تاپیک جامع اخبار روزانه
مدیران انجمن: MOHAMMAD_ASEMOONI, MASTER, شوراي نظارت
-
- پست: 3820
- تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۳۸۵, ۲:۳۰ ب.ظ
- محل اقامت: هر جا اینترنت هست... Net.
- سپاسهای ارسالی: 1 بار
- سپاسهای دریافتی: 164 بار
- تماس:
تاپیک جامع اخبار روزانه
بنا به دستور مدیریت محترم سایت جناب آقای مهدی جان از این به بعد تمام اخبار روز و جالب در این تاپیک گذاشته شود.
-
- پست: 3820
- تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۳۸۵, ۲:۳۰ ب.ظ
- محل اقامت: هر جا اینترنت هست... Net.
- سپاسهای ارسالی: 1 بار
- سپاسهای دریافتی: 164 بار
- تماس:
ادعاي ربوده شدن فرستاده اسرائيل به فرانسه
رسانه ها از ناپدید شدن رئیس گروه اعزامی اسرائيل به فرانسه، در پاریس خبر دادند.
به گزارش مهر به نقل از خبرگزاری فرانسه، دیوید داهان که به همراه یک گروه ویژه از جانب وزارت جنگ اسرائيل به فرانسه اعزام شده بود؛ در آخرین ساعات روز یکشنبه در پاریس ناپدید شد.
بر همین اساس، پلیس فرانسه و نیروهای اطلاعاتی اسرائیل جستجوی خود را برای یافتن این مقام اسرائيلي آغاز کرده اند.
در همین رابطه روزنامه "ماریو" چاپ سرزمین های اشغالی، در شماره امروز خود نوشت: به احتمال زیاد داهان به منظور فرار از حاضر شدن در دادگاه، خود را مخفی کرده است.
به نوشته این روزنامه، همسر داهان از وی تقاضای طلاق کرده بود و پلیس فرانسه متن دادخواست را نیز درمحل اقامت داهان در پاریس پیدا کرده است.
بر همین اساس پلیس فرانسه از اولین ساعات اطلاع از مفقود شدن این شخص، محل اقامت وی را که در نزدیکی سفارت اسرائيل در پاریس قرار دارد، زیر نظر گرفته است.
پلیس فرانسه و مقامهای اسرائيلي از دادن اطلاعات بیشتر در این زمینه خودداری کردند.
به گزارش مهر به نقل از خبرگزاری فرانسه، دیوید داهان که به همراه یک گروه ویژه از جانب وزارت جنگ اسرائيل به فرانسه اعزام شده بود؛ در آخرین ساعات روز یکشنبه در پاریس ناپدید شد.
بر همین اساس، پلیس فرانسه و نیروهای اطلاعاتی اسرائیل جستجوی خود را برای یافتن این مقام اسرائيلي آغاز کرده اند.
در همین رابطه روزنامه "ماریو" چاپ سرزمین های اشغالی، در شماره امروز خود نوشت: به احتمال زیاد داهان به منظور فرار از حاضر شدن در دادگاه، خود را مخفی کرده است.
به نوشته این روزنامه، همسر داهان از وی تقاضای طلاق کرده بود و پلیس فرانسه متن دادخواست را نیز درمحل اقامت داهان در پاریس پیدا کرده است.
بر همین اساس پلیس فرانسه از اولین ساعات اطلاع از مفقود شدن این شخص، محل اقامت وی را که در نزدیکی سفارت اسرائيل در پاریس قرار دارد، زیر نظر گرفته است.
پلیس فرانسه و مقامهای اسرائيلي از دادن اطلاعات بیشتر در این زمینه خودداری کردند.
-
- پست: 3820
- تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۳۸۵, ۲:۳۰ ب.ظ
- محل اقامت: هر جا اینترنت هست... Net.
- سپاسهای ارسالی: 1 بار
- سپاسهای دریافتی: 164 بار
- تماس:
زوج اوكرايني همسايهشان را خوردند
يك زوج اوكرايني، همسايهشان را كه به دليل مصرف نوشيدنيهاي الكلي از حركت باز ايستاده بود، خوردند.
به گزارش ايسنا، اين حادثه كه در ابتدا با يك مشاجره آغاز شد با درگيري و در نهايت قتل پايان يافت.
در ابتدا اين زوج تصميم گرفته بودند كه مقتول را در زبالهها بيندازند، اما بعد تصميم گرفتند كه ابتدا قسمتي از بدن وي را بخورند.
بقاياي بدن همسايه آنها چند ساعت بعد در فاضلاب پيدا شد.
به گزارش ايسنا، اين حادثه كه در ابتدا با يك مشاجره آغاز شد با درگيري و در نهايت قتل پايان يافت.
در ابتدا اين زوج تصميم گرفته بودند كه مقتول را در زبالهها بيندازند، اما بعد تصميم گرفتند كه ابتدا قسمتي از بدن وي را بخورند.
بقاياي بدن همسايه آنها چند ساعت بعد در فاضلاب پيدا شد.
-
- پست: 3820
- تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۳۸۵, ۲:۳۰ ب.ظ
- محل اقامت: هر جا اینترنت هست... Net.
- سپاسهای ارسالی: 1 بار
- سپاسهای دریافتی: 164 بار
- تماس:
نصرالله: حتي حاضريم هزينه جنگ را بپردازيم
سيد حسن نصرالله در جمع مردم بيروت در واكنش به اظهارات فواد سنيوره نخست وزير دولت لبنان و نيز وليد جنبلاط مبني بر اين كه جريان معارض در لبنان خواهان فتنهانگيزي و به راه انداختن جنگهاي داخلي در لبنان است، گفت: اگر آنها فكر ميكنند با چنين اظهارات ضد و نقيضي ميتوانند در ميان اتحاد گروههاي معارض لبناني نفوذ كنند و منجر به عقبنشيني هر يك از اين گروههاي حاضر در اين جريان شوند، اشتباه كردهاند.
به گزارش ايسنا، سيد حسن نصرالله افزود: اندكي پيش حزب حاكم، حزبالله را متهم كرده بود كه مهره اصلي جريان معارض در لبنان است و اين جريان را هدايت ميكند و اكنون با تغيير سياست خود گروههاي مسيحي لبنان را به چنين اتهامي متهم كرده است و تنها دليل آن اين است كه ميخواهد نقش حزبالله را كم رنگتر كند و بدين گونه منجر به آن شود كه اين حزب از جريان معارض عقبنشيني كند؛ اما ما به تعهدات اخلاقي خود بيشتر از تعهدات سياسيمان پايبنديم و اگر تمامي گروههاي موجود در جريان معارض لبناني عقبنشيني كنند حزبالله لبنان به تنهايي اين راه را ادامه خواهد داد.
دبيركل حزبالله لبنان گفت: جريان معارض لبناني يك الگوي تمام عيار در زمينه مشاركت واقعي ميباشد و همه ميتوانند به صورت ملموسي شاهد اين الگوي حقيقي باشند؛ البته لازم است تاكيد كنم كه ما يعني جريان معارض لبنان هرگز تحت هيچ شرايطي به ائتلاف چهار گانه خود بازنخواهيم گشت، زيرا جريان معارض لبناني از اين ائتلاف خنجر از پشت خورده است و انسان عاقل هرگز دو بار از يك جا نيش نميخورد.
دبير كل حزبالله لبنان همچنين اظهار داشت: جريان فعلي در لبنان به يك جريان سياسي، ملي و اخلاقي است كه ارزش هر گونه هزينه كردن را دارد و حزبالله لبنان به اين جريان تعهد اخلاقي و ملي و سياسي دارد؛ زيرا واقعيت امر چيزي جز اين نيست كه اين قضيه، قضيه ملي و تمام عيار است و مستحق هر گونه تعهد ميباشد.
وي تاكيد كرد: آنها از مال ما ميترسند همان طوري كه از سلاح ما نيز ميترسيدند؛ زيرا سلاح ما مانع مهاجرت بسياري از شما مردم عزيز لبناني شده است و مال ما نيز منجر به بازگشت بسياري از شما عزيزان لبناني به مناطق خود شده است. آنها يعني احزاب دروني حزب حاكم خواهان تجزيه و تقسيم لبنان به كشورهاي كوچكتر و تبديل آن به يك خاورميانه كوچك صهيونيستي - آمريكايي به نام خاورميانه جديد هستند.
