روز بيست و يکم از ماه مبارک رمضان
مصادف با شهادت مظلومانه مولايمان حضرت اميرالمونين علي عليه السلام.
درضمن امشب دومين شب قدر هم هست.
مختصري در مورد مولايمان
على عليه السلام فرزند كعبه
علامه ابن صباغ مالكى گويد: على عليه السلام در مكه مشرفه در داخل بيت الحرام (كعبه) در روز جمعه، سيزدهم ماه خدا يعنى ماه رجب سال سىام عام الفيل به دنيا آمد. و پيش از او هيچكس در كعبه متولد نشد، و اين فضيلتى است كه خداوند به جهت بزرگداشت و بالا بردن مقام و اظهار كرامت او مخصوص حضرتش گردانيده است. ( الفصول المهمة، ص 30)
كيفيت ولادت اميرالمونين (عليه السلام)
كيفيت ولادت حضرت على همانند اوصاف و شمائلش بى نظير بوده، و در تاريخ بشريت كسى همانند او ديده نشده است!
"فاطمه بنت اسد" ـ مادر گرامى امام علي ـ در حالى كه مانند ساير مردم، خانه كعبه را طواف مىنمود درد زايمان وى را فرا گرفت و در ميان زائران خانه خدا در حالى كه به شدت متاثر بود مناجاتى با صاحب كعبه كرد و گفت:
پروردگارا! من به تو و به تمام پيامبران و سفيران آسمانى و كتابهاى آنان ايمان دارم، تو مىدانى كه من به " خليل الله" ـ حضرت ابراهيم ـ ايمان داشته، و آئينش را با جان و دل مىپذيرم، تو را به بنيانگذار بيت، و عظمت كعبه، و به احترام اين مولود عزيزى كه در شكم دارم، و او پيوسته با من انس گرفته و تكلم مىنمايد، اين ولادت را برايم آسان گردان.
دعاى فاطمه مستجاب شد. ناگاه تماشاگران مشاهده كردند كه خانه خدا از سوى جنوب شرقى (باب مستجار) باز شد، و فاطمه وارد كعبه گشت، و ديوار باز شده آن بهم پيوست، و تا سه روز در شريفترين مكان گيتى مهمان خدا شد، و نوزاد خود را به كمك ماموران الهى و حوريان بهشتى به دنيا آورد. مردم تماشاگر، اين قضيه شگفت انگيز را دهان به دهان به گوش مردم مكه رساندند، و جمعيت انبوهى دور كعبه گرد آمده و منتظر نتيجه آن بودند، و حتى متصديان و كليد داران كعبه هر چه تلاش كردند، نتوانستند در كعبه را باز كنند، و لذا جمعيت فراوانى از رفتن به خانه و كار و كسب خود بازمانده، و با شوق و ولع شديد مىخواستند با ميهمان كعبه ديدار كنند.
سه روز از اين جريان تاريخى گذشت ولى هنوز خبرى از آن به دست نيامد، روز چهارم ناگاه ديوار كعبه از همان مكانى كه قبلاً باز شده بود، دوباره باز شد، و در حالى كه چشمان مردم خيره شده بود "فاطمه بنت اسد" ـ مادر گرامى امير المؤمنين ـ با حالتى شادان و خوشحال از كعبه خارج گشت. مردم تماشاگر ديدند فاطمه مولودى را به بغل گرفته كه نور در چهرهاش متجلى است، آنگاه خطاب به حاضران فرمودند:
اى مردم! خداوند از ميان زنان مخلوقاتش مرا برگزيد، و مرا بر زنان ممتاز گذشته برترى داد، اگر"آسيه" به طور مخفى خدا را پرستش كرد... و اگر"مريم" در هنگام زايمانش از درخت خشكيده رطب چيد، خداوند مرا بر آنان و تمام زنان عالميان در گذشته مقدم داشت، زيرا من فرزندم را در خانه خدا به دنيا آوردم!! و سه روز در آنجا مهمان خدا بودم! و از ميوههاى بهشتى و طعام مخصوص الهى پذيرايى مىگشتم!! و هنگام خروجم از كعبه خطاب رسيد: « اى فاطمه! نام مولود كعبه را "على" بگذار،و من"على اعلى" هستم، من فرزندت را از قدرتم آفريدم، او در بالاى اين كعبه اذان مىگويد، و بتها را از آنجا پاك مىكند، او پيشواى اين امت بعد از حبيب من«محمد صلى الله عليه و آله»است، خوشا به حال كسى كه او را دوست داشته و يارىاش نمايد، واى بر كسى كه وى را نافرمانى نموده و حقش را تباه سازد... ( الخرائج و الجرائح، ج 1 ،ص 171 ـ مدينة المعاجز، ص 5 ـ بحار الانوار، ج 35 ، ص 18، ح 14 و ص 36 ح 37 ـ الغدير، ج 6 ، ص 22)
