ترانه هام نذر چشات

در اين بخش مي‌توانيد در مورد کليه موضوعات فرهنگي و ادبي به بحث و تبادل نظر بپردازيد

مدیر انجمن: شوراي نظارت

Major
Major
نمایه کاربر
پست: 159
تاریخ عضویت: شنبه ۲۵ آذر ۱۳۸۵, ۱۲:۵۱ ب.ظ
سپاس‌های دریافتی: 20 بار

پست توسط behnaz »

دور مانده ی من
من ، همیشه در نیستی تو
سنگی به شیشه میزنم
برای بیداری
صبح است
نفس تازه میکنم بگو!
کی آفتاب میشود صحن دستانت تا رنگی بزنم بر چهره آسمان
از تو هیچ چیز به یادگار نمانده است جز
پیراهنی که نمیشناسمش!
کسی شبیه ستاره دیشب آمده بود
کفشهایش مثل کفشهای تو بود
سوغات برایم آورد
مشتی پروانه و گم شد همان جا که من ایستاده بودم
نمیدانم کسی شبیه یک ستاره مرده
یا من که هیچ فصلی زنده نبودم
همیشه تا تو یک وجب فاصله میگذارم
تا فرداها اما
طول میکشد برسم به خانه تو
دیریست!
تنها مانده ام
با پیراهنی که جیبهایش پر از پرواز است
تا پروازهم فاصله ای نمانده است
سهم من یادت نرود!
[External Link Removed for Guests]
وقتي به اوج ميرسي از نظر مردمي که پرواز رو نميفهمند کوچک به نظر ميرسي. اميدوارم هميشه در اوج باشيد.
Major II
Major II
پست: 40
تاریخ عضویت: جمعه ۱۸ خرداد ۱۳۸۶, ۱۰:۴۶ ب.ظ
سپاس‌های دریافتی: 1 بار

ترانه هام نذر چشات

پست توسط tandis »

وارث مسیح

توی این شبایی که نیستی و دلواپستم
دلخوشیم فقط همین ترانه های خسته مه
به خودم می گم که این شبا به آخر می رسه
دیگه این شکنجه ی دوری دستا بَسَمه
توی این شبا که یادت تو دلم پرسه زده
دل به این واژه ها بستم و قرنطینه شدم
حالا تو عمق وجودم تو رو احساس می کنم
خنده داره عاشق خودم تو آیینه شدم
این شبا دلم هوایی شده و یاد توام
دیگه زندگی برام مرگه و من یه مُرده ام
وارثِ معجزه ی مسیح من زنده کنم
می دونم یه کهکشونی و برات یه خرده ام
آخه یه طعمی داره نوازشای دست تو
که می ارزه این جوری واس تو پرپر بزنم
به خدا حتی می ارزه التماست بکنم
واسه ی داشتن تو این در و اون در بزنم
نمی دونم تو چه وردی می خونی تو گوش من
وقتی که پیش منی دنیا برام آبی می شه
وقتی نیستی و باید تنهایی یام و پُر کنم
هر کاری کنم بازم این دلم آروم نمی شه
لحظه ها رو می شمرم تا که بیای به دیدنم
تا سرانگشت عزیزت گیسوها مو ناز کنه
یه دوسِت دارم بگی به احترام عاشقیم
گره ی مشکلا رو همون یه جمله باز کنه
تو مرام چشای آسمونیت این و دیدم
یا علی گفتی به من تا آخرش با من می یای
آخه دُردونه ی من همین یه جمله رو بگو
که توی تموم آدما فقط من و می خوای
خوشحال مي شم اگه حضور سبزتون رو توي سرزمين حقيرم به تماشا بنشينم...
[External Link Removed for Guests]
Major II
Major II
پست: 40
تاریخ عضویت: جمعه ۱۸ خرداد ۱۳۸۶, ۱۰:۴۶ ب.ظ
سپاس‌های دریافتی: 1 بار

ترانه هام نذر چشات

پست توسط tandis »

به خدایی که همین نزدیکی ست...