دبير كل حزبالله لبنان همچنين گفت: بگذاريد كمي دقيقتر و روشنتر درباره اين كنفرانس سخن بگويم، فرانسه مهره اصلي در زمينه حمايت از كنفرانس پاريس 3 است و تمام تلاش خود را براي جلب حمايتهاي كشورهاي عربي و بينالمللي در اين زمينه انجام ميدهد. آقاي دوست بلازي وزير امور خارجه فرانسه پيش از اين زماني كه تصميم گرفته بود سفري به ايران داشته باشد در گفتوگو با خبرنگاران تصريح كرد كه هدف فرانسه از ارتباط با ايران ميانجگري براي حل قضيه لبنان نيست و فرانسه نيازي به همكاري ايران در اين زمينه ندارد. وزير امور خارجه فرانسه همچنين در گفتوگو با خبرنگاران گفته بود كه كنفرانس پاريس 3 با هدف حمايت دولت سنيوره و مشروعيت اين دولت انجام ميگيرد، بنابراين مشخص ميشود كه اين كنفرانس بيش از اين كه با هدف حمايت از اقتصاد ملي و وضعيت موجود در لبنان باشد براي حمايت از دولت سنيوره و بقاي اين حكومت در قدرت انجام گرفته است. بلازي به خبرنگاران تاكيد كرد كه حزبالله لبنان اموالي دارد كه فرانسه براي حمايت از دولت لبنان با توجه به اين واقعيت موجود بايد كنفرانس پاريس 3 را به نتيجه موفقيتبخشي برساند.
سيدحسن نصرالله همچنين تاكيد كرد: پاسخ من به دولت فرانسه و تمامي كساني كه اين چنين درباره حزبالله لبنان ميگويند، اين است كه آري حزبالله لبنان اموالي در اختيار دارد اموالي كه اين حزب تا به امروز براي كمك به مردم جنگ زده لبنان جهت ساخت و ساز خانههاي ويران شده خود و براي كمك به بازگشت مهاجران لبناني و حتي براي كمك به كساني كه خانههايشان نياز به بازسازي دارد، ارايه داده است؛ اما وجدان و احساس دولت سنيوره تا بدين لحظه حتي يك ذره تكان نخورده است. باز آنها از مال ما ميترسند همان گونه كه از سلاح ما ميترسيدند.
دبيركل حزبالله لبنان همچنين گفت: سوال من از دولت فواد سنيوره اين است كه بسياري از كشورهاي منطقه چون عربستان، كويت و ديگر كشورهاي عربي كمكهاي مالي به دولت لبنان پس از جنگ كردند و ديگر كشورها مانند ايران رسما كمك رسانههايي را به لبنان آغاز كردهاند. اين اموال در حال حاضر كجاست و چرا دولت فواد سنيوره پيش از اين هيچ يك از اين اموال را براي بازسازي لبنان و كمك به لبنانيان جنگ زده خرج نكرده است، اما از جمعه گذشته به چنين امري مبادرت كرده است. آيا اقتصاد وخيم لبنان پس از جنگ به چنين روزي رسيده است يا اين كه ما قبل از جنگ نيز با وضعيت اقتصادي ايدهآلي مواجه نبوديم. آيا پيش از جنگ، لبنان شاهد بسياري از فسادهاي مالي و رسواييهاي سياسي و مالي نبوده است؟ سنيوره ميگويد تمامي اموال كنفرانس پاريس 3 در زمينه بدهيهاي لبنان خرج ميشود و بنابراين اين اموال به دست آمده مستقيما راهي بانكهايي ميشود كه متعلق به اين دولت و احزاب دروني آن است و بدهيهاي اين دولت را ميپردازد بنابراين هيچ پولي از اين كنفرانس به سود مردم لبنان خرج نميشود، بلكه در جيب اعضاي اين احزاب و اين شخصيتها ميرود.
سيد حسن نصرالله همچنين گفت: آقاي سنيوره و احزاب حامي دولت لبنان معتقدند كه ما مسئول اصلي اين جنگ و ويرانيهاي موجود در لبنان هستيم. پاسخ من نيز به آنها اين است هرچند اين جنگ يك جنگ آمريكايي و اسراييلي و با دعوت احزاب لبناني انجام گرفته است و مسئوليت اين جنگ برعهده كساني است كه خواهان و آغازگر آن بودند، اما حزبالله لبنان حاضر است سه ميليارد هزينهيي كه خسارت اين جنگ تعيين شده است بدهد مشروط بر آن كه حزب حاكم نيز حاضر شود پاسخي درباره هزينهاي چندين برابر اين پول پيش از جنگ را براي ما تشخيص و توجيه كند. ما حاضريم تمام مسئوليتهاي خود در زمينه اين جنگ و وقايع آن را برعهده بگيريم، از سمت خود كنارهگيري كنيم و حتي حاضريم به حبس برويم مشروط بر آن كه حزب حاكم نيز از قدرت كنار برود و كس ديگري اداره لبنان را برعهده بگيرد؛ كسي كه هيچ مسئوليتي در اين جنگ به عهده نداشته است. متاسفانه كساني كه زياد دروغ ميگويند دروغ جزئي از شخصيت آنها ميشود و ديگر وقتي كه ميخواهند درباره چيزي سخن به دروغ بگويند اين دروغ گفتن هيچ تاثيري بر روحيه و وجدان اين افراد ندارد.
سيدحسن نصرالله همچنين درباره هدف اصلي جريان معارض لبناني گفت: ما از همان آغاز خصوصا پس از پايان جنگ گفتيم كه هدف اصلي ما تشكيل دولت متحد ملي است و تنها يك دولت متحد ملي ميتواند از وضعيت هرج و مرج موجود خارج سازد. همچنين از همان پايان جنگ و حتي پيش از اين جنگ با دولت فعلي لبنان گفتوگوهايي را در اين زمينه انجام دادهايم و به اين دولت گفتهايم كه اجازه دهد دوستان ديگر نيز حقي در اداره امور دولت داشته باشند و با مشاركت ديگر احزاب بزرگ لبناني چون حزب ميشل عون يك حكومت ائتلافي تشكيل دهند؛ اما اين دولت زير بار نرفت از آن روز بود كه جريان معارض كه متشكل از احزاب اساسي و بزرگ و مردمي لبنان بود تشكيل شد.
به گزارش ايسنا، سيد حسن نصرالله افزود: اندكي پيش حزب حاكم، حزبالله را متهم كرده بود كه مهره اصلي جريان معارض در لبنان است و اين جريان را هدايت ميكند و اكنون با تغيير سياست خود گروههاي مسيحي لبنان را به چنين اتهامي متهم كرده است و تنها دليل آن اين است كه ميخواهد نقش حزبالله را كم رنگتر كند و بدين گونه منجر به آن شود كه اين حزب از جريان معارض عقبنشيني كند؛ اما ما به تعهدات اخلاقي خود بيشتر از تعهدات سياسيمان پايبنديم و اگر تمامي گروههاي موجود در جريان معارض لبناني عقبنشيني كنند حزبالله لبنان به تنهايي اين راه را ادامه خواهد داد.
دبيركل حزبالله لبنان گفت: جريان معارض لبناني يك الگوي تمام عيار در زمينه مشاركت واقعي ميباشد و همه ميتوانند به صورت ملموسي شاهد اين الگوي حقيقي باشند؛ البته لازم است تاكيد كنم كه ما يعني جريان معارض لبنان هرگز تحت هيچ شرايطي به ائتلاف چهار گانه خود بازنخواهيم گشت، زيرا جريان معارض لبناني از اين ائتلاف خنجر از پشت خورده است و انسان عاقل هرگز دو بار از يك جا نيش نميخورد.
دبير كل حزبالله لبنان همچنين اظهار داشت: جريان فعلي در لبنان به يك جريان سياسي، ملي و اخلاقي است كه ارزش هر گونه هزينه كردن را دارد و حزبالله لبنان به اين جريان تعهد اخلاقي و ملي و سياسي دارد؛ زيرا واقعيت امر چيزي جز اين نيست كه اين قضيه، قضيه ملي و تمام عيار است و مستحق هر گونه تعهد ميباشد.
وي تاكيد كرد: آنها از مال ما ميترسند همان طوري كه از سلاح ما نيز ميترسيدند؛ زيرا سلاح ما مانع مهاجرت بسياري از شما مردم عزيز لبناني شده است و مال ما نيز منجر به بازگشت بسياري از شما عزيزان لبناني به مناطق خود شده است. آنها يعني احزاب دروني حزب حاكم خواهان تجزيه و تقسيم لبنان به كشورهاي كوچكتر و تبديل آن به يك خاورميانه كوچك صهيونيستي - آمريكايي به نام خاورميانه جديد هستند.
