مشاعره /خواهشمندم شركت بفرماييد.

[ARMIN]

دي کوزه گري بديدم اندر بازار
بر پاره گلي لگد همي زد بسيار
و آن گل به زبان حال با او مي گفت
من همچو تو بوده ام مرا نيکو دار

[Leila]

رفيق خيل خيالم و همنشين شكيب
قرين اتش هجران و همقران فراق

[ARMIN]

قومي متفکرند در مذهب و دين
قومي به گمان فتاده در راه و يقين
مي ترسم از آن که بانگ آيد روزي
کاي بيخبران راه نه آن است و نه اين

[Leila]

نصيحتي كنمت بشنو و بهانه مگير
هر انچه ناصح مشفق بگويدت بپذير

[ARMIN]

روزاي طلائيمون غرق گل ياس بودن
آدماي شعرامون چقد با احساس بودن

[Leila]

نسيم باد صبا دوشم اگهي اورد
كه روز محنتو غم رو به كوتهي اورد

[ARMIN]

دي مي شد وگفتم صمنا عهد به جاي آر
گفتا غلطي خواجه در اين عهد وفا نيست

[WildWeasel]

تا دل هرزه گرد من رفت به چين زلف تو
زان سفر دراز خود عزم وطن نمي کند

[ARMIN]

در خواب بدم مرا خردمندي گفت
کز خواب کسي را گل شادي نشکفت
کاري چکني که با اجل باشد جفت
مي خور که بزير خاک مي بايد خفت

[Farhad3614]

ترا ميخواهم و دانم مرا جانا نميخواهی
کجا خواهد گدايی را به درگاهش شهنشاهی

[ARMIN]

يکي ز شب گرفتگان چراغ بر نمي کند
کسي به کوچه سار شب در سحر نمي زند

[Farhad3614]

در عشق تو ای منم چنانم
کز هستی خويش در گمانم
هـــر چند کــه زار و ناتوانم
گـــر دست دهد هزار جانم
در پای مبارکت فشانم