پاسخ غیرمحرمانه رییس جمهور به نامه خیلی محرمانه رییس قوه قضا

در اين بخش مي‌توانيد در مورد اخبار و حوادث روز به بحث بپردازيد

مدیران انجمن: MASTER, MOHAMMAD_ASEMOONI, شوراي نظارت

Rookie Poster
Rookie Poster
پست: 45
تاریخ عضویت: دوشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۰, ۳:۰۳ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 36 بار
سپاس‌های دریافتی: 46 بار

Re: پاسخ غیرمحرمانه رییس جمهور به نامه خیلی محرمانه رییس قوه

پست توسط faraz7126979 »

اقاي امير حسين باز من يك چيزي مي گم باز شما چيزه ديگه.

روش رهبری هم در حمایت از هردولتی که مورد تایید مجلس باشد رو خود ایشان قبلا فرموده اند

اول و اخرش به ما بگيد اشتباهات دولت قبول داريد يا نه(مثلا تو بحث مديرت ارض و سكه)؟
Junior Poster
Junior Poster
پست: 157
تاریخ عضویت: یک‌شنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰, ۷:۴۷ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 16 بار
سپاس‌های دریافتی: 389 بار

Re: پاسخ غیرمحرمانه رییس جمهور به نامه خیلی محرمانه رییس قوه

پست توسط masoud-35 »

مگر کی نامحرمه که نامه باید محرمانه باشه!!!!!!!!!
من کاری به نیت دکتر ندارم ولی مردم باید بدونن که چه کسانی زمام امور را دردست گرفتن!!!!
اگر بحث زمین خواری لاریجانی در یک کشور دیگه بودآقایون لاریجانی باید خوانوادگی استعفا میدادند!!!!!!
اگر اختلاس 3000میلیاردی در یک کشور دیگر بود دولت باید استعفا میداد!!!!!
دلیل رئیس قوه قضائیه درموردبازدید نکردن رئیس جمهور واقعا منطقی نیست هرچند که رئیس جمهور خیلی دیر یاد صیانت از حقوق مردم افتادند!!!!!!!
حالا یک زمان خوبیه که بهر دلیلی دارن کمی ماهیت همدیگه رابرای مردم رو میکنن هرچند هدفشون خدمت به مردم وکشور نیست!!!!!!
Captain
Captain
نمایه کاربر
پست: 2132
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۸۵, ۱۲:۵۱ ق.ظ
محل اقامت: تهران
سپاس‌های ارسالی: 1980 بار
سپاس‌های دریافتی: 6841 بار
تماس:

Re: پاسخ غیرمحرمانه رییس جمهور به نامه خیلی محرمانه رییس قوه

پست توسط Mr.Amirhessam »

Lord_Jason نوشته شده:بعد نکته ی جالبش اینه که ایشون پس از نزدیک 8 سال ریاست جمهوری، حالا که یکی از نزدیکانِ سیاسی شون در اوین هستند به یاد وظایف ملی و قانونی شون افتادن. استفاده ابزاری از اسم ملت و حقوق اساسی مردم هم که شده نقلِ مجلس. این سالها هم میگذره و می بینیم رو سیاهیش واسه کیا میمونه.


اینجانب بر اساس وظیفه قانونی، بررسی نحوه اجرای اصول قانون اساسی در آن قوه از جمله نحوه دادرسی را در برنامه کاری خود داشته ام. از سال 88 چندین بار با جنابعالی مکاتبه و مواردی از قانون اساسی را تذکر داده ام لیکن از علنی کردن آنها خودداری نموده ام. در سخنرانی های عمومی تذکرات لازم برای اجرای عدالت و رسیدگی دقیق به حقوق مردم داده ام. به خصوص در جلسه مورخه 6/4/91 مسئولین قضایی در مشهد مقدس نگرانی خود را دربارة اهتمام کافی قوه قضائیه به تامین و رعایت حقوق اساسی ملت مندرج در اصول متعدد قانون اساسی از جمله اصول2 ، 3 ، 6 ، 9 ، 19 ،20 ، 22 ، 23 ، 24 ، 25 ، 26 ، 27 ، 32 ، 34، 35 ، 36 ، 37 ، 38 و 39 به صراحت اعلام نمودم.
--------------------------------------------------------------------------------

اقای جوانفکر سال 88 محکوم شده دوست محترم!
رسانه های وابسته به اقایان! باید به مردم بخورانند که رئیس جمهور بابت جوانفکر این نامه را نوشته...
زنده باد بهار...
هر کس به دنبال معنای این جمله است،این فایل را [External Link Removed for Guests] کند...
به امید ظهور مهدی صاحب الزمان،پایان یافتن زمستان دنیا و شروع بهار انسانیت...
"
Captain
Captain
نمایه کاربر
پست: 3805
تاریخ عضویت: شنبه ۷ شهریور ۱۳۸۸, ۳:۲۶ ق.ظ
محل اقامت: جمهوری اسلامی ایران
سپاس‌های ارسالی: 4180 بار
سپاس‌های دریافتی: 22794 بار
تماس:

Re: پاسخ غیرمحرمانه رییس جمهور به نامه خیلی محرمانه رییس قوه

پست توسط Sami 1993 »

[External Link Removed for Guests]

پاسخ لاریجانی به نامه احمدی نژاد؛
[External Link Removed for Guests]
آیت الله آملی لاریجانی رییس قوه قضاییه با ارسال نامه ای به موارد مندرج در نامه اخیر رییس جمهور پاسخ داد.


به گزارش مشرق به نقل از اداره کل روابط عمومی و تشریفات قوه قضاییه آیت الله آملی لاریجانی رییس قوه قضاییه با ارسال نامه ای به موارد مندرج در نامه اخیر رییس جمهور پاسخ داد.

متن کامل پاسخ رییس قوه قضاییه به شرح زیر است:


دکتر محمود احمدی نژاد

رئیس محترم جمهوری اسلامی ایران

بعد از سلام، نامه مورخه 1/8/91 شما را همزمان با انتشار آن در رسانه‌ها ، دریافت نمودم . بسیار متأسّفم که در شرایط خاص کنونی و پس از رهنمودهای مقام معظم رهبری دائر برضرورت حفظ آرامش و وحدت و توجه به مشکلات مردم ، شاهد چنین مکاتبات رسانه ای هستیم. از باب انجام وظیفه و تنویر افکار عمومی و دفاع از قانون اساسی و حقوق عامه و جلوگیری از انحرافات و قانون گریزی ها ناچار از توضیحات زیر می باشم و همانطور که در نامه محرمانه گفته ام: این سطور را می نگارم تا در ذاکره تاریخ بماند.

1 - مدّت مدیدی است که در مقابل حملات غیرمنطقی و غیر قانونی و نسبت‌های خلاف واقع شما به قوه قضائیه و مسئولان آن، سکوت اختیار کرده‌ام . مبنای این سکوت رعایت مصالح نظام و تبعیّت از فرامین مقام معظم رهبری در عدم تقابل مسئولان و خصوصاً سران قواست . لذا پاسخ نامه اوّل را به صورت « خیلی محرمانه» ارسال داشتم تا این مصلحت اهم را رعایت کرده باشم . متأسفانه شما به بهانه « حقوق اساسی ملت » نامه دومتان را نیز رسانه‌ای کرده‌اید، که علاوه بر سخنان نادرست ، نسبت‌های ناروا و خلاف واقع بسیاری در آن مطرح کرده اید. سکوت بر این نسبت‌های خلاف واقع ممکن است پاره‌ای اذهان را ره زند که شاید واقع امر همین است که می‌گویید.


2 - مبنای باطلی که تقریباً اکثر دعاوی شما بر آن استوار گشته، باید مورد مداقّه قرار گیرد و واضح گردد که چگونه نه فقط در مورد آن اشتباه کرده‌اید بلکه متعمدانه علی رغم همه تصریحات قانون اساسی و تفسیرهای روشن شورای محترم نگهبان برآن پای می‌فشرید و برای دیگران خط کشی‌های نادرستی ترسیم می نمایید و همه را متهم به تجاوز به حقوق خود می‌نمایید. حکایت شما حکایت سلطانی است که اموال و املاک مردم را غاصبانه تصرف کرده بود و به ملک خود منضّم ساخته بود و به همه می‌گفت چرا رعایت ملک سلطان نمی‌کنید !!


3 - گفته‌اید « براساس اصل 113 قانون اساسی رئیس جمهوری مجری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است » . و قاعدتاً معتقدید معنای آن اجراء قانون اساسی در همة حیطه ها است .


آیا واقعاً با خود نیندیشیده‌اید که اگر این فهم از قانون اساسی درست باشد، پس معنای تفکیک قوا و استقلال آنها که در اصل پنجاه و هفتم قانون اساسی بر آن تنصیص شده است، چه خواهد بود.


برای تنویر خاطر حضرتعالی نصّ اصل پنجاه و هفتم قانون اساسی را می‌آورم:


« قوای حاکم در جمهوری اسلامی ایران عبارتند از قوة مقنّنه ، قوة مجریه و قوة قضاییه که زیرنظر ولایت مطلقه امر و امامت امّت بر طبق اصول آیندة این قانون اعمال می‌گردد. این قوا مستقل از یکدیگرند. »


اگر بنا به فهم شما از اصل 113 ، رئیس جمهور مجری قانونی اساسی است و معنایش هم این است که همة نهادها و دستگاه‌ها و قوای مذکور در قانون اساسی مشمول این اجرا می‌گردند، بفرمایید معنای استقلال قوا از یکدیگر چیست ؟


علاوه بر نکته فوق ، نگاهی به صدر اصل یکصدو پنجاه و ششم بیندازید: « قوة قضاییه ، قوه‌ای است مستقل که ...» اگر بنا باشد «مجری» قانون اساسی در قوة قضاییه هم رئیس جمهور باشد ، این استقلال چه معنایی دارد؟!


4 - در اصل یکصد و پنجاه و هفتم قانون اساسی آمده است :


« به منظور انجام مسئولیّت های قوة قضاییه در کلیّه امور قضایی و اداری و اجرایی، مقام رهبری یک نفر مجتهد عادل و آگاه به امور قضایی و مدیر و مدبّر را برای مدّت پنج سال به عنوان رئیس قوّة قضاییه تعیین می‌نماید که عالی‌ترین مقام قوّة قضاییه است .»

نصّ این اصل که اجرای مسئولیت‌های قوة قضاییه را به عهده رئیس قوة قضاییه گذاشته است جایی برای «مجری» دیگری باقی نمی‌گذارد.


5 - اینجانب به همراه اکثریت قریب به اتفاق اعضای محترم شورای نگهبان که مسئولیت تفسیر قانون اساسی را بعهده دارند و داستان آن خواهد آمد ، معتقدیم که تفسیر مسئولیت اجرا و تعمیم آن به همه قوا آنگونه که شما معتقدید ، خطا است. با این وجود بفرمایید به چه منطقی اینجانب باید به فهم شما از قانون اساسی تمکین کنم ؟! صورت مسأله روشن است : رئیس دو قوه دو برداشت مختلف از قانون اساسی دارند: بنده حیطة « مسئولیت اجرا» را منحصر در قوه مجریه می‌دانم ( به قرینه همة آنچه آوردم) و شما آن را عام و شامل همه قوا و دستگاهها ( حسب ظاهر نامة ارسالی و پاره‌ای سخنان جسته و گریخته دیگر ) ، و فعلاً فارغ از صحت ادله و استدلالات ، به چه دلیل باید به نظریّه ای که آن را صددرصد خطا می‌دانم تمکین کنم و برای شما در امور اجرایی قوة قضاییه و یا نظارت بر آن حقی و شأنی قائل باشم؟!

