دل ميرود و ديده نميشايد دوخت
چون زهد نباشدنتوان زري فروخت
سعدي
مشاعره / خواهشمندم شرکت بفرماييد.
مدیر انجمن: شوراي نظارت
- پست: 97
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۷ آذر ۱۳۹۱, ۶:۵۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 188 بار
- سپاسهای دریافتی: 487 بار
Re: مشاعره / خواهشمندم شرکت بفرماييد.
مي خواهم برگردم به روز هاي كودكي آن زمانها كه:
پدر تنها قهرمان بود.
عشق,تنها در آغوش مادر بود.
بالاترين نقطه زمين,شانه هاي پدر بود.
بدترين دشمنانم,خواهران و برادران خودم بودند.
بدترين دردم,زانوهاي زخمي ام بودند.
تنها چيزي كه ميشكست,اسباب بازي هايم بودند.
و
معناي خداخافظ, تا فردا بود....
پدر تنها قهرمان بود.
عشق,تنها در آغوش مادر بود.
بالاترين نقطه زمين,شانه هاي پدر بود.
بدترين دشمنانم,خواهران و برادران خودم بودند.
بدترين دردم,زانوهاي زخمي ام بودند.
تنها چيزي كه ميشكست,اسباب بازي هايم بودند.
و
معناي خداخافظ, تا فردا بود....
- پست: 82
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۹, ۱:۱۷ ب.ظ
- محل اقامت: ایران
- سپاسهای ارسالی: 336 بار
- سپاسهای دریافتی: 583 بار
Re: مشاعره / خواهشمندم شرکت بفرماييد.
بسمه تعالی
با سلام
تا کی به تمنای وصال تو یگانه اشکم شود،از هر مژه چون سیل روانه
خواهد به سر آید، شب هجران تو یانه ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
" شیخ بهایی(ره)"
یا علی مدد.
با سلام
تا کی به تمنای وصال تو یگانه اشکم شود،از هر مژه چون سیل روانه
خواهد به سر آید، شب هجران تو یانه ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
" شیخ بهایی(ره)"
یا علی مدد.
عشق و معرفت حسین(ع) و مهدی فاطمه(عج) ضامن پیروزی و قوام و بقای ماست.
به کاوش مژه از گور تا نجف بروم...........اگر به هند خاکم کنی یا به تتار
به کاوش مژه از گور تا نجف بروم...........اگر به هند خاکم کنی یا به تتار
- پست: 97
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۷ آذر ۱۳۹۱, ۶:۵۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 188 بار
- سپاسهای دریافتی: 487 بار
Re: مشاعره / خواهشمندم شرکت بفرماييد.
هر شبي با دلي و صد زاري
منم و آب چشم و بيداري
سعدي
منم و آب چشم و بيداري
سعدي
مي خواهم برگردم به روز هاي كودكي آن زمانها كه:
پدر تنها قهرمان بود.
عشق,تنها در آغوش مادر بود.
بالاترين نقطه زمين,شانه هاي پدر بود.
بدترين دشمنانم,خواهران و برادران خودم بودند.
بدترين دردم,زانوهاي زخمي ام بودند.
تنها چيزي كه ميشكست,اسباب بازي هايم بودند.
و
معناي خداخافظ, تا فردا بود....
پدر تنها قهرمان بود.
عشق,تنها در آغوش مادر بود.
بالاترين نقطه زمين,شانه هاي پدر بود.
بدترين دشمنانم,خواهران و برادران خودم بودند.
بدترين دردم,زانوهاي زخمي ام بودند.
تنها چيزي كه ميشكست,اسباب بازي هايم بودند.
و
معناي خداخافظ, تا فردا بود....
- پست: 97
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۷ آذر ۱۳۹۱, ۶:۵۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 188 بار
- سپاسهای دریافتی: 487 بار
Re: مشاعره / خواهشمندم شرکت بفرماييد.
يك روز به اتفاق صحرا من و تو
از شهر برون شويم من و تو
سعدي
از شهر برون شويم من و تو
سعدي
مي خواهم برگردم به روز هاي كودكي آن زمانها كه:
پدر تنها قهرمان بود.
عشق,تنها در آغوش مادر بود.
بالاترين نقطه زمين,شانه هاي پدر بود.
بدترين دشمنانم,خواهران و برادران خودم بودند.
بدترين دردم,زانوهاي زخمي ام بودند.
تنها چيزي كه ميشكست,اسباب بازي هايم بودند.
و
معناي خداخافظ, تا فردا بود....
پدر تنها قهرمان بود.
عشق,تنها در آغوش مادر بود.
بالاترين نقطه زمين,شانه هاي پدر بود.
بدترين دشمنانم,خواهران و برادران خودم بودند.
بدترين دردم,زانوهاي زخمي ام بودند.
تنها چيزي كه ميشكست,اسباب بازي هايم بودند.
و
معناي خداخافظ, تا فردا بود....
