درسهائي از اخلاق اسلامي در محضر استاد حجت الاسلام و المسلمين حاج شيخ احمد محيطي اردكاني
مقدمه
« هو الّذی بعث فی الامّیّن رسولاً مّنهم یتلوا علیهم ءایاته و یزکیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمه و إن کانوا من قبل لفی ضلال مّبین» (جمعه 2)
يعني: «اوكسي است كه در ميان جمعيت درس نخوانده رسولي از خودشان برانگيخت تا آياتش را بر آنها بخواند و آنها را تزكيه وبه آنان كتاب(قرآن) و حكمت بياموزد ومسلماً پيش از آن در گمراهي آشکار بودند» از اين آيه به خوبي استفاده مي شود كه هدف بعثت پيامبر اكرم(ص) تزكيه و تعليم است . استاد شهيد مطهري در ذيل اين آيه مي نويسد بسياري از اشياء عالم بي نياز از ساخته شدن هستند و همان گونه كه هستند بهترين وضعي است كه بايد داشته باشند مانند درياها، كوهها، جنگلها و... و بعضي از اشياء لااقل براي استفاده بيشتر نياز به ساختن دارند وبعد از ساخته شدن ارزش آن بسيار زياد مي شود مانند طلا وقتي كه زرگر آن را بصورت زيورهاي زنانه و سكه و اشياء ديگري در آورد ارزش بالائي مي يابد اما هيچ موجودي به اندازه انسان نيازمند به ساخته شدن نيست و هيچ موجودي به اندازه انسان قابل ساخته شدن نمي باشد و ارزش ساخته شده اش با ارزش ساخته نشده اش بسيار است اين چيزي است كه نامش را «اخلاق » و از جهتي تعليم و تربيت يا آموزش و پرورش گويند( آشنائي با قرآن شهيد مطهري جلد 7)
هرگاه به ديد حقيقت بنگريم كه خلقت انسان به منظور تكامل ورشد معنوي اوست و يكي از اهداف انبياء بويژه خاتم الانبياء(ص) تكميل فضائل اخلاقي و فراهم كردن تجهيزات دين، رشد و كمال است؛ جايگاه، جايگاه تربيت واخلاق و مقصد نهائي آن روشن مي گردد. پيامبر اكرم(ص) مي فرمايد: « انّما بعثت ﻻُتمّم مکارم الاخلاق» : مبعوث شدم مگر اینکه مکارم اخلاق را به اتمام برسانم.(بحارالانوار جلد16)
پیامبران نیامدند تا راه و ساختمان و اتوبوس وهواپیما و ... بسازند ، هیچ کاری به پای انسان سازی نمی رسد و لذا آنها به این امر مهم پرداخته اند. حضرت امام خمینی «ره» می فرمایند: « مقصد اسلام و مقصد همه انبیاء این است که انسان درست شود اگر انسان تربیت شد همه مسائل حل است.»
سوره مبارکه شمس بیشترین تعداد سوگندهای قرآن را در خود جای داده است با یازده قسم و چند تأکید، مسئله تزکیه و تربیت را مطرح فرموده است که به خوبی نشان می دهد مطلب مهمی مطرح است مطلبی به عظمت آسمانها و زمین وخورشید و ماه و مطلبی سرنوشت ساز و حیات بخش. خداوند پس از اتمام این سوگندها می فرماید :« قد أفلح من زکّاها * و قد خاب من دسّاها» (شمس 9 و 10) یعنی: هرکس نفس خویش را تزکیه کند رستگار است و به رستگاری نمی رسد هر کس نفس خود را با معصیت وگناه آلوده سازد گر چه خیلی از چیزها در ساختن انسان تأثیر دارد مثل پدر و مادر، معلم ، همنشین، کتاب، محیط و ... ولی نهایت امر این خود ما هستیم که باید خودمان را بسازیم.
فصل اول
تعاریف
در رابطه با اخلاق و تربیت اسلامی قبل از هر چیز لازم است درباره بعضی از واژه ها توضیح داده شود و تعریف گردد از همه مهمتر کلمه « اخلاق» است، اخلاق جمع خُلق و خُلق در لغت به معنای سرشت و سجّیه است و در اصطلاح عبارت است از سیمای باطنی و هیئت راسخ نفسانی که به موجب آن افعال خوب یا بد، بدون تکلف و تأمل از انسان صادر شود. این حالت (اخلاق) بر اثر « تعلیم و تمرین» به دست می آید و صفت و حالت ثابتی می شود.
