرگ ، شدت جان كندن و سکرات مرگ است "جزء 26 سوره ق آیه 19«وَجَاءتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَلِكَ مَا كُنتَ مِنْهُ تَحِیدُ» یعنی : و سكرات مرگ (بی خودی های لحظات آخرین حیات)، به راستى در رسید؛ این همان است كه از آن مىگریختى؛ این مرحله اى است بسیار دشوار كه شدائد و سختیها از هر طرف به محتضر رو مى كند؛ از طرفى شدت مرض و درد و بسته شدن زبان و رفتن قوا از اندام ، از طرف دیگر گریستن اهل و عیال و وداع آنها با او و غم یتیمى و بى كس شدن بچه هاى خود، از طرف دیگر غم جدا شدن از مال و منزل و املاك و اندوخته ها و چیزهاى نفیس خود كه عمر عزیز خود را صرف به دست آوردن آنها كرده و چه بسا كه بسیارى از آنها مال مردم بود كه با ظلم و غصب ، آنها را مالك شده و چقدر حقوق بر اموال او تعلق گرفته و نداده ، حال ملتفت خرابیهاى كار خود شده كه كار گذشته و راه اصلاح آنها بسته شده.
امیرالمومنین (علیه السلام) در توصیف سکرة الموت فرموده: (طالب دنیا) از هیچ پند دهنده ای پند نمی گیرد در حالى كه مىبیند عدهاى ناگهان گرفتار شدند (و مرگ آنها را از پاى در آورد) در جائى كه نه فسخ پیمان ممكن است و نه راه بازگشتى دارد، چگونه بلاهائیكه نمىدانستند و انتظار آن را هم نداشتند بر سر آنها فرود آمد و دنیائى را كه جاودانى مىپنداشتند بزودى از آن جدا شد و به آنچه در آخرت به آنها وعده داده بودند رسیدند. بدان مرگ هم گوش تو را میبندد و هم زبان تو را و تنها باید نظارگر گریستن اهل خانه باشی و نتوانی یاریشان كنی و همه از تو دور میشوند
مولای متقیان در ادامه می فرمایند : مرگ كوبندهترین تهدیدها است و بلاهائى كه بر آنها فرود آمده قابل توصیف نیست: سكرات مرگ، و حسرت از دست دادن آنچه داشتند بر آنها هجوم آورد، در سكرات مرگ اعضاء بدنشان سست گردید، و در برابر آن رنگ خود را باختند، سپس كم كم مرگ در آنها نفوذ كرد، بین آنها و بین زبانشان جدائى افكند و او همچنان در میان خانواده خود با چشم نگاه میكند، و با گوشش مىشنود، در حالى كه عقلش سالم است، فكرش باقى است، مىاندیشد كه عمرش را در چه راه فانى كرده، و روزگارش را در چه راهى سپرى نموده است، به یاد ثروتهائى كه جمع كرده مىافتد، همان ثروتى كه در جمع آورى آن چشمها را بهم گذارده و از حلال و حرام و مشكوك را انباشته و گناه جمع آورى آنها همراه او است، هنگام جدائى از آنها فرا رسیده، براى وارث بجاى مىماند، از آن متنعم میشوند، و از آن بهره مىگیرند، راحتى آن براى دیگرى و سنگینى گناهش بر دوش او است، و او در گرو این اموال است، پس او دست خود را از پشیمانى مىگزد (و این) بخاطر چیزهائى است كه به هنگام مرگ برایش روشن مىگردد، او در این حال نسبت به آنچه در زندگى به آن علاقه داشت بىاعتنا است. آرزو میكند كه: اى كاش آن كس كه در گذشته بر ثروت او غبطه مىخورد و بر آن حسد مىورزید، او این اموال را جمع كرده بود مرگ همچنان بر اعضاء بدنش چیره مىشود تا آنجا كه گوشش همچون زبانش از كار مىافتد، بطورى كه در میان خانوادهاش نمىتواند با زبانش سخن گوید، و با گوشش بشنود، پیوسته به صورت آنان مىنگرد، و حركات زبانشان را مىبیند اما صداى كلام آنان را نمىشنود، سپس چنگال مرگ تمام وجودش را فرا مىگیرد، چشم او نیز همچون گوشش از كار خواهد افتاد و روح از بدنش خارج مىشود، و همچون مردارى بین خانوادهاش مىافتد، آن چنانكه از نشستن نزدش وحشت مىكنند و از او دور مىشوند، نه سوگواران را یارى مىكند و نه به آن كس كه او را صدا مىزند پاسخ مىگوید سپس او را به سوى منزلگاهش در درون زمین حمل مىكنند، و به دست عملش مىسپارند، و از دیدارش براى همیشه چشم مىپوشند .