پروانگی

واس نوشتن از تو من حقیقتا خیلی کمم
ترانه ساز بی نشون خیلی باشم یه آدمم
من تو رو گریه می کنم شبونه تو نیایشم
نفس نفس کنارمی تو آرزو و خواهشم
هیچ شبی یادم نمی یاد پا نذاری تو خونه مون
همیشه حِسِت می کنم خدای خوب و مهربون
لمس حضور سبز تو تو آیه های شبنمه
نمی دونم چه شکلی ای؟ تصور تو مبهمه
تو گریه های امشبم یه بوی آشنا می یاد
توی قنوتم این دفه می گم دلم هر چی بخواد
حال و هوام یه رنگیه رنگی شبیه آسمون
کاش بشه پرواز کنم و برم تا اوج کهکشون
من پُرم از یه حس بکرلبریز عاشقونگی
خالی شدم از خودم و سرشارم از پروانگی
خوشحال مي شم اگه حضور سبزتون رو توي سرزمين حقيرم به تماشا بنشينم...
[External Link Removed for Guests]
Major II
Major II
پست: 40
تاریخ عضویت: جمعه ۱۸ خرداد ۱۳۸۶, ۱۰:۴۶ ب.ظ
سپاس‌های دریافتی: 1 بار

ترانه هام نذر چشات

پست توسط tandis »

آدم برفی

اونی که تموم عمر و زندگیش
توی سرمای زمستونه منم
پیش من که می رسی خودت نباش
آخه آب می شه با دستات این تنم
یه روزی با دستای تو جون گرفت
چشم و گوش و همه ی وجودِ من
آخه این کارِ تو بود که آب می شه
یه روزی تموم تا رو پودِ من
قلب من از یخه اما به خدا
از دل سنگ تو مهربون تره
تو من و ساختی و گفتی آخرش
واس این روزای برفی محشره
آدمم آدمی برفی تو ام
پُرم از کابوس خورشید به یقین
نکنه بهار بیاد جُدام کنه
من و از خنده های تو نازنین
آره من یه اتفاق ساده ام
که فقط واس دوروزِ تو بَسَم
آخه من به کی بگم که این روزا
داره بدجوری می گیره نفسم
هوای گریه دارم اما عزیز
حتی اشکی واس ریختن ندارم
جُرم من اینه که آرزوم بوده
یه روزی دس توی دستات بذارم
حالا بی سر و صدا آب می شم و
نمی مونه از تنم حتی نشون
تو خودت صدای فریاد من و
به گوش بهار و بارون برسون
خوشحال مي شم اگه حضور سبزتون رو توي سرزمين حقيرم به تماشا بنشينم...
[External Link Removed for Guests]
Major II
Major II
پست: 40
تاریخ عضویت: جمعه ۱۸ خرداد ۱۳۸۶, ۱۰:۴۶ ب.ظ
سپاس‌های دریافتی: 1 بار

ترانه هام نذر چشات

پست توسط tandis »

جسارت

ببخشیدم که عاشق چشم عسل ریز شمام
دلم داره می ترکه از بس که لبریز شمام
یه وختی نشنوم صدام توی خیالتون گمه
به جونتون قسم که دل خرابِ یه تبسمه
ببخشید این جسارتُ که ساده دوسِتون دارم
که پیشِ یه نگاهتون یه مثنوی کم می یارم
سمندِ شعرِ عاشقی! شما کجا و ما کجا؟
پینه زدن دستای من از این نوشتن شما
جسارته ولی می خوام رو گلدونا دس بذارین
آخه شما واس گلا حرفای تازه تر دارین
دس بذارین رو باغچه ها تو مُشتِتون زندگیه
من ُ ببخشید که دلم آخرِ دیوونگیه
می شه با دستای شما یه سقف موندنی رو ساخت
باید به چشمای شما تموم زندگی رو باخت
می شه با اسمتون عزیز نفس کشید و تازه شد
دلم دیگه با عشقتون چه ساده هم اندازه شد
من ُ ببخشید عزیزم که عاشق شما شدم
غصه هاتون و و بسپارید به قلب عاشق خودم

[External Link Removed for Guests]
خوشحال مي شم اگه حضور سبزتون رو توي سرزمين حقيرم به تماشا بنشينم...
[External Link Removed for Guests]
Major II
Major II
پست: 40
تاریخ عضویت: جمعه ۱۸ خرداد ۱۳۸۶, ۱۰:۴۶ ب.ظ
سپاس‌های دریافتی: 1 بار

ترانه هام نذر چشات

پست توسط tandis »

برمودا

نگاهت را بردار
هر چه باشد تو از من بلندتری!
لا اقل قدت می رسد که از آسمان هفتم انگور بچینی
وقتی صدایت
چا بک تر از باد
از گوش دخترکان ایل می آویزد
نیازی به هجای گم شده ی من نداری
صدای خش خش قدم های رادیو
و جدیدترین خبر:
برمودا کشف شد
نگاهی که غرق می کند
از آنِ توست
تو حتما
میان آدم های یک بار مصرف جایی نداری
دلت را چشمانی پف کرده لو می دهد
یادش بخیر
یادش بخیر آخرین راهی را که با هم رفتیم
و جن ها ما را می پاییدند
و تو با آرامی
خیره بر جاده ی دودی سر سیگارت
مشق شب های مرا
به دم باد سپردی
راحت....