موضوع تربیت و اخلاق
انسان از دیدگاه اسلام و مکاتب الهی دارای دو بعد جسمانی و روحانی ( مادی و معنوی) است که هر کدام قابلیت رشد و تربیت دارد. اما بحث ما در اینجا درباره تربیت بعد معنوی انسان است که شخصیت واقعی انسان را تشکیل می دهد پس موضوع تربیت و اخلاق، نفس انسانی است.
اهمیّت خودشناسی
« سَنُریهم ءایتنا فی الافاق و فی أنفسهم حتّی یتبیّن لهم أنّهٌ الحقّ ... » (فصلت 53)
«زود باشد که بنمائیم به ایشان آثار قدرت خود را در عالم و در نفس های ایشان تا برای آنها معلوم شود که او پروردگار حق است...» و در روایات به شناخت نفس توصیه فراوان شده است و آن را سودمند ترین معارف و بالاترین حکمت و راه خداشناسی معرفی شده است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «منْ عرف نفسهُ فقدْ عرف ربّهُ» هر کس خود را شناخت حتما خدا را شناخته است درباره این حدیث تفسیرهای گوناگونی ذکر شده از جمله: 1- این حدیث در حقیقت اشاره به برهان نظم است، کسی که شگفتیهای ساختمان روح و جسم خود را بداند و به اسرار ونظامات پیچیده و حیرت انگیز این اعجوبه خلقت پی ببرد راهی برای خداشناسی به روی او گشوده می شود. 2- ممکن است اشاره به برهان وجوب و امکان باشد زیرا انسان با دقت در وجود خویش پی می برد وجودی است از هر نظر وابسته و غیر مستقل و نیازمند، به گونه ای که بدون وجود مستقل غیر ممکن است 3- حدیث می تواند اشاره به برهان علت و معلول باشد اینکه انسان هرگاه که در وجود خویش دقت کند می فهمد که وجود او معلول علّت دیگری است هنگامیکه به سراغ علت وجود خویش (پدر و مادر) می رود باز آنها را معلول علت دیگری می بیند و همینطور اگر ادامه دهد تسلسل لازم می آید و بطلان آن مسلم است. 4- این حدیث می تواند اشاره به برهان فطرت باشد.
قوای نفس
فلاسفه و علمای اخلاق نفس انسان را دارای چهار قوه می دانند: 1- عاقله 2-واهمه 3- غضبیه 4- شهویه. که هدایت و کنترل این قوا را تربیت و تهذیب نفس می خوانند و اعتدال آنها را ملکه اخلاق می نامند.
کار قوای اربعه
تن مملکتی است که خداوند آن را در اختیار روح و نفس قرار داده است و از برای روح در این مملکت از اعضاء وجوارح و قوای ظاهری و باطنی لشکر بسیار مقرر فرموده است و برای هر یک خدمتی معین شده است، قوای اربعه ( عقل، وهم، غضب و شهوت) حکم کارفرما و سران لشکر را دارند و بقیۀ قوا زیردستان و فرمانبرند.
1) کار عقل: ادارک حقایق امور و تمیز میان خوبی ها و امر به کارهای خوب و نهی از بدی هاست.
2) کار وهم: فهمیدن امور جزئی مثلا این کار خوب یا بد می باشد.
3) کار غضب: دفع ضررهای خارجی از بدن.
4) کار شهوت: بقای بدن که وسیله تحصیل کمال نفس می باشد زیرا زندگی انسان در این دنیا متوقف است بر خوردن وآشامیدن و پوشیدن لباس و تولید مثل و ...
به سبب اختلاف خواسته های این چهار قوه، مملکت بدن میدان تاخت و تاز این قواست تا اینکه کدامیک از اینها غالب و پیروز و آثار آن آشکار شود اینجاست که انسان گاهی از فرشته برتر و گاهی از حیوان درنده پست تر و گاهی آثار شیطانی در او ظاهر می شود. همانگونه که بیان شد منشأ خوبی ها و بدی ها این چهار قوه هستند.
