بریدن سر ایرانی درعربستان کثیف سعودی

در اين بخش ميتوانيد درباره موضوعاتي كه در انجمن براي آنها بخشي وجود ندارد به بحث و گفتگو بپردازيد

مدیران انجمن: رونین, Shahbaz, MASTER, MOHAMMAD_ASEMOONI, شوراي نظارت

Junior Poster
Junior Poster
نمایه کاربر
پست: 173
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۸۹, ۸:۵۲ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 81 بار
سپاس‌های دریافتی: 560 بار

بریدن سر ایرانی درعربستان کثیف سعودی

پست توسط شترگاو پلنگ »

نقل ماجرا در کتاب تاریخ اردکان
یکی از جریانات سیاسی مرموزی که در سال 1322 شمسی اتفاق افتاد و علت واقعی آن هیچگاه روشن نشد ماجرای گردن زدن ابوطالب اردکانی بود.
وی که یک کشاورز 25 ساله" 1 " اردکانی بود و 5 سال بوده که از ازدواجشمی‏گذشت در آن سال به اتفاق دو نفر دیگر (آقایان حاجی غلام معصومی معروفبه پهلوان و حاجی‏قلی) راهی زیارت خانه خدا گردید و هنگام خروج از منزل،قرآن را باز نموده و بر حسب اتفاق به آیه‏ای از قرآن برخورد که بیان کنندهماجرای حضرت یوسف بود و ابوطالب با ناراحتی به همسر و دیگر بدرقه کنندگانگفت من به سرنوشت یوسف دچار می‏شوم." 2 " اما بدرقه کنندگان به او دلداریداده می‏گفتند سفر حج سختی زیاد دارد و آیه قرآن نشان دهنده این سختی‏هامی‏باشد.
به هر حال ابوطالب راهی مکه گردید و در جریان طواف به علت بیماری بهاستفراغ مبتلا گردید و برای احترام خانه کعبه بلافاصله احرامی خود را جلویدهان گرفت و در نتیجه احرامیش آلوده شد، اما مانع از کثیف شدن خانه کعبهگردید و در این موقع چند نفر که بنا به نوشته کتاب با من به خانه خدابیایید" 3 " و از شخص ثالثی پول گرفته بودند، شهادت دادند که ابوطالب قصدکثیف کردن کعبه را داشته است و ابوطالب بیچاره بازداشت گردید و سپس دردارالقضاء شرعی محاکمه و به اعدام محکوم شد و در روز دوازدهم ذی الحجه کهسالروز به قدرت رسیدن آل سعود است و به همین مناسبت جشنی در مکه برگزارگردید و ملک عبدالعزیز با تشریفات خاصی به حرم آمد و پس از برگزاری نمازظهر با جماعت، حکم اعدام ابوطالب را به‏دست وی داده، پس از مطالعه آن راتأیید نمود و آنگاه از مسجد الحرام خارج شد! و دو ساعت بعد 50 نفر پاسبانابوطالب را در حالی که دستبند به دست‏هایش زده بودند، از مرکز پلیس خارج وبه جلوی بازار صفا و مروه آوردند و در میان جمعیت مقابل سکوی مجازات قراردادند.
جلاد رسمی دولت سعودی که یک‏نفر سیاه‏پوست بلند قامت بود ابوطالب راچهار زانو روی زمین نشانده و بازوان او را بر محوری ثابت بسته و سپس بهدستش دستبند زد، جمعیت در میدانی که نزدیک دار القضاء شرعی بود جمع شده ومنتظر اجرای حکم بودند.
ترجمه فرمان قتل که به زبان عربی قرائت شد چنین است:
ابوطالب از شیعیان ایرانی چون در احرام خود نجاست کرده و می‏خواست دورخانه کعبه بریزد، دستگیر شد و به این مناسبت فرمان قتل او که به گواهیامیر رسیده است اجرا می‏شود.
سپس جلاد سر به گوش ابوطالب گذارده آخرین دقایق زندگی را به عربی بهاو یادآور می‏شود و ابوطالب که تا آن لحظه نه مفهوم محاکمه را فهمیده بودو نه از متن حکم که به زبان عربی قرائت می‏شد چیزی می‏فهمید، ساکت و آرامنشسته نگاه به جمعیت دوخته بود که ناگاه جلاد با نوک نیزه فشاری به پشتگردن ابوطالب وارد می‏سازد.
بر اثر تصادف نوک نیزه، خون جاری و ابوطالب از ترس، سرش را جلومی‏برد و در همین لحظه جلاد با یک ضربه شمشیر بزرگی که در دست داشت برگردن او فرود می‏آورد، گردن به وضع فجیعی بریده شد، ولی استخوان حلق مانعاز قطع شدن سر می‏شود. اما بلافاصله شمشیر برای بار دوم به حرکت درآمده سراز گردن جدا و روی پای ابوطالب می‏افتد و بنا به گفته همسرش آخرین کلمه‏ایکه ابوطالب بر زبان آورده پس از گفتن إِنَّا للَّهِِ وَإِنَّا إِلَیْهِرَاجِعُونَ این جمله بود: «آخر شما کار خودتان را کردید». بلافاصله دواتومبیل در محل حاضر می‏شود و یکی سر جدا شده و بدن را به پزشک قانونیمنتقل می‏نماید و دیگری با ریختن شن درصدد از بین بردن آثار جنایتبرمی‏آید.
