[External Link Removed for Guests]
دشتها آلوده ست
در لجنزار , گل لاله نخواهد رویید
در هوای عفن آواز پرستو به چه کارت اید ؟
فکر نان باید کرد
و هوایی که در آن
نفسی تازه کنیم
گل گندم خوب است
گل خوبی زیباست
ای دریغا که همه مزرعه دلها را
علف هرزه کین پوشانده ست
هیچکس فکر نکرد
که در آبادی ویران شده دیگر نان نیست
و همه مردم شهر
بانگ برداشته اند
که چرا سیمان نیست
و کسی فکر نکرد
که چرا ایمان نیست
و زمانی شده است
که به غیر از انسان
هیچ چیز ارزان نیست
"حمید مصدق"
مدیر انجمن: شوراي نظارت
-
- پست: 803
- تاریخ عضویت: جمعه ۶ مرداد ۱۳۸۵, ۱۱:۵۱ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 138 بار
- سپاسهای دریافتی: 273 بار
دختری استاده بر درگاه
چشم او بر راه
در میان عابران چشم انتظار مرد خود مانده ست
چشم بر می گیرد از ره
باز
می دهد تا دوردست جاده مرغ دیده را پرواز
از نبرد آنان که برگشتند
گفته اند
او بازخواهد گشت
لیک در دل با خود این گویند
صد افسوس
بر فراز بام این خانه
روح او سرگرم در پرواز خواهد گشت
جاده از هر عابری خالی ست
شب هم از نیمه گذشته ست و کسی در جاده پیدا نیست
باز فردا
دخترک استاده بر درگاه
چشم او بر راه
چشم او بر راه
در میان عابران چشم انتظار مرد خود مانده ست
چشم بر می گیرد از ره
باز
می دهد تا دوردست جاده مرغ دیده را پرواز
از نبرد آنان که برگشتند
گفته اند
او بازخواهد گشت
لیک در دل با خود این گویند
صد افسوس
بر فراز بام این خانه
روح او سرگرم در پرواز خواهد گشت
جاده از هر عابری خالی ست
شب هم از نیمه گذشته ست و کسی در جاده پیدا نیست
باز فردا
دخترک استاده بر درگاه
چشم او بر راه
No time like the present
مدتی کمرنگ یا بی رنگ...
مدتی کمرنگ یا بی رنگ...
-
- پست: 803
- تاریخ عضویت: جمعه ۶ مرداد ۱۳۸۵, ۱۱:۵۱ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 138 بار
- سپاسهای دریافتی: 273 بار
چه قدر زود اتفاق می افتاد
بلند بالایان مگر چه می دیدند
که روز واقعه در مرگ دوست خندیدند
چگونه سرو کهن در میان باغ شکست
چگونه خون به دل باغبان افتاد
و باغ
باغ پر از گل در آن بهار چه شد ؟
در آن شب بیداد
کدام واقعه در امتداد تکوین بود
که باغ زمزمه ي عاشقانه برد از یاد
ببین ببین
گل سرخی میان باغ شکفت
به دست خصم تبهکار اگرچه پرپر شد
بسا نوید بهاران دیگری را داد و خصم را آشفت
بلند بالایان مگر چه می دیدند
که روز واقعه در مرگ دوست خندیدند
چگونه سرو کهن در میان باغ شکست
چگونه خون به دل باغبان افتاد
و باغ
باغ پر از گل در آن بهار چه شد ؟
در آن شب بیداد
کدام واقعه در امتداد تکوین بود
که باغ زمزمه ي عاشقانه برد از یاد
ببین ببین
گل سرخی میان باغ شکفت
به دست خصم تبهکار اگرچه پرپر شد
بسا نوید بهاران دیگری را داد و خصم را آشفت
No time like the present
مدتی کمرنگ یا بی رنگ...
مدتی کمرنگ یا بی رنگ...