لازم به توضيح است كه جريان ولادت امير المؤمنين در داخل كعبه را، مرحوم علامه امينى از دهها كتاب معتبر اهل سنت نقل نموده كه به بخشى از آنها اشاره مىگردد: مروج الذهب، مسعودي، ج 2 ، ص 2ـ تذكرة الخواص الامه، ابن جوزى، ص 7 ـ الفصول المهمة، ص 14 ـ سيره حلبى، ج 1 ص 150 ـ شرح الشفا، ج 1، ص 151 ـ مطالب السؤل، ص 11ـ نزهة المجالس، ج 2 ، ص 204)
مولود كعبه بعد از ولادت
"فاطمه بنت اسد" چون ازكعبه با فرزند عزيزش خارج گشت، نخست پدرش حضرت ابوطالب از آنان استقبال نموده، و ميوه دلش را در آغوش گرفت، مولود كعبه در همان لحظات آغاز زندگىاش خطاب به پدر ارجمندش گفت: "السلام عليك يا ابتاه و رحمة الله و بركاته"، و ابوطالب نيز جواب سلام على را داده و او را مورد نوازش قرار داد.
سپس پيامبر خدا صلى الله عليه و آله وارد خانه ابوطالب شد، و على را در آغوش كشيد، و
چون چشمان على به چهره مبارك رسول خدا افتاد، به حركت آمده و تبسم كرد، و با چهرهاى خندان گفت: "السلام عليك يا رسول الله و رحمة الله و بركاته"، و آنگاه به دستور رسول اكرم صلى الله عليه و آله شروع به خواندن كتابهاى آسمانى كرد، و از صحف آدم و نوح و ابراهيم آغاز نمود و آياتى را از زبور و تورات و انجيل قرائت كرد، و در پايان از اول سوره "مؤمنون" تا آيه دهم را با آهنگ زيبا تلاوت فرمود، و بدين طريق عظمتخود را به جهان انسانيت نشان داد، و رسول اكرم صلى الله عليه و آله را خوشحال و خشنود ساخت (بحار الانوار، ج 35 ، ص 22 و 37 ـ منتهى الآمال، ص 142 ـ شجره طوبى، ص 219)
تا جايى كه پيامبر خدا(ص) در مورد على عليه السلام فرمودند: " لقد ولد لنا الليلة مولود يفتح الله علينا به ابوابا كثيرة من النعمة و الرحمة" يعني همانا خداوند متعال براى ما در اين ايام فرزندى عطا فرمودند كه در سايه او درهاى زيادى از نعمت و رحمت الهى به روى ما گشوده مىگردد. (شرح ابن ابى الحديد ج 4 ص 15 )
على تربيت يافته خدا و رسول
به اعتقاد شيعه و پيروان مكتب بحق ولايت، على امير المؤمنين و يازده فرزند گراميش به ترتيب جانشين بلا فصل رسول خدا(ص) و خليفه الهى در عالم خلقت مىباشند، و موظفند علاوه بر حفظ دين و ساير وظايف مهم ديگر، رهبرى و تربيت صحيح تودههاى مردم را بر عهده گيرند، بنا بر اين تربيتخود آنان بايد از طريق خدا و منبع وحى صورت گيرد، و با آداب الهى و تربيت پيامبر بزرگ اسلام(ص) متخلق و مؤدب گردند. در اين زمينه روايت شده كه پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله) فرمودند: من تربيت يافته خدا، و على تربيت يافته من است. (مكارم الاخلاق، ص 17 )
يعنى رسول خدا بطور مستقيم با آداب الهى تربيت مىگردد، و امير المؤمنين على عليه السلام نيز با همان آداب خداوندى، منتهى از طريق پيامبر عزيز اسلام تربيت مىشود.
