مشاعره / خواهشمندم شرکت بفرماييد.
مدیر انجمن: شوراي نظارت
- پست: 97
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۷ آذر ۱۳۹۱, ۶:۵۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 188 بار
- سپاسهای دریافتی: 487 بار
Re: مشاعره / خواهشمندم شرکت بفرماييد.
وه كه گر من باز بينم روي يار خويش را
تا قيامت شكر گويم كردگار خويش را
سعدي
تا قيامت شكر گويم كردگار خويش را
سعدي
مي خواهم برگردم به روز هاي كودكي آن زمانها كه:
پدر تنها قهرمان بود.
عشق,تنها در آغوش مادر بود.
بالاترين نقطه زمين,شانه هاي پدر بود.
بدترين دشمنانم,خواهران و برادران خودم بودند.
بدترين دردم,زانوهاي زخمي ام بودند.
تنها چيزي كه ميشكست,اسباب بازي هايم بودند.
و
معناي خداخافظ, تا فردا بود....
پدر تنها قهرمان بود.
عشق,تنها در آغوش مادر بود.
بالاترين نقطه زمين,شانه هاي پدر بود.
بدترين دشمنانم,خواهران و برادران خودم بودند.
بدترين دردم,زانوهاي زخمي ام بودند.
تنها چيزي كه ميشكست,اسباب بازي هايم بودند.
و
معناي خداخافظ, تا فردا بود....
- پست: 560
- تاریخ عضویت: چهارشنبه ۶ مرداد ۱۳۸۹, ۱:۰۰ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 2278 بار
- سپاسهای دریافتی: 1686 بار
- تماس:
Re: مشاعره / خواهشمندم شرکت بفرماييد.
ای بادیه هجران تا عشق حرم باشد
عشاق نیندیشند از خار مغیلات
عشاق نیندیشند از خار مغیلات
اول علی اخر علی
- پست: 985
- تاریخ عضویت: شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۱, ۶:۰۵ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 4905 بار
- سپاسهای دریافتی: 6798 بار
Re: مشاعره / خواهشمندم شرکت بفرماييد.
masieh نوشته شده:ای بادیه هجران تا عشق حرم باشد
عشاق نیندیشند از خار مغیلات
خار مغیلانت درسته
- پست: 985
- تاریخ عضویت: شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۱, ۶:۰۵ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 4905 بار
- سپاسهای دریافتی: 6798 بار
Re: مشاعره / خواهشمندم شرکت بفرماييد.
ترسم که نمانم من از این رنج دریغا
کاندر دل من حسرت روی تو بماند
سعدی
کاندر دل من حسرت روی تو بماند
سعدی
- پست: 97
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۷ آذر ۱۳۹۱, ۶:۵۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 188 بار
- سپاسهای دریافتی: 487 بار
Re: مشاعره / خواهشمندم شرکت بفرماييد.
ديدن روي تو ظلم است و نديدن مشكل است
چيدن اين گل گناه است و نچيدن مشكل است
چيدن اين گل گناه است و نچيدن مشكل است
مي خواهم برگردم به روز هاي كودكي آن زمانها كه:
پدر تنها قهرمان بود.
عشق,تنها در آغوش مادر بود.
بالاترين نقطه زمين,شانه هاي پدر بود.
بدترين دشمنانم,خواهران و برادران خودم بودند.
بدترين دردم,زانوهاي زخمي ام بودند.
تنها چيزي كه ميشكست,اسباب بازي هايم بودند.
و
معناي خداخافظ, تا فردا بود....
پدر تنها قهرمان بود.
عشق,تنها در آغوش مادر بود.
بالاترين نقطه زمين,شانه هاي پدر بود.
بدترين دشمنانم,خواهران و برادران خودم بودند.
بدترين دردم,زانوهاي زخمي ام بودند.
تنها چيزي كه ميشكست,اسباب بازي هايم بودند.
و
معناي خداخافظ, تا فردا بود....
- پست: 985
- تاریخ عضویت: شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۱, ۶:۰۵ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 4905 بار
- سپاسهای دریافتی: 6798 بار
Re: مشاعره / خواهشمندم شرکت بفرماييد.