[External Link Removed for Guests]
خوشحال مي شم اگه حضور سبزتون رو توي سرزمين حقيرم به تماشا بنشينم...
[External Link Removed for Guests]
Major II
Major II
پست: 40
تاریخ عضویت: جمعه ۱۸ خرداد ۱۳۸۶, ۱۰:۴۶ ب.ظ
سپاس‌های دریافتی: 1 بار

ترانه هام نذر چشات

پست توسط tandis »

برزخی

نه دیگه نگات عزیز دوای دردم نمی شه
یه دفه برو آخه این جوری کم کم نمی شه
آخه با نمک نگفتی که دلم زخمه هنوز؟
چی خیال کردی دیگه دست تو مرهم نمی شه...

چی شده تریپ معرفت زدی تازگیا؟
بد جوری برزخی ام دیگه سراغ من نیا
بابا تو نمی دونی فرق فراق و با فراغ
از چیا دم می زنی؟ از عاشقی؟ ..ای بی حیا

چیه اخماتو تو هم کردی چی رو نشون بدی؟
تو خودت بگو چه کردی با دلم؟ تو شاهدی
یادته بهم می گفتی که مقدسم برات؟!
یه دفه رفتی و گفتی از همون جا عابدی

نه دیگه برو بذا نمونه عشق و عادتی
بی تو هم می گذره این ثانیه های لعنتی
بذا این قصه تموم شه دیگه ما رو بی خیال
هر جوری قشنگ تره هر جوری که تو راحتی
خوشحال مي شم اگه حضور سبزتون رو توي سرزمين حقيرم به تماشا بنشينم...
[External Link Removed for Guests]
Major II
Major II
پست: 40
تاریخ عضویت: جمعه ۱۸ خرداد ۱۳۸۶, ۱۰:۴۶ ب.ظ
سپاس‌های دریافتی: 1 بار

ترانه هام نذر چشات

پست توسط tandis »

هوای شاعری

با تو همبازی ماهم و شهابِ هر شبم
با تو با ستاره ها و کهکشون هم نَسَبَم

با تو می تونم برم به آسمون دس بکشم
می تونم از رو زمین یواشکی پس بکشم

می شه با فرشته ها رو ابرا هم قدم بشم
می تونم با تو برم با خدا هم قسم بشم

می تونم بغض و گلایه هامو دس به سر کنم
می تونم کنار تو خستگی یام و در کنم

با تو می شه، می شه خورشید و از آسمون گرفت
می شه از رنگ چشات تخلص جنون گرفت

آخه اون چشات باید سیاهیا رو دک کنه
می تونه دستای تو به آسمون کمک کنه

نمی دونی چه عزیزه واس باغچه خنده هات
به خدا نمی دونی چه عالمی داره نگات

با همون نگات بگو دل و به دریا می زنی
به تموم سایه ها بگو فقط مال منی

می دونم هیچ موقع من لایق چشمات نبودم
اما یه عمری نوشتم و واس تو سرودم

هوای شاعری رو نگیر از این حال و هوام
تو شبم بیا و از ستاره ها بخون برام

[External Link Removed for Guests]
خوشحال مي شم اگه حضور سبزتون رو توي سرزمين حقيرم به تماشا بنشينم...
[External Link Removed for Guests]
Major II
Major II
پست: 40
تاریخ عضویت: جمعه ۱۸ خرداد ۱۳۸۶, ۱۰:۴۶ ب.ظ
سپاس‌های دریافتی: 1 بار

ترانه هام نذر چشات

پست توسط tandis »

طاقت

طاقت می یارم اگه تو مث همیشه پا باشی
طاقت می یارم نازنین اگه بی ادعا باشی
دستات اگه پیشم باشن زمستون و سر می کنم
طاقت می یارم این جوری، سرما رو پرپر می کنم
تو این سکوت لعنتی صدای هیچ کس نمی یاد
گریه ی کاغذ و قلم حالا شده بدونِ داد
از چی بگم وقتی که تو نمی شناسی زخم من و
وقتی خودت بهم می گی خسته شدم ازت برو
کجایی تو وقتی شب و با گریه پرپرمی زنم
وقتی با دستام صورت ترانه هام و می کَنَم
وقتی که گم می شم توی این شبای دیوونه وار
کجایی که بهم بگی عروسکم طاقت بیار