رأفت و مهرباني على عليه السلام
على عليه السلام مظهر محبت و عاطفه بود،
او رنج ميكشيد و كار ميكرد و سر انجام مزد كار خود را صرف بيچارگان و درماندگان مىنمود.
وي براى نيازمندان و ستمكشان پناهگاه بزرگى بود. او پدر يتيمان و فرياد رس بيوه زنان و دستگير درماندگان و ياور ضعيفان بود. در زمان خلافت خود شبها از خانه بيرون ميآمد و در تاريكى شب خرما و نان براى مساكين و بيوه زنان مىبرد و بصورت مرد نا شناس از در خانه آنها آذوقه و پول ميداد بدون اينكه كسى بشناسد كه اين مرد خير و نوع پرور كيست؟
على عليه السلام هر كجا يتيمى ميديد مانند پدرى مهربان دست نوازش بسر او ميكشيد و برايش خوراك و پوشاك ميداد.
على عليه السلام پيش از آنكه امام عادل براى ديگران باشد و درباره ديگران به عدل رفتار كند، خود شخصا موجودى متعادل و متوازن بود. كمالات انسانيت را با هم جمع كرده بود. هم انديشهاى عميق و دور رس داشت و هم عواطفى رقيق و سرشار. كمال جسم و كمال روح را توام داشت. شب، هنگام عبادت از ما سوى مىبريد و روز در متن اجتماع فعاليت مىكرد. روزها چشم انسانها مواسات و از خود گذشتگىهاى او را مىديد و گوشهايشان پند و اندرزها و گفتارهاى حكيمانهاش را مىشنيد، و شب چشم ستارگان اشكهاى عابدانهاش را مىديد و گوش آسمان مناجاتهاى عاشقانهاش را مىشنيد. هم مفتى بود و هم حكيم، هم عارف بود و هم رهبر اجتماعى، هم زاهد بود و هم سرباز، هم قاضى بود و هم كارگر، هم خطيب بود و هم نويسنده. بالاخره به تمام معنى يك انسان كامل بود با همه زيبايي هايش.
( استاد شهيد مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، جلد 16 ، صفحه 215 )
ماجراي شهادت على عليه السلام
آخرين نمازِ اولين نمازگزار
آن شب - شب نوزدهم ماه رمضان - مكرر از اتاق بيرون ميآمد و به آسمان مينگريست؛ باز ميگشت و با خود ميگفت: «به خدا قسم اين همان شبي است كه مرا وعده شهادت در آن دادهاند.» پس موعد عزيمت كه رسيد، آهنگ رفتن كرد. ام كلثوم (س) كه ميزبان حضرتش بود و از اين رفتار پدر، مضطرب و نگران، مانع از رفتن علي عليه السلام شد و از ايشان درخواست كرد تا شخص ديگري را به جاي خود براي اقامه نماز به مسجد بفرستد، اما آن حضرت امتناع كرد و فرمود: « از قضاي الهي نميتوان گريخت.» پس گام در ركاب قضاي الهي نهاد و به راه افتاد.
