دست شرطه حجاز همیشه سنگین است

در اين بخش ميتوانيد درباره موضوعاتي كه در انجمن براي آنها بخشي وجود ندارد به بحث و گفتگو بپردازيد

مدیران انجمن: MOHAMMAD_ASEMOONI, رونین, Shahbaz, MASTER, شوراي نظارت

ارسال پست
Captain II
Captain II
نمایه کاربر
پست: 1407
تاریخ عضویت: جمعه ۳ شهریور ۱۳۸۵, ۱:۳۱ ق.ظ
محل اقامت: مازندران
سپاس‌های ارسالی: 6679 بار
سپاس‌های دریافتی: 5422 بار

دست شرطه حجاز همیشه سنگین است

پست توسط airplane »

راستی فاطمیه نزدیک است...

بسم الله...

فرقی نمیکند در کوچه های مدینه...
یا در خیابان های منامه؛

دست شرطه حجاز همیشه سنگین است...

مادر...

تصویر
آیا می دانید هر فرد پس از مرگ با اهدای اعضای خویش می تواند سبب نجات یا ارتقای سلامتی بیش از 50 نفر شود


برای عضویت در انجمن اهدای عضو به لینک زیر مراجعه کنید


[External Link Removed for Guests]

[COLOR=#000000]تا چند زنم بروی [COLOR=#0070c0]دریاها خشت بیزار شدم ز بت‌پرستان  

خیام که گفت دوزخی خواهد بود که رفت بدوزخ و که آمد ز بهشت



 
Captain II
Captain II
نمایه کاربر
پست: 1407
تاریخ عضویت: جمعه ۳ شهریور ۱۳۸۵, ۱:۳۱ ق.ظ
محل اقامت: مازندران
سپاس‌های ارسالی: 6679 بار
سپاس‌های دریافتی: 5422 بار

Re: دست شرطه حجاز همیشه سنگین است

پست توسط airplane »

تصویر

درد سر ، بین گذر ، چند نفر، یک مادر

شده هر قافیه ام یک غزل درد آور

ای که از کوچه ی شهر پدرت می گذری

منیت نیست از این کوچه سریع تر بگذر

دیشب از داغ شما فال گرفتم ، آمد :

دوش می آمد و رخساره … نگویم بهتر!

من به هر کوچه ی خاکی که قدم بگذارم،

نا خود آگاه به یاد تو می افتم مادر

چه شده ، قافیه ها باز به جوش آمده اند:

دم در، فضه خبر، مادر و در، محسن پر !
آیا می دانید هر فرد پس از مرگ با اهدای اعضای خویش می تواند سبب نجات یا ارتقای سلامتی بیش از 50 نفر شود


برای عضویت در انجمن اهدای عضو به لینک زیر مراجعه کنید


[External Link Removed for Guests]

[COLOR=#000000]تا چند زنم بروی [COLOR=#0070c0]دریاها خشت بیزار شدم ز بت‌پرستان  

خیام که گفت دوزخی خواهد بود که رفت بدوزخ و که آمد ز بهشت



 
Fast Poster
Fast Poster
نمایه کاربر
پست: 246
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۰, ۳:۵۶ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1072 بار
سپاس‌های دریافتی: 1014 بار

Re: دست شرطه حجاز همیشه سنگین است

پست توسط arash128 »

گمانم قبل تو زینب بمیرد
شنیده ناله عجل وفاتی...
بر قاتلین حضرت زهرا(س) لعنت
به آن بندگانم که اسراف به نفس خویش کردند بگو هرگز از رحمت خدا نا امید مباشید،البته خدا همه گناهان شما را خواهد بخشید که او خدایی بسیار آمرزنده و مهربان است سوره مبارکه زمر آیه شریفه 153
New Member
پست: 14
تاریخ عضویت: شنبه ۲۱ دی ۱۳۸۷, ۱۱:۵۰ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2 بار
سپاس‌های دریافتی: 37 بار

Re: دست شرطه حجاز همیشه سنگین است

پست توسط jb.mohsen »

