مهران داداشم یه راهنمایی دیگه:
خیلی به جزئیات توجه میکنی. همیشه بحثارو کلی ببین، بعد جزئیاتو دریاب.
مثلا بحث دختر ایندت یا لباس و ... مثال بود. الزاما حتما نباید لباست سوژه باشه. اینجور ادما از هرچیزی سوژه میگیرن.
ضمنا، واقعا این نیز بگذرد. دست ما نیست، میگذرد. مهم اینه چجوری؟ که اونش با خودته و اندیشه و تفکرت
درد و دلی با دوستان خانه دومم
مدیران انجمن: رونین, Shahbaz, MASTER, MOHAMMAD_ASEMOONI, شوراي نظارت

- پست: 504
- تاریخ عضویت: شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۸۹, ۱:۰۵ ب.ظ
- محل اقامت: تهران
- سپاسهای ارسالی: 1604 بار
- سپاسهای دریافتی: 2353 بار
- تماس:
Re: درد و دلی با دوستان خانه دومم
به نام خداوند آیینه ها فروزنده ی مهر در سینه ها
ممنون از شما و دوستان گل دیگه که این جور عاشقانه به فکر دوستاشون هستند
کاش میدونستم چه کاری از دستم برای شما بر میاد
اینقدر می دونم که نصیحت کردن دردی رو دوا نمی کنه
اگه ازت بیشتر میدونستم(تو اون موردایی که خودتون تمایل داشته باشید)
شاید راه حلی به نظرم می رسید
اینکه بگم درکت می کنم(که قطعا همینطوره)دردی ازتون دوا می کنه ؟
فقط ازت میخوام وقت بذاری و تموم اون چیزایی که خوشحالت می کنه رو برای خودت بنویسی
(دوست داشتی بیشتراز خودت بگو ؛دعا میکنم بتونم با چند راه پیشنهادی که اگه بتونم بدم؛ کمکت کنم راهی رو که
احساس و عقل و منطق خودت درست می دونه ,انتخاب کنی)
دوستدار تموم آدما و جوونای این دیار (آزیتا)
درود بر شما.
من در همه مورد تمایل دارم از خودم بگم(تا یه حدی)این که شما بفرمایید درکت میکنم هم بله،همین درکت میکنم های دوستان هم خیلی روحیه داد.
خیلی ممنون که درکم میکنید.

اتفاقا منم دارم همین کارو میکنم(نوشتن اون چیزایی که خوشحالم میکنه)
از خودم چی بگم؟یعنی چه چیزهایی لازمه بگم که شما بتونید منو راهنمایی کنید؟
مهران داداشم یه راهنمایی دیگه:
خیلی به جزئیات توجه میکنی. همیشه بحثارو کلی ببین، بعد جزئیاتو دریاب.
مثلا بحث دختر ایندت یا لباس و ... مثال بود. الزاما حتما نباید لباست سوژه باشه. اینجور ادما از هرچیزی سوژه میگیرن.
ضمنا، واقعا این نیز بگذرد. دست ما نیست، میگذرد. مهم اینه چجوری؟ که اونش با خودته و اندیشه و تفکرت
چشم.سعی میکنم کمتر ب جزئیات توجه کنم.در مورد بگذرد هم میگذره ولی خوب دیگه واسه هر کسی یه جوری میگذره.(برای هر کسی به نوعی سخت)
ضمنا دوستان،هوار پدر و مادرم در اومد.اگه میشه باقیش واسه فردا.
خیلی ممنون از این که وفت گذاشتید.واقعا سپاس گزارم.180 درجه عوض شدم.

شب به همگی خوش.
موفق باشید.

[External Link Removed for Guests]
وقتی انسان نمی تواند کلمات مناسب برای بیان احوالش بیابد چه شکنجه ای را تحمل می کند
shapooor
وقتی انسان نمی تواند کلمات مناسب برای بیان احوالش بیابد چه شکنجه ای را تحمل می کند
shapooor

- پست: 504
- تاریخ عضویت: شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۸۹, ۱:۰۵ ب.ظ
- محل اقامت: تهران
- سپاسهای ارسالی: 1604 بار
- سپاسهای دریافتی: 2353 بار
- تماس:
Re: درد و دلی با دوستان خانه دومم
درود فراوان بر دوستان گرامی و گرانقدر
خیلی ممنونم از شما عزیزان که چه در پیام خصوصی و چه در همین تاپیک به بنده لطف داشتید و برادرانه به بنده محبت کردید..واقعا باعث شدید بنده از اون حال و هوا در بیام و به زندگیم برسم.تو اون چند روز حتی درس هم نمیخوندم.
خانه ی دوم من اینجاست.واقعا اینجاست.مدرسه خانه ی سوم منه.من به اینجا بیشتر از مدرسه،خیلی بیشتر علاقه دارم.
(تشکر ویژه از airplane,m-249,behrad90.Present,razates.FREE MAN عزیز و آزیتا خانم دارم
از دوست عزیزم هم اشکان جان خیلی خیلی ممنونم
)
(مدیران محترم خواهشا تاپیک رو قفل بفرمایید)
ارادتمند شما
مهران
خیلی ممنونم از شما عزیزان که چه در پیام خصوصی و چه در همین تاپیک به بنده لطف داشتید و برادرانه به بنده محبت کردید..واقعا باعث شدید بنده از اون حال و هوا در بیام و به زندگیم برسم.تو اون چند روز حتی درس هم نمیخوندم.
خانه ی دوم من اینجاست.واقعا اینجاست.مدرسه خانه ی سوم منه.من به اینجا بیشتر از مدرسه،خیلی بیشتر علاقه دارم.
(تشکر ویژه از airplane,m-249,behrad90.Present,razates.FREE MAN عزیز و آزیتا خانم دارم
از دوست عزیزم هم اشکان جان خیلی خیلی ممنونم
)(مدیران محترم خواهشا تاپیک رو قفل بفرمایید)
ارادتمند شما
مهران

[External Link Removed for Guests]
وقتی انسان نمی تواند کلمات مناسب برای بیان احوالش بیابد چه شکنجه ای را تحمل می کند
shapooor
وقتی انسان نمی تواند کلمات مناسب برای بیان احوالش بیابد چه شکنجه ای را تحمل می کند
shapooor