1- اعتدال در قوه عاقله = حکمت، افراط در آن = جربزه، تفریط در آن= بلاهت
2- اعتدال در قوه واهمه= عدالت، افراط در آن = ظلم ، تفریط در آن = ظلم پذیری
3- اعتدال در قوه غضبیه= شجاعت،افراط در آن=بی باکی، تفریط در آن= جبن و ترس
4- اعتدال در قوه شهویه = عفت، افراط در آن= شره و حرص، تفریط در آن = خمود
قوای اربعه
قوه افراط اعتدال تفریط
عاقله جربزه حکمت بلاهت
واهمه ظلم عدالت ظلم پذیری
غضبیه بی باکی و تهور شجاعت ترس وجبن
شهویه شره ، حرص عفت خمودی
سئولات فصل اول
1- مهمترین هدف از بعثت انبیاء چیست؟
2- اشیاء عالم از نظر نیاز به ساخته شدن چند دسته اند؟ موقعیت انسان در این رابطه چگونه است؟
3- چرا انبیاء الهی به ساختن هواپیما و ماشین آلات نپرداختند؟
4- در سوره شمس چگونه به اهمیت خودسازی پی می بریم؟
5- موضوع علم اخلاق را بیان کنید.
6- دو تفسیر برای «من عرف نفسه فقد عرف ربه» بیان کنید.
7- قوای نفس را نام ببرید.
8- چگونه برای انسان «ملکه اخلاق» حاصل می شود؟
9- صفت حکمت، عدالت، شجاعت و عفت را توضیح دهید.
فصل دوم
حب دنیا
« إنّ الّذین لا یرجون لقآءَنا و رضوا بالحیوه الدّنیا و اطمأََنّوا بها و الّذین هم عن ءایاتنا غافلون *أولئک مأوئهم النّار بما کانوا یکسبون» (يونس 7 و 8)
امام صادق علیه السلام فرموند: « حبُ الدنیا رأس کل خطیئه » (وسائل الشيعه جلد7 صفحه 309)
« دنیا دوستی، سرمنشأ همه بدی هاست. »
عاشقان دنیا زندگی دنیا را نشناختند و به جای اینکه آن را مزرعه آخرت و پلی برای رسیدن به مقامات معنوی و میدانی برای تمرین جهت بدست آوردن فضائل اخلاق بشناسند آن را بعنوان هدف نهائی و مقصود واقعی خود شناخته اند و طبیعی است که چنین افرادی از آخرت غافلند پس آنچه از دنیا مذمت شده است اینست که انسان دنیا را هدف بداند و به آن رضایت دهد و به داشتن دنیا آرامش بیابد در اینصورت است که برای رسیدن به دنیا به هر خطائی دست می زند و خودش را از سعادت محروم می سازد. خداوند تبارک وتعالی می فرماید:
«کسانی که امید و ایمان به لقاء ما ( روز رستاخیز) ندارند و تنها به زندگی دنیا راضی شدند و بر آن تکیه کردند وکسانیکه از آیات ما غافلند جایگاهشان آتش است به سزای آنچه که انجام می دادند» . ( يونس 7 و 8)
دنیای مطلوب
همانگونه که بیان شد حب دنیا در اینجا چیزی مساوی دنیا پرستی است نه بهره گیری معقول از مادیات در طریق وصول به معنویات که اگر چنین باشد حب دنیا نیست بلکه حب آخرت است به تعبیر دیگر بسیاری از برنامه های معنوی مانند حج، عمره، صدقات و ... بدون امکانات مادی میسر نیست به همین دلیل در آیات و روایات تعبیرات مثبت وخوبی دربارۀ نعمت های دنیا دیده می شود مثلاً در قرآن از مال دنیا تعبیر به «خیر» شده است؛ آنجا که می فرماید: « کتب علیکم إذا حضر أحدکم الموت إن ترک خیرًا الوصیّه للوالدین و الأقربین بالمعروف حقًّا ...» (بقره 180) « بر شما نوشته شده هنگامیکه مرگ یکی از شما فرا رسد اگر دارای خیری (متاع دنیا) است وصیّت کند برای پدر و مادر و خویشان به چیزی شایسته...»
در بعضی آیات امکانات مادی علاوه بر اینکه فضل الهی است می تواند قرار گرفتن در زمره صالحان شود دلیل آن آیه 75 سوره توبه است که در آن خداوند تبارک و تعالی می فرماید: « گروهی از آنها کسانی هستند که با خدا پیمان بسته اند که اگر خداوند ما را از فضل خود روزی دهد قطعاً صدقه می دهیم و از صالحان خواهیم شد» (توبه 75) این آیه در شأن سهلبه نازل شد( فقیری که گوسفند به او رسید...).