محدث قمی می افزاید : از طرفى ترس ورود به جائى كه غیر از این دنیا است و چشمش چیزهایى را مى بیند كه پیش از این نمى دید، آیه شریفه می فرماید: جزء 26 سوره ق آیه 22 «لَقَدْ كُنتَ فِی غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءكَ فَبَصَرُكَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ» یعنی (به او مىگویند:) (واقعاً كه از این حال سخت در غفلت بودى. ولى ما پرده را (از جلوى چشمانت) برداشتیم و دیدهات امروز تیز است.
حضرت رسول و اهل بیت او و ملائكه رحمت و ملائكه غضب را حاضر مى بیند تا درباره او چه حكم شود و چه سفارشى نمایند، و از طرف دیگر، شیطان و یارانش براى آنكه او را به شك اندازند جمع شده اند و مى خواهند كارى كنند كه بى ایمان از دنیا برود، و از طرفى وحشت از آمدن ملك الموت دارد كه آیا به چه هیئت خواهد بود، و به چه نحو جان او را خواهد گرفت و از این دست مطالب راستین، و همانگونه که گفتیم مولای متقیان فرمودند "فاجتمعت علیه سكرات الموت فغیر موصوف ما نزل به" یعنی شدت جان کندن بر او فرود آمده و آن حال قابل توصیف نیست . از این حال سخت در غفلت بودى. ولى ما پرده را (از جلوى چشمانت) برداشتیم و دیدهات امروز تیز است
شیخ كلینى از حضرت صادق (علیه السلام) روایت كرده كه حضرت امیرالمؤ منین (علیه السلام) را درد چشمى عارض شد حضرت رسول صلى الله علیه و آله به عیادت آن حضرت تشریف برد او را دید كه صیحه و فریاد مى كشد، فرمود كه آیا این صیحه جزع و بیتابى است یا از شدت درد است ؟ امیرالمؤمنین (علیه السلام) عرض كرد یا رسول الله من هنوز دردى نكشیده ام كه سخت تر از این درد باشد. فرمود یا على چون ملك الموت براى گرفتن روح كافر نازل شود سیخى از آتش را با خود بیاورد و با آن سیخ روح او را بیرون كشد پس صیحه كشد! حضرت امیرالمؤ منین(علیه السلام) چون این را شنید برخاست و نشست و گفت : یا رسول الله دوباره حدیث را بر من بخوان سپس گفت آیا از امت شما كسى به این نحو قبض روح مى شود؟ فرمود بلى حاكمى كه جور كند و كسى كه مال یتیم را به ظلم و ستم بخورد و كسى كه شهادت دروغ دهد.
و اما چیزهائى كه سبب آسانى سكرات موت است از جمله : شیخ صدوق از حضرت صادق (ع) روایت كرده كه فرمود هر كه بخواهد كه حق تعالى بر او سكرات مرگ را آسان كند باید صله ارحام و و دلجویی خویشان خود كند، و به پدر و مادر خود نیكى و احسان نماید، پس هر گاه چنین كند خداوند دشواریهاى مرگ را، بر او آسان كند و در حیات خود فقر به او نرسد.