زمين بر آن بود كه آهنگ حركت خود را به گامهاي علي عليه السلام متصل كند. چشمهاي ناسوتيان در تمناي ماندن، تند آب اشك ساز كردند و لاهوتيان، دست تمنا بر كنگره عرش ساييدند و ام كلثوم (س)، درمانده از همه چيز و همه جا، خون جگر بدرقه راه علي عليه السلام كرد. در بين راه چند مرغابي به حضرت نزديك و گويي مانع از رفتن ايشان شدند، اما شهادت علي عليه السلام، گويي بي بازگشتترين قضاي الهي در آن ليلة القدر خدايي بود. اين رفتن ديگر بازگشتي نداشت و علي عليه السلام ديگر طاقت ماندن! چون خواست از در خانه خارج شود، قلاب در، چنگ در كمربند او انداخت و اين آخرين حربه زمينيان براي بازداشتن علي عليه السلام از رفتن بود. علي عليه السلام از در كه گذشت، زمينيان ديگر از او دست شستند. و علي عليه السلام كسي نبود كه از شهادت بگذرد كه ساليان سال است به انتظار چنين شبي نشسته... كمربند خود را محكم بست و خطاب به خويش فرمود: «اي علي! كمربندت را محكم ببند و براي مرگ آماده شو.»
كوچهها را يكي پس از ديگري جا ميگذاشت تا اين كه به مسجد رسيد. ابتدا چند ركعت نماز گزارد و چون فجر دميد، بر بام مسجد رفت و آخرين اذان خود را در آن شهر پر از حيله و نيرنگ، ارزاني زمينيان نمود و اين آخرين اذاني بود كه علي عليه السلام بر ماذنه مسجد كوفه فرياد زد!
آن شب تمام اهالي كوفه نواي دلنشين اذان علي عليه السلام را شنيدند. يتيمان در خواب فرو رفته كه خواب پدر ميديدند، با شنيدن صداي علي عليه السلام ، از خواب برخاستند و چون دريافتند علي عليهالسلام بيدار است، احساس آرامش و امنيت كردند و غم بيپدري از چشمان خواب آلودشان رخت بر بست. آري اين بانگ اذان علي عليه السلام است؛ پدر يتيمان كوفه همو كه تمام يتيمان كوفه، لذت نشستن بر زانويش را تجربه كرده و از دست پر كرمش نان و خرما خوردهاند و در آغوش پدرانهاش جا خوش كردهاند.
... و علي عليه السلام براي اقامه نماز به داخل مسجد آمد ... خفتگان را بيدار كرد؛ آن ملعون، ابن ملجم، بيدار بود ولي به روي شكم دراز كشيده و خود را به خواب زده بود و شمشيري در زير جامهاش پنهان داشت، حضرت به او فرمود: «برخيز كه وقت نماز است و اين چنين (به روي شكم) نخواب كه خواب شيطان است؛ بر دست راست بخواب كه خواب مومنان است و يا به طرف چپ بخواب كه خواب حكيمان است و يا به پشت بخواب كه خواب پيامبران (ع) است... قصدي در خاطر داري كه نزديك است آسمانها از سنگيني آن فرو ريزند و اگر بخواهم ميتوانم خبر دهم كه در زير جامهات چه پنهان كردهاي... .» پس به جانب محراب رفت؛ در محراب ايستاد و به نماز مشغول شد.
ابن ملجم مضطرب و نگران بود ... علي عليه السلام به آرامي تكبير گفت و به ركوع رفت... ابن ملجم كه در كنار ستوني به كمين ايستاده بود، چون بيد به خود ميلرزيد ... علي عليه السلام سر از ركوع برداشت و به سجده رفت ... قلب كثيف ابن ملجم به شدت ميتپيد ... علي عليه السلام سر از سجده برداشت ... ابن ملجم دويد ... شمشيرش را بالا برد تا فرود آورد، ولي شمشيرش به سقف محراب گير كرد. باز قصد فرود آوردن شمشير را نمود، شمشير را فرود آورد و فرق علي عليه السلام تا سجدهگاه شكافته شد و فرياد علي عليه السلام، فرياد در گلو مانده علي (ع) برخاست:
«بسم الله و بالله و علي ملة رسول الله، فزت و رب الكعبه.»و جبرييل، عزادار و مويه كنان در ميان زمين و آسمان بانگ برداشت:
سوگند به خدا پايههاي هدايت ويران شد و نشانههاي تقوا از بين رفت و ريسمان محكم از هم گسست. پسر عموي پيامبر كشته شد، جانشين برگزيده كشته شد، علي مرتضي توسط نگون بختترين انسانها كشته شد.