نتیجه: نعمتهای مادی ذاتاً پلید نیستند بلکه تابع چگونگی بهره گیری از آنهاست . پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «بهترین کمک برای به دست آوردن تقوای الهی ثروت و بی نیازی است.» (وسائل الشيعه جلد 12 ص 16)
سئوالات فصل دوم
1- مقصود از حب دنیا که سر منشأ همه خطاهاست چیست؟
2- آیا نعمت های مادی دنیا ذاتاً زشت و پلید هستند؟ توضیح دهید.
فصل سوم
حب مال و ثروت
وصف دنیا
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در وصف دنیا می فرمایند:
« چگونه خانۀ دنیا را توصیف کنم که ابتدای آن سختی و مشقّت ، و پایان آن نابودی است؟! در حلال دنیا حساب، و در حرام آن عذاب است. کسی که ثروتمند گردد فریب می خورد، و آن کس که نیازمند باشد اندوهناک است، و تلاش کنندۀ دنیا به آن نرسد، و به رها کنندۀ آن، روی آورد. کسی که با چشم بصیرت به آن بنگرد او را آگاهی بخشد، و آن کس که چشم به دنیا دوزد کور دلش می کند.» (نهج البلاغه خطبه 82)
یکی از مظاهر حب دنیا، حب مال و ثروت است، مال و ثروت به خودی خود نه خوب است و نه بد، نه سزاوار مدح است ونه مستحق نکوهش اما چون در رابطه با هدف و چگونگی کسب و مصرف و نگهداری و بطور کلی نگرش به آن سزاوار مدح یا مستحق نکوهش. در حقیقت مدح و ذم متوجه مال و ثروت نیست بلکه متوجه انسان است که با چه انگیزه ای بسوی مال می رود بدین جهت خداوند متعال در قرآن مال و ثروت را «خیر» یا « فضل الهی» یا « طیبّات» نامیده است .
پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: «نعم المال الصالح للرجل صالح» یعنی: مال نیکو برای مرد صالح چه نیکوست!.
از طرف دیگر در مذمت مال وثروت، آیات و روایات بسیاری وارد شده است خداوند تبارک وتعالی می فرماید: « ای مؤمنین اموال و اولادتان شما را از یاد خدا غافل نکنند و هرکس چنین باشد به حقیقت زیان کار است.» (منافقون 9)
نتیجه اینکه ثروت اگر در راه اطاعت و رضایت خدا کسب شود و صرف گردد بسیار نیکو و از آخرت است.
فایدۀ مال
فایده مال بر دو قسم است:
1- دنیوی، که برای ادامه زندگی ضروری است.
2- دینی و اخروی، فایده اخروی نیز بر سه قسم است: الف) آنچه برای عبادت و یاری خود انسان بر عبادت مصرف می شود مثل حج. ب) آنچه برای دیگران مصرف می شود و این بر چهار قسم است: ب/1- صدقه. ب/2- جوانمردی ب/3- حفظ آبرو ب/4- اجرت کارگر.
صدقه: معنایش روشن است و تشویقات بسیاری در اسلام برای آن رسیده است تا جائیکه گفته شده است صدقه غضب خداوند را خاموش می کند.
جوانمردی: عبارت است از صرف مال برای افراد گوناگون حتی اغنیاء و بزرگان در اموری از قبیل مهمانی دادن، هدیه دادن، و نظائر آن که این مصرف نیز مورد تشویق اسلام است و باعث پاداش می باشد.
حفظ آبرو: عبارت است از پرداخت مال برای جلوگیری از عیب گوئی و دفع شرّ اشرار. پیامبر اکرم(ص): هر چه آبروی انسان را حفظ کند برای او صدقه حساب می شود.
اجرت کارگر: در احادیث معصومین علیهم السلام سفارش زیادی بر این شده است که مزد کارگر را قبل از خشک شدن عرق او بپردازید.
ج) آنچه که برای منفعت عمومی بکار گرفته می شود مانند ساختن مساجد ، پلها، بیمارستان ها و ... است.
ضررهای مال و ثروت
عمده ضررهای ثروت ضررهای دینی است که بر سه قسم است:
1- انسان را به گناه می کشاند.