6 - اگر به هر دلیل بین رؤسای قوا و مسئولین در فهم قانون اساسی اختلافی روی داد ، به صراحت قانون اساسی ، مرجع رسمی تفسیر قانون اساسی که فصل الخطاب در این امور خواهد بود ، شورای محترم نگهبان است .

شورای محترم نگهبان در رأی تفسیری موّرخ 12/4/91 خود به روشنی آورده است که رئیس جمهور بر اساس اصل 113، حق نظارت بر اجرای قانون اساسی ندارد . اکنون بفرمایید چرا و به چه مجوّزی به خود حق می‌دهید در مقابل رأی تفسیری شورای نگهبان تمکین ننمایید .

براساس اصل نود و هشتم قانون اساسی: « تفسیر قانون اساسی به عهدة شورای نگهبان است که با تصویب سه چهارم آنان انجام می‌شود.»

7 - شما حتماً به نظریه تفسیری اخیر شورای نگهبان واقفید . تعجب در این است که چرا در مقابل قانون اساسی ایستاده‌اید و با فرافکنی علیه قوای دیگر از پذیرش آن شانه خالی می‌کنید. برای تذکّر مجدد به حضرتعالی و برای اطلاع عموم مردم شریف‌مان متن تفسیر شورای محترم نگهبان را در اینجا می‌آورم:


نظر شورای نگهبان

« عطف به نامه شماره 46909/31/91 مورخ 17/3/1391 ، مبنی بر اظهارنظر تفسیری در خصوص اصل 113 قانون اساسی موضوع در جلسه مورخ 31/3/1391 شورای نگهبان مورد بحث و بررسی قرار گرفت و نظر شورا به شرح زیر اعلام می‌گردد:

1- مستفاد از اصول متعدد قانون اساسی آن است که مقصود از مسئولیت اجرا در اصل 113 قانون اساسی، امری غیر از نظارت بر اجرای قانون اساسی است.

2- مسئولیت رئیس جمهور در اصل 113 شامل مواردی نمی‌شود که قانون اساسی تشخیص، برداشت، نوع و کیفیت اعمال اختیارات و وظایفی را به عهده مجلس خبرگان رهبری ، شورای نگهبان ، مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجلس شورای اسلامی، قوه قضائیه و هر مقام و دستگاه دیگری که قانون اساسی به آنها اختیار یا وظیفه‌ای محول نموده است.

3- در مواردی که به موجب قانون اساسی رئیس جمهور حق نظارت و مسئولیت اجرا ندارد، حق ایجاد هیچگونه تشکیلاتی را هم ندارد. »

این تفسیر علاوه بر اینکه صراحتاً نظارت رئیس جمهور را به حسب اصل 113، نفی می‌کند ، مسئولیت وی را نیز در حیطه وظایف مذکور در قانون اساسی برای دیگر قوا و دستگاه‌ها و نهادها منتفی می‌داند .

8 - جناب رئیس جمهور . آیا واقعاً دغدغة شما ، صیانت از حقوق اساسی مردم است ؟ در این صورت باید به قانون اساسی که سند حقوق اساسی مردم است احترام بگذارید و در موارد اختلاف، به داوری که خود قانون اساسی تعیین کرده، تمکین کنید نه اینکه همواره فراتر از اختیارات مذکور در قانون اساسی، و با تفسیری شخصی، نسبت به سایر قوا مدعی شوید و بی‌جهت و بدون دلیل، موجب تنش در جامعه گردید، و خوراک تبلیغاتی برای معاندین و دشمنان انقلاب فراهم آوردید.

9-‌ در بند سوم نامه در پاسخ این جمله بنده که نباید قبل از استیذان از قوه قضاییه ، نسبت به سرکشی به زندان‌ها برنامه ریزی می‌کردید، آورده‌اید « باید یادآور شوم که در اصول قانون اساسی، لزوم اجازه یا موافقت و یا مصلحت اندیشی قوه قضائیه در اجرای وظایف قانونی رئیس جمهوری پیش بینی نشده است .»

البته و صد البته کبرای این سخن درست است و کسی را در آن تردیدی نیست . تمام سخن در تطبیق ‌نادرست شما است . در اصول قانون اساسی ننوشته‌اند که آقای رئیس جمهور هرگاه اراده کرد می‌تواند به زندان‌ها برود و با هر زندانی صحبت کند و در هر دادگاهی ولو غیرعلنی حضور پیدا کند.

سخن ما با شما این است: مسئولیت اجرای رئیس جمهور محدود و منحصر به قوه مجریه است و البته همچون سایر سران قوا پاره‌ای وظایف خاص دیگر هم دارد که درحدّ قانون اساسی معتبر است همچون ریاست شورای عالی امنیت ملّی ، ریاست شورای انقلاب فرهنگی و غیر آن . در هر حال به حسب نصّ قانون اساسی برای انجام مسئولیت‌های قوة قضائیه در کلیّه امور قضایی و اداری و اجرایی ، رئیس قوّة قضاییه از ناحیة رهبری تعیین می‌شوند و عالی‌ترین مقام قوة قضاییه است . طبق قانون ، دادگاهها و سازمانهای تابعه بخشی از قوه قضاییه‌اند با این حساب چگونه می‌فرمایید که سرکشی به زندان‌ها نیاز به هماهنگی و موافقت قوة قضاییه ندارد.

10 - آورده‌اید:

« چگونه جنابعالی اجرای قانون اساسی را به مصلحت نمی‌دانید . اگر این نگاه بر کل فعالیت‌های قوه قضاییه حاکم باشد آیا نمی‌شود تّصور کرد که برخی از اصول قانون اساسی و حقوق اساسی مردم با مصلحت اندیشی و تشخیص شخصی در قوة قضاییه متوقف شده و یا نادیده انگاشته می‌شود.»

البته این نسبت خلافی است که داده اید ، بنده هیچگاه نگفته‌ام که اجرای قانون اساسی را به مصلحت نمی‌دانم، بلکه بر عکس مصلحت اندیشی بنده ، دقیقاًدر راستای تحفظ بر اجرای دقیق قانون اساسی و ممانعت از دخالت‌های بیجا و خارج از حدود قانونی بوده است ، و اگر آن زمان کسی در این تردید داشت ، اکنون با رفتارهای نامتعارف و نامه پراکنی‌های علنی ، دیگر در این نکته کسی تردید نمی‌کند.

11 - عجیب تر از این نسبت ، مطلب خلاف دیگری است که به اینجانب نسبت داده‌اید ، گفته‌اید: « متأسفانه جنابعالی قبلاً اعلام کرده‌اید که وجود هیئت منصفه مطبوعات که صراحت اصل 168 قانون اساسی است را قبول ندارید که در این مورد حضوری تذکّر دادم. امّا متأسفانه ظاهراً بخشی از اقدامات قوة قضاییه دربارة مطبوعات و رسانه‌ها با همین نگاه انجام می‌گیرد»

بنده در اینجا صراحتاً اعلام می‌کنم که این نسبت ، خلاف واقع و کذب است . و به خاطر هم نمی‌آورم که حضرتعالی حضوری در این باره اشاره ای کرده باشید . ولی در هر حال اینجانب در هیچ موضعی و در هیچ زمانی نگفته‌ام که وجود هیئت منصفه که صراحت اصل 168 قانون اساسی است ، را قبول ندارم . اگر کمترین شاهدی دارید اقامه کنید.

12 - آنچه بنده در طی برخی جلسات گفته‌ام و مضبوط هم هست و کاملاً هم از آن دفاع می‌کنم این است که فرق است بین « مشروط بودن رسیدگی به جرائم سیاسی و مطبوعاتی به حضور هیأت منصفه در محاکم دادگستری » که نصّ قانون اساسی است و اینجانب صددر صد آن راقبول دارم و بین « الزام قاضی به تبعیّت از رأی هیئت منصفه ولو اینکه آن را خلاف بداند ». این دوّمی مطلبی است که آن را قبول ندارم و آشکارا هم می‌گویم و موضع شخصی بنده هم نیست، موضع اکثریت یا همه فقهای محترم شورای نگهبان است که نظر آنان طریق احراز خلاف شرع بودن قوانین و مقررات و حتی اطلاقات و عمومات قانون اساسی است. و در قانون اساسی نه فقط مطلبی علیه آن نیامده ، بلکه ذیل آن به توضیحی که خواهد آمد ، مؤید ادعاست. متأسفانه عدم تفکیک دو مطلب فوق که ظاهراً تا حدی دقت می‌طلبیده است، منجر به نسبت دادن چنین مطلب خلاف واقعی به اینجانب شده است.

بنده الزام قاضی به رأی دادن بر خلاف نظر خویش را جایز نمی‌دانم و بعید هم می‌دانم فقیهی این امر را جایز بشمارد.


13 – نکته قابل توجه این است که در ذیل اصل یکصد و شصت و هشتم تصریح شده است: «نحوة انتخاب، شرایط، اختیارات هیأت منصفه و تعریف جرم سیاسی را قانون بر اساس موازین اسلامی معین می‌کند.»

فقهاء محترم شورای نگهبان در مقام رسیدگی به طرح هیئت منصفه که در مجلس ششم مطرح شده بود، مکرراً بصورت رسمی نظر خویش را دائر بر جایز نبودن الزام قاضی به رأی بر خلاف نظر خود به مجلس محترم شورای اسلامی اعلام نموده‌ا‌ند.

14 - در بند چهارم نامه، با اشاره به اینکه گفته‌ام «در شرایط کنونی که موضوع اصلی، رسیدگی به معیشت مردم، سامان دادن به اقتصاد کشور و کنترل بازار است، رفتن به زندان اوین که یکی از منتسبین نزدیک شما در حال تحمل کیفر در آن زندان می‌باشد، و پس از گذشت هفت سال از دورة ریاست جمهوری شما، شائبه سیاسی بودن و جانبداری از مجرم را خواهد داشت و به هیچ وجه به مصلحت نمی‌باشد » پرسشهایی مطرح کرده‌اید که برخی از آنها اصلاً محصّلی ندارد مثل اینکه گفته اید « آیا به عنوان رئیس قوه قضائیه می‌توانید به استناد تشخیص سیاسی خود حکمی صادر نمایید؟»

در اینجا معلوم نیست مقصود چه حکمی است با چه محتوایی، مقصود حکم قضایی و انشاء رأی است یا غیر قضایی و صرفاً تصدیق امری، و اگر حکم قضایی مقصود است حکم قضایی مربوط به چه چیزی. با اینهمه ابهامات، سؤال شما محصّلی ندارد. در عبارتی که نقل کرده‌اید بنده حکم قضایی صادر نکرده‌ام، بلکه چند مطلب گفته‌ام که در آنها نوعی «تصدیق» به معنای منطقی وجود دارد. اگر از من بپرسید آیا به عنوان رئیس قوه قضائیه می‌توانید به استناد تشخیص سیاسی خود تصدیق‌هایی در باب مصلحت بودن یا نبودن یا شائبه سیاسی داشتن و نداشتن ، داشته‌ باشید، پاسخ حتماً مثبت است.

حتماً می‌توانم تصدیق‌هایی از این قبیل داشته باشم اعم از اینکه شما آنها را بپذیرید یا نپذیرید. واضح است که بر اساس تشخیص سیاسی خود و از باب نصح مؤمنین می‌توانم بگویم جناب رئیس جمهور این کار شما موجب شک و شبهه در اذهان می‌شود و به صلاح نیست. مسأله بسیار سهل است، نمی‌‌دانم چرا در آن مانده‌اید؟!

