نقد سریال شوق پرواز
مدیران انجمن: MOHAMMAD_ASEMOONI, رونین, Shahbaz, MASTER, شوراي نظارت
-
- پست: 812
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۷ دی ۱۳۸۵, ۲:۱۴ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 4044 بار
- سپاسهای دریافتی: 1081 بار
Re: نقد سریال شوق پرواز
اصلا شخصی به نام سعید خجسته فر وجود نداشته و شخصیتی ساخته شده توسط نویسنده فیلم است!
منبع:
[External Link Removed for Guests]
یعنی این دفعه دشمن واقعی دوست فرضی را شکست داد!!!
منبع:
[External Link Removed for Guests]
یعنی این دفعه دشمن واقعی دوست فرضی را شکست داد!!!
-
- پست: 18
- تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۸۷, ۱۱:۳۲ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 20 بار
- سپاسهای دریافتی: 3 بار
Re: نقد سریال شوق پرواز
azarbod نوشته شده:اگه کسی عکس واقعی سعید خجسته فر روداره اینجا بذاره چون من عکس واقعیشو پیدانکردم در ثانی سرنوشت خانم آمریکاییش بعد شهیدشدنش چی شد تو ایران موندگار شد یابه کشورخودش برگشت.
ایشون وجود خارجی ندارند و فقط به فیلمنامه اضافه شدند همین ...
- پست: 272
- تاریخ عضویت: شنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۰, ۳:۲۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 106 بار
- سپاسهای دریافتی: 851 بار
Re: نقد سریال شوق پرواز
این فیلم اصلا بی پایه و اساس است اگر Su-17 ها می تونستند به راحتی با مسلسل F-14 ایرانی رو هدف قرار بدن دیگه الان هیچ جنگنده ای نداشتیم.نویسنده فراموش کرده که موشک های فونیکس تا 200 کیلومتر و اسپارو ای-4 تا 60 کیلومتر برد دارند- برد این موشکها کافی است که سوخو17 را حداقل از 30 کیلومتری هدف قرار داد!!!!
mmeslamdoust@gmail.com
mmeslamdoust@gmail.com
شبیه ساز گنج جنگ
-
- پست: 9
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۸۸, ۱۲:۰۵ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1 بار
- سپاسهای دریافتی: 12 بار
Re: نقد سریال شوق پرواز
دوستان عزیزم سلام..من یکی از علاقمندان به حرفه هوانوردی در رده جنگنده هستم..متاسفم برای یدالله صمدی که انقد سطح پایین کارگردانی کرده..آخه مارو چی فرض کردن که انقد سوتی های شاخ دار میدن.منو بزارن 1000 تا سوتی میگیرم ازین فیلم.هرچی تیکه کلیپه خارجیه مونتاژ کرده.یعنی شهید بابایی انقد ارزش نداره که یه f_14 توش تیک اف کنه؟؟؟7 سال منتظر شدم تا نشونش داد.اما دیگه از حرصم نگاش نمیکنم...متاسفم و باز هم متاسفم
-
- پست: 317
- تاریخ عضویت: چهارشنبه ۸ شهریور ۱۳۸۵, ۴:۰۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 236 بار
- سپاسهای دریافتی: 2645 بار
Re: نقد سریال شوق پرواز
به نام خدا
مدتی است میخواهم عرض کنم که چنین سریال ضعیفی توانایی انعکاس ذره ای از شخصیت بزرگ شهید بابایی راندارد
مصداقش هم اینکه سریال به مقداری صحنه های کلیشه ای عاشقانه و مقداری صحنه های پرازاشکال جنگی محدود شده
وبازیگر نقش شهید هم بسیار مصنوعی و سخیف بازی میکند
به صورت تصادفی دریکی ازمجلات دوخاطره ازان شهید والامقام دیدم که برای مقایسه شخصیت واقعی ایشان و شخصیت تصویری سریال خوب است
1-تبرک
درعملیاتی که به اتفاق شهیدبابایی درجزیره مجنون بودیم مزدوران بعثی اقدام به بمباران شیمییایی کردند.تعدادزیادی ازرزمندگان ما که مورد اصابت بمبهای شیمییایی قرارگرفته بودند دچارضایعات و جراحاتی شدند
به اتفاق ایشان اقدام به تخلیه برادران مجروح به پشت جبهه کردیم .دران حال وهوا دونفرازبرادران بسیجی را دیدیم که داخل گل ولای بودند ولحظات اخر عمر راسپری میکردند
شهیدبابایی درحالی که اشک درچشمانش جمع شده بود یکی ازاین رزمنده های بسیجی رادراغوش گرفت وبوسید.
دستی به سروصورت خود کشید وصلوات فرستاد .من به کارهایشان اعتراض کردم وگفتم:"مگر نمی بینید که اینها شیمییایی شده اند و نباید انها را لمس کرد؟" شهیدبابایی همانطور که مشغول فرستادن صلوات بود به من گفت:"پسرجان!تونمی دانی اینها تبرک هستند.نمی بینی چطور از چهره ابن برادر بسیجی درد میبارد؟خوشا به حالش که شهید شد."
