مشاعره / خواهشمندم شرکت بفرماييد.

[آزیتا]

احمد به پیامبری برانگیخته شد

باامر خدا اساس دین ریخته شد

آن روز که دین مصطفی شد کامل

نور نبی و ولی در آمیخته شد

{آزیتا(دریا)}

[FARSHAD.ADL]

دیدم و آن چشم دل سیه که تو داری / جانب هیچ آشنا نگاه ندارد

[آزیتا]

در معبد گل نماز خواندم

هم سجده و هم قیام کردم

بی واژه ی گل سخن نگفتم

گل زیور هر کلام کردم

{آزیتا(دریا)}

[A3eman]

منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن

[airplane]

ناله زد دوست که راز دل او پیدا شد پیش رندان خرابات چسان رسوا شد
خواستم راز دلم پیش خودم باشد و بس در میخانه گشودند و چنین غوغا شد

امام خمینی

[masieh]

در سنبلش اویختم از روی نیاز . . . گفتم من سودا زده را کار بساز
گفتا که لبم بگیر و زلفم بگذار. . . در عیش خوش اویز نه در عمر دراز

[GHAZALAK88]

ز حد بگذشت مشتاقی وصبر اندر غمت یارا

به وصل خود دوایی کن دل دیوانه مارا

[A3eman]

ای که دایم به خویش مغروری گر ترا عشق نیست معذوری

[airplane]

یا رب مکن از لطف پریشان ما را هر چند که هست جرم و عصیان ما را
ذات تو غنی بوده و ما محتاجیم محتاج بغیر خود مگردان ما را

[A3eman]

از مکافات عمل غافل مشو گندم از گندم بروید جو ز جو

[masieh]

وجه خدا اگر شودت منظر نظر / زین پس شکی نماند که صاحب نظر شوی

[آزیتا]

یاد یاران , یاد آن یاران بی همتا بخیر

یار روز همدلی ها , همزبانی ها بخیر

{آزیتا(دریا)}