روایت شده كه حضرت رسول صلى الله علیه و آله نزد جوانى بهنگام وفات او حاضر شد پس به او فرمود: بگو: لا اله الا الله ، آنگاه زبان آن جوان بسته شد و نتوانست بگوید، و هر چه حضرت تكرار كرد باز نتوانست بگوید؛ پس حضرت به آن زنى كه كنار جوان بود گفت : آیا این جوان مادر دارد؟ عرض كرد: بلى من مادر او مى باشم فرمود: آیا تو بر او خشمناكى ؟ گفت : بلى و الان شش سال است كه با او سخن نگفته ام حضرت فرمود كه از او راضى شو. آن زن گفت "رضى الله عنه برضاك یا رسول الله" یعنی خدا از او راضی شود به خاطر رضایت شما و چون این كلمه را كه مُشعِر بر رضایت او بود از پسرش گفت ، زبان آن جوان باز شد. حضرت به او فرمود بگو: لا اله الا الله گفت : لا اله الا الله حضرت فرمود چه مى بینى ؟ عرض كرد: مرد سیاه قبیح المنظر با جامه هاى چركین و بدبو كه نزد من آمده و گلو و راه نفس مرا گرفته . حضرت فرمود: بگو: «یا من یقبل الیسیر و یعفو عن الكثیر اقبل منى الیسیر واعف عنى الكثیر انك انت الغفور الرحیم» یعنی ای کسی که پذیرنده اندک اعمالی و از گناهان بسیار در می گذری، اعمال اندک مرا پذیرا باش و از گناهان زیاد من در گذر ، بدرستیکه هر آینه تو بسیار آمرزنده و مهربانی .
آن جوان این كلمات را گفت آن وقت حضرت به او فرمود: نگاه كن چه مى بینى ؟ گفت : مردى سفید رنگ ، نیكو صورت ، خوشبو با جامه هاى خوب را مى بینم كه به نزدم آمده و آن سیاه پشت كرده و مى خواهد برود؛ حضرت فرمود: این كلمات را تكرار كن ، تكرار كرد، حضرت فرمود: چه مى بینى ؟ عرض كرد: دیگر آن سیاه را نمى بینم و آن شخص نورانى نزد من است ، پس در آن حال آن جوان وفات كرد.
محدث قمی مى گوید: خوب در این حدیث تأمل كن ببین اثر عاق پدر و مادر چه اندازه است كه این جوان با آنكه از صحابه است و شخصى مانند پیغمبر به عیادت او آمده و به بالین او نشسته و خود آن جناب كلمه شهادت به او تلقین فرموده ولى نتوانست آن كلمه را تلفظ كند مگر وقتى كه مادرش از او راضى شد آن وقت زبانش باز شد و كلمه شهادت گفت.
و دیگر از حضرت صادق (ع) مروى است كه هر كس جامه زمستانى یا تابستانى را بر برادر خود بپوشاند، خداوند او را از جامه هاى بهشتى مى پوشاند و سكرات مرگ را بر او آسان مى كند و قبرش را گشاد مى سازد.
از حضرت رسول صلى الله علیه و آله منقول است كه هر كه برادر خود را حلوائى بخوراند حق تعالى تلخى مرگ را از او برطرف مى كند و از چیزهائى كه براى محتضر سودمند است خواندن سوره یس ، و الصافات و كلمات فرج بر بالین محتضر است . براى روزه گرفتن بیست و چهار روز از رجب ثواب زیادى رسیده ؛ از جمله آنكه ، ملك الموت به صورت جوانى با لباس خوب با قدحى از شراب بهشت ، وقت قبض روح او حاضر مى شود، و آن شراب را به او بدهد تا سكرات مرگ بر او آسان شود.