دبير كل حزبالله لبنان همچنين گفت: بگذاريد كمي دقيقتر و روشنتر درباره اين كنفرانس سخن بگويم، فرانسه مهره اصلي در زمينه حمايت از كنفرانس پاريس 3 است و تمام تلاش خود را براي جلب حمايتهاي كشورهاي عربي و بينالمللي در اين زمينه انجام ميدهد. آقاي دوست بلازي وزير امور خارجه فرانسه پيش از اين زماني كه تصميم گرفته بود سفري به ايران داشته باشد در گفتوگو با خبرنگاران تصريح كرد كه هدف فرانسه از ارتباط با ايران ميانجگري براي حل قضيه لبنان نيست و فرانسه نيازي به همكاري ايران در اين زمينه ندارد. وزير امور خارجه فرانسه همچنين در گفتوگو با خبرنگاران گفته بود كه كنفرانس پاريس 3 با هدف حمايت دولت سنيوره و مشروعيت اين دولت انجام ميگيرد، بنابراين مشخص ميشود كه اين كنفرانس بيش از اين كه با هدف حمايت از اقتصاد ملي و وضعيت موجود در لبنان باشد براي حمايت از دولت سنيوره و بقاي اين حكومت در قدرت انجام گرفته است. بلازي به خبرنگاران تاكيد كرد كه حزبالله لبنان اموالي دارد كه فرانسه براي حمايت از دولت لبنان با توجه به اين واقعيت موجود بايد كنفرانس پاريس 3 را به نتيجه موفقيتبخشي برساند.
سيدحسن نصرالله همچنين تاكيد كرد: پاسخ من به دولت فرانسه و تمامي كساني كه اين چنين درباره حزبالله لبنان ميگويند، اين است كه آري حزبالله لبنان اموالي در اختيار دارد اموالي كه اين حزب تا به امروز براي كمك به مردم جنگ زده لبنان جهت ساخت و ساز خانههاي ويران شده خود و براي كمك به بازگشت مهاجران لبناني و حتي براي كمك به كساني كه خانههايشان نياز به بازسازي دارد، ارايه داده است؛ اما وجدان و احساس دولت سنيوره تا بدين لحظه حتي يك ذره تكان نخورده است. باز آنها از مال ما ميترسند همان گونه كه از سلاح ما ميترسيدند.
دبيركل حزبالله لبنان همچنين گفت: سوال من از دولت فواد سنيوره اين است كه بسياري از كشورهاي منطقه چون عربستان، كويت و ديگر كشورهاي عربي كمكهاي مالي به دولت لبنان پس از جنگ كردند و ديگر كشورها مانند ايران رسما كمك رسانههايي را به لبنان آغاز كردهاند. اين اموال در حال حاضر كجاست و چرا دولت فواد سنيوره پيش از اين هيچ يك از اين اموال را براي بازسازي لبنان و كمك به لبنانيان جنگ زده خرج نكرده است، اما از جمعه گذشته به چنين امري مبادرت كرده است. آيا اقتصاد وخيم لبنان پس از جنگ به چنين روزي رسيده است يا اين كه ما قبل از جنگ نيز با وضعيت اقتصادي ايدهآلي مواجه نبوديم. آيا پيش از جنگ، لبنان شاهد بسياري از فسادهاي مالي و رسواييهاي سياسي و مالي نبوده است؟ سنيوره ميگويد تمامي اموال كنفرانس پاريس 3 در زمينه بدهيهاي لبنان خرج ميشود و بنابراين اين اموال به دست آمده مستقيما راهي بانكهايي ميشود كه متعلق به اين دولت و احزاب دروني آن است و بدهيهاي اين دولت را ميپردازد بنابراين هيچ پولي از اين كنفرانس به سود مردم لبنان خرج نميشود، بلكه در جيب اعضاي اين احزاب و اين شخصيتها ميرود.
سيد حسن نصرالله همچنين گفت: آقاي سنيوره و احزاب حامي دولت لبنان معتقدند كه ما مسئول اصلي اين جنگ و ويرانيهاي موجود در لبنان هستيم. پاسخ من نيز به آنها اين است هرچند اين جنگ يك جنگ آمريكايي و اسراييلي و با دعوت احزاب لبناني انجام گرفته است و مسئوليت اين جنگ برعهده كساني است كه خواهان و آغازگر آن بودند، اما حزبالله لبنان حاضر است سه ميليارد هزينهيي كه خسارت اين جنگ تعيين شده است بدهد مشروط بر آن كه حزب حاكم نيز حاضر شود پاسخي درباره هزينهاي چندين برابر اين پول پيش از جنگ را براي ما تشخيص و توجيه كند. ما حاضريم تمام مسئوليتهاي خود در زمينه اين جنگ و وقايع آن را برعهده بگيريم، از سمت خود كنارهگيري كنيم و حتي حاضريم به حبس برويم مشروط بر آن كه حزب حاكم نيز از قدرت كنار برود و كس ديگري اداره لبنان را برعهده بگيرد؛ كسي كه هيچ مسئوليتي در اين جنگ به عهده نداشته است. متاسفانه كساني كه زياد دروغ ميگويند دروغ جزئي از شخصيت آنها ميشود و ديگر وقتي كه ميخواهند درباره چيزي سخن به دروغ بگويند اين دروغ گفتن هيچ تاثيري بر روحيه و وجدان اين افراد ندارد.
سيدحسن نصرالله همچنين درباره هدف اصلي جريان معارض لبناني گفت: ما از همان آغاز خصوصا پس از پايان جنگ گفتيم كه هدف اصلي ما تشكيل دولت متحد ملي است و تنها يك دولت متحد ملي ميتواند از وضعيت هرج و مرج موجود خارج سازد. همچنين از همان پايان جنگ و حتي پيش از اين جنگ با دولت فعلي لبنان گفتوگوهايي را در اين زمينه انجام دادهايم و به اين دولت گفتهايم كه اجازه دهد دوستان ديگر نيز حقي در اداره امور دولت داشته باشند و با مشاركت ديگر احزاب بزرگ لبناني چون حزب ميشل عون يك حكومت ائتلافي تشكيل دهند؛ اما اين دولت زير بار نرفت از آن روز بود كه جريان معارض كه متشكل از احزاب اساسي و بزرگ و مردمي لبنان بود تشكيل شد.
-
- پست: 3820
- تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۳۸۵, ۲:۳۰ ب.ظ
- محل اقامت: هر جا اینترنت هست... Net.
- سپاسهای ارسالی: 1 بار
- سپاسهای دریافتی: 164 بار
- تماس:
اين شش نفر، ارادتمندان باهنر در مجلس
شش تن از نمايندگان مجلس در تذكري كتبي به وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي خواستار برخورد قانوني با سايت «بازتاب» به لحاظ انعكاس اخبار كذب شدند.
به گزارش خبرگزاري فارس، غلامعلي حداد عادل صبح امروز سهشنبه در جلسه علني مجلس تذكرات كتبي نمايندگان به مسئولين اجرايي كشور را قرائت كرد.
بنا بر اين گزارش، ۶ نفري که حاضر شدند از اعتبار خود براي محمدرضا باهنر هزينه کنند، عبارتند از: بزرگيان نماينده سبزوار، فهيمي نماينده پارس آباد و بيله سوار، حياتي نماينده لامرد، امامي راد نماينده كوهدشت، يحيوي نماينده بروجرد و قرباني نماينده قائنات؛ آنها در تذكري به وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي خواستار برخورد قانوني با سايت «بازتاب» به لحاظ انعكاس اخبار كذب شدند.
گفتي است، روز پنجشنبه بازتاب مصاحبهاي از اعلمي منتشر کرده بود که در آن آمده بود: آقاي باهنر براي تشويق برخي از نمايندگان جهت پس گرفتن امضاي خود از طرح تحقيقوتفحص از تبليغات رياستجمهوري، جمعي از آنها را گرد آورده و به آنان اعلام كرده بود، «اگر اين تحقيقوتفحص مطرح شود، چه بسا نوبت به طرح تحقيقوتفحص از هفتمين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي نيز برسد» و هنگامي كه با اعتراض برخي از حاضران روبهرو شد كه به او گفتند: «آن را كه حساب پاك است، از محاسبه چه باك است؟»، كيف خود را خارج كرده و با نشان دادن دسته چك خود، ميگويد: «چنانچه اين اتفاق بيفتد، من بايد پاسخگو باشم»
به گزارش خبرگزاري فارس، غلامعلي حداد عادل صبح امروز سهشنبه در جلسه علني مجلس تذكرات كتبي نمايندگان به مسئولين اجرايي كشور را قرائت كرد.
بنا بر اين گزارش، ۶ نفري که حاضر شدند از اعتبار خود براي محمدرضا باهنر هزينه کنند، عبارتند از: بزرگيان نماينده سبزوار، فهيمي نماينده پارس آباد و بيله سوار، حياتي نماينده لامرد، امامي راد نماينده كوهدشت، يحيوي نماينده بروجرد و قرباني نماينده قائنات؛ آنها در تذكري به وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي خواستار برخورد قانوني با سايت «بازتاب» به لحاظ انعكاس اخبار كذب شدند.