2- بهره وری بیش از حد از مباحات (اسراف) منجر می شود به دروغ و نفاق.
3- به سبب اشتغال زیاد به ثروت غافل از یاد خدا می شود و این خسران زیادی است.
راه های نجات از ضررهای ثروت
1- هدف از مال را بداند تا بیش از حد آن را انباشته نکند.
2- پرهیز از حرام در کسب مال.
3- اسراف نکردن.
4- آنچه کسب می کند و خرج می نماید برای استقامت در راه خدا باشد.
سئولات فصل سوم
1- بدی و زشتی مال متوجه چیست؟
2- دو فایده از فواید اخروی مال را ذکر کنید.
3- منظور از جوانمردی چیست؟
4- دو ضرر از ضررهای دینی ثروت را بیان کنید.
5- دو راه نجات از ضررهای دینی ثروت را بنویسد.
فصل چهارم
حرص و فزون طلبی
حرص و بخل ریشه در حب مال دارد.
یکی از صفات رذیله حرص و فزون طلبی است که در آیات و روایات از آن بسیار نکوهش شده است . حرص در لغت به معنی شدت تمایل به چیزی است و در اصطلاح اخلاق ، حرص صفتی است نفسانی که انسان را به اندوختن بیش از حد احتیاج وامیدارد و از شعبه های حب دنیاست . گاهی انسان با افزایش سن و نزدیک شدن به پایان عمر حریص تر می شود چنانکه پیامبر گرامی اسلام(ص) می فرماید: « شیب بن آدم و یشب فیه خصلتان الحرص و طول الأمل »(بحارالانوار ج70 ص22) یعنی: انسان پیر می شود اما دو صفت در او جوان می گردد؛ حرص و آرزوهای طولانی.
واژه حرص معمولاَ بار منفی دارد ومقصود حرص بر مال و ثروت ومقام و سایر شهوات مادی است ولی گاهی این واژه در مواردی بکار می رود که شایسته ستایش است و آن در جائی است که این صفت در مورد علاقه شدید به کارهای خیر بکار می رود و قرآن مجید یکی از فضائل پیامبر اکرم (ص) را حرص بر هدایت مردم و نجات آنها از گمراهی می شمارد.
خداوند در قرآن کریم می فرماید: « به یقین رسولی از خود شما بسوی تان آمد که رنجهای شما بر او سخت است و بر هدایت شما حریص است و به مؤمنان مهربان می باشد» (توبه 128)
حرص در روایات
در فرمان حضرت علی علیه السلام به مالک اشتر آمده است: « بخل و ترس و حرص غرائض مختلفی هستند که یک ریشه دارند وآن سوء ظنّ به خداست» (نهج البلاغه نامه 53)
حرص در دنیا انسان را گرفتار رنج و زحمت می کند در نتیجه کسی که حس ظنّ به پروردگار و قدرت خدا نسبت به انجام وعده هائیکه دربارۀ تأمین رزق بندگان تلاشگر داده، داشته باشد هرگز برای جمع آوری اموال حرص نمی زند.
الحریص فقیرٌ
حریص فقیر است؛ هرگاه در احوال حریصان دقیق شویم و زندگی پر درد و رنج آنها را بررسی کنیم می بینیم که شب و روز می دوند واموالی را گردآوری می کنند و بی آنکه از آن بهره ای بگیرند رها می کنند و می میرند، انسان حریص هرگز سیر نمی شود به همین دلیل دائماَ برای اندوختن ثروت تلاش می کند.
حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «الحریص فقیرٌ و لو ملک الدنیا بحذافیرها »
یعنی : آدم حریص فقیر است هر چند تمام دنیا را مالک شود . (غررالحكم)
حضرت امام محمّد باقر علیه السلام می فرمایند: مثل حریص بر دنیا مثل کرم ابریشم است هر چه بیشتر تارهای ابریشم را به دور خود می تند خارج شدنش از آن سخت تر می شود تا این که در داخل آن با غم واندوه می میرد بدین ترتیب حرص پیامدهای بسیار خطرناک دارد شخصیت انسان را درنظر ها در هم می شکند و آرامش را از او می گیرد و به خاطر حرص، به گناهان دیگری آلوده می شود و از خدا دور می گردد و بالأخره دین و دنیای او را تباه می کند.