و شیخ صدوق از حضرت صادق (علیه السلام) روایت كرده كه هر كه یك روز از آخر ماه رجب روزه بگیرد، حق تعالى او را ایمن گرداند از شدت سكرات مرگ و از ترس بعد از مرگ و از عذاب قبر ایمن گرداند و بدان كه از براى روزه گرفتن بیست و چهار روز از رجب ثواب زیادى رسیده ؛ از جمله آنكه ، ملك الموت به صورت جوانى با لباس خوب با قدحى از شراب بهشت ، وقت قبض روح او حاضر مى شود، و آن شراب را به او بدهد تا سكرات مرگ بر او آسان شود و از حضرت رسول صلى الله علیه و آله مرویست كه هر كس در شب هفتم رجب چهار ركعت نماز بخواند در هر ركعت حمد را یك مرتبه و توحید را سه مرتبه و سوره فلق و ناس را و بعد از فراغ، ده مرتبه صلوات بفرستد و ده مرتبه تسبیحات اربعه بخواند حق تعالى او را در سایه عرش جاى مى دهد و به او ثواب روزه دار ماه رمضان عطا مى كند و برایش ملائكه استغفار مى كند تا از این نماز فارغ شود و جان دادن و فشار قبر را بر او آسان گرداند و از دنیا بیرون نرود مگر اینكه جاى خود را در بهشت ببیند و حق تعالى او را از فزع اكبر ایمن گرداند.
شیخ كفعمى از حضرت رسول صلى الله علیه و آله روایت كرده است هر كس که هر روزه ده مرتبه این دعا را بخواند حق تعالى چهار هزار گناه كبیره او را بیامرزد و او را از سكرات مرگ و فشار قبر و هول قیامت نجات دهد و از شر شیطان و لشكرهاى او محفوظش بدارد و دینش ادا شود، و غم و همش زایل گردد این دعا این است : اعددت لِكُلِ هول لا اِله اِلا الله ، و لِكُلِ هم و غم ما شاءِ الله ، و لِكُلِ نِعمَةُ الحمد لله، وَ لِكُلِ رِخاء الشُكرِ لله، و لكل اُعجوبَة سبحانَ الله، و لِكُلِ ذنب استغفر الله، وَ لِكُلِ مُصیبَةُ انا لِلّه و اِنا اِلَیهِ راجعون، و لِكُلِ ضیقُ حسبىِ الله و لِكُلِ قَضاءُ وَ قَدَرَ تَوُكُلت على الله، و لِكُلِ عدو اعتصمَتُ بِالله، وَ لِكُلِ طاعَةُ وَ مَعصیَة لا حول و لا قُوَةَ اِلا بِاللهِ العَلىِ العَظیم. و بدان نیز كه از براى این ذكر شریف ، هفتاد مرتبه فضل عظیم است از جمله آنكه وقت مردن او را مژده و بشارت دهند و آن ذكر این است : یا اسمع السامعین و یا ابصر الناظرین و یا اسرع الحاسبین و یا احكم الحاكمین .
شیخ كلینى از حضرت صادق (علیه السلام) روایت كرده كه فرمود: از قرائت سوره زلزال ملول نشوید زیرا كه هر كه این سوره را در نوافل خود بخواند حق تعالى زلزله بر او وارد نسازد و او را به زلزله و صاعقه و به آفتى از آفات دنیا نمیراند، و در وقت مردن او ملكى كریم از نزد حق تعالى بر او نازل شود و بالاى سر او بنشیند و بگوید: اى ملك الموت ، نسبت به ولى خدا مدارا كن زیرا كه او مرا بسیار یاد مى كرد.
