خجالتى که به نوآورى انجاميد

در اين بخش ميتوانيد درباره موضوعاتي كه در انجمن براي آنها بخشي وجود ندارد به بحث و گفتگو بپردازيد

مدیران انجمن: رونین, Shahbaz, MASTER, MOHAMMAD_ASEMOONI, شوراي نظارت

ارسال پست
Old Moderator
Old Moderator
نمایه کاربر
پست: 763
تاریخ عضویت: دوشنبه ۸ خرداد ۱۳۸۵, ۱۰:۵۲ ب.ظ
محل اقامت: مشهد
سپاس‌های دریافتی: 196 بار
تماس:

خجالتى که به نوآورى انجاميد

پست توسط sohrab_poet »

در يونان باستان، پزشکان با گذاشتن گوش خود روى سينه بيماران به آواى قلب آنان گوش مى دادند، اما اين روش کم‌کم به فراموشى سپرده شد تا اين که بار ديگر در دوره رنسانس به يکى از کارهاى معمول پزشکان شد. اين کار از زمانى رونق گرفت که در سال 1816 ميلادى زن جوان و چاقى به خاطر ناراحتى قلبى به نزد دکتر "لانک" رفت.

لانک خجالت مى‌کشيد گوش خود را روى سينه زن بگذارد. او به خاطر آورد روزى دو بچه را ديده بود که از يک کنده توخالى با هم ارتباط برقرار کردند، به نحوى که يکى از آن‌ها در يک سر کنده سخن مى‌گفت و ديگرى در سر ديگر به سخنان او گوش مى‌داد. لانک دسته‌اى کاغذ برداشت و آن‌ها را به صورت يک لوله‌ى کاغذى در آورد. سپس، يک سر لوله را روى سينه زن گذاشت و گوش خود را به سر ديگر لوله چسباند و با شگفتى دريافت که در اين حالت، صداى قلب را بهتر از پيش مى‌شنود.

لانک نخستين گوشى پزشکى را از چوب تراشيد. اين گوشى 24 سانتى‌متر درازا و 4 سانتى‌متر پهنا داشت. او همه صداهايى را که از سينه بيماران مى‌شنيد توصيف کرد و بسيارى از آن‌ها را با بيمارى‌هاى گوناگون ارتباط داد.

گوشى چوبى تا 1850 ميلادى به کار مى‌رفت. در اين سال گوشى پلاستيکى جاى آن را گرفت. در سال 1852 ميلادى يک پزشک آمريکايى به نام "کامان" آن را به گونه‌اى تغيير داد که بتوان صدا را با هر دو گوش شنيد. در 1878 ميلادى ميکروفون اختراع شد و آن را براى تقويت صدا در گوشى پزشکى به کار گرفتند.
تصویر
Major
Major
نمایه کاربر
پست: 532
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۳ اسفند ۱۳۸۴, ۵:۲۵ ب.ظ
محل اقامت: در همين نزديكي...
سپاس‌های ارسالی: 48 بار
سپاس‌های دریافتی: 189 بار

پست توسط Masoud »

خدا پدرشو بيامرزه! اگه اختراعش نميکرد.....الان خيلي ها اصلا دکتر نميرفتن! :o :o
تصویر
Captain II
Captain II
نمایه کاربر
پست: 825
تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ مرداد ۱۳۸۵, ۸:۴۵ ق.ظ
محل اقامت: pejman.daie@gmail.com
سپاس‌های دریافتی: 20 بار
تماس:

پست توسط pejman »

عجب اين خجالتا چرا برا ما پيش نميياد
Empty spaces - what are we living for?


از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن
فردا که نیامده است فریاد مکن
برنامده و گذشته بنیاد مکن
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن
Major
Major
نمایه کاربر
پست: 532
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۳ اسفند ۱۳۸۴, ۵:۲۵ ب.ظ
محل اقامت: در همين نزديكي...
سپاس‌های ارسالی: 48 بار
سپاس‌های دریافتی: 189 بار

پست توسط Masoud »

چون جنابعالي پسري! :grin:
تصویر
Old Moderator
Old Moderator
نمایه کاربر
پست: 1236
تاریخ عضویت: جمعه ۲۷ مرداد ۱۳۸۵, ۳:۱۲ ب.ظ
محل اقامت: جايي درست وسط غربت شهر...انطرف تر از اب...در کنار خورشيد...
سپاس‌های دریافتی: 65 بار
تماس:

پست توسط ghalamman »

Masoud,
مگر جنابالي دختري؟ :grin:
پاسگاه مرزي گدار... سراوان
جاده زابل به زاهدان ...تاسوکي
تقاطع بلوار بزرگمهر و معلم... زاهدان
بلوار ثارلله مجتمع نسترن ...زاهدان
پاسگاه مرزي ناجا... سراوان
تاريخ هيچ کدام را از ياد نخواهد برد...
ارسال پست

بازگشت به “ساير گفتگوها”