حمله نوجوان تهرانی با تفنگ به عابران پیاده

در اين بخش مي‌توانيد در مورد اخبار و حوادث روز به بحث بپردازيد

مدیران انجمن: MOHAMMAD_ASEMOONI, MASTER, شوراي نظارت

ارسال پست
Colonel II
Colonel II
نمایه کاربر
پست: 7545
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۶ آذر ۱۳۸۷, ۴:۲۰ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 9280 بار
سپاس‌های دریافتی: 22106 بار

حمله نوجوان تهرانی با تفنگ به عابران پیاده

پست توسط sinaset »

به گزارش مشرق؛ با تماس سه تن از شهروندان با مرکز فوریتهای پلیسی 110 مبنی بر اصابت گلوله‌های ساچمه‌ای به سر و دست خود و ایجاد جراحت، موضوع در دستور کار کلانتری 163 ولنجک قرار گرفت.
 
تصویر
با بررسی فنی و میدانی پلیس، مشخص شد نوجوانی پانزده ساله از بالکن طبقه هفتم یک برج مسکونی با یک تفنگ ساچمه‌ای اقدام به تیراندازی به سمت عابران کرده است.

به استناد تحقیقات پلیسی، این نوجوان تک فرزند است، پدر و مادرش شاغل هستند؛ به ناچار ساعاتی از روز را به تنهایی سپری می‌کند و بنابر اظهاراتش، علاقه زیادی به بازیهای رایانه‌ای دارد.

وی روزانه چهار ساعت مشغول بازیهای رایانه‌ای خشن و جنگی است و تمایل داشته در واقعیت موضوع بازیها را اجرا کند و با همین انگیزه با اسلحه پدرش روز گذشته به سمت عابران تیراندازی کرده است.

سرهنگ محمدباقر قدم‌زاده؛ رئیس کلانتری 163 ولنجک با اعلام این خبر گفت: پرونده پس از تکمیل، برای سیر مراحل قانونی تحویل مقام محترم قضایی خواهد شد.

وی متذکر شد: والدین مسئول رفتار کودکان و نوجوانان خود هستند؛ توصیه می‌شود والدین با کنترل و مدیریت از نهادینه شدن خشونت در آنها پیشگیری کرده، حتی‌الامکان فرزندان خود را تنها نگذارند و اشیای خطرناک را از دسترس آنها دور کنند.
"قرآن"(کلام خدا) ...راه سعادت و خوشبختی.
با عرض پوزش،دیگر در انجمن حضور ندارم،که به پیام ها پاسخ بدم.
Colonel II
Colonel II
نمایه کاربر
پست: 7545
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۲۶ آذر ۱۳۸۷, ۴:۲۰ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 9280 بار
سپاس‌های دریافتی: 22106 بار

Re: حمله نوجوان تهرانی با تفنگ به عابران پیاده

پست توسط sinaset »

باسلام

بنظرم نمیشه،گفت خود نوجوان به چنین تصمیمی رسیده،دور اطرافیانش هم تاثیر گذار بودن!

ضمن اینکه،امروزه، نسل جدید ،حسن ها دارن و معایب نسبت به نسل ها گذشته دارن.

معایبشون اینکه! حس هاشون کمه! یعنی یک حس از نوع بی حسی دارن! چون تنها ترند! و کسی نیز به اون صورت دوست واقعیشون نیست! و پدر و مادرشون هم یک رفتار روتین،دارند! (و مسایل مخفی ..!)

زندگیشون خلاصه شده! به شبکه اجتماعی! بازی کامپیوتری! درس درس درس درس! اموزشگاه درسی! و چیزهای منفی...! 

*در انحرافشون،میشه گفتم، پدر و مادر و دوستان و جامعه! هردو تاثیر مستقیم دارند. !

خود همین! که برای همه چیز دارن، پول میدهند! و پول خرج میکنن! یک ضعف بزرگه! چون چیزهای با ارزش و چیزهای که ارزش درونش باشه! و بشه به دیگران منتقل کرد! قیمتی نیستن! ..

نتیجه اش میشه! امروزه،که اخرش به مسائل بالا ختم میشه! یک سری ادم که خام هستن! و حالت های بی حسی هم دارن و هرکی از راه رسید،چیزی گفت! گوش میدن و انجام میدن!

باتشکر.
 
"قرآن"(کلام خدا) ...راه سعادت و خوشبختی.
با عرض پوزش،دیگر در انجمن حضور ندارم،که به پیام ها پاسخ بدم.
Captain
Captain
نمایه کاربر
پست: 1784
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۴ شهریور ۱۳۸۹, ۹:۱۴ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 3436 بار
سپاس‌های دریافتی: 5879 بار

Re: حمله نوجوان تهرانی با تفنگ به عابران پیاده

پست توسط shafagh »

اين ها بروز هيجانات نوجواني است كه گاه بشكل افراطي در فرد بروز مي كند كه البته مي توان ان را به زائل شدن عقل و قوه تشخيص تعبير كرد. گاه در چنين حالاتي ميل به مردم ازاري در نوجوان ظاهر مي شود كه ممكن است ان را به طرق مختلف ابراز كند.