عقبه دوم عدیله عند الموت است : یعنى عدول كردن از حق به باطل در وقت مردن و آن چنانست كه شیطان هنگام مرگ نزد انسان محتضر حاضر شود و او را وسوسه كند و به شك اندازد تا او را از ایمان بیرون برد و از این جهت است كه در دعاها، استعاذه از آن شده و جناب فخر المحققین "رحمه الله" فرموده : كه هر كس بخواهد از آن وضعیتو گمراه کردن شیطان، سالم بماند ، باید ادله و برهان های ایمان و اصول خمسه را با اسناد و ادله قطعیه و صفاى خاطر به دل سپرده و آنرا به حق تعالى واگذارد تا در وقت حضور موت به او رد فرماید .
و بعد از یاد آوری عقاید حقه بگوید:
« اللهم یا ارحم الراحمین انى قد اودعتك یقینى هذا و ثبات دینى
و انت خیر مستودع و قد امرتنا بحفظ الودایع فرده على وقت حضور موتى »
یعنی خداوندا ای مهربانترین مهربانان من این گواهی ها را به تو به رسم امانت سپردم ، اینها یقین های من است و استواری دین من همین است و تو بهترین امانت داری ، پس در هنگام مرگ آن امانت را به من برگردان.
پس بر حسب فرمایش آن بزرگوار خواندن دعاى "عدیله" معروف و استحضار معنى آن در خاطر براى سلامت جستن از خطر عدیله عندالموت نافع است .
از چیزهائى كه براى این عقبه سودمند است مواظبت اوقات نمازهاى واجب است
و شیخ طوسى "رحمه الله" از محمد بن سلیمان دیلمى روایت كرده است كه به خدمت حضرت صادق "سلام الله علیه" عرض كردم كه شیعیان شما مى گویند: كه ایمان بر دو قسم است : یكى مستقر و ثابت و دیگر آنكه به امانت سپرده شده است و زایل مى گردد، پس مرا دعائى بیاموز كه هر گاه آنرا بخوانم ایمانم كامل گردد و زایل نشود. فرمود كه بعد از هر نماز بگو:
رضیت بالله رباً و بمحمد صلى الله علیه و آله نبیاً و بالاسلام دیناً و بالقرآن كتاباً و بالكعبة قبلةً
و بعلى ولیاً و اماماً و بالحسن و الحسین و على بن الحسین و محمد بن على و جعفر بن محمد و موسى بن جعفر
و على بن موسى و محمد بن على و على بن محمد والحسن بن على و الحجه بن الحسن صلوات الله علیهم ائمةً
اللهم انى رضیت بهم ائمةً فارضنى لهم انك على كل شىء قدیر.
یعنی : خشنودم که خدای بزرگ پروردگار من است و محمد پیامبرم و اسلام دینم و قرآن کتابم و کعبه قبله ام و علی امیرالمومنین پیشوایم و یازده فرزند او همگی پیشوایانم ، خداوندا من خشنودم که آنان پیشوایان منند پس آنان را نیز از من خشنود فرما ، که تو بر همه چیز توانایی.
و از چیزهائى كه براى این عقبه سودمند است مواظبت به اوقات نمازهاى واجب است .
و در حدیثى است كه در شرق و غرب عالم، خانواده ای نیست مگر آنكه "ملك الموت" در هر شبانه روز در وقت های نماز پنج مرتبه به ایشان نظر مى كند پس هر گاه كسى را كه مى خواهد قبض روح كند از كسانى باشد كه مواظب اوقات نماز است پس ملك الموت به او شهادتین را تلقین كند و شیطان را از او دور سازد.
و روایت شده كه حضرت صادق (علیه السلام) براى شخصى نوشت كه اگر بخواهى كارت بخوبى پایان پذیرد و بخوبى جانت گرفته شود پس حق خدا را بزرگ شمار و نعمتهاى او را در راه گناه مصرف مكن و از حلم خدا مغرور مشو و هر كس كه مرا یاد كند و اظهار دوستى ما كند چه راست گوید یا دروغ گرامى بدار زیرا اگر دروغ گوید ضررش به خود او مى رسد.