برگرفته از کتاب "سیره شهدای دفاع مقدس 10"
2-خجالت
همراه با شهید عباس بابایی (معاونت عملیات فرماندهی نیروی هوایی ارتش)با یک وانت تویوتا به قرارگاه نیروی زمینی در غرب کشور می رفتیم .به نزدیکی های قرارگاه که رسیدیم درپیچ وخم کوهها درهرقدم دژبانی ایستاده بود.شهیدبابایی به من گفت :ببین این دژبانها برای چه اینجا ایستاده اند.من نزدیک یکی از انها شیشه را پایین کشیدم وپرسیدم :برادر برای چه اینجا ایستاده اید؟
دژبان گفت :گفته اندکه تیمساری به نام بابایی می اید دوساعت است که ایستاده ایم اما هنوز نیامده.
شهیدبابایی باشنیدن این حرف ناراحت شد وگفت:برادر فرمانده ات گفته اینجا بایستید؟
دژبان گفت:اره دیگه تواین افتاب کلی مارا علاف کرده اند ضدانقلاب هم اگه وقت گیربیاورند سرمارا می برند اصلا اینها بی خیالند.
شهید بابایی گفت:برادر.ازقول من به فرمانده ات بگو به فرمانده اش بگوید بابایی امد خجالت کشید وبرگشت.
سپس روبه من کرد و درحالی که عصبانی به نظر میرسید گفت:دوربزن برگردیم
بادیدن این صحنه احساس عجیبی به من دست داد.
نقل از حسن روشن برگرفته از سایت صبح
به کوشش حسین سنگی مجله روزهای زندگی شماره391 صفحه 34
البته زحمات دست اندرکاران ساخت سریال ان شاء الله محفوظ و ماجور بماند
ولی در توصیف ابعاد عظیم شخصیت ان شهید بسیار عقیم است
واقعا شخصیت خاطرات منقول درکتاب پرواز تا بی نهایت کجا و شخصیتی که این سریال تصویر می کند کجا؟!!!!!!!
اشکال های فنی هم که بماند
مثلا درقسمتهای اول دراتاق فرمانده عکسی نصب شده بود که یگ میگ-29 یوبی در پشت یک فانتوم بود
باتشکر

مدتی است میخواهم عرض کنم که چنین سریال ضعیفی توانایی انعکاس ذره ای از شخصیت بزرگ شهید بابایی راندارد
مصداقش هم اینکه سریال به مقداری صحنه های کلیشه ای عاشقانه و مقداری صحنه های پرازاشکال جنگی محدود شده
وبازیگر نقش شهید هم بسیار مصنوعی و سخیف بازی میکند
به صورت تصادفی دریکی ازمجلات دوخاطره ازان شهید والامقام دیدم که برای مقایسه شخصیت واقعی ایشان و شخصیت تصویری سریال خوب است
1-تبرک
درعملیاتی که به اتفاق شهیدبابایی درجزیره مجنون بودیم مزدوران بعثی اقدام به بمباران شیمییایی کردند.تعدادزیادی ازرزمندگان ما که مورد اصابت بمبهای شیمییایی قرارگرفته بودند دچارضایعات و جراحاتی شدند
به اتفاق ایشان اقدام به تخلیه برادران مجروح به پشت جبهه کردیم .دران حال وهوا دونفرازبرادران بسیجی را دیدیم که داخل گل ولای بودند ولحظات اخر عمر راسپری میکردند
شهیدبابایی درحالی که اشک درچشمانش جمع شده بود یکی ازاین رزمنده های بسیجی رادراغوش گرفت وبوسید.
دستی به سروصورت خود کشید وصلوات فرستاد .من به کارهایشان اعتراض کردم وگفتم:"مگر نمی بینید که اینها شیمییایی شده اند و نباید انها را لمس کرد؟" شهیدبابایی همانطور که مشغول فرستادن صلوات بود به من گفت:"پسرجان!تونمی دانی اینها تبرک هستند.نمی بینی چطور از چهره ابن برادر بسیجی درد میبارد؟خوشا به حالش که شهید شد."
برگرفته از کتاب "سیره شهدای دفاع مقدس 10"
2-خجالت
همراه با شهید عباس بابایی (معاونت عملیات فرماندهی نیروی هوایی ارتش)با یک وانت تویوتا به قرارگاه نیروی زمینی در غرب کشور می رفتیم .به نزدیکی های قرارگاه که رسیدیم درپیچ وخم کوهها درهرقدم دژبانی ایستاده بود.شهیدبابایی به من گفت :ببین این دژبانها برای چه اینجا ایستاده اند.من نزدیک یکی از انها شیشه را پایین کشیدم وپرسیدم :برادر برای چه اینجا ایستاده اید؟
دژبان گفت :گفته اندکه تیمساری به نام بابایی می اید دوساعت است که ایستاده ایم اما هنوز نیامده.