عدم اشراف خانواده بر نوجوان و عدم هدايت او به سمت منطق و عقلانيت و ضعف اموزش هاي ديني و همچنين احساس ازادي بي حد و حصر و پر شدن ذهن جوان از از بازي هاي يارانه اي كه عموما دنيايي خيالي و مجازي است از عوامل بسيار موثر در اينگونه رفتارهاي نا بهنجار است.

البته غير از خانواده ضعف اموزش هاي صحيح اجتماعي نيز مزيد بر علت است. ما امروز در رسانه هاي ملي يا اموزش و پرورش چه برنامه ريزي هايي براي پرورش نوجوانان و جوانان داريم؟ برنامه هاي كودك ونوجوان شده يك مشت كارتون و يا عمو پورنگ و خاله شاهدانه كه با رَنگ ها و رِنگ ها و نمايش ها و اوازهاي جورواجور و غير مانوس ذهن كودك و نوجوان را مشغول كرده و البته گاه نيز نكته هايي اخلاقي را از طريق ان نمايش ها و اوازها بيان مي كنند. اين ها كافي نيست.

ارگان هاي اموزشي و هنري و حتي نظامي كشور چه ارتباطات مستقيم و گسترده اي با اين همه كودك دبستاني، راهنمايي، دبيرستاني و دانشجو در فصل تابستان و يا غيره دارند؟ منظورم فقط جنبه آموزشي قضيه نيست كه در مكان هاي اموزشي متداول است كه البته بخش پرورش در ان مكان ها هم بيشتر تشريفاتي و تحكمي است. منظور جنبه پرورش روحي اطفال و نوجوانان و جوانان است.

بغير از اعلاميه هاي كمرنگي كه گاه بر روي ديوارها و اتوبوس ها مي بينيم كه بعض واحدهاي اموزشي منفصل و جداگانه اين طبقات را به شركت در كلاس هاي اموزش ديني و هنري مي خوانند چه كار تشكيلاتي گسترده اي براي جذب اين نونهالان و نهال ها براي تربيت بهتر و والاتر انجام مي شود؟ بعبارتي مي توانم بگويم پرورش در كشور ما خاص شده نه عام و تربيت هاي ديني عمومي به كنج انزوا و گمنامي رفته است.

انچه ميگويم انتقاد است نه حمله. اين صدا و سيماي ما بيشترش شده برنامه بزرگسالان و انهم از نوع كارشناسي اش كه بيشتر شامل اقتصاد و سياست است و يا مثلا مي روند برنامه شوك مي سازند كه فلان فرد معتاد به شيشه و يا دزد و اوباش قبلا چه جور بوده و حالا در زندان چطور متنبه شده (در حاليكه اكثرا هم دروغ ميگويند و قلبا اصلاح نشده اند و بعد از بيرون امدن از زندان دوباره به خلق و خوي قبلي بر ميگردند). ما بجاي اينكه تمام هم و غم امان صرف سرمايه هاي اينده كشور شود و براي انها مايه بگذاريم مي رويم تا مثلا خلافكارها را متنبه كنيم.

البته تازه همين جا هم كار ميلنگد. بجاي انكه خبرنگار با هماهنگي مسئولان انتظامي و زندان  بروند با خلافكاران اقتصادي و دم كلفت هاي عرصه اينگونه خلاف هاي كلان مصاحبه كنند مي روند يك ادم بدبخت معتاد به شيشه نيمه ديوانه را پيدا مي كنند و با او مصاحبه مي كنند!

اين ها را رها كنيم و برويم به نسل سالم و شادابمان برسيم. كساني كه سراغ شيشه و ساير مخدرات مهلك مي روند با برنامه هايي مثل شوك متنبه نمي شوند اصلا شايد ان را تماشا هم نكنند. ما بايست سرچشمه را پاك نگهداريم كه همين اطفال و نوجوانان و جواناني هستند كه امروز نام و نشان چنداني از انها در حيطه پرورشي و هنري نيست.

كدام اردوي پرورشي توام با تفريح؟ كدام فراخوان براي استفاده از نيروي اين طبقات براي سازندگي؟ كدام جلسات متعدد و متواتر براي گفتگوها و تشريك مساعي علمي و هنري؟ كدام دعوت ها به مراكز بسيج و نظامي و اشنا ساختن انها به سوابق درخشان بسيج در دفاع در جنگ و اشنا كردن انها با سلاح ها و جنگ افزارها تا اينكه انها را لمس كنند و حسي نو و تازه در خود بيابند و حس كنند كه به انها بعنوان نيروهاي اينده كشور بها داده ميشود. فرماندهان به انها دست بدهند لبخند بزنند و از انها استقبال كنند. اين ها جلب قلوب است و نوجوان هيچگاه ان بازديد و ان پذيرايي و رفتن درون برجك تانك يا نشستن پشت پدافند هوايي را فراموش نمي كند.

