هر چه مي خواهد دل تنگت بگو

در اين بخش مي‌توانيد در مورد کليه موضوعات فرهنگي و ادبي به بحث و تبادل نظر بپردازيد

مدیر انجمن: شوراي نظارت

اخراج شده
نمایه کاربر
پست: 859
تاریخ عضویت: جمعه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۵, ۱۱:۴۴ ب.ظ
محل اقامت: تهران - پونک
سپاس‌های دریافتی: 24 بار
تماس:

پست توسط Nokia N93 »

چشم ليلا خانوم من هم ديگه به اون دختري که دوستش دارم کم محلي نميکنم . در ضمن من هم همين مشکل برام پيش اومده بود و مي خواستم که اين مطلب را در ميان بگذارم ولي ديدم که آقا اسماعيل هم همين مشکل رو داره و من ديگه حرفي نزدم .

در هر صورت از شما متشکرم :grin: :)
تصویر

[External Link Removed for Guests]
Old Moderator
Old Moderator
نمایه کاربر
پست: 2833
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۰ فروردین ۱۳۸۵, ۱:۳۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 158 بار
سپاس‌های دریافتی: 747 بار

پست توسط Leila »

شما كه از اول هم نبايد بي محلي مي كردي

چه معني داره پسري به دختري بي محلي كنه :x

ديگه تكرار نشه :-)
اگر مي توانستيد خريدار باور باشيد، كدام باور از همه برايتان مفيد تر بود؟؟
Incredible Poster
Incredible Poster
نمایه کاربر
پست: 3047
تاریخ عضویت: جمعه ۷ بهمن ۱۳۸۴, ۹:۴۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 58 بار
سپاس‌های دریافتی: 384 بار
تماس:

پست توسط Farhad3614 »

به نظر من که بي محلي کردن و اين جور چيزا زياد جالب نيست. کسي را به زور نميشه عاشق و علاقه مند به خود کرد. عشق و دوستي دوطرفه است. esmail1 جان دوست عزيز شما شايد کاري کردي يا حرفي به زبان آوردي که اين چنين شده. البته اين هم فراموش نکنيد که شايد اون بنده خدا مشکلي براش پيش آمده و درگير هست. آيا با ايشون صحبت کردين در اين زمينه ؟ من در اين ضمينه تجربه اي ندارم مجردم و همين. ولي بعضي از اين چنين مشکلات را با مقداري فکر کردن ميشه دور زد. شما بايد بشينيد و فکر کنيد که اگر عملي از طرف شما رخ نداده که باعث ناراحتي ايشان شده باشه پس حتما مشکل روحي و يا امثال اينها برايشان پيش آمده کخ موجب تغيير در رفتارشان شده :D

به نطر من صحبت کردن دوستانه براي رفع مشکلات از همه چيز بهتره :o
Major II
Major II
نمایه کاربر
پست: 441
تاریخ عضویت: شنبه ۱۸ آذر ۱۳۸۵, ۳:۴۸ ق.ظ
محل اقامت: essi8689@yahoo.com
سپاس‌های ارسالی: 28 بار
سپاس‌های دریافتی: 188 بار
تماس:

پست توسط essi10 »

Farhad3614
ظهر با هم داشتيم حرف مي زديم كه ازش پرسيدم كه چرا با من اينكار رو كرد بهم گفت خواهرام و دوستم بهم خيلي فشار اوردند كه اين پسره بدردت نميخوره و عشقش واقعي نيست منهم گفتم امتحانت كنم ببينم چي ميشه بعدش هم ازم عذر خواهي كرد و گفت ديگه هيچ وقت اذيتت نميكنم و هميشه محبت بهت مي كنم منهم قبول كردم و ديگه تا ساعت 5 جاتون خالي باهم صحبت كرديم و همه چي به خيرو خوشي تمام شد
رحم کن تا شب بی جنبش بی حوصلگی پشت این پنجره خالی قابم نکنه
دارم از فکر رسیدن به تو آباد میشم ،تو بیا که باد ولگرد خرابم نکنه
Old Moderator
Old Moderator
نمایه کاربر
پست: 2833
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۰ فروردین ۱۳۸۵, ۱:۳۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 158 بار
سپاس‌های دریافتی: 747 بار