گفتي است، روز پنجشنبه بازتاب مصاحبهاي از اعلمي منتشر کرده بود که در آن آمده بود: آقاي باهنر براي تشويق برخي از نمايندگان جهت پس گرفتن امضاي خود از طرح تحقيقوتفحص از تبليغات رياستجمهوري، جمعي از آنها را گرد آورده و به آنان اعلام كرده بود، «اگر اين تحقيقوتفحص مطرح شود، چه بسا نوبت به طرح تحقيقوتفحص از هفتمين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي نيز برسد» و هنگامي كه با اعتراض برخي از حاضران روبهرو شد كه به او گفتند: «آن را كه حساب پاك است، از محاسبه چه باك است؟»، كيف خود را خارج كرده و با نشان دادن دسته چك خود، ميگويد: «چنانچه اين اتفاق بيفتد، من بايد پاسخگو باشم»
-
- پست: 3820
- تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۳۸۵, ۲:۳۰ ب.ظ
- محل اقامت: هر جا اینترنت هست... Net.
- سپاسهای ارسالی: 1 بار
- سپاسهای دریافتی: 164 بار
- تماس:
دلم برايت سوخت، سردار قادسيه!
حميد داوودآبادي، از نويسندگان جبهه و جنگ در يادداشتي که براي «بازتاب» ارسال کرده، آورده است:
دلم برايت سوخت سردار!
من پيکر آن سردار را بر سر دار، پرچمي ميبينم نماد فداکاري، جانفشاني و سرسپردگي به استعمار پير انگليس!
دلم برايت سوخت سردار سرشکسته قادسيه!
دلم برايت کباب شد سردار بر سر دار!
اصلا وقتي ديدم که تو، آن سردار مغرور و متکبر که خدا را بنده نبودي، آن گونه خفيف و خوار، به اسارت اربابانت درآمدي، دلم برايت سوخت.
*
اولين روزي که پاي بر خط مقدم جبهه گذاشتم، از اين که خاک وطنم را در اشغال مي ديدم، دلم آتش گرفت ولي ...
اولين بار که غرور مليام شديدا جريحه دار شد، ايستگاه حسينيه جاده اهواز به خرمشهر بود.
(بيخود نگوييد داوودآبادي هم ملي ـ مذهبي شده. ما هم بعد از دين و انقلاب، وطن هم براي مان ارزش والايي داشت. البته نه از جنس مليون لاف زن، بي خاصيت و خارج گودنشين.)
روز دوازدهم يا سيزدهم ارديبهشت ماه سال 1361 و در ادامه عمليات آزادسازي خرمشهر بود.
(الان که دارم آن خاطره را به ياد مي آورم، لرزم گرفته و اعصابم به هم ريخته.)
عراقي هاي برادر شده امروز! از جاده خرمشهر عقب نشيني کرده بودند. براي اين که مهمات و گلوله تهيه کنم، به داخل سنگرهاي عراقي که در شانه خاکي در غرب جاده قرار داشت، رفتم. داخل سنگر متوسطي که شدم، اولين چيزي که نظرم را جلب کرد، قاليچه پهن شده بر کف سنگر بود. (خب چکار کنم، پدرم فرش فروش است و با وجودي که از انواع آن سردرنمي آورم، ولي نسبت به فرش و قالي حساسيت خاص دارم.)
يک دفعه لرزم گرفت.
قاليچه ايراني، کف سنگر اشغالگران عرب!
جعبههاي مهمات را که به دنبال فشنگ زير و رو کردم، ناگهان چشمم به چند جفت کفش کتاني افتاد. درست مثل کفش هاي خودمان بود. تعجب کردم. زير آن آتش و درگيري، مهمات را بر زمين گذاشتم و يکي از کتاني ها را که نوي نو و داخل مشما بود، برداشتم. از کيسه که خارج کردم و نگاهي به کف آن انداختم، تنم لرزيد: «کفش ملي ايران»
کف کفششان هم مثل کفش هاي ما بود!
چي؟ کفش ملي ايران؟!
بله. کفش ملي ايران.
برادران عراقي اشغالگر، خانه ها و مغازه هاي خرمشهر را غارت کرده و در سنگرهاي شان از آنها استفاده مي کردند. آتش گرفتم. سوختم.
وقتي به سنگرهاي خودمان برگشتم، رضا علي نواز (چند روز بعد در دروازه هاي خرمشهر به شهادت رسيد) تا چشمش به قيافه پکر من افتاد، پرسيد که چه شده؟
خيلي خودم را کنترل کردم. ولي نه. هر چه فحش رکيک و کلمات زشت، از دوران کودکي تا جواني در محل از اين و آن شنيده و در ته ذهنم جا خوش کرده بودند، از مقابل ذهنم رژه رفتند و بر زبان سرخم جاري شدند.
....
نپرسيد که چه گفتم. اگر خودتان بوديد، چه مي گفتيد؟
همه غرور ملي ام خدشه دار شده بود. بغض کردم. اشکم درآمد. خاک وطنم در اشغال بود، قاليچه ايراني کف سنگرشان پهن بود، لباس ها و کفششان هم از مغازه هاي خرمشهر غارت شده بود، و اين دل صاحب مرده من بود که مدام بر غيرتم لعنت مي فرستاد که چرا؟!
سردار!
آن روز خيلي از تو و سربازانت تنفر پيدا کردم. به خون همه تان تشنه شدم.
نپرسيد که در ضد حمله آن روز صبح عراقي ها که بي شرفانه و با پررويي تمام براي بازپس گيري مجدد جاده خرمشهر، به ما حمله کردند، چه کردم و چه گذشت. ولي کمي دلم خنک شد. آخيش!
*
وقتي آن گونه تو را در دستان سربازان کثيف آمريکايي، اسير و ذليل ديدم، بر خودم لعن و نفرين کردم.
چرا؟
چرا بايد اين گونه تمام مي شدي؟
اگرچه امام خيلي پيش از اينها سرنوشت تو را پيش بيني کرده و گفته بود: "صدام راهي جز خودکشي ندارد."
ولي هيچ گاه باور نمي کردم که اين گونه خودکشي کني.
پس از سال ها نوکري و سرسپردگي، از اولين روزهاي مهر ماه سال 1359 تا همين الان، 26 سال تمام ملت عراق را درگير جنگ، مرگ و نيستي سازي و بر نعش جوانان شان شراب سرخ بنوشي!
پوتين هاي آمريکايي ها را که ليس زدي، اجازه دادي تا تاريخ هزاران ساله عراق را به يغما برند.
تا سالهاي سال، ملت عراق که هيچ گاه حاضر نشد با فدا کردن تعدادي اندک جوانانش، همچون ملت ايران، شب سياه وحشت را به صبح رساند، تاوان سالها ترس، زبوني و وحشت خود را با ميليونها تن کشته و مفقود داده و ميدهد.
کجايند آنان که بر سر و روي رزمندگان اسير ما که مظلومانه در خيابانهاي بصره و بغداد چرخانده مي شدند تا سند پيروزي سردار قادسيه باشند، سنگ، لنگه کفش و آب دهان پرت مي کردند؟
کجايند آنان که وقتي فرزندان شان، با وجودي که تا صبح هر چه گلوله داشتند به طرف نيروهاي ما خالي کرده و يا بمب ها و موشکهاي هواپيمايشان را بر خانه و کاشانه مردم در شهر ريخته بودند، به محض اين که به اسارت در مي آمدند، همچون ميهمان و برادر با آنها برخورد مي شد و به بهترين وضع در اردوگاه ها زندگي ميکردند؟
*
تا ديروز خيلي سعي مي کردم حساب تو را از مردمت جدا کنم، ولي هر چه کردم نشد.
آنها که هشت سال تمام بمب شيميايي، آتش زا، خمپاره و موشک بر سر ملت ما ريختند و شادمانه "هلهله صدام" سر مي دادند، که بودند؟
الان کجايند؟
همين ها که امروز وحشيانه، مثلا براي اين که به آمريکايي ها فشار وارد کنند! وحشيانه و ديوانه وار، بدن هاي کثيف بعثي خود را، با مواد منفجره پوشانده و خود را ميان کوچه، بازار و مسجد منفجر مي کنند.
*
آه صدام!
چقدر دلم برايت سوخت.
حلبچه را که ديدم آن گونه وحشيانه و بيرحمانه هموطنان خودت را بمباران شيميايي کردي، در خواب و بيداري آرزويم بود که روزي چهره تو را ببينم که از استنشاق گاز سيانور نفس نفس بزني و سال ها در اين درد بسوزي تا جان بکني.
*
آه سردار!
با رفتنت، همه آرزوهايم را بر باد دادي!
تو براي من، مجسمه سرسپردگي، بله قربان گويي، فداکاري، جانفشاني و جنايت در پاي اربابان بودي.
شايد جورج بوش و توني بلر هم اين گونه براي اهداف صهيونيستي شان جانفشاني نکنند، ولي تو، کردي.