خيلي كارها هست كه خيلي ارگان هاي كشور مي توانند انجام دهند و ضمن اشنا سازي جوانان با محيط هاي مختلف نكات پرورشي هم در ذهن و روح او تثبيت كنند. البته اموزش و پرورش راه خود را ميرود و روش هاي تربيتي خود را بكار مي بندد اما فراتر از انهم پرورش كودكان و جوانان بايست گسترش يابد.

اگر كودك و جوان حس كند فراموش شده و به او بهايي داده نمي شود همين نقطه خطر انحراف تلقي مي شود و از طرفي اگر صرفا در محيط رفاه و امكانات بدون كنترل رها شود بهمان نحو ممكن است كج برود. البته تا انجا كه من شاهد هستم اكثريت خانواده ها خواهان سعادت فرزند خود هستند و در مسير و جهتي كه اموزش و پرورش دارد فرزندان خود را سوق ميدهند اما شايد بعض از انها واقف به تثبيت يك تربيت ماندگار و دائمي انهم با اميزه هاي ديني در فرزند خود نباشند كه اين كار بايست از طريق مراجع پرورشي و هنري اجتماعي صورت بگيرد كه صدا و سيما شاخصه مهم انهاست.

من قبلا در صدا و سيما ميديدم يك اقاي روحاني خوش زبان و مطلع و روانشناس كه خطاط و نقاش خوبي هم بود مي امد براي كودكان و جوانان برنامه اجرا ميكرد و طرز رفتار و بيان ايشان طوري بود كه خود من هم مي نشستم و كل برنامه او را مثل يك كودك تماشا مي كردم و واقعا فيض مي بردم. نمي دانم چه شد كه راه ايشان را هم بر صدا و سيما بسته شد. ايشان طريق ارتباط با جوان و كودك را ميدانست و علوم فرواني هم داشت كه مي توانست بطريقي شيرين و نه خشك و مقدس مابانه اصول پرورشي بر روح و روان انها نفوذ دهد. البته ايشان فقط يك مورد از موارد بود و مي شود هزاران مثال از ايشان را در پرورش هاي اجتماعي كودك و نوجوان منصوب كرد.

فيلم ها و سريال هاي صدا و سيما هم غالبا شده عرصه هنر بازي يك طبقه خاص و شبيه به هم يا با داستان هايي غير ملموس و دور از واقعيت هاي زندگي نسل حاضر كه تجانسي با مسائل مورد نياز اجتماعي ما ندارند. قضيه پسند شخصي من نيست قضيه ان است كه نه نوع داستان و نه كاراكترهايي كه در چنين فيلم ها و سريال هايي بازي ميكنند موءانستي با اكثريت طبقات افراد اجتماع ندارند و فكر كنم بيشتر افراد از ان رو پاي اينگونه سريال ها مي نشينند تا قطعات پازل بعدي داستان را دريابند. از اينكه نام فيلم را مي برم معذرت مي خواهم.

در همين سريال دلدادگان كه اخيرا پخش شد يك جا ان خانم متمول ميرود از كشو ميزش يك هفت تير در مي اورد! خالا من كار به مسير داستان و وقايع قبل و بعد ان ندارم، اين صحنه بيشتر به فيلم هاي امريكايي شبيه است تا فيلم ايراني انهم در جامعه امروز ما! البته خيلي افراد اين سريال را دنبال ميكردند ولي قضيه انتقاد من صرف علاقه اشخاص يا عموم نيست قضيه اين است كه ما واقعا چه محتواها و اميزه هايي را به خورد افراد ميدهيم؟ شخص اگر گرسنه باشد هرچيز به او بدهند ميخورد خالا ميخواهد براي بدنش مفيد باشد يا نباشد.

مسئله ان است كه فيلم سازان ما امروز به فكر گرفتن لايك هستند انهم بنا بر پسند روز افراد و الا ما اين همه داستان هاي تاريخي عالي داريم چرا يكي سراغ انها نمي رود؟ چرا يكي به فكر ساختن چندين و چند فيلم براي كودكان و نوجوانان نيست انهم با داستان هايي شيرين و جذاب كه شخصيت انها را به انها ياد اور كرده و انها را رشد دهد؟ صدا و سيما چه قدم هايي در اين راه برداشته است؟ البته من اشرافي بر برنامه هاي صدا و سيما ندارم ولي از معدود فيلم هايي كه من در زمينه كودك و نوجوان بياد دارم كه با شخصيت كودك ارتباط برقرار كرد همان فيلمي بود كه تهيه كننده بوشهري چندين سال قبل ساخت كه متاسفانه من نه نام فيلم و نه سازندگان ان را بياد ندارم.

بهر حال حرف بسيار است و تا همين جا هم من خيلي وقت دوستان گرامي را گرفتم كه عذر خواهي ميكنم








 
ارسال پست

بازگشت به “اخبار و حوادث”