توی پست قبلیم زیاد توضیح ندادم...
وقتی پدرم مارو ترک کردم رفتیم خونه مادربزرگم.6 سال اونجا موندیم بعدش خودمون با سختی زیاد تونستیم وسایل خونه بخریم و یه خونه اجاره کنیم.سختی رو تو چهره مادرم میدیدم.از گریه هاش میفهمیدم.با نگاه کردن به چهرش میشد فهمید تمام زندگیش منم و دیگه نه کمکی داره نه هیچ کسه دیگه.بعد از اسباب کشی طی چند روز دوستای جالبی پیدا کردم.یه روزی با دوستا داشتیم میرفتیم که یهو یکیشون منو کشید کنار و یواشکی گفت:این...عاشقته.
خشکم زد.همونطور که گفتم من خودم رو سنگ دل بار آورده بودم.زیاد جدی نگرفتم.چند روزی گذشت فهمیدم طرف میخواد خودکشی کنه.از اونجا بود که همه چی شروع شد.رفتم پیشش.گفتم دوستت دارم.راست میگم.باور کن دوستت دارم.دروغ میگفتم.من فقط خواستم زندگیشو نجات بدم.نمیدونم چی شده بود که آدمی مثل من میخواست زندگیه یکیو نجات بده.چند روزی دروغ هایی گفتم که واقعا داشت کیف میکرد.فکر میکرد دوستش دارم.طرف از خونواده فقط رنج دیده بود.رنج مالی یا زندانی شدن و اینا نه.رنج روحی که وصفش سخته.من خودم هم خوشحال بودم که تونسته بودم یکیو خوشحال کنم.نمیدونم چرا.یک نفر دیگه هم بود که دوستم داشت ولی عاشق نبود.من به این بیشتر علاقه داشتم.خواستم از کسی که بهش یه عالمه دروغ گفته بودم جدا بشم.نتونستم.نمیتونستم فکر کنم.نتونستم جدا شم.طرف اونقدر عشاقم بود که میگفت یا تو یا مرگ.گریه هاش منو رنج میداد.نمیتونستم عذاب کشیدنش رو ببینم.
باهاش موندم تا اینکه.یه روزی شب ساعت 1:30 یا 2 شب بود که همه خوابیده بودن ولی من خوابم نمیومد.
گفتم یکم فیلم ببینم.برای اولین بار توی زندگیم زدم به کانال... .دیدم داره یه فیلمی میده.خوشم اومد.آخراش بود که خوابم برد.صبح که از حواب بیدار شدم.دیدم عاشقم.دیدم شخصیتی رو که تو فیلم دیده بودم عاشقش شدم.در به در دنبال فیلم ها و عکس ها زندگی نامه و ایمیل و... اش میگشتم.به کسی که عاشقم بود جریان رو گفتم.خیلی ناراحت شد.داغون شد.من چند روزی گم شدم.فقط دنبال کسی که عاشقش بودم میگشتم.ولی...12000 کیلومتر فاصله رو نمیتونستم برم.آهنگ و فیلم و عکس دیدن و گریه کردن کارم شده بود.سعی کردم فراموشش کنم و برگردم پیش کسی که عاشقمه.برگشتم پیشش.ولی دیگه نمیتونستم مثل قبل بهش محبت کنم یا حداقل دروغ بگم.تا اینکه چند روز پیش دیگه نتونست تحمل کنه و...
کسی که 12000 کیلومتر باهاش فاصله دارم دوباره به سراغم اومده.الان گریه هم نمیتونم بکنم.
من خیلی ظلم کردم.الان دارم تاوان پس میدم.
کسی رو که دوست دارم فقط ازش عکس و فیلم سینمایی دارم و بس.
نه ایمیل نه هیچ چیز دیگه.اشتباهاتم باعث شد هیچ کس برام باقی نمونه جز مادرم و چنتا دوست.
من سنم برای این مشکلات خیلی کمه.خیلی.فکرش رو هم نمیتونید بکنید من چند سالمه.وقتی گریه ام میگیره چون نمیتونم گریه کنم فقط چشمامو میبندم و فکر میکنم
بازم خدارو شکر میگم.خدایـــــــــا شکر
تاپیک خیلی عالی هست.
بازم میگم.این فیلم رو دانلود کنید و ببینید.
Have dreams will travel (2007