فريادهايت در دادگاه، پيام آخرينت و حرفهاي آخرينت، اگر چه همه شعار بودند و کذب، ولي يک نکته مهم را در خود داشتند و فرياد ميکردند:
صدام عليه ايران، آمريکا و شايد هم اسرائيل، شعار ميداد و مثلا ملت عراق را از خطر آنان برحذر ميداشت.
ولي ...
ولي صدام کوچکترين کلمهاي به «انگليس» اين پير استعمارگر، نگفت و اهانت نکرد!
*
نوکر وفاداري بودي صدام.
خيلي هم وفادار.
آن قدر که جسد کثيف و نکبتت هم شد منشا کمک به اهداف استعماري کهن انگليس.
تفرقه بين شيعه و سني، فتنهاي بود که استعمارگران از سالهاي بسيار گذشته دنبالش بودند و تو، سر بر فرمان اربابانت، بي کوچک ترين اعتراف و افشاگري، گردن بر طناب نهادي و به خيال خودت، و ادعاي هوادارانت شدي "شهيد قهرمان عرب".
صدام!
دلم برايت سوخت که تو نبايد اين گونه ميمردي.
تو بايد به دست رزمندگان ما، جان ميکندي.
تو بايد در حلبچه، جلوي چشمان از حدقه درآمده کودکاني که تا سالهاي بسيار پيش رو، همچنان ناقص الخلقه به دنيا خواهند آمد، جان مي کندي.
تو بايد ...
تو بايد ...
ولش کنيد. تمام شد.
صدام هم رفت و اين قصه، ناگفته و مبهم به پايان رسيد.
دلم برايت سوخت سردار!
من پيکر آن سردار را بر سر دار، پرچمي ميبينم نماد فداکاري، جانفشاني و سرسپردگي به استعمار پير انگليس!
دلم برايت سوخت سردار سرشکسته قادسيه!
دلم برايت کباب شد سردار بر سر دار!
اصلا وقتي ديدم که تو، آن سردار مغرور و متکبر که خدا را بنده نبودي، آن گونه خفيف و خوار، به اسارت اربابانت درآمدي، دلم برايت سوخت.
*
اولين روزي که پاي بر خط مقدم جبهه گذاشتم، از اين که خاک وطنم را در اشغال مي ديدم، دلم آتش گرفت ولي ...
اولين بار که غرور مليام شديدا جريحه دار شد، ايستگاه حسينيه جاده اهواز به خرمشهر بود.
(بيخود نگوييد داوودآبادي هم ملي ـ مذهبي شده. ما هم بعد از دين و انقلاب، وطن هم براي مان ارزش والايي داشت. البته نه از جنس مليون لاف زن، بي خاصيت و خارج گودنشين.)
روز دوازدهم يا سيزدهم ارديبهشت ماه سال 1361 و در ادامه عمليات آزادسازي خرمشهر بود.
(الان که دارم آن خاطره را به ياد مي آورم، لرزم گرفته و اعصابم به هم ريخته.)
عراقي هاي برادر شده امروز! از جاده خرمشهر عقب نشيني کرده بودند. براي اين که مهمات و گلوله تهيه کنم، به داخل سنگرهاي عراقي که در شانه خاکي در غرب جاده قرار داشت، رفتم. داخل سنگر متوسطي که شدم، اولين چيزي که نظرم را جلب کرد، قاليچه پهن شده بر کف سنگر بود. (خب چکار کنم، پدرم فرش فروش است و با وجودي که از انواع آن سردرنمي آورم، ولي نسبت به فرش و قالي حساسيت خاص دارم.)
يک دفعه لرزم گرفت.
قاليچه ايراني، کف سنگر اشغالگران عرب!
جعبههاي مهمات را که به دنبال فشنگ زير و رو کردم، ناگهان چشمم به چند جفت کفش کتاني افتاد. درست مثل کفش هاي خودمان بود. تعجب کردم. زير آن آتش و درگيري، مهمات را بر زمين گذاشتم و يکي از کتاني ها را که نوي نو و داخل مشما بود، برداشتم. از کيسه که خارج کردم و نگاهي به کف آن انداختم، تنم لرزيد: «کفش ملي ايران»
کف کفششان هم مثل کفش هاي ما بود!
چي؟ کفش ملي ايران؟!
بله. کفش ملي ايران.
برادران عراقي اشغالگر، خانه ها و مغازه هاي خرمشهر را غارت کرده و در سنگرهاي شان از آنها استفاده مي کردند. آتش گرفتم. سوختم.
وقتي به سنگرهاي خودمان برگشتم، رضا علي نواز (چند روز بعد در دروازه هاي خرمشهر به شهادت رسيد) تا چشمش به قيافه پکر من افتاد، پرسيد که چه شده؟
خيلي خودم را کنترل کردم. ولي نه. هر چه فحش رکيک و کلمات زشت، از دوران کودکي تا جواني در محل از اين و آن شنيده و در ته ذهنم جا خوش کرده بودند، از مقابل ذهنم رژه رفتند و بر زبان سرخم جاري شدند.
....
نپرسيد که چه گفتم. اگر خودتان بوديد، چه مي گفتيد؟
همه غرور ملي ام خدشه دار شده بود. بغض کردم. اشکم درآمد. خاک وطنم در اشغال بود، قاليچه ايراني کف سنگرشان پهن بود، لباس ها و کفششان هم از مغازه هاي خرمشهر غارت شده بود، و اين دل صاحب مرده من بود که مدام بر غيرتم لعنت مي فرستاد که چرا؟!
سردار!
آن روز خيلي از تو و سربازانت تنفر پيدا کردم. به خون همه تان تشنه شدم.
نپرسيد که در ضد حمله آن روز صبح عراقي ها که بي شرفانه و با پررويي تمام براي بازپس گيري مجدد جاده خرمشهر، به ما حمله کردند، چه کردم و چه گذشت. ولي کمي دلم خنک شد. آخيش!
*
وقتي آن گونه تو را در دستان سربازان کثيف آمريکايي، اسير و ذليل ديدم، بر خودم لعن و نفرين کردم.
چرا؟
چرا بايد اين گونه تمام مي شدي؟
اگرچه امام خيلي پيش از اينها سرنوشت تو را پيش بيني کرده و گفته بود: "صدام راهي جز خودکشي ندارد."
ولي هيچ گاه باور نمي کردم که اين گونه خودکشي کني.
پس از سال ها نوکري و سرسپردگي، از اولين روزهاي مهر ماه سال 1359 تا همين الان، 26 سال تمام ملت عراق را درگير جنگ، مرگ و نيستي سازي و بر نعش جوانان شان شراب سرخ بنوشي!
پوتين هاي آمريکايي ها را که ليس زدي، اجازه دادي تا تاريخ هزاران ساله عراق را به يغما برند.
تا سالهاي سال، ملت عراق که هيچ گاه حاضر نشد با فدا کردن تعدادي اندک جوانانش، همچون ملت ايران، شب سياه وحشت را به صبح رساند، تاوان سالها ترس، زبوني و وحشت خود را با ميليونها تن کشته و مفقود داده و ميدهد.
کجايند آنان که بر سر و روي رزمندگان اسير ما که مظلومانه در خيابانهاي بصره و بغداد چرخانده مي شدند تا سند پيروزي سردار قادسيه باشند، سنگ، لنگه کفش و آب دهان پرت مي کردند؟
کجايند آنان که وقتي فرزندان شان، با وجودي که تا صبح هر چه گلوله داشتند به طرف نيروهاي ما خالي کرده و يا بمب ها و موشکهاي هواپيمايشان را بر خانه و کاشانه مردم در شهر ريخته بودند، به محض اين که به اسارت در مي آمدند، همچون ميهمان و برادر با آنها برخورد مي شد و به بهترين وضع در اردوگاه ها زندگي ميکردند؟
*
تا ديروز خيلي سعي مي کردم حساب تو را از مردمت جدا کنم، ولي هر چه کردم نشد.
آنها که هشت سال تمام بمب شيميايي، آتش زا، خمپاره و موشک بر سر ملت ما ريختند و شادمانه "هلهله صدام" سر مي دادند، که بودند؟
الان کجايند؟
همين ها که امروز وحشيانه، مثلا براي اين که به آمريکايي ها فشار وارد کنند! وحشيانه و ديوانه وار، بدن هاي کثيف بعثي خود را، با مواد منفجره پوشانده و خود را ميان کوچه، بازار و مسجد منفجر مي کنند.
*
آه صدام!
چقدر دلم برايت سوخت.
حلبچه را که ديدم آن گونه وحشيانه و بيرحمانه هموطنان خودت را بمباران شيميايي کردي، در خواب و بيداري آرزويم بود که روزي چهره تو را ببينم که از استنشاق گاز سيانور نفس نفس بزني و سال ها در اين درد بسوزي تا جان بکني.
*
آه سردار!
با رفتنت، همه آرزوهايم را بر باد دادي!