شیخ علی اصغر یکی از حجّاج ایرانی است که برای رضای خدا داوطلب بهخاک سپردن این شهید می‏شود. پلیس سعودی به شیخ علی اصغر خبر می‏دهد کهجنازه برای تحویل حاضر است. وقتی که به پزشک قانونی می‏روند، متوجّهمی‏شوند که سرابوطالب را معکوس روی بدن گذارده و دوخته‏اند.
زیرا وهابی‏ها عقیده دارند این قبیل گنهکاران را بایستی پس از قتل،با سرِ معکوس در قبر گذارد تا هنگام محشر از دیگران تشخیص داده شوند!!مسخره‏تر از همه این صحنه‏ها مطالبه دستمزد برای دوختن سر بوده است!
به شیخ علی اصغر می‏گویند: 65 ریال سعودی دستمزد بخیه زدن سر به بدنرا پرداخت کند تا جسد تحویل واجازه حمل داده شود! شیخ علی اصغر عصبانیشده، فریاد می‏زند: پول را بایستی کسی بدهد که فرمان قتل داده است!
بالأخره بدون پول ولی با مجادله، جسد را تحویل و در قبرستان شهدا دفن می‏کنند.
روزنامه عصر آن روز مکه، خبر را به این طریق در صفحه اوّل خود منعکس ساخته بود
«دستگیر کردیم ابوطالب ایرانی از اهالی یزد که از شیعه‏های ایرانی استو برداشته بود کثافات آدمی را و می‏خواست دور کعبه بریزد و ثابت شد جرم اوبه اعدام و به امضاء ملک عبدالعزیز سعود حکم اعدام بموقع اجرا گزارده شد».
ابوطالب یزدی (اردکانی) در حالی که جلاد آخرین دقایق زندگی را به زبان عربی به او یادآور می‏شود.
سر ابوطالب یزدی، در حالی که در دامنش افتاده و خون از گلویش فوران می‏کند.
خبر شهادت ابوطالب موجی از خشم و ناراحتی را در میان شیعیان جهان بهوجود می‏آورد. حضرت آیةاللَّه سیّدابوالحسن اصفهانی که در کربلا مقیم بودواکنش شدید نشان داد و اهالی نجف و کربلا هر یک به طریقی ابراز انزجار خودرا از این عمل نشان دادند و در ایران عزای عمومی اعلام و در اکثر شهرهامجالس ختم برگزار گردید و رابطه ایران و سعودی قطع گردید و مدّت چهار سالدولت ایران از اعزام حجّاج ایرانی به مکّه خودداری نمود و در اردکان کهمحلّ زندگی ابوطالب بود، موجی از غم و ناراحتی به وجود آمد و خانواده‏اشکه منتظربازگشت وی بودند، پس از مطلع شدن از جریان، یک پارچه منقلبگردیدند و دو خواهر وی در مدّت کوتاهی جان خود را از دست دادند و مردماردکان نیز با برگزاری مراسم ختم و عزاداری، یاد آن شهید مظلوم را گرامیداشتند." 4 ".[url=<a]<a[/url]شرح ماجرا به نقل از کتاب «با من به خانه خدا بیایید»
وقتیکه گردانندگان سیاست تصمیم میگیرند...
هیجده سال پیش یعنی در سال 1322 واقعه جان‏خراشی را دست سیاست ایجاد وبا گردن زدن یک بی‏نوای ایرانی، روابط فیمابین کشور سعودی و ایران را قطعو برای چند سال مانع از حرکت حجاج ایران به‏مکه گردیدند و در نتیجه اولیاءکشور سعودی، قِران داغ شده از مبالغ قابل توجهی منافع محروم شدند.
آنها در مقابل گردانندگان سیاست چه کرده بودند من نمی‏دانم فقط آنچهمسلم است وقوع این صحنه به‏قیمت جان ابوطالب یزدی حاجی ایرانی تمام شد.
با این‏که هجده سال از آن تاریخ می‏گذرد ولی چون قسمتی از تاریخروابط ما و آنها می‏باشد بد نیست بدانید تا طلب مغفرتی هم برای آن حاجیشده باشد. گوش کنید تا صحنه آنرا از چند ساعت قبل از وقوع شرح دهم:
روز 12 ذیحجه هر سال یک جشن عمومی است، زیرا در چنین روزی خاندانسعودی موفق گردیده‏اند که دست خاندان شریف یا به‏قول خودشان شرفا را ازحکومت مکه قطع و جانشین آنها شوند.
در این روز فرزندان ابن سعود که در هر حال تعدادشان زیاد است باعده‏ای که همراه دارند، در خیابان حرکت و با پرچم سبز و شمشیرهای برهنه(نوحه نصر) می‏خوانند.
آن‏روز که این واقعه اتفاق افتاد، جمعه (12 ذیحجه 1362 هجری هیجدهمدیماه 1322 شمسی و 10 دسامبر 1943 میلادی) بود نمایش دهندگان دسته جمعی بهکاخ ملک عبدالعزیز بن سعود رفته شاه را از کاخ سلطنتی خارج و به‏طرف خانهکعبه آوردند تا به شکرانه این روز نماز جماعت ادا شود.
ابن سعود به‏طرف خانه کعبه می‏آید