محدث قمی گوید : كه براى عاقبت بخیر شدن و از شقاوت به سعادت رسیدن خواندن دعاى یازدهم صحیفه كامله : یا من ذكره شرف للذاكرین تا آخر، و خواندن دعاى تمجید كه در كافى و غیره نقل شده سودمند است و حقیر در كتاب باقیات الصالحات ساعات آن را نقل كرده ام ، و همینطور خواندن نمازى كه در یكشنبه ذى القعده وارد شده ، و مداومت به این ذكر شریف خوب است : ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا و هب لنا من لدنك رحمة انك انت الوهاب و تسبیحات حضرت زهراء "سلام الله علیها" را ادامه دهد و انگشتر عقیق در دست كند به ویژه اگر بر آن نقش محمد نبى الله و على ولى الله باشد و خواندن سوره قد افلح المؤمنون در هر جمعه ، و خواندن هفت مرتبه بعد از نماز صبح و نماز مغرب : بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم ، و آنكه در شب بیست و دوم رجب هشت ركعت نماز گزارد و در هر ركعت حمد یك مرتبه و قل یا ایها الكافرون هفت مرتبه بخواند و بعد از فراغ ده مرتبه صلوات بفرستد و ده مرتبه استغفار كند.
براى عاقبت بخیر شدن و از شقاوت به سعادت رسیدن دعاى یازدهم صحیفه سجادیه را بخوان!
و سید بن طاووس از حضرت رسول صلى الله علیه و آله روایت كرده كه هر كه در شب ششم شعبان چهار ركعت نماز گزارد و در هر ركعت حمد یك مرتبه و پنجاه مرتبه توحید بخواند روح او را با سعادت بگیرد و قبرش را وسیع گرداند و از قبر خود بیرون شود در حالیكه صورتش مثل ماه باشد. و مى گویداشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا عبده و رسوله.
محدث قمی گوید: كه این نماز بعینه نماز حضرت امیرالمؤ منین (سلام الله علیه) است كه فضیلت بسیار دارد و من در این مقام شایسته و مناسب دیدم دو حكایت ذكر كنم :
حكایت اول
نقل است كه فضیل بن عیاض كه یكى از رجال طریقت است شاگردى داشت كه اعلم شاگردان او محسوب مى شده ، وقتى ناخوش شد، هنگام احتضار، فضیل به بالین او آمد و نزدش نشست و شروع به خواندن "سوره یس" كرد، آن شاگرد محتضر گفت : اى استاد این سوره را مخوان پس فضیل ساكت شد و به او گفت : بگو لا اله الا الله گفت : نمى گویم چون از آن بیزارم پس با این حال مرد. فضیل از مشاهده این حال بسى درهم شد، و به منزل خود رفت و بیرون نیامد؛ پس در خواب دید كه او را به سوى جهنم مى كشند. فضیل از او پرسید كه تو اعلم شاگردان من بودى چه شد كه خداوند معرفت را از تو گرفت و به عاقبت بد مردى ؟ گفت : براى سه چیز كه در من بود اول نمامى و سخن چینى دوم حسد سوم آنكه من بیمارى داشتم كه به طبیبى مراجعه كرده بودم ، او به من گفته بود كه در هر سال یك قدح شراب بخور كه اگر نخورى این بیمارى در تو باقى خواهد ماند. پس من به دستور آن طبیب شراب مى خوردم . به خاطر این سه چیز پایان كار من بد شد و به آن حال مردم .