تو براي من، مجسمه سرسپردگي، بله قربان گويي، فداکاري، جانفشاني و جنايت در پاي اربابان بودي.
شايد جورج بوش و توني بلر هم اين گونه براي اهداف صهيونيستي شان جانفشاني نکنند، ولي تو، کردي.
فريادهايت در دادگاه، پيام آخرينت و حرفهاي آخرينت، اگر چه همه شعار بودند و کذب، ولي يک نکته مهم را در خود داشتند و فرياد ميکردند:
صدام عليه ايران، آمريکا و شايد هم اسرائيل، شعار ميداد و مثلا ملت عراق را از خطر آنان برحذر ميداشت.
ولي ...
ولي صدام کوچکترين کلمهاي به «انگليس» اين پير استعمارگر، نگفت و اهانت نکرد!
*
نوکر وفاداري بودي صدام.
خيلي هم وفادار.
آن قدر که جسد کثيف و نکبتت هم شد منشا کمک به اهداف استعماري کهن انگليس.
تفرقه بين شيعه و سني، فتنهاي بود که استعمارگران از سالهاي بسيار گذشته دنبالش بودند و تو، سر بر فرمان اربابانت، بي کوچک ترين اعتراف و افشاگري، گردن بر طناب نهادي و به خيال خودت، و ادعاي هوادارانت شدي "شهيد قهرمان عرب".
صدام!
دلم برايت سوخت که تو نبايد اين گونه ميمردي.
تو بايد به دست رزمندگان ما، جان ميکندي.
تو بايد در حلبچه، جلوي چشمان از حدقه درآمده کودکاني که تا سالهاي بسيار پيش رو، همچنان ناقص الخلقه به دنيا خواهند آمد، جان مي کندي.
تو بايد ...
تو بايد ...
ولش کنيد. تمام شد.
صدام هم رفت و اين قصه، ناگفته و مبهم به پايان رسيد.
-
- پست: 3820
- تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۳۸۵, ۲:۳۰ ب.ظ
- محل اقامت: هر جا اینترنت هست... Net.
- سپاسهای ارسالی: 1 بار
- سپاسهای دریافتی: 164 بار
- تماس:
نصب ۵۰ دوربين کنترل سرعت در بزرگراههاي تهران
مديرعامل شرکت کنترل ترافيک شهرداري تهران از نصب حدود 50 دوربين نظارت تصويري و ثبت سرعت در اتوبانها و بزرگراههاي همت، صياد، نيايش و چمران ظرف 4 ماه آينده در پي توافقات صورت گرفته با پليس راهنمايي و رانندگي، خبر داد.
به گزارش مهر، مهندس حجتالله بهروز با اشاره به جلسات متعددي که با پليس راهنمايي و رانندگي در زمينه توسعه دوربينهاي ثبت سرعت در بزرگراهها و اتوبانهاي تهران برگزار شده، افزود: پس از رسيدن به توافقات نهايي 4 اتوبان اصلي پايتخت شامل چمران، همت، نيايش و صياد شيرازي ظرف 4 ماه آينده تحت پوشش دوربينهاي ثبت سرعت قرار ميگيرند.
وي با تاکيد بر اينکه در حال حاضر توافقات لازم بين شرکت کنترل ترافيک و راهنمايي و رانندگي صورت گرفته و در مراحل عقد قرارداد هستيم، تصريح کرد: بر اساس برآوردهاي صورت گرفته در هر بزرگراه حداقل 10 دوربين ثبت سرعت و نظارت تصويري نصب خواهد شد و در مجموع براي اين چهار اتوبان پايتخت برنامه نصب بين 40 تا 50 دستگاه دوربين ثبت سرعت در نظر گرفته شده است.
به گفته بهروز، نصب دوربينهاي ثبت سرعت در بزرگراهها و اتوبانهاي شهر تهران ضمن امکان نظارت دقيق بر نحوه رانندگي و کنترل سرعت مطمئن، تخلفات رانندگان در بحث سرعت را در ساعات مختلف شبانه روز ثبت ميکند.
به گزارش مهر، مهندس حجتالله بهروز با اشاره به جلسات متعددي که با پليس راهنمايي و رانندگي در زمينه توسعه دوربينهاي ثبت سرعت در بزرگراهها و اتوبانهاي تهران برگزار شده، افزود: پس از رسيدن به توافقات نهايي 4 اتوبان اصلي پايتخت شامل چمران، همت، نيايش و صياد شيرازي ظرف 4 ماه آينده تحت پوشش دوربينهاي ثبت سرعت قرار ميگيرند.
وي با تاکيد بر اينکه در حال حاضر توافقات لازم بين شرکت کنترل ترافيک و راهنمايي و رانندگي صورت گرفته و در مراحل عقد قرارداد هستيم، تصريح کرد: بر اساس برآوردهاي صورت گرفته در هر بزرگراه حداقل 10 دوربين ثبت سرعت و نظارت تصويري نصب خواهد شد و در مجموع براي اين چهار اتوبان پايتخت برنامه نصب بين 40 تا 50 دستگاه دوربين ثبت سرعت در نظر گرفته شده است.
به گفته بهروز، نصب دوربينهاي ثبت سرعت در بزرگراهها و اتوبانهاي شهر تهران ضمن امکان نظارت دقيق بر نحوه رانندگي و کنترل سرعت مطمئن، تخلفات رانندگان در بحث سرعت را در ساعات مختلف شبانه روز ثبت ميکند.
-
- پست: 3820
- تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۳۸۵, ۲:۳۰ ب.ظ
- محل اقامت: هر جا اینترنت هست... Net.
- سپاسهای ارسالی: 1 بار
- سپاسهای دریافتی: 164 بار
- تماس:
معاون بنلادن: طرح جديد بوش مسخره است
لظواهري در يك نوار ويدويي جديد، استراتژي بوش مبني بر اعزام نيروهاي مازاد به عراق را به تمسخر گرفت.
به گزارش ايسنا، ايمن الظواهري مرد شماره دوي «القاعده» و معاون بن لادن، در يك نوار ويدئويي كه از اينترنت پخش شد، ضمن به تمسخر گرفتن طرح جديد جورج بوش، رئيس جمهور آمريكا مبني بر اعزام نيروهاي مازاد به عراق تاكيد كرد: مقاومت توانايي از بين بردن تمام ارتش آمريكا را نيز دارد.
وي با لحني تمسخرآميز اظهار داشت: چرا 20 هزار سرباز به عراق اعزام ميكنيد؟ چرا 50 يا 100 هزار سرباز نه؟
الظواهري بار ديگر ضمن تهديد نيروهاي اشغالگر آمريكايي از آنها پرسيد: آيا نميدانيد كه سگهاي عراق شامهي قوي در شناسايي اجساد شما دارند؟
وي همچنين يك طرح آتشبس جديد را ارايه كرد كه در آن به امكان ايجاد تفاهم با مسلمانان اشاره شده است.
فرد شماره دو القاعده در اين نوار ويدئويي عنوان داشت: تا زماني كه آمريكاييها دنبالهرو سياستهاي بوش و دولتش باشند برقراري صلح غير ممكن است.
وي با اشاره به اوضاع افغانستان اظهار داشت: آمريكا نتوانست گروه طالبان را از پناهگاه امنشان در اين كشور محروم كند و به دليل اين شكست دست به دامن سازمان پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) شد.
معاون بن لادن گفت: اين القاعده و طالبان به رهبري ملا عمر بودند كه آمريكاييها را از پناهگاهي امن در افغانستان محروم كردند. امنيت بايد بين ما تقسيم شود؛ اگر ما در امان باشيم شما نيز در امان خواهيد بود و اگر ما تسليم شويم، شما نيز بايد همين كار را انجام دهيد.
الظواهري بار ديگر مسلمانان را دعوت به جهاد كرده و عنوان داشت: طرح بوش مبني بر اعزام نيروهاي مازاد به عراق جهاد را بر هر مسلماني واجب كرده كه براي دفاع از اسلام برخيزد.
الظواهري همچنين از بوش درباره بحران سومالي انتقاد كرد و گفت: نيروهاي اسلامي پشت نيروهاي اتيوپي را خواهند شكست. من ميخواهم خبر خوبي به بوش بدهم؛ او بردگان اتيوپيايياش را در فاجعهي واقعي گير انداخته است. مجاهدين پشت آنها را خواهند شكست.
به گزارش ايسنا، ايمن الظواهري مرد شماره دوي «القاعده» و معاون بن لادن، در يك نوار ويدئويي كه از اينترنت پخش شد، ضمن به تمسخر گرفتن طرح جديد جورج بوش، رئيس جمهور آمريكا مبني بر اعزام نيروهاي مازاد به عراق تاكيد كرد: مقاومت توانايي از بين بردن تمام ارتش آمريكا را نيز دارد.
