گمانم قبل تو زینب بمیرد شنیده ناله عجل وفاتی... بر قاتلین حضرت زهرا(س) لعنت
به آن بندگانم که اسراف به نفس خویش کردند بگو هرگز از رحمت خدا نا امید مباشید،البته خدا همه گناهان شما را خواهد بخشید که او خدایی بسیار آمرزنده و مهربان است سوره مبارکه زمر آیه شریفه 153
و آن شب وسعت محمدصلی الله علیه و آله آنقدر بود که خدا برایش قرآن نازل کرد ... محمدصلی الله علیه ، محبوبترین بندگان خداوند بود و اشرف مخلوقات، و همان نبی چهل روز ، روزه .. چهل شب افطار با نان و خرما .. چهل سحر، شب زنده داری... و اینک خدایش میخواهد بر او عطا کند عطایی عظیم ، عطایی که با نزول نمیتوان بر محمدصلی الله علیه و آله جاری اش کرد... عطایی که عظمتش آنقدر است که خدا باید خودش او را به محمدصلی الله علیه دهد... و نبی را به نزد خود میبرد در معراج شبی و سیبی هدیه می دهد او را... و محمدصلی الله علیه را ندا می آید: " انا اعطیناک الکوثر"
و در عجبم از ناکثین و مارقین و قاسطین که جمع شده اند و نازله محمدصلی الله علیه بر دست! هدیه خداوند به او را میان در و دیوار به آتش ... لا حول ولا قوة الا بالله
آیا می دانید هر فرد پس از مرگ با اهدای اعضای خویش می تواند سبب نجات یا ارتقای سلامتی بیش از 50 نفر شود
برای عضویت در انجمن اهدای عضو به لینک زیر مراجعه کنید
[External Link Removed for Guests]
[COLOR=#000000]تا چند زنم بروی [COLOR=#0070c0]دریاها خشت بیزار شدم ز بتپرستان
خیام که گفت دوزخی خواهد بود که رفت بدوزخ و که آمد ز بهشت
عشق یعنی دل سپردن در الست از می وصل الهی مستِ مست عشق یعنی ذكر ناموس خدا یا علی گفتن به زیر دست و پا عشق یعنی جلوه صبر خدا شرم ایوب نبی از مرتضی عشق بر دلداده فرمان میدهد عاشق جان داده را جان میدهد عشق باعث شد كه دل سامان گرفت پشت درب خانه زهرا جان گرفت عشق یعنی انقلاب فاطمه از كبودی چشم تار فاطمه عشق یعنی عشق ناب فاطمه بیت الاحزان خراب فاطمه
آیا می دانید هر فرد پس از مرگ با اهدای اعضای خویش می تواند سبب نجات یا ارتقای سلامتی بیش از 50 نفر شود
برای عضویت در انجمن اهدای عضو به لینک زیر مراجعه کنید
[External Link Removed for Guests]
[COLOR=#000000]تا چند زنم بروی [COLOR=#0070c0]دریاها خشت بیزار شدم ز بتپرستان
خیام که گفت دوزخی خواهد بود که رفت بدوزخ و که آمد ز بهشت
بانوی سبز پوش همه قصه های من ای راز کنزاً مخفیا و سرّ بقــــــای من
به روز حشر با آوای محزون ندا آید که اَینَ الفاطمیــون؟.......
ایام سوگواری یگانه مادر هستی انسیه حورا بی بی عوالم حضرت فاطمه زهرا ارواحنا فداها رو به ساحت قدسی قطب عالم امکان آقامون مهدی فاطمه ارواحنا فداهما و همه فاطمیون تسلیت عرض مبکنم و به سهم خود در رثای آن دردانه عالم خلقت ابتدا دو قطعه شعر بسیار زیبا از شاعر محترم سید حمید برقعی در این خصوص تقدیم میدارم و در آخر هم از باب تیمّن که نام بینام این بنده کمترین درگاهش نیز در لیست ذاکران و نوکران آن بی بی (س) ثبت و درج گردد شعری محاوره از مستفیدات خود این حقیر که زبان حال بعیا مخدره بی بی حضرت زینب ارواحنا فداها هست رو تقدیم دوستداران آن ذوات مقدسه(ع) و عاشقان ولایت مینمایم امید است مقبول درگاه حضرتش(س) افتد:
شعر نخست آ سید حمید برقعی:
زیر باران دوشنبه بعد از ظهر اتفاقی مقابلم رخ داد وسط کوچه ناگهان دیدم زن همسایه بر زمین افتاد
سیب ها روی خاک غلطیدند چادرش در میان گرد وغبار قبلا این صحنه را...نمی دانم در من انگار می شود تکرار
آه سردی کشید،حس کردم کوچه آتش گرفت از این آه و سراسیمه گریه در گریه پسر کوچکش رسید از راه
گفت:آرام باش! چیزی نیست به گمانم فقط کمی کمرم..... دست من را بگیر،گریه نکن مرد گریه نمی کند پســــــرم!
چادرش را تکاند، با سختی یا علی گفت و از زمین پا شد پیش چشمان بی تفاوت مـــا ناله هایش فقط تماشـــــا شد!
صبح فردا به مادرم گفتم گوش کن ! این صدای روضهء کیست؟! طرف کوچه رفتم و دیـــــدم در ودیوار خانه ای مشکی است!
با خودم فکر می کنم حـــــالا کوچه ء ما چقدر تاریک است گریـه ، مـــــادر، دوشنبــــه ، در، کوچـــــه راستـــــــــــی! فاطمیـــــه نزدیــک است.....
شعر دوم آ سید حمید برقعی:
گفت: در ميزنند مهمان است گفت: آيا صداي سلمان است؟ اين صدا، نه صداي طوفان است مزن اين خانه مسلمان است
مادرم رفت پشت در، اما
گفت: آرام ما خدا داريم ما كجا كار با شما داريم و اگر روضهاي به پا داريم پدرم رفته ما عزاداريم
پشت در سوخت بال و پر، اما
آسمان را به ريسمان بردند آسمان را كشان كشان بردند پيش چشمان ديگران بردند مادرم داد زد بمان! بردند
بازوي مادرم سپر،اما
بين آن كوچه چند بار افتاد اشك از چشم روزگار افتاد پدرم در دلش شرار افتاد تا نگاهش به ذوالفقار افتاد-
گفت: يك روز يك نفر اما.......
در آخر ، شعری محاوره از این حقیر کمترین:
چی شده مادرم امشب پا نشد برا نماز؟! واسه چی بلند نمیشه که کنه راز و نیاز!
بخدا برا نمازش دل من پَر میکشه با دعا خونه ی همسایه هامون سر میکشه...
شب تا صبح سر نماز ، مادر دعاشون میکنه صبح همه برا تشکر هی میان در خونه!!!!!
چرا امشب چشمای بابام پُر خون شده بود؟! صورتش پریده رنگ و زرد و بی جون شده بود؟!
مادرم، تو رو خدا یه نیگا کن به دخترت مثل هر شب بخوابون منو کنار بسترت
آخ مادر... پاشو که تا ببینم اون نماز شبات الهــی بمیره زیـنـبــت بـرای غصـــــــه هات.......
یا علی مدد.نجف47
عشق و معرفت حسین(ع)ومهدی فاطمه(عج)ضامن پیروزی و قوام و بقای ماست.
به کاوش مژه از گور تانجفبروم...........اگر به هند خاکم کنی یا به تتار