ساعت 5 / 11 ماشین سیستم 1942 پادشاه حجاز از بیرون دروازه عرفات بداخل شهر وارد شد.
دو نفر سیاهِ قد بلند طرفینِ رکاب ماشین ایستاده، دستی به شیشه ماشیننگاه داشته و با دست دیگر اسلحه‏های خود را به‏طرف جمعیت نگاه داشتهبودند.
جلوی این ماشین هم یک ماشین مجهز به مسلسل سبک و پشت سر آن یک اتوبوس سربازان وهابی و هشت اتومبیل شیوخ عشایر بود.
ماشین سلطنتی جلوی باب السلام متوقف و پادشاه حجاز در میان صف سربازان مسلح از اتومبیل خارج و به‏طرف مقام ابراهیم رهسپار گشت.
فقط نماز ظهر ادا شد پادشاه پیشنماز و حجاج مختلف و اهالی آن سامان کهدر آن ساعت در خانه کعبه بودند، به ابن سعود اقتدا نموده نماز این روزپایان یافت. پس از نماز ورقه‏ای برای مطالعه پادشاه ارائه و او پس از چنددقیقه مطالعه، صحه بر روی آن گذارده و بدین‏طریق فرمان را توشیح کرد!!!
هیچ کس نفهمید که فرمان جدید چه بود و پس از اداء نماز، پادشاه با همان تشریفات از خانه کعبه خارج و به کاخ سلطنتی خویش مراجعت نمود.
این فرمان که پس از نماز و در خانه کعبه به امضاء رسید، حکمناجوانمردانه قتل ابوطالب یزدی حاجی ایرانی بود که به‏وسیله قاضی شهر مکهرأی آن صادر و پس از موافقت ابن سعود به مورد اجرا گذارده می‏شد.
فرمان قتل بدین‏طریق اجرا شد......
صحنه ساختگی از این قرار بود که، چند نفر مصری شهادت می‏دهند کهابوطالب یزدی را دیده‏اند که در داخل احرام خود نجاست نموده می‏خواسته استبه‏منظور هتک احترام خانه کعبه نجاست را اطراف خانه بریزد!!!
بلافاصله محکمه تشکیل و فی‏المجلس رأی گردن زدن ابوطالب صادر و به آن طریق که دیدیم به امضاء پادشاه رسید.
جلوی بازار صفا و مروه، آنجا که حریم امنیت برای حیوانات است، دو ساعتپس از مراجعت امیر از خانه کعبه، 50 نفر پاسبان و افسر پلیس ابوطالب را درحالی‏که با دست‏بند بوده است، از مرکز پلیس که در همان نزدیکی است خارج ودر میان جمعیت جلوی سکوی مجازات قرار می‏دهند.
جلاد رسمی دولت سعودی، که یک‏نفر سیاه پوست بلند قامت بود، ابوطالبرا چهار زانو روی زمین نشانده و بازوان او را بر محوری ثابت بسته و سپسبه‏دستش قفل زد.
جمعیت در میدان که نزدیک دار القضاء شرعی بود جمع شده و منتظر اجرای فرمان بودند.
فرمان قتل به زبان عربی قرائت و ترجمه آن بدین قرار است:
«ابوطالب از شیعیان ایرانی چون در احرام خود نجاست کرده و می‏خواستهدور خانه کعبه بریزد، دستگیر شد و به‏این مناسبت فرمان قتل او که به‏گواهیامیر رسیده است اجرا می‏شود.»
ابتدا جلاد با نوک نیزه فشاری به پشت گردن ابوطالب وارد می‏سازد، براثر تصادف نوک نیزه، خون خارج و ابوطالب از ترس سرش را جلو می‏برد و درهمین لحظه جلاد با یک ضربه شمشیر بزرگی که در دست داشت بر گردن او فرودمی‏آورد، گردن با وضع فجیعی بریده‏شده ولی استخوان حلق مانع از قطع سرمی‏شود شمشیر دوم‏به‏حرکت درآمده سر ازگردن جداوروی پای ابوطالبمی‏افتد...
سر مقتول را چرا واژگون دوخته‏اند؟
بلافاصله دو اتومبیل در محل حاضر می‏شوند، اتومبیل اول متعلق بهصحّیّه بوده، سر جدا شده و بدن دست بند زده ابوطالب را، به پزشکی قانونیمی‏برند. اتومبیل دوم، کامیون شهرداری بود که با ریختن شن خون‏های جاریشده را پاک و آثار جنایت را از میان برداشتند...
شیخ علی اصغر تهرانی، یکی از حجاج ایرانی بود که برای رضای خداداوطلب به‏خاک سپردن این شهید می‏شود، پدر زن ابوطالب و دو برادرش نیز دراین سفر همراه بوده‏اند.
مطالبه دستمزد دوختن سر بریده
مسخره‏تر از همه این صحنه‏ها مطالبه دستمزد برای دوختن سر بوده است.
به شیخ علی اصغر تهرانی می‏گویند: 65 ریال سعودی که معادل 104 تومانآن‏وقت بوده است دستمزد بخیه زدن سر را به‏بدن پرداخت کنند تا جسد تحویل واجازه حمل داده شود!!!
شیخ علی اصغر عصبانی شده و فریاد می‏زند، پول را بایستی کسی بدهد کهفرمان قتل داده و بالاخره بدون پول، ولی با مجادله جسد را تحویل و درقبرستان شهداء دفن می‏کنند.
علل سیاسی این صحنه