15 - در قسمت دیگری پرسیده‌اید: « به استناد کدام اصل از اصول قانون اساسی، جنابعالی می‌‌توانید امری را تفسیر سیاسی کنید و مانع از اجرای قانون اساسی شوید.» پاسخ آن است که پرسش شما نادرست است: بنده نه تفسیر سیاسی کرده‌‌ام ونه مانع از اجرای قانون اساسی شده‌ام. آنچه رخ داده است مانع شدن از دخالت شما در کار قوة قضائیه است که آن را نه فقط از اختیارات خود می‌دانم، بلکه صد در صد وظیفه می‌‌دانم. وظیفه می‌‌دانم که نگذارم فتح بابی در دخالت ناصواب قوه مجریه در حیطه اختیارات قوه قضائیه صورت گیرد و آنچه راجع به شائبه سیاسی بودن و جانبداری از مجرم گفته‌ام، «خبری است از انعکاس عمل شما در اذهان عمومی». می‌‌توانید این گزارة‌ واقعی را بپذیرید یا نپذیرید ولی بهرحال این یک تفسیر سیاسی نیست.

16 - در ادامه گفته‌اید: « خامساً به راحتی به اینجانب اتهام « حمایت از مجرم» زده‌اید ... چگونه ممکن است سرکشی به زندان حمایت از مجرم تلقی شود. ... در حالی که جنابعالی به آسانی به رئیس جمهوری که نماینده ملت و مجری قانون اساسی است اتهام می‌زنید آیا می‌توان برای آحاد مردم که پشتیبان خاصی جز خداوند ندارند امنیت قضایی متصور بود»

این جملات بسیار تعجب آور است. شما بعنوان رئیس جمهور کشور ، مجموعه دستگاه قضایی را زیر سؤال برده‌اید آن هم بر اساسی واهی. در حالیکه بقول خودتان سوگند یاد کرده‌اید که پاسدار نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی کشور باشید. آیا سزاست دستگاه قضایی کشور که رکن مهمی از نظام جمهوری اسلامی است، بر اساس ویرانی ، مورد هجمه قرار گیرد و بهانه بدست دشمنان و ضد انقلاب داده شود . قاعدتاً اخبار رسانه‌های خارجی این روزها به عرض عالی می‌رسد.

من از قرائت‌ها و تفسیرهای شما انگشت به دهان می‌مانم. از کجای نامه اینجانب برآمده است که شما را «متهم به حمایت از مجرم» کرده‌ام. گفته‌ام کار شما در این ظرف زمانی خاص «شائبه سیاسی بودن و جانبداری از مجرم را خواهد داشت» معنای عرفی شائبه این است که در اذهان شک و شبهه ایجاد می‌کند. بنده خود قضاوت نکرده‌ام که شما جانبدار مجرم هستید یا نیستید، بلکه خبری داده‌ام از یک واقعیت ، خبر از یک انعکاس عمومی و این ربطی به متهم ساختن حضرتعالی آنهم از ناحیه اینجانب ندارد.

در همان نامه که مورد استناد شماست، در عبارت دیگر به صراحت به «اذهان برخی» تأکید کرده‌ام و گفته‌ام « ... حتماً شائبه سیاسی بودن این گونه اعمال را در اذهان برخی تقویت خواهد کرد»

واقعاً معنای « تقویت شائبه سیاسی بودن در اذهان برخی » یعنی من شما را متهم می‌کنم!! این چه قرائتی است؟

شما براساس این فهم ناصواب مجموعه قوّة قضاییه را که به نصّ قانون اساسی مرجع تظلّمات و رسیدگی عادلانه به منازعات است را زیر سؤال برده‌اید : از این کار چه کسانی سود می‌برند؟ این همان صیانت از قانون اساسی است که بدان سوگند یاد کرده اید ؟

17 - در امر هفتم به مشکلات مزمن اقتصادی کشور اشاره کرده‌اید و به وظایف اصلی قوة قضایی در برخورد با مفاسد اقتصادی و رانت خواری‌ها و.... .

قوة قضاییه مفتخر است که به خصوص در این چند سال اخیر مبارزة بی‌امانی را با مفاسد اقتصادی پی‌ ریخته است و خواب را از چشمان بسیاری از رانت خواران ربوده است . نمونه بارز آن برخورد با فساد کلان اقتصادی اخیر است که واقعاً اعتماد عمومی را جریحه دار ساخته بود. فعلاً در باب نقش برخی مقامات و دستگاه‌های اجرایی در این فساد کلان سخنی نمی‌گویم و آن را به زمان دیگری وا می‌گذارم. حضرتعالی براساس فرمایش این فقره از نامه‌تان باید از این برخورد شجاعانه توأم با رسیدگی های دقیق قوه قضاییه استقبال می‌کردید ولی متأسفانه در عمل اینطور نشده است . در مصاحبه تلویزیونی زنده ، در مقابل دیدگان حیرت زده میلیونها نفر با اشاره به محاکمه مفسدان اقتصادی مطلبی قریب به این مضمون گفته اید: « ما که نفهمیدیم چه شد البته برای ما روشن است ولی بالاخره کو؟» آیا این همان حمایت شما از اجرای قانون اساسی و مبارزه با مفاسد اقتصادی است که در این نامه به آن تأکید می‌کنید ؟

18 - گفته‌اید « درحالیکه به فرمودة امام راحل (ره) زندان باید دانشگاه باشد و علی القاعده درب آن به روی اقشار مختلف حقوقدانان، روانشناسان ، جامعه شناسان و محققین علوم انسانی و دانشجویان و مددکاران اجتماعی باز باشد ، بازدید رئیس جمهوری که انتظار می‌رفت با استقبال مسئولین قوه قضاییه مواجه شود ، شائبه‌ای ایجاد نمی‌کند بلکه مخالفت با این امر شائبه‌ای زیادی ایجاد خواهد کرد.»

اوّلاً هم اکنون حسب گزارش ، بسیاری از روانشناسان و مددکاران اجتماعی به زندان ها رفت و آمد دارند و برنامه‌های متنوع و مؤثّری برای بهبود وضعیت روحی زندانیان و بازگشت آنان به زندگی در دست اقدام دارند.

کدام زمان حضرتعالی از من در این باره پرسش کرده‌اید و بنده از اطلاع رسانی به شما امتناع کرده ام . بعلاوه بسیاری از مشکلات در این ارتباط معلول وضعیت بودجه قوه قضاییه است که متأسفانه دولت شما در مسأله بودجة قوة قضاییه بسیار کم لطفی می‌کند که این داستانی طولانی دارد و باید در جای دیگری گفته آید.

ثانیاً بنده با بازدید رئیس جمهور از زندان به نحو کلی مخالف نیستم و این نکته را صراحتاً به وزیر محترم دادگستری گفتم که به آقای رئیس جمهور بفرمایید « فعلاً این بازدید مصلحت نیست، هر زمان مصلحت بود اعلام می‌کنم » ، معنای این سخن ممانعت کلّی نیست. به همان علل و عواملی که قبلاً گفتم معتقدم فعلاً این بازدید به مصلحت نیست. تشخیص این مصلحت هم با اینجانب است نه با شما. سازمان زندان‌ها مجموعة قوه قضاییه است وچنانکه قبلاً به تفصیل آورده ام اداره وانجام مسئولیت‌های قوه قضاییه با رئیس قوه قضاییه است نه با رئیس‌جمهور وحسب نص تفسیر شورای نگهبان شما حق نظارت بر قوای دیگر ندارید. اما نیک بخاطر دارم قریب به دوسال پیش که در جلسه‌ای مسأله وضعیت دشوار زندان‌ها و کمبود بودجه برای توسعه وتجهیز آنها مطرح شده بود به حضرتعالی گفتم شما خود از زندان‌ها بازدید کنید تا مشاکل را به چشم خود ببینید. حال چرا باید با بازدید شما مخالفت کنم؟ سّر مخالفت امروز بنده همان است که گفته‌ام. بعلاوه حسب گزارش سازمان زندانها تنها در دوره مسولیت اینجانب بیش از صدها نفر از وزرا ، استانداران ، فرمانداران ، نمایندگان مجلس و هیات های خارجی از جمله برخی از سازمانهای بین المللی از زندان‌ها بازدید بعمل آورده‌اند چرا مطالبی مطرح می کنید که اینگونه القاء شود که درب زندان‌ها بر روی همه بسته است .

19 - متأسفانه نامه‌‌ها و پاره‌ای گفتارهای شما این گمان را تقویت می‌کند که برای خود «حق نظارت» و «بازدید» و «بررسی» در تمام دستگاه قضایی حتی دادگاه‌ها قائلید.

علاوه براین باید عرض کنم که مزید بر مصلحت‌سنجی‌های قبلی ، اکنون هم این را یک مصلحت ملزمه می‌دانم که براین توهمات خط بطلان بکشم. هرمنصفی سطرهای پایانی نامة شما را بخواند ، دراین تشخیص مصلحت ، با بنده همراهی خواهد کرد. شما گفته‌اید: «مطمئناً با سرکشی از زندان‌ها و برخی دادگاه‌ها نحوة اجرای اصول قانون اساسی و رعایت حقوق اساسی ملت را مورد بررسی قرار داده و گزارش آن را به ملت بزرگ و مقام معظم رهبری تقدیم خواهم کرد.»

حسب نصّ تفسیر شورای محترم نگهبان که همة قوا وظیفه دارند نسبت به آن تمکین کنند، حضرتعالی چنین وظیفه (و البته اختیاری) ندارید. نمی‌شود انسان خود برای خود وظایف و اختیاراتی تخیّل کند و بعد هم به دنبال آن راه بیفتد. از سخنان شما چنین استشمام می‌شود که قصد دارید ولو بدون هماهنگی و اجازة مسئولان ذی‌ربط در قوه قضاییه ، به زندان‌ها و برخی دادگاه‌ها سرکشی کنید. به حضرتعالی عرض می‌کنم که این ، تعدّی از حدود و اختیارات رئیس‌جمهور و دخالت در کار قوه قضاییه است و اینجانب حسب وظیفه‌ای که براساس قانون اساسی دارم وازجملة آن صیانت از استقلال قوه قضاییه و اداره مقتدرانه آن است ، قاطعانه از هرگونه حرکت تعدّی‌گونه و دخالت نابجا ممانعت خواهم کرد.

در خاتمه بعنوان خدمتگزار مردم و حافظ حقوق آنان ، مشفقانه عرض می کنم جناب آقای رئیس جمهور در شرایط خطیری قرار داریم ، دغدغه ها و مشکلات مردم ایجاب می کند که همه با حسن ظن و اعتماد به یکدیگر کمک کرده و راهکاری برای رفع نگرانی ها و عبور از تحریم و گرانی ها بیابیم و خالصانه تلاش کنیم تا نظام اسلامی و مردم شریف به اهداف و آرمانهای والای خود نائل آیند . والسلام علی عبادالله الصالحین

صادق لاریجانی
Captain
Captain
نمایه کاربر
پست: 2132
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۸۵, ۱۲:۵۱ ق.ظ
محل اقامت: تهران
سپاس‌های ارسالی: 1980 بار
سپاس‌های دریافتی: 6841 بار
تماس:

Re: پاسخ غیرمحرمانه رییس جمهور به نامه خیلی محرمانه رییس قوه

پست توسط Mr.Amirhessam »

آقای احمدی نژاد ! منتظر اقدامات بعدی و گام‌های بعدی شما هستیم.

