رانندگی هر ه كی

در اين بخش مي‌توانيد در مورد ديگر مباحث خودرو و وسايل نقليه به بحث بپردازيد

مدیران انجمن: MOHAMMAD_ASEMOONI, Mohsen1001, RAHVAR, شوراي نظارت

ارسال پست
Major I
Major I
نمایه کاربر
پست: 446
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۳ آبان ۱۳۸۵, ۱:۳۶ ب.ظ
محل اقامت: ماهشهر-شیراز
سپاس‌های ارسالی: 29 بار
سپاس‌های دریافتی: 389 بار

رانندگی هر ه كی

پست توسط جعفر طاهري »

[FONT=Times New Roman]رانندگی هره كی<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" /><o:p></o:p> 
[FONT=Times New Roman]رانندگی هره كی بر لفظ خر ركی يا همان گفتن بشكل با ادب و تربيت ؛ رانندگی الكی .<o:p></o:p> 
[FONT=Times New Roman]من قبل از خريد اولين ماشينم كمی بيش از بيست سال راننده يا موتوری يا بقولی راكب موتور سيكلت بودم . برای يادآوری و جلوگيری از سرعت انتشار آلزايمرم ، ليست موتورهای خريد شده توسط خودم را به ترتيب به عرض ميرسانم : هوندا 105 باك ذوذنقه شكل ، كاواساكی 100، ياماها 100 باك پهن ، ياماها 100 خارجی ، ياماها 80 خارجی ، ياماها 125 تريل خارجی ، هوندا 175 بيابانی، ياماها 250 دو سيلندر ، هوندا 250 دو سيلندر هوندا 125 شتری ( مثل اول زمان جنگ) وسپا ايتاليائی 150 سی سی و 200 سی سی، هوندا 125 سی جی كويتی و ايرانی، ياماها 125 خارجی با گلگيرهای بزرگ ، هوندا 70 لاكی ، كاواساكی 150 لاكی ، كاواساكی فكر كنم 70 لاكی، موتور گازی پژو ، چوپا 250سی سی ، ايژ روستا حدود 355 سی سی و موتورهای ديگر كه ، يادم نمي آيد. <o:p></o:p> 
[FONT=Times New Roman]در طی اين بيش از بيست سال موتور سواری اتفاق مهمی كه باعث شود بر روی بدنم اثری از آن بجا بماند نيفتاد . يكبار بر اثر سنگينی كلاه ايمنی و خستگی از جاده با وسپا بيرون رفتم با آسيب كم و با موتور سنگين ايژ روستا طبق عادت هميشگيم با ترمز گرفتن چرخ جلو، در حاليكه سرعت كم داشتم و چرخ جلويم بر روی پوسته پفك مينو بود ، بر زمين افتادم كه جراحت مختصری برداشتم و يكبار ديگر نيز بعلت گردش براست يك سواری در دور برگردان بلوار با آن برخورد كردم كه دستم زخم سطحی برداشت .<o:p></o:p> 
[FONT=Times New Roman]به جرات ميتوانم بگويم هرگز موتور سواری به سبك پيرمردها انجام ندادم و هنگاميكه بر روی موتور های خودم مينشستم بعد از مدتی كه با هندلينگ موتور و طرز كاركرد اجزاء آن آشنا ميشدم ، موتور و خودم يك جسم واحد از گوشت و آهن و يك حس مشترك پيدا ميكرديم . هرگز در موتور سواری سعی نكردم كه جلب توجه بنمايم و بعلت اينكه زندگی را دوست داشته و دارم ، توان اجرای حركات نمايشی را بعلت ريسك بالای آن نداشتم ( شايد چون با پول خودم موتور ميخريدم نه با پول پدرم) سعی نيز نكردم اين نوع حركات را ياد بگيرم . سبك موتور سواریم سرعتی و پر مانور اما معقول بود سبقتهای خاص زمانيكه ديگران از گرفتن سبقت اباء ميكنند ( باور كنيد كاملاً ايمنی اين سبقتها را انجام ميدهم ) و عبور از پيچ ها و مسيرهای ناهموار با سرعت زياد جزء لذتهای رانندگی موتورسواری و متاسفانه هنوز ، در ماشين سواريم بوده و هست . ( اقرار و اعتراف ميكنم بعلت ايراد فنی فرمان و سايش بيش از حد لاستيكها با پژو 405 يكبار در جاده كوهستانی از قسمت عقب منحرف شدم ولی خوشبختانه حادثه ائی رخ نداد)<o:p></o:p> 
[FONT=Times New Roman]هرگز همسايگانمان را و حتی اهالی كوچه های همجوارم را با صدای موتورم آزار ندادم خصوصاً زمانيكه موتور هوندا 125 سی جی ايرانیم را داشتم و ميدانستم زشترين صدای موتور را برای پشت سری هايم بجا ميگذارم ( از دو صدای اگزوز موتور بسيار بيزارم يكی هوندا 125 سی جی ايرانی وقتی با دور بالا كارميكند و ديگر اتوبوس بنز O302