[External Link Removed for Guests]
خوشحال مي شم اگه حضور سبزتون رو توي سرزمين حقيرم به تماشا بنشينم...
[External Link Removed for Guests]
Major II
Major II
پست: 40
تاریخ عضویت: جمعه ۱۸ خرداد ۱۳۸۶, ۱۰:۴۶ ب.ظ
سپاس‌های دریافتی: 1 بار

ترانه هام نذر چشات

پست توسط tandis »

زیارت

قربون صفای اون صحن مطهرت برم
تو غریبی و منم تو شهرتون مسافرم
مث اون آهوی خسته که تو ضامنش شدی
بدون ضمانتت هیچ جور از این جا نمی رم

دوس دارم که تا قیامت بمونم تو حرمت
کنج اون مرقد پاک و خوشگل و محترمت
کاش می شد که از حالا تا صبح محشر بگیرم
گوشه ی ضریحتُ قربون لطف و کرمت

من می خوام دردای بی کسی ها مُ دوا کنی
اونقده رضا بگم آخر منُ رضا کنی
من می خوام اون قد برات حرف بزنم تا آخرش
گره ی مشکلمُ با یه نگاهت وا کنی

کاش می شد منم بشم کفتر گنبد طلات
قربون ضریح نازنین رنگ کهربات
اونا که دخیل می بندن به ضریحت می دونن
آخرش جواب می دی به گریه های زائرات

همه ی دنیای من این عالم زیارتِ
به خودِ شما قسم این لحظه ی نهایتِ
کاش می شد که تا ابد پاتِ ببوسم آقا جون
به خدا گفتن اسمت واس من عبادتِ

آقا جون دل حقیرم به خدا پر از غمِ
حسی خوبِ این زیارت واس من یه مرهمِ
قربون لطف و صفات از راه دوری اومدم
هر چه قد بگم که من دوسِت دارم بازم کمِ
خوشحال مي شم اگه حضور سبزتون رو توي سرزمين حقيرم به تماشا بنشينم...
[External Link Removed for Guests]
Major I
Major I
نمایه کاربر
پست: 383
تاریخ عضویت: جمعه ۳۱ شهریور ۱۳۸۵, ۷:۱۴ ق.ظ
سپاس‌های دریافتی: 22 بار

پست توسط ae »

هوا كه باروني ميشه دل منم گريه مي خواد
تموم خاطراتمون يكي يكي يادم مي آد
خاطره وقتي نباشي تنها رفيقم اشكامه
ياد عزيزت واسه من تنها علاج دردامه

(ناظره بيغرض)
آنجا كه عشق فرمان مي دهد ، محال سر تسليم فرود مي آورد .
Major II
Major II
پست: 40
تاریخ عضویت: جمعه ۱۸ خرداد ۱۳۸۶, ۱۰:۴۶ ب.ظ
سپاس‌های دریافتی: 1 بار

ترانه هام نذر چشات

پست توسط tandis »

هم خونه

صُبا که از خونه می ری قلب منم باهات می یاد
هیچ چیزی از این خونه رو بدون تو اون نمی خواد
این دل و مشغول می کنم تا بازم برگردی خونه
دستی به آینه می کشم از تو می گیره بهونه
بدجوری دل دل می کنم تا وقتی که خودت بیای
آخه می خوام وقتی می یای چشات بگن من و می خوای
عروسکام خوب می دونن که بی قراری می کنم
اونا همشون می بینن لحظه شماری می کنم
دلم خوشه تو خونه تم، عروس خونه ی توام
عاشق این پنجره هام اصن دیوونه ی توام
وقتی که نیستی تو خونه خیال نکن خسته می شم
این انتظار و دوس دارم به اونم وابسته می شم
اما معطل نکنی وقتی می خوای بیای پیشم
گلم آخه دیر که کنی زار و پریشونت می شم
هم خونه ی قشنگ من، هم آرزوی مهربون
پیرهن آبی مو ببین، صدات می کنه آسمون

[External Link Removed for Guests]
خوشحال مي شم اگه حضور سبزتون رو توي سرزمين حقيرم به تماشا بنشينم...
[External Link Removed for Guests]
ارسال پست

بازگشت به “شعر و ادبيات”