شایعه ای در برخی شبکه های اجتماعی
ایرانی نیستی اگه این مطلبو حداقل یکبار نخوانی....
من ایرانی نیستم چون عربها پ ندارند و به پارس ها میگویند فارس و من هم همینو میگم
*****
من ایرانی نیستم چون بجای درود میگویم سلام و بجای بدرود میگوییم خداحافظ
*****
من ایرانی نیستم چون روز کوروش بزرگ را نمیدانم (7 آبان ) چون این روز فقط در تقویم کشور من ثبت نشده است
*****
من ایرانی نیستم چون عربها به من آموختند به خوراک بگوییم غذا،در حالی ک خودشان به پیش آب شتر میگویند غذا و من هم تکرار میکنم
*****
من ایرانی نیستم چون عربها به من آموختند برای شمارش خودمان بجای تن از نفر استفاده کنیم که واحد شمارش حیوانات است
*****
من ایرانی نیستم چون عربها به من آموختند که بجای گفتن واق واق سگ بگوییم پارس که نام وطنمان است
*****
من ایرانی نیستم چون اعراب بمن آموختند بگویبم شاهنامه آخرش خوش است چون در آخر شاهنامه ایرانیان از اعراب شکست میخورند
*****
من ایرانی نیستم چون بجای نشر و کپی این مطلب بیخیال از کنار آن گذر میکنم.....
در مورد
پارس کردن:
به اشتباه گفته شدهاست که اعراب صدای سگ را بدین جهت پارس کردن نام نهادهاند که ایرانیان یا پارسیان را مورد تحقیر قرار دهند. اصولا زبان فارسی از خانوادهی زبانهای هندو-اروپایی است و در نتیجه تشابهات و اشتراکاتی بین گویشهای هندی/سانسکریت و زبانهای اروپایی و همچنین زبان فارسی وجود دارند. پارس کردن یا همان صدای سگ، مترادف bhas است که ریشه سانسکریت دارد. در موردی دیگر تغییر شکل یافته آن bark است که در زبان انگلیسی استفاده میشود. بهعلاوه در زبان عربی "پ" وجود ندارد که بتوان چنین موضوعی را به اعراب نسبت داد، آنچنان که عربزبانان "پارسی" را نیز "فارسی" تلفظ میکنند و مینویسند!ولی بانگ سگ را نباح ،عواء و هریر مینامند، نه «فارس کردن»!
[External Link Removed for Guests]در ضمن گمونم عوعو میگفتن
-----------------------
سلام بجای
درود«سلام» اسم خداست. خداوند متعال اسامی و نام هایی دارد که هر یک از آنها حاکی از یک صفت و حقیقتی در ذات حق تعالی است. «سلام» هم یکی از این اسامی و صفات است که به معنای سلامتی و سلم و دوستی است. خداوند متعال در سوره مبارکه حشر خود را به این نام خوانده است؛ آنجا که می فرماید: «هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ » ؛ اوست خداوند یگانه ای که جز او معبودی نیست، مالک و حاکم است و از هر عیبی منزّه می باشد، به کسی ستم نمی کند. (حشر/۲۳)
[External Link Removed for Guests]یکی از ویژگی های نظام های توتالیترِ ایدئولوژیک این است که حکومت سعی می کند زبان مردم را به زبان معیاری که متأثر از ایدئولوژی حکومت است نزدیک کند. نمونه ی اغراق شده ی این پدیده را کسانی که کتاب ۱۹۸۴ را مطالعه کرده باشند تحت عنوان Newspeech می شناسند. اینجا از شرح دلایل این رفتار حکومت می گذرم تا برسیم به بحث خودمان! نئوناسیونالیست های کنونی حذف واژه های عربی را درواقع روشی برای مبارزه با حکومتی می دانند که برچسب اسلامیت را با خود دارد و سعی کرده ادبیات رسمی اش یک ادبیات اسلامی باشد. در واقع درود فرستادن به جای سلام کردن نه در دفاع از فرهنگ ایرانی و نفی «تهاجم فرهنگی» که با هدف دهان کجی به حکومت کنونی صورت می گیرد. رفتار این افراد یک رفتار صلبی است که از موضع ضعف در برابر رفتار طرف مقابل و بصورت رفلکسی اتفاق می افتد. اما آیا همین ها اگر بخواهند مردی را صدا بزنند، از واژه ی «آقا» استفاده نمی کنند؟ حتماً می دانید که آقا سوغاتی مغولها برای زبان فارسی است اما هرگز در سالهای اخیر شاهد چنین حساسیتی نسبت به این واژه ی مغولی در میان نئوناسیونالیست ها نبوده ایم. چرا؟ چون حکومت کنونی از حذف آن «لجش در نمی آید!»