شبیه درد رفتی و شدی در استخوان پنهان
نمی یابم تو را ای در جهان مانند جان پنهان

فرشته مست دنبال صدایش راه می افتد
کسی که میبرد نام تو را زیر زبان پنهان

رمان آفرینش با علی جذاب شد اما
تو قدرت در تمام جمله های داستان پنهان

زمان جاهلیت هیچ فکرش را نمیکردند
خدای مردها باشد میان دختران پنهان

در اطراف رسول الله آگاهانه میدیدی
چه شیطانی است پشت چهره های مهربان پنهان

همه دیدند حق تنهاست ، پهلوی تو زد فریاد
صدایش ماند اما در سکوتی بی امان پنهان

خزان زودرس وقتی سراغ باغ می آید
که گل خوب است باشد از نگاه باغبان پنهان

تو از قلب علی دلباز تر قبری نمیخواهی
از اول بوده ای در بهترین جای جهان پنهان

تو جان حیدری - یعنی دوتایی یک نفر هستید
پس او خود را درون خاک کرده نیمه جان پنهان

بجز لاهوت هرجا دفن شد کوثر چنان باشد
که دریا را کنی زیر حباب استکان پنهان

قیام تو در اعماق زمین ساکت نمی ماند
که دارد دخترت در حنجره آتشفشان پنهان

و هجده سالگی پایان جریانت نخواهد بود
شدی چون خون به رگها ، زیر جریان زمان پنهان

به حدی گیجم از داغت که پیدایت نمیکردم
اگر میشد تنت در قبر حتی با نشان پنهان...

هادی جانفدا
New Member
پست: 14
تاریخ عضویت: شنبه ۲۱ دی ۱۳۸۷, ۱۱:۵۰ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2 بار
سپاس‌های دریافتی: 37 بار

Re: دست شرطه حجاز همیشه سنگین است

پست توسط jb.mohsen »

خلافت ننگ مطلق بود ‌٬ تو تمکین نمیکردی

و عصمت را فدای بیعتی ننگین نمیکردی

از آوار ستم شاید قد توحید خم میشد

اگر تو دستهایت را ستون دین نمیکردی

تو را بی اخم میبینیم ٬ زخم مهربانیها

که از اندوه پر بودی ولی نفرین نمیکردی

سفر پایان سختیهاست این را خوب میفهمم

ولی ای کاش وقتش را خودت تعیین نمیکردی

یقینا باد عالم را به سمت نیستی میبرد

اگر تو با وجودت خاک را سنگین نمیکردی

و من از شعرهایم مصرعی جایی نمیخواندم

اگر بانو خودت هر بیت را گلچین نمیکردی...

هادی جانفدا
Captain II
Captain II
نمایه کاربر
پست: 1407
تاریخ عضویت: جمعه ۳ شهریور ۱۳۸۵, ۱:۳۱ ق.ظ
محل اقامت: مازندران
سپاس‌های ارسالی: 6679 بار
سپاس‌های دریافتی: 5422 بار

Re: دست شرطه حجاز همیشه سنگین است

پست توسط airplane »

و آن شب وسعت محمدصلی الله علیه و آله آنقدر بود که خدا برایش قرآن نازل کرد
...
محمدصلی الله علیه ، محبوبترین بندگان خداوند بود و اشرف مخلوقات،
و همان نبی چهل روز ، روزه .. چهل شب افطار با نان و خرما .. چهل سحر، شب زنده داری...
و اینک خدایش میخواهد بر او عطا کند
عطایی عظیم ، عطایی که با نزول نمیتوان بر محمدصلی الله علیه و آله جاری اش کرد...
عطایی که عظمتش آنقدر است که خدا باید خودش او را به محمدصلی الله علیه دهد...
و نبی را به نزد خود میبرد در معراج شبی و سیبی هدیه می دهد او را...
و محمدصلی الله علیه را ندا می آید: " انا اعطیناک الکوثر"