تا زهره و مه در آسمان گشته پدید،
بهتر ز می ناب كسی هیچ ندید؛
من در عجبم ز می فروشان، كایشان،
زین به كه فروشند چه خواهند خرید؟
خیام
بهتر ز می ناب كسی هیچ ندید؛
من در عجبم ز می فروشان، كایشان،
زین به كه فروشند چه خواهند خرید؟
خیام
- پست: 325
- تاریخ عضویت: شنبه ۱۳ شهریور ۱۳۸۹, ۱:۴۰ ب.ظ
- محل اقامت: ایران از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب
- سپاسهای ارسالی: 1369 بار
- سپاسهای دریافتی: 1309 بار
Re: مشاعره / خواهشمندم شرکت بفرماييد.
دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم
وندراین کار دل خویش به دریا فکنم
از دل تنگ گنه کار برارم آهی
کاتش اندر گنه ادم و حوا فکنم
وندراین کار دل خویش به دریا فکنم
از دل تنگ گنه کار برارم آهی
کاتش اندر گنه ادم و حوا فکنم
اللهم عجل لولیک الفرج
- پست: 2
- تاریخ عضویت: شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۱, ۴:۰۳ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 15 بار
- سپاسهای دریافتی: 2 بار
- پست: 97
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۷ آذر ۱۳۹۱, ۶:۵۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 188 بار
- سپاسهای دریافتی: 487 بار
Re: مشاعره / خواهشمندم شرکت بفرماييد.
من با دگري دست به بيمان ندهم
دانم كه نيوفتد حريم از تو به هم
دل بر تو نهم كه راحت جان مني
وز زانكه دل از تو بركنم بر كه نهم؟
دانم كه نيوفتد حريم از تو به هم
دل بر تو نهم كه راحت جان مني
وز زانكه دل از تو بركنم بر كه نهم؟
مي خواهم برگردم به روز هاي كودكي آن زمانها كه:
پدر تنها قهرمان بود.
عشق,تنها در آغوش مادر بود.
بالاترين نقطه زمين,شانه هاي پدر بود.
بدترين دشمنانم,خواهران و برادران خودم بودند.
بدترين دردم,زانوهاي زخمي ام بودند.
تنها چيزي كه ميشكست,اسباب بازي هايم بودند.
و
معناي خداخافظ, تا فردا بود....
پدر تنها قهرمان بود.
عشق,تنها در آغوش مادر بود.
بالاترين نقطه زمين,شانه هاي پدر بود.
بدترين دشمنانم,خواهران و برادران خودم بودند.
بدترين دردم,زانوهاي زخمي ام بودند.
تنها چيزي كه ميشكست,اسباب بازي هايم بودند.
و
معناي خداخافظ, تا فردا بود....
- پست: 57
- تاریخ عضویت: چهارشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۰, ۱۰:۴۴ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 330 بار
- سپاسهای دریافتی: 109 بار
Re: مشاعره / خواهشمندم شرکت بفرماييد.
منم كه ديده به ديدار دوست كردم باز
چه شكر گويمت اي كارساز بنده نواز
زسختي راه عنان متاب اي دل
كه مرد راه نيانديشد از نشيب و فراز...
چه شكر گويمت اي كارساز بنده نواز
زسختي راه عنان متاب اي دل
كه مرد راه نيانديشد از نشيب و فراز...
كاشكي ميدونستي كه ....اي كاش...
- پست: 97
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۷ آذر ۱۳۹۱, ۶:۵۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 188 بار
- سپاسهای دریافتی: 487 بار
Re: مشاعره / خواهشمندم شرکت بفرماييد.
ز اندازه بيرون تشنه ام ساقي بيار اب را
اول مرا سيراب كن وان گه بده اصحاب را
اول مرا سيراب كن وان گه بده اصحاب را
مي خواهم برگردم به روز هاي كودكي آن زمانها كه:
پدر تنها قهرمان بود.
عشق,تنها در آغوش مادر بود.
بالاترين نقطه زمين,شانه هاي پدر بود.
بدترين دشمنانم,خواهران و برادران خودم بودند.
بدترين دردم,زانوهاي زخمي ام بودند.
تنها چيزي كه ميشكست,اسباب بازي هايم بودند.
و
معناي خداخافظ, تا فردا بود....
پدر تنها قهرمان بود.
عشق,تنها در آغوش مادر بود.
بالاترين نقطه زمين,شانه هاي پدر بود.
بدترين دشمنانم,خواهران و برادران خودم بودند.
بدترين دردم,زانوهاي زخمي ام بودند.
تنها چيزي كه ميشكست,اسباب بازي هايم بودند.
و
معناي خداخافظ, تا فردا بود....