
جنگ در عراق هم یکی از این تاریخهاست، در تحلیل جنگ سال 91 یا 2003 در عراق، تحلیل گران غربی فقط فدرت نیروهای امریکایی و انگلیسی رو به رخ می کشند، اما ایا این نبرد نبرد فاتحانه یک وسترن با چند بربر بود که به سبک فیلمهای کلینت ایستوود، تنها کار دشمنان ناتوان یانکی ها در اون، فرار از برابر قهرمان داستانه؟ تاکید و تحلیل نقاط ضعف نیروهای امریکایی چیزی نیست که شما بتونید در نوشتار تحلیل گران غربی ببینید،برای اونها بزرگ دیده شدن خودشون و کشورشون بیشتر از آگاهی من و شما از حقیقت ارزش داره، در این سلسله گفتارها به موارد و تحلیلهایی خواهیم پرداخت که از قلم تحلیل گران غربی جا موندن....
در این جنگ ارتش عراق اشتباهات فاحشی داشت که به شکست سنگینش منتهی شد، اما این ارتش یک ارتش ضعیف، یا دست و پا بسته نبود، ضرباتی که این ارتش بر پیکره نیروهای مهاجم وارد کرد هرچند در نتیجه جنگ موثر نبود، اما ضعفهای عمیق ارتش ایالات متحده رو آشکار کرد، این یک حقیقت غیر قابل کتمانه که در سال 1991 نرخ تلفات در برابر پیروز نیروهای امریکایی که برتری کامل هوایی رو بر فراز عراق داشتند به نرخ فاجعه بار 1 به 1 رسید، امریکایی ها 40 هواپیمای عراقی رو سرنگون کردند و عراقی ها هم تونستند 40 هواپیما رو سرنگون کنند که از این میزان یک فروند رو هواپیما های رژیم بعثی به زیر کشیدند و 39 پرنده رو هم پدافند بعثی ها منهدم کردند، در سال 91 یک سایت سام2 روسی متعلق به دهه 50 شگفتی افرید و تونست یک فروند F-15E استرایک ایگل رو که با موشکهای ضد رادار و غلافهای پادکار الکترونیک مجهز شده بود رو به زیر بکشه ، مساله ای که نشون داد نحوه استفاده از سیستمهای پدافندی به همون اندازه تکنولوژی این سیستمها مهمه،در جنگ سال 2003 سیستمهای پدافندی پاتریوت 2 فروند جنگنده نیروهای متحد رو به عنوان موشک کروز شناسایی و منهدم کردند، اما یک تیر موشک کروز کرم ابریشم تغییر یافته عراقی ها تونست بدون هیچ مزاحمتی به کاخ امیر کویت برسه و اونرو در هم بکوبه و از همه مهمتر، مدت زمان مقاومت عراق در جنگ سال 2003 و سال 1991، ارتشی فرسوده که اعظم قوای هوایی و زرهی خودش رو در جنگ سال 91 از دست داده بود سالها زیر تحریمهای سنگین بند هفتم منشور سازمان ملل متحد بود و در یک کلام با سال 91 قابل مقایسه نبود پنج برابر سال 91 مقاومت کرد! در سال 91 ائتلاف 5 روزه عراق رو تسلیم کرد. اما در سال 2003 این مهم بیش از 25 روز طول کشید! هیچ کس یادش نرفته که حتی در روزهای 14 و 15 جنگ هنوز فاو رو به طور کامل تسخیر نکرده بود! بررسی این نکات ضعفهای ذاتی نیروهای غربی رو آشکار می کنه.
