اين ديگه آخر بي معرفتيه

در اين بخش مي‌توانيد در مورد کليه موضوعات فرهنگي و ادبي به بحث و تبادل نظر بپردازيد

مدیر انجمن: شوراي نظارت

ارسال پست
Captain I
Captain I
پست: 602
تاریخ عضویت: جمعه ۱۹ اسفند ۱۳۸۴, ۱۱:۳۹ ب.ظ
سپاس‌های دریافتی: 75 بار

اين ديگه آخر بي معرفتيه

پست توسط susan »

گفتم نبايد بذاريم همين طوري كنار خيابون بيفته و بميره . گفتي :بي خيال كيه كه سراغش رو بگيره .

گفتم : نكنه يكي ديگه بياد و ورش داره ببره آبرومون مي ره . با خنده گفتي : آبرويي كه ريخته كدوم آدم عاقل مي دزدتش .

گفتم : آخه حيف نيست ؟ گفتي : حيف بود !! نگهش نداشتي

گفتم : حالا جواب مردم رو چي بديم اونا چي ميگن در مورد ما ؟ گفتي : مردم انقدر حال خودشون گرفته كه ديگه به آبروي من و تو كاري ندارن .

گفتم : به خدا زشته همينطوري بندازيمش اينجا جلوي پاهاي غريبه ها . گفتي : با پاهات بندازش تو جوب پاي كسي نره روش و كسي هم نبينتش .

گفتم : اين ديگه آخرشه ، آخره بي معرفتي چند ماه با هامون بود حالا بندازيمش توي جوب و بريم . گفتي : چيزي كه به درد نخوره بايد انداختش دور .

گفتم :صداش روچي نمي شنوي داره التماس مي كنه ورش داريم ، كمكش كنيم ، دستش رو بگيريم . گفتي: من گوشام كره ، خودم كمك مي خوام ، دستم هم وبال گردنمه ، ديگه بريدم ، ديگه نمي تونم .

گفتم : سعي كن ، شايد تونستي . تو بخواه مي توني . گفتي، چيزي نگفتي زدي زير گريه و رفتي و عشقمون رو هم گذاشتي همونجا زير دست و پاي غريبه ها .من هم وقتي ديدم كه ديگه نه عشق به دردم مي خوره نه قلب و نه احساس همشون رو يك جا انداختم توي جوب و رفتم پيه دربه دري خودم ، پيه بيچارگي هام ...

حالا چي شده كه بعد از اين همه وقت سري به من زدي ، مي بيني ، افتادم تو جوب كه نه پاهاي غريبه ها له ام كنه و نه كسي بدزدتم . حالا دستت تو دست يه نفر ديگه ست و قلب و احساس و عشقش هم كنار من توي جو ب آبي كه پره از عشق و قلب و احساس . انگار آدما زباله هاشون شده اين سه تا .




susan :razz:
چه مهمانان بي دردسري هستند مُردگان! نه به دستي ظرفي را چرک مي کنند نه به حرفي دلي را آلوده تنها به شمعي قانعند و اندکي سکوت
Incredible Poster
Incredible Poster
نمایه کاربر
پست: 3047
تاریخ عضویت: جمعه ۷ بهمن ۱۳۸۴, ۹:۴۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 58 بار
سپاس‌های دریافتی: 384 بار
تماس:

پست توسط Farhad3614 »

susan جان ممنون خيلي متن احساسي بود. :-o

عشق اگر از ته دل و پاک باشه هيچ زماني اين اتفاق نميفته . :D

آره بی معرفتیه.. کاش سعی کنیم هیچ وقت دل کسی را نشکنیم :D
Captain
Captain
نمایه کاربر
پست: 2132
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۸۵, ۱۲:۵۱ ق.ظ
محل اقامت: تهران
سپاس‌های ارسالی: 1980 بار
سپاس‌های دریافتی: 6841 بار
تماس:

پست توسط Mr.Amirhessam »

واقعا حرف نداشت.
منتظر بعدي ها هستم.
احساساتم فوران كرد.
دست مريزاد. :razz:
زنده باد بهار...
هر کس به دنبال معنای این جمله است،این فایل را [External Link Removed for Guests] کند...
به امید ظهور مهدی صاحب الزمان،پایان یافتن زمستان دنیا و شروع بهار انسانیت...
"
Captain II
Captain II
نمایه کاربر
پست: 412
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۸۵, ۱۰:۴۶ ق.ظ
سپاس‌های دریافتی: 64 بار
تماس:

پست توسط njmh »

معرفت در گرانی است به هر کس ندهند.

پر طاووس قشنگ است به کرکس ندهند
مرا دوست بدار،اندكي ولي طولاني!
Old Moderator
Old Moderator
نمایه کاربر
پست: 2833
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۰ فروردین ۱۳۸۵, ۱:۳۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 158 بار
سپاس‌های دریافتی: 747 بار

پست توسط Leila »

بعضي اوقات ادم مجبور مي شه
و بايد دل ديگران رو بشكنه :-(
اگر مي توانستيد خريدار باور باشيد، كدام باور از همه برايتان مفيد تر بود؟؟
Major II
Major II
پست: 130
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۱۶ اسفند ۱۳۸۴, ۱۱:۲۳ ب.ظ
سپاس‌های دریافتی: 42 بار

پست توسط agheleh »

Leila,
باهات کاملا موافقم، آدم بعضي مواقع هيچ چاره اي نداره جز اينکه دل کسي رو بکشنه و به قول سوزان بريزه تو جوب
و اين خيلي بده :sad:
نبودن، هرگز به تلخی از دست دادن یک بودن نیست.
Captain II
Captain II
نمایه کاربر
پست: 495
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۲۵ تیر ۱۳۸۵, ۷:۴۹ ب.ظ
محل اقامت: tabriz.khiabane shamse tabrizi
سپاس‌های ارسالی: 10 بار
سپاس‌های دریافتی: 96 بار
تماس:

پست توسط padshah »

قرار نيست هميشه و همه عشقها به وصال منجر بشه
جدايي هم قانون طبيعته

اگه جدايي ها نباشه ادما قدر وصال رو نميدونند :)
کد نمایش پرچم کوچک:
تصویر

کد نمایش پرچم و عکس کوچک دکتر:
تصویر
ارسال پست

بازگشت به “شعر و ادبيات”