- پست: 82
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۹, ۱:۱۷ ب.ظ
- محل اقامت: ایران
- سپاسهای ارسالی: 336 بار
- سپاسهای دریافتی: 583 بار
Re: مشاعره / خواهشمندم شرکت بفرماييد.
بسمه تعالی
با سلام
تا مرد سخن نگفته باشد
عیب و هنرش نهفته باشد
یا علی مدد.
با سلام
تا مرد سخن نگفته باشد
عیب و هنرش نهفته باشد
یا علی مدد.
عشق و معرفت حسین(ع) و مهدی فاطمه(عج) ضامن پیروزی و قوام و بقای ماست.
به کاوش مژه از گور تا نجف بروم...........اگر به هند خاکم کنی یا به تتار
به کاوش مژه از گور تا نجف بروم...........اگر به هند خاکم کنی یا به تتار
- پست: 985
- تاریخ عضویت: شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۱, ۶:۰۵ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 4905 بار
- سپاسهای دریافتی: 6798 بار
Re: مشاعره / خواهشمندم شرکت بفرماييد.
در دشت عطش لاله صفت سوخت حسین (ع)
تا مشعل آزادگی افروخت حسین (ع)
بر لوح فلق ، تا به قیامت ، نقش است
درسی که ز خون ، به خلق آموخت حسین (ع)
تا مشعل آزادگی افروخت حسین (ع)
بر لوح فلق ، تا به قیامت ، نقش است
درسی که ز خون ، به خلق آموخت حسین (ع)
-
- پست: 167
- تاریخ عضویت: شنبه ۳۰ مرداد ۱۳۸۹, ۴:۲۱ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 5628 بار
- سپاسهای دریافتی: 782 بار
Re: مشاعره / خواهشمندم شرکت بفرماييد.
نیم نانی خورد مرد خدا // بذل درویشان کند نیمی دگر
ملک اقلیمی بگیرد پادشاه // همچنان در بند اقلیمی دگر
ملک اقلیمی بگیرد پادشاه // همچنان در بند اقلیمی دگر
[FONT=Palatino Linotype]دوستی خود را به دوست ظاهر کن تا رشته محبت محکمتر شود.
پیامبر اکرم(ص)
پیامبر اکرم(ص)
- پست: 82
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۹, ۱:۱۷ ب.ظ
- محل اقامت: ایران
- سپاسهای ارسالی: 336 بار
- سپاسهای دریافتی: 583 بار
Re: مشاعره / خواهشمندم شرکت بفرماييد.
بسمه تعالی
با سلام
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند
(حافظ)
یا علی مدد.
با سلام
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند
(حافظ)
یا علی مدد.
عشق و معرفت حسین(ع) و مهدی فاطمه(عج) ضامن پیروزی و قوام و بقای ماست.
به کاوش مژه از گور تا نجف بروم...........اگر به هند خاکم کنی یا به تتار
به کاوش مژه از گور تا نجف بروم...........اگر به هند خاکم کنی یا به تتار
- پست: 560
- تاریخ عضویت: چهارشنبه ۶ مرداد ۱۳۸۹, ۱:۰۰ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 2278 بار
- سپاسهای دریافتی: 1686 بار
- تماس:
Re: مشاعره / خواهشمندم شرکت بفرماييد.
در این سرای بی کسی کسی به در نمیزند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمیزند
سایه
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمیزند
سایه
اول علی اخر علی
- پست: 97
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۷ آذر ۱۳۹۱, ۶:۵۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 188 بار
- سپاسهای دریافتی: 487 بار
Re: مشاعره / خواهشمندم شرکت بفرماييد.
در پاي تو هركه سر نينداخت
از سر تو پرده بر نينداخت
سعدي
از سر تو پرده بر نينداخت
سعدي
مي خواهم برگردم به روز هاي كودكي آن زمانها كه:
پدر تنها قهرمان بود.
عشق,تنها در آغوش مادر بود.
بالاترين نقطه زمين,شانه هاي پدر بود.
بدترين دشمنانم,خواهران و برادران خودم بودند.
بدترين دردم,زانوهاي زخمي ام بودند.
تنها چيزي كه ميشكست,اسباب بازي هايم بودند.
و
معناي خداخافظ, تا فردا بود....
پدر تنها قهرمان بود.
عشق,تنها در آغوش مادر بود.
بالاترين نقطه زمين,شانه هاي پدر بود.
بدترين دشمنانم,خواهران و برادران خودم بودند.
بدترين دردم,زانوهاي زخمي ام بودند.
تنها چيزي كه ميشكست,اسباب بازي هايم بودند.
و
معناي خداخافظ, تا فردا بود....
- پست: 560
- تاریخ عضویت: چهارشنبه ۶ مرداد ۱۳۸۹, ۱:۰۰ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 2278 بار
- سپاسهای دریافتی: 1686 بار
- تماس:
Re: مشاعره / خواهشمندم شرکت بفرماييد.
تا نپنداری که من در اتش از جوش تبم
در غم روی تو مدهوشم، نه مدهوش تبم
رهی
در غم روی تو مدهوشم، نه مدهوش تبم
رهی
اول علی اخر علی