بدین ترتیب تراژدی حزن انگیز قتل ابوطالب ایرانی پایان یافته و شایعاست که پنج نفر مصری که شهادت بر این کار داده بودند، از شخص ثالثی پولدریافت و شهادت دروغ داده‏اند تا این صحنه‏ها ایجاد شود.
روایت دیگری هم وجود دارد که می‏گویند: ابوطالب حالش بهم خوردهبه‏محض اینکه می‏خواهد استفراغ کند، به احترام خانه کعبه در احرام خوداستفراغ می‏کند و از این جریان چهار نفر هندی سُنّی استفاده برده و شهادتمی‏دهند که او نجاست آورده بود تا دور خانه کعبه بریزد. ولی عده‏ای کهمسائل را از دریچه چشم سیاست نگاه می‏کنند، معتقد هستند که ضمن این جریانچند مسئله را نبایستی دور داشت و بعید نیست که یکی از مسائل شش‏گانه زیرسبب وقوع این صحنه باشد:
وضعیت سیاسی عربستان سعودی با مصر و هندوستان.
نظریات این دو کشور در آن‏زمان نسبت به‏ایران.
قضیه خلافت مسلمین که در آن موقع فاروق خود را برای آن کاندید کرده بود.
فکر بین‏المللی کردن حکومت مکه.
مسئله نفت عربستان و آمریکا و مخالف بودن دولت انگلیس با آن.
جلوگیری از خروج پول ایران به کشور سعودی به منظور در مضیقه قرار دادناولیاء کشور سعودی، آنچه مسلّم است اولیاء کشور سعودی با این عمل قلوبایرانیان را جریحه دار و به‏حریم امنیت خانه کعبه تجاوز نمودند.
اهالی نجف و کربلا هر یک به‏طریقی ابراز انزجار و حتی مدتی از فروش جنس به وهابی‏ها خودداری میکنند.
مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانی نیز که در آن‏موقع از نجف به کربلارفته بود واکنش شدیدی نشان داده و عمل او موجب تقویت فکر جلوگیری از حرکتحجاج ایرانی به آن سامان شد.
دولت ایران نیز چهار سال مقاومت نموده از حرکت حجاج جلوگیری وضمناین‏مدت اگرمسافرتی‏شدبه‏طریق‏قاچاق و به کمک حمله‏داران بوده است تاسرانجام سردمداران سیاست وسط افتاده، فیمابین دولتین را آشتی و راه مکهبار دیگر برای ایرانیان باز شد." 5 ".[url=<a]<a[/url]گزارش حادثه از زبان مرحوم شیخ علی نخودکی
در نیمه دوم سال 1322، حاج شیخ به همراه همسرش بی‏بی زهرا و فرزندششیخ محمّد و همسر او بی‏بی صاحب و خانواده حاج محمّد کهدویی راهی سفر مکّهشدند. برگزاری مراسم آن سال مصادف بود با یکی از تلخ‏ترین روزهای تاریخیبرای حجّاج بیت اللَّه الحرام؛ روزی که ابوطالب اردکانی (یزدی) در حینبرگزاری مناسک حج و دگرگونی حالت جسمانی دچار تهوّع شد و کارگزاران دولتسعودی او را به گناه توهین به خانه خدا، دستگیر و سپس گردن زدند.
حاج محمّد آقا، پسر آیت اللَّه حاج آقا حسین قمی، که برای هر کاری ازحاج شیخ کسب تکلیف می‏کرد، به ایشان مراجعه کرد که درباره قتل ابوطالب چهکنیم؟ حاج شیخ گفت: فعلاً نباید کاری کرد؛ مگر دیروز ندیدی که در عرفات،مسلسل‏ها را برای ما آماده کرده بودند! از سویی ما قاچاقی آمده‏ایم و بایدببینیم آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی چه می‏گویند؟ پس دویست ریال به محمّدآقا قمی داد که برود کسی را بیابد تا گردن ابوطالب اردکانی را به بدنشبخیه کنند و سپس او را دفن نمایند.
مسافران پس از سفر بیست روزه به مکّه، هنگامی که قصد بازگشت داشتند،باخبر شدند آن شرکت مسافربری، که با آن به مکّه آمده بودند و متعلّق بهعبدالرزّاق شامی بود، ورشکست شده است، از این رو بی‏وسیله شدند و به‏ناچارحاج شیخ و همراهان به مدینه رفتند، مردم مدینه به محض دیدن وی، به دورایشان حلقه زدند و خواستار ماندن او در مدینه شدند، حاج شیخ به این شرطقبول کرد که حاجی بی‏بی زهرا (همسرشان) راضی باشد تا در مدینه بماند. ویدر این مدّت در یکی از مساجد مدینه نماز جماعت اقامه می‏کرد و به منبرمی‏رفت...." 6 ".[url=<a]<a[/url]گزارش بخشی از مسائل در بیستمین سالنامه دنیا
من " 7 ". علاوه بر سمت سفارت کبرای ایران در مصر، عنوان وزیر مختاریایران در عربستان سعودی را هم دارا بودم و قصد داشتم برای تسلیم استوارنامه‏های خود به عبدالعزیز بن سعود پادشاه عربستان، به آن کشور بروم کهخبر رسید یکی از حجاج ایرانی بنام ابوطالب یزدی را که در مسجد مکه معظمهدچار کسالت شده بود و بی‏اختیار مقداری آب دهان خارج ساخته بود دستگیرنموده و به‏دستور قاضی شرع مکه در بازار مکه سر بریده‏اند.
