شما که اینهمه سرتون توی تحقیقه میتونید بگید که این جهش وحشتناک در آمار تجاوزها در ایران اونهم از مدل گروهیش به چه علته؟
راهکارش چیه و اگه همینطوری بریم جلو چه تصویری از آینده میتونیم داشته باشیم؟
دوست عزیز، بنده جامعه شناس نیستم که بخوام یک تحلیل جامع و کامل انجام بدم، و علل این مسائل رو به طور کلی مطرح کنم. بخصوص که اشراف کاملی هم بر تمامی موارد تجاوزی که مطرح شدند، ندارم. یک کارشناس باید شرایط هر کدام از این تجاوزها را بررسی کنه، با عوامل آنها صحبت کنه، و سعی کنه علل مشترک بین این اعمال را استخراج کنه، یک فرضیه علمی ارائه کنه، و سپس فرضیه خودش را با داده های واقعی موجود سنجش کنه، تا ببینه چقدر جامعیت داره.
چیزی که من به عنوان برداشت شحصی خودم به عنوان یک عضو جامعه (نه یک کارشناس) دارم؛ این هست که اولا دقت کنید نمیشه همینطوری گفت "جهش وحشتناک"؛ جهش در اخبار یک موضوع با جهش در مصادیق اون موضوع تفاوت داره؛ من اطلاع دقیقی ندارم که چقدر آمار تجاوز در کشور در سال اخیر افزایش داشته، این رو میشه تحت عنوان محقق، نویسنده، روزنامه نگار و غیره از نیروی انتظامی، یا سازمان های مرتبط دیگه استعلام کرد، و با یک سری محاسبات آماری، حدود تجاوز های اعلام نشده را هم به دست آورد و یک تخمین کلی زد. مسئله ایی که الان ما با آن مواجه هستیم، جهش در اخبار منتشر شده از تجاوزات جنسی هست. اگر بعضی از موارد معروف مطرح شده در چند هفته اخیر را بررسی کنید، بعضا مربوط به چندین ماه یا گاها سال پیش بودند، که الان رسانه ایی شدند. در واقع الان تب اخبار تجاوز در رسانه های کشور داغ هست، و هر کجا که تجاوزی صورت میگیره، یا حتی تجاوزهایی که در گذشته صورت گرفته بودند و رسانه ایی نشده بودند، با آب و تاب بالایی گزارش میشند.
اما اینکه آیا اصولا تجاوز جنسی در جامعه ما وجود داره، و آیا تجاوز جنسی یک مسئله بحران آفرین هست؛ بله، درش شکی نیست. در جامعه ما تجاوز جنسی وجود داره، و تجاوز هم آثار منفی بسیاری در جامعه داره. آیا باید با جدیت پیگیری بشه؟ بله!
برای پیگیری این موضوع، یک جنبه بررسی عوامل وقوع همچین رفتارهایی هست؛ یک جنبه هم راهکارهای مبارزه با این عوامل به منظور ریشه کن کردن این ناهنجاری هست. عوامل مختلفی برای وقوع تجاوز عنوان میشند. باید دقت کرد که همه تجاوز ها حاصل یک علت مشخص نیستند؛ برخی افراد عقده جنسی دارند، برخی افراد هدف شان ضربه زدن به یک شخص یا خانواده خاص هست، بعضی افراد تعادل روحی و روانی درستی در زمان وقوع جرم ندارند (مثلا مست هستند)، برخی افراد عقده خود کم بینی دارند و با این کار قصد جبران این نقیصه را دارند؛ پس عوامل مختلف هستند، و راهکارها هم باید مختلف باشند.
حالا اگر بر فرض شما عقده جنسی را یک عامل در نظر بگیرید، یا فقر را یک عامل در نظر بگیرید؛ یک فرضیه میتونه این باشه که شما با کاهش سطح فقر، یا با افزایش آزادی های جنسی، باید بتونید این ناهنجاری را کنترل کنید. برای اینکه این فرضیه شما قابل استناد و بهره برداری باشه، باید آن را با آمار و ارقام و واقعیت های موجود بسنجید. واقعیت های موجود نشان میدن که آزادی های بی قید و بند جنسی، یا حتی رفاه اقتصادی نمیتونه کنترل کننده تجاوز و خشونت های جنسی باشه، چون کشورهایی که این عوامل را در جامعه خودشان ترویج کردند، الان به شدت با موضوع تجاوز و آزار و اذیت جنسی درگیر هستند، و نرخ رشد بسیار بالایی هم در این زمینه دارند، به طوری که در برخی از این کشور ها این مسئله به یک بحران اجتماعی تبدیل شده؛ پس راهکار مقابله با این ناهنجاری آزادی جنسی و رفتارهای مشابه آن نیست، که اگر بود، برای کشورهای ترویج کننده این فرضیه راهگشا میشد، که نشد.