وي با لحني تمسخرآميز اظهار داشت: چرا 20 هزار سرباز به عراق اعزام ميكنيد؟ چرا 50 يا 100 هزار سرباز نه؟
الظواهري بار ديگر ضمن تهديد نيروهاي اشغالگر آمريكايي از آنها پرسيد: آيا نميدانيد كه سگهاي عراق شامهي قوي در شناسايي اجساد شما دارند؟
وي همچنين يك طرح آتشبس جديد را ارايه كرد كه در آن به امكان ايجاد تفاهم با مسلمانان اشاره شده است.
فرد شماره دو القاعده در اين نوار ويدئويي عنوان داشت: تا زماني كه آمريكاييها دنبالهرو سياستهاي بوش و دولتش باشند برقراري صلح غير ممكن است.
وي با اشاره به اوضاع افغانستان اظهار داشت: آمريكا نتوانست گروه طالبان را از پناهگاه امنشان در اين كشور محروم كند و به دليل اين شكست دست به دامن سازمان پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) شد.
معاون بن لادن گفت: اين القاعده و طالبان به رهبري ملا عمر بودند كه آمريكاييها را از پناهگاهي امن در افغانستان محروم كردند. امنيت بايد بين ما تقسيم شود؛ اگر ما در امان باشيم شما نيز در امان خواهيد بود و اگر ما تسليم شويم، شما نيز بايد همين كار را انجام دهيد.
الظواهري بار ديگر مسلمانان را دعوت به جهاد كرده و عنوان داشت: طرح بوش مبني بر اعزام نيروهاي مازاد به عراق جهاد را بر هر مسلماني واجب كرده كه براي دفاع از اسلام برخيزد.
الظواهري همچنين از بوش درباره بحران سومالي انتقاد كرد و گفت: نيروهاي اسلامي پشت نيروهاي اتيوپي را خواهند شكست. من ميخواهم خبر خوبي به بوش بدهم؛ او بردگان اتيوپيايياش را در فاجعهي واقعي گير انداخته است. مجاهدين پشت آنها را خواهند شكست.
-
- پست: 3820
- تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۳۸۵, ۲:۳۰ ب.ظ
- محل اقامت: هر جا اینترنت هست... Net.
- سپاسهای ارسالی: 1 بار
- سپاسهای دریافتی: 164 بار
- تماس:
شنيده شدن صداي انفجار در مشهد
با وجود اعلام معاون فرماندار مشهد مبني بر اينكه صداي انفجار ديروز در منطقه آب و برق مشهد مربوط به زلزله بخش طرقبه است، بخشدار طرقبه اعلام كرد: ديروز بعدازظهر و هنگام زلزله هيچ صدايي در طرقبه به گوش نرسيده است.
ابوالفضل زنجانيان در گفتوگو با ايسنا، در پاسخ به اين سوال كه آيا احتمال دارد اين صدا مربوط به اردوگاه سپاه در منطقه طرقبه باشد؟ گفت: تا كنون هيچ گزارشي به ما در اين خصوص نرسيدهاست، ضمن اين كه دوباره تاكيد ميكنم صدايي در طرقبه به گوش نرسيدهاست.
وي در خصوص خسارت به وجود آمده ناشي از زلزله در منطقه گفت: اين زلزله 3/5 ريشتري هيچ خسارتي در پي نداشته است.
گفتني پيش از اين محمود جمشيدي، معاون فرماندار مشهد در گفتوگو با ايسنا گفت: در منطقه طرقبه هيچ انفجاري رخ نداده و صداي شنيده شده مربوط به زلزله بودهاست.
ديروز بعد از ظهر صداي انفجاري در منطقه آب و برق مشهد به گوش رسيد و پس از آن برق اين منطقه براي مدتي قطع شد.
ابوالفضل زنجانيان در گفتوگو با ايسنا، در پاسخ به اين سوال كه آيا احتمال دارد اين صدا مربوط به اردوگاه سپاه در منطقه طرقبه باشد؟ گفت: تا كنون هيچ گزارشي به ما در اين خصوص نرسيدهاست، ضمن اين كه دوباره تاكيد ميكنم صدايي در طرقبه به گوش نرسيدهاست.
وي در خصوص خسارت به وجود آمده ناشي از زلزله در منطقه گفت: اين زلزله 3/5 ريشتري هيچ خسارتي در پي نداشته است.
گفتني پيش از اين محمود جمشيدي، معاون فرماندار مشهد در گفتوگو با ايسنا گفت: در منطقه طرقبه هيچ انفجاري رخ نداده و صداي شنيده شده مربوط به زلزله بودهاست.
ديروز بعد از ظهر صداي انفجاري در منطقه آب و برق مشهد به گوش رسيد و پس از آن برق اين منطقه براي مدتي قطع شد.
-
- پست: 3820
- تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۳۸۵, ۲:۳۰ ب.ظ
- محل اقامت: هر جا اینترنت هست... Net.
- سپاسهای ارسالی: 1 بار
- سپاسهای دریافتی: 164 بار
- تماس:
شنيده شدن صداي انفجار در مشهد
با وجود اعلام معاون فرماندار مشهد مبني بر اينكه صداي انفجار ديروز در منطقه آب و برق مشهد مربوط به زلزله بخش طرقبه است، بخشدار طرقبه اعلام كرد: ديروز بعدازظهر و هنگام زلزله هيچ صدايي در طرقبه به گوش نرسيده است.
ابوالفضل زنجانيان در گفتوگو با ايسنا، در پاسخ به اين سوال كه آيا احتمال دارد اين صدا مربوط به اردوگاه سپاه در منطقه طرقبه باشد؟ گفت: تا كنون هيچ گزارشي به ما در اين خصوص نرسيدهاست، ضمن اين كه دوباره تاكيد ميكنم صدايي در طرقبه به گوش نرسيدهاست.
وي در خصوص خسارت به وجود آمده ناشي از زلزله در منطقه گفت: اين زلزله 3/5 ريشتري هيچ خسارتي در پي نداشته است.
گفتني پيش از اين محمود جمشيدي، معاون فرماندار مشهد در گفتوگو با ايسنا گفت: در منطقه طرقبه هيچ انفجاري رخ نداده و صداي شنيده شده مربوط به زلزله بودهاست.
ديروز بعد از ظهر صداي انفجاري در منطقه آب و برق مشهد به گوش رسيد و پس از آن برق اين منطقه براي مدتي قطع شد.
ابوالفضل زنجانيان در گفتوگو با ايسنا، در پاسخ به اين سوال كه آيا احتمال دارد اين صدا مربوط به اردوگاه سپاه در منطقه طرقبه باشد؟ گفت: تا كنون هيچ گزارشي به ما در اين خصوص نرسيدهاست، ضمن اين كه دوباره تاكيد ميكنم صدايي در طرقبه به گوش نرسيدهاست.
وي در خصوص خسارت به وجود آمده ناشي از زلزله در منطقه گفت: اين زلزله 3/5 ريشتري هيچ خسارتي در پي نداشته است.
گفتني پيش از اين محمود جمشيدي، معاون فرماندار مشهد در گفتوگو با ايسنا گفت: در منطقه طرقبه هيچ انفجاري رخ نداده و صداي شنيده شده مربوط به زلزله بودهاست.
ديروز بعد از ظهر صداي انفجاري در منطقه آب و برق مشهد به گوش رسيد و پس از آن برق اين منطقه براي مدتي قطع شد.
-
- پست: 3820
- تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۳۸۵, ۲:۳۰ ب.ظ
- محل اقامت: هر جا اینترنت هست... Net.
- سپاسهای ارسالی: 1 بار
- سپاسهای دریافتی: 164 بار
- تماس:
بيتوجهي شوراي امنيت به حمله به كنسولگري ايران
رئيس شوراي امنيت سازمان ملل متحد اعلام كرد: بررسي موضوع ديپلماتهاي ايراني كه در جريان حمله نيروهاي آمريكايي به مقر كنسولگري ايران در اربيل عراق بازداشت شدند، در دستور كار شورا قرار ندارد.
به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از خبرگزاري رسمي كويت، "ويتالي چوركين"، سفير روسيه در سازمان ملل كه رياست دورهاي شوراي امنيت اين سازمان را بر عهده دارد، گفت: اعضاي شوراي امنيت اين موضوع را بررسي نكردند زيرا هيچ درخواست رسمي براي طرح اين موضوع در نشست شورا از سوي هيچ شخصي مطرح نشده است.
اين در حالي است كه "مهدي يزدي" كاردار ايران در سازمانملل متحد در نامهاي به "بان كيمون" دبيركل اين سازمان، از وي خواسته بود تا با واكنش فوري و جدي به اين اقدام نظاميان آمريكايي، موضوع را در دستور كار سازمان و شوراي امنيت قرار دهد.