سر بریدن حاجی ایرانی باعث قطع رابطه بین ایران و عربستان سعودی شد ومن چند نامه تند و شدید اللحن، برای وزیر مختار عربستان سعودی مقیم قاهرهفرستادم و به این عمل دور از انتظار، که روح اسلام را جریحه‏دار ساخته استاعتراض نمودم. ملک فاروق هم قصد وساطت داشت و با من هم در این‏خصوص صحبتنمود ولی من به‏هیچ وجه حاضر نبودم تا قبل از عذر خواهی رسمی دولت عربستاناز دولت ایران خواستار تجدید روابط شوم.
دولت عربستان سعودی به‏اطلاع فاروق رسانیده بود، گزارش مامورانامنیتی مسجد الحرام حاکی بود چون ابوطالب یزدی شیعه بود، با عمل قی واستفراغ قصد اهانت به جماعت تسنن داشت و از همین نظر قاضی شرع مکه حکم بهجدا کردن سر از بدن ابوطالب داد. این استدلال درحقیقت بی‏پایه بود.
چندی نگذشت که خبر دادند عبدالعزیز بن سعود پادشاه عربستان، برایبازدید از ملک فاروق سفری به مصر خواهد کرد، البته فاروق چندی قبل از آنبه ریاض سفر نموده بود و با ابن سعود ملاقات کرده بود.
چند روز بعد اطلاع یافتم شاید سفر ابن سعود انجام نشود، برای این‏کهگزارش‏هایی به او رسیده بود که شاید افراد لژیون عرب که تحت ریاست وفرماندهی گلوب پاشا انگلیسی می‏باشند قصد جان او را بکنند. به‏هر حال قرارشد ابن سعود با عده بیشتری از فدائیان مسلح خود وارد مصر شود و مراقبت ازجان او هم به‏عهده همان فدائیان واگذار گردد.
قصر زعفران را برای اقامت ابن سعود در نظر گرفتند و پادشاه عربستانسعودی در حالی‏که ملک فاروق به پیشواز او رفته بود وارد قاهره شد، ابنسعود هجده تن از پسرهای خود را هم به مصر آورده بود، البته او بیش از 18پسر داشت و به‏روی‏هم تعداد فرزندان پادشاه حجاز به 45 دختر و پسرمی‏رسید.
در تمام میهمانی‏هایی که به‏افتخار ابن سعود بر پا شده بود من همشرکت داشتم و چون از سفرای اسلامی دعوت به‏عمل می‏آمد، معلوم بود به‏علتداشتن مقام سفارت کبری، صندلی من در صدر تالار قرار داشت، میز غذا خوریبسیار طویل بود و صندلی من بغل دست ابن سعود و دست راست پادشاه عربستان همصندلی فاروق قرار داشت.
در سر میز غذا بیشتر صحبت‏های من با ابن سعود در اطراف قتل ابوطالبیزدی بود، و ابن سعود با خنده و داخل کردن سایر مسائل در صحبت‏ها میل داشتدر اطراف این مسئله بحثی به‏عمل نیاورم، ولی در میهمانی بعدی این بحث رادنبال کردم و ابن سعود پادشاه کهنسال عربستان، که سالیان متمادی با دشمنانخود در ریگزارهای عربستان مشغول جنگ بود، شدیداً از این عمل ابراز تأسفکرد و اظهار داشت حاضر و آماده می‏باشد به‏هر طریقی که میسّر بوده باشد دررفع کدورت و تجدید روابط اقدام نماید.
ابن سعود بر خلاف انتظار من با دست غذا نمی‏خورد، بلکه از قاشق وچنگال استفاده می‏کرد، پشت سر ما دو نفر از فدائیان او با شمشیر آختهایستاده بودند و شمشیرها را در دست داشته به‏شدت حاضرین را که عبارت ازشاهزادگان، وزراء و سفرای کشورهای اسلامی بودند نظاره می‏کردند، تا اگردست از پا خطا نمایند سر آنها را با یک ضربه شمشیر از تن جدا سازند.
برای حفظ جان ابن سعود آنچنان مراقبتی شده بود که فدائیان او اجازهندادند پادشاه عربستان در اطاق‏های راحت و مجلل قصر زعفران به‏استراحتبپردازد، بلکه در وسط باغ زغفران چادر برپا کرده و ابن سعود در داخل اینچادر می‏خوابید و ده‏ها نفر از فدائیان که شمشیرهای لخت در دست داشتند تاصبح از چادر ابن سعود محافظت می‏کردند...." 8 ".
 [FONT=Times New Roman]هرگز نخواب کوروش ، ای مهر آریایی / بی نام تو وطن نیز ، نام و نشان ندارد  
Junior Poster
Junior Poster
نمایه کاربر
پست: 173
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۸۹, ۸:۵۲ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 81 بار
سپاس‌های دریافتی: 560 بار