ارزش این تحلیلهال در اینه که به ما یک معیار درست برای بررسی فنی نیروی هوایی خودمون میده و باعث میشه به تحلیلها و راهکارهای درست تری برای مقابله با نیروهای غربی برسیم وبررسی کنیم که آیا نیروهای مسلح و خصوصا نهاجا این تدابیر رو به کار گرفتن؟
از این به بعد این جنگ رو در بندهای جدا گانه تحلیل می کنیم
1#
استراتژی تسلیحاتی رژیم بعث
از بزرگترین اشتباههای رژیم بعث ( ونه بزرگترینش) به نظر من استراتژی تسلیحاتی پر هزینه و کم بازدهش بود، ارتش بعث از یک تم شرقی برای نوسازی تسلیحاتی و مواجهه با تهدیدهای روبروش استفاده می کرد، این نیرو وقتی متوجه ضعفی میشد بجای فکر کردن ، نخبه گرایی و استفاده از راه حلهای کم هزینه و متفاوت و سازگار با نوع ضعف به یکسری راهکارهای روتین و مشخص رو اجرا میکرد، این راهکار به طور معمول خریداری تجهیزات مادر و سنگین و اصلی در صحنه نبرد بود، برای مثال این رژیم وقتی ضعف تانکهاش رو میدید بجای ارتقای تانکها، تانکهای جدید می خرید، بجای ارتقا یا تعویض چینش نیروی هوایی جنگنده های جدیدی رو وارد می کرد، در این حالت، عملا این رژیم با صرف هزینه هنگفت حداقل بازده رو از هزینه هاش می برد، این هزینه ها اینقدر به این رژیم فشار آورد که مجبور شد جنگ کویت رو شروع کنه ، و با سردرگمی در برابر حمله غرب کمر خودش رو بشکنه و از طرفی در دوران بین دو جنگ با توجه به وارداتی بودن بخش اعظم توانش و قالب تفکری فرماندهانش به صورت نسبی دچار یک ایستایی بشه و عملا برای شکست اصلی آماده بشه، در ادامه یک نمونه رو ذکر می کنم تا مساله ملموس تر بشه،
یکی از نمودهای این مساله در ارتقای توان رهگیری نیروی هوایی عراقه عراق دو بار به صورت عمده دست به ارتقای توان رهگیری هواییش زد یک بار در 1981 و بار دیگه در 1988،
در سال 81 با توجه به ضعف زیاد نیروی هوایی عراق در رهگیری و جلوگیری از عملیات ضربتی جنگنده های ایرانی این نیرو دست به وارد کردن جنگنده های میگ-25 و میراژ اف-1 زد، در واقع در این سال عمده ضعف نیروی هوایی عراق عدم بهره مندی از توانایی درگیری هوا به هوای دوربرد و فرا تر از میدان دید بود در این دوره اگر چه جنگنده هایی مثل میگ-21 و میگ-23 نیروی هوایی عراق تقریبا از تمام جنگنده های نیروی هوایی ایران به استثنای اف-5 که اونهم توان درگیری دور برد نداشت کارایی پروازی بهتری داشتند، اما عملا فاقد اویونیک و موشکهای کار آمد برای رهگیری BVR یا دور برد بود...برای رفع این ضعف عراق صورت مساله رو پاک کرد وبلا فاصله رفت سراغ خرید جنگنده های جدید در صورتی که در همین زمان می تونست با نصب رادارها و اویونیک جدید روی جنگنده های خودش این ضعف رو با هزینه بسیار کمتر و با بازدهی بسیار بیشتر رفع کنه مساله ای که بعدها با ورود MIG-23MLD به خدمت IrAF و استفاده از موشکهای R-24 با برد 40 کیلومتر و کارایی مشابه اسپاروهای فانتومهای ما متوجه اون شد!...
عراق در این زمان می تونست با خریداری یا تولید تحت امتیاز رادارهای گریفو s که بعدها روی تایگرها و اف-7 های کشورهای مختلف نصب شد توان در گیری دور برد رو به جنگنده های بسیار قابل میگ-21 خودش ببخشه... در این حالت برای مثال میگهای 21 عراقی می تونستند دو موشک میانبرد مثل نمونه های ایتالیایی اسپارو یا R-24 رو با چهار تیر موشک R-60 حمل کنند و این قطعا برای نهاجا یک ترکیب مهلک می بود... بجای این راه حل ساده عراق ترجیه داد تا سراغ میراژ بره و برای همون کارایی عملا هزینه های سنگین خرید، تغییر ناوگان و تعمیر و نگهداری رو بپردازه.

میگ21 و رادار گریفو که در سالهای دهه 80 و 90 روی بسیاری از تایگرها و اف-7 ها نصب شد....
در سال 1988 هم عراق با سفارش 70 فروند میگ-29 سعی کر توان رهگیری خودش رو بالا ببره، اما عملا با سفارش فالکرومها عراق چه چیزی بدست می آورد؟ عراق جنگندههای قابلی مثل میراژ یا میگ- 21(از لحاظ کارایی پروازی ) داشت، در این زمان جنگنده های میگ-23 عراقی بخش زیادیشون به دلیل عدم توانایی BVR و بقیه هم به دلیل اینکه عملا در تفکر رهگیری عراق با میراژ و میگ-25 جایگزین شده بودند به عملیاتهایی مثل پشتیبانی خط مقدم نبرد یا بمباران سبک مشغول بودند، در حالی که همون زمان می شد این جنگنده ها رو با خرید راداهای جدید و نصب موشکهای R-27 و R-73 به رهگیرهای زهر داری تبدیل کرد کاری که امروز داره با آدر انجام میشه!