طرق درمان حرص
بیماری های اخلاقی مانند بیماری های جسمی را باید ریشه یابی کنیم و سپس ریشه آن را بخشکانیم یکی از ریشه های حرص ، سوءظنّ به خدا و عدم توکّل بر اوست و درمان آن حسن ظنّ به خداست کسی که خدا را قادر و رازق می داند و همه نیکی ها را در دست او می بیند حرص در جمع مال نخواهد داشت .
یکی دیگر از ریشه های حرص ، جهل و بی خبری نسبت به پیامدهای آن می باشد اگر انسان بداند و باور داشته باشد حرص آرامش او را بر هم می زند، شخصیّت او را در هم می کوبد و سبب می شود در عین ثروتمندی همچون فقیران زندگی کند، اموالش را برای دیگران ذخیره کند و در قیامت حساب آنها را باید پس بدهد ، هرگز حریص نخواهد بود .
سئوالات فصل چهارم
1- حرص را تعریف کنید .
2- در حدیث پیامبر(ص) با پیر شدن انسان چه خصلتهائی در او جوان می شود؟
3- در چه موردی حرص خوب است؟
4- ریشه و علّت حرص چیست؟ و طریقه درمان آن کدام است؟
5- در حدیث امام باقر(ع) حریص به چه چیز تشبیه شده است؟
فصل پنجم
غدر و خیانت
« و ما کان لنبیّ أًن یغل و من یغللْ یأت بما غل یومَ القیامه ثم توفّی کُل نفس مّا کسبتْ و هُمْ ﻻ یُظْلمُون » (آل عمران 161)
«و هیچ پیامبری خیانت نخواهد کرد، هر کس خیانت کند روز قیامت به کیفر آن خواهد رسید و هر کس هر عمل نیک و بد در دنیا به جا آرد در قیامت به جزای آن می رسد و به هیچ کس ستمی نخواهد شد.»
این آیه به دنبال آیات غزوه و احد نازل شده و پاسخ به کسانی است که گفتند می ترسیم پیغمبر در تقسیم غنائم جنگی ما را از نظر دور بدارد بدون تردید این آیه یکی از دلایل محکم بر تجسم اعمال است یعنی خود عمل جزای عمل کننده خواهد بود البته به شکل قیامتی آن ، مثل اینکه کسی مال یتیم می خورد، به تصریح قرآن دارد آتش می خورد.
خیانت از نظر روایات
پیامبر اکرم (ص) فرمودند : کسی که در دنیا خیانت کند و آن را به صاحبش ندهد تا بمیرد، به غیر دین اسلام مرده و خدا او را در حالیکه که بر او خشمناک است ملاقات می کند و نیز آن حضرت فرمودند : امانت داری موجب ثروت و خیانت موجب فقر است .
امام صادق علیه السلام می فرمایند : از عذاب خدا بترسید و امانت را به صاحبش برگردانید و اگر کشنده حضرت علی علیه السلام مرا بر چیزی امین قرار دهد امانتش را به او برمیگردانم (كتاب وديعه ص 641)
امام صادق علیه السلام می فرمایند: فریب نماز و روزه بعضی ها را نخورید چه بسا به خواندن نماز و گرفتن روزه عادت کرده اند که اگر انجام ندهند نگران می شوند و لکن آنها را به راستگویی و ادای امانت بشناسید. (جامع العادات جلد 2)
امام صادق علیه السلام: سه چیز است که بر همه لازم است و در انجام ندادن آن از هیچ کس عذری پذیرفته نمی شود : 1- ادای امانت به انسانهای نیک و بد. 2- وفای به عهد به انسانهای نیک و فاجر. 3- نیکی به پدر و مادر چه خوب و چه بد .
مصادیق امانت
1- کتابهای آسمانی ( قرآن و سایر کتب آسمانی ).
1- نعمت های مادی و معنوی که خداوند در جسم و جان انسان آفریده است .
1- اموال و ثروت .
1- پست و مقام اجتماعی .
1- فرزندان در دست والدین .
1- شاگردان در نزد معلمان .
1- آب و خاک ، هوا ( طبیعت و ... ).