واکنش رضاشاه به گردن زدن یک ایرانی سال 1322 در عربستان

پست توسط شترگاو پلنگ »

[External Link Removed for Guests]

جوان22 ساله اي به نام ميرزا ابوطالب يزدي، فرزند حاج حسين مهرعلي، در سال1322 خورشیدی (دو سال از پادشاهی محمد رضا شاه فقید می گذشت) با همسرش، بهقصد زیارت مکه در ایام حج، از راه خرمشهر به كويت رفته و از آنجا خودش وزنش را با شتر به سرزمين حجاز و مكه ميرساند. در جريان طواف به علّتبيماري، به استفراغ مبتلا گرديد و قی کرد. براى احترام خانه كعبه بلافاصلهاحرامي ِ خود را (کفن سفیدی که در مراسم آنجا می پوشند) جلوي دهان گرفت ودر نتيجه احراميش آلوده شد. امّا مانع از كثيف شدن خانه كعبه نگرديد و دراين موقع چند نفر از مسلمانان دو آتیشه و پهن مغز تر از خودش شهادت دادندكه ابوطالب قصد كثيف كردن كعبه را داشته است و ابوطالب بيچاره بازداشتگرديد و سپس در دارالقضاي شرعي محاكمه و به گردن زدن محكوم شد. حکم او درروز دوازدهم ذي الحجّه تازی، توسط دژخیم آل سعود که توسط 50 نفر پاسبانابوطالب را در حالي كه دستبند به دست هايش زده بودند، اجرا شد.
ابوطالبیزدی را، از مركز پليس خارج و به جلوي بازار صفا و مروه آوردند و در ميانجمعيت مقابل سكوي مجازات قرار دادند. جلاد رسمي دولت سعودي، ابوطالب راچهار زانو روي زمين نشاند و بازوان او را بر محوري ثابت بست و سپس به دستشدستبند زد، جمعيت در ميداني كه نزديك دارالقضاي شرعي بود، جمع شده و منتظراجراي حكم بودند. فرمان قتل به زبان عربي قرائت شد. سپس جلاد سر به گوشابوطالب گذارده، آخرين دقايق زندگي را به عربي به او يادآور مي شود وابوطالب كه تا آن لحظه نه مفهوم محاكمه را فهميده بود و نه از متن حكم كهبه زبان عربي قرائت مي شد چيزي مي فهميد، ساكت و آرم نشسته، نگاه به جمعيتدوخته بود، كه ناگاه جلاد با نوك شمشیر فشاري به پشت گردن ابوطالب وارد ميسازد. بر اثر آن خون جاري و ابوطالب از ترس سرش را جلو مي برد و در همينلحظه جلاد با يك ضربه شمشير بزرگي كه در دست داشت، بر گردن او فرود ميآورد. گردن به وضع فجيعي بريده شده ولي استخوان حلق مانع از قطع شدن سر ميشود. امّا بلافاصله شمشير براي بار دوّم به حركت درآمده سر از گردن جدا وروي پاي ابوطالب مي افتد و بنا به گفته همسرش، آخرين كلمه اي كه ابوطالببرزبان آورده، اين جمله بود: «آخر شما كار خودتان را كرديد». بلا فاصله دواتومبيل در محلّ حاضر مي شود و يكي سرِ جدا شده و بدن را به پزشك قانونيمنتقل مي نمايد و ديگري با ريختن شن در صدد از بين بردن آثار جنايت برميآيد. شيخ علي اصغر يكي مغز باخته دیگر از حجّاج ايراني داوطلب به خاكسپردن ابوطالب گردن بریده مي شود. پليس سعودي به شيخ علي اصغر خبر مي دهدكه جنازه براي تحويل حاضر است. وقتي كه به پزشك قانوني مي روند، متوجّه ميشوند كه سرابوطالب را معكوس روي بدن گذارده و دوخته اند. به شيخ علي اصغرمي گويند