دستگیری قاتل افغانی در قزوین!!!!!

در اين بخش مي‌توانيد در مورد اخبار و حوادث روز به بحث بپردازيد

مدیران انجمن: MOHAMMAD_ASEMOONI, MASTER, شوراي نظارت

Major II
Major II
نمایه کاربر
پست: 51
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۱ شهریور ۱۳۸۵, ۱۱:۴۱ ق.ظ
محل اقامت: تهران
سپاس‌های ارسالی: 815 بار
سپاس‌های دریافتی: 442 بار
تماس:

Re: دستگیری قاتل افغانی در قزوین!!!!!

پست توسط aryo barzan »

[COLOR=#17365d] علی علیه السلام فرمود: «اِنَّ اللّهَ یُعَذِّبُ السِّتَّةَ بِالسِّتَةِ الْعَرَبَ بِالْعَصَبِیَّةِ وَالدَّهاقِینَ بِالْکِبْرِ وَالاْءُمَراءَ بِالْجَوْرِ وَالْفُقَهاءَ بِالْحَسَدِ وَالتُّجّارَ بِالْخِیانَةِ وَأَهْلَ الرَّساتِیقِ بِالْجَهْلِ؛
خداوند شش گروه را به خاطر شش چیز عذاب می کند: عرب را به خاطر تعصّب، اربابان را به خاطر تکبّر، حاکمان را به خاطر ستم، و فقیهان را به خاطر حسد، تجّار را به خاطر خیانت واهل روستاها را به خاطر جهل و نادانی.»

 

((بررسی روان شناختیِ یک هنجار اجتماعی به نام «تعصّب»

الف) تعریف «تعصّب»

تعصّب(1) از نظر لغوی به معنای «جانبداری کردن»، «حمایت» و «سخت گرفتن» است.(2)
در حوزه های روان شناسی و رشته های مرتبط، آن را معادل «پیش داوری» و منظور از آن را «نگرشی منفی و خصمانه نسبت به فرد یا گروهی خاص» می دانند که «بر اساس اطلاعات ناقص یا نادرست و بدون داشتن تجربه مستقیم در مورد آن فرد یا گروه»، شکل گرفته باشد و بر پایه آن، قضاوت شود؛(3) امّا در یک کاربرد عمومی تر می توان چنین بیان داشت: «تعصّب یعنی موضعگیری قبل از کسب اطلاعات کافی که ممکن است مربوط به یک چیز، عقیده، یا شخص معیّن و یا حتی درباره وجهی از یک کار علمی باشد». مثلاً وقتی فرضیه ای بر اساس دلایل و قرائن اندک، طرّاحی و فرمول بندی می شود، گویای تعصّبی از جانب ارائه دهنده فرضیه است.

ب) بررسی علل و عوامل روان شناختی
 

 1 ـ عوامل شناختی(5)
فرد متعصّب، از نظر شناختی، دچار خطایی بنیادین است؛ او اجازه نمی دهد محتوای دانش و آگاهی های جدید با محتوای دانش و آگاهی های پیشین وی درگیر شوند و در تعامل باشند. از نظر پیاژه (یکی از روان شناسان شناختی مشهور سوئیسی)(6) «ذهن، اطلاعات رسیده از جهان خارج را بازسازی و تفسیر و تعبیر مجدد می کند تا آن را با چارچوب درونی خود منطبق گرداند»(7). بیان این مسئله مهم، ما را با مهم ترین خطای فرد متعصّب، آشنا می سازد؛ این گونه افراد، به ذهن خود اجازه چنین تفسیری را نمی دهند و تلاش می کنند تا آن را متوقّف سازند؛ البته همان گونه که اشاره شد، ممکن است فقط در زمینه ای خاص چنین رفتاری را بروز دهند.
ورود افکار و اطلاعات جدید، همواره باعث تغییر در محتویات دانش و آگاهی قبلی نمی شود؛ بلکه گاهی خود آنها در معرض تغییر قرار می گیرند و در نهایت، به تجارب فرد، افزوده می شود و واقعیت کشف می گردد. بنابراین، «ذهن، نه از جهان خارج، رونوشت می گیرد، بدین صورت که آن را همان طور که هست بپذیرد و نه نسبت به آن بی تفاوت است و خودمحورانه به خلق یک مفهوم خودساخته و بی ربط با محیط می پردازد».(8) پیاژه نام این عملکرد ذهن را «درون سازی(9) ـ برون سازی(10)» می نامد.