در نظام اجتماعی اسلام، عوامل مختلف از هم مستقل نیستند، بلکه به هم وابسته اند؛ ما در صورتی میتونیم نظام اسلامی را زیر سوال ببریم که بتونیم شرایط آن را محقق کنیم، و سپس ازش نتیجه نگیریم. در شرایط فعلی جامعه ما، برخی شاخصه های جامعه اسلامی رعایت میشه، بعضی اصلا رعایت نمیشند، بعضی کمی رعایت میشند، بعضی هم بیش از حد توصیه شده اسلام رعایت میشند؛ اون وقت انتظار هم داریم که مملکت گل و بلبل بشه! در واقع ما هر جا میل مان بکشه، در جامعه مکاتب و نظریات غربی را وارد می کنیم، هر جا میل مان بکشه، اندیشه های اسلامی را وارد می کنیم، هر جا میل مان بکشه، سنت های ایرانی را وارد می کنیم؛ بعدش هم انتظار معجزه از این معجون هفت رنگ را داریم! به عنوان مثال، سرمایه محوری در جوامع کاپیتالیست (مثل اکثر جوامع غربی) یک اصل مشخص و پذیرفته شده و حسن محسوب میشه؛ یعنی پول بالاترین حرف را در جامعه میزنه. فرد پولدار در جامعه شاخص میشه. نظام سیاسی کشور را سرمایه دار مشخص میکنه. وجود طبقات سرمایه داری در جامعه ضد ارزش محسوب نمیشه. مصرف گرایی و نگاه مادی به همه چیز و همه کس، و صرفا به دنبال منفعت مالی بودند، ضد ارزش محسوب نمیشه. خب اونها اونطور زندگی می کنند. در نظام اسلامی این مسائل حسن محسوب نمیشه، نگاه مالی به همه چیز، مصرف گرایی، مادیت، و موارد دیگه که ذکرش رفت، مورد انتقاد قرار می گیرند. حالا شما اگر بیاید ارزش های اسلامی را با سبک زندگی سرمایه داری قاطی کنید، یعنی از یک طرف مردم را تشویق به عبودیت و دینداری کنید، و از طرف دیگه شاخص های سرمایه داری را در جامعه ترویج کنید، دارید سعی می کنید دو ماده غیر همگن را با هم ترکیب کنید؛ خب تا قیام قیامت هم که اینها را با هم مخلوط کنید، با هم ترکیب نمیشند و یک محلول همگن بوجود نمیاوردند. سایر مسائل هم به همین شکل هست؛ ما مجازات اسلامی داریم، ممنوعیت آزادی بی قید و شرط جنسی را داریم، اما رفتارمان در جامعه و رسانه ترویج محرک های جنسی به شکل های مختلف هست. بحث حجاب را داریم، ولی چهار نفر نداریم که بتونند بحث حجاب را به شکل نهادینه و یک فرهنگ عمیق در جامعه جاری کنند، و همه کارهای به نصیحت های کم اثر و برخوردهای قهر آمیز ختم میشه. ما قوانین اسلامی را تا حدا امکان جاری می کنیم، ولی مثلا وقتی یک حکمی مثل حکم صیغه که امام معصوم (ع) آن را عامل جلوگیری از زنا معرفی می کنند، مطرح میشه؛ فرهنگ جاهلی خودمان را بزرگش می کنیم، و حکم اسلامی را در حد یک عمل سخیف و زشت و هوسبازی تقلیل میدیم؛ چون به مجازمان خوش نمیاد! خب این چه فرقی با رفتار اون دومین داره؟ اون هم می گفت شخصا از صیغه خوشش نمیاد، و چون خودش از این کار خوشش نمیامد، برخلاف حکم قرآن و سنت پیامبر (ص)، این عمل را در جامعه ممنوع کرد، و افرادی که این کار را می کردند را مجازات هم کرد! پس ما اگر واقعا به این نتیجه رسیدیم که مکاتب مختلفی که در این صد و اندی سال گذشته آمدند (مثل کمونیسم و لیبرالیسم و غیره) و رفتند، هیچکدام جامعیت نداشتند، و هر کدام مشکلات بزرگتری ایجاد کردند، و واقعا به این نتیجه رسیدیم که اسلام رهایی بخش انسان ها ست، باید قوانین اسلامی را در همه جهات پیاده سازی کنیم، نه اینکه در یک وجهه قوانین اسلامی باشد، در وجهه اصول کاپیتالسیم، یک جا کمونیسم باشد، و جای دیگه سکولاریسم و غیره. این مشکلی هم که هست یک بخشش به متفکران خودِ ما بر میگرده، که مطالعاتشان و دانش شان عموما مبتنی بر نظریات و اندیشه های غربی در حوزه علوم انسانی هست، و قصد دارند به نوعی علوم انسانی غربی را با اندیشه های اسلامی ترکیب کنند، در حالی که این دو بر اصول و پایه های کاملا متفاوت و متضادی بنا شدند؛ یک بخشش هم مربوط به تهاجم فرهنگی غرب به سایر فرهنگ ها، و عدم وجود تدابیر و مکانیزم های مناسب در جوامع قربانی برای مقابله با این تهاجم هست. الان ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، نظام رسانه ایی دنیا دست غرب هست، و تفکرات و سبک زندگی غربی به اشکال مختلف صوتی، تصویری، مکتوب، با جلال و جبروت خاص به خورد کل ملت های دنیا داده میشه.
