از جناب MiimA هم زیاد دلگیر نشو، ایشون فقط میخواهند که قانون در این انجمن اجرا بشه، نقل ایشون هم حکایت کسی است که روزگاری در مسجد شاه مسئولیتی داشتند.
بنده در سنترال تقریباً هیچ جایگاه رسمی نداشته و تقریباً یک کاربر عادی هستم؛ اما اگر شاه مدیر این سایت باشد، واقعا برای بنده افتخار است تلاش در جهت حفظ قوانینش حتی اگر بر خلاف نظرات خودم باشد.
درست به همین دلیل و ترس از ورود به مباحث سیاسی از شرح بیشتر پرهیز کردم، اما خوب اگر فقط تحلیل مکاتب مد نظر است و فارغ از شخصیت ها و دولت ها بخوایم در مورد ساختار کشور بحث کنیم:
صرف ضدیت سوسیالیسم با کاپیتالیسم دلیل خوبی برای این نیست که ساختار حکومت ایران را زیر این چتر ببرید. هر چند هم پوشانی هایی وجود دارد اما تفاوت های بنیادین آن قدرها زیاد است که حتی جمهوری اسلامی را نمیتوان یک شاخه مثلا خیلی منحرف از سوسیالیسم هم بر شمرد.
ضد امپریالیسم بودن، در نظر داشتن منافع جمع به منافع فرد، حذف طبقات اجتماعی و امانیسم بودن، البته با چشم پوشی از برخی تفاوت های تعریفی جزئی، را شاید بتوان از مهمترین هم پوشانی های جمهوری اسلامی با این مکتب دانست.
اما در موارد بسیاری از جمله مورد بحث ما یعنی اقتصاد، اتفاقاً بیشترین تفاوت را شاهد هستیم؛ باید گفت فاصله بین تعریف کنترل بازار در قوانین جمهوری اسلامی با آنچه که در جوامع سوسیال گفته شده است از زمین تا آسمان است ...
شاید وابستگی شدید اقتصادی ایران به چند صنعت و کالا، هم در بعد تولید و هم در بعد مصرف، موجب آسیب پذیری بالای اقتصاد کشور شده باشد و از این رو شاهد کنترل بازار توسط دولت مثلا در نرخ ارز، نفت و فروآورده هاش، غلات، فلزات و ... بوده باشیم؛ که البته به مرور و با کاستن وابستگی ها شاهد کنار کشیدن دولت بوده ایم، راه اندازی بورس فلزات، غلات و فلزات گران بها از نمونه های این امر بوده است. اگر تحقیق کنید تعداد زیادی از کارشناسان اقتصادی کشور در همین ماجرای اخیر دلار، اصلا نظر منفی نداشته و بیان کردند آزاد شدن قیمت دلار (مراد خارج شدن از کنترل دولت و عدم کنترل بازار) امریست مطلوب و خوب.
بنابراین اگر دولت (منظور جایگاه است نه دولت وقت) در ایران در تلاش هست بازار را در کنترل خود داشته باشد دلیلش دیدگاه استراتژیک و ساختاری نبوده که فقط وضعیت کنونی و آسیب پذیر بودن اقتصاد می باشد؛ و ما شاهد آن هستیم که همواره پس از حصول اطمینان از غیر محوری شدن یک کالا دولت در اولین فرصت ضمن خروج از جایگاه مدیر به جایگاه نظارت نقل مکان می کند.
غیر محوری شدن به این معناست که اگر نفت گران شود تمام کالاها گران خواهند شد، طلا همچنین و ... بد نیست بدانید یک زمان در کشور ما اگر گندم گران بشد درست ماندن نفت در تمام بازار اثر میگذاشت! به همین دلیل کالای محوری بود اما با از دست دادن این اثر گذاری جمعی شاهد خروجش از چتر کنترلی دولت و عرضه آن در بازار بورس غلات بوده ایم ...
ضمناً تعریف بازار سیاه در جمهوری اسلامی بر اساس شرع و مسائل اخلاقی طرح شده است نه منفعت اجتماعی و در مقابل بر خلاف نظریات مارکس در جمهوری اسلامی کارآفرینی مشروط به نداشتن منفعت فردی نیست که بالعکس حمایت در جهت رونق کسب و کار افراد کار آفرین تا آنجا بالا بوده و بستر سازی برای این موضوع فراهم است که حتی مورد سو استفاده توسط سودجویان قرار گرفته است.
علاوه بر موارد بالا، صنایع تولیدی در کشور ما یک خواست گاه تبلیغاتی موثر و پر رونق هستند، تا آنجا که اگر نگاهی تخصصی به این صنعت بندازید خواهید یافت از مشاغل پر درآمد در ایران به حساب می آیند. این در حالی است که در جوامع سوسیالیست هرگز دولت اجازه مانور تبلیغاتی به تولید کنندگان را نمیدهد که این موضوع به اصول آنها در باب کنترل بازار و از طرف دیگر پیش گیری از رشد صنایع خصوصی است.
در ایران هر چند قرار است در همه عرصه ها رقابت بخش خصوصی و دولتی برابر باشد که حاصل اما حداقل شاهد رقابت برابر صنایع دولتی و خصوصی در بعد تبلیغات هستیم، یعنی اگر شرکت خصوصی تولید کاشی بخواهد یک تبلیغ در صدا و سیما داشته باشد مسیری را پشت سر خواهد گذاشت که مثلا وزارت نیرو برای این امر پشت سر خواهد گذاشت. غیر از تامین منابع که شاید برای بخش خصوصی دشوار باشد، اما هیچ امتیازی به بخش دولتی نسبت به خصوصی در این عرصه داده نشده است؛ که اگر داده شود هم چیز عجیبی نیست چرا که در کشور های لیبرال این امتیاز ها داده می شود، اصل محدود نکردن است که در کشور ما محدودیت وجود ندارد و شما هر چقدر دلتان بخواهد می توانید کالای تولیدی خودتان را تبلیغ کنید!
تازه این مواردی بود که من خیلی فوری اینجا شرح دادم تا متوجه بشید آن کسانی که جمهوری اسلامی را زیر مجموعه مکاتب سوسیالیسم میدانند 2 دسته هستند:
یا اصلا با این مکتب و اصولش آشنا نبوده و در حد شنیده ها و مطالب غیر تخصصی اطلاعات دارند.
یا با ساختار و آنچه در جمهوری اسلامی برقرار است آشنا نبوده و تصورات نادرست در مورد ساختارش دارند.
فکر کنم الان روشن شد چرا مورد اول را به دوستمان که یک ایرانی است توصیه کردم، شاید اگر در یک فروم خارجی بودم و طرفم ایرانی نبود بهش پیشنهاد مطالعه در مورد نظام جمهوری اسلامی را میکردم.
راستش من در سنترال هیچ قدرتی ندارم که مثلا مانع قفل شدن این مبحث بشم، پس خواهشاً برای پیشگیر از قفل شدن این مبحث اگر پاسخ دادید طوری پیش برید که بحث جنبه سیاسی نگرفته و در همین ماهیت مکتبی باشد.