پست توسط Leila »

يعني چي :-(

ادم كه نبايد حرف ديگران روش اثر بزاره

بايد بگه من مي شناسمشو به حرف شما ها هم كاري ندارم بايد تو جواب دادن راسخ باشه.
اگر مي توانستيد خريدار باور باشيد، كدام باور از همه برايتان مفيد تر بود؟؟
Incredible Poster
Incredible Poster
نمایه کاربر
پست: 3047
تاریخ عضویت: جمعه ۷ بهمن ۱۳۸۴, ۹:۴۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 58 بار
سپاس‌های دریافتی: 384 بار
تماس:

پست توسط Farhad3614 »

Leila خانم با شما موافقم. ولي به قول معروف بعضي وقت ها عشق چشم آدمو کور ميکنه و شايد چيزهاي را که ما نميبينيم را ديگران ببينند.. ( البته جدا از اين موضوع گفتم. اسمائيل جان سوء تفاهم پيش نياد ) :-)

esmail1 جان خوشحالم که مشکلتون که نه اين سو ء تفاهم به خوبي حل شد..
بايد حواسش به حسادت هاي ديگران باشه تا نتونن عشق و زندگي را از ما بگيرند. البته شايد اين موضوع از روي دلسوزي هم بوده ولي هرچي که بود به خوبي تمام شد.. :D

بايد قدر همديگر را تا با هم هستيم بدانيم تا روزي پشيمان از اشتباهات و حسرت گذشته را نخوريم :o
Old Moderator
Old Moderator
نمایه کاربر
پست: 2833
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۰ فروردین ۱۳۸۵, ۱:۳۹ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 158 بار
سپاس‌های دریافتی: 747 بار

پست توسط Leila »

درسته ممكنه از روي دلسوزي باشه

اينكه اطرافيان بخوان چشم و گوش دوستشون رو باز كنن و جنبه ي راهنمايي داشته باشه

ولي اولين كاري كه بايد كرد با خود طرف بايد در ميون گذاشت تا كدورتي پيش نياد :-(
اگر مي توانستيد خريدار باور باشيد، كدام باور از همه برايتان مفيد تر بود؟؟
Major II
Major II
نمایه کاربر
پست: 441
تاریخ عضویت: شنبه ۱۸ آذر ۱۳۸۵, ۳:۴۸ ق.ظ
محل اقامت: essi8689@yahoo.com
سپاس‌های ارسالی: 28 بار
سپاس‌های دریافتی: 188 بار
تماس:

پست توسط essi10 »

بخدا شرمنده ام با اينكارم همه تاپيك رو به هم ريختم نمي دونم چي بگم ولي فقط از همه ممنونم ومعذرت مي خوام
رحم کن تا شب بی جنبش بی حوصلگی پشت این پنجره خالی قابم نکنه
دارم از فکر رسیدن به تو آباد میشم ،تو بیا که باد ولگرد خرابم نکنه
Captain II
Captain II
نمایه کاربر
پست: 491
تاریخ عضویت: جمعه ۴ فروردین ۱۳۸۵, ۵:۳۲ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2 بار
سپاس‌های دریافتی: 64 بار

پست توسط sara »

esmail1, اينجا هم قرار بود حرف دل گفته بشه شما هم حرف دلتونو گفتيد :-)
ما که خيلي خوشحال شديم شما مشکلتون حل شد :D
Captain I
Captain I
پست: 807
تاریخ عضویت: شنبه ۶ اسفند ۱۳۸۴, ۱:۲۳ ب.ظ
سپاس‌های دریافتی: 66 بار
تماس:

پست توسط Fareed3230 »

شكر خدا كه مشكل آقا اسمائيل هم باكمك بچه هاي سايت حل شد. اميد وارم همه دختر و پسر هاي جون به عشقشون

برسن. طعم هيچ عسلي شيرين تر از وصال نيست و هيچ وصالي شيرين تر از وصال يار (خدا) نيست

حالا براي اينكه تاپيك مسير اصلي خودش رو طي كنه من چند تا جمله قشنگ ديدم كه اينجا هم قرارش ميدم !