2 ـ عوامل عاطفی(11)
انسان ها هر یک دارای نگرش و قواعد ذهنی منحصر به فردی درباره خود و دنیای اطراف هستند که با آن به تدبیر و اداره کردن امور شخصی و اجتماعی می پردازند. از طرفی، چرخه زندگی در حرکت است و هر آن، چهره ای جدید را متفاوت از آنچه تاکنون تجربه کرده ایم، پیش روی ما ترسیم می کند. بنابراین باید مهارت های جدیدی را در رویارویی با آنها فرا گیریم و مهارت های پیشین را توسعه یا تغییر دهیم. این مسئله، گاه سبب به چالش کشیدن یا ابطال قواعد و تفکرات پیشین می گردد و یا آنها را محدود می سازد؛ امّا چه می شود که برخی افراد با سرسختی و متعصبانه در برابر آنها می ایستند و نمی پذیرند که همپای این تحولات، خود و سازه های ذهنی خویش را تغییر دهند؟
از دید روان شناسان کمال گرا، همچون راجرز(12)، فرد کارآمد و متعادل، کسی است که آماده تجربه کردن است و «حالت دفاعی»(13) ندارد؛(14) امّا چرا افراد متعصب تا این اندازه، حالت دفاعی به خود می گیرند؟ بهترین پاسخ، «ترس» است.
افراد متعصب می ترسند که با پذیرش تغییر نفوذ اطلاعات و آگاهی های جدید، خود و موجودیتشان در معرض خطر قرار گیرد؛ کنترل اوضاع و شرایط را از دست بدهند و دیگر نتوانند بر اوضاع جدید مسلّط گردند. آنها با این که خود تجربه ای و آگاهیِ دقیقی از یک مسئله خاص ندارند، به محض شنیدن آن از فرد مقابل، با آن مخالفت می کنند؛ مخالفتی نه از روی آگاهی، بلکه صرفاً بدان دلیل که با سازه های شخصی آنها جور در نمی آید. آنها می گویند «ممکن نیست»، «نمی توانم باور کنم»؛ ولی علم به مردود بودن آن ندارند.
جورج کِلی(15) روان شناسی که نظریه پرداز سازه های شخصی است، پاسخی راهگشا و چشمگیر ارائه می دهد، بدین مضمون که: شخص، گزینه ای را انتخاب می کند که بهترین فرصت را برای پیش بینی رویدادهای آتی فراهم سازد، هر چند که ضعیف تر از گزینه های دیگر باشد. بنابراین می توان دریافت که افراد متعصّب، به شدت به عقاید خود می چسبند و آنها را رها نمی سازند؛ چون با آنها راحت تر می توانند حوادث را پیش بینی و تعبیر کنند و دقیقاً به همین دلیل است که هرگز حاضر نیستند عقاید و روش های جدید را ـ که بدان ها عادت ندارند ـ وارد چرخه زندگی خود کنند؛ هر چند که واقعیت، چیز دیگری است.
سایر علل عاطفی عبارت اند از: «احساس تهدید»، «احساس گناه»، «اضطراب» و «احساس خصومت».


ج)آثار منفی تعصّب

1 . راکد شدن روابط بین فردی
از دست دادن روابط روح افزا و طرد شدن از سویی دیگر می تواند ابتدایی ترین پیامد «تعصّب ورزی» باشد. وقتی فرد متعصب، قدرت پذیرش دیگران را ندارد، چه لزومی دارد که آنها وقت خود را صرف وی نمایند. پذیرش دیگران به هیچ وجه به معنای صفحه گذاشتن و مهر تأیید زدن بر رفتارها و عقاید آنها نیست؛ بلکه دقیقاً به معنای گوش دادن و
درک احساسات آنها و همدلی با آنهاست.
 
 
2 . ایجاد زمینه برای آسیب های روانی
فرو ریختن و درهم شکسته شدن باورهای عمیق، باعث ایجاد اضطراب در فرد متعصب می گردد و او را نسبت به خود و سازه ها و نظام فکری خود، دچار تردید می کند. همچنین خشم و احساس خصومت نسبت به خود یا دیگران، سلامت روانی فرد را دچار اختلال می نماید؛ به همین دلیل، از نظرِ کلی (روان شناسِ یاد شده)، برای درمان و از بین بردن چنین ناراحتی ها و اختلال هایی باید سعی شود که سازه های فرد، تغییر یابد و یا تعدیل گردد.