اصولاً در طول تاریخ چیزی به نام زبان فارسیِ خالص (منظورم زبان اوستایی یا پهلوی نیست) وجود داشته؟ اگر پاسختان مثبت است، که بعید می دانم چنین باشد، آیا این زبان را می توان یک زبانِ «زنده» دانست؟ اجازه بدهید اینطور سؤالم ر مطرح کنم: وقتی از زبان فارسی حرف می زنیم، از چه چیزی حرف می زنیم؟ مخلوطی از ترکی و عربی و مغولی و فرانسه و اوستایی و پهلوی و…؟!
[External Link Removed for Guests]-------------------------
7 آبان ماه روز جهانی کوروش نیست به نوشته ظهور۱۲ : چند سالی است که برخی در فضای مجازی بر اساس توهمات ذهنی خود روزی را برای تفرقه انگیزی و قرار دادن ملیت در مقابل مذهب به صورت غیرمستقیم انتخاب کرده اند .بهانه این افراد روز جهانی کوروش است که در تقویم سازمان ملل در هفتم آبان یعنی ۲۹ اکتبر ثبت شده است .
همانطور که پیداست ، این روز به پیشنهاد سازمان بین المللی نجات پاسارگاد٬ انتخاب و نامگذاری شده است پس یعنی سازمان ملل و جهانی بودن این روز منتفی است . به عبارت بهتر این روز در هیچ کجا ثبت نشده و هیچ رسمیتی ندارد بلکه فقط توسط این سازمان پیشنهاد داده شده .اما چه کسی این سازمان را بین المللی خوانده هنوز معلوم نیست.
نکته ی دیگری که وجود دارد ، انتخاب ۲۹ اکتبر یعنی ۷ آبان برای سالروز این بزرگداشت است. حال آنکه بر اساس تحقیقات رضا مرادی غیاث آبادی تاریخ نویس، این روز یعنی روز ورود کوروش به بابل، شادباش و پیمان صلح با مردم برابر با ۲۹ مهر ایرانی (۲۸ اکتبر سال فتح بابل یا ۲۰ اکتبر در حال حاضر ) می باشد
[External Link Removed for Guests]سایت یونسکو: ۲۹ اکتبر، مصادف با هیچ مناسبتی نیست
مهمترین روزهای بینالمللی سال: ۲۹ اکتبر، مصادف با هیچ مناسبتی نیست
سایت سازمان ملل: از ۲۴ تا ۳۰ اکتبر، «هفتهی خلع سلاح» نام گرفته است
[External Link Removed for Guests]-------------------
در مورد
غذا خوردن:
اینگونه ادعا شدهاست که چون "غذا" در عربی به معنای ادرار شتر است، در نتیجه اعراب واژه غذا را وارد زبان فارسی کرده اند تا بدین ترتیب نسبت به ایرانیان تحقیر و توهینی مضاعف کرده باشند. واقعیت اینست که هرچند کلمهای در عربی وجود دارد که «غَذی» نوشته و «غذا» خوانده میشود (مانند موسی و موسا) و به معنی بول شتر است. و اما "غذاء" (بر وزن نساء)هم ریشهی کاملا عربی دارد و به معنی طعام، خوراک و گوشت است و در خود زبان عربی نیز کاربرد فراوان دارد.جمع آن"اغذیه" و عمل آن "تغذیه"است. مغذی، تغذیه، غذاء، غذایی،ترکیبهای مورد استفادهای هستند که همگی از یک مصدر میآیند. تقصیر از عربها نیست که ما همزه انتهای غذاء و املاء و انشاء را حذف کردهایم.
[External Link Removed for Guests]-----------------
نفر بجای
تندر توضیح باید گفت کلمه نفر را کلا به معنای گروه استفاده می کنند و مختص به شتر نیست! و این خود ما هستیم که از نفر فقط برای شمارش شتر و انسان استفاده می کنیم!
