حكايت مردي كه مي خواهد به آبادي ديگر نقل مكان كند

در اين بخش ميتوانيد درباره موضوعاتي كه در انجمن براي آنها بخشي وجود ندارد به بحث و گفتگو بپردازيد

مدیران انجمن: رونین, Shahbaz, MASTER, MOHAMMAD_ASEMOONI, شوراي نظارت

ارسال پست
Captain II
Captain II
نمایه کاربر
پست: 825
تاریخ عضویت: جمعه ۲۰ مرداد ۱۳۸۵, ۸:۴۵ ق.ظ
محل اقامت: pejman.daie@gmail.com
سپاس‌های دریافتی: 20 بار
تماس:

حكايت مردي كه مي خواهد به آبادي ديگر نقل مكان كند

پست توسط pejman »

يكي از افسانه هاي صحرايي حكايت مردي آمده كه مي خواهد به آبادي ديگر نقل مكان كند و اثاثش را روي شتر مي گذارد : قاليچه ها ، وسايل پخت و پز ، چمدان پر از لباس و... و حيوان همه اينها را تحمل مي كند . مرد وقتي مي خواست حركت كند ، به ياد يك پر آبي رنگ زيبا افتاد كه پدرش به او داده بود . رفت پر را پيدا كرد و اورد و روي شتر گذاشت . شتر در زير سنگيني اين بار فرود افتاد و مرد . حتما آن مرد با خود فكر كرده :- شترم حتي نتوانست وزن يك پر را تحمل كند ! گاهي ما درباره ديگران همين فكر را مي كنيم ... بدون اينكه بفهميم يك شوخي كوچك ما حكم همان قطره اي را دارد كه كاسه صبر شخصي را لبريز مي كند . مكتوب دوم اثر پائولوكوئليو
Empty spaces - what are we living for?


از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن
فردا که نیامده است فریاد مکن
برنامده و گذشته بنیاد مکن
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن
ارسال پست

بازگشت به “ساير گفتگوها”