هشدار به امارات

در اين بخش مي‌توانيد در مورد کليه موضوعات فرهنگي و ادبي به بحث و تبادل نظر بپردازيد

مدیر انجمن: شوراي نظارت

ارسال پست
Novice Poster
Novice Poster
پست: 96
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۴ آبان ۱۳۸۵, ۸:۰۱ ق.ظ
محل اقامت: Somewhere in the Space
سپاس‌های ارسالی: 288 بار
سپاس‌های دریافتی: 28 بار
تماس:

هشدار به امارات

پست توسط Seymon86 »

نگردد آدمي هرگز مكرّم/ مگر باشد به حقداني مسلّم/

به زيرِ سايه‏ي حق‏ پروري‏ها/ توان آسود با وجدانِ خرّم

بود انصاف، بارِ حق ستايي/ كه باشد افسري بر فرقِ عالم

به حقّ كس تجاوز را چنان دان/ كه در جامِ زلالش ريختن سم

تصرّف در اثاث و جامه‏ي كس/ مطهّر كي شود با آبِ زمزم؟

كنون بس در شگفتم از امارات/ كه پاسِ حقّ ما را نيست مُلزم/

طمع دارد به چشمي فارغ از شرم/ كه باشد دوخته بر مالِ همدم

به مالِ همدم و همسايه ورزد/ طمع بي‏هيچ دستاويزِ مُبرَم

چه ارزد پاره‏كاغذ مدّعي را/ چو باشد مالكِ ديرينه اقدم؟

جزاير در «خليجِ فارس» يكسر/ به خاكِ پاكِ ايران بوده مُنضَم

زِ عهدِ «كورش» و «دارا» به اين سوي/ خليج و فارس در هم بوده مُدغَم

از ايران بوده سرتاسر امارات/ زِ عهدِ «كاوه» و «تهمورس» و «جم»

به دو «تُنب» و «ابوموسي» و «بحرين/ كه فرمان راند جز ايرانِ اعظم؟

كجا بودند شيخاني كه امروز/ به زيرِ چترِ اغيارند مُكرم؟

كجا بودند در عهدي كه ايران/ «خليجِ فارس» بودش زيرِ پرچم؟

برفت از يادشان آن‏گه كه بوده‏ست/ بر ايشان روزِ روشن شامِ مُظلَم؟

كنون با تكيه بر اربابِ ظالم/ رجز خوانند گاهي زير و گَه بم

مگر از ياد بردند آن زمان‏ها/ كه بودند از حقارت غرقه در غم؟

به زيرِ خيمه ‏ها گرديده سرخيل/ به گِرداگردشان خويش و پسرْعم

به فرمان بردنِ بيگانه مجبور/ به هم‏پيمانيِ دزدانه مَحرم

گروهي خادمان هم گِردِشان جمع/ به رنگ و سنگ و هيأت نامنظّم

كنون بر خاكِ ايران چشم ‏دوزان/ كنند اين ژاژخايي‏ها دمادم

ولي غافل كه گردد كارشان زار/ گر ايراني به خشم آيد چو «رستم»

سزد گر دم فروبندند از آن پيش/ كه گردد قهرِ ايراني مجسّم

شود بر درگهِ ايرانِ پيروز/ قدِ ناسازشان چون بندگان خم

و يا از نيشِ خود كلكِ «اديبان/ كشاند سورِشان در خطّ ماتم


شعر از ادیب برومند
ارسال پست

بازگشت به “شعر و ادبيات”