بدیهی است امانت گاهی جنبه فردی دارد و گاهی جنبه اجتماعی مثلاً حفظ دین ، حفظ استقلال ، انقلاب کشورهای اسلامی و .... اینها اماناتی است که به دست جوامع اسلامی سپرده شده است و برای حفظ آن، حرکت گروهی و جمعی لازم است. خداوند تبارک وتعالی، یکی از صفات برجسته مؤمن را رعایت امانتداری بر می شمارد (مومنون 8) و نیز در قرآن آمده است که امانت ها را به صاحبانشان بدهید .
سئوالات فصل پنجم
1- ثروت و غنا لازمه امانت است یا خیانت ؟
2- امام صادق علیه السلام که فرمودند فریب نماز و روزه بعضیها را نخورید ، پس چگونه آنها را بشناسیم ؟
3- سه چیز است که برای همه لازم است که در انجام ندادن آن هیچ عذری پذیرفته نیست ، آنها را نام ببرید .
4- چهار مصداق از مصادیق امانت را نام ببرید ؟
5- بعضی از اماناتی که جنبه عمومی دارند را نام ببرید .
فصل ششم
حسد
خداوند تبارک و تعالی میفرماید: « بسیاری از اهل کتاب از روی حسد، آرزو می کردند که شما را بعد از اسلام، به حال کفر، بازگردانند ». (بقره 109)
تعریف حسد
حسد یعنی ناراحت شدن از نعمتهایی که خداوند نصیب دیگران کرده و آرزوی زوال آن نعمتها ، حتی تلاش و کوشش در این راه، ولی غبطه آن است که کسی نعمتهائی که به دیگری داده شده را آرزو می کند ولی نمی خواهد آن نعمتها از او زائل شود. حسودان نه آرامشی در دنیا دارند و نه آسایشی در آخرت، چون تمام کوشش آنها این است نعمت را از آن شخص بگیرند بدین جهت، آلوده به انواع گناهان و جنایتها می شوند؛ مانند دروغ ، غیبت ، ظلم و ستم، حتی گاهی قتل و خونریزی. نقطه مقابل حسد خیرخواهی است و آن این است که انسان از نعمتهایی که نصیب دیگران می شود لذّت ببرد و در راه حفظ آن بکوشد و سعادت خود را در سعادت دیگران ببیند.
حسادت برادران یوسف(ع) سبب شد که او را داخل چاه بیندازند، قابیل، برادرش هابیل را بر اثر حسادت به قبولی قربانی اش به قتل رسانید. خداوند تبارک و تعالی به پیامبر (ص) می فرماید: « بگو ... و پناه میبرم به خدا از شر هر حسودی هنگامی که حسد می ورزد» (فلق). در روایات اسلامی از حسد نکوهش شدیدی شده است پیامبر اکرم (ص): «الحسدُ یأکلُ الحسنات کما تأکُلُ النّارُ الحطب» یعنی حسد حسنات را می خورد همانگونه که آتش هیزم را می خورد . (مهجه البيضاء ج5 ص325)
انگیزه های حسد
حسد صفتی است که از صفات زشت دیگری ناشی می شود مانند عداوت ، کینه ، کبر و خود برتر بینی، حب ریاست و مقام، احساس حقارت و خود کم بینی ، حسد ناشی از ضعف ایمان به قدرت خدا، لطف، عنایت ، حکمت، تدبیر و عدالت خداوند است .
از حضرت ذکریا (ع) نقل شده است که خداوند می فرماید: « حسود دشمن نعمت من است و از حکم من خشمگین و از قسمت کردن نعمت بین بندگانم ناراضی است » (مهجه البيضاء ج5 ص 326)
علاج حسد
علاج عملی حسد چنان است که با تکلف و سختی، با آن شخص اظهار محبت کنیم و قصد از این کار، علاج مرض حسد باشد، نفس، آدمی را دعوت می کند که او را اذیت کن ، توهین کن ، دشمن داشته باش! تو بر خلاف میل نفست به او ترحم و تجلیل کن زبان را به ذکر خوبی های او وادار کن گر چه اینها در اول کار به سختی انجام می شود ولی بالاخره به حقیقت نزدیک شده و نفس عادت می کند .
سئولات فصل ششم
1- حسد را تعریف کنید و فرق آن را با غبطه بیان نمائید.
2- نقطه مقابل حسد خیرخواهی است، آنرا توضیح دهید.
3- انگیزۀ و ریشه های حسد را بیان کنید.
4- علاج حسد را ذکر کنید.


[COLOR=#5f497a]تدوين: قاسم حيدري سودجاني