منبع : روان شناسی شخصیت، آلن اُ. راس ترجمه: سیاوش جمالفر ))
 

((آیا تعصب ریشه در ایدئولوژی دارد ؟

طبق تحقیق پژوهشگران دانشگاه گنت (بلژيك) : تعصب ريشه در ايدئولوژي ندارد بلكه برخاسته از نياز عميق رواني مرتبط با روش خاصي از انديشيدن است. كساني كه ابهام و نامعلوم بودن برايشان آزار دهنده است و مي خواهند تصميم هاي سريع و قطعي بگيرند در معرض كليت بخشي و تعميم در مورد ديگران (تعصب) هستند.

  [FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]  متعصب كساني هستند كه از ابهام و نامعلومي تنفر دارند از اين رو مايلند كه سريع قضاوت كنند و تصميم بگيرند. بر اين اساس، افراد متعصب بر اساس اولين اطلاعاتي كه دريافت مي كنند ذهنيتشان را شكل مي دهند و به آن ذهنيت مي چسبند. و اگر پس از آن اطلاعاتي در مخالفت با اطلاعات اوليه بدهيد، آن را نمي پذيرند. اين روش تفكر ناشي از اين نياز است كه انسان مايل است كه جهان را طبقه بندي كند، و اينكار اغلب به صورت ناخودآگاه صورت مي پذيرد. وقتي كه كسي را مي بينيم، اولين چيزي كه در ذهنمان خطور مي كند اين است كه زن است يا مرد، پير است يا جوان، سياه است يا سفيد و غيره. اما مشكل بزرگتر اين است كه براي هر كدام از اين طبقه بنديها، ويژگي هايي را نيز قايل هستيم كه اين منجر به تعصب و قالب گيري ذهن مي شود. كساني كه نياز به قضاوت سريع دارند، قضاوتشان در مورد يك فرد جديد بر اساس اعتقاداتي است كه از قبل در مورد طبقه آن شخص دارند. به عنوان مثال مي گويند اين فرد يك سياهپوست است، بنابراين بايد چنين ويژگي هايي داشته باشد.  
[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]بنا به عقيده اين پژوهشگران، تقريباً محال است كه بتوان روش اصلي تفكر افراد متعصب را تغيير داد اما مي توان از تعصب آنها كاست. اگر افراد متعصب با كسي كه درباره طبقه اش نظر درستي ندارند مراوده داشته باشند و از شخصيت آن فرد خوششان بيايد، نگرش تعصبي آنها در مورد آن طبقه تغيير مي كند. همچنين پژوهشگران نتيجه گيري كردند از آنجائي كه تعصب مربوط به ايدئولوژي نيست بلكه يك نياز ابتدائي بشر و روشي در تفكر است، بنابراين بايد در مورد افراد متعصب و اينكه چرا متعصب شده اند، به گونه ديگري بيانديشيم. براي كاهش تعصب در ابتدا بايد بپذيريم كه افراد متعصب تنها از طريق قضاوت سريع مي توانند با جهان ارتباط برقرار كنند و دنيا برايشان معني دار مي شود. 
   
  [FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif] منبع:ساينس ديلي : [FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]  ://www.sciencedaily.com/releases/2011/12/111221140627.htm     [FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]))    
[SIZE=85][FONT=Arial,sans-serif]  خبران قرن 21 کسانی نیستند که نمی توانند بخوانند یا بنویسند، بلکه کسانی هستند که نمی توانند مطلب جدیدی فراگیرند،آموخته های کهنه را دور بریزند ،از نو ببینند و دوباره بیاموزند.  «الوین تافلر»

باشد تا هر روز چیزی بیاموزیم!!   
[SIZE=85] 
   تصویر  
[FONT=Arial Narrow]چــو ایـران نبـاشد تـن مـن مبـاد.......بدیــن بـوم مــرز زنــده یـک تــن مبــاد
اگر سر به سر تن به کشتن دهیـم .......از آن به که کشـور به دشمـن دهیــم

دریغ است ایــران که ویران شود.......کنـــــام پلنـــــــگان و شیــــران شـود
 [FONT=Arial Narrow](حکیم ابولقاسم فردوسی)
===============================================
آن کس که بداند و بداند که بداند.........اسـب خــــرد از گـــنبد گـــردون برهــــانــد
[COLOR=#D8D8D8]آن کس که بداند و نداند که بداند.........بیــداراش کنـید ، تا بیش ازایـن خـفته نــماند
 
[COLOR=#D8D8D8]آن کس که نداند و بداند که نداند........لنگان خرک خویش به سرمنزل مقصود برساند
آن کس که نداند و نداند که نداند.......در جـــــهل مـــرکـب ؛ ابــــــدالــدهــر بمــــاند
 (سخنور توانا ابن یمین فریومدی)  
ارسال پست

بازگشت به “اخبار و حوادث”