وي در اين نامه، اقدام آمريكا در بازداشت ديپلماتهاي ايراني فعال در كنسولگري جمهوري اسلامي ايران در اربيل را اقدامي توهينآميز و غيرقانوني اعلام و تصريح كرده بود بايد علاوه بر آزادي هر پنج ديپلمات، اسناد مصادره شده پس داده و غرامت خسارتهايي كه به كنسولگري وارد شده پرداخت شود.
به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از خبرگزاري رسمي كويت، "ويتالي چوركين"، سفير روسيه در سازمان ملل كه رياست دورهاي شوراي امنيت اين سازمان را بر عهده دارد، گفت: اعضاي شوراي امنيت اين موضوع را بررسي نكردند زيرا هيچ درخواست رسمي براي طرح اين موضوع در نشست شورا از سوي هيچ شخصي مطرح نشده است.
اين در حالي است كه "مهدي يزدي" كاردار ايران در سازمانملل متحد در نامهاي به "بان كيمون" دبيركل اين سازمان، از وي خواسته بود تا با واكنش فوري و جدي به اين اقدام نظاميان آمريكايي، موضوع را در دستور كار سازمان و شوراي امنيت قرار دهد.
وي در اين نامه، اقدام آمريكا در بازداشت ديپلماتهاي ايراني فعال در كنسولگري جمهوري اسلامي ايران در اربيل را اقدامي توهينآميز و غيرقانوني اعلام و تصريح كرده بود بايد علاوه بر آزادي هر پنج ديپلمات، اسناد مصادره شده پس داده و غرامت خسارتهايي كه به كنسولگري وارد شده پرداخت شود.
-
- پست: 3820
- تاریخ عضویت: چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۳۸۵, ۲:۳۰ ب.ظ
- محل اقامت: هر جا اینترنت هست... Net.
- سپاسهای ارسالی: 1 بار
- سپاسهای دریافتی: 164 بار
- تماس:
سوئيس و ميانجيگري بين سوريه و اسرائيل
در حالي که دمشق و تل آويو انجام مذاکرات محرمانه دوجانبه را تکذيب کرده اند؛ دولت سوئيس رسما از ميانجيگري خود ميان سوريه و اسرائيل خبر داد.
به گزارش مهر به نقل از پايگاه اينترنتي «محيط»، دولت سوئيس رسما ميانجيگري ميان سوريه و اسرائيل را اعلام کرد.
اين درحالي است که تلآويو و دمشق اين موضوع را که بين طرفين مذاکراتي صورت گرفت، رد کردهاند.
از سويي ديگر، يک مسئول بلندپايه اسرائيلي فاش کرد: تماسها بين تلآويو و دمشق از سال 2004 با ميانجيگري سوئيس و با آگاهي دولت اسرائيل با وجود تکذيب اين اخبار آغاز شد.
شبکه «الحره» به نقل از «ميشلينه کالمي ـ ري» رئيسجمهوري جديد سوئيس اعلام کرد: در حال حاضر يک ميانجيگر سوئيسي در دمشق حضور دارد و مذاکرات مخفيانه و محرمانهاي را به منظور ايجاد زمينهاي براي تفاهمات مشترک بين دوطرف و با هدف آغاز مذاکرات صلح انجام داد.
رئيسجمهوري جديد سوئيس، اين سخنان را در اولين کنفرانس مطبوعاتي خود بعد از برعهده گرفتن منصب رياست جمهوري ايراد کرد.
همچنين روزنامه «هاآرتص» اسرائيل هفته گذشته در يکي از شمارههاي خود به اين مسئله اشاره کرد که اسرائيل و سوريه طي سلسله نشستهاي محرمانه بين مقامهاي دو طرف که بين سپتامبر 2004 تا جولاي 2006 صورت گرفت به برنامه هايي براي اجراي صلح دست يافتند.
اين روزنامه همچنين نوشت که گفتوگوهاي مقامهاي سوريه و اسرائيل از آنجا آغاز شد که بشار اسد، رئيسجمهوري سوريه در سال 2004 ميلادي به ترکيه سفر کرد و در هتلي اقامت گزيد که سفير رژيم صهيونيستي نيز در آن هتل اقامت داشت.
سفير اسرائيل در ترکيه در آن زمان «آلون ليل» بود که زماني هم به عنوان وزير امور خارجه رژيم صهيونيستي فعاليت ميکرد.
به نوشته اين روزنامه، «آلون ليل» پس از بازگشت به اسرائيل (اراضي اشغالي 1948) در يک مراسم ميهماني که با حضور «فريدون سينير ليواوقلو»، سفير آن روزهاي ترکيه در اسرائيل برگزار شده بود؛ اين خبر را به اطلاع مقامهاي ارشد تلآويو رساند که اسد در سفر خود به ترکيه از مقامهاي اين کشور خواسته تا با توجه به روابط خوب خود با مقامهاي اسرائيلي، اقدام به ميانجيگري براي برقراري صلح ميان سوريه و اسرائيل کنند.
اين روزنامه در ادامه نوشت: درخواست سوريه با استقبال آريل شارون، نخست وزير سابق اسرائيل روبرو شد و شارون هم اعلام کرده بود که اگر قرار است مذاکراتي به صورت محرمانه با سوريه و با حضور يک ميانجي داشته باشيم؛ بهتر است آن ميانجي ترکيه باشد.
بر همين اساس پس از آن گفتوگوهايي به صورت محرمانه ميان اين طرفها انجام شد که با بيماري شارون، اين گفتوگوها دچار وقفه شد.
منابع سوري و اسرائيلي خبر روزنامه «هاآرتص» را تکذيب کرده اند.
به گزارش مهر به نقل از پايگاه اينترنتي «محيط»، دولت سوئيس رسما ميانجيگري ميان سوريه و اسرائيل را اعلام کرد.
اين درحالي است که تلآويو و دمشق اين موضوع را که بين طرفين مذاکراتي صورت گرفت، رد کردهاند.
از سويي ديگر، يک مسئول بلندپايه اسرائيلي فاش کرد: تماسها بين تلآويو و دمشق از سال 2004 با ميانجيگري سوئيس و با آگاهي دولت اسرائيل با وجود تکذيب اين اخبار آغاز شد.
شبکه «الحره» به نقل از «ميشلينه کالمي ـ ري» رئيسجمهوري جديد سوئيس اعلام کرد: در حال حاضر يک ميانجيگر سوئيسي در دمشق حضور دارد و مذاکرات مخفيانه و محرمانهاي را به منظور ايجاد زمينهاي براي تفاهمات مشترک بين دوطرف و با هدف آغاز مذاکرات صلح انجام داد.
رئيسجمهوري جديد سوئيس، اين سخنان را در اولين کنفرانس مطبوعاتي خود بعد از برعهده گرفتن منصب رياست جمهوري ايراد کرد.
همچنين روزنامه «هاآرتص» اسرائيل هفته گذشته در يکي از شمارههاي خود به اين مسئله اشاره کرد که اسرائيل و سوريه طي سلسله نشستهاي محرمانه بين مقامهاي دو طرف که بين سپتامبر 2004 تا جولاي 2006 صورت گرفت به برنامه هايي براي اجراي صلح دست يافتند.
اين روزنامه همچنين نوشت که گفتوگوهاي مقامهاي سوريه و اسرائيل از آنجا آغاز شد که بشار اسد، رئيسجمهوري سوريه در سال 2004 ميلادي به ترکيه سفر کرد و در هتلي اقامت گزيد که سفير رژيم صهيونيستي نيز در آن هتل اقامت داشت.
سفير اسرائيل در ترکيه در آن زمان «آلون ليل» بود که زماني هم به عنوان وزير امور خارجه رژيم صهيونيستي فعاليت ميکرد.
به نوشته اين روزنامه، «آلون ليل» پس از بازگشت به اسرائيل (اراضي اشغالي 1948) در يک مراسم ميهماني که با حضور «فريدون سينير ليواوقلو»، سفير آن روزهاي ترکيه در اسرائيل برگزار شده بود؛ اين خبر را به اطلاع مقامهاي ارشد تلآويو رساند که اسد در سفر خود به ترکيه از مقامهاي اين کشور خواسته تا با توجه به روابط خوب خود با مقامهاي اسرائيلي، اقدام به ميانجيگري براي برقراري صلح ميان سوريه و اسرائيل کنند.
اين روزنامه در ادامه نوشت: درخواست سوريه با استقبال آريل شارون، نخست وزير سابق اسرائيل روبرو شد و شارون هم اعلام کرده بود که اگر قرار است مذاکراتي به صورت محرمانه با سوريه و با حضور يک ميانجي داشته باشيم؛ بهتر است آن ميانجي ترکيه باشد.
بر همين اساس پس از آن گفتوگوهايي به صورت محرمانه ميان اين طرفها انجام شد که با بيماري شارون، اين گفتوگوها دچار وقفه شد.
منابع سوري و اسرائيلي خبر روزنامه «هاآرتص» را تکذيب کرده اند.