مؤلف گوید: كه در ذیل این حكایت مناسب دیدم این خبر را ذكر كنم :
شیخ كلینى از ابوبصیر روایت كرده كه گفت : ام خالد معبدیه بر حضرت صادق (علیه السلام) وارد شد و من در خدمت آن حضرت بودم ، عرض كرد فدایت گردم مرا درد شكم مى گیرد به طبیبان عراق مراجعه كردم آنها مرا سفارش به خوردن آبجو كردند ولى من از خوردن آن خوددارى كردم چون مى دانستم از آن كراهت دارید، پس دوست داشتم كه از خود شما سوال كنم ، آن حضرت فرمود چه عاملى تو را از خوردن آن باز داشت ؟ گفتم من تا روز قیامت مطیع شما هستم . حضرت رو به ابى بصیر كرد و فرمود: اى ابا محمد آیا گوش نمى دهى به حرف این زن و مسائل او؟ سپس به آن زن فرمود تو را در خوردن حتى یك قطره از آن اذن نمى دهم ، همانا هنگام جان دادن از خوردن آن پشیمان خواهى شد. پس فرمود: آیا فهمیدى چه گفتم ؟
مداومت به این ذكر شریف خوب است : ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا و هب لنا من لدنك رحمة انك انت الوهاب
حكایت دوم
شیخ بهائى (ره ) در كشكول ذكر نموده كه مرگ شخصى از ثروتمندان فرا رسید، در حال احتضار به او شهادتین تلقین كردند، او در عوض ، این شعر را خواند:
یا رب قائلة و قد تعبت این الطریق الى حمام منجاب
و سبب خواندن او این شعر را عوض كلمه شهادت آن بود، كه روزى زن عفیفه خوش صورتى از منزل خود در آمد كه به حمام معروف منجاب برود پس راه حمام را پیدا نكرد و از راه رفتن خسته شد، مردى را بر در منزلى دید از او پرسید كه حمام منجاب كجا است ؟ او اشاره كرد به منزل خود و گفت حمام این است آن زن به خیال حمام داخل خانه آن مرد شد. آن مرد فورا در را بر روى او بست و خواست كه با او زنا كند. آن زن بیچاره دانست كه گرفتار شده و چاره ندارد جز آنكه به تدبیر، خود را از چنگ او خلاص كند. لاجرم اظهار كرد كمال رغبت و سرور خود را به این كار و آنكه من چون بدنم كثیف و بدبوست كه مى خواستم به حمام بروم ، خوبست كه یك مقدار عطر و بوى خوش براى من بگیرى كه من خود را براى تو خوشبو كنم و قدرى هم غذا بگیرى كه با هم بخوریم ، و زود بیا كه من مشتاق تو هستم . آن مرد چون كثرت رغبت آن زن را به خود دید مطمئن شد. او را در خانه گذاشت و براى گرفتن عطر و غذا از خانه بیرون رفت . چون آن مرد پا از خانه بیرون گذاشت آن زن از خانه بیرون رفت و خود را خلاص كرد. چون مرد برگشت زن را ندید و به جز حسرت چیزى عایدش نشد؛ الحال كه آن مرد در حال احتضار است در فكر آن زن افتاده و قصه آن روز را در شعر عوض كلمه شهادت مى خواند.
اى برادر در این حكایت تامل كن و ببین چگونه اراده یك گناه این مرد را به هنگام مرگ ، از شهادتین منع كرد در حالى كه كارى جز قصد زنا به آن زن نداشت .
و بدان كه شیخ كلینى از حضرت صادق (ع) روایت كرده كه فرموده : هر كس یك قیراط از زكوة را ندهد پس وقت مردن مىخواهد یا به مذهب یهود بمیرد یا نصارى . فقیر گوید: قیراط بیست و یك دینار است ، و قریب به همین مضمون در حق كسى كه مستطیع باشد و حج نرود تا وفات كند وارد شده است .
لطیفه
از عارفى نقل شده كه نزد محتضرى حاضر شد. حاضرین از او خواستند كه محتضر را تلقین كند. او این رباعى را تلقین او كرد:
گـر مـن گنه جملـه جهان كـردستم لـطف تـو امیـد است كه گیـرد دستـم
گوئى كه به وقت عجز دستت گیرم عاجزتر از این مخواه كه اكنون هستم