صادق زیباکلام در روزنامه اعتماد نوشت:
درخواست احمدی‌نژاد مبنی بر بازدید از زندان اوین دو وجه کلی پیدا می‌کند؛ وجه نخست آن است که آیا او به عنوان رییس‌جمهور می‌تواند یا درست‌تر گفته باشیم که از این «حق» برخوردار است که به زندان اوین رفته و از آنچه در آنجا می‌گذرد علم و اطلاع پیدا کند؟ آیا این با اصل تفکیک قوا در تعارض قرار نمی‌گیرد؟ آیا این به معنای دخالت قوه مجریه در کار قوه قضاییه نیست؟
وجه دوم که بسیار مهم‌تر و به تعبیری عمیق‌تر است، آن است که به راستی انگیزه احمدی‌نژاد در برخورد اینچنینی با رییس قوه قضاییه و یکی از ارکان حاکمیت اصولگرایان و آن‌گونه نامه نوشتن به وی را چگونه باید تفسیر و تبیین کرد؟ آیا احمدی‌نژاد از سر صدق و اعتقاد دارد این رفتار را انجام می‌دهد یا آنکه انگیزه وی کسب محبوبیت سیاسی در ماه‌های آخر ریاست جمهوری‌اش است. آیا او واقعا به فکر زندانیان سیاسی و تامین حقوق شهروندی مخالفان، مغرضین و منتقدان برآمده و یا آنکه صرفا می‌خواهد از این نمد برای خود کلاهی بدوزد یا می‌خواهد در این ماه‌های آخر ریاست جمهوری‌اش از خود نام نیک و به اصطلاح باقیات و صالحات برجای بگذارد؟
با این رفتار می‌خواهد به مخاطبان، به اقشار و لایه‌های تحصیلکرده جامعه، به نویسندگان،‌ به دانشجویان و... بگوید که او شراکتی در رفتار‌ها و اعمال گذشته ندارد یا آنکه این‌گونه نیست و او صادقانه دچار تحولی شده و بالاخص می‌خواهد از خیلی از کارها و اعمالی که بعد از 22 خرداد 88 شد فاصله گرفته و به تعبیری جبران مافات کند؟
بگذارید با موضوع نخست شروع کنیم: آیا رییس‌جمهور می‌تواند از زندان اوین بازدید کند؟ آیا این کار مغایرتی با اصل تفکیک قوا ندارد؟ در پاسخ باید گفت متاسفانه قانون اساسی ما در این خصوص مقدار زیادی گنگ است و ناقص. استناد احمدی‌نژاد به اصل 113 قانون اساسی است. این اصل می‌گوید «پس از مقام رهبری، رییس‌جمهور عالی‌ترین مقام رسمی کشور است و مسوولیت اجرای قانون اساسی و ریاست قوه مجریه جز در اموری که مستقیما به رهبری مربوط می‌شود، را برعهده دارد.»
همان‌طور که ملاحظه می‌شود این اصل «مسوولیت اجرای قانون اساسی» را برعهده رییس‌جمهور گذاشته است. چنین وظیفه‌یی بر عهده هیچ یک از روسای دو قوای دیگر گذاشته نشده. نه در شرح وظایف رییس قوه مقننه و نه در شرح وظایف رییس قوه قضاییه و نه ایضا در شرح وظایف مجلس خبرگان، مجمع تشخیص مصلحت نظام، شورای نگهبان و نه هیچ نهاد و مرجع دیگری سخنی از «مسوولیت اجرای قانون اساسی» نیامده. بنابراین به نظر می‌رسد مسوولیت بر نظارت اجرای قانون اساسی صرفا برعهده رییس‌جمهور گذاشته شده.
آنچه گنگ و ناقص است آن است که این وظیفه را رییس‌جمهور چگونه باید انجام دهد؟ اگر او نتواند از زندان اوین بازدید کند و نتواند ببیند که نحوه دادرسی، محاکمات و نگهداری از زندانیان سیاسی چگونه است، آیا می‌تواند مطمئن شود که رفتار با زندانیان سیاسی در چارچوب قانون اساسی صورت گرفته یا خیر؟ طبیعی است که اگر او بگوید فلانی باید آزاد شود و آن یکی باید محکومیتش تقلیل یابد و دخالت‌های این‌گونه، می‌شود مصداق دخالت در امر قضا. اما علم و اطلاع از اینکه افرادی که به دلایل سیاسی بازداشت شده‌اند چگونه با آنها رفتار شده، خیلی نمی‌تواند مصداق دخالت در امر قضا پیدا کند.اما برویم سر موضوع دشوار و پیچیده‌تر: نیت احمدی‌نژاد چیست؟
آیا این اقدامات را دارد از روی صدق و باور قلبی انجام می‌دهد و یا آنکه انگیزه‌های وی، موج‌سواری و بهره‌برداری سیاسی در ماه‌های پایانی ریاست جمهوری است. آیا او واقعا اعتقاد به دفاع از حقوق مدنی شهروندان پیدا کرده یا آنکه می‌خواهد در این فرصت چند ماهه باقی‌مانده تحبیب قلوبی کرده و نام نیکی از خود بر جای بگذارد؟
من قبلا هم زمانی که ایشان در مصاحبه مطبوعاتی‌شان بسته شدن روزنامه شرق را محکوم کردند، این پرسش را مطرح کردم که به راستی تکلیف ما با این رفتارهای احمدی‌نژاد چگونه باید باشد؟ او را باور کنیم؟ یا نه دست رد به سینه آزادیخواهی او بزنیم؟شخصا معتقدم که باور نادرست در مورد هیچ انسانی نباید داشته باشیم.
اساس را بر روی ظن، شک و تردید نباید گذاشت و باید فرض گرفت که اگر شخصیتی ادعای آزادیخواهی و دفاع از حقوق مدنی انسان‌ها را دارد، واقعا معتقد است و آن را از روی عوامفریبی مطرح نمی‌کند. این قاعده کلی در مورد احمدی‌نژاد هم صدق می‌کند. ثانیا، بازدید از زندان اوین و حتی مواضع جدی‌تر از این گرفتن هم توسط احمدی‌نژاد، نه او را نلسون ماندلا می‌کند، نه... و نه او را یک مرتبه در جایگاه اسوه‌های احترام به قانون و حقوق مردم قرار می‌دهد.
به جای بررسی و کنکاش در خصوص اینکه آیا احمدی‌نژاد صداقت دارد یا از روی ریا و عوامفریبی دارد این کارها را انجام می‌دهد، باید به وی دست مریزاد گفت، باید به وی خدا قوت گفت، باید از حرکت وی استقبال کرد و در عین حال باید به او گفت که چون ما شما را باور کرده‌ایم و تصور می‌کنیم که شما صادقانه و از روی اخلاص در این مسیر گام گذاشته‌اید، لذا منتظر اقدامات بعدی و گام‌های بعدی شما هستیم.
زنده باد بهار...
هر کس به دنبال معنای این جمله است،این فایل را [External Link Removed for Guests] کند...
به امید ظهور مهدی صاحب الزمان،پایان یافتن زمستان دنیا و شروع بهار انسانیت...
"
Captain
Captain
نمایه کاربر
پست: 2132
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۸۵, ۱۲:۵۱ ق.ظ
محل اقامت: تهران
سپاس‌های ارسالی: 1980 بار
سپاس‌های دریافتی: 6841 بار
تماس:

Re: پاسخ غیرمحرمانه رییس جمهور به نامه خیلی محرمانه رییس قوه

پست توسط Mr.Amirhessam »

شاید دانستنش برای برخی دوستان و اینکه بتوانند بین دو نامه نوشته شده راحت تر قضاوت کنند بد نباشد :

مجلس یا قوه قضائیه معتقدند که نهادها جدا از یکدیگرهستند و رئیس جمهور حق ورود در حوزه دیگران را ندارد؛ از طرفی نیز رعایت بسیاری از حقوقی که اکنون مطرح شد مربوط به قوه قضائیه است. مانند رعایت حقوق مردم در مسائل دادخواهی، آزادی بیان و... شما چگونه این دو مسئله را که در تناقض با یکدیگر قرار گرفته‌اند با هم جمع می‌کنید؟

این دو قابل جمع هستند و با یکدیگر منافات ندارند. مسئله استقلال و تفکیک قوا را داریم؛ هر کدام از قوا در حوزه مسئولیتی و در حد وظایف خودشان که قانون اساسی برای آنها ترسیم کرده است باید فعالیت کنند و این در جای خودش پابرجاست. بحث کلان دیگری که داریم و در قانون اساسی هم مطرح شده است به وظایفی برمی‌گردد که رئیس جمهور به عنوان منتخب مردم موظف است آنها را دنبال کند تا اجرایی شود؛ به طوری که اگر در جایی نقض شود از راه‌های قانونی جلوی نقضش را بگیرد. این دخالت در امور دیگران نیست بلکه وظیفه‌ای است که قانون اساسی به عهده رئیس جمهور به عنوان مسئول اجرای قانون اساسی گذاشته است؛ همانطور که اگر در جایی اصلی اجرا نشده است علت آن را قبل از همه باید از رئیس جمهور بپرسند و حتی مجلس هم می‌تواند از رئیس جمهور بپرسد که چرا این اصل اجرا نشده است؟! پس اگر در جایی هم اصلی از اصول قانون اساسی نقض شود و کسی خلاف این اصل عمل کند باز هم رئیس جمهور باید پاسخگو باشد. اما از آنجایی که این موارد باید در چارچوب قانونی باشد، قبلاً قانونی در این رابطه تصویب شده که اکنون هم هست و لغو نشده است.

این قانون در چه زمانی تصویب شده است؟
مربوط به دهه 60 است. قانون تعیین حدود وظایف و اختیارات و مسئولیت‌های ریاست جمهوری، در ذیل اصل 113 قانون اساسی.
فصل دوم این قانون این است که مسئولیت رئیس‌جمهور در اجرای قانون اساسی چیست. در ماده 13 این قانون آمده به منظور پاسداری از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و در اجرای اصل 113 قانون اساسی، رئیس جمهور از طریق نظارت، کسب اطلاع، بازرسی، پیگیری، بررسی و اقدامات لازم مسئول اجرای آن است و در ماده 15 آن آمده است به منظور اجرای صحیح و دقیق قانون اساسی رئیس جمهور حق اخطار و تذکر به قوای سه‌گانه کشور را دارد.
زنده باد بهار...
هر کس به دنبال معنای این جمله است،این فایل را [External Link Removed for Guests] کند...
به امید ظهور مهدی صاحب الزمان،پایان یافتن زمستان دنیا و شروع بهار انسانیت...
"
Captain
Captain
نمایه کاربر
پست: 2132
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۸۵, ۱۲:۵۱ ق.ظ
محل اقامت: تهران
سپاس‌های ارسالی: 1980 بار
سپاس‌های دریافتی: 6841 بار
تماس:

Re: پاسخ غیرمحرمانه رییس جمهور به نامه خیلی محرمانه رییس قوه

پست توسط Mr.Amirhessam »

امام خمینی در مراسم تنفیذ شهید رجایی :
"با تمام جدیت عمل کرده و در عمل به حق از کسی و از ملامت بدخواهان نهراسند. و در نظارت برقوای ثلاثه، طرف حق را در نظر گیرند و در خدمت به خلق خدا، خصوصاً توده‏های مستضعف، احساس غرور و سرافرازی نمایند، که اینانند وفاداران به اسلام و هواداران جمهوری اسلامی ..."