که باید 65 ريال سعودي دستمزد بخيه زدن سر به بدن را پرداخت كندتا جسد تحويل واجازه حمل داده شود! شيخ علي اصغر عصباني شده، فرياد ميزند: پول را بايستي كسي بدهد كه فرمان قتل را داده است! خانواده ابوطالبکه منتظر برگشتن حاجی از مکه بودند، وقتی بدن بی سر ابوطالب را بجای سجادهو تسبیح و عطر دریافت کردند؛ بر سر و روی خود می کوبیدند. دو خواهرابوطالب، در فاصله کمی از یکدیگر جان باختند (گویا خودکشی کردند) پس ازاین فاجعه ضد بشری در سعودی، دولت ایران روابط دیپلماتیک خودش را با سعودیبرای چهار سال قطع کرد. و دیگر هیچ کس حق نداشت به سعودی برود. محمد رضاشاه با فرستادن یک شمشیر طلایی به دربار سعودی، خواهان بازگشتمناسبات سعودی با ایران شد. هنگامی که خبر زدن گردن ابوطالب یزدی به رضاشاه در ژوهانسبورگ رسید، در حالی ایشان از تندرستی و سلامتی زیادیبرخوردار نبود، با خشم گفت: من اگر آنجا بودم، خاک سعودی را توبره می کردم.
 [FONT=Times New Roman]هرگز نخواب کوروش ، ای مهر آریایی / بی نام تو وطن نیز ، نام و نشان ندارد  
Captain II
Captain II
پست: 512
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۱۵ مهر ۱۳۸۶, ۷:۱۷ ب.ظ
محل اقامت: يه جايي خيلي دور شايد هم خيلي نزديک
سپاس‌های ارسالی: 159 بار
سپاس‌های دریافتی: 377 بار
تماس:

Re: واکنش رضاشاه به گردن زدن یک ایرانی سال 1322 در عربستان

پست توسط ta.abad »

شترگاو پلنگ نوشته شده:[External Link Removed for Guests]

هنگامی که خبر زدن گردن ابوطالب یزدی به رضاشاه در ژوهانسبورگ رسید، در حالی ایشان از تندرستی و سلامتی زیادیبرخوردار نبود، با خشم گفت: من اگر آنجا بودم، خاک سعودی را توبره می کردم.


بازم خدا بیامرزه پدر رضاشاه رو که حداقل جرات اقرار به همچین چیزی رو داشت
Captain
Captain
نمایه کاربر
پست: 1160
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲۷ اسفند ۱۳۸۸, ۱:۵۱ ب.ظ
محل اقامت: تهران
سپاس‌های ارسالی: 15611 بار
سپاس‌های دریافتی: 6443 بار
تماس:

Re: بریدن سر ایرانی درعربستان کثیف سعودی

پست توسط ASHKAN95 »

باز جای شکر داره اخیرا مسئولین یکم تندتر باهاشون برخورد کردند. :-?
Super Moderator
Super Moderator
نمایه کاربر
پست: 3101
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۲۲ بهمن ۱۳۸۵, ۴:۲۵ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 19718 بار
سپاس‌های دریافتی: 21369 بار

Re: بریدن سر ایرانی درعربستان کثیف سعودی

پست توسط SAMAN »

بله مظلومیت شیعه علی(ع) اینست که بعد از 1400 سال باز باید چون عاشورا ببیند!

گلوی عربستان و وهابیت را یا باید خدا بفشارد یا خلق خدا!

جز این راهی نیست!

که اینان مایه شرمساری آیین محمد رسول الله(ص) هستند. آینی که تحجر را پیشه کرده و جهان غرب و شرق آن را اسلام می داند در صورتی که هرگز چنین چیزی صحت ندارد.