شهیدبابایی باشنیدن این حرف ناراحت شد وگفت:برادر فرمانده ات گفته اینجا بایستید؟
دژبان گفت:اره دیگه تواین افتاب کلی مارا علاف کرده اند ضدانقلاب هم اگه وقت گیربیاورند سرمارا می برند اصلا اینها بی خیالند.
شهید بابایی گفت:برادر.ازقول من به فرمانده ات بگو به فرمانده اش بگوید بابایی امد خجالت کشید وبرگشت.
سپس روبه من کرد و درحالی که عصبانی به نظر میرسید گفت:دوربزن برگردیم
بادیدن این صحنه احساس عجیبی به من دست داد.
نقل از حسن روشن برگرفته از سایت صبح
به کوشش حسین سنگی مجله روزهای زندگی شماره391 صفحه 34
البته زحمات دست اندرکاران ساخت سریال ان شاء الله محفوظ و ماجور بماند
ولی در توصیف ابعاد عظیم شخصیت ان شهید بسیار عقیم است
واقعا شخصیت خاطرات منقول درکتاب پرواز تا بی نهایت کجا و شخصیتی که این سریال تصویر می کند کجا؟!!!!!!!
اشکال های فنی هم که بماند
مثلا درقسمتهای اول دراتاق فرمانده عکسی نصب شده بود که یگ میگ-29 یوبی در پشت یک فانتوم بود
باتشکر



-
- پست: 19
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۱۳ تیر ۱۳۸۹, ۹:۳۴ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1 بار
- سپاسهای دریافتی: 58 بار
Re: نقد سریال شوق پرواز
تمام تصاویر مونتاژی رو از فیلم top gun با بازی تام کروز گرفتن حتی داستان شوق پرواز هم به نوعی میشه گفت با این فیلم همخوانی داره واقعا نمیدونم چرا گارگردان این سریال اینقدر بی سوادانه این سریال رو ساخته؟
-
- پست: 9
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۸۸, ۱۲:۰۵ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1 بار
- سپاسهای دریافتی: 12 بار
Re: نقد سریال شوق پرواز
دوستان نظر دهی اینجا منعکس نمیشه..خواهش میکنم برید سایت صداوسیما تو نظر دهیش شرکت کنید..من رفتم نظرمو دادم....حتما سر بزنید
-
- پست: 103
- تاریخ عضویت: جمعه ۱۲ مهر ۱۳۸۷, ۷:۳۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 200 بار
- سپاسهای دریافتی: 288 بار
Re: نقد سریال شوق پرواز
pilot_bicycle_gh نوشته شده:دوستان نظر دهی اینجا منعکس نمیشه..خواهش میکنم برید سایت صداوسیما تو نظر دهیش شرکت کنید..من رفتم نظرمو دادم....حتما سر بزنید
[External Link Removed for Guests]
از طریق این وب گاه به کودکان سرطانی کمک کنید:
[External Link Removed for Guests]
باور کنیم که آنها منتظر ما هستند.
[External Link Removed for Guests]
باور کنیم که آنها منتظر ما هستند.
-
- پست: 9
- تاریخ عضویت: یکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۸۸, ۱۲:۰۵ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1 بار
- سپاسهای دریافتی: 12 بار
Re: نقد سریال شوق پرواز
ای خداااااااا....امشب بازم سوتی...آخه مگه اردستانی فرمانده دز فولو بابایی فرمانده اصفهان نیست که اینا یا باهم تو دزفولن یا باهم تو اصفهانو تهران؟؟؟؟؟آخه تو پایگاه وحدتی دزفول بویینگ 747 کجا بود آقای صمدی ی ی ی ی ی؟؟؟؟؟یعنی انقد واسه فیلم برداری عجله داشتی که توی صحنه ای که کاروان رو نشون میده وا نستادی تا اون بویینگ بره بعد ضبط کنی ی ی؟؟؟که تابلو نشه تو تهرانه؟؟؟؟یدالله صمدی ی ی گند زدی ی ی ی ی...
-
- پست: 2755
- تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۸۵, ۱۲:۴۶ ب.ظ
- محل اقامت: شیراز
- سپاسهای ارسالی: 22364 بار
- سپاسهای دریافتی: 5559 بار
Re: نقد سریال شوق پرواز
من هم چند تا از سوتی ها رو گذاشتم براشون
پروانه نیستم که به یک شعله جان دهم / شمعم که سوزم و دودی نیاورم
گــــــــــــــــاهی تــــــــــــــاوان شیــــــــــر بودن قـــفس اســـت ...
امــــــــا شـــــغال هــــا در شـــــهــــر آزاد مـــــیگـــــــردنــــــــــد ... !
به زودی تعمیرکار لب تاپ می شم
گــــــــــــــــاهی تــــــــــــــاوان شیــــــــــر بودن قـــفس اســـت ...
امــــــــا شـــــغال هــــا در شـــــهــــر آزاد مـــــیگـــــــردنــــــــــد ... !
به زودی تعمیرکار لب تاپ می شم