منبع : [External Link Removed for Guests]
زنده باد بهار...
هر کس به دنبال معنای این جمله است،این فایل را [External Link Removed for Guests] کند...
به امید ظهور مهدی صاحب الزمان،پایان یافتن زمستان دنیا و شروع بهار انسانیت...
"
Captain
Captain
نمایه کاربر
پست: 2732
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۵ مرداد ۱۳۸۵, ۱۰:۳۴ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 12804 بار
سپاس‌های دریافتی: 4580 بار

Re: پاسخ غیرمحرمانه رییس جمهور به نامه خیلی محرمانه رییس قوه

پست توسط كيارش »

[External Link Removed for Guests]
 [FONT=lucida grande, tahoma, verdana, arial, sans-serif]  این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود,    
  [FONT=lucida grande, tahoma, verdana, arial, sans-serif]ور نه هیچ از دل بی‌رحم تو تقصیر    
Novice Poster
Novice Poster
نمایه کاربر
پست: 60
تاریخ عضویت: شنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۱, ۲:۱۱ ق.ظ
سپاس‌های ارسالی: 297 بار
سپاس‌های دریافتی: 363 بار

Re: پاسخ غیرمحرمانه رییس جمهور به نامه خیلی محرمانه رییس قوه

پست توسط *mohammad* »

  ولی فقیه در سپاه:    [External Link Removed for Guests]  




عصرایران - حجه الاسلام علی سعیدی ، نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران ، در گفت و گو با روزنامه اعتماد به بررسی مبانی مشروعیت نظام و عملکرد احمدی نژاد و مشخصاً تغییر او پرداخته است.

مقدمه این گفت و گو ، مباحث نظری است (که اینجا می توانید آن را بخوانید) ، ولی در ادامه ، بحث ها مصداقی می شود و به احمدی نژاد ، خاتمی و هاشمی رفسنجانی و نقد آنها می انجامد.
خواندن این گفت و گو خالی از لطف نیست:

... سوالي كه براي افكار عمومي مطرح است اينكه چه ضرورتي اقتضا مي‌كند كه هر چند وقت يك بار از افرادي همچون شما اظهاراتي درباره منابع مشروعيت نظام بشنويم؟ يعني آيا تاكيد‌هاي مكرر احمدي‌نژاد بر اينكه منتخب مستقيم مردم است و با راي مستقيم مردم به رياست‌جمهوري رسيده است افرادي همچون شما را وادار مي‌كند ورود به اين مباحث داشته باشيد؟

بحث آقاي احمدي‌نژاد و اينها اصلا مطرح نيست. اما واقعيت مطلب اين است كه بسياري از حرف‌ها، سوءاستفاده ابزاري از مردم است. ما نگران هستيم كه اين شعارهايي كه مي‌دهند همان بلايي كه در گذشته‌هاي دور با همين شعارهاي انحرافي بر سر مردم آوردند باز مردم ما را گرفتار كنند.

ما بايد واقعيت‌ها را براي مردم بيان كنيم تا اين دو مساله يعني مقبوليت و مشروعيت را براي مردم جدا بكنيم. يعني در طول اين سي و چند سال مساله‌يي كه ما گرفتارش بوده‌ايم تفكر نهضت آزادي است.

تفكر نهضت آزادي متاسفانه تفكر اسلام ناب نبود. نگاه آنها به اسلام، نگاهي ناقص است كه در پي تفكيك دين از سياست هستند. نگاه آقاي بازرگان به امريكا نگاه رفرميستي بود.

نظر او درباره حكومت بعد از انقلاب، نظام جمهوري دموكراتيك اسلامي بود. ما به دنبال دين دموكراتيك نبوديم بلكه به دنبال دموكراسي ديني بوده‌ايم. مردم‌سالاري ديني با دين مردم‌سالار متفاوت است اما تقسيم‌بندي آن خيلي رقيق است و حكومت ديني با حكومت دينداران متفاوت است.

الان نزديك به بيست سال است كه مهندس بازرگان مرحوم شده است و...

خيلي خب. بعد از او هم بني‌صدر آمد و همين حرف‌ها را زد. آقاي هاشمي هم به نوعي همين حرف‌ها را مي‌زند. آقاي هاشمي هم به نوعي برخي اظهارات ابهام‌آميز داشت. ايشان از شوراي رهبري سخن مي‌گويد. شوراي فقهي و شوراي رهبري يعني چه؟

اين مدلي كه آقايان تكنوكرات‌ها دارند، مدل مالزي است. ماهيت حكومت مالزي به طور كلي با ماهيت حكومتي كه امام آن را پايه‌گذاري كرده است متفاوت است.

نگاه آقاي خاتمي كاملا با نگاه امام در تعارض است. آقاي خاتمي ده‌ها بار آزادي را خارج از دين تعريف كرده است. در حالي كه آزادي كمال هدفي نيست.

خداوند انسان را خلق نكرده كه آزاد مطلق باشد اما براي تكامل خود نيازمند آزادي است. متاسفانه تفكر ليبراليسم بر سر مسوولان ما سايه انداخته است.

خب الان كه مهندس بازرگان مرحوم شده، بني‌صدر در كشور نيست، دوران هاشمي و خاتمي هم تمام شده و محمود احمدي‌نژاد امور اجرايي را در يد قدرت دارد...

در دوره آقاي احمدي‌نژاد نيز بيان برخي اظهارات ابهام‌آميز را از سوي ايشان شاهد بوده‌ايم كه موضوع مكتب ايراني، بيداري انساني از اين قبيل است.

اينكه ايشان دائما بر مردم اتكا مي‌كند... نقش مشروعيت الهي حاكميت، قانونگذاري و نقش ولي فقيه در تداوم مشروعيت الهي را تبيين كند. مشكل اين است كه بعضا كساني مي‌آيند قوه اجرايي يا مجلس را در دست مي‌گيرند كه نرم‌افزار پيامبر را خوب نمي‌فهمند.

اينها نرم‌افزار امام را خوب نمي‌شناسند. نگراني آقاي مصباح و تئوريسين‌هاي نظام ما همين است. ما مي‌بينيم كساني كه خودشان در راس قوه مجريه هستند و بايد مُرّ اسلام را اجرايي كند خودشان در مسائل ديني ترديد دارد.

اما شما تا دو سال پيش اينطور فكر نمي‌كرديد و نسبت به احمدي‌نژاد و دولت او در مصاحبه‌ها و اظهارنظرهايي كه داشتيد حمايت‌هاي زيادي مي‌كرديد...

بله، من كه انكار نمي‌كنم.

اما تحليلي هم كه وجود دارد اين است كه كارهاي اجرايي اقتضائات خود را دارد و كسي كه سكان اداره كشور را در دست مي‌گيرد بعد از مدتي به اين نتيجه مي‌رسد كه نمي‌شود با مباني ايدئولوژيك و شعارهاي سياسي كار كرد. اين همان نكته‌يي است كه ما در دوران‌هاي بني‌صدر، هاشمي و خاتمي شاهدش هستيم و در دوران احمدي‌نژاد به نحو خيره‌كننده و اعجاب‌انگيزي ديديم كه احمدي‌نژاد سال 91 به بعد با احمدي‌نژادي كه سال 84 آمد تفاوت‌هاي جدي پيدا كرده است. هر چند كه احمدي‌نژاد به شيوه خاص خود اعمال سياست كرد و از خط و مشي‌اي كه نظام تعريف كرده بود فاصله گرفت...سوال اين است كه مشكل فرد است يا تحقق حاكميت ديني؟

من معتقدم مشكل ما افراد هستند. البته سقف اداره نظام و استاندارد آن خيلي بالاست. يعني اداره كردن يك نظام اسلامي در اين شرايط با متغيرهاي منطقه‌يي و بين‌المللي كار بسيار سخت و سنگيني است. اما مشكل ما با آدم‌هاست.

البته بخشي از مشكلات اين آدم‌ها روحي و رواني است. يعني افرادي هستند كه وقتي مي‌بينند يك مقدار راي پشت او قرار گرفته است تصور مي‌كنند كه راي‌شان استقلالي بوده است. اين افراد وقتي مقداري راي را براي خود مي‌بينند فكر مي‌كنند مشروعيت‌شان از آراي مردم است در حالي كه اين ولي فقيه است كه راي مردم را تنفيذ و رييس‌جمهور را منصوب مي‌كند.

اگر اين تنفيذ و نصب نباشد، در مشروعيت رييس‌جمهور نقص به وجود مي‌آيد. بنابراين ما عناصري را مي‌خواهيم كه فشار بر آنها تاثيري نداشته باشد. اين درست است كه فشار خيلي سنگين است و اگر كسي بخواهد در قوه مجريه مشغول شود بايد آنقدر استخوان‌بندي قوي‌اي داشته باشد كه بتواند در برابر فشارها ايستادگي كند.

فرد مورد نظر ما براي رياست‌جمهوري كسي است كه نرم‌افزار امام و رهبري را خوب فهميده باشد. او بايد فردي باشد كه هوا و هوس نداشته باشد. مشكل ما اينجا است كه آقايان مي‌آيند روي اين كرسي (رياست‌جمهوري) قرار مي‌گيرند و بعد براي دوره بعدشان برنامه‌ريزي مي‌كنند. اما قانون اساسي مي‌گويد كه هر رييس‌جمهوري فقط مي‌تواند دو دوره اداره كشور را به دست بگيرد و حق ندارد از امكانات كشور براي دوره بعدي استفاده كند.

ولي آقايان مي‌آيند مي‌بينند كه رييس‌جمهوري خيلي زيبا و شيرين است و به همين خاطر براي دوره‌هاي بعدي برنامه‌ريزي مي‌كنند. الان سوال اين است كه علت و منشا تفاوت در مواضع و عملكرد آقاي احمدي‌نژاد در دوره نهم با دوره دهم چيست؟ اين مساله‌يي است كه چندان روشن نيست اما ما تابع ضوابط و شرايط هستيم.

من كه هيچ حتي اميرالمومنين نيز به منذر بن جارود فرمودند كه رفتار پدرت باعث شد كه من درباره تو اشتباه كنم. يعني وقتي معصوم به نيروي خودش اعتماد مي‌كند طبيعي است كه اينجا هم مسوولان به افراد خودشان تا وقتي كه كشف خلاف نشده باشد اعتماد كنند.
وقتي كشف خلاف شد هم مردم و مسوولان دچار تغيير مي‌شوند. ما هم تا مادامي كه آقاي احمدي‌نژاد در قالب استانداردها و شرايطي كه مقبول نظام بود حركت مي‌كرد تاييدش مي‌كرديم.

مشكل آقاي احمدي‌نژاد را اتفاقا من حضوري به خودشان گفتم. به ايشان گفتم شما مي‌توانستيد قهرمان تاريخي ملت ايران شويد. اما متاسفانه نشد. از اين بدتر نمي‌شود كه شما همه كساني را كه هوادارتان بودند به مخالفان خود تبديل كرديد. اينكه هنر نيست انسان اينطور عمل كند. ايشان شعارهايي كه الان مي‌دهند با شعارهاي گذشته‌شان تفاوت دارد. بله آدم‌ها دچار تغيير مي‌شوند...

به نظر شما چرا احمدي‌نژاد اين گونه شد؟

عوامل روحي، دروني و بيروني دارد. به هر حال فشارهايي كه هست و اينكه ايشان ببيند خواسته‌هايش عملي و ايده‌هايش اجرايي نشده مي‌تواند از جمله عواملي باشد كه ايشان را اين گونه كند.
اشكال كار اينجا است كه روساي جمهور نقش و جايگاه خود را با رهبري نظام اشتباه مي‌گيرند. هم تئوريسين مي‌شوند و هم فراتر از اختيارات خود را در قدرت اعمال مي‌كنند. در حالي كه نظام داراي تفكيك قوا است. 3 قوه زيرنظر رهبري است و رييس‌جمهور حاكم علي‌الاطلاق نيست. ولي فقيه بايد اعمال ولايت كند و اگر اين كار را انجام نداد ديگر معناي آن ولايت فقيه نيست.