[External Link Removed for Guests]

[External Link Removed for Guests]
پیام حکم قتل خود شنفتن مرا خوشتر بود, از یک تملق به نزد مردمان سفله گفتن!
Rookie Poster
Rookie Poster
پست: 25
تاریخ عضویت: شنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۰, ۱۱:۳۵ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 68 بار
سپاس‌های دریافتی: 27 بار

Re: بریدن سر ایرانی درعربستان کثیف سعودی

پست توسط PATAFA... »

واقعا حيفه سرزميني كه خواستگاه پيامبر ودين مبين اسلام بوده بيفته دست مشتي عرب سعودي خدانشناس اونا هم اونجا رو كردن پاتوق امريكاييهاي لعنتي به اميدروزي كه ال سعودهم مثل بعثي هاي عراقي خوار وخفيف بشن :AA: :AA: :AA: :AA: :AA: :AA: :AA: :AA:
Major I
Major I
نمایه کاربر
پست: 219
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۸۹, ۱:۲۱ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 301 بار
سپاس‌های دریافتی: 989 بار
تماس:

Re: بریدن سر ایرانی درعربستان کثیف سعودی

پست توسط boreal-soldier »

دفع موجودات مضر همون ریشه کن کردن و از بین بردن اونهاست
ما فرزندان آماردیم- بودیم هستیم و خواهیم بود.

Major II
Major II
نمایه کاربر
پست: 266
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۸۸, ۸:۰۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 150 بار
سپاس‌های دریافتی: 861 بار

Re: بریدن سر ایرانی درعربستان کثیف سعودی

پست توسط pckho0r »

خدا ال سعود رو لعنت کنه
یه روز باید تقاص این کارشون رو پس بدن
از وهابی کثیف تر و پلیدتر خودشه ، رحم کردن به اینها رحم کردن به مار چنبره زده رو سینته !
مردمی رو ندیدم که بیشتر از اینا حقد و کینه شیعه به خصوص شیعه ایرانی رو داشته باشن!!!! حاضرن خودشون به درک واصل بشن ولی خون چندتا شیعه رو ریخته باشن دیگه از این بالاتر !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
Rookie Poster
Rookie Poster
پست: 25
تاریخ عضویت: شنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۰, ۱۱:۳۵ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 68 بار
سپاس‌های دریافتی: 27 بار

Re: بریدن سر ایرانی درعربستان کثیف سعودی

پست توسط PATAFA... »

اخه شيعيان بزرگان انهارو -امثالهم معاويه عمر عثمان ويزيد -به عنوان نوكر در خانه علي هم نميشناسن
New Member
پست: 5
تاریخ عضویت: دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۸۷, ۱۰:۲۴ ق.ظ
سپاس‌های دریافتی: 9 بار

Re: بریدن سر ایرانی درعربستان کثیف سعودی

پست توسط BEHROOZ_BASIRI »

 يا رب روا مدار كه گدا معتبر شود !!!!!

گر معتبر شود زخدا بيخبر شود !!!!!

كاش نفتي پيدا نميشد تا اين جماعت ملخ خور پررو نمي شدند!!!!!
 
Rookie Poster
Rookie Poster
نمایه کاربر
پست: 36
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۲ تیر ۱۳۹۰, ۹:۰۶ ب.ظ
محل اقامت: طهرون - شمرون!
سپاس‌های ارسالی: 198 بار
سپاس‌های دریافتی: 173 بار
تماس:

Re: بریدن سر ایرانی درعربستان کثیف سعودی

پست توسط Persian-Empire »

هیتلر در کتاب نبرد من در باب دیدن یهودیان حرف جالبی داره "دیدن یک یهودی در من حالتی ایجاد میکند مثل دیدن زخمی بر بدن که عفونی شده و کرمها از آن بیرون میایند" و من به عنوان یک ایرانی وقتی این عربها مخصوصاً عربستانی رو میبینم چنین حسی بهم دست میده!!!


علاقه ای به بحثهای نژاد پرستانه ندارم ولی کلاً من با این قوم مشکل دارم
[FONT=arial black,avant garde]  پوچ جهان هيچ اگر دوست دارم
تو را اي كهن بوم و بر دوست دارم
تو را اي كهن پير جاويد برنا
تو را دوست دارم، اگر دوست دارم
تو را اي گرانمايه، ديرينه ايران
تو را اي گرامي گهر دوست دارم
 
 
Major II
Major II
پست: 129
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۷ تیر ۱۳۸۹, ۱۱:۲۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 130 بار
سپاس‌های دریافتی: 204 بار

Re: بریدن سر ایرانی درعربستان کثیف سعودی

پست توسط John rider »

نفرت،مشکلی راحل نمی کند.
ارسال پست

بازگشت به “ساير گفتگوها”