وقتی هنگام سبقت گرفتنش در مقابل اگزوز آن قرار بگيرم) . اما اينك ميبينم متاسفانه بيشتر موتور سواران بشكل بسيار زشت و بسيار بد و كاملاً خارج از مقررات قانونی ، رانندگی ميكنند و شخصيت خود را با حركات عجيب و گاهی ديوانه وار بنمايش ميگذارند و از اينكه هر لحظه كسی آنها را در دلش فحش بدهد ككشان هم نميگزد و حتی لذت ساديسمی بين مرگ و زندگی هم ميبرند. از همه بدتر اينكه اين موتور سواران<o:p></o:p> 

[FONT=Times New Roman]بيمار اينك با پول پدرشان ماشين سوار شده اند و همان حركات زشت را اينبار با ماشينشان انجام ميدهند. و رانندگی هركی را در خيابان انجام ميدهند . اونهائی هم كه در جاده رانندگی هركی ميكنند جان بی ارزش خود ( چون معنی زندگی و لذت زندگی را نميدانند و نميفهمند) و با ارزش ديگران را بازيچه اقناع روان پريشی خود ميكنند و ممكن است اولين حركتشان آخرين حركتشان باشد. چندی پيش يك پرشيای نقره ائی در يكی از بلوارها ی شيراز كه ترافيك بود با تيك آف و ترمز با ايجاد صدا ازموتور و لاستيكها و بوجود آوردن وحشت برای خود راه باز ميكرد و وقتی به كوچه همجوار رسيد با تمام سرعت شروع به طی كردن كوچه كرد و خانمی كه با كالسكه بچه بود در معرض تصادف 50 به 50 قرار گرفت و روزی ديگر پرايد هاچ بك مشكی در كوچه پاركينگ طالقانی با كشيدن ترمزدستی و گاز دادن بصورتيكه بكسواد ميكرد دور زد و از نزديكی پای عابری عبور كرد كه 60 درصد احتمال زدن او را داشت. در منطقه ائی ديگر كه چهار راهی دارد با چراغ اعلام احتياط زرد رنگ در حاليكه با احتياط كامل<o:p></o:p> 
[FONT=Times New Roman]در حال عبور بودم و تعجب ميكردم چرا ميوه فروش دوره گرد درست در نبش چهار راه بساط كرده ، با دو خودرو كه درست در مقابلم قرار گرفتند روبرو شدم و من نيز دست بر چانه گذاشته و گفتم درست است به اين محل چهار راه چه كنم ميگوئيد ، ديگر اينطوريش را من هيچ جا نديده بودم . و خودشان با خجالت برای باز شدن را دنده عقب گرفتند. پسرم ميگويد من سه بار با تو بيرون آمدم و هر سه بار تصادف با عابر پياده بصورت مرگبار را ديدم و من به او گفتم طی اين يكماهی كه به شيراز آمده ايم من جمعاً پنج حادثه مرگبار را ديدم. خيز و حركت و دور زدن ناگهانی <o:p></o:p> 
[FONT=Times New Roman]و انحراف و حركت با سرعت وحشيانه از كسانی سر ميزند كه اگر به بعضی از آنها بگوئيد چكار دارند كه چنين شتابان ميروند ؟ واقعاً هيچ كاری كه جزء ارزشهای انسانی برای زندگی باشد ندارند . آنها فقط مزاحمين خيابانی هستند كه در اين خيابانهای تنگ و شلوغ با اين ترافيك حاصل از ايستادن مسافركشها در محل تقاطع و با اين جدولهای روباز (در بيشتر خيابانهای شيراز جدولهای روباز و خطرناك وجود دارد و ورودی به كوچه ها نيز با حذف يكی دو جدول برای كم كردن هزينه شهرداری همراه بوده و افتادن در جوی و حادثه مالی و جانی جزء هزينه های ملی محسوب نميشود و كاملاً هزينه شخصی است !!!!) با ايجاد هراس لذت بيمارگونه شان را ميبرند و هر لحظه منتظر صدای كوبش خودروی آنها به خودروی خود هستيد و لذت بيرون آمدن از منزلتان را تلخ ميكنند . متاسفانه اين نگرانی وجود دارد كه اين طرز رانندگی هركی به سايرين نيز سرايت كند . آنوقت چه شود ؟. <o:p></o:p> 
[FONT=Times New Roman] منبع : [External Link Removed for Guests] <o:p></o:p>
داستانهای فاطمه امیری کهنوج
ارسال پست

بازگشت به “متفرقه وسايل نقليه”