يعني شما معتقديد كه احمدي‌نژاد اين كارها را به خاطر اينكه بتواند براي دولت بعدي كه تيم خودش باشد راي جمع كند؟

من نمي‌دانم. براي اين حرف‌ها هم نمي‌توانم سند و دليل داشته باشم. همين قدر مي‌توانم بگويم كه من در آقاي احمدي‌نژاد يك تغيير دارم مي‌بينم. اين تغيير هم در نگرش، رفتار و عملكرد ايشان قابل مشاهده است.

اين تغييري كه شما مي‌گوييد همان پيش‌بيني آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني نيست كه چند روز قبل از انتخابات 88 در نامه‌يي به رهبري آن را پيش‌بيني كرده بودند؟

كه چه؟

اينكه ايشان در نامه‌شان نوشته بودند كه دود اين آتش تصاعد خواهد كرد و تهمت‌هايي كه احمدي‌نژاد در مناظره‌ها مطرح كرده رهبري را نشانه گرفته است... اين تغييري كه در سال پاياني دولت شما مطرح مي‌كنيد آيا همان هشدارها و اخطارهايي نيست كه آقايان هاشمي، خاتمي و ديگران خيلي پيشتر از اينها داده بودند؟

رهبري به دنبال تحقق آرمان‌هاي ديني در نظام جمهوري اسلامي هستند و مبناي حركت ايشان هم آن اصول حاكم بر نرم‌افزار پيامبر است كه البته نگاه نرم‌افزاري امام هم روي همين اصول بنا شده بود.

اما در عين حال بايد توجه داشته باشيم كه ولي فقيه بعد از امام، مقلد امام نيست و او بايد تشخيص خودش را اعمال كند تا ولايتش انشا شود. حالا مي‌دانيم كه دولت جمهوري اسلامي ايران بالاخره بايد با راي مردم تعيين شود.
رهبري هم به دنبال اين هستند كه توسط همين دولت منتخب مردم، قوه قضاييه و همچنين مجلس شوراي اسلامي، آن نرم‌افزار بعثت اجرايي شود. حالا بياييم سه دولت آقايان هاشمي، خاتمي و احمدي‌نژاد را درباره اجراي اين نرم‌افزار مقايسه كنيم.

من اصلا كاري با صحبت آقاي هاشمي ندارم و نمي‌دانم ايشان با چه انگيزه‌يي با دولت مخالفت كردند كه چهار سال تمام رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام جلوي دولت ايستاد. اين اصلا چه مبنايي دارد و در كجاي دنيا بخشي از نظام به اپوزيسيون دولت تبديل مي‌شود؟
شما نگاه كنيد به انتخابات كشور ونزوئلا؛ مي‌بينيد آن كسي كه 47 درصد راي آورده چاوز را به عنوان رييس‌جمهور منتخب اين كشور كه 54 درصد راي آورده خيلي راحت مي‌پذيرد و به آقاي چاوز تبريك مي‌گويد.
اين اصولي است كه بين عقلا متداول است. اگر آقاي هاشمي در سال 84 رقيب آقاي احمدي‌نژاد بود بايد همراهي مي‌كرد يا اگر آقاي خاتمي در انتخابات 88 حرفي هم داشت راهش اين نبود كه...

اما خب آقاي هاشمي مي‌تواند بگويد كه مساله‌يي كه شما و دوستان‌تان الان در دولت يافته‌ايد و نامش را «جريان انحرافي» گذاشته‌ايد، دست‌كم سه سال پيش نسبت به آن هشدار داد. در واقع جرم هاشمي و خاتمي اين بود كه انحرافي را كه در دولت الان همه اصولگرايان بر آن تاكيد مي‌كنند چند سال زودتر تشخيص دادند.
البته اصلاح‌طلبان در عين اينكه منتقد سياست‌ها و روش‌هاي دولت‌هاي نهم و دهم بودند هيچ گاه دولت را به جن‌گير و رمال يا فراماسونر و بهايي متهم نكردند هر چند كساني كه اكنون چنين مسائلي را مطرح مي‌كنند قبلا از مديريت امام زماني بر كشور در دولت احمدي‌نژاد سخن مي‌گفتند...

درباره آقاي هاشمي هم همين حرف‌ها بوده است. در زمان آقاي هاشمي هم من افرادي را سراغ دارم كه دعا مي‌كردند لحظه‌يي از عمر ايشان كم نشود يا از خدا مي‌خواستند كه از ثواب كارهاي آقاي هاشمي چيزي هم نصيب آنها شود. بعد هم كه آنها از مواضع پيشين‌شان برگشتند وقتي از آنها دليل اين پشيماني را سوال مي‌كرديم مي‌گفتند كه ما نمي‌دانستيم كه اين‌طوري مي‌شود و نتيجه آن، حاكميت عناصري مانند عطاءالله مهاجراني مي‌شود كه هيچ اعتقادي به مباني ديني نداشته‌اند و ندارند. به هر حال مي‌توان گفت كه بستر جريان اصلاحات توسط كارگزاران فراهم شد.

اما آقاي هاشمي جواب‌شان مي‌تواند اين باشد كه اتفاقا به دليل اينكه بخشي از نظام و دولت به تعبير امام به دست نااهلان افتاده نتيجه‌اش اين شده كه شخصي مثل او كه از اعتبار منحصر به فردي نزد بنيانگذار جمهوري اسلامي برخوردار بوده است اكنون متهم به چنين اتهاماتي شود...

مگر اطرافيان آقاي هاشمي اهل بودند؟ مگر شما از پرونده‌ها و محاكمه‌ها خبر نداريد؟

نه حاج آقا! بحث اين است كه آقاي هاشمي مي‌تواند بگويد درست به دليل اينكه بخشي از انقلاب به تعبير امام به دست نااهلان افتاده است، آقاي هاشمي و تيم ايشان متهم به چنين اتهاماتي شده‌اند...

افراد دولت فعلي كه نااهل نيستند. اينكه در دولت نااهلان هستند ديدگاه ايشان است. چه كسي مي‌گويد كه اين دولت نااهل است؟ ما حق نداريم كه...

يعني شما قائل به وجود جرياني موسوم به انحرافي نيستيد؟

بحث انحراف يعني چه؟ من نمي‌دانم شما چرا اين مسائل را مطرح مي‌كنيد. من اصلا كاري با اين مقايسه ندارم كه بخواهم وارد جزييات شوم به اين دليل كه اين مسائل از حيطه اطلاعات من خارج است.
اما اينكه آقاي هاشمي هشدار داده است به هر حال ايشان يك شهروند نظام جمهوري اسلامي هستند. اما ايشان نقش اپوزيسيون بازي كرده است. رهبري نسبت به شعارهاي آقاي احمدي‌نژاد نظر مثبت داشتند وگرنه اين طور نبود كه ايشان از آقاي احمدي‌نژاد در انتخابات رياست‌جمهوري حمايت كنند.

در آن روز هم كه اصلا بحث ايشان نبود. رهبري كلياتي را بيان فرمودند و مثل هميشه تنها به معيارها و ضوابط اشاره فرمودند. اما آقاي هاشمي از روز اولي كه آقاي احمدي‌نژاد آمد، تعابير بسيار زشتي را درباره ايشان به كار مي‌بردند. من نمي‌دانم واقعا آيا به كار‌گيري چنين تعابيري زيبنده يك روحاني است؟
من اصلا نمي‌دانم اين دو نفر از كجا با يكديگر خصومت و درگيري داشته‌اند...

اما هاشمي و خاتمي با وجود انتقادات بسياري كه به آقاي احمدي‌نژاد داشتند هيچ گاه مانند آيت‌الله مصباح دولت را به بزرگ‌ترين خطر از صدر اسلام تاكنون، نفوذ فراماسونري در آن و بدتر از بهاييت و... متهم نكردند.

من اصلا كاري با اين تعابير ندارم. آنچه مهم است اينكه رهبري به دنبال تحقق آرمان‌ها و ايده‌ها است. به همين دليل ايشان از هر كسي كه حرف‌ها، ايده‌ها و شعارهايش در اين راستا باشد حمايت مي‌كنند.

انصافا آقاي احمدي‌نژاد در دور اول رياست‌جمهوري‌اش به لحاظ شعارها، پركاري، احياي تفكر حضرت امام، ايستادگي در برابر امريكا و صهيونيست‌ها و بازگشت به ارزش‌هاي جامعه بسيار خوب عمل كرد و اوضاع را خيلي عوض كرد.

ببينيد ما نبايد بي‌انصافي كنيم و توجه داشته باشيم كه ميزان مانور ما را در دوران قبل از احمدي‌نژاد به حداقل رسانده بودند و ما در دنيا مشكل داشتيم. خود آقاي بوش گفت كه ما رفته بوديم مساله هسته‌يي ايران را حل كنيم ولي احمدي‌نژاد بساط ما را به هم ريخت.

دولت قبل از احمدي‌نژاد اصلا هسته‌يي را تعطيل كرده بود. شما توجه داشته باشيد كه اگر رييس‌جمهور كسي مانند شاه سلطان حسين باشد رهبري را نيز با مشكل مواجه مي‌كند. در دوران قبل از احمدي‌نژاد بحث هسته‌يي اصلا تعطيل شده بود و در آن قفل زده بودند. مجلس ششم درصدد نوشتن نامه به رهبري بود كه جام زهر بنوشد اما احمدي‌نژاد آمد و در اين معادلات تغيير به وجود آورد و جايگاه نظام را در جهان ارتقا داد.

اما خب تحليلي كه اينجا وجود دارد اين است كه احمدي‌نژاد در دوره پيش اين كارها را كرد تا بتواند اعتماد نظام را جلب كند تا دست او باز گذاشته شود كه در نتيجه بتواند به راحتي پيشنهاد ارتباط با امريكا را مطرح كند. چنانچه وي در سفر اخيرش به نيويورك چندين بار اين مساله را مطرح كرد و در طول عمر جمهوري اسلامي اين نخستين باري بود كه رييس‌جمهور ايران مستقيما بحث ارتباط با امريكا را آن هم در قلب نيويورك مطرح كرد.

ببينيد ما كه علم غيب نداشتيم. اين متاسفانه نوع ذائقه آدم‌هايي است كه مكتبي حقيقي نيستند. ارتباط با امريكا چيزي است كه هم آقاي هاشمي و هم خاتمي و هم احمدي‌نژاد به دنبال آن بوده‌اند و هر كدام‌شان هم مي‌خواستند اين مساله را به نام خودشان تمام كنند.

من نمي‌دانم اين كوفتي (ارتباط با امريكا) چه هست كه آقايان مي‌خواهند مدالش را بر گردن خودشان بيندازند. من واقعا نمي‌دانم الان در ذهن احمدي‌نژاد چه مي‌گذرد كه بحث ارتباط با امريكا را مطرح مي‌كند. در حالي كه اساسا اختلاف ما با امريكا يك اختلاف مبنايي است.
اصلا مگر امريكا با عربستان چه كرده است؟ امريكا الان چنگال خود را تا اعماق زندگي عربستاني‌ها فرو كرده و نمي‌دانم امريكا چه گلي به سر عربستان و كشورهاي همراه خود زده است كه بتواند بر سر ما هم بزند. مشكل ما با امريكا مبنايي است. ما دنيا را تكان داده‌ايم و زمينه تحول جهاني را فراهم كرده‌ايم. حالا واقعا مي‌خواهيم به امريكايي‌ها چه بگوييم؟ يك محاسبه كنيم ببينيم امريكا چه مي‌خواهد به ما بدهد و در ازاي آن چه چيزي مي‌خواهد بگيرد.