دنیا افسونگری است که ما را می فریبد و به سرگردانی می کشد. تنها کسی ایمن است که لطف الهی شامل او شده

است و اما این لطف چگونه بدست می آید؟ چه کسی می داند؟ چه کسی می تواند بگوید؟ قوانینی هست، تجربی و

منطقی که حتی خردمندترین افراد از آن آگاه نیستند.
جی.پی.وسوانی
----------------------------------------------------------------
زشتی و زیبایی

یک روز زشتی و زیبایی کنار دریا همدیگر را دیدند و هر دو با هم –هر کدام به دیگری– گفتند: نمیایی کمی اب تنی و شنا

کنیم ؟ ان وقت هر دو جامه از تن دراوردند و وارد اب شدند و شنا کردند . کمی بعد زشتی(تنها) به ساحل امد و جامه زیبایی

را بر تن کرد و رفت . وقتی زیبایی به ساحل رسید هر چه گشت جامه اش نیافت و چون شرم داشت که برهنه بماند جامه

زشتی را پوشید و راه خود را گرفت و رفت .از ان روز ادم ها هر وقت یکدیگر را می بینند به خطا می افتند . ولی برخی دقت

می کنند و خوب به چهره زیبایی نگاه می کنند و او را می شناسند با انکه لباس زشتی را بر تن دارد . بعضی دیگر نیز چنین

نیستند و هر چند چهره زشتی را می شناسند اما لباسی که پوشیده است زشتی چهره اش را بر ان ها می پوشاند.

-------------------------------------------------------------------
خسته ام

از زندگي از اينهمه تكرار خسته ام
از هاي و هوي كوچه و بازار خسته ام

دلگيرم از ستاره و آزرده ام ز ماه
امشب دگر زهر چه و هر كار خسته ام

بيزارم از خموشي تقويم روي ميز
وز دنگ دنگ ساعت ديوار خسته ام

از او كه گفت يار تو هستم ولي نبود
از خود كه بي شكيبم و بيمار خسته ام

تنها و دلگرفته و بيزار و بي اميد
از حال من مپرس كه بسيار خسته ام.

اميد وارم كه با ظهور حضرت مهدي خستگي از تن همه منتظران بدر بشه . اِنشااللّة
به زودي در اين مكان امضا اضافه خواهد شد .
Captain II
Captain II
نمایه کاربر
پست: 491
تاریخ عضویت: جمعه ۴ فروردین ۱۳۸۵, ۵:۳۲ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 2 بار
سپاس‌های دریافتی: 64 بار

پست توسط sara »

Fareed3230, بسيار زيبا بود ممنون
:smile:
اميدوارم باز هم از اين متن ها و اشعار زيبا برامون بزاريد و ما استفاده کنيم :D
ولي ظاهرا شما خيلي کم پيداين :-(



کی شود در ندبه هاي جمعه پيدايت کنم
گوشه اي تنها نشينم تا تماشايت کنم
مي نويسم روي هر گل نام زيباي تو را
تا که شايد اين شب جمعه ملاقاتت کنم

هر سحر با ياد تو در گريه ام مي خوانمت
تا به کي از سوز دل ناله ز هجرانت دهم

چشمهاي خسته ام بارد ز هجرانت عزيز
انقدر بارم ز ديده تا که پيدايت کنم

هردم از نوميدي شمارم عقده هاي خويش را
تا به کي از پشت در اهسته نجوايت کنم

بي قرارم مهديا از بهر ديدار رخت
تا به کي از مادرت زهرا تمنايت کنم ؟؟؟
Captain II
Captain II
نمایه کاربر
پست: 412
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۸۵, ۱۰:۴۶ ق.ظ
سپاس‌های دریافتی: 64 بار
تماس:

پست توسط njmh »

دلبسته باش اما وابسته نباش
مرا دوست بدار،اندكي ولي طولاني!
ارسال پست

بازگشت به “شعر و ادبيات”