البته یکی از مشکلات جامعه ما در برخورد با ناهنجاری های فرهنگی و اجتماعی انتظار برخورد از بالا به پایین هست؛ الان ما اگر درباره حجاب بحث کنیم، همش میگیم مسئولین فرهنگی باید چنین و چنان کنند، نیروی انتظامی فلان کند، و غیره؛ در حالی که مسئولیت مسئولیت در جای خود محفوظ، ولی کم کاری مسئولین باری را از دوش ما به عنوان اعضاء جامع بر نمی دارد. یک فرد چشم چران، یا یک فرد متجاوز به نوامیس مردم، یا یک فرد بی حجاب نمی تواند به خاطر ضعف مسئولین در جامعه از خودش سلب مسئولیت کند، و مدعی شود که به خاطر کم کاری مسئولین فرهنگی یا اقتصادی به این معضل دچار شده! هر چند گناه یک مسئول فرهنگی در صورت وقوع بحران های فرهنگی بسیار بسیار بیشتر از اعضاء عادی جامعه هست، ولی گناه اعضاء جامعه هم در جای خودش محفوظ هست. شما اگر به آیات قرآن توجه کنید، اقوامی که دچار عذاب شدند، مثل قوم لوط، یک عده ایشان بزرگان قوم بودند، سردمداران قوم بودند، که با سوء مدیریت، با سوء برداشت، با تفکرات جاهلی، با حسادت های جاهلی، با مقام پرستی و غیره؛ با پیامبران الهی مخالفت می کردند، و البته قوم خودشان را هم گمراه می کردند. یک عده هم مردم عادی و پیروان این افراد بودند، یک عده هم مومنین به رسولان بودند. وقتی عذاب الهی نازل می شود، بهانه هایی مثل اینکه فلانی گولم زد، فلانی مسئول اون بخش بود، من نبودم، و کاره ایی نبودم، یک کارمند دون پایه بودم، و غیره پذیرفته نیست؛ بلکه همه به جز مومنین عذاب میشند. در قیامت هم وقتی که کافران به بزرگان قوم شان اشاره می کنند و آنها را اسباب بدبختی خودشان معرفی می کنند، خدا نمی فرماید، باشه، شما تشریف ببرید، ما حساب این بزرگان قوم تان را میرسیم، بلکه می فرماید همگی با هم به جهنم بروید! ما اگر در جامعه خودمان احساس مسئولیت کنیم، نسبت به ناهنجاری ها سکوت نکنیم، در جهت رفع ناهنجاری ها همت کنیم، اول از همه هم ناهنجاری ها را در خودمان و خانواده مان برطرف کنیم؛ یعنی سعی کنیم به معنای واقعی "صالح" باشیم؛ کم کاری مسئولین باعث افزایش مسئولیت خودمان در جامعه میشود؛ نه اینکه پا روی پا بگذاریم و قصه تعریف کنیم که فلان ناهنجاری خیلی زیاد شده، مسئولین پیگیر نیستند، بعدش خودمان هم در بسیاری از رفتارهای مان در جامعه، خواسته یا ناخواسته مروج همان ناهنجاری باشیم! بعضی ها فکر می کنند احساس مسئولیت در جامعه، یا امر به معروف و نهی از منکر یعنی اینکه در خیابان دور بزنیم و به زمین و زمان گیر بدهیم! همچین چیزی سیره پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت (ع) نبود، ما خودمان و خانواده خودمان را اصلاح کنیم، جامعه هم اصلاح میشه، نیازی نیست به دیگران (از مدیران گرفته تا مردم عادی) گیر بدیم و همه را جز خودمان مسئول بدبختی ها بدانیم. تاثیری هم نداره، اگر هم تبعات منفی ایی در راه باشه، به همه میرسه. متاسفانه همیشه منتظریم که یک مدیری از بالا فرمان بده، و خودش با معجزه ما را اصلاح کنه، خودمان زحمتی نکشیم و سبک زندگی خودمان را ذره ایی تغییر ندهیم!
در هر حال، این یک نظر شخصی هست، نه لزوما یک نظر کارشناسی یا یک نظر جامع مبتنی بر آمار و مستندات متقن.
موفق باشید
راستی به این نوع فجایع، رابطه جنسی گفته میشه یا تجاوز؟
تجاوز جنسی.