و اما شبهاي قدر...
فضايل شب قدر
بيترديد شب قدر از شبهاي با عظمت و با اهميت سال است و دليل فضيلت اين شب بر ساير شبها به اعتبار اموري است كه در اين شب محقق ميشود.
- شب آمرزش گناهان: پيامبر خدا صلي الله عليه و آله در تفسير سوره «قدر» فرمودند: «هر كس شب قدر را احيا بدارد و مومن باشد و به روز جزا اعتقاد داشته باشد، تمامي گناهانش آمرزيده ميشود.»
- قلب رمضان: امام صادق عليه السلام فرمودند: «از كتاب خدا استفاده ميشود كه شماره ماههاي سال نزد خداوند، دوازده ماه است و سرآمد ماهها ماه رمضان است و قلب ماه رمضان ليلة القدر است.»
- بهتر از هزار ماه: در فرهنگ غني اسلام، همه چيز را با معيارهاي الهي ميسنجند و بر همين اساس قرآن در مورد اين شب ميفرمايد: «ليلة القدر خير من الف شهر» در دعاي 44 صحيفه سجاديه نيز ميخوانيم: «(عبادت و بندگي در) شبي از شبهاي آن را بر (عبادت در) شبهاي هزار ماه قرار داد (چون خيرات و بركات و سودهاي ديني و دنيوي در آن است ) و آن را شب قدر ناميد.»
- نزول قرآن در اين شب: طبق روايات موجود، مجموع قرآن در شب قدر نازل شده است. اين نزول دفعي و يكباره قرآن است اما نزول تدريجي و تفصيلي قرآن طي بيست و سه سال دوران نبوت پيامبر گرامي به صورت الفاظ نازل شده است.
از ديگر فضايل اين شب نامگذاري يكي از سورههاي قرآن به نام «قدر» است و اين خود گوياي فضيلت و اهميت اين شب است. اين شب، شب مباركي است زيرا خدا ميفرمايد: و قرآن كه بهترين خيرات و بركات است در اين شب مبارك نازل شده است. (دخان /3)
نزول ملائكه و روح در شب قدر نشانه شرافت آن بر هزار ماه است. چنان كه امام باقر عليه السلام نيز فرمودند: «عمل صالح در شب قدر از قبيل نماز و زكات و انواع كارهاي خوب بهتر است از عمل در هزار ماهي كه در آن شب قدر نباشد.» شب قدر سراسر خير و سلامت است و از هر امر ناپسندي به دور است و اين خود نيز نشان شرافت آن بر هزار ماه است.
حضرت مهدي(عج)، صاحب شب قدر
بنا بر روايات و ظاهر آيات سوره قدر، شب قدر منحصر به زمان رسول خدا لي الله عليه و آله نيست و فرشتگان در شب قدر مقدرات يك سال را نزد «ولي مطلق زمان » ميآورند و بر او عرضه ميكنند. اين واقعيت از روز نخستين خلقت بوده است و تا قيامت هم ادامه دارد.
از سويي نيز بنابر روايات زمين از نخستين روز خلقت تا آخر فناي دنيا بيحجت نخواهد بود چنان كه امام علي عليه السلام فرمودند: «شب قدر در هر سالي هست، در اين شب امور همه سال (و تقديرها و سرنوشتها) فرو فرستاده ميشود، پس از رحلت پيامبر صلي الله عليه و آله نيز اين شب صاحباني دارد.»
حجت خدا در زمين در زمان حاضر وجود مقدس و مبارك حضرت مهدي(عج) است و اوست كه حجت خدا و وصي اوصيا و خليفه رسول خدا و معصوم از هر گناه و پليدي است و لذا صاحب شب قدر است.
***در اخر عرض کنم که در اين شبهاي عزيز فقط براي تعجيل در ظهور فرج مولايمان مهدي فاطمه حضرت وليعصر عجل الله تعالي فرجه الشريف دعا فرماييد که از هر دعايي بهتر است
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
منبع :
[External Link Removed for Guests]
**التماس دعا**