بنابراين مشكل ما با امريكا بر سر مباني است و به همين دليل براي قوه مجريه ما نيازمند كسي هستيم كه مباني محكمي داشته باشد و اين متغيرها در او تاثيري نگذارد. رييس‌جمهور بايد كسي باشد كه واقعا براي خدا كار كند نه اينكه اسير اين آدم و آن آدم بشود. تيم آقاي هاشمي، تيم آقاي خاتمي و تيم آقاي احمدي‌نژاد متاسفانه همه‌شان اين ضعف‌ها را داشته‌اند و دارند.

شما سال 88 در مصاحبه‌يي با روزنامه«شرق» با اشاره به مسائل بعد از انتخابات گفته بوديد كه اگر شوراي نگهبان دقت بيشتري در تاييد صلاحيت‌ها كرده بود آن وضع پيش نمي‌آمد. منظورتان هم احتمالا تاييد صلاحيت آقايان موسوي و كروبي بوده است. حالا بفرماييد الان كه كار آقاي احمدي‌نژاد به اينجا رسيده و شما هم به برخي از مشكلات‌تان با ايشان اشاره كرديد به نظر شما اين وضعيت حاصل بي‌دقتي كدام بخش‌هاي نظام است؟

اولا كه شوراي نگهبان علم غيب ندارد. ضمن اينكه دست اين شورا بسته است. حتي درباره ائمه معصوم هم گاهي چنين اتفاقاتي مي‌افتاده است. ائمه هم به افراد اعتماد مي‌كردند و تا مادامي كه آنها افراد خوبي بودند ائمه هم از آنها حمايت مي‌كردند و زماني كه منحرف مي‌شدند هم نظر ائمه تغيير مي‌كرد. اما به نظر من مشكل اينجا است كه دست شوراي نگهبان بسته است و ما نقص و خلأ قانوني داريم. اين جايگاه نظام نيازمند رجالي است كه با اين سقفي كه امروز در جامعه مي‌بينيم خيلي متفاوت است.

يعني درباره احمدي‌نژاد هم معتقديد كه شوراي نگهبان بايد دقت بيشتري مي‌كرد؟

نواقص و خلأ قانوني است. به نظرم بايد براي مجلس، خبرگان، شوراها و رياست‌جمهوري فكري اساسي شود. سقف اداره نظام متاسفانه سقف كوتاهي در نظر گرفته شده در حالي كه اين سقف خيلي بلند است و آدم‌هايي كه مي‌خواهند بيايند اينجا بايد از استانداردهاي ديگري برخوردار باشند.

بله به هر حال ما كه علم غيب نداشتيم تا بدانيم در ذهن آقاي احمدي‌نژاد چه مي‌گذرد و در آينده ايشان مي‌خواهد چه كار كند. اصلا خود اين مساله اعتماد به راي مردم است. نمي‌شود كه بگوييم راي مردم براي آقاي خاتمي معتبر و براي آقاي احمدي‌نژاد غيرمعتبر است.

ما نبايد اين نگاه دوگانه را داشته باشيم. راي مردم معتبر است. حالا اگر آقاي هاشمي با اين راي انتخاب شده باشد تا مادامي كه در چارچوب اصول حركت مي‌كند بايد احترام ايشان نگه داشته شود. اصلا امام و رهبري خيلي روي راي مردم حساب باز مي‌كردند و معتقد بودند كه خود مردم بايد بفهمند.

درباره آقاي بني‌صدر زماني شهيد بهشتي تعريف مي‌كردند كه خدمت امام رسيدند و از ايشان پرسيده بودند كه بالاخره بايد چه كاري با بني صدر بكنيم و امام فرموده بودند كه يك طرف بايد كوتاه بيايد.
آقاي بهشتي به امام گفته بودند شما به من بگوييد كوتاه بيا، من همين فردا روزنامه جمهوري اسلامي را كنترل مي‌كنم. بعد كه مسائل ادامه پيدا مي‌كند و دوباره آقاي بهشتي خدمت امام مي‌رسند، امام مي‌گويند مگر بني‌صدر را من به رياست‌جمهوري انتخابش كرده‌ام كه حالا بخواهم عزلش كنم؟

به هر حال مردم راي داده بودند و بايد متوجه شوند كه به آن كسي كه راي داده‌اند چقدر ظرفيت داشته است. رياست‌جمهوري كه انتصابي نيست. متاسفانه ما افراد غيرانتصابي را هم به رهبري مربوط مي‌كنيم. يعني ايرادات آن افرادي را هم كه مردم انتخاب كرده‌اند متاسفانه به رهبري نسبت مي‌دهيم در حالي كه واقعا اينطور نيست.

شما سال 88 مصاحبه‌يي مفصل، جذاب و خواندني با روزنامه «شرق» داشتيد كه حتما خاطره آن هنوز در يادتان مانده است. مي‌خواستم بپرسم آيا از شنيدن خبر توقيف روزنامه شرق ناراحت شديد؟

نه. ناراحت نشدم.

چرا؟

براي اينكه متاسفانه اين نشريات از آزادي سوءاستفاده مي‌كنند. نقد به سپاه با تخريب آن خيلي متفاوت است. نقد رزمندگان و جنگ با بازي كردن با ارزش‌هاي دفاع مقدس خيلي فرق مي‌كند. من فكر مي‌كنم بايد ريگي در كفش اينها باشد كه اينطوري عمل مي‌كنند. در نظام ما نقد وجود دارد و بدترين و تندترين حرف‌ها را درباره سپاه مي‌گويند. دليل آن را هم نمي‌دانيم. اتفاقا هم از طرف خارجي‌ها و امريكاييان و هم داخل كشور شاهد حمله به سپاه هستيم.
ظاهرا ديوار سپاه كوتاه است. من در مجموع تخريب را درست نمي‌دانم و اين خيلي بد است كه ما مساله‌يي را به بدترين شكل به مردم تحميل كنيم و بگوييم كه اين آزادي است.

اما پدر و پدر همسر طراح آن طرح رزمنده بودند و اصلا قصد اهانت به رزمندگان دفاع مقدس را نداشته است...

خب ما قصد و نيت او را نمي‌دانيم اما اثر او تخريبي بوده است. اينكه از خانواده رزمنده است نه‌تنها مجوز چنين اقدامي نخواهد بود بلكه مسووليت ايشان را سنگين‌تر مي‌كند. چه بسا افرادي كه در دوره‌يي رزمنده و حامي ولايت بودند اما در چرخه حركت زمان دچار استحاله شدند.

بسيار خب. شما از توقيف شرق ناراحت نشديد. آيا از اظهارات اخير آقاي احمدي‌نژاد كه خطاب به دانش‌آموزان با كنايه گفته بودند كه برويد چندتا عكس با چفيه بگيريد ممكن است بعدا براي تبليغات به دردتان بخورد چطور؟ از اين صحبت ايشان هم ناراحت نشديد؟

اين نوع رفتار را كه من تاييد نمي‌كنم. من نمي‌دانم اين حرف‌هاي آقاي رييس‌جمهور يعني چه و از سوي ديگر مي‌دانيم كه چند وقت پيش دور گردن مجسمه كورش چفيه انداختند و گفتند كه كورش هم بسيجي بود.

من معتقدم كه اين نوع كارها و حرف‌ها اصلا درست نيست و ما بالاخره اگر مردم را قبول داريم بايد آنها را عاقل و هوشمند بدانيم. همينطور هم هست و مردم ما به لحاظ تراز هوشمندي از ميزان بالاي هوش برخوردار هستند.

اين مردم متوجه خيلي مسائل هستند و خيلي از اين مسائل را حتي بر زبان هم نمي‌آورند و بعد گاهي مي‌بينيم در جايي چيزي را اظهار مي‌كنند كه مي‌فهميم مردم چقدر به اين نوع رفتارها توجه دارند.
روزنامه هم بايد حرف خودش را بزند و نقدش را داشته باشد اما اين طور نيست كه اگر كسي فرزند رزمنده يا شهيد بود بتواند هر كار نادرستي را انجام بدهد. ما از اين مسائل كم نداشته‌ايم.

كسي بوده كه همسر شهيد يا فرزند شهيد بوده اما مشكلات بسياري در طول زمان پيدا كرده است. هر آقازاده‌يي كه خوب نيست و هر آقا زاده‌يي هم آقازاده بد نيست.
  [COLOR=#1f497d]به سانِ رود،که در نشیبِ دره سر به سنگ می زند،
رونده باش.
امیدِ هیچ معجزه ای ز مرده نیست
زنده باش.
   
Rookie Poster
Rookie Poster
پست: 45
تاریخ عضویت: دوشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۰, ۳:۰۳ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 36 بار
سپاس‌های دریافتی: 46 بار

Re: پاسخ غیرمحرمانه رییس جمهور به نامه خیلی محرمانه رییس قوه

پست توسط faraz7126979 »

اقا امير حسين جواب سئوالم ندادي اشتباهات دولت قبول داري نه.
Captain
Captain
نمایه کاربر
پست: 2132
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۸۵, ۱۲:۵۱ ق.ظ
محل اقامت: تهران
سپاس‌های ارسالی: 1980 بار
سپاس‌های دریافتی: 6841 بار
تماس:

Re: پاسخ غیرمحرمانه رییس جمهور به نامه خیلی محرمانه رییس قوه

پست توسط Mr.Amirhessam »

تاملی بر مصاحبه سعیدی با روزنامه ای که شریعتمداری آن را فاسد می داند

شبکه ایران/ مصاحبه روز دوشنبه نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با روزنامه اعتماد با استقبال گسترده مخالفان رئیس جمهور مواجه شد. جایگاه حقوقی آقای سعیدی، سخنان تند وی علیه رئیس جمهور و همچنین انتشار این مصاحبه در یک روزنامه اصلاح طلب از جمله عوامل برجسته شدن این مصاحبه است. اگر چه تکرار اتهامات مخالفان باندی و حزبی رئیس جمهور، به خودی خود اتفاقی غیر عادی نیست، با این وجود برخی از حواشی این مصاحبه شایسته تامل است.

1- پرسش این است که چرا "اعتماد" و "شرق" زمانی که با علی اکبر جوانفکر یا بهمن شریف زاده مصاحبه می کنند، روزنامه هایی "فاسد" و"زنجیره ای" هستند و گفت و گوی با آن ها، سند پیوند خوردن و همدستی با "جریان فتنه" است، اما وقتی پای حجت الاسلام سعیدی به میان می آید، ناگهان فساد ذاتی این نشریات زدوده شده و بند بند زنجیره ارتباطشان با سرویس های امنیتی بیگانه از هم می گسلد!