و در عجبم از ناکثین و مارقین و قاسطین که جمع شده اند و نازله محمدصلی الله علیه بر دست! هدیه خداوند به او را میان در و دیوار به آتش ... لا حول ولا قوة الا بالله
آیا می دانید هر فرد پس از مرگ با اهدای اعضای خویش می تواند سبب نجات یا ارتقای سلامتی بیش از 50 نفر شود


برای عضویت در انجمن اهدای عضو به لینک زیر مراجعه کنید


[External Link Removed for Guests]

[COLOR=#000000]تا چند زنم بروی [COLOR=#0070c0]دریاها خشت بیزار شدم ز بت‌پرستان  

خیام که گفت دوزخی خواهد بود که رفت بدوزخ و که آمد ز بهشت



 
Captain II
Captain II
نمایه کاربر
پست: 1407
تاریخ عضویت: جمعه ۳ شهریور ۱۳۸۵, ۱:۳۱ ق.ظ
محل اقامت: مازندران
سپاس‌های ارسالی: 6679 بار
سپاس‌های دریافتی: 5422 بار

Re: دست شرطه حجاز همیشه سنگین است

پست توسط airplane »

عشق یعنی دل سپردن در الست
از می وصل الهی مستِ مست
عشق یعنی ذكر ناموس خدا
یا علی گفتن به زیر دست و پا
عشق یعنی جلوه صبر خدا
شرم ایوب نبی از مرتضی
عشق بر دلداده فرمان می‌دهد
عاشق جان داده را جان می‌دهد
عشق باعث شد كه دل سامان گرفت
پشت درب خانه زهرا جان گرفت
عشق یعنی انقلاب فاطمه
از كبودی چشم تار فاطمه
عشق یعنی عشق ناب فاطمه
بیت الاحزان خراب فاطمه
آیا می دانید هر فرد پس از مرگ با اهدای اعضای خویش می تواند سبب نجات یا ارتقای سلامتی بیش از 50 نفر شود


برای عضویت در انجمن اهدای عضو به لینک زیر مراجعه کنید


[External Link Removed for Guests]

[COLOR=#000000]تا چند زنم بروی [COLOR=#0070c0]دریاها خشت بیزار شدم ز بت‌پرستان  

خیام که گفت دوزخی خواهد بود که رفت بدوزخ و که آمد ز بهشت



 
Major II
Major II
نمایه کاربر
پست: 562
تاریخ عضویت: دوشنبه ۷ اسفند ۱۳۸۵, ۴:۵۴ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1360 بار
سپاس‌های دریافتی: 1358 بار

Re: دست شرطه حجاز همیشه سنگین است

پست توسط mj_piremard »

سلام بر دخت پیامبر بر پاره تن رسول خدا
سلام بر مادر حسن و حسین (ع)
سلام بر بانوی اول تو جهان
 چه خوب خوند حرف دلمو 
  
[FONT=Arial,sans-serif]  سهم من از دنیا همینه که تو تنهایی شبهام کسی اشکامو نبینه کسی اشکامو نبینه.
     
Major II
Major II
نمایه کاربر
پست: 82
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۹, ۱:۱۷ ب.ظ
محل اقامت: ایران
سپاس‌های ارسالی: 336 بار
سپاس‌های دریافتی: 583 بار

Re: دست شرطه حجاز همیشه سنگین است

پست توسط نجف47 »

بسمه تعالی

با سلام


[External Link Removed for Guests]

[External Link Removed for Guests]


بانوی سبز پوش همه قصه های من
ای راز کنزاً مخفیا و سرّ بقــــــای من

به روز حشر با آوای محزون
ندا آید که اَینَ الفاطمیــون؟.......