علاوه بر این عراق علی رغم داشتن جنگنده های میگ-25 که در زمان خودش از بهترین کارایی پروازی و بهترین رادارها بهره میبرد، به دلیل استفاده از موشکهای نا کارآمد R-40 اکرید عملا نمی تونست از پتانسیل فاکس بت به طور بهینه استفاده کنه، از کارایی فاکسبت همین رو بدونیم که در شب اول جنگ خلیج یک فروند فاکسبت از دست 11 تیر موشک اسپارو ایگلهای عراقی فرار کرد، حال اگر عراق این جنگنده رو بجای موشکهای سنگین و نا کار آمد آکرید به موشکهای آموس ( مشابه فینیکس با برد 300 کیلومتر) و موشکهای R-27 و موشکهای آرچر تجهیز کنه عملا می تونست یک تامکت برای عملیاتهای موثر مثل ضد آواکس یا رهگیری موثر جنگنده های امریکایی داشته باشه... و عملا سرنوشت جنگ رو تغییر بده.


بجای تمام این گزینه های ساده و کم خرج ارتش عراق مثل یک دایناسور با هیکل گنده و عقل کوچک خریدهای سنگین و دارای بار تبلیغاتی رو انتخاب کرد تا به دست خودش گورش رو بکنه،
اما این راهبرد تسلیحاتی در کشور ما چه طور دنبال میشه؟
در یک کلام اگر عراق چهل ستون بود ما بیستون میسازیم....
بعد از جنگ بجز خرید محدود فالکرومها ، فنسر ها و فراگفوتها برای جبران تلفات آماری نهاجا عملا خرید مهم و قابل توجه دیگه ای انجام نشد... اما در همین زمان تقریبا بلافاصله صنایع تسلیحات سازی به اوج مهارت و قدرت خودش رسید، نمونه کامل فانتومهای نهاجاست، جنگنده ای که زمان جنگ عملا توان تهاجمیش محدود میشد به بمباران با بمبهای سقوط آزاد و استفاده از موشکهای AGM-65 ماوریک امروز تواناییش چندین برابر شده و از انواع بمبها و موشکهای لیزری، بمبها و موشکهای هدایت اپتیکال موشکهای ضد کشتی نور به عنوان رقیب هارپون و موشکهای KH-58U برای عملیات ضد رادار به عنوان موشکی با کارایی چند برابر هارم استفاده می کنند... در حوزه رهگیری هم نهاجا به صورت آشکار به ارتقای تایگرهای خودش پرداخته، تعدادی از این تایگرها به وضوح با وجود یک توپ احتمالا از یک رادار گریفو ایتالیایی بهره می برند و در مورد بقیه هم به صراحت مستنداتی از تولید LNA ها و نصب اونها روی رادار این پرنده ها که افزایش برد رادارها رو موجب شده انتشار پیدا کرده... منابع غربی برد این رادارها رو بین 70 تا 90 کیلومتر تخمین می زنند البته صاعقه شماره 001 که مدتی یک توپ داشت و امروز دو توپ در دماغش داره اثبات کرده که نصب رادارهای جدید می تونه در تایگرهای با دو توپ هم اتفاق بیافته... بدیهیه که افزایش برد رادار توجیهی جز نصب موشکهای دور برد هوا به هوا نداره و در صورت نصب موشکهایی مثل اسپارو یا R-27 یا PL-11 روی این جنگنده عملا نهاجا 65 تا 70 فالکروم دیگه خواهد داشت،
این موارد بسیاره و وقت بیان همشون نیست، اما خیر الامور اوسطها ! هرچند با توجه به اینکه ظرفیت حمل مهمات و کارایی های پرواز در نسلهای اخیر انچنان تفاوتی نداشته ارتقا ، جنگنده های نسل 3 رو بسیار به جنگنده های نسل 4 و 4.5 نزدیک می کنه اما بالاخره عمر سازه ، هزینه های تعمیر و نگهداری و روندن سازه به ساعت صفر، محدویتهای ذاتی مثل سطح مقطع راداری نهاجا رو دیر یا زود مجبور به نوسازی ناوگان میکنه....
منبع :bolandaseman.blogfa.com
بلاحره من هم صاحب خونه شدم.....