سابقه مصاحبه حجت الاسلام سعیدی با روزنامه های اصلاح طلب به سال 88 و گفت و گوی با روزنامه شرق باز می گردد؛ گفت و گویی که حتی خبرنگار اعتماد هم آن را "جذاب" و "خواندنی" توصیف می کند. در همین زمینه مرور مواضع برخی از دوستان و متحدان حجت الاسلام سعیدی در برخورد با شخصیت هایی که با روزنامه های اصلاح طلب مصاحبه کرده اند، جالب توجه است:

حسین شریعتمداری در واکنش به مصاحبه علی اکبر جوانفکر با روزنامه اعتماد، در یادداشتی نوشت: «اکنون پرسش آن است که این روزها چه رخداد غیرمنتظره و جدیدی اتفاق افتاده و چه مناسبت ویژه ای در میان بوده است که احساس ضرورت به انجام مصاحبه یاد شده را در آقای جوانفکر برانگیخته است؟! به متن مصاحبه مراجعه کنید. غیر از چند فحش و ناسزا به مسئولان نظام که تاکنون کمتر سابقه داشته- و به علت آن خواهیم پرداخت- آیا سخن ناگفته، اتهام تکرار نشده و یا مطلب تازه و جدیدی در آن مشاهده می کنید؟! بدیهی است این چند ناسزای جدید نمی تواند انگیزه اصلی در انجام مصاحبه مورد اشاره باشد. مخصوصا آن که نمونه های مشابه آن بارها و بارها از سوی حلقه انحرافی و جریان فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 علیه مسئولان نظام مطرح شده بود... مصاحبه آقای جوانفکر- حتی اگر خود او هم نداند- با این انگیزه و به سفارش بیرونی انجام شده و تامین نیاز مبرم آمریکا و متحدانش برای مخدوش کردن- به زعم خود- الگوی ایران اسلامی را دنبال کرده است... و اما، چرا روزنامه اعتماد؟! در این باره اگرچه گفتنی های فراوانی هست ولی به همین اندازه بسنده می کنیم که این روزنامه وابسته بی چون و چرا و شناخته شده به فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 است. بنابراین مصاحبه جوانفکر با روزنامه اعتماد مخصوصا آن که قبلا با صراحت آن را غیرقابل اعتماد معرفی کرده بود، نشانه حرکت مشترک حلقه انحرافی و جریان فتنه است و به زعم دشمنان بیرونی که شاهد مرگ فتنه 88 بوده اند، این پیوند می تواند دادن تنفس مصنوعی به فتنه 88 با هدف تظاهر به زنده بودن آن، قلمداد شود.»

محمد رضا باهنر نیز در همین زمینه اظهار داشت: «سرپرست روزنامه ایران و خبرگزاری ایرنا که خود را مشاور رئیس جمهور می‌داند، گفت‌وگویی با روزنامه اعتماد داشت که نشانگر پیوند جریان انحراف با جریان فتنه بود.»

البته آقای باهنر، 11 ماه بعد با روزنامه اعتماد گفت و گو کرد و در این مصاحبه تلویحا مدعی شد برخی ها با دستکاری درنتایج انتخابات مجلس او را به رتبه های پایین هل داده اند!

کیهان همچنین در واکنش به مصاحبه جوانفکر با روزنامه شرق، نوشت: « تمایل مکرر جوانفکر برای مصاحبه با روزنامه شرق در حالی است که احمدی نژاد پیش از این گفته بود روزنامه های کیهان و شرق را نمی خواند. با این حال معلوم نیست چرا مدیر ایرنا با روزنامه های زنجیره ای از این دست- برای چندمین بار- احساس صمیمیت می کند و بحث های انحرافی و اختلاف افکنانه را پیش می کشد.»

محمد حسین صفار هرندی، مشاور فرمانده کل سپاه پاسداران در واکنش به مصاحبه حجت الاسلام بهمن شریف زاده با روزنامه شرق، از تریبون نماز جمعه قم، تصریح کرد:« من این حرف‌ها را برای این می‌زنم که دیدم چند روز پیش مصاحبه فاسدی، در یکی از نشریات زنجیره‌ای منتشر شده بود و اشاره‌ای به اعتقادات این بیماردلان و کسانی داشت که برای توجیه بد عمل خودشان، متوسل به استدلال‌های سست می‌شوند.»

منطقی را که از بررسی واکنش دوستان آقای سعیدی بدست می آید، می توان این طور دسته بندی کرد:
الف) روزنامه های اصلاح طلب، فتنه گر و وابسته بی چون چرا و شناخته شده آمریکا و رژیم صهیونیستی هستند.
ب) این رسانه ها برای مصاحبه با شخصیت ها، از بیرون سفارش و دستور می گیرند.
ج) مصاحبه با روزنامه های اصلاح طلب حتی اگر محتوای آن در نقد اصلاحات و فتنه و در دفاع از جمهوری اسلامی باشد، نشانه پیوند با جریانات فتنه گر است.
د) گفت و گو با رسانه های اصلاح طلب می تواند در حکم تنفس مصنوعی به جریان فتنه قلمداد شود.

البته دوستان آقای سعیدی، تاکنون با سکوت خود مهر تاییدی بر مصاحبه نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی زده اند تا بار دیگر خاطره حکایتی قدیمی زنده شود. گفتند واعظی بالای منبر خطاب به مردم می گفت که هر جای فرشتان به نجاست آلوده شد، ببرید و دورش بیاندازید و چون به منزل خود در آمد ...

2- آقای سعیدی در گفت و گو با اعتماد رئیس جمهور را به "نفهمیدن نرم افزار پیامبر"، "تردید داشتن در مسائل دینی"، " مغرور شدن به آراء 25 میلیونی"، "تلاش برای در اختیار گرفتن دولت بعدی"، "عدول از ارزش های سال 84"، "کافی نبودن تعهد مکتبی"، "تلاش برای بر قراری رابطه کوفتی با آمریکا"، "خروج از استانداردهای نظام" و ... غیره متهم کرده است. وی علاوه بر این، می گوید که شورای نگهبان در بررسی صلاحیت احمدی نژاد علم غیب نداشته و چندین بار دکتر احمدی نژاد با بنی صدر مقایسه کرده است!

ما هم همچون جناب سعیدی معتقدیم که هیچ کدام از توهین ها و اظهارات فوق و همچنین نفس مصاحبه ایشان علیه دولت با یک روزنامه اصلاح طلب، به هیچ وجه مصداق دخالت در سیاست توسط نیروهای نظامی که مورد نهی شدید امام و رهبری عزیز می باشد، نیست و باور داریم احساس تکلیف برای مقابله با جنگ نرم دشمن مجوزی شرعی و عقلانی برای این قبیل رفتارهاست. با این وجود ای کاش نماینده محترم ولی فقیه در سپاه پاسداران که بهتر از هر کسی به وظایف و جایگاه خود در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی واقف است، در خلوت خود بیاندیشد که آیا در خصوصی ترین جلسات خود با کسانی که قانونا وظیفه نظارت بر آن ها را بر عهده دارد هم می تواند چنین سخنانی را به زبان بیاورد؟

3- آقای سعیدی در بخشی از این مصاحبه می گوید:« این، متاسفانه نوع ذائقه آدم‌هایی است که مکتبی حقیقی نیستند. ارتباط با امریکا چیزی است که هم آقای هاشمی و هم خاتمی و هم احمدی‌نژاد به دنبال آن بوده‌اند و هر کدام‌شان هم می‌خواستند این مساله را به نام خودشان تمام کنند!
من نمی‌دانم این کوفتی (ارتباط با امریکا) چه هست که آقایان می‌خواهند مدالش را بر گردن خودشان بیندازند! من واقعا نمی‌دانم الان در ذهن احمدی‌نژاد چه می‌گذرد که بحث ارتباط با امریکا را مطرح می‌کند!»

این سخنان در حالی مطرح می شود که رهبر عزیز انقلاب درسفر به خراسان شمالی قاطعانه از سیاست خارجی دکتر احمدی نژاد حمایت کرده و فرمودند:«خوشبختانه کشور در ادبیاتِ برخورد با دنیاى زورگوى مستکبر و غربى هم پیشرفتهاى خوبى داشته است. امروز مسئولین کشور ما در پشت میز مذاکرات گوناگون، در تریبونهاى گوناگون، وقتى حرف میزنند، حرفهاى پخته، جامع، جالب و درست زده می شود.»

شاید بد نباشد نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران که متولی اعتقادات و بصیرت کارکنان آن نهاد انقلابی است، هر از گاهی نگاهی هم به فرمایشات رهبری عزیز انقلاب داشته باشند!

4- در شرایطی که نماینده محترم ولی فقیه در یک نهاد نظامی – امنیتی اینچنین با مصاحبه علیه رئیس جمهور در عرصه جنگ نرم به عرض اندام می پردازد، آیا می توان از خبرگزاری وابسته به آن نهاد نظامی – امنیتی انتظار داشت که در انجام ماموریت های خود در راستای مقابله با تهدیدات نرم دشمن، هر روز دهها خبر در جهت تخریب دولت و شخص رئیس جمهور تولید نکند؟

5- برای انجام این مصاحبه از منظر نگاه حرفه ای حتما باید بیست های زیادی برای خبرنگار روزنامه اعتماد در نظر گرفت. با این وجود نباید به آسانی از کنار درس بزرگی که این خبرنگار به مدعیان بزرگ اخلاقمداری و اصولگرایی داد، عبور کرد. به خصوص آنجایی که خبرنگار اعتماد به نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، گفت:
« البته اصلاح‌طلبان در عین اینکه منتقد سیاست‌ها و روش‌های دولت‌های نهم و دهم بودند هیچ گاه دولت را به جن‌گیر و رمال یا فراماسونر و بهایی متهم نکردند ... هیچ گاه مانند آیت‌الله مصباح دولت را به بزرگ‌ترین خطر از صدر اسلام تاکنون، نفوذ فراماسونری در آن و بدتر از بهاییت و... متهم نکردند.»
زنده باد بهار...
هر کس به دنبال معنای این جمله است،این فایل را [External Link Removed for Guests] کند...
به امید ظهور مهدی صاحب الزمان،پایان یافتن زمستان دنیا و شروع بهار انسانیت...
"
Captain
Captain
نمایه کاربر
پست: 2132
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۸۵, ۱۲:۵۱ ق.ظ
محل اقامت: تهران
سپاس‌های ارسالی: 1980 بار
سپاس‌های دریافتی: 6841 بار
تماس:

Re: پاسخ غیرمحرمانه رییس جمهور به نامه خیلی محرمانه رییس قوه

پست توسط Mr.Amirhessam »

معاون سياسي نهاد رياست جمهوري:
عده‌اي فكر مي‌كنند نظام اسلامي را با حذف مردم مي‌توان اداره كرد!


محمدجعفر بهداد، معاون سیاسی دفتر رئيس جمهور در گفت‌وگو با شبكه و در واكنش به مصاحبه اخير حجت‌الاسلام سعيدي گفت: متأسفانه پدیده جمهوریت‌ستیزی برای بعضی مدعیان دین و ارزش‌ها به امری مقدس و رایج تبدیل شده است؛ غافل از این که با این ادبیات و آهنگ، همه دستاوردهای انقلاب اسلامی فنا می‌شود.معاون سیاسی دفتر رئيس جمهوری تصریح کرد: البته اگر از اینها سؤال کنند بدون حضور و موافقت مردم، چطور می‌توانید بهترین آرمان‌ها را حتی در یک روستای کوچک عملیاتی کنید، پاسخی ندارند. بعضی‌ها به اشتباه فکر مي‌کنند نظام اسلامی را با حذف مردم و تحقیر و تمسخر جمهوریت می‌توان اداره و یا حفظ کرد که چنانچه به این طرز فکر انحرافی عمل شود، نتیجه‌ای جز شلیک مستقیم به نظام نخواهد داشت.بهداد با اشاره به این که احمدی‌نژاد مدعی معصومیت نیست، افزود: اما مقایسه رئيس جمهور مکتبی، پرتلاش و استکبارستیز با بنی‌صدر، ظلم بزرگی به کشور، مردم و نظام است. از یک طرف با هدف تقویت جنبه مشروعیت نظام می‌گویند رأی 25 میلیون نفر به رئيس جمهور بدون تنفیذ و نصب رهبری ارزش ندارد و از طرف دیگر به نقل از امام راحل درباره بنی صدر اظهار می‌دارند مگر من او را نصب کردم که عزلش کنم.
زنده باد بهار...
هر کس به دنبال معنای این جمله است،این فایل را [External Link Removed for Guests] کند...
به امید ظهور مهدی صاحب الزمان،پایان یافتن زمستان دنیا و شروع بهار انسانیت...
"
ارسال پست

بازگشت به “اخبار و حوادث”