ایام سوگواری یگانه مادر هستی انسیه حورا بی بی عوالم حضرت فاطمه زهرا ارواحنا فداها رو به ساحت قدسی قطب عالم امکان آقامون مهدی فاطمه ارواحنا فداهما و همه فاطمیون تسلیت عرض مبکنم و به سهم خود در رثای آن دردانه عالم خلقت ابتدا دو قطعه شعر بسیار زیبا از شاعر محترم سید حمید برقعی در این خصوص تقدیم میدارم و در آخر هم از باب تیمّن که نام بینام این بنده کمترین درگاهش نیز در لیست ذاکران و نوکران آن بی بی (س) ثبت و درج گردد شعری محاوره از مستفیدات خود این حقیر که زبان حال بعیا مخدره بی بی حضرت زینب ارواحنا فداها هست رو تقدیم دوستداران آن ذوات مقدسه(ع) و عاشقان ولایت مینمایم امید است مقبول درگاه حضرتش(س) افتد:

شعر نخست آ سید حمید برقعی:

زیر باران دوشنبه بعد از ظهر
اتفاقی مقابلم رخ داد
وسط کوچه ناگهان دیدم
زن همسایه بر زمین افتاد

سیب ها روی خاک غلطیدند
چادرش در میان گرد وغبار
قبلا این صحنه را...نمی دانم
در من انگار می شود تکرار

آه سردی کشید،حس کردم
کوچه آتش گرفت از این آه
و سراسیمه گریه در گریه
پسر کوچکش رسید از راه

گفت:آرام باش! چیزی نیست
به گمانم فقط کمی کمرم.....
دست من را بگیر،گریه نکن
مرد گریه نمی کند پســــــرم!

چادرش را تکاند، با سختی
یا علی گفت و از زمین پا شد
پیش چشمان بی تفاوت مـــا
ناله هایش فقط تماشـــــا شد!

صبح فردا به مادرم گفتم
گوش کن ! این صدای روضهء کیست؟!
طرف کوچه رفتم و دیـــــدم
در ودیوار خانه ای مشکی است!

با خودم فکر می کنم حـــــالا
کوچه ء ما چقدر تاریک است
گریـه ، مـــــادر، دوشنبــــه ، در، کوچـــــه
راستـــــــــــی! فاطمیـــــه نزدیــک است.....

شعر دوم آ سید حمید برقعی:

گفت: در مي‌زنند مهمان است
گفت: آيا صداي سلمان است؟
اين صدا، نه صداي طوفان است
مزن اين خانه مسلمان است

مادرم رفت پشت در، اما

گفت: آرام ما خدا داريم
ما كجا كار با شما داريم
و اگر روضه‌اي به پا داريم
پدرم رفته ما عزاداريم

پشت در سوخت بال و پر، اما

آسمان را به ريسمان بردند
آسمان را كشان كشان بردند
پيش چشمان ديگران بردند
مادرم داد زد بمان! بردند

بازوي مادرم سپر،اما

بين آن كوچه چند بار افتاد
اشك از چشم روزگار افتاد
پدرم در دلش شرار افتاد
تا نگاهش به ذوالفقار افتاد-

گفت: يك روز يك نفر اما.......


در آخر ، شعری محاوره از این حقیر کمترین:


چی شده مادرم امشب پا نشد برا نماز؟!
واسه چی بلند نمیشه که کنه راز و نیاز!

بخدا برا نمازش دل من پَر میکشه
با دعا خونه ی همسایه هامون سر میکشه...

شب تا صبح سر نماز ، مادر دعاشون میکنه
صبح همه برا تشکر هی میان در خونه!!!!!

چرا امشب چشمای بابام پُر خون شده بود؟!
صورتش پریده رنگ و زرد و بی جون شده بود؟!

مادرم، تو رو خدا یه نیگا کن به دخترت
مثل هر شب بخوابون منو کنار بسترت

آخ مادر... پاشو که تا ببینم اون نماز شبات
الهــی بمیره زیـنـبــت بـرای غصـــــــه هات.......


یا علی مدد.نجف47
عشق و معرفت حسین(ع) و مهدی فاطمه(عج) ضامن پیروزی و قوام و بقای ماست.

 به کاوش مژه از گور تا نجف بروم...........اگر به هند خاکم کنی یا به تتار 
ارسال پست

بازگشت به “ساير گفتگوها”