[External Link Removed for Guests]-------------
آخر شاهنامه خوش است به باور برخی از افراد هم این جمله را اعراب که در پایان «شاهنامه» با شکست یزدگرد بر ایرانیان پیروز میشوند، وارد ضربالمثلهای ایرانی کردهاند. البته این باور در هیچ کتاب و پژوهشی سندیت تاریخی ندارد و به نظر بسیاری از پژوهشگران ادبیات مردود است.
در کتابهای مختلفی که دربارهی «شاهنامه»، سیر داستانها و پایان آن نوشته شده، به این ضربالمثل اشاره شده است. در این کتابها «خوش» خوانده شدن آخر «شاهنامه» حاوی نوعی نگاه کنایی به شکست ایرانیان از اعراب و پایان اقتدار سلسلهی ساسانیان با شکست و مرگ یزدگرد است. «شاهنامه چگونه به پایان رسید» محمد محیط طباطبایی و «شاهنامه آخرش خوش است» محمدابراهیم باستانی پاریزی از جملهی این کتابها هستند.
کتاب «ریشههای تاریخی امثال و حکم» نوشتهی مهدی پرتوی آملی که به بررسی تاریخی ریشههای ضربالمثلهای ایرانی پرداخته شده، علت رواج این جمله را این میداند که در گذشته هر کس «شاهنامه» میخواند و به ستایش سلطان محمود غزنوی میرسید، از همت سلطان در تحسین «شاهنامه» خوشحال میشد؛ اما با پایان یافتن «شاهنامه» و فهمیدن حقناشناسی سلطان محمود در قبال فردوسی و کتابش، متوجه اشتباه خود میشد. این روایت بعدها به ضربالمثل تبدیل شد و عاقلان به هر کس که دست به کار نابخردانهای بزند و اصرار بر ادامهی آن داشته باشد، میگویند: شاهنامه آخرش خوش است.
در اینباره نظریات متناقضی هم وجود دارد. به عنوان مثال محمدعلی اسلامی ندوشن در اینباره معتقد است: این ضربالمثل کنایی نیست و اشاره به هستهی اصلی «شاهنامه» یعنی جنگهای ایرانیان و تورانیان دارد. او اعتقاد دارد که خوش بودن پایان «شاهنامه» مربوط به حملهی اعراب و شکست ساسانیان نیست، بلکه به پیروزی نهایی پهلوانان ایرانی بر لشکر توران اشاره دارد که البته این پیروزی در قسمتهای میانی «شاهنامه» و در بخش پهلوانی آن است و به آخر «شاهنامه» که مربوط به بخش تاریخی میشود، ربطی ندارد.
محیط طباطبایی در کتاب «شاهنامه چگونه به پایان رسید» نظر دیگری هم در رابطه با این ضربالمثل دارد. در گذشته وقتی نقالان از خواندن یک دورهی کامل «شاهنامه» فارغ میشدند، در مجلس نقل «شاهنامه» جشن کوچکی برپا میشد و کسانی که مدتها با اشتیاق دل به داستانها و حماسهسازیهای پهلوانان ایرانزمین میسپردند، بساط شیرینی و چای را فراهم میکردند و معتقد بودند که هرچند پایان کار ایرانیان در آخر « شاهنامه» خوش نیست، اما به پایان رساندن نقالی کامل این کتاب شایستهی شادمانی است.
برخی نویسندگان و پژوهشگران «شاهنامه» هم مفهوم کنایی این ضربالمثل را مربوط به رفتار سلطان محمود غزنوی و طرد فردوسی و کتابش از دربار میدانند. آنها معتقدند، این جمله به داستانهای «شاهنامه» ربطی ندارد و به سرگذشت فردوسی و رانده شدنش پس از 30 سال تلاش برای سرودن «شاهنامه» اشاره دارد.
آنچه از پایان بخش پهلوانی و تاریخی «شاهنامه» میتوان فهمید، این است که با کشته شدن رستم، نامدارترین پهلوان ایرانی و همچنین شکست ایرانیان از اعراب، پایان داستانهای این اثر ماندگار برای مردم ایران «خوش» نیست. با این وجود، خلق این کتاب توسط فردوسی و داستانهای زیبا و حماسی آن که در دلاوری و خصایص نیکوی پهلوانان و اساطیر ایرانی ریشه دارد، برای همیشه برای ایرانیان خوشایند خواهد بود.
[External Link Removed for Guests]